برای اون سهخواهر قشنگمون، خواهران علیزاده، که هفتهی پیش یه پارت موادغذایی خریدیم و اطلاعرسانی شد، این هفته یکی از ممابر خیر بصورت اختصاصی مبلغ ۳میلیون و صد واریز کرد که همین امروز صبح سارا بههمراه سهخواهر رفتن به یه فروشگاه بزرگ لباس، از این دوطبقهها! و هرچی دلشون خواست خریدن. به سارا گفتم محدودیت نذار و خودتم از فروشگاه بیا بیرون که راحت باشن. خیلی بچههای خجالتی و اینایی هستن و خیلی خرید نکردن. حدودا نفری ۱ونیم لباس خریدن. بعدشم بنا به درخواست خودشون مقداری شوینده و شامپو و خمیردندون و اقلام بهداشتی خریدن که این هم حدود ۱میلیون شده. بعدشم سارا رو ماچ کردن و رفتن خونهشون.
بابایی و فسقلیهاش رو هم بردیم شهربازی. عشق و حال و پیتزا و بستنی بهراه بوده. بهشون گفتم اگه معدلتون خوب بشه براتون پلیاستیشن میخرم. اگه نه که پولها تبدیل به سیبزمینی پیاز خواهد شد!
آن
بچهها ما باز یک کار بدون اجازه از شما انجام دادیم. من الان فهمیدم که خواهرم دیروز هرچی که برای خانم بابایی خریده، اعم از مواد غذایی و گوشت و مرغ، برای خواهرشون هم خریده! ببخشید دیگه کاروان یکم جوگیر شده! حلال کنید اگه کمکهاتون گاهی بدون اطلاع برای کسانی…
اینها هم برای خانمبابایی و خواهرشون خریداری شده. گوشت و مرغ و دارو و اینها هم بوده که متاسفانه عکاس نتونسته شکارشون کنه. رسید ویزیت پزشک و قبض داروخانه هم موجود است.
خدایا دم شما گرم. هوای ما رو داشته باش تو این مسیر. هوای این چهارتا خانواده رو داشته باش. ما جوگیر زیاد میشیم، اشتباه زیاد میکنیم، تو خودت شأن و شخصیتشون رو حفظ کن. پول بده به ممبرا هی بیشتر کمک کنن! تحمل بده به من و سارا. ما دلنازکیم، یه کیلو مرغ میخریم برای اینا نیمساعت گریه میکنیم. خودت ببر جلو همهچیو. ما سعی میکنیم آدمای بهتری بشیم، تو هم خدای خوبی باش لطفا.
Forwarded from سمـــــــآنـه
سلام سامان عزیز
من فکر میکنم خدا خیلی دوستون داره که خانم بابایی و بقیه دوستان رو سر راهتون قرار داده که از طریق شما ما هم کاری کرده باشیم.
من برای بیماری دخترم خیلی اذیت شدم. بیماری ویروسی بود که دکتر گفت احتمال زیاد عفونی هم بشه. شب و روز نداشتیم تا اینکه برای بچههای خانم بابایی نذر کردم. شاید باورتون نشه ولی تب دخترم قطع شد و دکتر گفت نیازی به بستری نیست.... خیلی نذر کوچیکی بود ولی گویا این بچهها جای ویژهای پیش خدا دارن.
از شما هم ممنونم که واسطه خیر شدید
من فکر میکنم خدا خیلی دوستون داره که خانم بابایی و بقیه دوستان رو سر راهتون قرار داده که از طریق شما ما هم کاری کرده باشیم.
من برای بیماری دخترم خیلی اذیت شدم. بیماری ویروسی بود که دکتر گفت احتمال زیاد عفونی هم بشه. شب و روز نداشتیم تا اینکه برای بچههای خانم بابایی نذر کردم. شاید باورتون نشه ولی تب دخترم قطع شد و دکتر گفت نیازی به بستری نیست.... خیلی نذر کوچیکی بود ولی گویا این بچهها جای ویژهای پیش خدا دارن.
از شما هم ممنونم که واسطه خیر شدید
Forwarded from Nazanin
سلام سلام☺️
خوبین؟
من فقط خواستم بگم چه قدر ممنونم که خانم بابایی رو معرفی کردین❤️
من حتی گاهی به ساعت نمیرسه که چیزی که تو دلم بوده میشهه🥹🥹🥹
به هر کسی هم که شناختم معرفی کردم ❤️❤️❤️
خیلی زیاد ممنونم از شما و سارا مهربون که این همه لطف می کنین
خوبین؟
من فقط خواستم بگم چه قدر ممنونم که خانم بابایی رو معرفی کردین❤️
من حتی گاهی به ساعت نمیرسه که چیزی که تو دلم بوده میشهه🥹🥹🥹
به هر کسی هم که شناختم معرفی کردم ❤️❤️❤️
خیلی زیاد ممنونم از شما و سارا مهربون که این همه لطف می کنین
این امکان میوت کردن واقعا نعمت بزرگیه. بدون اینکه طرف متوجه بشه محوش میکنی، میکشیش. انگار هیچوقت نبوده.