اشعار پارسی
3.85K subscribers
891 photos
274 videos
50 links
زیبایےِ اشعارِ من اے ماه تو هستے


با نورِ تو تلطیف شده قافیه ‌هایم...



#مجتبے_خوش زبان
Download Telegram
خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن
گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن

ما درین عالم که خود کُنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن...

#شهریار

خلق را گرچه وفا نیست، ولیکن گل من

نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی!

#شهریار

من اختیار نکردم
پس ازتو یار  دگر

به غیر گریه که آن هم
به اختیارم نیست

#شهریار



@asharparsiii🤍

قضای آسمانی بود  مشتاقی و مهجوری
چه تدبیری  توانم با قضای آسمانی کرد

شراب ارغوانی  چاره رخسار زردم نیست
بنازم سیلی گردون که چهرم ارغوانی کرد

#شهریار

@asharparsiii🤍
صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی ترا هم آرزو کردم

حراج عشق وتاراج جوانی وحشت پیری
در این هنگامه من کاری که کردم یاد او کردم

#شهریار

#شبتون_آروم_و_به_دور_از_دلتنگی
سبو بشکسته ،دل بشکسته ، جام باده  بشکسته
خدایا در سرای ما چه بشکن بشکن است امشب

#شهریار

استاد شجریان
ریمیکس دلم از نرگس بیمار تو بیمارتر است
بیت بیت غزلم شوق پریدن دارد
وه که دیدار غزل درد کشیدن دارد

چشم نرگس شده‌ات باده‌پرستم کرده
سعی بین حرم و میکده دیدن دارد ...!

#شهریار
عمرے از جان بپرستم شب بیمارے را
ڪَر تو یڪ شب
بہ پرستارے بیمار آئی ..!!

#شهریار

آخر قرار زلف تو با ما چنین نبود
ای مایه قرار دل بیقرار من

در حسرت تو میرم و دانم تو بی وفا
روزی وفا کنی که نیاید به کار من

#شهریار
نقش مزار من کنید این دو سخن که شهریار

با غم عشق زاده و با غم عشق داده جان

#شهریار

به چشم خود گذر عمر خویش می بینم

نشسته ام لب جویی و آب می گذرد

#شهریار🍃

چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر
وز دور مژدهٔ جرس کاروانی‌ام

یک شب کمند گیسوی ابریشمین بتاب
ای ماه اگر ز چاه به در می‌کشانی‌ام

#شهریار🍃

"زمانه" ...
دوخت لبم را ...
به ریسمان "سکوت"...

که عهد...
عهد غم است و ..
   زمان، زمان"سكوت"......!!

#شهریار 🍃

Donya
Mahasti
از تو بگذشتم
و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن
عقب سرنگران ما گذشتیم
و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال
دگران،،،

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#شهریار🍃

@asharparsiii
چشمهایش_علیرضا قربانی
@AlirezaGhorbaniFan
🍃🌸
تا تو نگاه می‌کنی،
کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو
این چه نگاه کردن است؟


#شهریار 🍃



@asharparsiii
آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس
آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس

گله‌ای کردم و از یک گله بیگانه شدی
آشنایا گله دارم ز تو چندان که مپرس

#شهریار 🍃

ماندم به چمن شب شد و مهتاب برآمد
سیمای شب آغشته به سیماب برآمد

دریای فلک دیدم و بس گوهر انجم
یاد از توام ای گوهر نایاب برآمد


#شهریار🍃