اشعار پارسی
3.39K subscribers
707 photos
236 videos
47 links
زیبایےِ اشعارِ من اے ماه تو هستے


با نورِ تو تلطیف شده قافیه ‌هایم...



#مجتبے_خوش زبان
Download Telegram
رفتم و زحمت بیگانگی از کوی تو بردم

آشنای تو دلم بود و به دست تو سپردم

#هوشنگ_ابتهاج

سحرم کشیده خنجر که ، چرا شبت نکشته ست

تو بکش که تا نیفتد دگرم به شب گذاری

به سرشک همچو باران ز برت چه برخورم من ؟

که چو سنگ تیره ماندی همه عمر بر مزاری

#هوشنگ_ابتهاج

#شبتون_آروم_و_به_دور_از_دلتنگی

سری به صخره‌ی زانوی غم بزن ای اشک
که در سکوت شبم آبشار را مانی...


#هوشنگ_ابتهاج

‌#س
Modara
Homayoun Shajarian
اینك دوباره شب
با آن همه سخاوت بی‌پایان
مانند یک رفیق فروتن
با من به سازش و مدارا
و من سرود کهنه خود را
که یک سرود ساده و تکراری‌ست
در گوش او به زمزمه می‌خوانم؛
ای شب...
ای آگه از تمامی اندوهم من از تمام راز تو آگاهم دیگر مرا نیاز به صبحی نیست من خویش را کنار تو می‌خواهم..


#هوشنگ_چالنگی

@asharparsiii🤍
آنکه خصمِ خود به خاک انداخته‌ست
در گمان بُرده‌ست امّا باخته‌ست

مرد چون با مرد رو در رو شود
مردمی از هر دو سو یکسو شود

شادی آن در غمِ این مُدغم است
خیره آن شادی که تاوانش غم است

#هوشنگ_ابتهاج

#الف
در هفت آسمان چو نداری ستاره ای
ای دل کجا روی که بود راه چاره ای

حالی نماند تا بزنی فالی ای رفیق
خیری کجاست تا بکنی استخاره ای

هر پارهٔ دلم لب زخمی ست خون فشان
جز خون چه می رود ز دل پاره پاره ای

از موج خیز حادثه ها مأمنی نماند
کشتی کجا برم به امید کناره ای

دیدار دلفروز تو عمر دوباره بود
اینک شب جدایی و مرگ دوباره ای

از چین ابروی تو دلم شور می زند
کاین تیغ کج به خون که دارد اشاره ای

گر نیست تاب سوختنت گرد ما مگرد
کآتش زند به خرمن هستی شراره ای

در بحر ما هراینه جز بیم غرق نیست
آن به کزین میانه بگیری کناره ای

ای ابرغم ببار و دل از گریه باز کن
ماییم و سرگذشت شب بی ستاره ای

#هوشنگ_ابتهاج
با تو یک شب بنشینیم و شرابی بخوریم
آتش آلود و جگرسوخته آبی بخوریم

در کنار تو بیفتیم چو گیسوی تو مست
دست در گردنت آویخته تابی بخوریم

#هوشنگ_ابتهاج

#شبتون_آروم_و_به_دور_از_دلتنگی
من همان جامم که گفت آن غمگسار 
با دلِ خونین لبِ خندان بیار

من خمُش کردم خروشِ چنگ را 
گرچه صد زخم است این دلتنگ را

#هوشنگ _ابتهاج

هنوز هم دارند مخفی‌ڪارے می‌ڪنند، حتے در عشق
من می‌گویم
اگر آدم ڪسے را دوست داشته‌ باشد
باید با صداے بلند بگوید ...

#هوشنگ_ گلشیری


#روزنگار، ١۶ خرداد، درگذشت
گفتم ای جان و جهان
چشم و چراغِ دل من
من همان عاشقِ دیرینه‌ی جان‌فشانم

به هوای تو جهان گردِ سرم می‌گردد
ورنه دور از تو همین سایه‌ی سرگردانم

#هوشنگ_ابتهاج🍃

ز کدام رَه رسیدی؟ زکدام در گذشتی؟

که ندیده دیده ناگَه به درون دل فِتادی؟

#هوشنگ_ابتهاج 🍃

دردِ بی‌عشقیِ ما دید و دریغش آمد

آتشِ شوق درین جانِ شکیبا زد و رفت

#هوشنگ_ابتهاج🍃

آه بشتاب که هم پروازان
نگران غم هم پروازند
ارغوان بیرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش

تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان
شاخه همخون جدا مانده من !

#هوشنگ_ابتهاج 🍃

ره سپردم در نشیب و در فراز
پای هِشتم بر سرِ آز و نیاز

سر به سودایی نیاوردم فرود
گرچه دستِ آرزو کوته نبود


#هوشنگ_ابتهاج🍃

گفتمش : فانوس ماه
می‌دهد از چشم بیداری نشان

گفت : اما در شبی این گونه گنگ
هیچ آوایی نمی‌آید به گوش ...!

#هوشنگ_ابتهاج🍃




#شبتون_ماه