دلخسته ام از شب، بیزار از نورم
این روزها دیرم، این روزها دورم
با بغض می خندی، با خنده خواهم رفت
تلخ است منظورت، تلخ است منظورم
#سیدمهدی_موسوی✨
#د
این روزها دیرم، این روزها دورم
با بغض می خندی، با خنده خواهم رفت
تلخ است منظورت، تلخ است منظورم
#سیدمهدی_موسوی✨
#د
بگذار دوباره اشتباهت بکنم
یا دست در آن موی سیاهت بکنم
آرام بخواب مثل شب در برکه
میخواهم تا صبح نگاهت بکنم
#سیدمهدی_موسوی✨
#ب
یا دست در آن موی سیاهت بکنم
آرام بخواب مثل شب در برکه
میخواهم تا صبح نگاهت بکنم
#سیدمهدی_موسوی✨
#ب
نرو! بمان، که من از انتظار میترسم
من از جدایی و بُغض و فرار میترسم
نگو که این همه دل کندن اضطراری بود
من از مُواجهه با اضطرار میترسم
مرا میانِ دلِ گوشه گیرِ خود جا کن
من از حواشی و گوشه کنار میترسم
#سیدمهدی_موسوی✨
#م
من از جدایی و بُغض و فرار میترسم
نگو که این همه دل کندن اضطراری بود
من از مُواجهه با اضطرار میترسم
مرا میانِ دلِ گوشه گیرِ خود جا کن
من از حواشی و گوشه کنار میترسم
#سیدمهدی_موسوی✨
#م
شب است، در همه دنیا شب است، در من شب
مرا بگیر چنان جفت خویش لب بر لب!
چگونه چشم ببندم بر این الهه ی عشق؟!
عجب فرشته با مزّه ای ست لامصّب!!
جلو نرو که به پایان نمی رسد این راه
کدام خاطره مانده ست؟! برنگرد عقب!
چقدر قرص مسکّن؟! چقدر مُهر سکوت؟!
رسیده درد به عمق ِ... به عمق ِ عمق ِ عصب
کدام آتش عاشق به روح من پیچید؟
که سوخت پیرهن خواب های من از تب!
که چشم های ِ سیاه ِ قشنگ ِ خیس ِ بد ِ...
که عاشقت شده بودم خلاصه ی مطلب!
#سیدمهدی_موسوی✨
#شبتون_آروم_و_به_دور_از_دلتنگی
مرا بگیر چنان جفت خویش لب بر لب!
چگونه چشم ببندم بر این الهه ی عشق؟!
عجب فرشته با مزّه ای ست لامصّب!!
جلو نرو که به پایان نمی رسد این راه
کدام خاطره مانده ست؟! برنگرد عقب!
چقدر قرص مسکّن؟! چقدر مُهر سکوت؟!
رسیده درد به عمق ِ... به عمق ِ عمق ِ عصب
کدام آتش عاشق به روح من پیچید؟
که سوخت پیرهن خواب های من از تب!
که چشم های ِ سیاه ِ قشنگ ِ خیس ِ بد ِ...
که عاشقت شده بودم خلاصه ی مطلب!
#سیدمهدی_موسوی✨
#شبتون_آروم_و_به_دور_از_دلتنگی