آنتی الیگارشی
7.6K subscribers
14.9K photos
5.54K videos
95 files
5.13K links
تمام مطالب منتشر شده در کانال مورد تایید نیست و گاهی تنها برای هم افزایی و ایجاد فضای آزاد اندیشانه انتشار می یابد.

مسئولیت مطالب مخاطبان در گروه متصل به کانال تنها به
عهده خود مخاطبان است.
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#شاه‌شکار

مهدی تدینی

🔻فقط یک گلوله شلیک کرد و همان تک‌گلوله درست به قلب شاه نشست. نه تفنگچی بود و نه نظامی، اما شد «شاه‌شکارِ» تاریخ ایران: میرزارضای کرمانی. وقتی شاه در حرم عبدالعظیم گلوله خورد، با تدبیر امین‌السلطان تظاهر کردند که شاه خراشی سطحی برداشته و او را به تهران رساندند. شاه را به اتاقِ برلیان بردند. اطبای فرنگی آمدند، زخم شاه را گشودند و گفتند: «به این زودی و آسانی کسی نمرده است». کشور آماده می‌شد تا پنجاهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه را جشن بگیرد، اما همۀ مقدماتی که برای چشن فراهم آمده بود، شد اسباب عزا. چهل‌ونه‌سالگی سلطنت پنجاه نشد.

برای اینکه بدانیم امین‌السطان چه دولتمرد خوش‌خط‌وحال و نیرنگ‎دانی بود کافی است به یاد آوریم او برای آگاه ساختن ولیعهد، مظفرالدین‌ میرزا که در تبریز بود، چنین تلگرافی برای او فرستاد: «چرا خون نگریم؟ چرا خوش نخندم؟ که دریا فرورفت و گوهر برآمد». قاتل شاهِ شهید در غل و زنجیر بود. میرزارضا هیچ نداشت. زنش که طلاق گرفته بود و دو فرزندش از او جدا بودند و خود هم بی‌پناه و آواره، به حرم عبدالعظیم پناه برده بود. اما عشقی در دل داشت: سخت شیفتۀ سیدجمال‌الدین اسدآبادی بود. همۀ وجودش لبریز از گفتار و کردار سید بود. سید را دو بار در ایران دیده بود و یک بار هم خود به استانبول به پابوس سید رفته بود. وقتی از میرزارضا پس از ارتکاب قتل شاه استنطاق می‌کردند، خود تأکید داشت که ایدۀ قتل شاه را از سید گرفته است، البته نگفت که سید مستقیم به او گفته است «برو شاه را بکش!»، بلکه انگار الهام‌بخش او این جملۀ سید بوده است که به او گفته بود بابت رنج‌هایی که کشیده‌ای انتقام بگیر.

موفق‌ترین و بزرگ‌ترین ترور سیاسی در دو قرن اخیر ایران، همین ترور ناصرالدین شاه است. برای همین جا دارد بپرسیم، میرزارضا چرا شاه را کشت؟ ده سال بعد از مرگ ناصرالدین شاه انقلاب مشروطه رخ داد. چه پیوندی میان این دو رخداد وجود دارد؟ برای اینکه به انگیزۀ قتل پی ببریم چه چیزی بهتر از گفته‌های خود قاتل. صورت استنطاق از میرزارضا در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» آمده است. میرزا دائم اصرار می‌ورزد که یکه و تنها عمل کرده است و حتی هیچ‌کس از نیت او برای قتل خبر نداشت. دلیل اینکه قصد کرد شاه را بکشید، یک انگیزۀ فردی بود و یک انگیزۀ اجتماعی. میرزا در سال‌های پیش‌تر مدتی طولانی حبس کشیده و شکنجه شده بود و حتی یک بار برای فرار از داغ و درفش، شکم خود را دریده بود. وقتی از او می‌پرسند: «از کجا به خیال قتل شاه شهید افتادید؟» می‌گوید: «از کجا نمی‌خواهد! از کُندها و بندها که به‌ناحق کشیدم و چوب‌ها که خوردم و شکم خود را پاره کردم. از مصیبت‌ها که... به سرم آمد. چهار سال و چهار ماه در زنجیر و کَند بودم...»

گویا میرزا پیش از ماجرای تنباکو اطلاعاتی به مقامات داده بود و همین باعث شده بود او را مقصر بدانند و شکنجه‌اش کنند و اعتراف دروغ از او بگیرند. اما میرزا یک انگیزۀ اجتماعی نیز دارد و آن اعتراض به ظلم است. می‌گوید:

«مگر این مردم بیچاره و... اهالی ایران ودایع خدا نیستند؟ قدری پایتان را از خاک ایران بیرون بگذارید، در عراق عرب و بلاد قفقاز و عشق‌آباد و اوایل خاک روسیه هزارهزار رعیب بیجارۀ ایرانی ببینید که از وطن عزیر خود از دست تعدی و ظلم فرار کرده کثیف‌ترین کسب و شغل‌ها را از ناچاری پیش گرفته‌اند. هر چه حمال و کناس و الاغی و مزدور در آن نقاط می‌بینید همه ایرانی‌اند... گوسفندهای شما [= مردم] همه رفتند متفرق شدند... رعیت فقیر و اسیر و بیچاره را در زیر بار تعدیات مجبور می‌کنند که یک مرد، زن منحصربه‌فرد خود را از اضطرار طلاق بدهد و خودشان صدتاصدتا زن می‌گیرند.»

میرزا سرسوزنی تردید نداشت که قتل شاه کار درستی بوده است. وقتی در زنجیر و در انتظار مجازات بود، هر چه می‌خواست می‌گفت. وقتی معتضدالسلطنه از نزدیکان شاه از او پرسید، شاه چه گناهی داشت که او را کُشتی، پاسخ داد: «کدام جرم از این بزرگ‌تر که مثل تو را به خلوت خود راه دهد و با همۀ بی‌ناموسی که در تو جمع است به تو مأنوس شود.» یا وقتی حاج ملک‌التجار رفت از او استنطاق کند بلکه بفهمد آیا همدستی داشته است یا نه. از او پرسید همدستی هم داشتی؟ میرزا جواب داد پنج نفر بودیم. ملک‌التجار ذوق کرد و پرسید اسامی را بگو، میرزا با کلی آب‌وتاب گفت: خودم و سایه‌ام و آلت و دو بیضه‌ام!

📚 #تاریخ_‌بیداری_ایرانیان
#نظام‌الاسلام_کرمانی (ص 100 تا 124).


@antioligarchie

▪️تصویر پیوست، بازسازی ترور در روزنامۀ پاریس 👇
🔳یارو گفت احمدی نژاد چرا الان که رفقاشو محاکمه کردن یادش افتاده از اصلاح نظام صحبت کنه من بهش گفتم پس اون ماجرای عزل وزیر اطلاعات چی بود؟ اون یکشنبه به ظاهر سیاه چی بود ؟بعد خیلی شیک last seen recenly شد.

به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
آنتی الیگارشی
🔳یارو گفت احمدی نژاد چرا الان که رفقاشو محاکمه کردن یادش افتاده از اصلاح نظام صحبت کنه من بهش گفتم پس اون ماجرای عزل وزیر اطلاعات چی بود؟ اون یکشنبه به ظاهر سیاه چی بود ؟بعد خیلی شیک last seen recenly شد. به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#بازبینی_یک_فیلم

🔻بعد از افشاشدن باند کارچاق کنی در دفتر #آملی_لاریجانی" رئیس قبلی قوه قضائیه" و دستگیری #اکبر_طبری، جا دارد فیلمی که دکتر #احمدی_نژاد از #فاضل_لاریجانی در مجلس پخش کرد ، دوباره دیده بشود.

ادعای #فاضل_لاریجانی و کارچاق کنی هایی که خودش در فیلم اعتراف می کند با همراهی #آملی_لاریجانی انجام داده عجیب است.

#طبری و پرونده ها و اشخاصی که #فاضل_لاریجانی نام می برد را می توان حالا دوباره بازخوانی کرد.

افسوس که این فیلم و ادعاهای طرح شده درآن هرگز در محکمه ای بررسی نشد و با جنجال رسانه ای #بایکوت شد .

پرونده زمین خواری #هفت_سنگان قزوین یکی از مواردی است که اخیرا در فضای مجازی مطرح شده ، متهم اصلی این پرونده رئیس وقت دادگستری استان قزوین است.
👈در فیلم بحث درباره او با عنوان آقای الف از دقیقه ۱۴ به بعد هم هست و دکتر #احمدی‌نژاد اینطور روایت می‌کند:

#فاضل_لاریجانی : فرض کنید که آقای الف آنجا بود رئیس دادگستری فلان استان. یک عده نیز از او بر سر زمین شکایت کرده بودند که رفتیم و صحبت کردیم و مساله حل شد.

#مرتضوی: یعنی با سفارش به آقای الف حل کردید؟

#فاضل_لاریجانی: بله، بله."

@antioligarchie
🔺 عمامه من سیاه است؛ من معتقد به وراثت ژنتیکی هستم!

🖋 مارکوپولو

🔸سید است و عمامه مشکی دارد او باید متمایز از عمامه سفید ها باشد آخر او از ژنی برتر زاده شده است؛ سید است و پیشوندی به بلندای نام اجداد خود دارد؛ اولاد اولادِ امام است و مقبره اش متبرک؛ نمی دانم آخر این چگونه دین داری است که با سیره، روایت و عقلانیت نمی خواند. همانا رسول الله می فرماید:
"الله تعالی تعصب جاهلیت و افتخار به پدران را از شما دور کرده است؛ فرد یا مؤمن پرهیزگار است؛ یا فاسقِ بدبخت، مردم همه از فرزندان آدم هستند و آدم از خاک آفریده شده است"

هر چه به عقل ناقص خود فشار آوردم، هر چه آیه مودت و آیات مشابه را خواندم، هر چه روایات معتبر را بالا و پایین کردم آخر نتوانستم ریشه تفاخر به سادات را درک کنم. آخر این چه منطقی است که برخلاف روایت مصرح از معصوم و آیه صریح قرآن که تنها ملاک برتری را تقوا می داند برای اولاد پیغمبر همچون ژن های برتر استثنا قائل می شود. آخر این چه دینداری است که جماعتی را تنها به پشتوانه نسب برتر و فارغ از توانمندی های اکتسابی مکرم می داند. مگر می شود باب تفاخر به ژن و نسب را باز گذاشت اما دیگران را از باستان گرایی و افتخار به اجداد هزاران ساله خود منع نمود! مگر می شود لقب "آقا و سرور" ( سید) را به عده ای منسوب نمود اما همچنان این آیه را خواند و خود را مسلمان دانست![ گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست/ ایه 13 سوره حجر].
[ حال ممکن است عده ای این تکریم را تنها به منظور احترام به مقام معصوم بدانند و بس؛ اما نمی شود که احترام به معصوم موجب طبقه بندی جماعتی به واسطه انتساب به معصوم گردد هر چند در حد احترام معنوی که این خود با اصل برابری انسان ها نزد خداوند در تناقض است]

ادامه دارد....

💢 مارکوپولو

@antioligarchie
Forwarded from اتچ بات
[۹۸/۵/۱۴ ] کانال تلگرامی #مصباح_یزدی نوشت :

🔻 به نیابت از بنده
پنجم مردادماه حجت الاسلام و المسلمین محمدیان مسئول ارتباطات حوزوی دفتر #رهبر_معظم_انقلاب با آیت الله مصباح یزدی دیدار کردند
در انتهای این دیدار، حجت الاسلام و المسلمین محمدیان گفتند:«اگر نکته ای خدمت آقا دارید بفرمایید من انتقال می‌دهم»
آیت الله مصباح یزدی در پاسخ فرمودند: «خیلی دوست داشتم پای ایشان را ببوسم اما توفیق نداشته‌ام اگر شما توانستید به نیابت از بنده چنین کاری کنید، ممنون می‌شوم»

@antioligarchie
#نقد_و_نظر

قیمه مسلمانی

حسین سلاح ورزی

🔻 سست دینی بود به انواع رذایل اخلاق شهره. در انجام واجبات کاهل ،درمستحبات ممسک و در مکروهات و محرمات بی پروا، اما در صف قیمه نذری ،همیشه جلوتر از همه حاضر بود و برای گرفتن لقمه تبرکی از سفره خیرات ، سر و دست می شکست.
پرسیدندش این چه سر است در عین بی اعتنایی به اصول و فروع شریعت ،برای گرفتن لقمه ای غذای نذری ،خود را چنین به تاب و تعب می افکنی؟!!
گفت: از مکارم اخلاق که هیچ بهره ندارم ،شعائر(واجبات) که نمی گزارم ، وجوهات که نمی دهم، اگر همین یک لقمه نذری را هم نخورم که از مسلمانی من چیزی باقی نمی ماند!

▪️حکایت تصمیم دولت برای حذف چهار صفر از پول ملی هم همین است.
تورم که مهار نمی شود، موانع تولید و مشکلات فضای کسب و کار هم که مورد بی توجهی است ،از حکایت سوزناک بی انضباطی مالیه و ناکارآمدی خدمات عمومی هم که نگوییم بهتر است! لابد اعضای هیات دولت فکر کرده اند اگر این تغییر را هم در واحد پول ملی ندهند، خلق الله دچار تردید می شوند که مملکت اصولا حکمرانی اقتصادی هم دارد؟!

@antioligarchie
طنز مشروطه
(به مناسبت چهاردهم مرداد، سالروز امضای فرمان مشروطه)

رضا بابایی

🔻در جنبش مشروطیت، سه نیروی اجتماعی به هم پیوستند و سپس در مقابل هم ایستادند و دوباره در آستانۀ انقلاب اسلامی دست دوستی به یک‌دیگر دادند: بازار، روحانیان، روشنفکران.
همه چیز با اعتراض بازار به تعرفه‌های گمرک آغاز شد. عین‌الدوله، صدراعظم مظفرالدین شاه، نوز بلژیکی را مأمور سامان‌دهی به گمرک ایران کرده بود. سیاست‌های گمرکی نوز، بازار را خوش نیامد. روحانیان نیز با دو انگیزه به بازاریان پیوستند: نخست اینکه پس از دوران ناصری، دولت در ایران، ضعیف‌تر از آن بود که بتوان میان دولت و بازار اولی را برگزید. انگیزۀ دوم، دشمنی ساختاری و نهادینه روحانیت با تجدد دولتی بود که از زمان امیرکبیر و سپس سپهسالار آغاز شده بود. نیروی سوم، یعنی روشنفکران نیز از قافله عقب نماندند و اعتراض‌های صنفی را به سوی مشروطه‌خواهی هدایت کردند.
سرانجام شاه بیمار و ناتوان قاجار در مقابل اتحاد بازار و روحانیان و تجددخواهان کوتاه آمد و فرمان مشروطه و سپس تشکیل مجلس را امضا کرد. اما چندی نگذشت که اختلاف‌ها میان مشروطه‌خواهان آغاز شد. روحانیان سخن از مشروعه گفتند و روشنفکران خیال پارلمان مدرن و مطبوعات آزاد و عرفی‌سازی قانون در سر پروراندند و بازار که از بی‌نظمی و بی‌صاحبی کشور زیان می‌دید، بازگشت مقتدرانۀ سلطنت را آرزو می‌کرد. ایران سخت دست‌خوش آشوب و آنارشیسم شده بود و آغاز جنگ جهانی اول بر وخامت اوضاع افزود. اکنون مردم کوچه و بازار، نه پارلمان می‌خواستند و نه مطبوعات آزاد و نه گوش به فریادهای مشروعه‌خواهان می‌سپردند. نظم و امنیت و رفاه نسبی، تنها آرزوی چهارده میلیون رعیت ایرانی بود. در این وانفسا ناگهان رضاخان افسار امور را در دست می‌گیرد و هر سه نیروی اجتماعی پیشین را به حاشیه می‌راند. دست شریعت‌خواهان را از حکومت قطع می‌کند؛ جای روشنفکران را به تکنوکرات‌ها می‌دهد و جلو یکه‌تازی بازار می‌ایستد.
حدود پنجاه سال پس از رضاشاه، دوباره اهل شریعت و بازار و روشنفکران همدیگر را پیدا می‌کنند و در سال ۵۷، انقلاب اسلامی را به پیروزی می‌رسانند. سالی‌چند از انقلاب اسلامی نمی‌گذرد که آن اتحاد دوباره جای خود را به شقاق و نزاع می‌دهد. روحانیان در این نزاع، اندک‌اندک قدرت نرم و فرهنگی خود را از دست می‌دهند؛ اما جای خالی آن را با قدرت سخت و تصدی همۀ مراکز قانونی کشور پر می‌کنند. روشنفکران به نظریه‌پردازی در حوزه‌های دین و اندیشۀ سیاسی قناعت می‌کنند و بازار با تکنوکرات‌ها به توافق می‌رسد. قابل پیش‌بینی نیست؛ اما دور از انتظار هم نیست که قدرت در ایران همچنان دست‌به‌دست شود. اما اینکه کی و چگونه به دست صاحبان اصلی‌اش یعنی مردم می‌رسد، افقی روشن در چشم‌انداز نیست.

@antioligarchie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی حرفهای #احمدی_نژاد را از #ظریف می شنویم !!

🔻[۹۲/۳/۲۱ ] مقایسه اظهارات #محمود_احمدی نژاد به هنگام وضع تحریم‌های آمریکا در دوره #اوباما

[۹۸/۵/۱۴ ] اظهارات #جواد_ظریف به هنگام وضع تحریم‌ها در دوره #ترامپ


#کارت_سوخت
#سهمیه_بندی_بنزین
#مسکن_مهر

@antioligarchie
🔻کیهان: سایت جماران با هزینه بیت‌المال اداره می‌شود و متأسفانه تبدیل به بستری برای فعالیت برخی افراد مسئله‌دار شده است
*یه جوری نوشته با بیت‌المال اداره میشه که انگار خود کیهان با عرق جبین شریعتمداری و رفقا اداره میشه!

🀄️Mohammad Hasan Najmi
#twitter
@antioligarchie