🔻کانال مهر مردم
کانال تحلیلی دکتر احمدی نژاد
زیر نظر دفتر مردمی دکتر احمدی
به مهر مردم بپیوندید👇👇👇
@mehrmrdm
کانال تحلیلی دکتر احمدی نژاد
زیر نظر دفتر مردمی دکتر احمدی
به مهر مردم بپیوندید👇👇👇
@mehrmrdm
🔹داستان #انحراف_احمدینژاد چه بود؟ چه شد که حامیان تندمزاج ۸۴ و ۸۸ اش تندترین افشاگریها را درباره زاویه پیدا کردنش از راه انقلاب و ولایتفقیه به زبان آوردند؟ چه چیزهایی مورد انتقاد قرار گرفت؟ مواضع آیتالله خامنهای درباره این «انحراف» چه بود .
#قسمت_هشتم
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
#قسمت_هشتم
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
#انحراف_احمدی_نژاد
#گزارشی_که_هرگز_قرائت_نشد
#قسمت_هشتم
#متهمی_که_پیش_از_اثبات_جرم_عفو_شد
🔹پنجم اردیبهشتماه ۹۱، #احمدینژاد #ملکزاده را به عنوان مشاور خود نصب کرد. آیتالله سیدمحمود #هاشمی شاهرودی نیز که از قبل با #ملکزاده آشنایی داشت، سه روز بعد وی را به عنوان #مشاور خود منصوب کرد. وی که رئیس سابق قوه قضائیه است، ریاست هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سهگانه را به عهده دارد.
🔹چند روز بعد (۱۱ اردیبهشت)، آیتالله صادق آملی #لاریجانی (رئیس قوه قضاییه) تلویحا حکم #احمدینژاد و آیتالله #هاشمی_شاهرودی را « #قارچگونه» نامید و از حکم دادن به متهمی که «اتهام او کوچک نیست» انتقاد کرد. وی گفت: «آیا ما نباید ملاحظه کنیم که اگر متهمی در دستگاه قضایی مورد رأفت نظام قرار گرفته نباید به وی احکام کلیدی بدهیم تشویقاش کنیم و این همان فساد اختاپوس پنهان است»
🔹و چند روز بعد (۱۷ اردیبهشت)، دادستان تهران (دولت آبادی) از نقش #رهبری در آزادی ملکزاده میگوید: «پرونده وی [ملکزاده] با صدور کیفرخواست در آستانه ارسال به دادگاه بود که به دلیل ارسال نامه و گزارشاتی به مقام معظم رهبری، این شخص مورد رافت نظام و عفو رهبری قرار گرفت.»
🔹استفاده دادستان تهران از واژه «عفو رهبری» برای ملک زاده با انتقاد روزنامهی دولت مواجه شد. روزنامه ایران با اشاره به گفتهی دادستان تهران که پرونده ملکزاده هنوز به دادگاه ارسال نشده بود نوشت: «عفو شامل مجرم میشود نه متهم و در واقع رهبر معظم انقلاب بنابر گزارشهای واصله به ایشان، دستور بسته شدن پرونده را دادهاند نه عفو شخصی که هنوز جرمش در دادگاه صالحه ثابت نشده است.»
🔹محمدجعفر بهداد (معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور) هم در یادداشتی با اشاره به تعریف حقوقی «عفو» نوشت: «افراد متقی و مستقلِ رسیدگیکننده به پرونده، در مرحله قبل از دادگاه وی را بیگناه تشخیص دادند و بدین ترتیب منع تعقیب آقای ملکزاده صادر شد.»
🔹این توضیحات بهداد با واکنش حجتالسلاموالمسلمین غلامحسین محسنی اژهای (سخنگوی قوه قضاییه) روبهرو شد. او در واکنش به سوال خبرنگاری درباره تناقض اظهارات دادستان تهران و یادداشت بهداد درباره علت مختومه شدن پرونده ملک زاده، گفت: «پرونده ایشان در حال رسیدگی بود و مراحل خود را در دادسرا طی میکرد. در مسیر رسیدگی که پرونده هنوز به دادگاه نرفته بود، گزارشهایی خدمت مقام معظم رهبری فرستادند که بر اساس آن درخواست، مقام معظم رهبری با متوقف شدن تعقیب فردی که اسم بردید، موافقت کردند و این پرونده مشمول رأفت جمهوری اسلامی و عفو مقام معظم رهبری واقع شد.»
🔹رهبر معظم انقلاب اوایل تابستان ۹۰ درباره حفظ آبروی متهمان گفتند: «خب، #قوهى_قضائیه با متهم مواجه است. یک نفرى متهم به یک معنائى میشود؛ قوهى قضائیه وظیفه دارد از راههائى که قانون معین کرده، برود تحقیق کند، تفحص کند و مشخص کند که این اتهام وارد است یا وارد نیست. صرف متهم شدن که جرم نیست. به هر کسى ممکن است یک اتهامى وارد شود. تا وقتى که از طریق قانونى جرم ثابت نشده است، نه در خود قوه، نه در بیرون قوه، نه در تریبونها و منبرهاى رسمى، نه در وسائل ارتباط جمعى، کسى حق ندارد آبروى یک مسلمانى را ببرد؛ این بسیار مسئلهى مهمى است. بعضى اوقات انسان مىبیند روى قوهى قضائیه فشار مىآورند که آقا افشاء کنید. نه آقا، هیچ لزومى ندارد افشاء کردن. در موارد خاصى، بله، شارع مقدس مشخصاً و معیناً خواسته است که مردم مجازات را ببینند، یا مجازاتشونده را بشناسند؛ اینها موارد خاصى است، مال همهجا نیست. بخصوص وقتى که در فضاى جامعه روحیهى تعمیم وجود دارد که یک چیزى را به غیر مورد خودش تعمیم میدهند، اینجا انسان خیلى باید احتیاط کند. تا وقتى جرمى ثابت نشده است، قطعاً نبایستى کسى را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نباید قرار داد؛ چون وقتى گفتید متهم است، افکار عمومى تفکیک نمیکند بین متهمى که هیچ گناهى نکرده است، با آن کسى که شواهدى بر گناه او وجود دارد. حتّى بعد از اثبات جرم هم چه لزومى دارد؟ عرض کردم، مگر یک موارد خاص؛ «و لیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین». چند موردِ اینجورى داریم. حتّى اگر چنانچه فرض کنیم یک نفرى جرمى هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است – فرض کنید رفته زندان – چه لزومى دارد ما اسم او را در روزنامهها منتشر کنیم تا بچهى این آدم که دارد مدرسه میرود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانوادهاش زندگى عادىشان را ادامه دهند؟ خب، جرمى کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزى بشود؟ این از نکات بسیار مهمى است. البته مخاطب این حرف فقط قوهى قضائیه نیست؛ مسئولان قوه، خارج قوه، رسانهها مخاطباند.»
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
#گزارشی_که_هرگز_قرائت_نشد
#قسمت_هشتم
#متهمی_که_پیش_از_اثبات_جرم_عفو_شد
🔹پنجم اردیبهشتماه ۹۱، #احمدینژاد #ملکزاده را به عنوان مشاور خود نصب کرد. آیتالله سیدمحمود #هاشمی شاهرودی نیز که از قبل با #ملکزاده آشنایی داشت، سه روز بعد وی را به عنوان #مشاور خود منصوب کرد. وی که رئیس سابق قوه قضائیه است، ریاست هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سهگانه را به عهده دارد.
🔹چند روز بعد (۱۱ اردیبهشت)، آیتالله صادق آملی #لاریجانی (رئیس قوه قضاییه) تلویحا حکم #احمدینژاد و آیتالله #هاشمی_شاهرودی را « #قارچگونه» نامید و از حکم دادن به متهمی که «اتهام او کوچک نیست» انتقاد کرد. وی گفت: «آیا ما نباید ملاحظه کنیم که اگر متهمی در دستگاه قضایی مورد رأفت نظام قرار گرفته نباید به وی احکام کلیدی بدهیم تشویقاش کنیم و این همان فساد اختاپوس پنهان است»
🔹و چند روز بعد (۱۷ اردیبهشت)، دادستان تهران (دولت آبادی) از نقش #رهبری در آزادی ملکزاده میگوید: «پرونده وی [ملکزاده] با صدور کیفرخواست در آستانه ارسال به دادگاه بود که به دلیل ارسال نامه و گزارشاتی به مقام معظم رهبری، این شخص مورد رافت نظام و عفو رهبری قرار گرفت.»
🔹استفاده دادستان تهران از واژه «عفو رهبری» برای ملک زاده با انتقاد روزنامهی دولت مواجه شد. روزنامه ایران با اشاره به گفتهی دادستان تهران که پرونده ملکزاده هنوز به دادگاه ارسال نشده بود نوشت: «عفو شامل مجرم میشود نه متهم و در واقع رهبر معظم انقلاب بنابر گزارشهای واصله به ایشان، دستور بسته شدن پرونده را دادهاند نه عفو شخصی که هنوز جرمش در دادگاه صالحه ثابت نشده است.»
🔹محمدجعفر بهداد (معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور) هم در یادداشتی با اشاره به تعریف حقوقی «عفو» نوشت: «افراد متقی و مستقلِ رسیدگیکننده به پرونده، در مرحله قبل از دادگاه وی را بیگناه تشخیص دادند و بدین ترتیب منع تعقیب آقای ملکزاده صادر شد.»
🔹این توضیحات بهداد با واکنش حجتالسلاموالمسلمین غلامحسین محسنی اژهای (سخنگوی قوه قضاییه) روبهرو شد. او در واکنش به سوال خبرنگاری درباره تناقض اظهارات دادستان تهران و یادداشت بهداد درباره علت مختومه شدن پرونده ملک زاده، گفت: «پرونده ایشان در حال رسیدگی بود و مراحل خود را در دادسرا طی میکرد. در مسیر رسیدگی که پرونده هنوز به دادگاه نرفته بود، گزارشهایی خدمت مقام معظم رهبری فرستادند که بر اساس آن درخواست، مقام معظم رهبری با متوقف شدن تعقیب فردی که اسم بردید، موافقت کردند و این پرونده مشمول رأفت جمهوری اسلامی و عفو مقام معظم رهبری واقع شد.»
🔹رهبر معظم انقلاب اوایل تابستان ۹۰ درباره حفظ آبروی متهمان گفتند: «خب، #قوهى_قضائیه با متهم مواجه است. یک نفرى متهم به یک معنائى میشود؛ قوهى قضائیه وظیفه دارد از راههائى که قانون معین کرده، برود تحقیق کند، تفحص کند و مشخص کند که این اتهام وارد است یا وارد نیست. صرف متهم شدن که جرم نیست. به هر کسى ممکن است یک اتهامى وارد شود. تا وقتى که از طریق قانونى جرم ثابت نشده است، نه در خود قوه، نه در بیرون قوه، نه در تریبونها و منبرهاى رسمى، نه در وسائل ارتباط جمعى، کسى حق ندارد آبروى یک مسلمانى را ببرد؛ این بسیار مسئلهى مهمى است. بعضى اوقات انسان مىبیند روى قوهى قضائیه فشار مىآورند که آقا افشاء کنید. نه آقا، هیچ لزومى ندارد افشاء کردن. در موارد خاصى، بله، شارع مقدس مشخصاً و معیناً خواسته است که مردم مجازات را ببینند، یا مجازاتشونده را بشناسند؛ اینها موارد خاصى است، مال همهجا نیست. بخصوص وقتى که در فضاى جامعه روحیهى تعمیم وجود دارد که یک چیزى را به غیر مورد خودش تعمیم میدهند، اینجا انسان خیلى باید احتیاط کند. تا وقتى جرمى ثابت نشده است، قطعاً نبایستى کسى را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نباید قرار داد؛ چون وقتى گفتید متهم است، افکار عمومى تفکیک نمیکند بین متهمى که هیچ گناهى نکرده است، با آن کسى که شواهدى بر گناه او وجود دارد. حتّى بعد از اثبات جرم هم چه لزومى دارد؟ عرض کردم، مگر یک موارد خاص؛ «و لیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین». چند موردِ اینجورى داریم. حتّى اگر چنانچه فرض کنیم یک نفرى جرمى هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است – فرض کنید رفته زندان – چه لزومى دارد ما اسم او را در روزنامهها منتشر کنیم تا بچهى این آدم که دارد مدرسه میرود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانوادهاش زندگى عادىشان را ادامه دهند؟ خب، جرمى کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزى بشود؟ این از نکات بسیار مهمى است. البته مخاطب این حرف فقط قوهى قضائیه نیست؛ مسئولان قوه، خارج قوه، رسانهها مخاطباند.»
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
🔴ظریف در مجلس: ان شالله برجام به عنوان سند افتخار مردم باقی می ماند / دستاورد این ملت را کوچک نکنید / قفل مذاکره باز شده است
✔️ مثل اینکه مرغ ظریف یه پا داره😉
@antioligarchie
✔️ مثل اینکه مرغ ظریف یه پا داره😉
@antioligarchie
#داستان شاهنامه
#قسمت نهم
🔹پادشاهی فریدون
پادشاهی فریدون به پانصد سال میرسد . در این زمان بدیها از بین رفت و همه به آیین ایزدی رو آوردند .
وقتی فرانک از پیروزی فریدون و از بین رفتن ضحاک باخبر شد سرو تن شست و به نزد داور جهان شکرگزاری کرد و یک هفته تمام به مردم مستمند مال میبخشید تا جایی که دیگر تهیدستی نیافت سپس بزرگان را در جشنی جمع کرد و در گنجها گشود و همه را برای فریدون فرستاد.
وقتی فریدون پنجاهساله شد سه فرزند داشت که دوتای آنها از شهرناز و یکی از ارنواز بود.فریدون یکی از بزرگان را که جندل نام داشت پیش خواند و گفت سه دختر که شایسته فرزندان من باشند پیدا کن . سه خواهر زیبارو از نژاد شاهان که هر سه یکشکل و یک قیافه و قابلشناسایی از هم نباشند. جندل به تحقیق پرداخت و بسیار گشت تا به پادشاه یمن رسید. او سه دختر داشت با همان نشانیها که فریدون خواسته بود. پس به نزد او رفت و پس از ثنا و ستایش از دخترانش خواستگاری کرد. پادشاه یمن ناراحت شد و با خود گفت : من نباید فوری جواب دهم . این دختران از رازهای من آگاهند و از نیک و بد من باخبرند پس به مشورت با نزدیکانش پرداخت و گفت:اگر قبول کنم آنوقت دلم رضا نیست و نگرانم اگر نپذیرم ممکن است فریدون بر من خشم گیرد پس چه باید کرد؟ مشاوران گفتند نباید تو از هر بادی از جا بجنبی و ما غلام حلقهبهگوش فریدون نیستیم و از او نمیترسیم . اگر میخواهی قبول کن وگرنه ردش کن و چیزهایی بخواه که نتواند برآورد.
شاه یمن به جندل گفت : اگر فریدون چنین میخواهد من حرفی ندارم ولی باید سه پسر او را ببینم و سپس دخترانم را به ایشان سپارم. جندل تخت ببوسید و بهسوی فریدون بازگشت و ماجرا را گفت. فریدون پسران را فراخواند و موضوع را در میان گذاشت و گفت : باید به نزد او روید و خود را خوب نشان دهید پس پندهایم را بشنوید چون شاه یمن ژرفاندیش است و گنج و سپاهیان بسیار دارد شما نباید خود را زبون نشان دهید. او در روز اول بزمی میسازد و شمارا مهمان میکند و دختران را که مثل یکدیگرند را میآورد . دختر کوچک جلوی همه است و بزرگتر آخر ایستاده و میانی هم وسط است . دختر کوچکتر را پیش پسر بزرگتر مینشاند و دختر بزرگتر را پیش پسر کوچکتر و وسطی هم پیش پسر میانی است بعد شاه یمن میپرسد که کدامیک از اینها بزرگتر و کدامیک کوچکترند ؟ شما بگویید :آن برترین کوچکتر است و شایسته نیست پیش پسر بزرگتر نشیند و وسطی هم در میان است .
پسران سخنان فریدون را شنیدند و به نزد شاه یمن رفتند . پادشاه یمن به گرمی از آنان استقبال کرد و درست همانطور که فریدون گفته بود دختران را نزد آنها آورد و از آنها پرسید کدام بزرگتر و کدام کوچکترند ؟ پاسخ دادند. شاه یمن متعجب شد ولی چارهای نداشت و پذیرفت. جشنی گرفتند و شراب نوشیدند و زیر درخت گل جایشان را پهن کرد .اما بعد به فکر حیله افتاد . جادویی کرد که سرما و باد گزندهای به وجود آمد تا بدینسان آنها را بکشد. پسران فریدون از سرما از خواب پریدند ولی به خاطر فر ایزدی و عقل و مردانگی که داشتند جادو و سرما در آنها اثر نکرد .وقتی خورشید سر زد شاه نزدشان آمد و آنها را زنده یافت و فهمید که جادو و افسون به کار نمیآید پس در گنجها گشود و بزرگان را دعوت کرد و دخترانش را به پسران فریدون سپرد و با خود گفت: از فریدون به من بدی نرسید . بدی از خودم بود که هر سه فرزندم دختر شدند و پسر ندارم . کسی که دختر ندارد خوششانس است . پس نزد موبدان رفت و گفت ماه باید با شاه جفت شود. بار دخترانش را بست و آنها را با مال و خواسته زیاد فرستاد . وقتی فریدون از بازگشت آنها باخبر شد تصمیم گرفت پسرانش را بیازماید پس خود را بسان اژدهایی درآورد و جلوی آنها را گرفت. پسر بزرگ خود را هماورد اژدها ندید و گریخت. پسر دوم کمانی پراند و فرار کرد اما پسر کوچکتر خروشید و تیر از نیام کشید و نامش را گفت و سپس گفت از برابر ما دور شو تو چون پلنگی هستی که نزد شیران آمده باشد اگر نام فریدون را شنیده باشی با ما چنین نمیکنی چون ما فرزندان اوییم .فریدون ناپدید شد و سپس پدروار به پیشواز پسران آمد. پسران کرنش نمودند و بوسه بر خاک دادند و پدر آنها را به کاخ برد و جایگاه ویژه داد و گفت : آن اژدهای خشمگین من بودم که خواستم شمارا بیازمایم و بعد پسران را چنین نام نهاد :تو که بزرگتر هستی نامت سلم باد که تو از کام نهنگ نجات یافتی و در زمان فرار درنگ نکردی و کسی که اندیشه نکند دیوانه است نه دلیر .
پسر دوم که ابتدا دلیری کرد تور نامید و پسری که هم سریع و هم بافکر است و میانهرو و دلیر و هشیار است را ایرج نام نهاد . و بعد نام زن سلم را آرزو و زن تور را آزاده و زن ایرج را سهی خواند . بعدازآن طالع پسران را دید .
#قسمت نهم
🔹پادشاهی فریدون
پادشاهی فریدون به پانصد سال میرسد . در این زمان بدیها از بین رفت و همه به آیین ایزدی رو آوردند .
وقتی فرانک از پیروزی فریدون و از بین رفتن ضحاک باخبر شد سرو تن شست و به نزد داور جهان شکرگزاری کرد و یک هفته تمام به مردم مستمند مال میبخشید تا جایی که دیگر تهیدستی نیافت سپس بزرگان را در جشنی جمع کرد و در گنجها گشود و همه را برای فریدون فرستاد.
وقتی فریدون پنجاهساله شد سه فرزند داشت که دوتای آنها از شهرناز و یکی از ارنواز بود.فریدون یکی از بزرگان را که جندل نام داشت پیش خواند و گفت سه دختر که شایسته فرزندان من باشند پیدا کن . سه خواهر زیبارو از نژاد شاهان که هر سه یکشکل و یک قیافه و قابلشناسایی از هم نباشند. جندل به تحقیق پرداخت و بسیار گشت تا به پادشاه یمن رسید. او سه دختر داشت با همان نشانیها که فریدون خواسته بود. پس به نزد او رفت و پس از ثنا و ستایش از دخترانش خواستگاری کرد. پادشاه یمن ناراحت شد و با خود گفت : من نباید فوری جواب دهم . این دختران از رازهای من آگاهند و از نیک و بد من باخبرند پس به مشورت با نزدیکانش پرداخت و گفت:اگر قبول کنم آنوقت دلم رضا نیست و نگرانم اگر نپذیرم ممکن است فریدون بر من خشم گیرد پس چه باید کرد؟ مشاوران گفتند نباید تو از هر بادی از جا بجنبی و ما غلام حلقهبهگوش فریدون نیستیم و از او نمیترسیم . اگر میخواهی قبول کن وگرنه ردش کن و چیزهایی بخواه که نتواند برآورد.
شاه یمن به جندل گفت : اگر فریدون چنین میخواهد من حرفی ندارم ولی باید سه پسر او را ببینم و سپس دخترانم را به ایشان سپارم. جندل تخت ببوسید و بهسوی فریدون بازگشت و ماجرا را گفت. فریدون پسران را فراخواند و موضوع را در میان گذاشت و گفت : باید به نزد او روید و خود را خوب نشان دهید پس پندهایم را بشنوید چون شاه یمن ژرفاندیش است و گنج و سپاهیان بسیار دارد شما نباید خود را زبون نشان دهید. او در روز اول بزمی میسازد و شمارا مهمان میکند و دختران را که مثل یکدیگرند را میآورد . دختر کوچک جلوی همه است و بزرگتر آخر ایستاده و میانی هم وسط است . دختر کوچکتر را پیش پسر بزرگتر مینشاند و دختر بزرگتر را پیش پسر کوچکتر و وسطی هم پیش پسر میانی است بعد شاه یمن میپرسد که کدامیک از اینها بزرگتر و کدامیک کوچکترند ؟ شما بگویید :آن برترین کوچکتر است و شایسته نیست پیش پسر بزرگتر نشیند و وسطی هم در میان است .
پسران سخنان فریدون را شنیدند و به نزد شاه یمن رفتند . پادشاه یمن به گرمی از آنان استقبال کرد و درست همانطور که فریدون گفته بود دختران را نزد آنها آورد و از آنها پرسید کدام بزرگتر و کدام کوچکترند ؟ پاسخ دادند. شاه یمن متعجب شد ولی چارهای نداشت و پذیرفت. جشنی گرفتند و شراب نوشیدند و زیر درخت گل جایشان را پهن کرد .اما بعد به فکر حیله افتاد . جادویی کرد که سرما و باد گزندهای به وجود آمد تا بدینسان آنها را بکشد. پسران فریدون از سرما از خواب پریدند ولی به خاطر فر ایزدی و عقل و مردانگی که داشتند جادو و سرما در آنها اثر نکرد .وقتی خورشید سر زد شاه نزدشان آمد و آنها را زنده یافت و فهمید که جادو و افسون به کار نمیآید پس در گنجها گشود و بزرگان را دعوت کرد و دخترانش را به پسران فریدون سپرد و با خود گفت: از فریدون به من بدی نرسید . بدی از خودم بود که هر سه فرزندم دختر شدند و پسر ندارم . کسی که دختر ندارد خوششانس است . پس نزد موبدان رفت و گفت ماه باید با شاه جفت شود. بار دخترانش را بست و آنها را با مال و خواسته زیاد فرستاد . وقتی فریدون از بازگشت آنها باخبر شد تصمیم گرفت پسرانش را بیازماید پس خود را بسان اژدهایی درآورد و جلوی آنها را گرفت. پسر بزرگ خود را هماورد اژدها ندید و گریخت. پسر دوم کمانی پراند و فرار کرد اما پسر کوچکتر خروشید و تیر از نیام کشید و نامش را گفت و سپس گفت از برابر ما دور شو تو چون پلنگی هستی که نزد شیران آمده باشد اگر نام فریدون را شنیده باشی با ما چنین نمیکنی چون ما فرزندان اوییم .فریدون ناپدید شد و سپس پدروار به پیشواز پسران آمد. پسران کرنش نمودند و بوسه بر خاک دادند و پدر آنها را به کاخ برد و جایگاه ویژه داد و گفت : آن اژدهای خشمگین من بودم که خواستم شمارا بیازمایم و بعد پسران را چنین نام نهاد :تو که بزرگتر هستی نامت سلم باد که تو از کام نهنگ نجات یافتی و در زمان فرار درنگ نکردی و کسی که اندیشه نکند دیوانه است نه دلیر .
پسر دوم که ابتدا دلیری کرد تور نامید و پسری که هم سریع و هم بافکر است و میانهرو و دلیر و هشیار است را ایرج نام نهاد . و بعد نام زن سلم را آرزو و زن تور را آزاده و زن ایرج را سهی خواند . بعدازآن طالع پسران را دید .
طالع سلم مشتری با کمان بود و طالع تور خورشید سعد بود و طالع ایرج ماه بود . از طالع چنین فهمید که جنگی در پیش است و طالع ایرج را آشفته یافت و بسیار نگران شد . فریدون تصمیم گرفت کشور را بین پسرانش تقسیم کند .
پس روم و خاور را به سلم داد و توران و چین را به تور داد و ایران و دشت سواران و نیزه¬وران را به ایرج داد. و هر پسری به سمت کشور خود روان شد و ایرج هم نزد پدر ماند.
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
پس روم و خاور را به سلم داد و توران و چین را به تور داد و ایران و دشت سواران و نیزه¬وران را به ایرج داد. و هر پسری به سمت کشور خود روان شد و ایرج هم نزد پدر ماند.
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
#حدیث_روز
🔹 امام صادق(ع ) :
« یاران حضرت مهدی(عج) مردانی هستند که گویا دلهایشان پاره های آهن است و از سنگ سخت ترند و هیچ تردیدی در ذات خداوند ندارند.»
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
🔹 امام صادق(ع ) :
« یاران حضرت مهدی(عج) مردانی هستند که گویا دلهایشان پاره های آهن است و از سنگ سخت ترند و هیچ تردیدی در ذات خداوند ندارند.»
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
#اعتصاب_نمایشی
اعتصاب غذای کروبی و آغاز جنگ روانی
#پیراهن_عثمان
#بهره_برداری_سیاسی
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
اعتصاب غذای کروبی و آغاز جنگ روانی
#پیراهن_عثمان
#بهره_برداری_سیاسی
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
#تلنگر
یکی از مفسرانِ قرآن می گوید: مفهومِ آیه یِ « ان الانسان لفی خسر» را از یک یخ فروش یاد گرفتم که فریاد می زد و می گفت: « رحم کنید به کسی که سرمایه اش نابود می گردد و آب می شود. بیایید یخ بخرید که سرمایه ام دارد از بین می رود. » انسان نیز با هر نفسی که می کشد، بزرگ ترین سرمایه اش، یعنی عمرش کم می شود و اگر بهره یِ لازم را از لحظه های عمرش نبرد، واقعاً در ضرر و زیان است .
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
یکی از مفسرانِ قرآن می گوید: مفهومِ آیه یِ « ان الانسان لفی خسر» را از یک یخ فروش یاد گرفتم که فریاد می زد و می گفت: « رحم کنید به کسی که سرمایه اش نابود می گردد و آب می شود. بیایید یخ بخرید که سرمایه ام دارد از بین می رود. » انسان نیز با هر نفسی که می کشد، بزرگ ترین سرمایه اش، یعنی عمرش کم می شود و اگر بهره یِ لازم را از لحظه های عمرش نبرد، واقعاً در ضرر و زیان است .
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
🔹 القدس العربی : ایران در نظر دارد بجای مقتدی صدر از برادرش مرتضی صدر حمایت کند.
#افشاگری
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
#افشاگری
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
#داستانک
🔹میلتون اریکسون وقتی دوازده ساله بود دچار فلج اطفال شد . ده ماه بعد شنید که پزشکی به مادرش گفت :
پسرتان شب را تاصبح دوام نمیاورد!
اریکسون صدای گریه مادرش را شنید ، فکر کرد که میداند شاید اگر شب را دوام بیاورم مادرم اینطور زجر نکشد
تصمیم گرفت تا سپیده دم صبح بعد نخوابد وقتی خورشید بالا آمد به طرف مادرش فریاد زد :
من هنوز زنده ام!
چنان شادی عظیمی درخانه در گرفت که تصمیم گرفت همیشه تمام تلاشش را بکند که یک شب دیگر درد و رنج خانواده اش را عقب بیندازد !
اریکسون در سال ۱۹۹۰ در هفتاد و پنج سالگی در گذشت و از خود چندین کتاب مهم درباره ظرفیت عظیم انسان برای غلبه بر محدودیت هایش بجا گذاشت ...
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
🔹میلتون اریکسون وقتی دوازده ساله بود دچار فلج اطفال شد . ده ماه بعد شنید که پزشکی به مادرش گفت :
پسرتان شب را تاصبح دوام نمیاورد!
اریکسون صدای گریه مادرش را شنید ، فکر کرد که میداند شاید اگر شب را دوام بیاورم مادرم اینطور زجر نکشد
تصمیم گرفت تا سپیده دم صبح بعد نخوابد وقتی خورشید بالا آمد به طرف مادرش فریاد زد :
من هنوز زنده ام!
چنان شادی عظیمی درخانه در گرفت که تصمیم گرفت همیشه تمام تلاشش را بکند که یک شب دیگر درد و رنج خانواده اش را عقب بیندازد !
اریکسون در سال ۱۹۹۰ در هفتاد و پنج سالگی در گذشت و از خود چندین کتاب مهم درباره ظرفیت عظیم انسان برای غلبه بر محدودیت هایش بجا گذاشت ...
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
#طنز#نکته
🔹به بهلول گفتند: که فلانی هنگام تلاوت قرآن چنان از خود بیخود میشود که نقش بر زمین شده و غش میکندومامریدش شدیم
🔹بهلول گفت:
او را بر سر دیوار بگذارید تا تلاوت کند،اگر غش کرد در عمل خود صالح است.😂
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
🔹به بهلول گفتند: که فلانی هنگام تلاوت قرآن چنان از خود بیخود میشود که نقش بر زمین شده و غش میکندومامریدش شدیم
🔹بهلول گفت:
او را بر سر دیوار بگذارید تا تلاوت کند،اگر غش کرد در عمل خود صالح است.😂
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
#نمایش_اعتصاب پیشکش
"بگو اون ٣٠٠ میلیون شهرام جزایری رو چیکار کردی؟ "
#سوال_ماندگار_مناظره_اون_شب
#سورنا
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
"بگو اون ٣٠٠ میلیون شهرام جزایری رو چیکار کردی؟ "
#سوال_ماندگار_مناظره_اون_شب
#سورنا
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
#مکث
از کودک فال فروشي پرسیدم
چه میکني؟
گفت:
از حماقت انسانها
تکه ناني در می اورم!
اینها از مني که
در امروز خود مانده ام،
فردایشان را میخواهند.
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
از کودک فال فروشي پرسیدم
چه میکني؟
گفت:
از حماقت انسانها
تکه ناني در می اورم!
اینها از مني که
در امروز خود مانده ام،
فردایشان را میخواهند.
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
سراپا اگر زرد وپژمرده ايم
ولي دل به پاييز نسپرده ايم
چو گلدان خالي لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
#قیصرامین پور
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
ولي دل به پاييز نسپرده ايم
چو گلدان خالي لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
#قیصرامین پور
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
به مناسبت سالروز ورود آزادگان سرافراز تقدیم به شما همراهان عزیز.
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie