من و سهیل برای مامان مبل خریدیم، فردا میارن تحویل میدن. خیلی ذوق داریم. پیشقسطشو سهیل داد، قسطاشم باز قراره سهیل بده، منم رنگ و مدلشو انتخاب کردم! همکاری و همیاری.
مبل رو از مشهد خریدیم، درحالی که فاصلهی خونهی ما تا بازار مبل یافتآباد، که به کل خاورمیانه مبل میده، فقط نیمساعته!
چرا؟ آیا ما احمقیم که ۳میلیون هم پول باربری دادیم؟ و ریسک دربوداغان شدن مبل را هم پذیرفتیم؟
خدمتتان عرض کنم که عین همین مبل انتخابی ما، با کیفیتی حدوداً سیدرصد پایینتر، در پاساژ خلیجفارس یافتآباد (یهچیزی تو مایههای پاساژعلاالدین برای موبایل) ۱۵میلیون گرونتر بود. تازه با محدودیت انتخاب رنگ و پارچه، و ارسال ۱۰روز دیرتر. همون روز هم که رفته بودیم یافتآباد هزاران زوج شهرستانی دیدیم که از شهرهای مختلف برای خرید مبلمان اومده بودن تهران، بیخبر از قیمتها و گشادی پاچهها! اینه که همیشه هم نباید گول اسم و برندسازیهای این تهرانیا رو خورد.
چرا؟ آیا ما احمقیم که ۳میلیون هم پول باربری دادیم؟ و ریسک دربوداغان شدن مبل را هم پذیرفتیم؟
خدمتتان عرض کنم که عین همین مبل انتخابی ما، با کیفیتی حدوداً سیدرصد پایینتر، در پاساژ خلیجفارس یافتآباد (یهچیزی تو مایههای پاساژعلاالدین برای موبایل) ۱۵میلیون گرونتر بود. تازه با محدودیت انتخاب رنگ و پارچه، و ارسال ۱۰روز دیرتر. همون روز هم که رفته بودیم یافتآباد هزاران زوج شهرستانی دیدیم که از شهرهای مختلف برای خرید مبلمان اومده بودن تهران، بیخبر از قیمتها و گشادی پاچهها! اینه که همیشه هم نباید گول اسم و برندسازیهای این تهرانیا رو خورد.
یه آگهی مبل هم بود تو دیوار، بهش زنگ زدم. یارو گفت این مبلا خیلی خوبه و فلانه و برای مادر مرحومم بوده. بعد بغض کرد گفت آقا ببخشید نمیفروشم!
یه هفتهست زانوی غم بغل کردم که چهجوری بذارم این کاناپههه رو از در ببرن بیرون، وقتی بابا صبح تا شب روش مینشست، غذاشو اونجا میخورد، چرتشو میزد، سریالشو میدید و منتظر من میموند تا شب بیام خونه، بگه اومدی؟ بعد با کف دست بزنه رو مبل بگه بیا اینجا بشین کنار من.
من حتی نسبت به اشیاء هم تعلقخاطر دارم، آدما که جای خود داره.
من حتی نسبت به اشیاء هم تعلقخاطر دارم، آدما که جای خود داره.
مبلمون رسید و ما انتظار داشتیم مامانمون مثل این کلیپای اینستایی دستشو بگیره جلوی صورتش و بغض کنه، ولی مثل امام خمینی تو هواپیما هیچ حسی نداره.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو رو برای فاطمه فرستادم که گول بخوره بره موهاشو کوتاه کنه، برام نوشته دلم آرایشگر مرد خواست!
بعد هی میگید دختره چقدر مظلوم و صبوره. ممابر ساده.
بعد هی میگید دختره چقدر مظلوم و صبوره. ممابر ساده.
به مهدی گفتم تهسیگارتو نذار لب هره. گفت هره دیگه چیه؟ گفتم هره دیگه، به اینجا میگن هره پنجره. گفت حاجی مگه تو چندسالته؟ همچین کلماتی نداریم اصن دیگه!