#تا_عید_غدیر
💢شیعیان علی را شجاع و پهلوان عرب میدانند، پس چرا در #ماجرای غصب خلافت و حمله به خانه اش، از همسر خود #دفاع نکرد؟
#پاسخ_شبهات
يكى از مهمترين #شبهاتى كه وهابيها با تحريك احساسات مردم، به منظور انكار قضيه هجوم عمر بن خطاب و كتك زدن فاطمه زهرا سلام الله عليها مطرح مىكنند، اين است كه #چرا اميرمؤمنان عليه السلام از همسرش دفاع نكرد؟ مگر نه اين كه او اسد الله الغالب و شجاعترين فرد زمان خود بود و...
عالمان شيعه در طول تاريخ از اين شبهه پاسخهاى گوناگونى دادهاند كه به اختصار به چند نكته بسنده مىكنيم.
✅عكس العمل #تند حضرت در برابر عمر بن خطاب:
اميرمؤمنان عليه السلام در مرحله اول و زمانى كه آنها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمين زد، با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايى كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله صبر پيشه كرد. در حقيقت با اين كار مىخواست به آنها بفهماند كه اگر مأمور به شكيبائى نبودم و فرمان خدا غير از اين بود، كسى جرأت نمىكرد كه اين فكر را حتى از مخيلهاش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل هميشه تابع فرمانهاى الهى بوده است.
سليم بن قيس هلالى كه از ياران مخلص اميرمؤمنان عليه السلام است، در اين باره مىنويسد:
عمر #آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا عليها السّلام به طرف عمر آمد و فرياد زد: يا ابتاه، يا رسول اللَّه! عمر شمشير را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: يا ابتاه! عمر تازيانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد:
يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مىكنند»!
علي عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مىدانستى كه تو نمىتوانى به خانه من داخل شوى»
✅تسليم وصيت پيامبر اكرم (ص):
اميرمؤمنان عليه السلام در تمام دوران زندگياش، مطيع محض فرمانهاى الهى بوده و آنچه او را به واكنش وامىداشت، فقط و فقط اوامر الهى بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصى از خود واكنش نشان نمىداد.
آن حضرت از جانب #خدا و رسولش مأمور به صبر و شكيبائى در برابر اين مصيبتهاى عظيم بوده است و طبق همين فرمان بود كه دست به شمشير نبرد.
امر دائر بود بين اين كه اميرمؤمنان عليه السلام اساس اسلام را حفظ نمايد و از حق خود بگذرد؛ يا اين كه بر آن عده اندك حمله نموده و آنها را از دم تيغ بگذراند و در عوض دشمنان اسلام و منافقين با استفاده از اين فرصت اساس اسلام را به خطر بيندازند، اميرمؤمنان عليه السلام راه دوم را برگزيد و با اين فداكارى دين اسلام را براى هميشه حفظ و دشمنان اسلام را نا اميد كرد و به طور قطع اين تصميم عاقلانهتر بوده است.
✅در خطبه #سوم نهج البلاغه مىفرمايد:
در اين انديشه فرو رفته بودم كه: با دست تنها (با بى ياورى) به پا خيزم (و حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پر خفقان و تاريكيى كه پديد آوردهاند صبر كنم، محيطى كه: پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا واپسين دم زندگى به رنج وا مىدارد.
✅(عاقبت) ديدم بردبارى و صبر به عقل و خرد نزديكتر است؛ لذا شكيبائى ورزيدم؛ ولى به كسى مىماندم كه: خاشاك چشمش را پر كرده، و استخوان راه گلويش را گرفته، با چشم خود مىديدم، ميراثم را به غارت میبرند
كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568
خطبه سوم نهج البلاغه
⛔️ @anti_takhrib
💢شیعیان علی را شجاع و پهلوان عرب میدانند، پس چرا در #ماجرای غصب خلافت و حمله به خانه اش، از همسر خود #دفاع نکرد؟
#پاسخ_شبهات
يكى از مهمترين #شبهاتى كه وهابيها با تحريك احساسات مردم، به منظور انكار قضيه هجوم عمر بن خطاب و كتك زدن فاطمه زهرا سلام الله عليها مطرح مىكنند، اين است كه #چرا اميرمؤمنان عليه السلام از همسرش دفاع نكرد؟ مگر نه اين كه او اسد الله الغالب و شجاعترين فرد زمان خود بود و...
عالمان شيعه در طول تاريخ از اين شبهه پاسخهاى گوناگونى دادهاند كه به اختصار به چند نكته بسنده مىكنيم.
✅عكس العمل #تند حضرت در برابر عمر بن خطاب:
اميرمؤمنان عليه السلام در مرحله اول و زمانى كه آنها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمين زد، با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايى كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله صبر پيشه كرد. در حقيقت با اين كار مىخواست به آنها بفهماند كه اگر مأمور به شكيبائى نبودم و فرمان خدا غير از اين بود، كسى جرأت نمىكرد كه اين فكر را حتى از مخيلهاش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل هميشه تابع فرمانهاى الهى بوده است.
سليم بن قيس هلالى كه از ياران مخلص اميرمؤمنان عليه السلام است، در اين باره مىنويسد:
عمر #آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا عليها السّلام به طرف عمر آمد و فرياد زد: يا ابتاه، يا رسول اللَّه! عمر شمشير را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: يا ابتاه! عمر تازيانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد:
يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مىكنند»!
علي عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مىدانستى كه تو نمىتوانى به خانه من داخل شوى»
✅تسليم وصيت پيامبر اكرم (ص):
اميرمؤمنان عليه السلام در تمام دوران زندگياش، مطيع محض فرمانهاى الهى بوده و آنچه او را به واكنش وامىداشت، فقط و فقط اوامر الهى بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصى از خود واكنش نشان نمىداد.
آن حضرت از جانب #خدا و رسولش مأمور به صبر و شكيبائى در برابر اين مصيبتهاى عظيم بوده است و طبق همين فرمان بود كه دست به شمشير نبرد.
امر دائر بود بين اين كه اميرمؤمنان عليه السلام اساس اسلام را حفظ نمايد و از حق خود بگذرد؛ يا اين كه بر آن عده اندك حمله نموده و آنها را از دم تيغ بگذراند و در عوض دشمنان اسلام و منافقين با استفاده از اين فرصت اساس اسلام را به خطر بيندازند، اميرمؤمنان عليه السلام راه دوم را برگزيد و با اين فداكارى دين اسلام را براى هميشه حفظ و دشمنان اسلام را نا اميد كرد و به طور قطع اين تصميم عاقلانهتر بوده است.
✅در خطبه #سوم نهج البلاغه مىفرمايد:
در اين انديشه فرو رفته بودم كه: با دست تنها (با بى ياورى) به پا خيزم (و حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پر خفقان و تاريكيى كه پديد آوردهاند صبر كنم، محيطى كه: پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا واپسين دم زندگى به رنج وا مىدارد.
✅(عاقبت) ديدم بردبارى و صبر به عقل و خرد نزديكتر است؛ لذا شكيبائى ورزيدم؛ ولى به كسى مىماندم كه: خاشاك چشمش را پر كرده، و استخوان راه گلويش را گرفته، با چشم خود مىديدم، ميراثم را به غارت میبرند
كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568
خطبه سوم نهج البلاغه
⛔️ @anti_takhrib
#پاسخ_شبهات
💢ولایت فقیه تا #قبل_انقلاب در اسلام وجود نداشت، وقتی پیروز شدن اختراعش کردن!!!!
#بخوانید
1.این #ولایت_فقیه چیز جدیدیه و علمای قدیم چنین حرفهایی نمیزدند! حالا چی شده آخوندها اینطور شدند؟
✅این عبارت شیخ مفید است بیش از هزار سال پیش: هرگاه حاکم عادل (امام معصوم) نبود ، برای فقهای اهل حق عادل و دارای رای ، عقل و فضل است که متصدی شوند آنچه را که حاکم متصدی میشد و اگر قدرت نداشتند ،مواخذه ای بر آنان نیست... 📚مقنعه، ص80
2. پس چرا میگویند بین همین علما هم اختلاف هست ، مثلا آیت الله خویی یا بروجردی مخالف نیستند؟
اختلافی که هست در دایره اختیارات فقیه هست نه در اصل آن ... یعنی همه قبول دارند که مثلا قضاوت ، سرپرستی یتیمان و ... به عهده فقیه است اما بعضی میگویند بیشتر از آن دلیل نداریم ... اما نکته ای که بسیار بسیار مهم است این است که احدی از فقها جایز نمیداند مسلمانی حکومت را به دست بگیرد ، مگر اینکه فقیه یا مأذون از فقیه باشد... هر کس پیدا کند یک فقیه جایز بداند غیر فقیه یا مأذون از او حاکم شود ، جایزه نفیسی به او میدهم ...
.
3. خب چرا اینجوره؟ چرا آقایون فقها فقط خودشون رو قبول دارند؟ چرا قدرت طلبند؟
اگر قرآن کتاب هدایت بشر است و اگر احکام اجتماعی مثل قصاص و حدود و دیات و نهی از منکر و قضاوت و ... دارد ، این احکام که برای هوا نیومده!!! تعطیل هم که نشده!!! باید یکی که آگاه به احکام هست (فقیه) یا کسی که اذن از فقیه دارد اینها را اجرا کند ... مضافا به اینکه خود أئمه گفتند بعد از ما برید سراغ فقها...
4. پس چرا تا حالا اینها نبوده؟
همیشه تا حدودی قضاوت و بعض امور دیگر به دست فقها بوده است ، حکومت آل بویه هم تا حدودی آخوندی بوده ، فقط حکومت منسجم نبوده.
⛔ @anti_takhrib
💢ولایت فقیه تا #قبل_انقلاب در اسلام وجود نداشت، وقتی پیروز شدن اختراعش کردن!!!!
#بخوانید
1.این #ولایت_فقیه چیز جدیدیه و علمای قدیم چنین حرفهایی نمیزدند! حالا چی شده آخوندها اینطور شدند؟
✅این عبارت شیخ مفید است بیش از هزار سال پیش: هرگاه حاکم عادل (امام معصوم) نبود ، برای فقهای اهل حق عادل و دارای رای ، عقل و فضل است که متصدی شوند آنچه را که حاکم متصدی میشد و اگر قدرت نداشتند ،مواخذه ای بر آنان نیست... 📚مقنعه، ص80
2. پس چرا میگویند بین همین علما هم اختلاف هست ، مثلا آیت الله خویی یا بروجردی مخالف نیستند؟
اختلافی که هست در دایره اختیارات فقیه هست نه در اصل آن ... یعنی همه قبول دارند که مثلا قضاوت ، سرپرستی یتیمان و ... به عهده فقیه است اما بعضی میگویند بیشتر از آن دلیل نداریم ... اما نکته ای که بسیار بسیار مهم است این است که احدی از فقها جایز نمیداند مسلمانی حکومت را به دست بگیرد ، مگر اینکه فقیه یا مأذون از فقیه باشد... هر کس پیدا کند یک فقیه جایز بداند غیر فقیه یا مأذون از او حاکم شود ، جایزه نفیسی به او میدهم ...
.
3. خب چرا اینجوره؟ چرا آقایون فقها فقط خودشون رو قبول دارند؟ چرا قدرت طلبند؟
اگر قرآن کتاب هدایت بشر است و اگر احکام اجتماعی مثل قصاص و حدود و دیات و نهی از منکر و قضاوت و ... دارد ، این احکام که برای هوا نیومده!!! تعطیل هم که نشده!!! باید یکی که آگاه به احکام هست (فقیه) یا کسی که اذن از فقیه دارد اینها را اجرا کند ... مضافا به اینکه خود أئمه گفتند بعد از ما برید سراغ فقها...
4. پس چرا تا حالا اینها نبوده؟
همیشه تا حدودی قضاوت و بعض امور دیگر به دست فقها بوده است ، حکومت آل بویه هم تا حدودی آخوندی بوده ، فقط حکومت منسجم نبوده.
⛔ @anti_takhrib
#پاسخ_شبهات
#وفات_ام_البنین
💢چرا در روز عاشورا، شمر حضرت عباس(ع) را #خواهر_زاده خطاب کرد؟او #دایی حضرت بود؟
✅راوى میگوید: #شمر روز عاشورا در برابر سپاه ایستاد و صدا زد: خواهرزادگانم کجایند؟ عباس و برادرانش کجا هستند؟ کسى بدو پاسخ نداد.
امام حسین(ع) بدانها فرمود: «هر چند وى فردى فاسق است ولى به او پاسخ دهید». از اینرو، عباس به سمت او رفت و فرمود: چه میخواهى؟ شمر گفت: خواهرزادگان! شما در امان هستید. عباس(ع) به او فرمود: لعنت خدا بر تو و امان تو! اگر تو #دایى ما هستى، پس چرا به ما امان میدهى؟ ولى فرزند رسول خدا را امان نمیدهى؟ برادران عباس نیز نظیر سخنان آنحضرت را تکرار کردند و بازگشتند.
از آن جهت که #مادر حضرت عباس(ع) با شمر بن ذی الجوشن هر دو از یک قبیله بودند و رسم عرب این است که به افرادی که از یک #قبیله هستند و به نوعی وابستگی با هم دارند به فرزندان آنان با نگاه فامیلی نظر میکنند، به فرزندان ام البنین خطاب به خواهر زادگان نمود
📚عمدة الطالب فی أنساب آل أبى طالب، ص 327.
⛔ @anti_takhrib
#وفات_ام_البنین
💢چرا در روز عاشورا، شمر حضرت عباس(ع) را #خواهر_زاده خطاب کرد؟او #دایی حضرت بود؟
✅راوى میگوید: #شمر روز عاشورا در برابر سپاه ایستاد و صدا زد: خواهرزادگانم کجایند؟ عباس و برادرانش کجا هستند؟ کسى بدو پاسخ نداد.
امام حسین(ع) بدانها فرمود: «هر چند وى فردى فاسق است ولى به او پاسخ دهید». از اینرو، عباس به سمت او رفت و فرمود: چه میخواهى؟ شمر گفت: خواهرزادگان! شما در امان هستید. عباس(ع) به او فرمود: لعنت خدا بر تو و امان تو! اگر تو #دایى ما هستى، پس چرا به ما امان میدهى؟ ولى فرزند رسول خدا را امان نمیدهى؟ برادران عباس نیز نظیر سخنان آنحضرت را تکرار کردند و بازگشتند.
از آن جهت که #مادر حضرت عباس(ع) با شمر بن ذی الجوشن هر دو از یک قبیله بودند و رسم عرب این است که به افرادی که از یک #قبیله هستند و به نوعی وابستگی با هم دارند به فرزندان آنان با نگاه فامیلی نظر میکنند، به فرزندان ام البنین خطاب به خواهر زادگان نمود
📚عمدة الطالب فی أنساب آل أبى طالب، ص 327.
⛔ @anti_takhrib
#پاسخ_شبهات
#شبهات_بعثت_پیامبر
💢اسلام تنها برای #عربهاست و بس زیرا خود قرآن می گوید ما #قرآن را بر تو نازل کردیم تا مردم ام القری یعنی مکه و آنها که گرداگرد مکه هستند را بترسانی( انعام ۹۲) نه تمام #جهانیان را.
پیامبر اسلام و دین اسلام، دین جهانی نبود؟
✅در این که اسلام آیینی جهانی است شکی نیست.
خداوند می فرماید: ( بگو) قرآن بر من وحی شده است تا شما و هرکس که دعوتم به او برسد را انذار دهم
📚سوره مبارکه انعام19
✅حال اشکال این است که چگونه هدف بعثت پیامبر انذار و هدایت مردم مکه و کسانی که پیرامون آن هستند بیان شده است ایا این با جهانی بودن اسلام منافات ندارد؟
✅پاسخ این ایراد با توجه به دو نکته کاملا روشن میشود که نه تنها این آیه منافات با جهانی بودن اسلام ندارد بلکه می توان گفت یکی از دلائل جهانی بودن آن است:
✅قریه در زبان قرآن، به معنی هر گونه آبادی است اعم از اینکه #شهر بزرگ باشد و یا کوچک و یا روستا، مثلا در سوره یوسف از زبان برادران و در مقابل پدر چنین میخوانیم:
«واسئل القریة التی کنا فیها»«از قریهای که در آن بودیم #سؤال کن»
📚سوره مبارکه یوسف82
و میدانیم که این #سخن پس از بازگشت از پایتخت مصر و ماجرای توقیف برادر آنها بنیامین از طرف دستگاه عزیز مصر بازگو شده بود.
«و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض »«اگر مردمی که در آبادیهای روی زمین زندگی میکنند، ایمان بیاورند و #تقوا پیشه کنند برکات از آسمان و زمین بر آنها خواهیم گشود»
📚سوره مبارکه اعراف96
بدیهی است منظور در اینجا خصوص روستاها نیست بلکه همه نقاط مسکونی جهان را شامل می شود.
✅از طرف دیگر در روایات متعددی می خوانیم خشکیهای زمین از زیر خانه کعبه گسترده شدند، و از آن بنام دحو الارض (گسترش زمین ) یاد شده است
✅این را نیز میدانیم که در آغاز بر اثر بارانهای سیلابی تمام کره زمین از آب پوشیده بود، آبها تدریجا فرو نشستند و در نقاط پست زمین قرار گرفتند و خشکیها تدریجا از زیر آب، سر بر آوردند، طبق روایات اسلامی نخستین نقطهای که از زیر آب سر بر آورد، سرزمین مکه بود.
📚بحار الانوار ج94 ص122
✅و اگر ارتفاع این سرزمین در حال حاضر بلندترین ارتفاع زمینهای دنیا نیست هیچگونه منافاتی با این سخن ندارد، زیرا از آن روز صدها ملیون سال میگذرد و تاکنون وضع نقاط روی زمین به کلی دگرگون شده، بعضی از کوهها در اعماق اقیانوسها قرار گرفته و بعضی از اعماق اقیانوسها تبدیل به قله کوه شده است و این از مسلمات علم زمین شناسی و جغرافیای طبیعی است.
کلمه ام به معنی #اصل و اساس و ابتداء و آغاز هر چیزی است.
✅با توجه به آنچه گفته شد روشن می شود که اگر به #مکه ام القری می گویند به خاطر این است که اصل و آغاز پیدایش تمام خشکی های روی زمین است و بنابراین و من حولها (کسانی که پیرامون آن هستند) تمام مردم روی زمین را شامل می شود.
📚تفسیر نمونه ج5 ص342
✅آیات گذشته #پیرامون جهانی بودن اسلام نیز این تفسیر را تایید میکند، همچنین نامه های #فراوانی که پیامبر برای زمامداران بزرگ دنیا مانند کسری و قیصر نوشت و انان را دعوت به اسلام کرد.
📚مکاتیب الرسول ج1 ص109
بحار الانوار ج20 ص377 باب21
⛔ @anti_takhrib
#شبهات_بعثت_پیامبر
💢اسلام تنها برای #عربهاست و بس زیرا خود قرآن می گوید ما #قرآن را بر تو نازل کردیم تا مردم ام القری یعنی مکه و آنها که گرداگرد مکه هستند را بترسانی( انعام ۹۲) نه تمام #جهانیان را.
پیامبر اسلام و دین اسلام، دین جهانی نبود؟
✅در این که اسلام آیینی جهانی است شکی نیست.
خداوند می فرماید: ( بگو) قرآن بر من وحی شده است تا شما و هرکس که دعوتم به او برسد را انذار دهم
📚سوره مبارکه انعام19
✅حال اشکال این است که چگونه هدف بعثت پیامبر انذار و هدایت مردم مکه و کسانی که پیرامون آن هستند بیان شده است ایا این با جهانی بودن اسلام منافات ندارد؟
✅پاسخ این ایراد با توجه به دو نکته کاملا روشن میشود که نه تنها این آیه منافات با جهانی بودن اسلام ندارد بلکه می توان گفت یکی از دلائل جهانی بودن آن است:
✅قریه در زبان قرآن، به معنی هر گونه آبادی است اعم از اینکه #شهر بزرگ باشد و یا کوچک و یا روستا، مثلا در سوره یوسف از زبان برادران و در مقابل پدر چنین میخوانیم:
«واسئل القریة التی کنا فیها»«از قریهای که در آن بودیم #سؤال کن»
📚سوره مبارکه یوسف82
و میدانیم که این #سخن پس از بازگشت از پایتخت مصر و ماجرای توقیف برادر آنها بنیامین از طرف دستگاه عزیز مصر بازگو شده بود.
«و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض »«اگر مردمی که در آبادیهای روی زمین زندگی میکنند، ایمان بیاورند و #تقوا پیشه کنند برکات از آسمان و زمین بر آنها خواهیم گشود»
📚سوره مبارکه اعراف96
بدیهی است منظور در اینجا خصوص روستاها نیست بلکه همه نقاط مسکونی جهان را شامل می شود.
✅از طرف دیگر در روایات متعددی می خوانیم خشکیهای زمین از زیر خانه کعبه گسترده شدند، و از آن بنام دحو الارض (گسترش زمین ) یاد شده است
✅این را نیز میدانیم که در آغاز بر اثر بارانهای سیلابی تمام کره زمین از آب پوشیده بود، آبها تدریجا فرو نشستند و در نقاط پست زمین قرار گرفتند و خشکیها تدریجا از زیر آب، سر بر آوردند، طبق روایات اسلامی نخستین نقطهای که از زیر آب سر بر آورد، سرزمین مکه بود.
📚بحار الانوار ج94 ص122
✅و اگر ارتفاع این سرزمین در حال حاضر بلندترین ارتفاع زمینهای دنیا نیست هیچگونه منافاتی با این سخن ندارد، زیرا از آن روز صدها ملیون سال میگذرد و تاکنون وضع نقاط روی زمین به کلی دگرگون شده، بعضی از کوهها در اعماق اقیانوسها قرار گرفته و بعضی از اعماق اقیانوسها تبدیل به قله کوه شده است و این از مسلمات علم زمین شناسی و جغرافیای طبیعی است.
کلمه ام به معنی #اصل و اساس و ابتداء و آغاز هر چیزی است.
✅با توجه به آنچه گفته شد روشن می شود که اگر به #مکه ام القری می گویند به خاطر این است که اصل و آغاز پیدایش تمام خشکی های روی زمین است و بنابراین و من حولها (کسانی که پیرامون آن هستند) تمام مردم روی زمین را شامل می شود.
📚تفسیر نمونه ج5 ص342
✅آیات گذشته #پیرامون جهانی بودن اسلام نیز این تفسیر را تایید میکند، همچنین نامه های #فراوانی که پیامبر برای زمامداران بزرگ دنیا مانند کسری و قیصر نوشت و انان را دعوت به اسلام کرد.
📚مکاتیب الرسول ج1 ص109
بحار الانوار ج20 ص377 باب21
⛔ @anti_takhrib