آرای قضایی
⚖ #قرار_تعلیق_اجرای_مجازات #حبس #الزام #محکوم_علیه به تهیه وسایل گرمایشی برای هموطنان زلزله زده jOin 🔜 @arayeghazayi ⚖
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ دکتر حامد رحمانیان #دادرس شعبه ۱۰۲ #دادگاهکیفریدو بخش رودهن در #دادنامه صادره خود با توجه به #حقوقشهروندی و #منعتحصیلغیرقانونیادله ارتکابجرم #رای به #برائت متهمین داده اند، اینگونه آرای آراسته به #قواعدمسلمحقوقی و توجه به #حقوق و آزادیهای شهروندی قطعا در خور توجه و شایسته تقدیر محافلحقوقی است:
📕دادنامه شماره 9809972214500064
مورخ ۱۳۹۸/۱/۲۸ شعبه ۱۰۲ دادگاهکیفریدو بخش رودهن
⚖ درخصوص #اتهام آقای آیدین. دائر بر حمل سه لیتر #مشروباتالکلی دستساز موضوع #گزارش #مرجعانتظامی که در آن آمده است: « در حین گشتزنی به خودرویسواری سمند ... مشکی رنگ مشکوک شده با رعایت #قوانینراهنماییورانندگی خودرو را متوقف نموده و بعد از رویت #مدارک #خودرو با کسب #اجازه از #مالک آن در قسمت جلوی صندلی جلو سمت شاگرد ظرف پلاستیکی حاوی حدود سه لیتر #مشروبالکلی دست ساز رویت شد.»
صرفنظر از اینکه ماموران گشتانتظامی #صلاحیت اعمال #مقررات راهنماییورانندگی و متوقف کردن خودرو ها به این بهانه را ندارند با عنایت به اینکه اولا به تصریح ماده ۱۳۷ #قانونآییندادرسیکیفری #تفتیش و #بازرسی اشیاء و از جمله خودروی شهروندان حتی درمواردی که حسب #قرائنوامارات، #ظنقوی به کشف آلات و #ادلهوقوعجرم در آن وجود دارد باید با #دستور #مقامقضایی و با قید جهات #ظن قوی انجام شود و در نتیجه #ضابطان نمیتوانند به صورت خودسرانه و به بهانه مشکوک شدن، مبادرت به بازرسی خودرو نمایند
ثانیا هر چند تفتیش خودرو پس از #درخواست ضابطان، با #رضایت مالک صورت گرفته است اما از آنجا که این رضایت یا از روی ترس یا #ناآگاهی یا #اضطرار مالک حاصل شده #درحکمعدمرضایت است؛ چرا که در جامعهای که این #رویهغیرقانونی آنقدر مرسوم و متداول است که که حتی خود ضابطان و مقاماتقضایی هم از غیرقانونی بودن آن بیاطلاع اند قطعا شهروندان عادی نیز از این امر بیاطلاع بوده و در برابر #درخواست ماموران جهت بازرسی خودرو یا از روی ناآگاهی یا ترس از #متمرد محسوب شدن یا اضطرار به جهت جلوگیری از عواقب بعدی، تن به این خواسته غیرقانونی ضابطان میدهند
ثالثا به موجب اصل بیست و دوم #قانوناساسی تعرض به اموال و #حریمخصوصی اشخاص فقط در حدود مجوزهایقانونی امکانپذیر است و بدیهی است اقدام ضابطان در این پرونده بدون #مجوزقانونی بوده است.
رابعا این توجیه و #استدلال که اگر ضابطان بدین شکل عمل نکنند هیچ جرمی کشف نمیشود و #حقوق #جامعه به خوبی صیانت نمیگردد، آشکارا مردود است؛ چرا که به تصریح اصل نهم قانون اساسی هیچ مقامی #حق ندارد حتی به نام حفظ #استقلال و #تمامیتارضی کشور، #آزادیهایمشروع را هر چند با وضع #قوانین و مقررات سلب کند چه برسد به نام و به بهانه #کشفجرم،
خامسا به موجب ماده ۳۶ قانون آئین دادرسی کیفری گزارش ضابطان درصورتی معتبر است که بر اساس ضوابط و مقررات قانونی تهیه و تنظیم شده باشد و لذا در این پرونده، گزارش ضابطان که تنها #دلیل وقوع #جرم است فاقد اعتبار و کانلمیکن تلقی می گردد.
بنابه مراتب فوق #دادگاه به لحاظ فقدان #دلیلمشروع برای #اثبات وقوع جرم و به استناد #اصلبرائت منعکس در اصل سی و هفتم قانون اساسی رای بر برائت متهم #صادر و اعلام می نماید . رای صادره #حضوری است و ظرف بیست روز از تاریخ #ابلاغ #قابلاعتراض در #دادگاهتجدیدنظراستان تهران می باشد.
دکتر حامد رحمانیان– دادرس شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی رودهن/کانال بانک حقوق
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
📕دادنامه شماره 9809972214500064
مورخ ۱۳۹۸/۱/۲۸ شعبه ۱۰۲ دادگاهکیفریدو بخش رودهن
⚖ درخصوص #اتهام آقای آیدین. دائر بر حمل سه لیتر #مشروباتالکلی دستساز موضوع #گزارش #مرجعانتظامی که در آن آمده است: « در حین گشتزنی به خودرویسواری سمند ... مشکی رنگ مشکوک شده با رعایت #قوانینراهنماییورانندگی خودرو را متوقف نموده و بعد از رویت #مدارک #خودرو با کسب #اجازه از #مالک آن در قسمت جلوی صندلی جلو سمت شاگرد ظرف پلاستیکی حاوی حدود سه لیتر #مشروبالکلی دست ساز رویت شد.»
صرفنظر از اینکه ماموران گشتانتظامی #صلاحیت اعمال #مقررات راهنماییورانندگی و متوقف کردن خودرو ها به این بهانه را ندارند با عنایت به اینکه اولا به تصریح ماده ۱۳۷ #قانونآییندادرسیکیفری #تفتیش و #بازرسی اشیاء و از جمله خودروی شهروندان حتی درمواردی که حسب #قرائنوامارات، #ظنقوی به کشف آلات و #ادلهوقوعجرم در آن وجود دارد باید با #دستور #مقامقضایی و با قید جهات #ظن قوی انجام شود و در نتیجه #ضابطان نمیتوانند به صورت خودسرانه و به بهانه مشکوک شدن، مبادرت به بازرسی خودرو نمایند
ثانیا هر چند تفتیش خودرو پس از #درخواست ضابطان، با #رضایت مالک صورت گرفته است اما از آنجا که این رضایت یا از روی ترس یا #ناآگاهی یا #اضطرار مالک حاصل شده #درحکمعدمرضایت است؛ چرا که در جامعهای که این #رویهغیرقانونی آنقدر مرسوم و متداول است که که حتی خود ضابطان و مقاماتقضایی هم از غیرقانونی بودن آن بیاطلاع اند قطعا شهروندان عادی نیز از این امر بیاطلاع بوده و در برابر #درخواست ماموران جهت بازرسی خودرو یا از روی ناآگاهی یا ترس از #متمرد محسوب شدن یا اضطرار به جهت جلوگیری از عواقب بعدی، تن به این خواسته غیرقانونی ضابطان میدهند
ثالثا به موجب اصل بیست و دوم #قانوناساسی تعرض به اموال و #حریمخصوصی اشخاص فقط در حدود مجوزهایقانونی امکانپذیر است و بدیهی است اقدام ضابطان در این پرونده بدون #مجوزقانونی بوده است.
رابعا این توجیه و #استدلال که اگر ضابطان بدین شکل عمل نکنند هیچ جرمی کشف نمیشود و #حقوق #جامعه به خوبی صیانت نمیگردد، آشکارا مردود است؛ چرا که به تصریح اصل نهم قانون اساسی هیچ مقامی #حق ندارد حتی به نام حفظ #استقلال و #تمامیتارضی کشور، #آزادیهایمشروع را هر چند با وضع #قوانین و مقررات سلب کند چه برسد به نام و به بهانه #کشفجرم،
خامسا به موجب ماده ۳۶ قانون آئین دادرسی کیفری گزارش ضابطان درصورتی معتبر است که بر اساس ضوابط و مقررات قانونی تهیه و تنظیم شده باشد و لذا در این پرونده، گزارش ضابطان که تنها #دلیل وقوع #جرم است فاقد اعتبار و کانلمیکن تلقی می گردد.
بنابه مراتب فوق #دادگاه به لحاظ فقدان #دلیلمشروع برای #اثبات وقوع جرم و به استناد #اصلبرائت منعکس در اصل سی و هفتم قانون اساسی رای بر برائت متهم #صادر و اعلام می نماید . رای صادره #حضوری است و ظرف بیست روز از تاریخ #ابلاغ #قابلاعتراض در #دادگاهتجدیدنظراستان تهران می باشد.
دکتر حامد رحمانیان– دادرس شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی رودهن/کانال بانک حقوق
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
🌺 «#قاضی زيرك»
دو پیرمرد که یکی از آنها قدبلند و قویهیکل و دیگری قدخمیده و ناتوان بود و بر عصای خود تکیه داده بود، نزد قاضی به #شکایت از یکدیگر آمدند.
اولی گفت:
به مقدار ۱۰ قطعهطلا به این شخص #قرض دادم تا در وقت امکان به من برگرداند و اکنون توانایی ادا کردن بدهکاریاش را دارد ولی #تاخیر میاندازد و اینک میگوید #گمان میکنم #طلب تو را دادهام.
حضرتقاضی، از شما #تقاضا دارم وی را #سوگند بده که آیا #بدهکاری خودش را داده است یا خیر. چنانچه #قسم یاد کرد که من دیگر حرفی ندارم.
دومی گفت:
من #اقرار میکنم که دهقطعه #طلا از وی قرض نمودهام ولی بدهکاری را #ادا کردم و برای قسم یاد کردن، آماده هستم.
قاضی: دستراست خود را بلند کن و قسم یاد کن.
پیرمرد: یک دست که سهل است، هر دو دست را بلند می کنم. سپس عصا را به مرد #مدعی داد و هر دو دستش را بلند کرد و گفت: به خدا قسم که من قطعاتطلا را به این شخص دادم و اگر بار دیگر از من #مطالبه کند، از روی #فراموشکاری و #ناآگاهی است.
قاضی به #طلبكار گفت: اكنون چه ميگويی؟
او در جواب گفت: من میدانم که این شخص #قسمدروغ یاد نمیکند، شاید من فراموش کردهباشم، امیدوارم #حقیقت آشکار شود.
قاضی به آن دو نفر #اجازه #مرخصی داد، پیرمرد عصای خود را از دیگری گرفت.
در این موقع قاضی به فکر فرو رفت و بیدرنگ هر دوی آنها را صدا زد.
قاضی #عصا را گرفت و با کنجکاوی دیواره آن را نگاه کرد و دیوارهاش را تراشید، ناگاه دید که دهقطعهطلا در میان عصا جاسازی شده است.
به طلبکار گفت: #بدهکار وقتی که عصا را به دست تو داد، #حیله کرد که قسم #دروغ نخورد ولی من از او زیرکتر بودم.
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi 🌺
دو پیرمرد که یکی از آنها قدبلند و قویهیکل و دیگری قدخمیده و ناتوان بود و بر عصای خود تکیه داده بود، نزد قاضی به #شکایت از یکدیگر آمدند.
اولی گفت:
به مقدار ۱۰ قطعهطلا به این شخص #قرض دادم تا در وقت امکان به من برگرداند و اکنون توانایی ادا کردن بدهکاریاش را دارد ولی #تاخیر میاندازد و اینک میگوید #گمان میکنم #طلب تو را دادهام.
حضرتقاضی، از شما #تقاضا دارم وی را #سوگند بده که آیا #بدهکاری خودش را داده است یا خیر. چنانچه #قسم یاد کرد که من دیگر حرفی ندارم.
دومی گفت:
من #اقرار میکنم که دهقطعه #طلا از وی قرض نمودهام ولی بدهکاری را #ادا کردم و برای قسم یاد کردن، آماده هستم.
قاضی: دستراست خود را بلند کن و قسم یاد کن.
پیرمرد: یک دست که سهل است، هر دو دست را بلند می کنم. سپس عصا را به مرد #مدعی داد و هر دو دستش را بلند کرد و گفت: به خدا قسم که من قطعاتطلا را به این شخص دادم و اگر بار دیگر از من #مطالبه کند، از روی #فراموشکاری و #ناآگاهی است.
قاضی به #طلبكار گفت: اكنون چه ميگويی؟
او در جواب گفت: من میدانم که این شخص #قسمدروغ یاد نمیکند، شاید من فراموش کردهباشم، امیدوارم #حقیقت آشکار شود.
قاضی به آن دو نفر #اجازه #مرخصی داد، پیرمرد عصای خود را از دیگری گرفت.
در این موقع قاضی به فکر فرو رفت و بیدرنگ هر دوی آنها را صدا زد.
قاضی #عصا را گرفت و با کنجکاوی دیواره آن را نگاه کرد و دیوارهاش را تراشید، ناگاه دید که دهقطعهطلا در میان عصا جاسازی شده است.
به طلبکار گفت: #بدهکار وقتی که عصا را به دست تو داد، #حیله کرد که قسم #دروغ نخورد ولی من از او زیرکتر بودم.
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi 🌺
Forwarded from آرای قضایی
🌺 «#قاضی زيرك»
دو پیرمرد که یکی از آنها قدبلند و قویهیکل و دیگری قدخمیده و ناتوان بود و بر عصای خود تکیه داده بود، نزد قاضی به #شکایت از یکدیگر آمدند.
اولی گفت:
به مقدار ۱۰ قطعهطلا به این شخص #قرض دادم تا در وقت امکان به من برگرداند و اکنون توانایی ادا کردن بدهکاریاش را دارد ولی #تاخیر میاندازد و اینک میگوید #گمان میکنم #طلب تو را دادهام.
حضرتقاضی، از شما #تقاضا دارم وی را #سوگند بده که آیا #بدهکاری خودش را داده است یا خیر. چنانچه #قسم یاد کرد که من دیگر حرفی ندارم.
دومی گفت:
من #اقرار میکنم که دهقطعه #طلا از وی قرض نمودهام ولی بدهکاری را #ادا کردم و برای قسم یاد کردن، آماده هستم.
قاضی: دستراست خود را بلند کن و قسم یاد کن.
پیرمرد: یک دست که سهل است، هر دو دست را بلند می کنم. سپس عصا را به مرد #مدعی داد و هر دو دستش را بلند کرد و گفت: به خدا قسم که من قطعاتطلا را به این شخص دادم و اگر بار دیگر از من #مطالبه کند، از روی #فراموشکاری و #ناآگاهی است.
قاضی به #طلبكار گفت: اكنون چه ميگويی؟
او در جواب گفت: من میدانم که این شخص #قسمدروغ یاد نمیکند، شاید من فراموش کردهباشم، امیدوارم #حقیقت آشکار شود.
قاضی به آن دو نفر #اجازه #مرخصی داد، پیرمرد عصای خود را از دیگری گرفت.
در این موقع قاضی به فکر فرو رفت و بیدرنگ هر دوی آنها را صدا زد.
قاضی #عصا را گرفت و با کنجکاوی دیواره آن را نگاه کرد و دیوارهاش را تراشید، ناگاه دید که دهقطعهطلا در میان عصا جاسازی شده است.
به طلبکار گفت: #بدهکار وقتی که عصا را به دست تو داد، #حیله کرد که قسم #دروغ نخورد ولی من از او زیرکتر بودم.
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi 🌺
دو پیرمرد که یکی از آنها قدبلند و قویهیکل و دیگری قدخمیده و ناتوان بود و بر عصای خود تکیه داده بود، نزد قاضی به #شکایت از یکدیگر آمدند.
اولی گفت:
به مقدار ۱۰ قطعهطلا به این شخص #قرض دادم تا در وقت امکان به من برگرداند و اکنون توانایی ادا کردن بدهکاریاش را دارد ولی #تاخیر میاندازد و اینک میگوید #گمان میکنم #طلب تو را دادهام.
حضرتقاضی، از شما #تقاضا دارم وی را #سوگند بده که آیا #بدهکاری خودش را داده است یا خیر. چنانچه #قسم یاد کرد که من دیگر حرفی ندارم.
دومی گفت:
من #اقرار میکنم که دهقطعه #طلا از وی قرض نمودهام ولی بدهکاری را #ادا کردم و برای قسم یاد کردن، آماده هستم.
قاضی: دستراست خود را بلند کن و قسم یاد کن.
پیرمرد: یک دست که سهل است، هر دو دست را بلند می کنم. سپس عصا را به مرد #مدعی داد و هر دو دستش را بلند کرد و گفت: به خدا قسم که من قطعاتطلا را به این شخص دادم و اگر بار دیگر از من #مطالبه کند، از روی #فراموشکاری و #ناآگاهی است.
قاضی به #طلبكار گفت: اكنون چه ميگويی؟
او در جواب گفت: من میدانم که این شخص #قسمدروغ یاد نمیکند، شاید من فراموش کردهباشم، امیدوارم #حقیقت آشکار شود.
قاضی به آن دو نفر #اجازه #مرخصی داد، پیرمرد عصای خود را از دیگری گرفت.
در این موقع قاضی به فکر فرو رفت و بیدرنگ هر دوی آنها را صدا زد.
قاضی #عصا را گرفت و با کنجکاوی دیواره آن را نگاه کرد و دیوارهاش را تراشید، ناگاه دید که دهقطعهطلا در میان عصا جاسازی شده است.
به طلبکار گفت: #بدهکار وقتی که عصا را به دست تو داد، #حیله کرد که قسم #دروغ نخورد ولی من از او زیرکتر بودم.
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi 🌺