شبی با یک شالِ نازکِ آبی دورِ تنِ برهنهام، مقابلت، لبِ ساحل، میایستم تا زخمهایم را در فراز و فرودِ قامتم ببینی. شبی میان موجها برایت با گریه میرقصم تا تحملت سَر برود، دستهای شفا بخشت را سمتم بکشی و دریای گریهام را به گرمای سینهات بریزی. شبی زخمهایم را به تنِ خستهات کوک میزنم، از لبت چاره میچینم. شبی با تو پیوند میخورم.
شبی با تو میمیرم..
#میم_سادات_هاشمی
@ashaqeh 🍃
شبی با تو میمیرم..
#میم_سادات_هاشمی
@ashaqeh 🍃