⭕️ پوستر تبلیغ مراسم سخنرانی #حسن_روحانی در یزد!
👈گویا خبری از کار و کارنامه خدمات ۶ ساله دولت و افتتاح پروژه جدید در #یزد نیست وکماکان جنگ زرگری و سیاسی بازی است !
@antioligarchie
👈گویا خبری از کار و کارنامه خدمات ۶ ساله دولت و افتتاح پروژه جدید در #یزد نیست وکماکان جنگ زرگری و سیاسی بازی است !
@antioligarchie
⭕️ #زرآبادی نماینده قزوین:
#ثنا_اسدیان "خواهر زن آقای آذری جهرمی" با رانت او سمتی گرفته که ماهانه ۶۹ میلیون تومان حقوق دریافت می کند
@antioligarchie
#ثنا_اسدیان "خواهر زن آقای آذری جهرمی" با رانت او سمتی گرفته که ماهانه ۶۹ میلیون تومان حقوق دریافت می کند
@antioligarchie
آنتی الیگارشی
⭕️ #زرآبادی نماینده قزوین: #ثنا_اسدیان "خواهر زن آقای آذری جهرمی" با رانت او سمتی گرفته که ماهانه ۶۹ میلیون تومان حقوق دریافت می کند @antioligarchie
⭕️ #زرآبادی" نماینده اصلاح طلب مجلس" :
#فاطمه_صحرائیان، همسر برادر آذری جهرمی است که قراردادهای کلانی با شرکت وی که یک شرکت خصوصی است بسته شده است و تعداد زیادی از نمایندگیهای رایتل و ایرانسل در جهرم وجود دارد که به نام این خانم است.
@antioligarchie
#فاطمه_صحرائیان، همسر برادر آذری جهرمی است که قراردادهای کلانی با شرکت وی که یک شرکت خصوصی است بسته شده است و تعداد زیادی از نمایندگیهای رایتل و ایرانسل در جهرم وجود دارد که به نام این خانم است.
@antioligarchie
⭕️ سخنان #عباس_عبدی و دفاع از ماجرای اشغال سفارت آمریکا در سال ۵۸
🔻 دو نکته درباره #عباس_عبدی و اشغال سفارت آمریکا :
▪️از #عباس_عبدی" تئوریسین و مغز متفکر #اصلاح_طلبان " پرسیدند: چرا از دیوار سفارت رفتی بالا؟ گفت' اگر نمیرفتیم بالا حالا مملکت گل و بلبل می شد ؟
t.me/sepehrazadi/58146
▪️به شهادت عباس امیرانتظام ( منبع کتاب آن سوی اتهام) #عباس_عبدی در اوایل انقلاب بازجو و شکنجهگرِ وی بوده است. امیرانتظام اشاره میکند که عبدی در دوران بازجویی آن چنان بوی بدی میداد که مشخص بود هفتهها به حمام نرفته است. در سال ۸۸ همین عبدی به #احمدینژاد میگفت «یه هفته، دوهفته، محمود حموم نرفته»
@antioligarchie
🔻 دو نکته درباره #عباس_عبدی و اشغال سفارت آمریکا :
▪️از #عباس_عبدی" تئوریسین و مغز متفکر #اصلاح_طلبان " پرسیدند: چرا از دیوار سفارت رفتی بالا؟ گفت' اگر نمیرفتیم بالا حالا مملکت گل و بلبل می شد ؟
t.me/sepehrazadi/58146
▪️به شهادت عباس امیرانتظام ( منبع کتاب آن سوی اتهام) #عباس_عبدی در اوایل انقلاب بازجو و شکنجهگرِ وی بوده است. امیرانتظام اشاره میکند که عبدی در دوران بازجویی آن چنان بوی بدی میداد که مشخص بود هفتهها به حمام نرفته است. در سال ۸۸ همین عبدی به #احمدینژاد میگفت «یه هفته، دوهفته، محمود حموم نرفته»
@antioligarchie
Telegram
Azadi | آزادی
🔴 "عباس عبدی" فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتگو با بیبیسی:
سفارت آمریکا مسئول عملکرد آمریکا بود که از 28مرداد آغاز میشد و بعد هم ادامه پیدا میکرد.
از اشغال سفارت آمریکا دفاع میکنم؛ چرا باید اراده جمعی یک ملت را محکوم کنیم؟
در تاریخ دنیا هیچ اقدامی نبوده…
سفارت آمریکا مسئول عملکرد آمریکا بود که از 28مرداد آغاز میشد و بعد هم ادامه پیدا میکرد.
از اشغال سفارت آمریکا دفاع میکنم؛ چرا باید اراده جمعی یک ملت را محکوم کنیم؟
در تاریخ دنیا هیچ اقدامی نبوده…
آنتی الیگارشی
⭕️ سخنان #عباس_عبدی و دفاع از ماجرای اشغال سفارت آمریکا در سال ۵۸ 🔻 دو نکته درباره #عباس_عبدی و اشغال سفارت آمریکا : ▪️از #عباس_عبدی" تئوریسین و مغز متفکر #اصلاح_طلبان " پرسیدند: چرا از دیوار سفارت رفتی بالا؟ گفت' اگر نمیرفتیم بالا حالا مملکت گل و بلبل…
#دیدگاه
⭕️ شاهد عینی
✍ #مسعود_شفیعی_کیا
🔻هر واقعه تاریخی را در شرایط اجتماعی و جو حاکم روزگار خودش باید بررسی کرد.
یادم هست روز ۱۳ آبان ۵۸ به همراه پدر در دانشگاه تهران پای سخنرانی مرحوم شهید رجایی که به عنوان وزیر آموزش و پرورش دولت موقت در مراسم سالروز کشتار دانش آموزان توسط پهلوی سخن می گفت، بودیم.
در اثنای سخنرانی ایشان بین جماعت که بیشتر دانش آموزان بودند، پچ پچ افتاده بود و کاغذهایی پخش می شد که روی آن به عنوان دانشجویان خط امام نوشته شده بود : « وعده ما مقابل سفارت آمریکا ». روح مرحوم رجایی هم مانند خیلی از مسئولان از اتفاقی که داشت می افتاد خبر نداشت، فقط از جمعیت مستمعینش کاسته می شد.
به اتفاق پدر به خیابان طالقانی و مجاورت سفارت رفتیم، هیاهو و هیجان زیاد بود، غبار و مه گاز اشک آور و صدای تیر اندازی و جماعت بالا رونده از در سفارت فرصتی برای ماندن ما نگذاشت.
به منزل آمدیم در اخبار از اشغال سفارت تصاویری پخش کردند، و همین نیز منجر به حضور مستمر ما کنار هزاران خانواده ایرانی در اطراف سفارت از صبح ۱۴ آبان شد.
ایرانیان که با هدف مطرح شده گروگانگیران موافق بودند، روزهای زیادی که به ماه محرم و صفر هم منتهی شده بود، با ایجاد دیوار گوشتی اطراف سفارت با محافظت از دانشجویان، خواستار بازگشت شاه و اموالش به ازای آزادی گروگان ها بودند و همین همراهی انبوه مردم را هم شاید بتوان دلیل تأیید این حرکت توسط امام دانست، اگرچه امروز مصاحبه هایی از امثال خانم ابتکار منتشر شده که همان زمان برای کشتار گروگان ها اعلام آمادگی می کردند که با ورود امام و حضور مستقیم مرحوم سید احمد آقا و آزادی سریع گروگان های زن و رنگین پوست میتوان به مدیریت ایشان پی برد که برای جلوگیری از خشونت چپ های دیروز و زیست کریمانه گروگان ها تلاش می کردند.
نخستین واکنش آمریکایی ها تحریم ایران بود، ولی برای ما مردم که از شورولت و جنرال موتورز و جنرال الکتریک و ده ها کارخانه ی آمریکایی سهمی نداشتیم و حتی توانایی خرید پیکانی هم نبود، تهدید به تحریم به جوک بیشتر شبیه بود تا واقعیت.
ولی رفته رفته شعارهای مردم تجمع کننده مقابل سفارت از «شاه باید برگردد، محاکمه باید گردد». به « دانشجوی خط امام! افشاکن، افشاکن ». تغییر جهت یافت، بازار بازیابی اسناد رشته رشته شده داغ بود که علاوه بر افشای راهبرد آمریکا، متأسفانه فضایی احساسی توسط چپ های آن روز که امروز خود را اصلاحطلب و اعتدالی مینامند شکل گرفت تا نامطلوبان خود را حذف کنند، و در همین فضا کسی بررسی نمیکرد مدیران این فضای هیجانی در اتهاماتی به افرادی مانند مرحوم امیرانتظام و اعضای دولت موقت و ... آیا صداقت دارند؟! و آیا صرف ملاقات رسمی مقامات دولتی با مقامات و کارمندان دولت آمریکا که هنور مراوداتی داشتند دلیل بر جاسوسی است یا خیر ؟!
به هر ترتیب فضای هیجانی آن زمان که مردم به ذوق بازگرداندن شاه و اموال به یغما رفته شان با آن همراه شده بودند با توافق الجزایر که یا از زبان ناشناسی امثال جناب بهزادنبوی و یا چیز دیگری نشأت گرفته بود و با مرگ زودرس شاه به پایان رسید.
و حال نیز در چهلمین سالگرد آن شور مردمی وقتی حاکمیت به جای بررسی منطقی آن اتفاق و مثلا بررسی خواست راکفلر در تسخیر سفارت برای بلوکه کردن دارایی های ایران و امثال آن، و به دور از فضای هیجانی آن زمان به تنهایی و فارغ از حضور مردم می خواهد بر آن فضا اصرار کند، مقداری تصنعی به نظر می رسد، نه اینکه مردم امروز ما دنبال حقوق پایمال خویش توسط شاه و اذنابش یا دیگران نباشند، بلکه دیگر به این مردم فرصتی داده نشد تا با اتفاقات زمان خود تعامل کنند، و اگرنه مردمی که شاه را یغماگر اموال شان دانستند همواره از یغماگران اگر فرصتی دست دهد مطالبه گرند، پس ۱۳ آبان ۵۸ را باید در همان ظرف زمانی خود تحلیل و نقد کرد و پافشاری حکومتی بر آن از بُعد مردمی آن میکاهد و نظام را همواره متهم به اشغال سفارت میکند و فرصت مظلوم نمایی به آمریکا می دهد، و از طرفی فرصت رشد مردم برای جلوگیری از مدیریت چپ ها و دیگر نفوذی ها را از بین می برد!
و اینکه برخی گمان کنند انقلابیگری اصرار برهمان فضای هیجانی است، معقول نیست چون هر زمانی شرایط خاص خود را دارد که اگر این لحاظ نشود روزی با تسخیر سفارت فلسطین توسط تحکیمی ها مواجه می شویم و روزگاری با اشغال سفارت انگلیس به خواست انگلیس و یا با اشغال سفارت عربستان مواجه میشویم چون برخی اصرار بر حفظ همان فضای هیجانی و نامعقول برای مدیریت اوضاع را دارند!
@antioligarchie
⭕️ شاهد عینی
✍ #مسعود_شفیعی_کیا
🔻هر واقعه تاریخی را در شرایط اجتماعی و جو حاکم روزگار خودش باید بررسی کرد.
یادم هست روز ۱۳ آبان ۵۸ به همراه پدر در دانشگاه تهران پای سخنرانی مرحوم شهید رجایی که به عنوان وزیر آموزش و پرورش دولت موقت در مراسم سالروز کشتار دانش آموزان توسط پهلوی سخن می گفت، بودیم.
در اثنای سخنرانی ایشان بین جماعت که بیشتر دانش آموزان بودند، پچ پچ افتاده بود و کاغذهایی پخش می شد که روی آن به عنوان دانشجویان خط امام نوشته شده بود : « وعده ما مقابل سفارت آمریکا ». روح مرحوم رجایی هم مانند خیلی از مسئولان از اتفاقی که داشت می افتاد خبر نداشت، فقط از جمعیت مستمعینش کاسته می شد.
به اتفاق پدر به خیابان طالقانی و مجاورت سفارت رفتیم، هیاهو و هیجان زیاد بود، غبار و مه گاز اشک آور و صدای تیر اندازی و جماعت بالا رونده از در سفارت فرصتی برای ماندن ما نگذاشت.
به منزل آمدیم در اخبار از اشغال سفارت تصاویری پخش کردند، و همین نیز منجر به حضور مستمر ما کنار هزاران خانواده ایرانی در اطراف سفارت از صبح ۱۴ آبان شد.
ایرانیان که با هدف مطرح شده گروگانگیران موافق بودند، روزهای زیادی که به ماه محرم و صفر هم منتهی شده بود، با ایجاد دیوار گوشتی اطراف سفارت با محافظت از دانشجویان، خواستار بازگشت شاه و اموالش به ازای آزادی گروگان ها بودند و همین همراهی انبوه مردم را هم شاید بتوان دلیل تأیید این حرکت توسط امام دانست، اگرچه امروز مصاحبه هایی از امثال خانم ابتکار منتشر شده که همان زمان برای کشتار گروگان ها اعلام آمادگی می کردند که با ورود امام و حضور مستقیم مرحوم سید احمد آقا و آزادی سریع گروگان های زن و رنگین پوست میتوان به مدیریت ایشان پی برد که برای جلوگیری از خشونت چپ های دیروز و زیست کریمانه گروگان ها تلاش می کردند.
نخستین واکنش آمریکایی ها تحریم ایران بود، ولی برای ما مردم که از شورولت و جنرال موتورز و جنرال الکتریک و ده ها کارخانه ی آمریکایی سهمی نداشتیم و حتی توانایی خرید پیکانی هم نبود، تهدید به تحریم به جوک بیشتر شبیه بود تا واقعیت.
ولی رفته رفته شعارهای مردم تجمع کننده مقابل سفارت از «شاه باید برگردد، محاکمه باید گردد». به « دانشجوی خط امام! افشاکن، افشاکن ». تغییر جهت یافت، بازار بازیابی اسناد رشته رشته شده داغ بود که علاوه بر افشای راهبرد آمریکا، متأسفانه فضایی احساسی توسط چپ های آن روز که امروز خود را اصلاحطلب و اعتدالی مینامند شکل گرفت تا نامطلوبان خود را حذف کنند، و در همین فضا کسی بررسی نمیکرد مدیران این فضای هیجانی در اتهاماتی به افرادی مانند مرحوم امیرانتظام و اعضای دولت موقت و ... آیا صداقت دارند؟! و آیا صرف ملاقات رسمی مقامات دولتی با مقامات و کارمندان دولت آمریکا که هنور مراوداتی داشتند دلیل بر جاسوسی است یا خیر ؟!
به هر ترتیب فضای هیجانی آن زمان که مردم به ذوق بازگرداندن شاه و اموال به یغما رفته شان با آن همراه شده بودند با توافق الجزایر که یا از زبان ناشناسی امثال جناب بهزادنبوی و یا چیز دیگری نشأت گرفته بود و با مرگ زودرس شاه به پایان رسید.
و حال نیز در چهلمین سالگرد آن شور مردمی وقتی حاکمیت به جای بررسی منطقی آن اتفاق و مثلا بررسی خواست راکفلر در تسخیر سفارت برای بلوکه کردن دارایی های ایران و امثال آن، و به دور از فضای هیجانی آن زمان به تنهایی و فارغ از حضور مردم می خواهد بر آن فضا اصرار کند، مقداری تصنعی به نظر می رسد، نه اینکه مردم امروز ما دنبال حقوق پایمال خویش توسط شاه و اذنابش یا دیگران نباشند، بلکه دیگر به این مردم فرصتی داده نشد تا با اتفاقات زمان خود تعامل کنند، و اگرنه مردمی که شاه را یغماگر اموال شان دانستند همواره از یغماگران اگر فرصتی دست دهد مطالبه گرند، پس ۱۳ آبان ۵۸ را باید در همان ظرف زمانی خود تحلیل و نقد کرد و پافشاری حکومتی بر آن از بُعد مردمی آن میکاهد و نظام را همواره متهم به اشغال سفارت میکند و فرصت مظلوم نمایی به آمریکا می دهد، و از طرفی فرصت رشد مردم برای جلوگیری از مدیریت چپ ها و دیگر نفوذی ها را از بین می برد!
و اینکه برخی گمان کنند انقلابیگری اصرار برهمان فضای هیجانی است، معقول نیست چون هر زمانی شرایط خاص خود را دارد که اگر این لحاظ نشود روزی با تسخیر سفارت فلسطین توسط تحکیمی ها مواجه می شویم و روزگاری با اشغال سفارت انگلیس به خواست انگلیس و یا با اشغال سفارت عربستان مواجه میشویم چون برخی اصرار بر حفظ همان فضای هیجانی و نامعقول برای مدیریت اوضاع را دارند!
@antioligarchie
Forwarded from آنتی الیگارشی
🔺 یعنی آن زنان بی حجاب
که در براندازی با آن زنان محجبه
هم قسم شده بودند جایی
در فردای انقلاب نداشته اند؟!
🔸 ای کاش همان روز اول به آن ها گفته میشد فردای انقلاب یا جای شماست یا جای ما!
#حجاب_اجباری
@antioligarchie
که در براندازی با آن زنان محجبه
هم قسم شده بودند جایی
در فردای انقلاب نداشته اند؟!
🔸 ای کاش همان روز اول به آن ها گفته میشد فردای انقلاب یا جای شماست یا جای ما!
#حجاب_اجباری
@antioligarchie
🔺تقریبا تمام شهدا در وصیت نامه هایشان لزوم رعایت حجاب را بزرگترین وصیت خود اعلام کرده اند. حاکمیت هم که عدم رعایت حجاب را خط قرمز خود می داند. امت حزب الله هم که بصورت رندم هر چند ماه یک راهپیمایی برایش برگزار می کند. ون ها و گشت های ارشاد هم که دیگر بماند. اما آیا تابحال از خود پرسیده ایم که چرا اصل حجاب اجباری هرگز در قانون اساسی گنجانده نشد؟! آری حجاب اجباری را نمی توانستند در قانون اساسی بگنجانند چرا که آن زمان هنوز خرشان از پل نگذشته بود...
💢 مارکوپولو
@antioligarchie
💢 مارکوپولو
@antioligarchie
Forwarded from آنتی الیگارشی
🔺 انقلابی که هرگز به آزادی نرسید!
♻️ ایرانی پر حرارت تازه انقلاب کرده اولین رییس جمهور پس از انقلاب خود را نه به یک حزب اللهی مدافع حجاب اجباری، بلکه به بنی صدری اختصاص می دهد که صاحب شعار های آزادی خواهانه، تحول خواهانه و عدالت طلبانه است.
این که چرا مردم تازه انقلاب کرده پر حرارت؛ یک چپ را با نسبت رای بالا انتخاب می کنند خود نشان دهنده آن است که نگاه ایرانی سال 57 به انقلاب اسلامی ابدا نگاهی نیست که امروز به اسلام و انقلاب 57 وجود دارد.
مردم خسته از دیکتاتوری و به دور از آزادی های اجتماعی، اسلام را مکتب اعطا کننده آزادی و عدالت می دانستند؛ امثال حجاب اجباری ابدا در نگاه مردم تازه انقلاب کرده محلی از اعراب نداشت. واقع امر این است که انقلاب 57 دقیقا آن چیزی نبود که امروز تصور می شود که اگر بود اولین رییس جمهورش یک چپ مارکسیست از آب در نمی آمد. حجاب اجباری، مهندسی انتخابات، مسئولینی ابدی و قوه قضاییه ناکارآمد ابدا آن چیزی نیست که 98 درصد ملت برایش انقلابی را به بلندای انقلاب اسلامی 57 رقم زده باشند. امروز پس از چهل سال باید اعتراف کنیم که ما را بازی دادند.
💢 مارکوپولو
@antioligarchie
♻️ ایرانی پر حرارت تازه انقلاب کرده اولین رییس جمهور پس از انقلاب خود را نه به یک حزب اللهی مدافع حجاب اجباری، بلکه به بنی صدری اختصاص می دهد که صاحب شعار های آزادی خواهانه، تحول خواهانه و عدالت طلبانه است.
این که چرا مردم تازه انقلاب کرده پر حرارت؛ یک چپ را با نسبت رای بالا انتخاب می کنند خود نشان دهنده آن است که نگاه ایرانی سال 57 به انقلاب اسلامی ابدا نگاهی نیست که امروز به اسلام و انقلاب 57 وجود دارد.
مردم خسته از دیکتاتوری و به دور از آزادی های اجتماعی، اسلام را مکتب اعطا کننده آزادی و عدالت می دانستند؛ امثال حجاب اجباری ابدا در نگاه مردم تازه انقلاب کرده محلی از اعراب نداشت. واقع امر این است که انقلاب 57 دقیقا آن چیزی نبود که امروز تصور می شود که اگر بود اولین رییس جمهورش یک چپ مارکسیست از آب در نمی آمد. حجاب اجباری، مهندسی انتخابات، مسئولینی ابدی و قوه قضاییه ناکارآمد ابدا آن چیزی نیست که 98 درصد ملت برایش انقلابی را به بلندای انقلاب اسلامی 57 رقم زده باشند. امروز پس از چهل سال باید اعتراف کنیم که ما را بازی دادند.
💢 مارکوپولو
@antioligarchie
Forwarded from آنتی الیگارشی
#تحلیل
❌ مسئلهای به نام «حجاب بعد از انقلاب»
✍محمد معینی
🔻آرشیو روزنامه اطلاعات نشان میدهد که حدود 20 روز بعد از پیروزی انقلاب، برای نخستین بار امام خمینی از قم درباره حجاب زنان دستوری صادر کرده. در خبری که در این باره در شماره روز 16 اسفند 57 روزنامه اطلاعات منتشر شده، به نقل از رهبر فقید انقلاب آمده: «زنان اسلامی باید با حجاب بیرون بیایند نه اینکه خودشان را بزک کنند.» بعد به نقل از «آقای کرباسچی» در کمیته تبلیغات امام در تهران از طرف امام خمینی اعلام شده که «کار در ادارات ممنوع نیست اما باید زنان با حجاب اسلامی باشند.»
.
همین فاصله در اعلام نخستین بار الزام حکومتی برای حجاب نیز نشان میدهد که در مقطع پیش از پیروزی انقلاب، روی حجاب اجباری صحبت و تاکیدی نبوده گو آن که حضور بانوان «بی»حجاب در راهپیماییهای ضدسلطنتی نیز موید آن است. سه روز بعد از اعلام دستور امام خمینی، اعتراضها شروع می شود. روز 19 اسفند زنان معترض در مقابل دادگستری تجمع و بیانیهای نیز صادر میکنند. همزمان دفتر رهبری انقلاب اطلاعیهای صادر و اعلام میکند: «بر اساس خبرهای رسیده، گروهی جنایتکار و خیانتپیشه تحت عنوان کمیته مزاحم بانوان محترم شده و به ایشان توهین می کنند.» این اطلاعیه سپس از مجازات شدید این افراد خبر میدهد.
فردای روز تجمع زنان در مقابل دادگستری، آیتالله طالقانی سعی میکند فضای پیش آمده را تلطیف کند. روزنامه اطلاعات موضعگیریهای وی را تحت عنوان «آیتالله طالقانی: در مورد حجاب اجبار در کار نیست» تیتر نخست میکند. مرحوم آیتالله طالقانی در یک برنامه رادیو – تلویزیونی ضمن آن که سهم زنان در پیروزی انقلاب را مورد تحسین و تاکید قرار میدهد، حجاب را یک مسئله سنتی و تاریخی ایران و شرق میداند، نظر امام خمینی را مطابق موازین اصول دین مبین اسلام میداند و آن را به مصلحت زنان اعلام میکند، و البته میگوید که «اشتباه میکنند خانمهای ما که اگر یک روسری روی سرشان بگذارند، اینها از حیثیت آنها کم خواهد شد و از شخصیتشان کاسته خواهد شد. نه، بلکه از این جهت که قطع نظر از مسلمان بودن حافظ سنت شرقی هستند و این سنت شرقی اصالت دارد.»
همزمان مرحوم آیتالله ربانی شیرازی – نماینده وقت امام در جنوب کشور – میگوید: «زنان در انتخاب چادر و یا پوشش اسلامی آزادند.» وی می گوید: «مفهوم حجاب چادر نیست. لباس آبرومندی که جلب توجه نکند و موهای زنان را بپوشاند کافی است.»
21 اسفند (یکماه بعد از پیروزی انقلاب) اعلام میشود که راهپیمایی اعتراضی زنان علیه «حجاب تحمیلی» منتفی شده؛ «چون به نکات مورد نظر خود در مورد لغو تحمیل حجاب دست یافتهایم دلیلی ندارد که راهپیمایی انجام شود و بدین منظور به جای راهپیمایی به بحث و گفتگو با یکدیگر میپردازیم.»
با این حال راهپیماییهای اعتراضی برگزار میشود؛ از جمله در محوطه دانشگاه تهران. در این تجمع، مردان موافق و مخالف حجاب نیز حضور مییابند. روزنامه اطلاعات در شماره 21 اسفند خود نوشته: «صبح دیروز هزاران نفر از زنان به یک راهمپیایی به سوی میدان آزادی دست زدند که تا ساعت 4 بعد از ظهر ادامه داشت.» یک عده نیز در حالی که کفشهایشان را به عنوان اعتراض از پا در آورده بودند در مقابل ساختمان تلویزیون بر زمین نشستند و شعار دادند.
با این وجود سال 57 و 58 و بهار سال 59 نیز میگذرد. یعنی بیش از 16 ماه. روز یازدهم تیرماه 59 روزنامه اطلاعات تیتر میزند که «زنان با پوشش اسلامی به اداره میروند»، وزارتخانهها و موسسات به صورت «جداگانه» دستورالعمل حجاب اسلامی صادر میکنند. سرپرست وقت وزارت کشور، آیتالله مهدوی کنی، اعلام میکند که «به خانمها این تذکر را دادهایم که محل کار از منزل و مهمانی جداست و خانمها میبایست در محل کار خود لباسی که در شأن کار است بپوشند نه لباسی که در حد مهمانی و ضیافتهاست.» همان طور که واضح است حجاب به معنای استاندارد مورد نظر حاکمیت، 16 ماه پس از انقلاب و صرفا در محیط کار اجباری میشود.
به این ترتیب، اعلام اجباری شدن حجاب به بعد از پیروزی انقلاب، به بعد از رفراندم، به بعد از انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و به بعد از انتخابات ریاست جمهوری و مجلس موکول شده بود.
چهار سال بعدتر، در 4 مرداد سال 63، روزنامه اطلاعات از راهپیمایی علیه بیحجابی خبر میدهد.
حجاب به مسئله تبدیل شده است.
▪️ https://goo.gl/edsioD | پیروزی انقلاب
@antioligarchie
❌ مسئلهای به نام «حجاب بعد از انقلاب»
✍محمد معینی
🔻آرشیو روزنامه اطلاعات نشان میدهد که حدود 20 روز بعد از پیروزی انقلاب، برای نخستین بار امام خمینی از قم درباره حجاب زنان دستوری صادر کرده. در خبری که در این باره در شماره روز 16 اسفند 57 روزنامه اطلاعات منتشر شده، به نقل از رهبر فقید انقلاب آمده: «زنان اسلامی باید با حجاب بیرون بیایند نه اینکه خودشان را بزک کنند.» بعد به نقل از «آقای کرباسچی» در کمیته تبلیغات امام در تهران از طرف امام خمینی اعلام شده که «کار در ادارات ممنوع نیست اما باید زنان با حجاب اسلامی باشند.»
.
همین فاصله در اعلام نخستین بار الزام حکومتی برای حجاب نیز نشان میدهد که در مقطع پیش از پیروزی انقلاب، روی حجاب اجباری صحبت و تاکیدی نبوده گو آن که حضور بانوان «بی»حجاب در راهپیماییهای ضدسلطنتی نیز موید آن است. سه روز بعد از اعلام دستور امام خمینی، اعتراضها شروع می شود. روز 19 اسفند زنان معترض در مقابل دادگستری تجمع و بیانیهای نیز صادر میکنند. همزمان دفتر رهبری انقلاب اطلاعیهای صادر و اعلام میکند: «بر اساس خبرهای رسیده، گروهی جنایتکار و خیانتپیشه تحت عنوان کمیته مزاحم بانوان محترم شده و به ایشان توهین می کنند.» این اطلاعیه سپس از مجازات شدید این افراد خبر میدهد.
فردای روز تجمع زنان در مقابل دادگستری، آیتالله طالقانی سعی میکند فضای پیش آمده را تلطیف کند. روزنامه اطلاعات موضعگیریهای وی را تحت عنوان «آیتالله طالقانی: در مورد حجاب اجبار در کار نیست» تیتر نخست میکند. مرحوم آیتالله طالقانی در یک برنامه رادیو – تلویزیونی ضمن آن که سهم زنان در پیروزی انقلاب را مورد تحسین و تاکید قرار میدهد، حجاب را یک مسئله سنتی و تاریخی ایران و شرق میداند، نظر امام خمینی را مطابق موازین اصول دین مبین اسلام میداند و آن را به مصلحت زنان اعلام میکند، و البته میگوید که «اشتباه میکنند خانمهای ما که اگر یک روسری روی سرشان بگذارند، اینها از حیثیت آنها کم خواهد شد و از شخصیتشان کاسته خواهد شد. نه، بلکه از این جهت که قطع نظر از مسلمان بودن حافظ سنت شرقی هستند و این سنت شرقی اصالت دارد.»
همزمان مرحوم آیتالله ربانی شیرازی – نماینده وقت امام در جنوب کشور – میگوید: «زنان در انتخاب چادر و یا پوشش اسلامی آزادند.» وی می گوید: «مفهوم حجاب چادر نیست. لباس آبرومندی که جلب توجه نکند و موهای زنان را بپوشاند کافی است.»
21 اسفند (یکماه بعد از پیروزی انقلاب) اعلام میشود که راهپیمایی اعتراضی زنان علیه «حجاب تحمیلی» منتفی شده؛ «چون به نکات مورد نظر خود در مورد لغو تحمیل حجاب دست یافتهایم دلیلی ندارد که راهپیمایی انجام شود و بدین منظور به جای راهپیمایی به بحث و گفتگو با یکدیگر میپردازیم.»
با این حال راهپیماییهای اعتراضی برگزار میشود؛ از جمله در محوطه دانشگاه تهران. در این تجمع، مردان موافق و مخالف حجاب نیز حضور مییابند. روزنامه اطلاعات در شماره 21 اسفند خود نوشته: «صبح دیروز هزاران نفر از زنان به یک راهمپیایی به سوی میدان آزادی دست زدند که تا ساعت 4 بعد از ظهر ادامه داشت.» یک عده نیز در حالی که کفشهایشان را به عنوان اعتراض از پا در آورده بودند در مقابل ساختمان تلویزیون بر زمین نشستند و شعار دادند.
با این وجود سال 57 و 58 و بهار سال 59 نیز میگذرد. یعنی بیش از 16 ماه. روز یازدهم تیرماه 59 روزنامه اطلاعات تیتر میزند که «زنان با پوشش اسلامی به اداره میروند»، وزارتخانهها و موسسات به صورت «جداگانه» دستورالعمل حجاب اسلامی صادر میکنند. سرپرست وقت وزارت کشور، آیتالله مهدوی کنی، اعلام میکند که «به خانمها این تذکر را دادهایم که محل کار از منزل و مهمانی جداست و خانمها میبایست در محل کار خود لباسی که در شأن کار است بپوشند نه لباسی که در حد مهمانی و ضیافتهاست.» همان طور که واضح است حجاب به معنای استاندارد مورد نظر حاکمیت، 16 ماه پس از انقلاب و صرفا در محیط کار اجباری میشود.
به این ترتیب، اعلام اجباری شدن حجاب به بعد از پیروزی انقلاب، به بعد از رفراندم، به بعد از انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و به بعد از انتخابات ریاست جمهوری و مجلس موکول شده بود.
چهار سال بعدتر، در 4 مرداد سال 63، روزنامه اطلاعات از راهپیمایی علیه بیحجابی خبر میدهد.
حجاب به مسئله تبدیل شده است.
▪️ https://goo.gl/edsioD | پیروزی انقلاب
@antioligarchie
Forwarded from آنتی الیگارشی
❌دو زن در کفِ خیابان!
✍️ یاسر عرب
🔻از دیروز چند تن از دوستان ویدئویی برایم ارسال کردند از یک خانم چادری که ظاهرا راجع به حجاب نهی از منکر کرده و مورد تهدید قرار گرفته و ضربه ای خورده و کف خیابان افتاده است. عجیب اینکه دوستان دیگری هم ویدئویی ارسال کردند از یک دختر خانم که چون حجاب اش را رعایت نکرده مورد برخورد پلیس قرار گرفته و افسر نیروی انتظامی پای این دختر خانم را گرفته و وسط خیابان بدن اش را روی زمین می کشد که ببرد!
دو زن در این دو ویدئو کف آسفالت خیابان افتاده و تحقیر شده اند. یکی چادری و محجبه، یکی دیگر شال بر سر و شل حجاب! مظلومیت خانم چادری را رسانه های رسمی اینطرف آب پوشش دادند مظلومیت آن یکی را رسانه های غیر رسمی آنطرف آب و فضای مجازی.
می شود برای مدافعین آن خانم چادری نوشت که «کلوخ انداز را پاداش سنگ است!» می شود نوشت «از این بازی دست بردارید و ببینید از لایحه ی حمایت از حقوق زنان چه خبر؟» یا پرسید «از آمار سیاهِ خشونت خانگی چه خبر داریم؟» یا یادآوری کرد «واقعا الان مشکلات واقعی مملکت ما چیست؟» بعد بیست سر تیتر از مسائل فضاحت بار کشور (از بانکداری تا اقتصاد و صنعت و بیکاری و...) را ردیف کرد و پرسید «با این رکود و بدبختی و فقر الان واقعا مشکل دوچرخه سواری زنان در اصفهان است؟ یا کنسرت در خراسان؟ یا شل حجابی کسانی که اعتقاد به حجاب اجباری ندارند؟ یا ..»
اما بگذار در این لحظه از زاویه دیگری موضوع را ببینیم. حجاب مقوله ای نیست که بتوان آن را نادیده گرفت، پس از این خیال خام اندیشانه و موضع که «موضوعات مهمتری داریم و نباید به آن بپردازیم» دست برداریم. واقعیت این است که حالا متاسفانه حجابِ رایجِ تبلیغیِ جمهوریِ اسلامی (حجاب یکسان/ چادر ملی) پرچم دونوع برساخت اجتماعی شده است. دو جبهه ی مقابل و متقابل... این یک واقعیت نیست اما متاسفانه رسانه های رسمی و غیر رسمی با سالها تلاش احمقانه شان توانسته اند این را تبدیل به یک "واقعیت بین الاذهانی" کنند که حجاب نمادِ دو رویکرد به وضعیت موجود است.
این دو زنِ کف خیابان زمین خورده برای من نمادِ جامعه ای است که تلاش اش برای اصلاح ساختار سیاسی و فرهنگی بی نتیجه مانده و در ذیل پروسه ی "ضد گفتگو" بودن حالا یک جامعه ی تیز، توده ای، هیجانی، تکانه ای، و صفر و صدی شده است. بخش اقتدار گرای حاکمیت در پس اجباری کردن حجاب و شلاق و حبس گذاشتن برای بی حجابی و ... باید این پیش بینی را می داشت که وقتی در عرصه های رسمی به دنبال "حذف" کسانی است که اعتقادی به حجاب یا حجاب اجباری ندارند، این رویکرد حذفی به دنبال خود، دیگری سازی و باز تولید اندیشه ی حذفی را به دنبال خواهد داشت. حالا در بسیاری از، اماکن عمومی فاقد نیروی سرکوب و یا خصوصی سازی شده، یا هتل ها، رستوران ها و مکان های غیر رسمی و غیر اداری دیگر این چادری ها (و به شکل عام مذهبی ها) هستند که فضا طوری برایشان چیده می شود که معذب باشند و خودشان محل را ترک نمایند!
این دو زن افتاده کفِ خیابان، جامعه ی ماست که بعد از این نوع تقابل از هر دو طیف هزینه ی سنگینِ ضرب و شتم را پرداخته است! این دوگانه سازی، لبه ی حذف را تیز می کند یعنی از یک طرف آخوند کشی راه می اندازد، از یک سو، زندانی معترض به قتل می رساند، از یک جهت قتل های زنجیره ای به پا می کند، از آنطرف دنبال فرصت مغتنمی است که بسیجی آتش بزند! این به چادری بگوید امل عقب افتاده، آن به بی حجاب بگوید "فاحشه"!
این اتفاقات نیفتاده؟ این سخنان گفته نشده؟ این واقعیت بین الاذهانی را صدا و سیما و شبکه من و تو، دائم توی بوق نکرده و این شکافِ جامعه ی رسمی / جامعه ی غیر رسمی را مکرر تعمیق نمی کنند؟
ایران اسمی مونث است. این دو زن بر زمین افتاده چهره ی اجمالی ایرانی هستند که تن به گفتگو و رواداری و زندگی مسالمت آمیز نداده و برای دیگری به جای فرصت رشد و فهم متقابل، "حذف" می خواهد! این دو زن، ما هستیم که داریم در بازی صدا و سیما و شبکه ی من و تو وارد آتشِ دیگری سازی شده، مقابل هم می ایستیم و یکدیگر را با مشت و لگد نقش بر زمین می کنیم. مایی که قرار بود"رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ" باشیم. مایی که می خواستیم از این پیچ تاریخی سخت به یاری هم عبور کنیم... مگر نه اینکه ما همه در یک زندان ساخته شده از تبعیض، نادانی و قهر زندگی می کنیم؟ آن بالا اگر حاکمان ما مجنون و مست قدرت هستند این پایین ما محکومین به جای آشتی و گفتگو، چرا باید به جان هم بیفتیم؟
@antioligarchie
✍️ یاسر عرب
🔻از دیروز چند تن از دوستان ویدئویی برایم ارسال کردند از یک خانم چادری که ظاهرا راجع به حجاب نهی از منکر کرده و مورد تهدید قرار گرفته و ضربه ای خورده و کف خیابان افتاده است. عجیب اینکه دوستان دیگری هم ویدئویی ارسال کردند از یک دختر خانم که چون حجاب اش را رعایت نکرده مورد برخورد پلیس قرار گرفته و افسر نیروی انتظامی پای این دختر خانم را گرفته و وسط خیابان بدن اش را روی زمین می کشد که ببرد!
دو زن در این دو ویدئو کف آسفالت خیابان افتاده و تحقیر شده اند. یکی چادری و محجبه، یکی دیگر شال بر سر و شل حجاب! مظلومیت خانم چادری را رسانه های رسمی اینطرف آب پوشش دادند مظلومیت آن یکی را رسانه های غیر رسمی آنطرف آب و فضای مجازی.
می شود برای مدافعین آن خانم چادری نوشت که «کلوخ انداز را پاداش سنگ است!» می شود نوشت «از این بازی دست بردارید و ببینید از لایحه ی حمایت از حقوق زنان چه خبر؟» یا پرسید «از آمار سیاهِ خشونت خانگی چه خبر داریم؟» یا یادآوری کرد «واقعا الان مشکلات واقعی مملکت ما چیست؟» بعد بیست سر تیتر از مسائل فضاحت بار کشور (از بانکداری تا اقتصاد و صنعت و بیکاری و...) را ردیف کرد و پرسید «با این رکود و بدبختی و فقر الان واقعا مشکل دوچرخه سواری زنان در اصفهان است؟ یا کنسرت در خراسان؟ یا شل حجابی کسانی که اعتقاد به حجاب اجباری ندارند؟ یا ..»
اما بگذار در این لحظه از زاویه دیگری موضوع را ببینیم. حجاب مقوله ای نیست که بتوان آن را نادیده گرفت، پس از این خیال خام اندیشانه و موضع که «موضوعات مهمتری داریم و نباید به آن بپردازیم» دست برداریم. واقعیت این است که حالا متاسفانه حجابِ رایجِ تبلیغیِ جمهوریِ اسلامی (حجاب یکسان/ چادر ملی) پرچم دونوع برساخت اجتماعی شده است. دو جبهه ی مقابل و متقابل... این یک واقعیت نیست اما متاسفانه رسانه های رسمی و غیر رسمی با سالها تلاش احمقانه شان توانسته اند این را تبدیل به یک "واقعیت بین الاذهانی" کنند که حجاب نمادِ دو رویکرد به وضعیت موجود است.
این دو زنِ کف خیابان زمین خورده برای من نمادِ جامعه ای است که تلاش اش برای اصلاح ساختار سیاسی و فرهنگی بی نتیجه مانده و در ذیل پروسه ی "ضد گفتگو" بودن حالا یک جامعه ی تیز، توده ای، هیجانی، تکانه ای، و صفر و صدی شده است. بخش اقتدار گرای حاکمیت در پس اجباری کردن حجاب و شلاق و حبس گذاشتن برای بی حجابی و ... باید این پیش بینی را می داشت که وقتی در عرصه های رسمی به دنبال "حذف" کسانی است که اعتقادی به حجاب یا حجاب اجباری ندارند، این رویکرد حذفی به دنبال خود، دیگری سازی و باز تولید اندیشه ی حذفی را به دنبال خواهد داشت. حالا در بسیاری از، اماکن عمومی فاقد نیروی سرکوب و یا خصوصی سازی شده، یا هتل ها، رستوران ها و مکان های غیر رسمی و غیر اداری دیگر این چادری ها (و به شکل عام مذهبی ها) هستند که فضا طوری برایشان چیده می شود که معذب باشند و خودشان محل را ترک نمایند!
این دو زن افتاده کفِ خیابان، جامعه ی ماست که بعد از این نوع تقابل از هر دو طیف هزینه ی سنگینِ ضرب و شتم را پرداخته است! این دوگانه سازی، لبه ی حذف را تیز می کند یعنی از یک طرف آخوند کشی راه می اندازد، از یک سو، زندانی معترض به قتل می رساند، از یک جهت قتل های زنجیره ای به پا می کند، از آنطرف دنبال فرصت مغتنمی است که بسیجی آتش بزند! این به چادری بگوید امل عقب افتاده، آن به بی حجاب بگوید "فاحشه"!
این اتفاقات نیفتاده؟ این سخنان گفته نشده؟ این واقعیت بین الاذهانی را صدا و سیما و شبکه من و تو، دائم توی بوق نکرده و این شکافِ جامعه ی رسمی / جامعه ی غیر رسمی را مکرر تعمیق نمی کنند؟
ایران اسمی مونث است. این دو زن بر زمین افتاده چهره ی اجمالی ایرانی هستند که تن به گفتگو و رواداری و زندگی مسالمت آمیز نداده و برای دیگری به جای فرصت رشد و فهم متقابل، "حذف" می خواهد! این دو زن، ما هستیم که داریم در بازی صدا و سیما و شبکه ی من و تو وارد آتشِ دیگری سازی شده، مقابل هم می ایستیم و یکدیگر را با مشت و لگد نقش بر زمین می کنیم. مایی که قرار بود"رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ" باشیم. مایی که می خواستیم از این پیچ تاریخی سخت به یاری هم عبور کنیم... مگر نه اینکه ما همه در یک زندان ساخته شده از تبعیض، نادانی و قهر زندگی می کنیم؟ آن بالا اگر حاکمان ما مجنون و مست قدرت هستند این پایین ما محکومین به جای آشتی و گفتگو، چرا باید به جان هم بیفتیم؟
@antioligarchie
🔺عیار رهبرانتان را از مواضعشان در بزنگاه های تاریخی بسنجید. تحریک مردم عراق با حضور میلیونی مردم ایران و یاد کردن از آن با عنوان "اقتدار جمهوری اسلامی" در تریبون های رسمی و حاکمیتی اگر روابط دو کشور شیعی را تخریب کند، جز یک نمره منفی برای رهبر حاکمیت یعنی شخص آیت الله خامنه ای معنی دیگری ندارد.
💢 مارکوپولو
@antioligarchie
💢 مارکوپولو
@antioligarchie
🔺اعتراض سپیده قلیان به مواضع جریان بهار در قبال آزادیش
سلام به مردم عزیز
رابطهی زندانی سیاسی با حاکمیت، از هر جناح و دستهای، رابطهی قربانی و جلاد است. دستگاههای سرکوب و نهادهای امنیتی، فعال سیاسی را به عنوان ابزاری میبینند که با زندانی کردنش، با شکنجهاش و با ساختن نامستندهای صدا و سیما در موردش، سیاست ارعاب عمومی برای پیشگیری از اعتراضات را پیش ببرند. این نهادها زندگی شخصی، حیات شغلی و وضعیت تحصیلی زندانی را با بحران مواجه میکنند، تا دیگرانی که دل در گروی تغییر وضعیت موجود دارند، از سرنوشت زندانی سیاسی نتیجه بگیرند که بهتر است سکوت کنند.
جناحهای دیگر حکومتی، که در درگیریهای جناحی، نتوانستهاند بخشی از قدرت که مطلوبشان بوده است را به دست بیاورند هم، زندانی سیاسی را به شکل دیگری قربانی میکنند. مصداق بارز این قربانی سازی، استفاده از نام زندانیان سیاسی، در نطقهای رای جمعکنی نمایندگان لیست امید است. برای آنها زندانی سیاسی تنها یک نام است که با تکیه بر آن، اولاً خود را از خشونت و سرکوبگری مبری جلوه دهند و در عین حال در بازیهای پشت پرده با برگ «نام زندانی سیاسی» قمار سیاست بازی کنند. این اصلاحطلبانِ معتدل شده، احتمالاً به عمد فراموش میکنند فاجعهی خاتون آباد در دورهی قدرت آنها بروز کرده است و زندانهای ایران در زمان یکهتازی آنها در دولت و مجلس، مملو از معترضان سیاسی بوده است.
اما مبتذلترین، سخیفترین و رذیلانهترین شکل سو استفاده از نام زندانیان سیاسی، توسط فرقهی بهار و جناح بهاری جمهوری اسلامی انجام شده است. عبدالرضا داوری، در یک نمایش ناشیانه، والدین من را پیدا میکند، به آنها وعدهی آزادی من را میدهد، برای آنها و از طرف آنها، نامهای با تکیه بر دعواهای جناحی مینویسد و آن را در دبیرخانهی قوهی قضاییه ثبت میکند. تنها چند روز پس از آزادی من و زندانیان هفتتپه و روز کارگر، او مزورانه مدعی میشود که این آزادی مرهون آن نامه بوده است. هر چند نمیگوید نگارندهی نامه خودش بوده است. اما خطاب به آقای رئیسی، طوری آدرس میدهد که بله! ایها الناس! بدانید که دعوای باندی و نامهی ما، دلیل اصلی این آزادی بوده است.
جناح و فرقهی بهار، هر قدر هم که تلاش کند، نخواهد توانست سالهای خفقان و فشار و سرکوب فعالان سیاسی را از ذهنیت افکار عمومی پاک کند. برخی از محبوسین آن دوران، هنوز در زنداناند. بنابراین اگر قرار بر نامه نگاری باشد، داوری بهتر است نامهای به احمدینژاد بنویسد و از وضعیت زندانیان کهریزک و اوین و از خونهای هشتاد و هشت بپرسد.
💢 سپیده قلیان
@antioligarchie
سلام به مردم عزیز
رابطهی زندانی سیاسی با حاکمیت، از هر جناح و دستهای، رابطهی قربانی و جلاد است. دستگاههای سرکوب و نهادهای امنیتی، فعال سیاسی را به عنوان ابزاری میبینند که با زندانی کردنش، با شکنجهاش و با ساختن نامستندهای صدا و سیما در موردش، سیاست ارعاب عمومی برای پیشگیری از اعتراضات را پیش ببرند. این نهادها زندگی شخصی، حیات شغلی و وضعیت تحصیلی زندانی را با بحران مواجه میکنند، تا دیگرانی که دل در گروی تغییر وضعیت موجود دارند، از سرنوشت زندانی سیاسی نتیجه بگیرند که بهتر است سکوت کنند.
جناحهای دیگر حکومتی، که در درگیریهای جناحی، نتوانستهاند بخشی از قدرت که مطلوبشان بوده است را به دست بیاورند هم، زندانی سیاسی را به شکل دیگری قربانی میکنند. مصداق بارز این قربانی سازی، استفاده از نام زندانیان سیاسی، در نطقهای رای جمعکنی نمایندگان لیست امید است. برای آنها زندانی سیاسی تنها یک نام است که با تکیه بر آن، اولاً خود را از خشونت و سرکوبگری مبری جلوه دهند و در عین حال در بازیهای پشت پرده با برگ «نام زندانی سیاسی» قمار سیاست بازی کنند. این اصلاحطلبانِ معتدل شده، احتمالاً به عمد فراموش میکنند فاجعهی خاتون آباد در دورهی قدرت آنها بروز کرده است و زندانهای ایران در زمان یکهتازی آنها در دولت و مجلس، مملو از معترضان سیاسی بوده است.
اما مبتذلترین، سخیفترین و رذیلانهترین شکل سو استفاده از نام زندانیان سیاسی، توسط فرقهی بهار و جناح بهاری جمهوری اسلامی انجام شده است. عبدالرضا داوری، در یک نمایش ناشیانه، والدین من را پیدا میکند، به آنها وعدهی آزادی من را میدهد، برای آنها و از طرف آنها، نامهای با تکیه بر دعواهای جناحی مینویسد و آن را در دبیرخانهی قوهی قضاییه ثبت میکند. تنها چند روز پس از آزادی من و زندانیان هفتتپه و روز کارگر، او مزورانه مدعی میشود که این آزادی مرهون آن نامه بوده است. هر چند نمیگوید نگارندهی نامه خودش بوده است. اما خطاب به آقای رئیسی، طوری آدرس میدهد که بله! ایها الناس! بدانید که دعوای باندی و نامهی ما، دلیل اصلی این آزادی بوده است.
جناح و فرقهی بهار، هر قدر هم که تلاش کند، نخواهد توانست سالهای خفقان و فشار و سرکوب فعالان سیاسی را از ذهنیت افکار عمومی پاک کند. برخی از محبوسین آن دوران، هنوز در زنداناند. بنابراین اگر قرار بر نامه نگاری باشد، داوری بهتر است نامهای به احمدینژاد بنویسد و از وضعیت زندانیان کهریزک و اوین و از خونهای هشتاد و هشت بپرسد.
💢 سپیده قلیان
@antioligarchie
آنتی الیگارشی
⭕️ وقتی معصومه #ابتکار در مصاحبه با خبرنگار خارجی، آمادگی خود را برای کشتار و شلیک به سر گروگانهای آمریکایی، در سفارت اشغال شده #آمریکا اعلام می کند. #سیزده_آبان @antioligarchie
🔺 اشغال سفارت برای هرکی آب نداشت برای این خانوم همه چی داشت!
#تسخیرگران_سفارت
#معصومه_ابتکار
@antioligarchie
#تسخیرگران_سفارت
#معصومه_ابتکار
@antioligarchie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ [۹۸/۸/۱۳]سردار جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل، به دلاوری، مجری تهران۲۰ که میگوید برنامه ایرانی مشابه مسیریاب ویز روی گوشیش نصب نمیشود، جواب میدهد گوشیتونو از محله #احمدینژاد بخرید، نصب میشود.
https://www.yjc.ir/00Tus6
@antioligarchie
https://www.yjc.ir/00Tus6
@antioligarchie
آنتی الیگارشی
#نقد_و_نظر ⭕️ #ابراهیم_فیاض "جامعه شناس اصولگرا " : آقایان با صیغههایی که در قم کردند این شهر را پر از فاحشه کردند. امروز میبینیم که ردیف چهارتا، چهارتا کنار خیابانهای قم میایستند، آن هم با حجاب کامل. چند شب قبل ماشین خود من در قم خراب شد و دیدم که…
⭕️ واکنش تند #عبدالله_گنجی" مدیر روزنانه جوان" به حرف های #فیاض:
حالا شهر #خون_قیام شد پر از فاحشه؟ایشان تعادل روانی دارد؟ عذرخواهی خواهد کرد؟
@antioligarchie
حالا شهر #خون_قیام شد پر از فاحشه؟ایشان تعادل روانی دارد؟ عذرخواهی خواهد کرد؟
@antioligarchie
آنتی الیگارشی
⭕️ #محمود_حسن_الصرخی که از او به عنوان آمر حمله به کنسولگری ایران نامبردهمیشود، در کربلا، دستگیر شد. #الصرخی رهبری گروهی موسومبه انصارالمهدی را برعهده دارد. بنا به گفته برخی منابع خبری ۱۲۰ هوادار #الصرخی در این عملیات کشته شده اند. @antioligarchie
⭕️پلیس کربلا بصورت رسمی خبر بازداشت الصرخی را نفی کرد
@antioligarchie
@antioligarchie
#دیدگاه
⭕️خلیفه گری در خاورمیانه...؟!
🔻خاورمیانه سرزمین خلیفه های خود خوانده که گاه تاج دین بر سر مینهند از باورهای امت و گاه تاج های طلای تاراج رفته از ثروت ملت !
اینها سرخم نمیکنندکه یانماینده خدا هستند یا نظرکرده خدا و قبله عالم!
در پایان نیز اغلب به بدترین وجه ممکن ازتخت سلطنت به تخته تابوت کشیده میشوند ونفرین تاریخی امت وملت خویش را تاابد بهمراه میبرن
*در عجبم که چرا عبرت نمیگیرند!؟
به گمانم دست خودشان نیست، آنها نیز گرفتار و اسیر چیزی دیگرند. البغدادی را عقاید جزمی البغدادی میکنند ، عقایدی که اگر البغدادی نبود، کسی دیگر را به جای او می نشاندند و حتما بعد او نیز خواهند نشاند...
خیلفه ها در خانه فکر ما زاده میشوند. به آنها هویت میدهیم وبعد به اسارت آنها درمیآییم وبعد فراموش میکنیم که آنها هیچ قدرتی ندارند مگر آنکه ما از سر بی تدبیری تنها به نق زدن و اطاعت کردن بپردازیم.
ضعف آنها زمانی برما نمایان میشودکه چون صدام و البغدادی در عمق دخمه ای مجبور به انتحار و اسارت میشوند.
مردم خاورمیانه اسیر دست بت های خود هستند. و خود کرده را تا آن زمان که بخود و به خودآ نیایند، تدبیر نیست!
💢faghatahmadinejad
@antioligarchie
⭕️خلیفه گری در خاورمیانه...؟!
🔻خاورمیانه سرزمین خلیفه های خود خوانده که گاه تاج دین بر سر مینهند از باورهای امت و گاه تاج های طلای تاراج رفته از ثروت ملت !
اینها سرخم نمیکنندکه یانماینده خدا هستند یا نظرکرده خدا و قبله عالم!
در پایان نیز اغلب به بدترین وجه ممکن ازتخت سلطنت به تخته تابوت کشیده میشوند ونفرین تاریخی امت وملت خویش را تاابد بهمراه میبرن
*در عجبم که چرا عبرت نمیگیرند!؟
به گمانم دست خودشان نیست، آنها نیز گرفتار و اسیر چیزی دیگرند. البغدادی را عقاید جزمی البغدادی میکنند ، عقایدی که اگر البغدادی نبود، کسی دیگر را به جای او می نشاندند و حتما بعد او نیز خواهند نشاند...
خیلفه ها در خانه فکر ما زاده میشوند. به آنها هویت میدهیم وبعد به اسارت آنها درمیآییم وبعد فراموش میکنیم که آنها هیچ قدرتی ندارند مگر آنکه ما از سر بی تدبیری تنها به نق زدن و اطاعت کردن بپردازیم.
ضعف آنها زمانی برما نمایان میشودکه چون صدام و البغدادی در عمق دخمه ای مجبور به انتحار و اسارت میشوند.
مردم خاورمیانه اسیر دست بت های خود هستند. و خود کرده را تا آن زمان که بخود و به خودآ نیایند، تدبیر نیست!
💢faghatahmadinejad
@antioligarchie