#نقد_و_نظر
⭕️ بینابینی
✍رحیم قمیشی
🔻میدانم برای همه باورش سخت است، اما در زمان جنگ و در اردوگاه اسرای ایرانی در عراق، بدترین زمان برای ما در طول اسارت، وقتی بود که جنگ تمام شد!
نه اینکه از پایان جنگ ناراحت باشیم، نه که دلمان برای کتکها تنگ شده باشد.
برای جوانهایی که آن موقع نبودند بگویم، بین پایان جنگ (۱۳۶۷) و تبادل اسرا (۱۳۶۹) بیشتر از دو سال طول کشید. دو سال کُشنده!
در آن دو سال هیأتهای دیپلماتیک رفت و آمد میکردند، مذاکرات مداوم در جریان بود، صحبت از اولویت داشتن تبادل اسرا بود، صحبت از این بود که صد هزار خانواده بیجهت فرزندان و یا سرپرستهایشان دور از آنها هستند، اما هیچ عمل مثبتی از هیچ طرفی صورت نمیگرفت.
بعدها همه فهمیدیم تبادل اسرا به این زودیها صورت نخواهد گرفت و تنها چیزی که در کشورهای جهان سوم اهمیت ندارد جان و کرامت انسانهاست و طبیعی بود هر کدام از کشورهای ایران و عراق میخواست تنها به هر قیمتی پوزه آن دیگری را به خاک بمالد! همین بود که چند ماه بعد از آتشبس نگهبانها هم شروع به کتک زدنهای وحشیانه قبلیشان کردند، اما در مدتی حدود دو ماه وضعیت بینابینی دمار از روزگار ما درآورد!
نگهبانها میترسیدند بزنند، همین فردا تبادل شویم و با آثار شکنجه برویم ایران!
نه میزدند تا یادمان بیاید ما اسیریم.
هم شرایط اسارت بود و هم ادای مهمان بازی را برای ما در میآوردند.
در آن روزهایی که هم عراقیها، هم ما، فکر میکردیم بهزودی تبادل میشویم و نمیشدیم، حتی دلمان برای همان کتکهای بیریا تنگ شده بود!
نه آنها ما را دوست داشتند، نه ما از آنها دل خوشی داشتیم، اما لبخندهای الکی به ما میزدند و ما هم پاسخهای مسخره به آنها میدادیم، که یعنی هیچ نبوده و ما دوست و برادریم!!
بالاخره هم دعاهای ما که میگفتیم خدایا یا این طرفی بشود یا آن طرفی، طبق معمول آن طرفی برآورده شد و ۲۲ ماه دیگر هم کتک خوردیم هم اسارت اضافی کشیدیم، تا تبادل ناگهانی شروع شود، و آخرش هم نه فرصت شد آنها حلالیت بگیرند و نه ما هم از ته دل ببخشیمشان!
این روزها احساس میکنم ما درست در همان روزهای "بینابینی" و برزخی زندگی میکنیم.
نه قرنطینه هستیم نه نیستیم، بیرون از خانه برویم سرزنش میشویم، نرویم خودمان خودمان را سرزنش میکنیم.
نه مدارس و دانشگاهها باز هستند که بچهها به کلاس بروند، نه راهی برای مسافرت و گردشگری هست که دلمان نپوسد، نه وضعیت عادی است که آرام داشته باشیم، نه بحرانی است تا بدانیم در این وضعیت تکلیف ما چیست. نه ادارات و بانکها تعطیلند تا بشود واقعا بهداشت خانوادهها را رعایت کرد، نه پزشکان اجازه میدهند کسی با دیگران در تماس باشد. نه برای مردم جیره لوازم ضروری در نظر گرفته شده، نه این جیره با پول طبقه متوسط قابل خرید است.
نه بیماری از خطرناکتر شدن دست بر میدارد، نه میآید به قول آن دوستم بکشدمان و نسل ما را عوض کند! میدانم نسلهای آینده ما را و تصمیمهای بیمبنا و بینابینی ما را خاطرهای مضحک خواهند دانست...
آنقدر در قرنطینه قم دست دست کردیم و تصمیم نگرفتیم، تا الان که اعلام شده مسئولان محلی قم اجازه نمیدهند کسی آنجا برود، اما بیرون رفتن از قم همچنان آزاد است!
همینطور رشت و بسیاری از شهرهای دیگر مثل تهران و کرج.
شک ندارم این وضعیت بینابینی مانند همان دوران پایان جنگ علت اصلیاش بی ارزش بودن جان انسانها در کشورهای جهان سومی است. قبل از اینکه به جان ما فکر شود به این فکر میکنند حالا دنیا چه خواهد گفت!؟ پرستیژ ما چه خواهد شد، ما که گفتیم در تولید علم سرآمد جهانیم، گفتیم همه مردم دوستمان دارند و نیازی به اجبار نداریم... گفتیم در بهداشت اولیم، گفتیم تحریم قویترمان کرده، پس حالا چه شد!
چرا نتوانستیم کنترلش کنیم!
و شک ندارم عدم اجرای قرنطینه علت مهم دیگرش اینست که معلوم نیست چه کسی باید این تصمیم را بگیرد، و اگر کسی گرفت آیا بلافاصله بهوسیله نهادهای دیگر و یا بعضی مردم، وتو نخواهد شد!
حتما مسئولان میدانند، چنانچه بعد از تکثیر بسیار بیشتر این ویروس، تصمیم به قرنطینه هر جا را بگیرند چقدر شایسته توبیخ و سرزنش مردم و تاریخ ایران خواهند بود. همانطور اگر چنین تصمیمی را نگیرند و وضع بحرانیتر شود.
و حتما میدانند
شرایط بینابینی بسیار کشندهتر و آزاردهندهتر از وضعیت هر طرفی است.
مردم آمادگی کامل برای قرنطینه را دارند
اما مسئولان به هر دلیلی وضعیت بسیار بد بیابینی را انتخاب کردهاند.
نمیدانیم چرا!
و می دانیم چرا...
@antioligarchie
⭕️ بینابینی
✍رحیم قمیشی
🔻میدانم برای همه باورش سخت است، اما در زمان جنگ و در اردوگاه اسرای ایرانی در عراق، بدترین زمان برای ما در طول اسارت، وقتی بود که جنگ تمام شد!
نه اینکه از پایان جنگ ناراحت باشیم، نه که دلمان برای کتکها تنگ شده باشد.
برای جوانهایی که آن موقع نبودند بگویم، بین پایان جنگ (۱۳۶۷) و تبادل اسرا (۱۳۶۹) بیشتر از دو سال طول کشید. دو سال کُشنده!
در آن دو سال هیأتهای دیپلماتیک رفت و آمد میکردند، مذاکرات مداوم در جریان بود، صحبت از اولویت داشتن تبادل اسرا بود، صحبت از این بود که صد هزار خانواده بیجهت فرزندان و یا سرپرستهایشان دور از آنها هستند، اما هیچ عمل مثبتی از هیچ طرفی صورت نمیگرفت.
بعدها همه فهمیدیم تبادل اسرا به این زودیها صورت نخواهد گرفت و تنها چیزی که در کشورهای جهان سوم اهمیت ندارد جان و کرامت انسانهاست و طبیعی بود هر کدام از کشورهای ایران و عراق میخواست تنها به هر قیمتی پوزه آن دیگری را به خاک بمالد! همین بود که چند ماه بعد از آتشبس نگهبانها هم شروع به کتک زدنهای وحشیانه قبلیشان کردند، اما در مدتی حدود دو ماه وضعیت بینابینی دمار از روزگار ما درآورد!
نگهبانها میترسیدند بزنند، همین فردا تبادل شویم و با آثار شکنجه برویم ایران!
نه میزدند تا یادمان بیاید ما اسیریم.
هم شرایط اسارت بود و هم ادای مهمان بازی را برای ما در میآوردند.
در آن روزهایی که هم عراقیها، هم ما، فکر میکردیم بهزودی تبادل میشویم و نمیشدیم، حتی دلمان برای همان کتکهای بیریا تنگ شده بود!
نه آنها ما را دوست داشتند، نه ما از آنها دل خوشی داشتیم، اما لبخندهای الکی به ما میزدند و ما هم پاسخهای مسخره به آنها میدادیم، که یعنی هیچ نبوده و ما دوست و برادریم!!
بالاخره هم دعاهای ما که میگفتیم خدایا یا این طرفی بشود یا آن طرفی، طبق معمول آن طرفی برآورده شد و ۲۲ ماه دیگر هم کتک خوردیم هم اسارت اضافی کشیدیم، تا تبادل ناگهانی شروع شود، و آخرش هم نه فرصت شد آنها حلالیت بگیرند و نه ما هم از ته دل ببخشیمشان!
این روزها احساس میکنم ما درست در همان روزهای "بینابینی" و برزخی زندگی میکنیم.
نه قرنطینه هستیم نه نیستیم، بیرون از خانه برویم سرزنش میشویم، نرویم خودمان خودمان را سرزنش میکنیم.
نه مدارس و دانشگاهها باز هستند که بچهها به کلاس بروند، نه راهی برای مسافرت و گردشگری هست که دلمان نپوسد، نه وضعیت عادی است که آرام داشته باشیم، نه بحرانی است تا بدانیم در این وضعیت تکلیف ما چیست. نه ادارات و بانکها تعطیلند تا بشود واقعا بهداشت خانوادهها را رعایت کرد، نه پزشکان اجازه میدهند کسی با دیگران در تماس باشد. نه برای مردم جیره لوازم ضروری در نظر گرفته شده، نه این جیره با پول طبقه متوسط قابل خرید است.
نه بیماری از خطرناکتر شدن دست بر میدارد، نه میآید به قول آن دوستم بکشدمان و نسل ما را عوض کند! میدانم نسلهای آینده ما را و تصمیمهای بیمبنا و بینابینی ما را خاطرهای مضحک خواهند دانست...
آنقدر در قرنطینه قم دست دست کردیم و تصمیم نگرفتیم، تا الان که اعلام شده مسئولان محلی قم اجازه نمیدهند کسی آنجا برود، اما بیرون رفتن از قم همچنان آزاد است!
همینطور رشت و بسیاری از شهرهای دیگر مثل تهران و کرج.
شک ندارم این وضعیت بینابینی مانند همان دوران پایان جنگ علت اصلیاش بی ارزش بودن جان انسانها در کشورهای جهان سومی است. قبل از اینکه به جان ما فکر شود به این فکر میکنند حالا دنیا چه خواهد گفت!؟ پرستیژ ما چه خواهد شد، ما که گفتیم در تولید علم سرآمد جهانیم، گفتیم همه مردم دوستمان دارند و نیازی به اجبار نداریم... گفتیم در بهداشت اولیم، گفتیم تحریم قویترمان کرده، پس حالا چه شد!
چرا نتوانستیم کنترلش کنیم!
و شک ندارم عدم اجرای قرنطینه علت مهم دیگرش اینست که معلوم نیست چه کسی باید این تصمیم را بگیرد، و اگر کسی گرفت آیا بلافاصله بهوسیله نهادهای دیگر و یا بعضی مردم، وتو نخواهد شد!
حتما مسئولان میدانند، چنانچه بعد از تکثیر بسیار بیشتر این ویروس، تصمیم به قرنطینه هر جا را بگیرند چقدر شایسته توبیخ و سرزنش مردم و تاریخ ایران خواهند بود. همانطور اگر چنین تصمیمی را نگیرند و وضع بحرانیتر شود.
و حتما میدانند
شرایط بینابینی بسیار کشندهتر و آزاردهندهتر از وضعیت هر طرفی است.
مردم آمادگی کامل برای قرنطینه را دارند
اما مسئولان به هر دلیلی وضعیت بسیار بد بیابینی را انتخاب کردهاند.
نمیدانیم چرا!
و می دانیم چرا...
@antioligarchie
⭕️ به طرز عجیبی خبری از #روحانی نیست کاش یکی جرات کنه داخل اتاقش بشه نکنه نستجیر بالله به سرنوشت حضرت سلیمان دچار شده. حتما باید موریانه عصا بخوره شما بفهمید طرف قزلقورت شده؟
🀄️سهند ایرانمهر
#twitter
@antioligarchie
🀄️سهند ایرانمهر
@antioligarchie
⭕️ #محمد_مالی "خبرنگار خوزستانی " از موج دوم مراجعه به بیمارستانها در اثر مسمومیت با الکل تقلبی در خوزستان خبر داد!
@antioligarchie
@antioligarchie
آنتی الیگارشی
⭕️ آخر استدلال 👈 دانستن به چه دردت میخوره❓ 🔻اکانت #ارزشی ابوحیران درونی در توییتر نوشته : "نمیفهمم چرا گیر دادن آمار تلفات کرونا واقعی نیست؟! بر فرض که واقعی نیست، آمار واقعی توی این وضعیت به چه دردت میخوره؟! آقا اصلا تا الان 50هزار نفر فوت کردن. خب الان…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آمنه_السادات_ذبیحپور، در خب 20:30 سیما ،گزارشی ساخته که فضای مجازی قتلگاه است و چرا تعطیل نمی شود؟!!!
نمونههایش برای اثبات ادعایش هم افشاگری نماینده مجلس، شورای شهر، فرماندار و مقامات نظام درباره #کرونا در فضای مجازیست .
@antioligarchie
نمونههایش برای اثبات ادعایش هم افشاگری نماینده مجلس، شورای شهر، فرماندار و مقامات نظام درباره #کرونا در فضای مجازیست .
@antioligarchie
⭕️شرکتهای دانش بنیان پای کار مبارزه با #کرونا آمدند/ایرنا
#جوراب
#پنکه
#شرکت_دانش_بنیان
@antioligarchie
#جوراب
#پنکه
#شرکت_دانش_بنیان
@antioligarchie
آنتی الیگارشی
⭕️شرکتهای دانش بنیان پای کار مبارزه با #کرونا آمدند/ایرنا #جوراب #پنکه #شرکت_دانش_بنیان @antioligarchie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️خط تولید محلولهای ضدعفونیکننده باعطر و بوی ایثار و فداکاری!
*رییس هیأت مدیره شرکت دانش بنیان : عزیزان #اطلاعات_سپاه ما را هدایت و حمایت کردند، خودشان هم توزیعش را انجام میدهند.
@antioligarchie
*رییس هیأت مدیره شرکت دانش بنیان : عزیزان #اطلاعات_سپاه ما را هدایت و حمایت کردند، خودشان هم توزیعش را انجام میدهند.
@antioligarchie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️روایت #پزشکیان "نایب رئیس مجلس" از نامه #علی_لاریجانی به #رهبری در مورد انتقال رياست ستاد مقابله با #کرونا به #جهانگیری
#رهبری پاسخ دادند :خود آقای رئیسجمهور باید مسئولیت به عهده بگیرند.
@antioligarchie
#رهبری پاسخ دادند :خود آقای رئیسجمهور باید مسئولیت به عهده بگیرند.
@antioligarchie
⭕️ مقابله با اخبار جعلی و کذب و منتشرکنندگان آن که امنیت روحی و سلامت روانی جامعه را به خطر میاندازند دستور کار این شعبه ویژه است .👇
🔻روز گذشته #مصطفی_فقیهی "صاحب امتیاز سایت انتخاب" و #حسین_دهباشی "مستندساز" با دستور مقام قضائی به دادسرا احضار شدند تا نسبت به اظهارات خود در روزهای اخیر در خصوص آمار مبتلایان و فوت شدگان به دلیل شیوع ویروس کرونا مستندات خود را ارائه دهند.
@antioligarchie
🔻روز گذشته #مصطفی_فقیهی "صاحب امتیاز سایت انتخاب" و #حسین_دهباشی "مستندساز" با دستور مقام قضائی به دادسرا احضار شدند تا نسبت به اظهارات خود در روزهای اخیر در خصوص آمار مبتلایان و فوت شدگان به دلیل شیوع ویروس کرونا مستندات خود را ارائه دهند.
@antioligarchie
⭕️ ویدئوی بالا میتینگ انتخاباتی برنی سندرز در ایالت میشیگان امریکا با سخنرانی #سیدحسن_قزوینی " روحانی شیعه و امام جماعت مرکز اسلامی آمریکا "
👈ترامپ نیز در رقابتهای انتخاباتی دور اول ریاست جمهوری خود #محمد_الحاج روحانی شیعه لبنانی ، نزدیک به جریان #المستقبل ، را به همراه داشت.
@antioligarchie
👈ترامپ نیز در رقابتهای انتخاباتی دور اول ریاست جمهوری خود #محمد_الحاج روحانی شیعه لبنانی ، نزدیک به جریان #المستقبل ، را به همراه داشت.
@antioligarchie
#دیدگاه
⭕️کرونا، بودا و اسماعظمِ خدا!
✍مهدی متوصّلی
🔻عطّار نیشابوری در مصیبتنامه که از درخشانترین منظومههای عرفانی اوست حکایتی کوتاه و غریب دارد!
پُرسندهای از شوریدهحالی (عارف) اسماعظمِ خدا را طلب میکند. درویش پاسخ میدهد که نامِ مِهینِ خدا "نان" است ولی این راز را آشکارا نمیتوانگفت! وقتی که پرسنده، درویش را دیوانه و احمق میخواند، از او این توضیح را میشنود؛ زمانی که در قحطی نیشابور چهل شبانهروز گرسنه در جستجوی قوتی(غذا) بودم از هیچ جا بانگ اذان و نمازی نشنیدم و درب هیچ مسجدی را به روی خلق باز ندیدم! آنجا بود که دانستم ناماعظم خدا "نان" است که سرمایه و ستون دین است!
کلیساهای مشهور و مهم رُم و فرانسه تعطیل شدند و در این میان تصویر غریب کعبه که برای جلوگیری از شیوع بیماری کرونا و در جهت حفظ جان مسلمین سوتوکور و خالی از زائر است با همه تلخی که دارد حقیقتی را گوشزد میکند که درک آن کام ما را شیرین مینماید.
تمامی آداب و شعائر دینی و مناسک مذهبی و آیینی آیا حقیقتی جز از این دارند که در جهت وحدت و شکلدهیِ جمعی به نوعی نگاه معنوی و خیرخواهانه به زندگی بهتر بشر بینجامند؟ به بیان سادهتر آیا در پس ِ تمامی این مراسمها و مناسک، هدفی غیر از این هست که آدمی را به تعالی و کمال در زندگی مادی و معنوی برساند؟
وقتی حفظ جان آدمی ضرورتی پیشینی و مقدّم بر هر مراسم و منسکی مییابد این نکته جای تأمّل دارد که پس چرا در دوران سلامت و امنیت، دینداران نمیاندیشند که میبایست حقیقت دین و مذهب را در پاسداشت حرمت انسان و حفظ جان و امنیت او بدانند؟ بیشک جز این نیست که این مخلوقِ برگزیدهی خدا نخست باید حقِ زیستن و امنیت جانی داشتهباشد تا بتواند بر پایهی آن، طریقتی معنوی برگزیند و با سلوک مومنانه در آن آیین به حقیقت و کمال مطلوب خود برسد.
جنگهای فرقهای و مذهبیِ دروندینی و وحشیگریهایی همچون سلفیگریِ داعشی و ... و یا آنچنان که امروز در هند شاهدش هستیم، چیرگی بودیسم بر اسلام که به کشتهشدن مسلمانان بسیاری انجامیده، از رهگذارِ کدام منطق دینی و آیینی قابل دفاع است؟ چگونه است که آیینی همچون بودیسم که از مهمترین آموزههای اخلاقی آن آزار نرساندن به آدمیان و حیوانات است و از شروط اصلی نیل به حقیقت در آن آیین، پرهیز از این گونه نابهکاریهاست، امروزه در دست دیندارانی تندرو تبدیل به ماشین کشتار مردمانی با دین دیگر میشود؟
آیا جز این است که افراط و بزرگنمایی در ارزش و جایگاهِ رسوم و مناسک و وابستگیهای ظاهریِ ادیان، راه را بر درک حقیقت اصلی و هدف غایی آنان میبندد و دینداران را از مسیر درست منحرف میسازد؟
ترس از همهگیری کرونا و در پی آن تعطیلی مهمترین اماکن و مناسکِ ادیانِ مختلف، این نکتهی مهم را یادآوری کرد که آدمی پیش از آنکه مسلمان، مسیحی، یهود و بودایی و ... باشد و یا در دستهی آریایی و عرب و چینی و فرانسوی و ... قرار گیرد، آدم است و میبایست حفظ جان و امنیت و حرمت او مقدم بر آداب و مناسک دینیاش در مدار توجه قرار گیرد.
کرونا تعلّقات و تعیّنات و رنگهای بشر را کنار زد و حقیقت یگانهی ذات و سرشت آدمی را عریان ساخت. حقیقتی که همه آدمیان را از هر رنگ و نژاد و دین و جغرافیا و در یک کشتی مینشاند و مسافران یک راه میکند..
بیگمان اکنون تنها راه آدمی برای رهایی از این چندگانگی و تعصّب و وحشیگری این است که خدای را به ناماعظمش همه جا با صدای بلند بخواند. اسماعظمی که جز "عشق" نیست! آری، تنها عشق است که با دوستی و همدلی و صلح و آرامش و یاری بههمنوع، رنگها و جنگها را درهم میشکند و آدمیان را فراتر از هر دین و نژادی میهمان میکند و در کنار هم بر سفرهی زیباییهای مادی و معنویِ هستی مینشاند.
@antioligarchie
⭕️کرونا، بودا و اسماعظمِ خدا!
✍مهدی متوصّلی
🔻عطّار نیشابوری در مصیبتنامه که از درخشانترین منظومههای عرفانی اوست حکایتی کوتاه و غریب دارد!
پُرسندهای از شوریدهحالی (عارف) اسماعظمِ خدا را طلب میکند. درویش پاسخ میدهد که نامِ مِهینِ خدا "نان" است ولی این راز را آشکارا نمیتوانگفت! وقتی که پرسنده، درویش را دیوانه و احمق میخواند، از او این توضیح را میشنود؛ زمانی که در قحطی نیشابور چهل شبانهروز گرسنه در جستجوی قوتی(غذا) بودم از هیچ جا بانگ اذان و نمازی نشنیدم و درب هیچ مسجدی را به روی خلق باز ندیدم! آنجا بود که دانستم ناماعظم خدا "نان" است که سرمایه و ستون دین است!
کلیساهای مشهور و مهم رُم و فرانسه تعطیل شدند و در این میان تصویر غریب کعبه که برای جلوگیری از شیوع بیماری کرونا و در جهت حفظ جان مسلمین سوتوکور و خالی از زائر است با همه تلخی که دارد حقیقتی را گوشزد میکند که درک آن کام ما را شیرین مینماید.
تمامی آداب و شعائر دینی و مناسک مذهبی و آیینی آیا حقیقتی جز از این دارند که در جهت وحدت و شکلدهیِ جمعی به نوعی نگاه معنوی و خیرخواهانه به زندگی بهتر بشر بینجامند؟ به بیان سادهتر آیا در پس ِ تمامی این مراسمها و مناسک، هدفی غیر از این هست که آدمی را به تعالی و کمال در زندگی مادی و معنوی برساند؟
وقتی حفظ جان آدمی ضرورتی پیشینی و مقدّم بر هر مراسم و منسکی مییابد این نکته جای تأمّل دارد که پس چرا در دوران سلامت و امنیت، دینداران نمیاندیشند که میبایست حقیقت دین و مذهب را در پاسداشت حرمت انسان و حفظ جان و امنیت او بدانند؟ بیشک جز این نیست که این مخلوقِ برگزیدهی خدا نخست باید حقِ زیستن و امنیت جانی داشتهباشد تا بتواند بر پایهی آن، طریقتی معنوی برگزیند و با سلوک مومنانه در آن آیین به حقیقت و کمال مطلوب خود برسد.
جنگهای فرقهای و مذهبیِ دروندینی و وحشیگریهایی همچون سلفیگریِ داعشی و ... و یا آنچنان که امروز در هند شاهدش هستیم، چیرگی بودیسم بر اسلام که به کشتهشدن مسلمانان بسیاری انجامیده، از رهگذارِ کدام منطق دینی و آیینی قابل دفاع است؟ چگونه است که آیینی همچون بودیسم که از مهمترین آموزههای اخلاقی آن آزار نرساندن به آدمیان و حیوانات است و از شروط اصلی نیل به حقیقت در آن آیین، پرهیز از این گونه نابهکاریهاست، امروزه در دست دیندارانی تندرو تبدیل به ماشین کشتار مردمانی با دین دیگر میشود؟
آیا جز این است که افراط و بزرگنمایی در ارزش و جایگاهِ رسوم و مناسک و وابستگیهای ظاهریِ ادیان، راه را بر درک حقیقت اصلی و هدف غایی آنان میبندد و دینداران را از مسیر درست منحرف میسازد؟
ترس از همهگیری کرونا و در پی آن تعطیلی مهمترین اماکن و مناسکِ ادیانِ مختلف، این نکتهی مهم را یادآوری کرد که آدمی پیش از آنکه مسلمان، مسیحی، یهود و بودایی و ... باشد و یا در دستهی آریایی و عرب و چینی و فرانسوی و ... قرار گیرد، آدم است و میبایست حفظ جان و امنیت و حرمت او مقدم بر آداب و مناسک دینیاش در مدار توجه قرار گیرد.
کرونا تعلّقات و تعیّنات و رنگهای بشر را کنار زد و حقیقت یگانهی ذات و سرشت آدمی را عریان ساخت. حقیقتی که همه آدمیان را از هر رنگ و نژاد و دین و جغرافیا و در یک کشتی مینشاند و مسافران یک راه میکند..
بیگمان اکنون تنها راه آدمی برای رهایی از این چندگانگی و تعصّب و وحشیگری این است که خدای را به ناماعظمش همه جا با صدای بلند بخواند. اسماعظمی که جز "عشق" نیست! آری، تنها عشق است که با دوستی و همدلی و صلح و آرامش و یاری بههمنوع، رنگها و جنگها را درهم میشکند و آدمیان را فراتر از هر دین و نژادی میهمان میکند و در کنار هم بر سفرهی زیباییهای مادی و معنویِ هستی مینشاند.
@antioligarchie