This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نقد_و_نظر
✍ کانال کفش های آهنی
⭕️آقای روحانی میگوید: "چرا هی میگید ارزش پول ملی کم شده زیاده شده؟! بانک مرکزی چکار کنه؟! شما راهحل بدید."
آقای روحانی! همین یکی دو ماه پیش رئیس سابق بانک مرکزی خودتان گفت که موقع تصمیم دلار ۴۲۰۰ تومانی به شما گفته این کار غلط است؛ اما شما اصرار کردید که نرخهای دستوری برای ارز درست کنید.
الان ۲ سال است که همه کارشناسان اقتصادی میگویند، ارز ۴۲۰۰ تومانی و حراج سکه به نابودی ذخایر طلا و ارز و تضعیف بانک مرکزی منتهی میشود، ولی شما اصرار داشتید و دارید که این رویه غلط را ادامه بدهید و بجای استفاده از فرصت تحریمها برای اصلاحات اساسی، همه چیز را به برجام و حمایت اروپاییها و حزب دموکرات و انتخابات آمریکا گره زدید و هرچه جلوتر رفتیم کار بیشتر بیخ پیدا کرد و اصلاحات پر هزینهتر شد.
آقای روحانی! شما رئیسجمهور نشدید که حالا بعد از ۷ سال بگویید راهحلی برای مشکلات ندارید؛
مگر شما نگفتید هم چرخ سانتریفیوژ باید بچرخد هم چرخ زندگی مردم؟
پس چرا هیچکدام نمیچرخد؟
شما باید پاسخگو باشید نه طلبکار.
@antioligarchie
✍ کانال کفش های آهنی
⭕️آقای روحانی میگوید: "چرا هی میگید ارزش پول ملی کم شده زیاده شده؟! بانک مرکزی چکار کنه؟! شما راهحل بدید."
آقای روحانی! همین یکی دو ماه پیش رئیس سابق بانک مرکزی خودتان گفت که موقع تصمیم دلار ۴۲۰۰ تومانی به شما گفته این کار غلط است؛ اما شما اصرار کردید که نرخهای دستوری برای ارز درست کنید.
الان ۲ سال است که همه کارشناسان اقتصادی میگویند، ارز ۴۲۰۰ تومانی و حراج سکه به نابودی ذخایر طلا و ارز و تضعیف بانک مرکزی منتهی میشود، ولی شما اصرار داشتید و دارید که این رویه غلط را ادامه بدهید و بجای استفاده از فرصت تحریمها برای اصلاحات اساسی، همه چیز را به برجام و حمایت اروپاییها و حزب دموکرات و انتخابات آمریکا گره زدید و هرچه جلوتر رفتیم کار بیشتر بیخ پیدا کرد و اصلاحات پر هزینهتر شد.
آقای روحانی! شما رئیسجمهور نشدید که حالا بعد از ۷ سال بگویید راهحلی برای مشکلات ندارید؛
مگر شما نگفتید هم چرخ سانتریفیوژ باید بچرخد هم چرخ زندگی مردم؟
پس چرا هیچکدام نمیچرخد؟
شما باید پاسخگو باشید نه طلبکار.
@antioligarchie
#نقد_و_نظر
⭕️ من و چند تا کچل دیگه و رویاهای دزدیده شده!
✍ مجتبی لشکربلوکی
🔻اول میخواهم از یک روایت واقعی شروع کنم. سالهای دور بین کلاس سوم و چهارم دبستان، تموم شهریور تمرین کردم که سر صف قرآن بخونم برای دویست سیصد تا کچل دبستانی دیگه دبستان قدس. یه جوری سوره کوثر رو میخوندم هر لحظه ممکن بود حضرت محمد بیاد به خوابم بگه پسر تو تا حالا کجا بودی؟ بعد آخرهای شهریور خونهمون رو عوض کردیم. از منیریه رفتیم پاسداران.
اون جا هم رفتم مدرسه شهید علیپور، توی گلستان پنجم. گفتم عیبی نداره اینجا هم قرآن میخونن دیگه. ولی روز اول مهر فهمیدم مدرسههای پاسداران هم بچههاش کچل نیستن، هم ضبط صوت دارن و قرآنشون از تو بلندگو پخش میشه.
میخوام بگم سرنوشت آدمها رو خیلی چیزها تغییر میده. رویاهاشون رو خیلی چیزها میدزده. مخصوصا آدمهای هم نسل من رو، که بعدها در تاریخ به عنوان موشهای آزمایشگاهی روزگار ازشون یاد خواهد شد. مایی که هیچ کاری نتونستیم بکنیم، وقتی تغییرات ساده رویاهامون رو بردن و گذاشتن بالای بلندترین کوهها. مثلا بالای بلندگوهای سیاه مدرسه شهید علیپور..... [این داستان از حمید سلیمی بود. ]
🔻 تحلیل و تجویز راهبردی:
واقعیت آن است که نسل بزرگی از جامعه این تجربه را به شیوههای دیگر داشتهاند؛
پنج سال روی صادرات به اروپا کار میکنند بعد همه چیز یک دفعه به هم میریزد، چرا چون ما با جهان مشکلی نداریم آنها با ما مشکل دارند و ایراد هم از خودشان است.
سالهای سال درس خواندند و به جایی نرسیدند چون قرار بود یک میلیون شغل ایجاد شود اما ...
پولشان را در جایی سرمایهگذاری کردهاند اما بازده مورد انتظار رخ نداده چرا؟ چون سیاستها و حمایتها یک شبه تغییر کرده.
میلیاردها تومان سرمایهگذاری شده است، تجهیزات لازم برای تاسیس کارخانه خریداری و نصب شده است، کارخانه استارت نمیخورد، چرا؟ چون فعلا به خاطر شرایط ارزی کشور واردات مواد اولیه با ۳۵ هزار یورو توجیه اقتصادی ندارد اگر هم داشت امکان خرید در شرایط تحریم وجود ندارد.
مساله این است که ما با یک نسل به غارت رفته روبرو هستیم. نسلی که رویاهایش در زمینه شغل آبرومند، خانه نقلی و توسعه ملی بر باد رفت. نسلی که همین تغییرات کوچک، رویاهایش را بر باد داد. برنامههایش را بهم ریخت و آرزوهایش را تبدیل کرد به حسرت.
▪️چه باید کرد؟
توسعه نیازمند امنیت است. امنیت یعنی پیشبینی پذیری نسبی آینده و مشکل اینجاست که نمی دانیم تصمیمگیران ارشد چه درکی از امنیت ما و عدم قطعیت ما و چند کچل دیگر دارند؟ چرا؟ به من بگویید کدام یک از وزرا تا حالا به خاطر تعطیلی کارخانهها، حقوق آخر ماهش عقب افتاده و خانوادهاش شب سر گرسنه زمین گذاشته یا در سطل آشغالها در جستجوی مواد غذایی بوده اند؟ کدام یک از نمایندگان تا حالا به خاطر بسته شدن مسیرهای بانکی بینالمللی، کارتن خواب شدهاند؟ کدام یک از اعضای مجمع تشخیص به خاطر اف.ای.تی.اف کرایه آخر ماهشان عقب افتاد و صاحبخانه انداختهشان بیرون؟ کدام یک از مدیران مجبور شده که به خاطر نان و پنیر از سوپری سر کوچه نسیه بخرد و سرکوفت بشنود؟ کدام یک از مدیران به خاطر بدهکاری به زندان افتاده؟ بعید میدانم که یک مورد هم پیدا کنید!
به همین خاطر است که کارخانهها تعطیل میشود، ارز بالا و پایین میرود (البته پایینش را شوخی کردم)، نرخ بیکاری دو رقمی میشود و نرخ تورم میرود که سه رقمی شود. در شاخص فلاکت برای کسب رتبه اول سرسختانه میجنگیم اما حقوق آخر مدیران سرجایش است همین طور ماشین و مقام و بازنشستگی. مدیران درکی از رویاهای بر باد رفته نسل کچلها ندارند. اصولا «تجربه زیسته» شان با «تجربه زیسته» کچلها متفاوت است و در دو جهان متفاوت زندگی میکنند. به اصطلاح نیکلاس طالب پوست شان در بازی (=دست شان زیر ساطور واقعیت) نیست.
خاطرم هست یک قاضی با شرف در قراری کم سابقه برای خودش درخواست بازداشت در بازداشتگاه کرد و خودش پروندهاش را به دادسرای انتظامی قضات فرستاد و بخشی از حقوقش را به متهم پرونده داد. از همه مهمتر همان قسمت اول بود او درخواست کرد که با رفتن به بازداشتگاه پلیس آگاهی، مدت ۲۴ ساعت در آن جا باشد تا شرایط بازداشتگاه را درک کند و از آن پس در زمان صدور بازداشتگاه، بفهمد دقیقا دارد چه کار میکند؟
تمام مدیران ارشدی که دم از مردمی بودن میزنند به این پیشنهاد فکر کنند: یک هفته چنین تجربهای را پشت سر بگذارنند: دو شب را همراه با خانواده کارتن خوابی کنند. دو شب را در زبالهها دنبال غذا بگردند، دو شب را در زندان کنار زندانیان چک برگشتی سر کنند و یک شب را همراه با کسی که وسایلش را از خانه ریختهاند بیرون تا صبح سر کنند. آنگاه به سر کارشان برگردند و در مورد مسایل کشور تصمیمگیری کنند. آنگاه رویای کچلها و دنیای کچل ها را بیشتر خواهند فهمید.
@antioligarchie
⭕️ من و چند تا کچل دیگه و رویاهای دزدیده شده!
✍ مجتبی لشکربلوکی
🔻اول میخواهم از یک روایت واقعی شروع کنم. سالهای دور بین کلاس سوم و چهارم دبستان، تموم شهریور تمرین کردم که سر صف قرآن بخونم برای دویست سیصد تا کچل دبستانی دیگه دبستان قدس. یه جوری سوره کوثر رو میخوندم هر لحظه ممکن بود حضرت محمد بیاد به خوابم بگه پسر تو تا حالا کجا بودی؟ بعد آخرهای شهریور خونهمون رو عوض کردیم. از منیریه رفتیم پاسداران.
اون جا هم رفتم مدرسه شهید علیپور، توی گلستان پنجم. گفتم عیبی نداره اینجا هم قرآن میخونن دیگه. ولی روز اول مهر فهمیدم مدرسههای پاسداران هم بچههاش کچل نیستن، هم ضبط صوت دارن و قرآنشون از تو بلندگو پخش میشه.
میخوام بگم سرنوشت آدمها رو خیلی چیزها تغییر میده. رویاهاشون رو خیلی چیزها میدزده. مخصوصا آدمهای هم نسل من رو، که بعدها در تاریخ به عنوان موشهای آزمایشگاهی روزگار ازشون یاد خواهد شد. مایی که هیچ کاری نتونستیم بکنیم، وقتی تغییرات ساده رویاهامون رو بردن و گذاشتن بالای بلندترین کوهها. مثلا بالای بلندگوهای سیاه مدرسه شهید علیپور..... [این داستان از حمید سلیمی بود. ]
🔻 تحلیل و تجویز راهبردی:
واقعیت آن است که نسل بزرگی از جامعه این تجربه را به شیوههای دیگر داشتهاند؛
پنج سال روی صادرات به اروپا کار میکنند بعد همه چیز یک دفعه به هم میریزد، چرا چون ما با جهان مشکلی نداریم آنها با ما مشکل دارند و ایراد هم از خودشان است.
سالهای سال درس خواندند و به جایی نرسیدند چون قرار بود یک میلیون شغل ایجاد شود اما ...
پولشان را در جایی سرمایهگذاری کردهاند اما بازده مورد انتظار رخ نداده چرا؟ چون سیاستها و حمایتها یک شبه تغییر کرده.
میلیاردها تومان سرمایهگذاری شده است، تجهیزات لازم برای تاسیس کارخانه خریداری و نصب شده است، کارخانه استارت نمیخورد، چرا؟ چون فعلا به خاطر شرایط ارزی کشور واردات مواد اولیه با ۳۵ هزار یورو توجیه اقتصادی ندارد اگر هم داشت امکان خرید در شرایط تحریم وجود ندارد.
مساله این است که ما با یک نسل به غارت رفته روبرو هستیم. نسلی که رویاهایش در زمینه شغل آبرومند، خانه نقلی و توسعه ملی بر باد رفت. نسلی که همین تغییرات کوچک، رویاهایش را بر باد داد. برنامههایش را بهم ریخت و آرزوهایش را تبدیل کرد به حسرت.
▪️چه باید کرد؟
توسعه نیازمند امنیت است. امنیت یعنی پیشبینی پذیری نسبی آینده و مشکل اینجاست که نمی دانیم تصمیمگیران ارشد چه درکی از امنیت ما و عدم قطعیت ما و چند کچل دیگر دارند؟ چرا؟ به من بگویید کدام یک از وزرا تا حالا به خاطر تعطیلی کارخانهها، حقوق آخر ماهش عقب افتاده و خانوادهاش شب سر گرسنه زمین گذاشته یا در سطل آشغالها در جستجوی مواد غذایی بوده اند؟ کدام یک از نمایندگان تا حالا به خاطر بسته شدن مسیرهای بانکی بینالمللی، کارتن خواب شدهاند؟ کدام یک از اعضای مجمع تشخیص به خاطر اف.ای.تی.اف کرایه آخر ماهشان عقب افتاد و صاحبخانه انداختهشان بیرون؟ کدام یک از مدیران مجبور شده که به خاطر نان و پنیر از سوپری سر کوچه نسیه بخرد و سرکوفت بشنود؟ کدام یک از مدیران به خاطر بدهکاری به زندان افتاده؟ بعید میدانم که یک مورد هم پیدا کنید!
به همین خاطر است که کارخانهها تعطیل میشود، ارز بالا و پایین میرود (البته پایینش را شوخی کردم)، نرخ بیکاری دو رقمی میشود و نرخ تورم میرود که سه رقمی شود. در شاخص فلاکت برای کسب رتبه اول سرسختانه میجنگیم اما حقوق آخر مدیران سرجایش است همین طور ماشین و مقام و بازنشستگی. مدیران درکی از رویاهای بر باد رفته نسل کچلها ندارند. اصولا «تجربه زیسته» شان با «تجربه زیسته» کچلها متفاوت است و در دو جهان متفاوت زندگی میکنند. به اصطلاح نیکلاس طالب پوست شان در بازی (=دست شان زیر ساطور واقعیت) نیست.
خاطرم هست یک قاضی با شرف در قراری کم سابقه برای خودش درخواست بازداشت در بازداشتگاه کرد و خودش پروندهاش را به دادسرای انتظامی قضات فرستاد و بخشی از حقوقش را به متهم پرونده داد. از همه مهمتر همان قسمت اول بود او درخواست کرد که با رفتن به بازداشتگاه پلیس آگاهی، مدت ۲۴ ساعت در آن جا باشد تا شرایط بازداشتگاه را درک کند و از آن پس در زمان صدور بازداشتگاه، بفهمد دقیقا دارد چه کار میکند؟
تمام مدیران ارشدی که دم از مردمی بودن میزنند به این پیشنهاد فکر کنند: یک هفته چنین تجربهای را پشت سر بگذارنند: دو شب را همراه با خانواده کارتن خوابی کنند. دو شب را در زبالهها دنبال غذا بگردند، دو شب را در زندان کنار زندانیان چک برگشتی سر کنند و یک شب را همراه با کسی که وسایلش را از خانه ریختهاند بیرون تا صبح سر کنند. آنگاه به سر کارشان برگردند و در مورد مسایل کشور تصمیمگیری کنند. آنگاه رویای کچلها و دنیای کچل ها را بیشتر خواهند فهمید.
@antioligarchie
⭕️تلاش شورای نگهبان برای شلاق خوردن یک منتقد توییتری!👇
🔻 کاووس رکوفیان : " به دو جمله ای که شورای نگهبان از مقاله بنده انتخاب کرده به عنوان دلیلی بر "افترا " و "نشر اکاذیب" دقت کنید. نهادی که خود را #مقدس می نامد و خواهان اعمال ماده 697 (شلاق) برای یک منتقد می شود.
https://t.co/rNFcSmw2PS
@hashiepardaz
🔻 کاووس رکوفیان : " به دو جمله ای که شورای نگهبان از مقاله بنده انتخاب کرده به عنوان دلیلی بر "افترا " و "نشر اکاذیب" دقت کنید. نهادی که خود را #مقدس می نامد و خواهان اعمال ماده 697 (شلاق) برای یک منتقد می شود.
https://t.co/rNFcSmw2PS
@hashiepardaz
Twitter
کاووس رکوفیان
به دو جمله ای که شورای نگهبان از مقاله بنده انتخاب کرده به عنوان دلیلی بر "افترا " و " نشر اکاذیب" دقت کنید. نهادی که خود را #مقدس می نامد و خواهاد اعمال ماده 697 ( شلاق ) برای یک منتقد می شود.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ نانوایی نرخ نان را بالا برده و اطلاعیه زده که چون نمی تواند بار دولت را به دوش کشد ناچار به افزایش نرخ شده است! همچنین شاکیان را به کاخ سفید درواشینگتن ارجاع داده است!!
@antioligarchie
@antioligarchie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ گرداندن موبایل قاپها مقابل پاساژ علاءالدینِ تهران
#نقد_و_نظر
🔻يک سئوال از #دادستان_تهران و #فرمانده_نيروی_انتظامی ؛ دستور #مجرم_گردانی و ضرب وشتم آنان در ملأ عام را چه کسی و بر مبنای کدام قانون صادر کرده !؟
🀄️علی مجتهدزاده
🔻پلیس ایران جلوی چشم هزاران نفر، به سر و بدن متهم ضربه میزنه و وادارش میکنه که به خودش فحش بده. بعد انتظار دارن ما قبول کنیم در بازداشتگاه و اتاق بازجویی برای نوید افکاری اتفاقی نیفتاده و سیر محاکمه عادلانه بوده!..
🀄️هاتف مطهری
🔻این نمایش امنیت نیست که قالپاق دزدها را با کتک در شهر بگردانید و شاهدزدها غارتشان را بکنند! این نمایش حقارت است. آنها با گردن کلفتی می گویند دزدی نکردیم، هدیه گرفتیم و شما هم از آنها حفاظت می کنید!
🀄️حسین رزاق
🔻 از زمان مادها تاکنون ،شاید هم قبل از آن ، در این مرز و بوم آفتابهدزدان بیحیثیت میشدند و #آقادزدها حلوا حلوا میشدند.
باید آن یقهسفیدان بالانشین شده را که با تبعیض و فساد و اقتصاد نئولیبرالیسمی این جوانان را به این ورطهانداختهاند توسری بزنی با غیرت
🀄️شفیعی کیا
@antioligarchie
#نقد_و_نظر
🔻يک سئوال از #دادستان_تهران و #فرمانده_نيروی_انتظامی ؛ دستور #مجرم_گردانی و ضرب وشتم آنان در ملأ عام را چه کسی و بر مبنای کدام قانون صادر کرده !؟
🀄️علی مجتهدزاده
🔻پلیس ایران جلوی چشم هزاران نفر، به سر و بدن متهم ضربه میزنه و وادارش میکنه که به خودش فحش بده. بعد انتظار دارن ما قبول کنیم در بازداشتگاه و اتاق بازجویی برای نوید افکاری اتفاقی نیفتاده و سیر محاکمه عادلانه بوده!..
🀄️هاتف مطهری
🔻این نمایش امنیت نیست که قالپاق دزدها را با کتک در شهر بگردانید و شاهدزدها غارتشان را بکنند! این نمایش حقارت است. آنها با گردن کلفتی می گویند دزدی نکردیم، هدیه گرفتیم و شما هم از آنها حفاظت می کنید!
🀄️حسین رزاق
🔻 از زمان مادها تاکنون ،شاید هم قبل از آن ، در این مرز و بوم آفتابهدزدان بیحیثیت میشدند و #آقادزدها حلوا حلوا میشدند.
باید آن یقهسفیدان بالانشین شده را که با تبعیض و فساد و اقتصاد نئولیبرالیسمی این جوانان را به این ورطهانداختهاند توسری بزنی با غیرت
🀄️شفیعی کیا
@antioligarchie
#نقد_و_نظر
⭕️ پلیس
✍حسین دهباشی
🔻در فضای مجازی کلیپی دست به دست میچرخد که برخی اوباش، سارقان و مزاحمان نوامیس، ایستاده بر خودروهای نیروی انتظامی در خیابانی چرخانده شده و پلیس از مردم میخواهد با شناسایی چهرهشان، اگر از آنها شکایتی دارد، مراجعه نمایند.
واکنش بسیاری ‐تا آنجا که مشهود است‐ به این دلیل که این مجازاتِ قبل از محاکمه است یا چرا آنجا که یکی از اشرار پررویی و فحاشی میکند از ماموری توسری میخورد، معترض و منفی بوده است.
برخی نیز اشکال کردهاند که کار مجازات باید از دانهدرشتترهایی که در ابعادی بسیار بزرگتر ناامنی و چپاول میکنند آغاز کرد و اینها دلهدزد هستند و خود حاصل محرومیت در همین جامعه.
نگارنده نیز راستش با نحوهی رفتار پلیس در این ماجرا مشکل دارد!
▪️نخست آنکه این افراد را نباید ایستاده بر بالای خودرو در شهر چرخاند تا با چشمان وقیحشان، به حاضران زُل بزنند و گفته و ناگفته رجز بخوانند که ‐با این قوانین سهلگیرانه نسبت به اوباش‐ وقتی رها شوند، صدبرابرش از ناظران و شاکیان انتقام میگیرند. شایسته آن بود که ماموران خدومِ ناجا، قدمرنجه کرده و آنها را با لگد و ضرباتِ محکمِ پوتینهای سنگین خدمتِ مقدسشان در شوارع هدایت میکردند و اندامِ تنهلششان را در پیش چشم خاص و عام در خاک غلتانده و غرور مجرمانهشان را خُرد میکردند و با کسب مجوّز از مقامِ محترمِ قضایی، هرآینه یکی از اشرار مبادرت به توهین یا تهدید ناظران میکرد، دندانهای آغشته به خون و مالِ مردم را دهانش میشکستند.
دو دیگر آنکه، بله! با زالوهای دانهدرشت باید سختتر از این گرفت و هزار حیف که اغلب چنین نمیشود گرچه مقصّرِ این کوتاهی هرکه باشد، نیروی انتظامی نیست.
سیّم آنکه آیا ناجا هیچ اشکالی ندارد؟ چه کسی گفته؟ گلِ بیعیب خدا است! حتما در سطوح مختلف نیروی انتظامی هم هزار اشکال و بعضا ظلم است که نباید باشد. و اتفاقا وجود حتی ذرّهای مشکل در بدنهی پلیسِ یکجامعه، میلیونها برابر وجود همان مشکل در سایر ارکان کشور عیب دارد و مایهی سرافکندگی است. انصاف اما آن است که عیبِ مِی جمله بگفتی، هنرش نیز بگوئیم.
چهارم امّا، سخنی با معترضین به گرداندنِ اشرار و شناسایی آنها در خیابانها است. که لابد هیچوقت خواهر، دختر، همسر یا خودشان با چشمانی آتشگرفته از اسپری فلفل و تنی ترسیده از قمه و قدّارهی دزدی بیوجدان مواجه نشده و پس از دستمالیِ جنسی و زخمی به یادگار، مالِ حلالشان به تاراج نرفته، یا به جای افسرانِ پلیس نبودهاند که روزی نباشد که داغدار بدنِ سلاخیشدهی همکاری و گاه عهدهدار رساندنِ خبرِ شهادتِ سربازِ وظیفهی جوان و ناکامی به خانوادهاش نباشند ورنه موقع دستگیری این جانواران پست و پلید، اصلا امان نمیدادند که کار به کلانتری بکشد، چه رسد به حالا که عوض شنیدنِ خستهنباشید و خدا قوّت، از برخی هموطنانشان حرفهای تلخ و غیرمسئولانه بخوانند.
پنجم، برادران و خواهرانِ عزیزتر از جانِ ناجا! آنکه باید آنچه در دلِ شما میگذرد را بداند، ما نیستیم، حضرت حقتعالی است! که میدانید که میداند! پس همچنانکه اگر ذرّهای خطا از شما سر بزند، در پیشگاهِ الهی حساب و کتاب دارد و مو را از ماست میکشند، هر خدمتی که برای امنیتِ این مردم و خصوصا بخشهایِ محرومتر و معمولیتر مردم میکنید و هر رنجی که خانوادههایتان در تنلرزه از مخاطراتِ شغلِ شجاعانهتان میکشند، خدا بخواهد، مایهی خیر و برکت دنیوی و ذخیرهی آخرتتان است. دمِ شما گرم! سایهتان مستدام!
@antioligarchie
⭕️ پلیس
✍حسین دهباشی
🔻در فضای مجازی کلیپی دست به دست میچرخد که برخی اوباش، سارقان و مزاحمان نوامیس، ایستاده بر خودروهای نیروی انتظامی در خیابانی چرخانده شده و پلیس از مردم میخواهد با شناسایی چهرهشان، اگر از آنها شکایتی دارد، مراجعه نمایند.
واکنش بسیاری ‐تا آنجا که مشهود است‐ به این دلیل که این مجازاتِ قبل از محاکمه است یا چرا آنجا که یکی از اشرار پررویی و فحاشی میکند از ماموری توسری میخورد، معترض و منفی بوده است.
برخی نیز اشکال کردهاند که کار مجازات باید از دانهدرشتترهایی که در ابعادی بسیار بزرگتر ناامنی و چپاول میکنند آغاز کرد و اینها دلهدزد هستند و خود حاصل محرومیت در همین جامعه.
نگارنده نیز راستش با نحوهی رفتار پلیس در این ماجرا مشکل دارد!
▪️نخست آنکه این افراد را نباید ایستاده بر بالای خودرو در شهر چرخاند تا با چشمان وقیحشان، به حاضران زُل بزنند و گفته و ناگفته رجز بخوانند که ‐با این قوانین سهلگیرانه نسبت به اوباش‐ وقتی رها شوند، صدبرابرش از ناظران و شاکیان انتقام میگیرند. شایسته آن بود که ماموران خدومِ ناجا، قدمرنجه کرده و آنها را با لگد و ضرباتِ محکمِ پوتینهای سنگین خدمتِ مقدسشان در شوارع هدایت میکردند و اندامِ تنهلششان را در پیش چشم خاص و عام در خاک غلتانده و غرور مجرمانهشان را خُرد میکردند و با کسب مجوّز از مقامِ محترمِ قضایی، هرآینه یکی از اشرار مبادرت به توهین یا تهدید ناظران میکرد، دندانهای آغشته به خون و مالِ مردم را دهانش میشکستند.
دو دیگر آنکه، بله! با زالوهای دانهدرشت باید سختتر از این گرفت و هزار حیف که اغلب چنین نمیشود گرچه مقصّرِ این کوتاهی هرکه باشد، نیروی انتظامی نیست.
سیّم آنکه آیا ناجا هیچ اشکالی ندارد؟ چه کسی گفته؟ گلِ بیعیب خدا است! حتما در سطوح مختلف نیروی انتظامی هم هزار اشکال و بعضا ظلم است که نباید باشد. و اتفاقا وجود حتی ذرّهای مشکل در بدنهی پلیسِ یکجامعه، میلیونها برابر وجود همان مشکل در سایر ارکان کشور عیب دارد و مایهی سرافکندگی است. انصاف اما آن است که عیبِ مِی جمله بگفتی، هنرش نیز بگوئیم.
چهارم امّا، سخنی با معترضین به گرداندنِ اشرار و شناسایی آنها در خیابانها است. که لابد هیچوقت خواهر، دختر، همسر یا خودشان با چشمانی آتشگرفته از اسپری فلفل و تنی ترسیده از قمه و قدّارهی دزدی بیوجدان مواجه نشده و پس از دستمالیِ جنسی و زخمی به یادگار، مالِ حلالشان به تاراج نرفته، یا به جای افسرانِ پلیس نبودهاند که روزی نباشد که داغدار بدنِ سلاخیشدهی همکاری و گاه عهدهدار رساندنِ خبرِ شهادتِ سربازِ وظیفهی جوان و ناکامی به خانوادهاش نباشند ورنه موقع دستگیری این جانواران پست و پلید، اصلا امان نمیدادند که کار به کلانتری بکشد، چه رسد به حالا که عوض شنیدنِ خستهنباشید و خدا قوّت، از برخی هموطنانشان حرفهای تلخ و غیرمسئولانه بخوانند.
پنجم، برادران و خواهرانِ عزیزتر از جانِ ناجا! آنکه باید آنچه در دلِ شما میگذرد را بداند، ما نیستیم، حضرت حقتعالی است! که میدانید که میداند! پس همچنانکه اگر ذرّهای خطا از شما سر بزند، در پیشگاهِ الهی حساب و کتاب دارد و مو را از ماست میکشند، هر خدمتی که برای امنیتِ این مردم و خصوصا بخشهایِ محرومتر و معمولیتر مردم میکنید و هر رنجی که خانوادههایتان در تنلرزه از مخاطراتِ شغلِ شجاعانهتان میکشند، خدا بخواهد، مایهی خیر و برکت دنیوی و ذخیرهی آخرتتان است. دمِ شما گرم! سایهتان مستدام!
@antioligarchie
#داستانک
🔻چوپانی تعریف می کرد:
سالها پیش من و چوپان دیگری به نام فتح اله که همسن پدر من بود، گله روستا را به چرا می بردیم. مرز ده ما با ده مجاور یک رودخانه پر آب بود.
بین دو ده از سالیان دور بر سر ورود گوسفندان به مراتع یکدیگر اختلاف زیادی بود که گاها به زد و خورد هم می کشید.
یک روز از سر غفلت گله ما از رودخانه گذشت و به مراتع دشمن رسیده بود. ناگهان هیکل درشت و غضبناک غضنفر چوپان آن ده نمایان شد. گله ما را مصادره کرد و گفت یکی از شما بیاید این ور آب تا گله را آزاد کنم. ما از نیت اصلی اش آگاه بودیم.
فتح اله به من گفت تو برو. من گفتم می ترسم مرا کتک بزند. فتح اله گفت: خودش و هفت جدش غلط می کند حتی اگر نگاه چپی به تو کند.
القصه من لرزان لرزان از رود گذشتم و به نزد غضنفر رسیدم ناگهان مرا گرفت و چوبش را به علامت زدن بالا برد. فتح اله از آن سوی رود داد زد و گفت اگر مردی بزنش تا ببینی چه سرت بیاورم.
غضنفر ترکه گز را چنان به پای من زد که جیغ من به هفت آسمان رسید. غضنفر رو به فتح اله کرد و گفت دیدی زدمش و تو هیچ غلطی نکردی.
فتح اله گفت فلان فلان .... اگر یکبار دیگر بزنیش دودمانت را ریشه کن می کنم. اینبار غضنفز چنان با ترکه به پشت من کوبید که خون از پوستم بیرون زد. و گفت بفرما بازم زدمش.
فتح اله این بار گفت فلان فلان شده قرمسا....
نخیر من دیدم اگر رجز خوانی فتح اله ادامه پیدا کند غضنفر مرا نابود خواهد کرد. شروع کردم به التماس که ببخش. غلط کردم و تعهد می دهم دیگر گله وارد مراتع شما نشود.
غضنفر آخرین ترکه را البته کمی آرام تر بر کفل ما کوبید و رفت. من، دست و پا و پشت شکسته گله را راندم و به نزد فتح اله آمدم.
داشتم بی هوش می شدم که شنیدم فتح اله می گفت: به روح پدرم قسم اگر یک بار دیگر تو را کتک زده بود، مادرش را به عزایش می نشاندم. من از هوش رفتم...
@antioligarchie
🔻چوپانی تعریف می کرد:
سالها پیش من و چوپان دیگری به نام فتح اله که همسن پدر من بود، گله روستا را به چرا می بردیم. مرز ده ما با ده مجاور یک رودخانه پر آب بود.
بین دو ده از سالیان دور بر سر ورود گوسفندان به مراتع یکدیگر اختلاف زیادی بود که گاها به زد و خورد هم می کشید.
یک روز از سر غفلت گله ما از رودخانه گذشت و به مراتع دشمن رسیده بود. ناگهان هیکل درشت و غضبناک غضنفر چوپان آن ده نمایان شد. گله ما را مصادره کرد و گفت یکی از شما بیاید این ور آب تا گله را آزاد کنم. ما از نیت اصلی اش آگاه بودیم.
فتح اله به من گفت تو برو. من گفتم می ترسم مرا کتک بزند. فتح اله گفت: خودش و هفت جدش غلط می کند حتی اگر نگاه چپی به تو کند.
القصه من لرزان لرزان از رود گذشتم و به نزد غضنفر رسیدم ناگهان مرا گرفت و چوبش را به علامت زدن بالا برد. فتح اله از آن سوی رود داد زد و گفت اگر مردی بزنش تا ببینی چه سرت بیاورم.
غضنفر ترکه گز را چنان به پای من زد که جیغ من به هفت آسمان رسید. غضنفر رو به فتح اله کرد و گفت دیدی زدمش و تو هیچ غلطی نکردی.
فتح اله گفت فلان فلان .... اگر یکبار دیگر بزنیش دودمانت را ریشه کن می کنم. اینبار غضنفز چنان با ترکه به پشت من کوبید که خون از پوستم بیرون زد. و گفت بفرما بازم زدمش.
فتح اله این بار گفت فلان فلان شده قرمسا....
نخیر من دیدم اگر رجز خوانی فتح اله ادامه پیدا کند غضنفر مرا نابود خواهد کرد. شروع کردم به التماس که ببخش. غلط کردم و تعهد می دهم دیگر گله وارد مراتع شما نشود.
غضنفر آخرین ترکه را البته کمی آرام تر بر کفل ما کوبید و رفت. من، دست و پا و پشت شکسته گله را راندم و به نزد فتح اله آمدم.
داشتم بی هوش می شدم که شنیدم فتح اله می گفت: به روح پدرم قسم اگر یک بار دیگر تو را کتک زده بود، مادرش را به عزایش می نشاندم. من از هوش رفتم...
@antioligarchie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️توهمات #نوعثمانی_گری
بخشی از سریال: پایتخت/ عبدالحمید
[ پخش: TRT تلویزیون دولتی ترکیه]
توضیح ویدئو: دیالوگی جعلی منسوب به سلطان عبدالحمید دوم، سی و چهارمین سلطان عثمانی
#شاه_تهماسب_صفوی در نامه تاریخی به سلطان سلیمان عثمانی، فقط با یک بیت پاسخ این توهمات را داده : 👇
"رومی آمد بر در تبریز و بر خود ر...د و رفت
ر..ده ر..ده از در تبریز واگردید و رفت"
پانوشت : #رجب_طیب_اردوغان به این سریال، علاقه ویژهای دارد و بارها در سخنرانیهایش از این سریال حمایت و مردم را به تماشای آن تشویق کرده است.
@antioligarchie
بخشی از سریال: پایتخت/ عبدالحمید
[ پخش: TRT تلویزیون دولتی ترکیه]
توضیح ویدئو: دیالوگی جعلی منسوب به سلطان عبدالحمید دوم، سی و چهارمین سلطان عثمانی
#شاه_تهماسب_صفوی در نامه تاریخی به سلطان سلیمان عثمانی، فقط با یک بیت پاسخ این توهمات را داده : 👇
"رومی آمد بر در تبریز و بر خود ر...د و رفت
ر..ده ر..ده از در تبریز واگردید و رفت"
پانوشت : #رجب_طیب_اردوغان به این سریال، علاقه ویژهای دارد و بارها در سخنرانیهایش از این سریال حمایت و مردم را به تماشای آن تشویق کرده است.
@antioligarchie
#یادداشت
🔻... یک روز #سایه به من گفت بندی دیگر بر این شعر افزوده و برایم خواندش. به دلم نشست.به جانم نشست. با یکبار شنیدن به خاطر سپردمش و در لحظه هایی برای خودم زمزمه می کنمش. ولی چرا تنهاخوری کنم و فقط خودم از آن لذت ببرم؟ پس تقسیمش می کنم با همه آنهایی که شعر #اربعینِ سایه لحظاتی از زندگی شان را «ساخته» و رنگین کرده است و...
یا حسین بن علی
خون گرمِ تو هنوز
از زمین میجوشد
هر کجا باغ گل سرخی هست
آب از این چشمهی خون مینوشد
کربلاییست دلم!
سرِ حق بر نیزه ست
خیل آزادگی آواره صحرای ستم
از سیهکاری شمران و یزیدان فریاد
یا حسین بن علی
همتت همره حق جویان باد!
#هوشنگ_ابتهاج_سایه
📚پیر پرنیان اندیش/ میلاد عظیمی و عاطفه طیه
@antioligarchie
🔻... یک روز #سایه به من گفت بندی دیگر بر این شعر افزوده و برایم خواندش. به دلم نشست.به جانم نشست. با یکبار شنیدن به خاطر سپردمش و در لحظه هایی برای خودم زمزمه می کنمش. ولی چرا تنهاخوری کنم و فقط خودم از آن لذت ببرم؟ پس تقسیمش می کنم با همه آنهایی که شعر #اربعینِ سایه لحظاتی از زندگی شان را «ساخته» و رنگین کرده است و...
یا حسین بن علی
خون گرمِ تو هنوز
از زمین میجوشد
هر کجا باغ گل سرخی هست
آب از این چشمهی خون مینوشد
کربلاییست دلم!
سرِ حق بر نیزه ست
خیل آزادگی آواره صحرای ستم
از سیهکاری شمران و یزیدان فریاد
یا حسین بن علی
همتت همره حق جویان باد!
#هوشنگ_ابتهاج_سایه
📚پیر پرنیان اندیش/ میلاد عظیمی و عاطفه طیه
@antioligarchie
#نقد_و_نظر
⭕️ آیا نهضت حسینی هم به نهاد تبدیل شده؟
...منابر را به انحصار خود درآورده اند و محبت به اهلبیت را به سوی خود و بیوتشان منحرف میکنند. دلی که محب حسین باشد و از حب اینان تهی باشد را بیبصیرت و خوارجی نام مینهند و ترس از بدعاقبتیِ ناشی از دگراندیشی را در جان مستمعین نهادینه میکنند. مناسک را اصالت بخشیده و روح نهضت را گویی هک کرده اند!! اگر از عاشورا درس اعتراض به بیعدالتی گرفته شود، آن را انحراف تلقی میکنند و اگر دوز این اعتراض هم زیاد شود، قوای قهریه خود را برای پاسخگویی بکار میگیرند. و بعد خودشان درسهای گوناگون از عاشورا میتراشند و با هزار تریبون به عمق جان مستمع رسوخ میدهند.
به جایی میرسد که عزادار حسین، بیخیال اینکه ریشه فلاکت هموطن فقیرش کجاست، خاضعانه بسته ارزاقی بدست او میدهد و دل خوش میدارد که با این مواسات، قیام عاشورا را عینیت بخشیده است.
نهضت آزادیبخش حسین را دوباره بخوانیم. از حواشی احساسی آن گذر کنیم و در ریشه این نهضت تعمق کنیم. چه هدف بزرگی بود که ارزشش را داشت تا بهترین خلق خدا و خاندان او، تا آخرین نفر و با سختترین شکل ممکن برای آن قربانی شوند؟
@zeddezogh
⭕️ آیا نهضت حسینی هم به نهاد تبدیل شده؟
...منابر را به انحصار خود درآورده اند و محبت به اهلبیت را به سوی خود و بیوتشان منحرف میکنند. دلی که محب حسین باشد و از حب اینان تهی باشد را بیبصیرت و خوارجی نام مینهند و ترس از بدعاقبتیِ ناشی از دگراندیشی را در جان مستمعین نهادینه میکنند. مناسک را اصالت بخشیده و روح نهضت را گویی هک کرده اند!! اگر از عاشورا درس اعتراض به بیعدالتی گرفته شود، آن را انحراف تلقی میکنند و اگر دوز این اعتراض هم زیاد شود، قوای قهریه خود را برای پاسخگویی بکار میگیرند. و بعد خودشان درسهای گوناگون از عاشورا میتراشند و با هزار تریبون به عمق جان مستمع رسوخ میدهند.
به جایی میرسد که عزادار حسین، بیخیال اینکه ریشه فلاکت هموطن فقیرش کجاست، خاضعانه بسته ارزاقی بدست او میدهد و دل خوش میدارد که با این مواسات، قیام عاشورا را عینیت بخشیده است.
نهضت آزادیبخش حسین را دوباره بخوانیم. از حواشی احساسی آن گذر کنیم و در ریشه این نهضت تعمق کنیم. چه هدف بزرگی بود که ارزشش را داشت تا بهترین خلق خدا و خاندان او، تا آخرین نفر و با سختترین شکل ممکن برای آن قربانی شوند؟
@zeddezogh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ انتقاد #محمدحسین_پویانفر ، مداح از رئیس جمهور #روحانی به دلیل شرکت نکردن در جلسه سران سه قوه
@antioligarchie
@antioligarchie
#نقد_و_نظر
⭕️چند کلامی با رییس جمهور
✍️ مینو خالقی
🔻باور کنید نمی خواستم به داستان لغو جلسه سران قوا به خواست #رئیس_جمهور به جهت بازدید جناب #قالیباف از بخش بیماران کرونایی واکنش نشان دهم. اما این صحبت های امروز آقای #روحانی، مرا بر آن داشت چند نکته را خدمت جناب ایشان متذکر شوم:
جناب آقای رییس جمهور!
بله عقلانی نیست کسی در مسیر سیل بایستد و انتظار داشته باشد سیل او را با خود نبرد، اما اکنون کادر درمان کشور مدتهاست با جانبازی، دست خالی دقیقا در همین مسیر سیل ایستاده اند. کادر درمانی ای که به سرپرستی وزیر بهداشت شما فعالیت می کنند و وزیرتان هر روز گلایه و درد دارد که از مبلغ اختصاص داده شده از صندوق توسعه ملی به بحث کرونا جز اندکی از جانب رییس سازمان برنامه و بودجه شما و رئیس بانک مرکزی شما ، به همان کادر درمان وسط سیل ایستاده، اختصاص داده نشده است.
جناب روحانی!
این سیل اگر سیل است، برای مردم عادی و دانش آموزان و معلمان و بازاریان و کارمندان دولت و بخش خصوصی و ... هم سیل است. آیا جان آنها اهمیتی ندارد که در مدت گذشته اقدام به عادی سازی شرایط و بازگشایی ها فرمودید؟!
مگر همین امروز همچون روزهای دیگر در جلسه دولت نفرمودید که اکنون در شرایط جنگی هستیم. اگر شرایط جنگی است ، فرمانده جنگ نیز باید ازجان گذشتگی کند و در میانه میدان بایستد. حداقل به خاطر دل مردمی که روزگاری به او امید بستند و رای داده اند. او باید همگام با ملت باشد تا درد و شور بختی این ایام مردم کشورش، حداقل کمی کاهش یابد.
من که در ایام جنگ هشت ساله کودکی بیش نبوده ام. اما از آنها که باید، شنیده ام که همت و باکری و خرازی و آقابابایی و بسیاری شهدای دیگر که از قضا فرماندهان جنگ هم بودند، همراه با سربازانشان دل به طوفان بلا زدند و حتی پیشگام تر از آنان شهید شدند. مگر آن روز جنگ نبود؟ و مگر آنها فرمانده نبودند؟!
جناب روحانی !
غرض از نوشتن این چند خط، توصیه به جنابعالی جهت ایستادن شما وسط مسیل نیست ، حتی انتظار این هم نیست که حداقل همچون بسیاری سران کشورهای دنیا که بازدیدهایی از بیمارستانهای درگیر با کرونا و کادر درمان خود داشته اند، با رعایت همه پروتکل ها ، سری به بیمارستان و یا پزشکان و پرستاران بزنید؛ خیر،
غرض، عرض این موضوع بود که لطفا اگر امکان حداقل های همدلی با کادر درمان و مردم معمولی در کشور ندارید، نمکی بیشتربر زخم ها نپاشید و گاه سکوت را بر کلام ارجح بدانید.
@antioligarchie
پانوشت : 🔻واکنش #روحانی ، رئیس جمهور به لغو جلسه سران قوا به دلیل حضور قالیباف در بخش بیماران مبتلا به کرونا : " من هرگاه شک داشتم که جلسهای را برگزار کنم یا نه، سمیناری باشد یا نه، اجتماعی تشکیل شود یا نه، از ستاد ملی مقابله با کرونا پرسیدم و هرچه گفتند، عمل کردم. این وظیفه شرعی، قانونی و عقلانی ماست.
* کسی نمیتواند برود در مسیل بایستد، در حالی که صدای سیل را هم میشنود و بعد بگوید میترسی که وسط رودخانه بایستی؟ من نمیترسم. خب نترس بایست تا آب بیاید و ببردت!
* یا زلزله دارد تکان میدهد میگوید میترسی که زیر این سقف بایستی؟ من نمیترسم و میایستم. خب بایست سقف میریزد روی سرت!"
https://t.me/iran_times/312863
⭕️چند کلامی با رییس جمهور
✍️ مینو خالقی
🔻باور کنید نمی خواستم به داستان لغو جلسه سران قوا به خواست #رئیس_جمهور به جهت بازدید جناب #قالیباف از بخش بیماران کرونایی واکنش نشان دهم. اما این صحبت های امروز آقای #روحانی، مرا بر آن داشت چند نکته را خدمت جناب ایشان متذکر شوم:
جناب آقای رییس جمهور!
بله عقلانی نیست کسی در مسیر سیل بایستد و انتظار داشته باشد سیل او را با خود نبرد، اما اکنون کادر درمان کشور مدتهاست با جانبازی، دست خالی دقیقا در همین مسیر سیل ایستاده اند. کادر درمانی ای که به سرپرستی وزیر بهداشت شما فعالیت می کنند و وزیرتان هر روز گلایه و درد دارد که از مبلغ اختصاص داده شده از صندوق توسعه ملی به بحث کرونا جز اندکی از جانب رییس سازمان برنامه و بودجه شما و رئیس بانک مرکزی شما ، به همان کادر درمان وسط سیل ایستاده، اختصاص داده نشده است.
جناب روحانی!
این سیل اگر سیل است، برای مردم عادی و دانش آموزان و معلمان و بازاریان و کارمندان دولت و بخش خصوصی و ... هم سیل است. آیا جان آنها اهمیتی ندارد که در مدت گذشته اقدام به عادی سازی شرایط و بازگشایی ها فرمودید؟!
مگر همین امروز همچون روزهای دیگر در جلسه دولت نفرمودید که اکنون در شرایط جنگی هستیم. اگر شرایط جنگی است ، فرمانده جنگ نیز باید ازجان گذشتگی کند و در میانه میدان بایستد. حداقل به خاطر دل مردمی که روزگاری به او امید بستند و رای داده اند. او باید همگام با ملت باشد تا درد و شور بختی این ایام مردم کشورش، حداقل کمی کاهش یابد.
من که در ایام جنگ هشت ساله کودکی بیش نبوده ام. اما از آنها که باید، شنیده ام که همت و باکری و خرازی و آقابابایی و بسیاری شهدای دیگر که از قضا فرماندهان جنگ هم بودند، همراه با سربازانشان دل به طوفان بلا زدند و حتی پیشگام تر از آنان شهید شدند. مگر آن روز جنگ نبود؟ و مگر آنها فرمانده نبودند؟!
جناب روحانی !
غرض از نوشتن این چند خط، توصیه به جنابعالی جهت ایستادن شما وسط مسیل نیست ، حتی انتظار این هم نیست که حداقل همچون بسیاری سران کشورهای دنیا که بازدیدهایی از بیمارستانهای درگیر با کرونا و کادر درمان خود داشته اند، با رعایت همه پروتکل ها ، سری به بیمارستان و یا پزشکان و پرستاران بزنید؛ خیر،
غرض، عرض این موضوع بود که لطفا اگر امکان حداقل های همدلی با کادر درمان و مردم معمولی در کشور ندارید، نمکی بیشتربر زخم ها نپاشید و گاه سکوت را بر کلام ارجح بدانید.
@antioligarchie
پانوشت : 🔻واکنش #روحانی ، رئیس جمهور به لغو جلسه سران قوا به دلیل حضور قالیباف در بخش بیماران مبتلا به کرونا : " من هرگاه شک داشتم که جلسهای را برگزار کنم یا نه، سمیناری باشد یا نه، اجتماعی تشکیل شود یا نه، از ستاد ملی مقابله با کرونا پرسیدم و هرچه گفتند، عمل کردم. این وظیفه شرعی، قانونی و عقلانی ماست.
* کسی نمیتواند برود در مسیل بایستد، در حالی که صدای سیل را هم میشنود و بعد بگوید میترسی که وسط رودخانه بایستی؟ من نمیترسم. خب نترس بایست تا آب بیاید و ببردت!
* یا زلزله دارد تکان میدهد میگوید میترسی که زیر این سقف بایستی؟ من نمیترسم و میایستم. خب بایست سقف میریزد روی سرت!"
https://t.me/iran_times/312863
Telegram
😷ایران تایمز😷
⭕️واکنش روحانی به لغو جلسه سران قوا و حضور قالیباف در بیمارستان کروناییها:
🔹من هرجلسه ای را منوط به تصمیم ستاد ملی مقابله با کرونا کردم.
🔹کسی نمیتواند برود وسط سیل و بگوید که من نمیترسم!
@iran_times
🔹من هرجلسه ای را منوط به تصمیم ستاد ملی مقابله با کرونا کردم.
🔹کسی نمیتواند برود وسط سیل و بگوید که من نمیترسم!
@iran_times
آنتی الیگارشی
⭕️تلاش شورای نگهبان برای شلاق خوردن یک منتقد توییتری!👇 🔻 کاووس رکوفیان : " به دو جمله ای که شورای نگهبان از مقاله بنده انتخاب کرده به عنوان دلیلی بر "افترا " و "نشر اکاذیب" دقت کنید. نهادی که خود را #مقدس می نامد و خواهان اعمال ماده 697 (شلاق) برای یک…
⭕️ شکایت شورای نگهبان از ادمین یک کانال ۱۱۹ نفره!
#کاووس_رکوفیان در یادداشتی انتقادی در کانال شخصی که با خودش ۱۱۹ ممبر دارد از تایید صلاحیت #حسن_روحانی انتقاد کرده و دفتر امور حقوقی و قوانین #شورای_نگهبان در نامه به دادستان بهبهان نوشته که وی قصد اضرار به نهاد شورای نگهبان داشته و به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان از وی شکایت کرده و خواستار مجازات قاطعانه نویسنده جهت جلوگیری از تکرار چنین وقایعی علیه نهاد #مقدس شورای نگهبان شده است!
آقای کدخدایی، این تذهبون؟!/دولت بهار
@antioligarchie
#کاووس_رکوفیان در یادداشتی انتقادی در کانال شخصی که با خودش ۱۱۹ ممبر دارد از تایید صلاحیت #حسن_روحانی انتقاد کرده و دفتر امور حقوقی و قوانین #شورای_نگهبان در نامه به دادستان بهبهان نوشته که وی قصد اضرار به نهاد شورای نگهبان داشته و به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان از وی شکایت کرده و خواستار مجازات قاطعانه نویسنده جهت جلوگیری از تکرار چنین وقایعی علیه نهاد #مقدس شورای نگهبان شده است!
آقای کدخدایی، این تذهبون؟!/دولت بهار
@antioligarchie
Forwarded from اتچ بات
🔻دخترکی را به خاطر دارم که عاشقِ عروسک بود ، اما هرگز به پدرش نگفت و برای داشتنِ آن ، قطره ای هم اشک نریخت ... پارچه ای برداشت و برایِ خودش یک عروسک دوخت و با اینکه به پایِ عروسکهایِ بازاری نمی رسید اما آن را بیشتر از تمامِ اسباب بازی هایش دوست داشت ، چون برایِ داشتنش گریه نه ! "تلاش" کرده بود !
نمی دانید چه لذتی دارد تصورِ این غرور و خودباوریِ کودکانه !
کودکی که رج به رج ، قالیِ آرزوهایش را با دستانِ کوچکش می بافد و هیچ کس را مسئولِ رویاهایِ خودش نمی داند !
به فرزندانتان یاد بدهید برای خواسته هایشان ، بجنگند ،
همه کاره ی آرزو هایشان نباشید !
قطعا یک کودکِ مستقلِ غمگین ؛
هزار بار بهتر است از یک کودکِ وابسته ی شاد ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@antioligarchie
پانوشت :🔻#۸_اکتبر_روز_جهانی_کودک
نمی دانید چه لذتی دارد تصورِ این غرور و خودباوریِ کودکانه !
کودکی که رج به رج ، قالیِ آرزوهایش را با دستانِ کوچکش می بافد و هیچ کس را مسئولِ رویاهایِ خودش نمی داند !
به فرزندانتان یاد بدهید برای خواسته هایشان ، بجنگند ،
همه کاره ی آرزو هایشان نباشید !
قطعا یک کودکِ مستقلِ غمگین ؛
هزار بار بهتر است از یک کودکِ وابسته ی شاد ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@antioligarchie
پانوشت :🔻#۸_اکتبر_روز_جهانی_کودک
Telegram
attach 📎
⭕️ #واشنگتن پست به نقل از سه مقام آگاه نوشت : "آمریکا قصد دارد روز پنجشنبه تحریمهایی را علیه کل سیستم مالی ایران اعمال کند که بر اساس آن کلیه بانکهای ایرانی تحریم شده و دسترسی آنها به سیستم مالی جهانی قطع خواهد شد."
به گفته برخی منابع خبری قرار است ۱۴ بانک ایرانی که به سامانه سوئیفت متصل هستند قطع ارتباط شوند و شرکت های غیر آمریکایی و غیر ثبتی آمریکا که قبلا مجاز بودند از طریق این بانک ها تبادلات تجاری داشته باشند زین پس مجوز تبادلات مالی را نخواهند داشت.
@antioligarchie
به گفته برخی منابع خبری قرار است ۱۴ بانک ایرانی که به سامانه سوئیفت متصل هستند قطع ارتباط شوند و شرکت های غیر آمریکایی و غیر ثبتی آمریکا که قبلا مجاز بودند از طریق این بانک ها تبادلات تجاری داشته باشند زین پس مجوز تبادلات مالی را نخواهند داشت.
@antioligarchie
Forwarded from اتچ بات
#داستانک
🔻بابام از میان اتاق می نالید که « خدایا غضبت را از ما دور کن»
ولی خدا به حرف بابام گوش نمی کرد.
سیل می آمد.
خشمگین می شد.
میشست و می رفت.
کف به لب می آورد.
پل های چوبی را می برد.
زورش به خانه های بالاشهر که از سنگ و آجر ساخته شده بودند نمی رسید اما به ما که می رسید تمام دق دلش را خالی می کرد.
📚آبشوران/#علی_اشرف_درویشیان
@antioligarchie
پانوشت : ▪️ویدئو تزئینی است 👇
🔻بابام از میان اتاق می نالید که « خدایا غضبت را از ما دور کن»
ولی خدا به حرف بابام گوش نمی کرد.
سیل می آمد.
خشمگین می شد.
میشست و می رفت.
کف به لب می آورد.
پل های چوبی را می برد.
زورش به خانه های بالاشهر که از سنگ و آجر ساخته شده بودند نمی رسید اما به ما که می رسید تمام دق دلش را خالی می کرد.
📚آبشوران/#علی_اشرف_درویشیان
@antioligarchie
پانوشت : ▪️ویدئو تزئینی است 👇
Telegram
attach 📎
#نقد_و_نظر
⭕️ به یاد استاد
✍ اکبر جباری
🔻استاد شجریان پس از چندی جدال با مرگ، جان به جان آفرین تسلیم کرد و چشم از جهان فانی فروبست. از چندی پیش که اخبار مربوط به بیماری استاد در رسانه ها پخش بود، مخالفان و موافقان استاد نیز همزمان قلم فرسایی می کردند و هر کسی از ظن خود، یار استاد می شد. بی شک پس از فوت استاد نیز تا مدتها این نوشتن ها له و علیه استاد ادامه خواهد داشت. از دل باختگان قدرت و فحاشی های ایشان نسبت به استاد و مواضع سیاسی اش بگذریم، [که فاقد ارزش است] مخالفان و منتقدان استاد شجریان به دو گروه تقسیم می شوند. گروه نخست عده ای از منتقدین هستند که به شخصیت استاد انتقاد دارند. به عملکردش در طول سالهای آغازین انقلاب و انحصاری که شجریان توانسته بود در موسیقی سنتی در رادیو بعد از انقلاب برای خود ایجاد کند. در این گروه، بسیاری از اساتید نامدار موسیقی و آواز حضور دارند که می توان به اجمال این اساتید را نام برد: استاد بنان، استاد محمد رضا لطفی، استاد مشکاتیان، استاد کیانی، استاد داریوش صفوت، استاد پایور، استاد کسایی، استاد گلپایگانی (گلپا) هستند. بنابر انتقاد این بزرگان موسیقی، شجریان پس از انقلاب و با قدرتی که در رادیو و مرکز موسیقی رادیو در اختیار می گیرد، نسبت به خانه نشینی و از کار بیکار شدن کثیری از هنرمندان نقش موثری ایفا می کند.
این نقد بطور مستقیم ناظر به شخصیت استاد شجریان است نه هنر و موسیقی او. من این نقد و منتقدان را غلط نمی دانم و بنابر شواهد بسیاری که شخصا از افراد مختلف شنیده و دیده ام، این انتقادها را وارد می دانم، اما نکته ای هست که نمی توان از آن غافل ماند. شجریان به مثابه یک هنرمند، هنرش بر شخصیتش تقدم و ارجحیت دارد. این نه تنها درباره شجریان، بل درباره همه هنرمندان و اندیشمتدان و متفکران بزرگ تاریخ صدق می کند. قول هیدگر درباره ارسطو که می گفت: "ارسطو بدنیا آمد، زندگی کرد و مُرد" ناظر به همین معناست. چه اهمیتی دارد که ارسطو در زندگی اش، چه کارهای بد یا خوبی مرتکب شده؟! این بدان معنا نیست که بخواهیم در مقام قضاوت، زندگی یک هنرمند یا نویسنده را تطهیر کنیم. خیر. بل دقیقا می خواهیم از مقام قضاوتگری خارج شویم و داوری را به داور ذیصلاح وانهیم. آنچه برای ما به مثابه مخاطب هنر یک هنرمند ارزش و اهمیت دارد، اثر هنری اوست نه شخصیت او. آیا اگر ما همینک بدانیم فلان هنرمند در زمان حیاتش، فلان خطا یا جنایت را کرده، از ارزش هنر او چیزی کاسته خواهد شد؟ شاید از ارزش شخصیتش کاسته شود، اما ارزش هنرش کماکان باقی است.
اما نقد دیگری که به شجریان وارد است، نقد به شیوه آوازی اوست. این نقد که اتفاقا جای آن خالی است، نه به شخصیت و زندگی هنرمند کاری دارد و نه دنبال نفی ارزش هنری هنرمند است، بل می کوشد با تحلیل اثر هنری عیار و قدر و منزلت هنر را بسنجد. به گمانم در این خصوص می توان انتقادهای جدی به شیوه آوازی استاد شجریان وارد دانست که مهمترینش ایجاد پرسپکتیو در صداست. این اشکال که به یک معنا از قدرت صدای او ناشی می شود، به گونه ایست که صدای آوازی استاد، شعر و ساز را به حاشیه می راند، به گونه ای که شنونده به جای صدای ساز و معنای شعر، دلباخته قدرت صدای استاد می شود و این با قاعده موسیقی ایرانی که صدا می بایست در خدمت شعر باشد، تنافی دارد. شنونده صدای شجریان اگر از پیش شعر را حفظ نباشد، اغلب کلمات را به شکل واضح نمی شنود و متوجه شعر نمی شود.
به هرحال نقدهایی به شیوه اوازی استاد شجریان وارد است اما اینهمه چیزی از جایگاه رفیع این هنرمند در تاریخ موسیقی و آواز ایران زمین نمی کاهد و بی شک آیندگان همانگونه که ما به مردمان زمانه حافظ و مولانا غبطه میخوریم، به حال ما غبطه خواهند خورد که شجریان را درک کرده ایم.
@antioligarchie
⭕️ به یاد استاد
✍ اکبر جباری
🔻استاد شجریان پس از چندی جدال با مرگ، جان به جان آفرین تسلیم کرد و چشم از جهان فانی فروبست. از چندی پیش که اخبار مربوط به بیماری استاد در رسانه ها پخش بود، مخالفان و موافقان استاد نیز همزمان قلم فرسایی می کردند و هر کسی از ظن خود، یار استاد می شد. بی شک پس از فوت استاد نیز تا مدتها این نوشتن ها له و علیه استاد ادامه خواهد داشت. از دل باختگان قدرت و فحاشی های ایشان نسبت به استاد و مواضع سیاسی اش بگذریم، [که فاقد ارزش است] مخالفان و منتقدان استاد شجریان به دو گروه تقسیم می شوند. گروه نخست عده ای از منتقدین هستند که به شخصیت استاد انتقاد دارند. به عملکردش در طول سالهای آغازین انقلاب و انحصاری که شجریان توانسته بود در موسیقی سنتی در رادیو بعد از انقلاب برای خود ایجاد کند. در این گروه، بسیاری از اساتید نامدار موسیقی و آواز حضور دارند که می توان به اجمال این اساتید را نام برد: استاد بنان، استاد محمد رضا لطفی، استاد مشکاتیان، استاد کیانی، استاد داریوش صفوت، استاد پایور، استاد کسایی، استاد گلپایگانی (گلپا) هستند. بنابر انتقاد این بزرگان موسیقی، شجریان پس از انقلاب و با قدرتی که در رادیو و مرکز موسیقی رادیو در اختیار می گیرد، نسبت به خانه نشینی و از کار بیکار شدن کثیری از هنرمندان نقش موثری ایفا می کند.
این نقد بطور مستقیم ناظر به شخصیت استاد شجریان است نه هنر و موسیقی او. من این نقد و منتقدان را غلط نمی دانم و بنابر شواهد بسیاری که شخصا از افراد مختلف شنیده و دیده ام، این انتقادها را وارد می دانم، اما نکته ای هست که نمی توان از آن غافل ماند. شجریان به مثابه یک هنرمند، هنرش بر شخصیتش تقدم و ارجحیت دارد. این نه تنها درباره شجریان، بل درباره همه هنرمندان و اندیشمتدان و متفکران بزرگ تاریخ صدق می کند. قول هیدگر درباره ارسطو که می گفت: "ارسطو بدنیا آمد، زندگی کرد و مُرد" ناظر به همین معناست. چه اهمیتی دارد که ارسطو در زندگی اش، چه کارهای بد یا خوبی مرتکب شده؟! این بدان معنا نیست که بخواهیم در مقام قضاوت، زندگی یک هنرمند یا نویسنده را تطهیر کنیم. خیر. بل دقیقا می خواهیم از مقام قضاوتگری خارج شویم و داوری را به داور ذیصلاح وانهیم. آنچه برای ما به مثابه مخاطب هنر یک هنرمند ارزش و اهمیت دارد، اثر هنری اوست نه شخصیت او. آیا اگر ما همینک بدانیم فلان هنرمند در زمان حیاتش، فلان خطا یا جنایت را کرده، از ارزش هنر او چیزی کاسته خواهد شد؟ شاید از ارزش شخصیتش کاسته شود، اما ارزش هنرش کماکان باقی است.
اما نقد دیگری که به شجریان وارد است، نقد به شیوه آوازی اوست. این نقد که اتفاقا جای آن خالی است، نه به شخصیت و زندگی هنرمند کاری دارد و نه دنبال نفی ارزش هنری هنرمند است، بل می کوشد با تحلیل اثر هنری عیار و قدر و منزلت هنر را بسنجد. به گمانم در این خصوص می توان انتقادهای جدی به شیوه آوازی استاد شجریان وارد دانست که مهمترینش ایجاد پرسپکتیو در صداست. این اشکال که به یک معنا از قدرت صدای او ناشی می شود، به گونه ایست که صدای آوازی استاد، شعر و ساز را به حاشیه می راند، به گونه ای که شنونده به جای صدای ساز و معنای شعر، دلباخته قدرت صدای استاد می شود و این با قاعده موسیقی ایرانی که صدا می بایست در خدمت شعر باشد، تنافی دارد. شنونده صدای شجریان اگر از پیش شعر را حفظ نباشد، اغلب کلمات را به شکل واضح نمی شنود و متوجه شعر نمی شود.
به هرحال نقدهایی به شیوه اوازی استاد شجریان وارد است اما اینهمه چیزی از جایگاه رفیع این هنرمند در تاریخ موسیقی و آواز ایران زمین نمی کاهد و بی شک آیندگان همانگونه که ما به مردمان زمانه حافظ و مولانا غبطه میخوریم، به حال ما غبطه خواهند خورد که شجریان را درک کرده ایم.
@antioligarchie
در خبر ها شنیدم مدت خدمت سربازی 3 ماه افزایش یافت! سیر اوضاع به سمت بدتر شدن و قفل شدن اوضاع عجیب است. گویا یک نهاد یا قوه عاقله ای با رصد اوضاع بدترین تصمیم گیری ها را در بدترین زمان های ممکن برای نظام می گیرد.
#سربازی_اجباری
💢 مارکوپولو
@antioligarchie
#سربازی_اجباری
💢 مارکوپولو
@antioligarchie
جامعه دو قطب شده است. یک قطب از ترس قطب مخالف معترف به "خسرو آواز" بودن شجریان شده است تا مبادا سابقه گذشته اش را بر سرش بکوبند درست شبیه "یار دیرین" خواندن هاشمی رفسنجانی بعد از مرگ پر از سوالش و یک قطب دیگر برای زهر ریختن به نظام در حال بادکردن بر نام شجریان است.
فعلا شاهد تماشای جنگ کاسبان شجریان با فیلترکنندگان شجریان هستیم. القاب خسرو آواز و استاد بزرگ و... بیش از آنکه جنبه فنی داشته باشد اسم رمزی برای تسویه حساب های سیاسی است.
#شجریان
💢 مارکوپولو
@antioligarchie
فعلا شاهد تماشای جنگ کاسبان شجریان با فیلترکنندگان شجریان هستیم. القاب خسرو آواز و استاد بزرگ و... بیش از آنکه جنبه فنی داشته باشد اسم رمزی برای تسویه حساب های سیاسی است.
#شجریان
💢 مارکوپولو
@antioligarchie
#یادداشت
⭕️#لحاف_ملا!
✍محمدرضا سرگلزایی
🔻حکایت کرده اند که: " ملّانصرالدین روی بام خانه اش دراز کشیده بود که دید در کوچه دو نفر به سختی گلاویز شده اند. ملّا پایین آمد و به کوچه رفت و مشغول آشتی دادن آن دو شد. شریک آن دو دزد مکار از فرصت استفاده کرد و وارد خانه ملّا شد و لحاف ملّا را دزدید. وقتی ملّا موفق به صلح دادن دو دزد به ظاهر دعوایی شد و به خانه برگشت متوجه شد که لحافش را دزدیده اند. زن ملّا از داخل اتاق صدا زد : "ملّا دعوا بر سر چه بود؟" ملّا جواب داد: "بر سر لحاف من احمق!"
از این دعوا ها بر سر #لحاف_ملّا در دنیا زیاد می بینیم. یکی از صاحب نظران عرصه رسانه می گوید: "وقتی می بینید رسانه ها خبری را برجسته می کنند و بر سر آن غوغا راه می اندازند از خود بپرسید قرار است چه خبر مهمی پشت این غوغای رسانه ای پنهان شود؟!"
گاهی در فضای مجازی و در شبکه های اجتماعی دعوایی بر سر دو سوپر استار در می گیرد که کدامیک طرفدار بیشتری در شبکه های اجتماعی دارند. این یکی آن یکی را به تقلب نرم افزاری متهم می کند و آن یکی هم متقابلا این یکی را. بعد بین مردمی که وقت گرانبهایشان را در شبکه های اجتماعی مجازی می گذرانند این دعوا به مشارکت گذاشته می شود! یکی طرفدار بهنوش بختیاری می شود و دیگری طرفدار امیر تتلو! غافل از این که تمام این دعوا منجر به معروف تر شدن این دو نفر می شود و تنور شهرت و تجارت این دو نفر را داغ تر می کند.
یکی دو ماه بعد همین دعوا بر سر دو برنامه تلوزیونی در می گیرد. طرفداران ماه عسل و خندوانه شروع به موضع گیری برای این یا آن می کنند. بعد از مدتی این موضع گیری ها تبدیل به موضوع "حیثیتی" می شود. و شعله دعوا بالا می گیرد و در نهایت کسانی به مادر مجری این برنامه ناسزا می گویند و کسانی هم به خواهر مجری آن برنامه! و امّت جوزده نیز درگیر این دعوای پوشالی می شوند. آن وقت هفته نامه های پزشکی و روانشناسی نیز مقاله هایی در باب "جامعه شناسی حسادت!" می نویسند! جمع کثیری وقت و انرژی شان را صرف این می کنند که یکی از این دو برنامه را تبلیغ کنند بدون این که رسانه ای که صاحب این دو برنامه است بابت این تبلیغات وجهی بپردازد! آن وقت شبکه های اجتماعی مجازی که قرار بود آلترناتیوی باشند برای شبکه انحصاری مجاز، تبدیل می شوند به حاشیه ای بر آن!
غم این خفته چند خواب در چشم ترم می شکند!
#قدرت_رسانه
#مهندسی_افکار
@antioligarchie
⭕️#لحاف_ملا!
✍محمدرضا سرگلزایی
🔻حکایت کرده اند که: " ملّانصرالدین روی بام خانه اش دراز کشیده بود که دید در کوچه دو نفر به سختی گلاویز شده اند. ملّا پایین آمد و به کوچه رفت و مشغول آشتی دادن آن دو شد. شریک آن دو دزد مکار از فرصت استفاده کرد و وارد خانه ملّا شد و لحاف ملّا را دزدید. وقتی ملّا موفق به صلح دادن دو دزد به ظاهر دعوایی شد و به خانه برگشت متوجه شد که لحافش را دزدیده اند. زن ملّا از داخل اتاق صدا زد : "ملّا دعوا بر سر چه بود؟" ملّا جواب داد: "بر سر لحاف من احمق!"
از این دعوا ها بر سر #لحاف_ملّا در دنیا زیاد می بینیم. یکی از صاحب نظران عرصه رسانه می گوید: "وقتی می بینید رسانه ها خبری را برجسته می کنند و بر سر آن غوغا راه می اندازند از خود بپرسید قرار است چه خبر مهمی پشت این غوغای رسانه ای پنهان شود؟!"
گاهی در فضای مجازی و در شبکه های اجتماعی دعوایی بر سر دو سوپر استار در می گیرد که کدامیک طرفدار بیشتری در شبکه های اجتماعی دارند. این یکی آن یکی را به تقلب نرم افزاری متهم می کند و آن یکی هم متقابلا این یکی را. بعد بین مردمی که وقت گرانبهایشان را در شبکه های اجتماعی مجازی می گذرانند این دعوا به مشارکت گذاشته می شود! یکی طرفدار بهنوش بختیاری می شود و دیگری طرفدار امیر تتلو! غافل از این که تمام این دعوا منجر به معروف تر شدن این دو نفر می شود و تنور شهرت و تجارت این دو نفر را داغ تر می کند.
یکی دو ماه بعد همین دعوا بر سر دو برنامه تلوزیونی در می گیرد. طرفداران ماه عسل و خندوانه شروع به موضع گیری برای این یا آن می کنند. بعد از مدتی این موضع گیری ها تبدیل به موضوع "حیثیتی" می شود. و شعله دعوا بالا می گیرد و در نهایت کسانی به مادر مجری این برنامه ناسزا می گویند و کسانی هم به خواهر مجری آن برنامه! و امّت جوزده نیز درگیر این دعوای پوشالی می شوند. آن وقت هفته نامه های پزشکی و روانشناسی نیز مقاله هایی در باب "جامعه شناسی حسادت!" می نویسند! جمع کثیری وقت و انرژی شان را صرف این می کنند که یکی از این دو برنامه را تبلیغ کنند بدون این که رسانه ای که صاحب این دو برنامه است بابت این تبلیغات وجهی بپردازد! آن وقت شبکه های اجتماعی مجازی که قرار بود آلترناتیوی باشند برای شبکه انحصاری مجاز، تبدیل می شوند به حاشیه ای بر آن!
غم این خفته چند خواب در چشم ترم می شکند!
#قدرت_رسانه
#مهندسی_افکار
@antioligarchie