This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نظر سيدحسن خمینی #کروبی
🔹 یکی از تاثیرگزاران انقلاب
🔹 برادر
🔹 سرور معظم مان
پ.ن. #راس_فتنه جا نیفتاده٬ به نظرتون؟
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
🔹 یکی از تاثیرگزاران انقلاب
🔹 برادر
🔹 سرور معظم مان
پ.ن. #راس_فتنه جا نیفتاده٬ به نظرتون؟
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
# بهزاد نبوی:
🔹جايگزينى براى هاشمى نمى شناسم. عقلای همه طیف های سیاسی هاشمی را قبول داشتند
پ.ن. خدایا شکرت که همه سیاسیون ما عاقل بودن .اگر نبودن وضعمون چی می
@antioligarchie
🔹جايگزينى براى هاشمى نمى شناسم. عقلای همه طیف های سیاسی هاشمی را قبول داشتند
پ.ن. خدایا شکرت که همه سیاسیون ما عاقل بودن .اگر نبودن وضعمون چی می
@antioligarchie
🔹 ️وزیربهداشت خطاب به شورای شهرمشهد: بعد ازخدا #روحانی حامی شماست!
پ. ن . پس بقیه چی ؟ مگه همه باهم نبودین ؟
#تقریبا_هیچ
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
پ. ن . پس بقیه چی ؟ مگه همه باهم نبودین ؟
#تقریبا_هیچ
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
#حاج_آقا_خاطره_ی_جدید
🔹با قالیباف شب های متعدد با لباس مبدل در دره ها و مناطقی که معتادها بودند٬ رفتیم و با آنها نشستیم .
پ. ن. فقط نشستین ؟ نتیجه گردش ها چی بود؟
@antioligarchie
🔹با قالیباف شب های متعدد با لباس مبدل در دره ها و مناطقی که معتادها بودند٬ رفتیم و با آنها نشستیم .
پ. ن. فقط نشستین ؟ نتیجه گردش ها چی بود؟
@antioligarchie
# امام خمینی(ره):
🔹اگر اشراف متصدی امور کشور شوند قهراً مردم را به حساب نمیآورند.
#ژن_سالاری
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
🔹اگر اشراف متصدی امور کشور شوند قهراً مردم را به حساب نمیآورند.
#ژن_سالاری
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
🔹 دهباشی: برجام خیانت نبود، خریّت بود!
🔸یاد دادن شعار هم چرخ سانتریفیوژ بچرخد هم چرخ اقتصادو شعارهای دیگر ی کهتحریم را به هسته ای ربط می داد٬ کدام است :
#خیانت#خریت
@antioligarchie
🔸یاد دادن شعار هم چرخ سانتریفیوژ بچرخد هم چرخ اقتصادو شعارهای دیگر ی کهتحریم را به هسته ای ربط می داد٬ کدام است :
#خیانت#خریت
@antioligarchie
🔹آیت الله علامه سید حسن خمینی
پ.ن.
نگار من که به مکتب نرفت و درس نخواند😳
یهویی پله های ترقی رو طی کرد 😳
یک شبه
بی مرارت و رنج
ایت الله و علامه گردیده😳
@antioligarchie
پ.ن.
نگار من که به مکتب نرفت و درس نخواند😳
یهویی پله های ترقی رو طی کرد 😳
یک شبه
بی مرارت و رنج
ایت الله و علامه گردیده😳
@antioligarchie
کاکو ما هرموقع شکست خوردیم
گفتن شکست مقدمه ی پیروزیه!
مو نمیدونوم کی میخوایم از مرحله مقدماتی صعود کنیم ...
#فامیل دور
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
گفتن شکست مقدمه ی پیروزیه!
مو نمیدونوم کی میخوایم از مرحله مقدماتی صعود کنیم ...
#فامیل دور
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
🔹 دومین مطلبی ک برای شما مخاطبان عزیز به اشتراک گذاشته میشود با عنوان #نامه_محرمانه ماجرای استعفای اسفندیار رحیم مشایی از معاونت اولی میباشد!
🔹مطالب در چند بخش ارائه میگردد!
#اصولگراشناسی
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
🔹مطالب در چند بخش ارائه میگردد!
#اصولگراشناسی
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
#انحراف_احمدی_نژاد
#نامه_محرمانه
#قسمت_پایانی👇
#آیا_عملکرد_احمدینژاد_ولایتمدارانه_نبود؟
🔹حجتالسلاموالمسلمین دکتر احمد رهدار (استاد حوزه و دانشگاه و از شاگردان آیتالله مصباح یزدی) در این باره توضیح قابل توجهی داده است.
🔹وی مشکلاتی از این دست را ناشی از ظرفیت حداقلی قانون اساسی برای اعمال ولایت فقیه میداند.
🔹وی با اشاره به ماجرای با تأخیر انداختن حکم امام علی و چانهزنی مالک اشتر با ایشان در جنگ صفین و همچنین عزل آیتالله منتظری و مخالفتهای آیتالله خامنهای و هاشمی، نتیجه میگیرد که چانهزنی با ولی، خلاف ولایتپذیری نیست: «آقا هرچه فرمود ما باید تبعیت کنیم؛ ولی چگونه اطاعت کردن مهم است. باید ببینیم آیا من در جایگاه ریاست جمهوری، حق چانهزنی کارشناسی با ولی فقیه دارم؟ قطعاً دارم. این چانهزنی در آن مورد اتفاق نیفتاده؛ لذا یک حلمی این طرف میخواهد. جامعه انقلابی ما باید حلم مدنی پیدا کند، این حلم مدنی به نظر من فعلا نیست. لذا به محضی که حالا ۲ روز تأخیر شد، کلی الم شنگه ایجاد شد. بماند حالا که آقای #احمدی نژاد حرفهای دیگری هم در مورد آن نامه زده بود. مثلا گفته بود در کل این ۴-۵ سالی که من رئیس جمهور بودم، این اولین نامهای بود که از دفتر حضرت آقا آمده بود و ثبت دبیرخانه نشده بود!»
#اصولگراشناسی
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
#نامه_محرمانه
#قسمت_پایانی👇
#آیا_عملکرد_احمدینژاد_ولایتمدارانه_نبود؟
🔹حجتالسلاموالمسلمین دکتر احمد رهدار (استاد حوزه و دانشگاه و از شاگردان آیتالله مصباح یزدی) در این باره توضیح قابل توجهی داده است.
🔹وی مشکلاتی از این دست را ناشی از ظرفیت حداقلی قانون اساسی برای اعمال ولایت فقیه میداند.
🔹وی با اشاره به ماجرای با تأخیر انداختن حکم امام علی و چانهزنی مالک اشتر با ایشان در جنگ صفین و همچنین عزل آیتالله منتظری و مخالفتهای آیتالله خامنهای و هاشمی، نتیجه میگیرد که چانهزنی با ولی، خلاف ولایتپذیری نیست: «آقا هرچه فرمود ما باید تبعیت کنیم؛ ولی چگونه اطاعت کردن مهم است. باید ببینیم آیا من در جایگاه ریاست جمهوری، حق چانهزنی کارشناسی با ولی فقیه دارم؟ قطعاً دارم. این چانهزنی در آن مورد اتفاق نیفتاده؛ لذا یک حلمی این طرف میخواهد. جامعه انقلابی ما باید حلم مدنی پیدا کند، این حلم مدنی به نظر من فعلا نیست. لذا به محضی که حالا ۲ روز تأخیر شد، کلی الم شنگه ایجاد شد. بماند حالا که آقای #احمدی نژاد حرفهای دیگری هم در مورد آن نامه زده بود. مثلا گفته بود در کل این ۴-۵ سالی که من رئیس جمهور بودم، این اولین نامهای بود که از دفتر حضرت آقا آمده بود و ثبت دبیرخانه نشده بود!»
#اصولگراشناسی
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
🔹 از مجسمه قالیباف رونمایی شد.
پ.ن. در حقیقت از رهبر آینده « نو اصول گرایی »رونمایی شد .
#اصول_گرا_یی_کمتر_از_ چوب_خشک
#همه_با_همند
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
پ.ن. در حقیقت از رهبر آینده « نو اصول گرایی »رونمایی شد .
#اصول_گرا_یی_کمتر_از_ چوب_خشک
#همه_با_همند
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
#افتتاح_طرح_ ملی
🔹اعزام یک هیات مرکب از استاندار کرمانشاه و مدیران کل و فرماندار و نماینده مجلس برای افتتاح "۳ کیلومتر" آسفالت. 😐
#خدا قوت پهلوان
#خسته نباشی دلاور
@antioligarchie
🔹اعزام یک هیات مرکب از استاندار کرمانشاه و مدیران کل و فرماندار و نماینده مجلس برای افتتاح "۳ کیلومتر" آسفالت. 😐
#خدا قوت پهلوان
#خسته نباشی دلاور
@antioligarchie
#دیالوگ
🔹️وزیر بهداشت در مراسم تحلیف شورای شهر مشهد: آستان قدس باید به مدیریت شهری جدید کمک کند.😎
🔹 علم الهدی:
اداره کردن مردم ولنگار و بی بندوبار کار سختی است.
🔹 ️وزیربهداشت خطاب به شورای شهرمشهد: بعد ازخدا #روحانی حامی شماست!
🔹ییکی از اعضای شورای شهر مشهد به وزیر بهداشت گفت : کاری کنید تا زمینه دعوت از شهردار پایتخت معنوی ایران اسلامی در جلسههای هیات دولت فراهم شود.
🔹شورای شهر مشهد (در پایان جلسه ) : احسنت، اصلا این کارا که وظیفه شورا و شهرداری نیست، ما فقط اومدیم موزمون رو برداریم .
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
🔹️وزیر بهداشت در مراسم تحلیف شورای شهر مشهد: آستان قدس باید به مدیریت شهری جدید کمک کند.😎
🔹 علم الهدی:
اداره کردن مردم ولنگار و بی بندوبار کار سختی است.
🔹 ️وزیربهداشت خطاب به شورای شهرمشهد: بعد ازخدا #روحانی حامی شماست!
🔹ییکی از اعضای شورای شهر مشهد به وزیر بهداشت گفت : کاری کنید تا زمینه دعوت از شهردار پایتخت معنوی ایران اسلامی در جلسههای هیات دولت فراهم شود.
🔹شورای شهر مشهد (در پایان جلسه ) : احسنت، اصلا این کارا که وظیفه شورا و شهرداری نیست، ما فقط اومدیم موزمون رو برداریم .
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
🔹 "زهیر مطهری" (نوه مرتضی مطهری و برادرزاده علی مطهری) به سمت "سرپرست اداره کل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی" این وزارتخانه منصوب شد.
#ژن_خوب
#صفای_باطن
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
#ژن_خوب
#صفای_باطن
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
🔹 محمود صادقی : برخی نمایندگان از روی عصبانیت، تعدادی از آرای موافق نمایندگان به بیطرف را خط زده اند
🔹 فراکسیون امید : خواستار باز شماری آرا شد .
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
🔹 فراکسیون امید : خواستار باز شماری آرا شد .
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
#تلنگر
🔹روزی مرد ثروتمندی بهلول را در جمعی دید و خواست که او را به مسخره بگیرد. به او گفت بهلول آیا هیچ شباهتی بین من و تو وجود دارد؟
بهلول گفت بله
مرد ثروتمند گفت بگو ببینم آن چیست؟
بهلول جواب داد:
دو چیز ما کاملا شبیه یکدیگر است، یکی جیب من و کله شما که هر دو خالیست و دیگری کله من و جیب شما که هر دو پُر است...
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
🔹روزی مرد ثروتمندی بهلول را در جمعی دید و خواست که او را به مسخره بگیرد. به او گفت بهلول آیا هیچ شباهتی بین من و تو وجود دارد؟
بهلول گفت بله
مرد ثروتمند گفت بگو ببینم آن چیست؟
بهلول جواب داد:
دو چیز ما کاملا شبیه یکدیگر است، یکی جیب من و کله شما که هر دو خالیست و دیگری کله من و جیب شما که هر دو پُر است...
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
# سوزش_یا_حیله
🔹🔹 جهانگیری در جلسه رای اعتماد وزرا در مجلس گفت : یادتون رفته که در همین مجلس علیه خانواده رییس مجلس سی دی پخش می کردند ؟
🔹هدف از طرح این خاطره چه بود ؟
۱ : ممکن است آقای جهانگیری هشدار می دهد که اگر خوش عهدی نکنید و کمک نکنید٬ حرف برای گفتن زیاد دارم.
۲: یا آقای جهانگیری می خواهد ناراحتی خود را بابت شفافیتی که صورت گرفته را به رییس مجلس اعلام کند .که کاملا طبیعی است . چرا که دولت از افشاکننده حقوق های نجومی هم شکایت کرد.
۳ : می خواهد کاری کند که لاریجانی با نفوذی که در بین نمایندگان مجلس دارد ، کمک کند تا وزرا به راحتی تایید صلاحیت شوند تا به قولی یاور هم و مخالف احمدی نژادی باشند که باعث سوزش همه اشراف و قدرت های سیاسی شد
# علی راست خدیو
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
🔹🔹 جهانگیری در جلسه رای اعتماد وزرا در مجلس گفت : یادتون رفته که در همین مجلس علیه خانواده رییس مجلس سی دی پخش می کردند ؟
🔹هدف از طرح این خاطره چه بود ؟
۱ : ممکن است آقای جهانگیری هشدار می دهد که اگر خوش عهدی نکنید و کمک نکنید٬ حرف برای گفتن زیاد دارم.
۲: یا آقای جهانگیری می خواهد ناراحتی خود را بابت شفافیتی که صورت گرفته را به رییس مجلس اعلام کند .که کاملا طبیعی است . چرا که دولت از افشاکننده حقوق های نجومی هم شکایت کرد.
۳ : می خواهد کاری کند که لاریجانی با نفوذی که در بین نمایندگان مجلس دارد ، کمک کند تا وزرا به راحتی تایید صلاحیت شوند تا به قولی یاور هم و مخالف احمدی نژادی باشند که باعث سوزش همه اشراف و قدرت های سیاسی شد
# علی راست خدیو
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
#داستان_شاهنامه
قسمت دوازدهم
🔹داستان فریدون (قسمت آخر)
سپیدهدم جنگ آغاز شد و بیابان چون دریای خون شده بود. پهلوانی بود به نام شیروی دلیر و جویای نام و طوری میجنگید که لشکریان منوچهر به ستوه آمده بودند . وقتی قارن او را دید شمشیر کشید اما شیروی نیزهای بهسوی او پراند و او را زخمی کرد . سام وقتی این وضع رادید به جنگ او رفت اما او گرزی بر سر سام زد و او بیهوش شد. شیروی به جلوی سپاهیان آمد و به منوچهر گفت که گرشاسپ اگر به جنگ من آید جوشنش را از خون لالهگون میکنم. گرشاسپ بهسوی او رفت و گرز گران بر سر او کوفت تو گفتی اصلاً شیرویی از مادر زاده نشده باشد پس دلیران توران به گرشاسپ حمله بردند و او همه را تارومار کرد.
تور و سلم که این وضع را دیدند آشفته شدند و تصمیم گرفتند شبیخون بزنند. شب وقتی خبر به منوچهر رسید که دشمن حمله کرده سپاه را یکسره به قارن سپرد و خود با سی هزار مرد جنگی به کمینگاه رفت.
تور با صدهزار سپاهی آمد و به جنگ با قارن پرداخت درحالیکه گرم جنگ بودند منوچهر از کمینگاه درآمد و سپاهیان تور از دو طرف به محاصره درآمدند و تور دانست پایان کارش فرارسیده است. قصد فرار کرد اما منوچهر نیزهای به پشت او زد و از زین او را به زمین کشید و سر از تنش جدا نمود . سپس سر تور را همراه شرح فتحش برای فریدون فرستاد و قول سر سلم را هم داد.
خبر مرگ تور به سلم رسید و او ناراحت و هراسان تصمیم گرفت به قلعهای که در عقب قرار داشت برود . منوچهر فهمید و گفت اگر سلم عقبنشینی کند دژ الانان را آرامگاهش میسازم . قارن به منوچهر گفت : اگر سپاهی گران به من سپاری دژ را تسخیر میکنم ولی باید درفش شاه و انگشتر تور با من باشد تا حیلهای بسازم . منوچهر پذیرفت.
پس قارن با شش هزار مرد جنگی شبانه روانه شد . وقتی به نزدیک دژ رسید سپاه را به شیروی سپرد و گفت : من ناشناس پیش دژبان میروم و مهر انگشتری را نشان میدهم و اگر بتوانم داخل شوم همه کارها درست میشود پس هر وقت من خروشیدم بهسوی دژ حملهآورید.
قارن به دژبان گفت : از نزد تور آمدهام او به من گفت که نزدت بیایم و در نیک و بد یارت باشم و همراهیت کنم .وقتی دژبان مهر انگشتر را دید در را گشود .
شبانگاه قارن درفش را برافراخت و خروشید و سپاهیانش به دژ حمله کردند و چون خورشید برآمد از دژ و دژبان خبری نبود . قارن به نزد منوچهر بازگشت و شرح ماجرا را بازگفت .منوچهر با آفرین کرد و سپس گفت :تو که رفتی لشکریانی به سرکردگی کاکوی نبیره ضحاک به تاخت آمدند و چند تن از دلیران را کشتند .
قارن گفت هماکنون چارهای خواهیم ساخت . اما منوچهر گفت: تو خستهای این کار را به من سپار .
نبرد شدید شده بود دراینبین کاکوی غریو برآورد و منوچهر نیز تیر از نیام برکشید و به جنگ پرداختند . کاکوی ضربهای به کمربند شاه زد و زره را تا کمربند او را برید .منوچهر هم ضربهای بر گردنش زد که جوشنش چاکچاک شد . بدینسان تا نیمروز جنگیدند .منوچهر چنگ در کمربند کاکوی برد و با شمشیر سینهاش را چاک داد . وقتی او کشته شد سلم از ترس تا دریا عقبنشینی کرد اما در آنجا کشتی نیافت .سپاهیان منوچهر به آنها رسیدند و دوباره جنگ آغاز شد . منوچهر بهسوی سلم رفت و تیغی به سینه و گردنش زد و تنش را به دونیم کرد و بعد سرش را به نیزه کردند .لشکریان سلم پراکنده شدند و بزرگی را فرستادند تا واسطه شود . او گفت: ما گروهی چارپادار و کشاورزیم و کاری به کسی نداریم . ما را بهزور به این رزمگاه آوردند و اکنون در خدمت تو هستیم .
منوچهر گفت من به هدفم رسیدم و دیگر قصد جنگ ندارم پس شما هم تن از جنگ بشویید و به خانه و آبادی خود بروید.
منوچهر پیکی بهسوی فریدون فرستاد و سر سلم را به همراه شرح جنگ به او تسلیم کرد . وقتی با لشکریان به نزد فریدون رسید فریدون به پیشوازش آمد و به کاخ رفتند .
فریدون به دنبال سام فرستاد و به او گفت : سالیان زیادی از عمر من سپریشده و چیزی از آن نمانده است پس نبیره خود را به تو میسپارم تو یاور او باش پس دست منوچهر را گرفت و به دست سام داد.
شیروی هم به دستور منوچهر با غنائم جنگی آمده بود . پس شاه مالها را به لشکریان بخشید و بعد با دست خود تاج بر سر منوچهر نهاد و پند و اندرزهای بسیاری به او داد .
بعدازآن فریدون کمکم رو به پژمردگی گذارد و هر زمان سر سه فرزندش را در برابرش میگذاشت و میگریست تا اینکه عمرش سرآمد.
منوچهر طبق آئین شاهان دخمهای ساخت پر از زر سرخ و لاژورد و فریدون را در آن قراردادند و تا یک هفته همه مردم سوگوار بودند.
خنک آنک ازو نیکویی یادگار
بماند اگر بنده گر شهریار
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
قسمت دوازدهم
🔹داستان فریدون (قسمت آخر)
سپیدهدم جنگ آغاز شد و بیابان چون دریای خون شده بود. پهلوانی بود به نام شیروی دلیر و جویای نام و طوری میجنگید که لشکریان منوچهر به ستوه آمده بودند . وقتی قارن او را دید شمشیر کشید اما شیروی نیزهای بهسوی او پراند و او را زخمی کرد . سام وقتی این وضع رادید به جنگ او رفت اما او گرزی بر سر سام زد و او بیهوش شد. شیروی به جلوی سپاهیان آمد و به منوچهر گفت که گرشاسپ اگر به جنگ من آید جوشنش را از خون لالهگون میکنم. گرشاسپ بهسوی او رفت و گرز گران بر سر او کوفت تو گفتی اصلاً شیرویی از مادر زاده نشده باشد پس دلیران توران به گرشاسپ حمله بردند و او همه را تارومار کرد.
تور و سلم که این وضع را دیدند آشفته شدند و تصمیم گرفتند شبیخون بزنند. شب وقتی خبر به منوچهر رسید که دشمن حمله کرده سپاه را یکسره به قارن سپرد و خود با سی هزار مرد جنگی به کمینگاه رفت.
تور با صدهزار سپاهی آمد و به جنگ با قارن پرداخت درحالیکه گرم جنگ بودند منوچهر از کمینگاه درآمد و سپاهیان تور از دو طرف به محاصره درآمدند و تور دانست پایان کارش فرارسیده است. قصد فرار کرد اما منوچهر نیزهای به پشت او زد و از زین او را به زمین کشید و سر از تنش جدا نمود . سپس سر تور را همراه شرح فتحش برای فریدون فرستاد و قول سر سلم را هم داد.
خبر مرگ تور به سلم رسید و او ناراحت و هراسان تصمیم گرفت به قلعهای که در عقب قرار داشت برود . منوچهر فهمید و گفت اگر سلم عقبنشینی کند دژ الانان را آرامگاهش میسازم . قارن به منوچهر گفت : اگر سپاهی گران به من سپاری دژ را تسخیر میکنم ولی باید درفش شاه و انگشتر تور با من باشد تا حیلهای بسازم . منوچهر پذیرفت.
پس قارن با شش هزار مرد جنگی شبانه روانه شد . وقتی به نزدیک دژ رسید سپاه را به شیروی سپرد و گفت : من ناشناس پیش دژبان میروم و مهر انگشتری را نشان میدهم و اگر بتوانم داخل شوم همه کارها درست میشود پس هر وقت من خروشیدم بهسوی دژ حملهآورید.
قارن به دژبان گفت : از نزد تور آمدهام او به من گفت که نزدت بیایم و در نیک و بد یارت باشم و همراهیت کنم .وقتی دژبان مهر انگشتر را دید در را گشود .
شبانگاه قارن درفش را برافراخت و خروشید و سپاهیانش به دژ حمله کردند و چون خورشید برآمد از دژ و دژبان خبری نبود . قارن به نزد منوچهر بازگشت و شرح ماجرا را بازگفت .منوچهر با آفرین کرد و سپس گفت :تو که رفتی لشکریانی به سرکردگی کاکوی نبیره ضحاک به تاخت آمدند و چند تن از دلیران را کشتند .
قارن گفت هماکنون چارهای خواهیم ساخت . اما منوچهر گفت: تو خستهای این کار را به من سپار .
نبرد شدید شده بود دراینبین کاکوی غریو برآورد و منوچهر نیز تیر از نیام برکشید و به جنگ پرداختند . کاکوی ضربهای به کمربند شاه زد و زره را تا کمربند او را برید .منوچهر هم ضربهای بر گردنش زد که جوشنش چاکچاک شد . بدینسان تا نیمروز جنگیدند .منوچهر چنگ در کمربند کاکوی برد و با شمشیر سینهاش را چاک داد . وقتی او کشته شد سلم از ترس تا دریا عقبنشینی کرد اما در آنجا کشتی نیافت .سپاهیان منوچهر به آنها رسیدند و دوباره جنگ آغاز شد . منوچهر بهسوی سلم رفت و تیغی به سینه و گردنش زد و تنش را به دونیم کرد و بعد سرش را به نیزه کردند .لشکریان سلم پراکنده شدند و بزرگی را فرستادند تا واسطه شود . او گفت: ما گروهی چارپادار و کشاورزیم و کاری به کسی نداریم . ما را بهزور به این رزمگاه آوردند و اکنون در خدمت تو هستیم .
منوچهر گفت من به هدفم رسیدم و دیگر قصد جنگ ندارم پس شما هم تن از جنگ بشویید و به خانه و آبادی خود بروید.
منوچهر پیکی بهسوی فریدون فرستاد و سر سلم را به همراه شرح جنگ به او تسلیم کرد . وقتی با لشکریان به نزد فریدون رسید فریدون به پیشوازش آمد و به کاخ رفتند .
فریدون به دنبال سام فرستاد و به او گفت : سالیان زیادی از عمر من سپریشده و چیزی از آن نمانده است پس نبیره خود را به تو میسپارم تو یاور او باش پس دست منوچهر را گرفت و به دست سام داد.
شیروی هم به دستور منوچهر با غنائم جنگی آمده بود . پس شاه مالها را به لشکریان بخشید و بعد با دست خود تاج بر سر منوچهر نهاد و پند و اندرزهای بسیاری به او داد .
بعدازآن فریدون کمکم رو به پژمردگی گذارد و هر زمان سر سه فرزندش را در برابرش میگذاشت و میگریست تا اینکه عمرش سرآمد.
منوچهر طبق آئین شاهان دخمهای ساخت پر از زر سرخ و لاژورد و فریدون را در آن قراردادند و تا یک هفته همه مردم سوگوار بودند.
خنک آنک ازو نیکویی یادگار
بماند اگر بنده گر شهریار
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA