🌺 روزی به #کریم‌خان‌زند گفتند، فردی می‌خواهد شما را ببیند و مدام گریه می‌کند. #کریم‌خان گفت: "وقتی گریه‌هایش تمام شد بیاریدش نزد من". پس از ساعت‌ها گریه‌کردن شخص ساکت شد و گفت قربان من کور مادرزاد بودم به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از او گرفتم.
کریم‌خان #دستور داد چشم‌های این فرد را #کور کنید! تا برود دوباره شفایش را بگیرد! اطرافیان به #شاه گفتند قربان این شفا گرفته #پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید.
#وکیل‌الرعایا گفت: پدر من تا زنده بود در گردنه بید سرخ دزدی می‌کرد، من نمیدانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر #حکمران شدم. پس از اینکه من به شاهی رسیدم عده‌ای چاپلوس برایش آرامگاه ساختند و آنجا را ابوالوکیل نامیدند. پدر من چگونه می‌تواند شفادهنده باشد؟
اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای‌مان را به تباهی می‌کشند!
📚کتاب “کریم خان زند” از پناهی سمنانی
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi 🌺
کریم‌خان #دستور داد چشم‌های این فرد را #کور کنید! تا برود دوباره شفایش را بگیرد! اطرافیان به #شاه گفتند قربان این شفا گرفته #پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید.
#وکیل‌الرعایا گفت: پدر من تا زنده بود در گردنه بید سرخ دزدی می‌کرد، من نمیدانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر #حکمران شدم. پس از اینکه من به شاهی رسیدم عده‌ای چاپلوس برایش آرامگاه ساختند و آنجا را ابوالوکیل نامیدند. پدر من چگونه می‌تواند شفادهنده باشد؟
اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای‌مان را به تباهی می‌کشند!
📚کتاب “کریم خان زند” از پناهی سمنانی
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi 🌺
🟡 مرحوم #دکتر‌ناصر‌کاتوزیان؛ #پدر‌علم‌حقوق‌ایران در کتاب خاطراتش چنین می‌نویسد:
در سال‌های‌جوانی که به‌تازگی به شغل #قضاوت مشغول شده بودم، پیرمردی #شکایت کرده بود که #بنیاد‌پهلوی #ملک وی را متصرف شده و به‌صورت‌رسمی از #شاه #شاکی شده!
بنده از آنجایی که بی‌تجربه و جوان بودم، با اینکه طبق مدارک و شواهد بایستی #رای را به #نفع شاکی یعنی پیرمرد و به #ضرر شاه و بنیاد پهلوی صادر می‌کردم، دچار ترس و تردید شدم که ممکن است با #صدور چنین حکمی مورد غضب و #بازخواست #وزیر‌دادگستری و #دستگاه‌حاکمیت قرار گیرم!
بالاخره پس از مقداری درنگ، #رای را به #حقانیت پیرمرد صاحب ملک و #تخلیه آن از سوی بنیاد پهلوی صادر نموده و منتظر عکس‌العمل مقامات بالا و شخص‌شاه شدم!
که ناگهان تقدیرنامه‌ای از سوی #وزیر دادگستری خطاب به من آمده و در انتهای آن نوشته شده بود؛ تا زمانی‌که #قضات شریفی مانند شما در سیستم‌قضایی کشور وجود دارند، امید به #پیشرفت مملکت فراوان است!!!/ دادشهر
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
در سال‌های‌جوانی که به‌تازگی به شغل #قضاوت مشغول شده بودم، پیرمردی #شکایت کرده بود که #بنیاد‌پهلوی #ملک وی را متصرف شده و به‌صورت‌رسمی از #شاه #شاکی شده!
بنده از آنجایی که بی‌تجربه و جوان بودم، با اینکه طبق مدارک و شواهد بایستی #رای را به #نفع شاکی یعنی پیرمرد و به #ضرر شاه و بنیاد پهلوی صادر می‌کردم، دچار ترس و تردید شدم که ممکن است با #صدور چنین حکمی مورد غضب و #بازخواست #وزیر‌دادگستری و #دستگاه‌حاکمیت قرار گیرم!
بالاخره پس از مقداری درنگ، #رای را به #حقانیت پیرمرد صاحب ملک و #تخلیه آن از سوی بنیاد پهلوی صادر نموده و منتظر عکس‌العمل مقامات بالا و شخص‌شاه شدم!
که ناگهان تقدیرنامه‌ای از سوی #وزیر دادگستری خطاب به من آمده و در انتهای آن نوشته شده بود؛ تا زمانی‌که #قضات شریفی مانند شما در سیستم‌قضایی کشور وجود دارند، امید به #پیشرفت مملکت فراوان است!!!/ دادشهر
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
در راه مشهد شاه‌عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را
امتحان کند!!
به "شیخ‌بهایی" که اسبش جلو می‌رفت گفت:
این میرداماد چقدر بی‌عرضه
است اسبش دائم عقب می‌ماند.
شیخ‌بهائی گفت:
کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کشش این‌همه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند، به "میر داماد" گفت:
این شیخ بهائی رعایت نمی‌کند،
دائم جلو می‌تازد.
میرداماد گفت:
اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ‌بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی‌شناسد
و می‌خواهد از شوق بال درآورد.
❤️این است "رسم رفاقت..."
در "غیاب" یکدیگر" حافظ آبروی" هم باشیم 🌹
#رسم_رفاقت #رفیق #شیخ_بهائی #میرداماد #شاه #شیخ #علامه
#رفاقت #آبرو
jOin 🔜 @arayeghazayi
jOin 🔜 @artelgallery
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
امتحان کند!!
به "شیخ‌بهایی" که اسبش جلو می‌رفت گفت:
این میرداماد چقدر بی‌عرضه
است اسبش دائم عقب می‌ماند.
شیخ‌بهائی گفت:
کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کشش این‌همه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند، به "میر داماد" گفت:
این شیخ بهائی رعایت نمی‌کند،
دائم جلو می‌تازد.
میرداماد گفت:
اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ‌بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی‌شناسد
و می‌خواهد از شوق بال درآورد.
❤️این است "رسم رفاقت..."
در "غیاب" یکدیگر" حافظ آبروی" هم باشیم 🌹
#رسم_رفاقت #رفیق #شیخ_بهائی #میرداماد #شاه #شیخ #علامه
#رفاقت #آبرو
jOin 🔜 @arayeghazayi
jOin 🔜 @artelgallery
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi