نسرا اردبیل
243 subscribers
2.48K photos
1.02K videos
95 files
945 links
💠 نسرا اردبیل (نهضت سواد رسانه ای انقلاب اسلامی)

📲 ارتباط با ما
🆔 https://t.me/Lmsard

📲 صفحه اینستاگرامی
🆔 https://instagram.com/ardabilnasra
Download Telegram
📌غلبه تصویرسازی رسانه‌ای بر سیاستگذار

🔹هفتۀ گذشته بود که سعید مکرمی، مدیر برند #نشر_اسم در پستی اینستاگرامی، خبر داد که مالک محل کتاب‌فروشی اسم، یعنی بانک تجارت، درپی بازپس‌گیری ملک خود است و این کتاب‌فروشی در آستانۀ تعطیلی قرار دارد. مدتی بعد از انتشار این پست، موجی از هم‌دردی‌های مجازی و درخواست‌های اینترنتی و البته، بیشتر اینستاگرامی، برای جلوگیری از تعطیلی این کتاب‌فروشی به راه افتاد. کمی بعد هم این ماجرا پای خود را به روزنامه‌ها و صفحات فرهنگی آنان باز کرد. تعطیلی کتاب‌فروشی اسم حتی سوژۀ مکاتبۀ دو وزیر ارشاد و اقتصاد هم شد، تا فضای فرهنگی کشور، چند روزی درگیر و دار اعلام این خبر باشد. البته در این اثنا، یکی از فعالان اینستاگرامی نیز خبر داد که وزیر ارشاد قول مساعدت به این کتاب‌فروشی داده که بلافاصله تکذیب نشر اسم را به هم‌راه داشت. موضوع این مختصر، چند پرسش و نکتۀ مهم است:

🔹نه فقط مردم و مخاطبین و مشتریان نشر اسم؛ بلکه به‌نظر حتی درک فعالان عرصۀ فرهنگ از ماجرا نیز تا اندازۀ قابل‌توجهی تحت تاثیر کلیشه‌های اینستاگرامی است. امضای کارزار برای جلوگیری از تعطیلی فروشگاه اسم و فشار آوردن به وزیر و البته تلاش وزیر و نمایندگان مجلس برای عدم تعطیلی این فروشگاه، همه نشان از این دارد که تصویر رسانه‌ای و رمانتیک چه میزان می‌تواند درک واقعی از مسائل را مخدوش کند.

🔹اگر بپذیریم که ملک در اجارۀ بانک بوده است و بانک ملک خود را مطالبه کرده است، چرا باید با برساختن تصویری غیرواقعی از مناسبات اقتصاد فرهنگ، از تغییر مکان این کتابفروشی جلوگیری کرد؟ مهم‌تر از همه این که اساساً چه برای بدنۀ وزارت‌خانۀ ارشاد، چه برای شخص وزیر و چه برای فعالان رسانه‌ای، باید میان کتاب‌فروشی اسم با ده‌ها کتاب‌فروشی دیگر که در این سال‌ها با شرایط مشابه، تعطیل شدند، تفاوت وجود داشته باشد؟

🔹سوال مهم دیگر این است که اگر تفاوتی میان کتاب‌فروشی اسم و دیگر کتاب‌فروشی‌ها نیست، چرا باید به قیمت اتهام فعالیت رانتی، تنها از این کتاب‌فروشی حمایت رسانه‌ای و عملی کرد؟ رسانه‌ها و مسئولان، چه حمایت موثری از دیگر کتاب‌فروشی‌های کشور به عمل آوردند که حالا وقتی پای حمایت از یک کتاب‌فروشی خاص در میان می‌آید، باید عدالت آنان در توزیع منابع و البته صدای رسانه‌ای را جدی گرفت؟

🔹نکتۀ دردآور دیگر آن‌جا است که ماجرای کتاب‌فروشی اسم، یک نمونۀ واضح دیگر از غلبۀ تصویرسازی رسانه‌ای برای سیاستگذار، به‌جای درک میدانی و واقع‌بینانۀ او است.

🔹ماجرای اسم نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با به‌راه انداختن یک موج رسانه‌ای، تصمیم سیاستگذار را، در شرایط کاملاً غیرعادلانه‌ای، برساخت. چرا باید این تلقی را ایجاد کرد که صدای بلند رسانه‌ای می‌تواند چارۀ همه‌چیز باشد و گوش سیاستگذاران به هدایت‌های محدود و جهت‌دهی شده رسانه‌ای است؟

🔹می‌توان به پرسش‌های بنیادی‌ و اندیشه‌ای‌تر این ماجرا نیز پرداخت که البته مجال دیگری طلب می‌کند. مسئله ای مانند این که چرا باید با کارزار رسانه‌ای، حق مالکیت یک بنگاه محدود شود. یا مثلاً این نکته که اساساً اسم هم مانند تمام کتاب‌فروشی‌های دیگر، یک بنگاه اقتصادی بود که باید مانند دیگران تابع مناسبات آن باشد و چرا باید به صورت ویژه‌خوارانه‌ای حق پیدا کند که خب از مجال این بحث خارج است.

🔰
@HAFTRAH