غزل شمارهٔ ۷۶
#حافظ
جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست
عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم
که تیغ ما به جز از نالهای و آهی نیست
چرا ز کوی خرابات روی برتابم
کز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست
زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر
بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست
غلام نرگس جماش آن سهی سروم
که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
عنان کشیده رو ای پادشاه کشور حسن
که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیست
چنین که از همه سو دام راه میبینم
به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست
خزینه دل حافظ به زلف و خال مده
که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست
#حافظ
جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست
عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم
که تیغ ما به جز از نالهای و آهی نیست
چرا ز کوی خرابات روی برتابم
کز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست
زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر
بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست
غلام نرگس جماش آن سهی سروم
که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
عنان کشیده رو ای پادشاه کشور حسن
که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیست
چنین که از همه سو دام راه میبینم
به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست
خزینه دل حافظ به زلف و خال مده
که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامت گر بیکار کجاست
بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
#حافظ
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامت گر بیکار کجاست
بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
#حافظ
#مفتوح_القلوب
سالهاست که پارسیزبانان بر دیوان حافظ تفأل میزنند و گاه اهل ذوق فالهایی که مناسب حال و مقام بوده را گردآوری کردهاند. محمد دارابی صاحب لطیفهٔ غیبی، چندین فال مناسب حال را در این اثر مکتوب کرده است. در حاشیهٔ نسخهای از دیوان حافظ که در کتابخانهای در هند نگهداری میشود بعضی تفألها که شاهان گورکانی هند بر دیوان حافظ داشتهاند ضبط شده. در پانویس تاریخ ادبیات ادوارد براون جلد از سعدی تا جامی، به ترجمهٔ مرحوم حکمت نیز فالهایی مناسب حال آمده است.
در کتاب مفتوحالقلوب، محمد هروی که در مقدمه از سفرهای متعدد خود یاد کرده، آنچه از این فالهای مناسب حال و مقام دیده و شنیده به ضبط درآورده است که کتاب به جهت اشارات تاریخی و ادبی نیز میتواند سودمند باشد، بخشی از متن را بخوانیم:
تفأل شهزاده ابراهیم ترکمان
«از معتمدالقولی شنیدم که شهزاده ابراهیم ترکمان چون از حضرت سلطنتشعاری از دیار خراسان فرار نموده با حضرت شهزاده سلطان محمود گورکان پیوست، هر گاه که به صحبت نشستی و دماغش گرم گشتی گفتی: من پسر محمد جهانشاهم و مادرم دختر فلان پادشاه است، اصل من کمتر از دیگران نیست و بهادری من زیادت از پهلوانان عالم؛ اگر پنجهزار مرد کاردیده همراه من باشد دمار از لشکر خراسان برآورم، من مردی و بهادری ایشان را خوب میدانم و دائم در این خیالات و سودای سلطنت ملک خراسان میبود تا روزی سلطان محمودمیرزا خوشوقت بود و دیوان خواجه در پیش او نهاده، باز شاهزاده ترکمان آن ترجیح اصل و نسب خود بر بزرگان میکرد و مرد میخواست و داوری میطلبید و تمنای پادشاهی در سر داشت که سلطان ماوراءالنهر سلطان محمود گورکان دیوان برداشت و گفت: بگیر این کتاب و حسب حال خود بگشای، به هر چه خواجه تو را راه نماید چنان کنم و به فرموده قیام نمایم؛ چون نیت کرده کتاب بگشود این دو بیت برآمد:
تاج شاهی طلبی گوهر دانش بنمای
ور خود از گوهر جمشید و فریدون باشی
ساغری نوش کن و جرعه بر افلاک انداز
چند چند از پی ایام جگرخون باشی».
منبع
مفتوح القلوب، تألیف محمد بن محمد هروی، به تصحیح احسان پور ابریشم، نشر مجمع ذخائر اسلامی: قم، چاپ اول، ۱۳۹۴، ص ۶۸_۶۹.
#حافظ_شیرازی
#حافظپژوهی
#فال_حافظ
#سمیه_رجبی
سالهاست که پارسیزبانان بر دیوان حافظ تفأل میزنند و گاه اهل ذوق فالهایی که مناسب حال و مقام بوده را گردآوری کردهاند. محمد دارابی صاحب لطیفهٔ غیبی، چندین فال مناسب حال را در این اثر مکتوب کرده است. در حاشیهٔ نسخهای از دیوان حافظ که در کتابخانهای در هند نگهداری میشود بعضی تفألها که شاهان گورکانی هند بر دیوان حافظ داشتهاند ضبط شده. در پانویس تاریخ ادبیات ادوارد براون جلد از سعدی تا جامی، به ترجمهٔ مرحوم حکمت نیز فالهایی مناسب حال آمده است.
در کتاب مفتوحالقلوب، محمد هروی که در مقدمه از سفرهای متعدد خود یاد کرده، آنچه از این فالهای مناسب حال و مقام دیده و شنیده به ضبط درآورده است که کتاب به جهت اشارات تاریخی و ادبی نیز میتواند سودمند باشد، بخشی از متن را بخوانیم:
تفأل شهزاده ابراهیم ترکمان
«از معتمدالقولی شنیدم که شهزاده ابراهیم ترکمان چون از حضرت سلطنتشعاری از دیار خراسان فرار نموده با حضرت شهزاده سلطان محمود گورکان پیوست، هر گاه که به صحبت نشستی و دماغش گرم گشتی گفتی: من پسر محمد جهانشاهم و مادرم دختر فلان پادشاه است، اصل من کمتر از دیگران نیست و بهادری من زیادت از پهلوانان عالم؛ اگر پنجهزار مرد کاردیده همراه من باشد دمار از لشکر خراسان برآورم، من مردی و بهادری ایشان را خوب میدانم و دائم در این خیالات و سودای سلطنت ملک خراسان میبود تا روزی سلطان محمودمیرزا خوشوقت بود و دیوان خواجه در پیش او نهاده، باز شاهزاده ترکمان آن ترجیح اصل و نسب خود بر بزرگان میکرد و مرد میخواست و داوری میطلبید و تمنای پادشاهی در سر داشت که سلطان ماوراءالنهر سلطان محمود گورکان دیوان برداشت و گفت: بگیر این کتاب و حسب حال خود بگشای، به هر چه خواجه تو را راه نماید چنان کنم و به فرموده قیام نمایم؛ چون نیت کرده کتاب بگشود این دو بیت برآمد:
تاج شاهی طلبی گوهر دانش بنمای
ور خود از گوهر جمشید و فریدون باشی
ساغری نوش کن و جرعه بر افلاک انداز
چند چند از پی ایام جگرخون باشی».
منبع
مفتوح القلوب، تألیف محمد بن محمد هروی، به تصحیح احسان پور ابریشم، نشر مجمع ذخائر اسلامی: قم، چاپ اول، ۱۳۹۴، ص ۶۸_۶۹.
#حافظ_شیرازی
#حافظپژوهی
#فال_حافظ
#سمیه_رجبی
ـــــــــــــــــــــــ
چرا حافظ تمام نمیشود؟!
▪️شما وقتی در شعر انوری میخوانید:
لمعهٔ خنجرش از صبحِ ظفر شعله کشید
همه میدان فلک خنجرِ بهرام گرفت
ساقی همتش از جامِ کرم جرعه بریخت
آز، دستارکشان راهِ در و بام گرفت
اگر اهل فن باشید، محال است از این مایه وقوف بر اسرارِ علم کیمیای زبان حیرت نکنید. اما نیت کیمیاگر را که مینگرید میبینید هیچ است و پوچ ولی وقتی این بیت حافظ را میشنوید:
بر لبِ بحرِ فنا منتظریم ای ساقی
فرصتی دان که زِ لب تا به دهان اینهمه نیست
درجهٔ حیرتِ شما از کیمیاگری شاعر، شاید تفاوتی با موردِ مشابه آن در شعر انوری نداشته باشد، اما «نیّتِ» کیمیاگر را نمیتوانید نادیده بگیرید. در «نیّتِ» انوری، خودش و ممدوحش به زحمت میگنجد و حتی جا برای یکی ازین دو تن بیشتر وجود ندارد، اما در «نیّت» حافظ تمامی تاریخ انسان و انسانیت میگنجد، از عصر حافظ تا هنگاهی که آخرین بشر در روی کرهٔ زمین یا یکی از کُراتِ دیگر وجود داشته باشد.
تمام شاعران را با این دو معیار میتوان سنجید و رازِ اقبالِ مردمان یا بیاعتنائی مردمان بدیشان را در تاریخ بازشناخت.
شعر، کیمیاگری شاعر است با واژهها. آنچه شاعران را در طول تاریخ ادبیات ما عملاً ردهبندی کرده است همین دو نکته بوده است:
درجهٔ «وقوف بر اسرار علم کیمیا» و دیگر «نیّتِ» نهفته در خاطرِ کیمیا.
#محمدرضاشفیعی_کدکنی
#مفلس_کیمیافروش، صص ۱۰۹ و ۱۱۰
#حافظ
چرا حافظ تمام نمیشود؟!
▪️شما وقتی در شعر انوری میخوانید:
لمعهٔ خنجرش از صبحِ ظفر شعله کشید
همه میدان فلک خنجرِ بهرام گرفت
ساقی همتش از جامِ کرم جرعه بریخت
آز، دستارکشان راهِ در و بام گرفت
اگر اهل فن باشید، محال است از این مایه وقوف بر اسرارِ علم کیمیای زبان حیرت نکنید. اما نیت کیمیاگر را که مینگرید میبینید هیچ است و پوچ ولی وقتی این بیت حافظ را میشنوید:
بر لبِ بحرِ فنا منتظریم ای ساقی
فرصتی دان که زِ لب تا به دهان اینهمه نیست
درجهٔ حیرتِ شما از کیمیاگری شاعر، شاید تفاوتی با موردِ مشابه آن در شعر انوری نداشته باشد، اما «نیّتِ» کیمیاگر را نمیتوانید نادیده بگیرید. در «نیّتِ» انوری، خودش و ممدوحش به زحمت میگنجد و حتی جا برای یکی ازین دو تن بیشتر وجود ندارد، اما در «نیّت» حافظ تمامی تاریخ انسان و انسانیت میگنجد، از عصر حافظ تا هنگاهی که آخرین بشر در روی کرهٔ زمین یا یکی از کُراتِ دیگر وجود داشته باشد.
تمام شاعران را با این دو معیار میتوان سنجید و رازِ اقبالِ مردمان یا بیاعتنائی مردمان بدیشان را در تاریخ بازشناخت.
شعر، کیمیاگری شاعر است با واژهها. آنچه شاعران را در طول تاریخ ادبیات ما عملاً ردهبندی کرده است همین دو نکته بوده است:
درجهٔ «وقوف بر اسرار علم کیمیا» و دیگر «نیّتِ» نهفته در خاطرِ کیمیا.
#محمدرضاشفیعی_کدکنی
#مفلس_کیمیافروش، صص ۱۰۹ و ۱۱۰
#حافظ
🌸 تنها صداست که می ماند 🌸
در گرماگرم زمستانی سرد و کرونایی خبر داغ و شادی آفرین موفقیت دوستان، حال انسان را خوب می کند و در یخبندان روح، بهاری تازه می شکوفاند. خاصه اگر این موفقیت مربوط به دوست و خواهری قدیمی، صمیمی، مهربان و ارزشمند باشد.
با افتخار و شادمانی، انتشار دو کتاب تازه و همزمان از دوست مهربان و عزیزم، مدیر انجمن #حافظ_دوستان_مرکزی و فرهنگی موفق و فرهیخنه #خانم_مریم_صابری را خدمت ایشان و جامعه کتابخوان تبریک و خجسته باد می گویم:
مجموعه شعر
#درختان_تبرخورده_ی_باغ
و
مجموعه خاطرات شیرین
#وقتی_معلم_بودم
هر دو از انتشارات #افرود
امیدوارم مریم جان صابری همواره موفق و شادمان و سلامت باشد.
و افق های روشن فردا پیش چشم هایش گسترده و گشاده باد.
از طرف هیئت مدیره و اعضای انجمن #باحافظ دلیجان هم، این موفقیت شادی آفرین را خدمت خانم صابری و همه دوستان و عزیزانمان در انجمن #حافظ_دوستان_مرکزی تبریک و شادباش می گویم.
به امید روزهای گرم و روشن پیش رو.
.
بااحترام: #پاییزرحیمی
#هیئت_مدیره_واعضای_انجمن_باحافظ
لینک کانال 🌺انجمن باحافظ دلیجان🌺 👇🏻👇🏻
https://chat.whatsapp.com/CtnC0k7NKVAFXa7Ywuz6NN
در گرماگرم زمستانی سرد و کرونایی خبر داغ و شادی آفرین موفقیت دوستان، حال انسان را خوب می کند و در یخبندان روح، بهاری تازه می شکوفاند. خاصه اگر این موفقیت مربوط به دوست و خواهری قدیمی، صمیمی، مهربان و ارزشمند باشد.
با افتخار و شادمانی، انتشار دو کتاب تازه و همزمان از دوست مهربان و عزیزم، مدیر انجمن #حافظ_دوستان_مرکزی و فرهنگی موفق و فرهیخنه #خانم_مریم_صابری را خدمت ایشان و جامعه کتابخوان تبریک و خجسته باد می گویم:
مجموعه شعر
#درختان_تبرخورده_ی_باغ
و
مجموعه خاطرات شیرین
#وقتی_معلم_بودم
هر دو از انتشارات #افرود
امیدوارم مریم جان صابری همواره موفق و شادمان و سلامت باشد.
و افق های روشن فردا پیش چشم هایش گسترده و گشاده باد.
از طرف هیئت مدیره و اعضای انجمن #باحافظ دلیجان هم، این موفقیت شادی آفرین را خدمت خانم صابری و همه دوستان و عزیزانمان در انجمن #حافظ_دوستان_مرکزی تبریک و شادباش می گویم.
به امید روزهای گرم و روشن پیش رو.
.
بااحترام: #پاییزرحیمی
#هیئت_مدیره_واعضای_انجمن_باحافظ
لینک کانال 🌺انجمن باحافظ دلیجان🌺 👇🏻👇🏻
https://chat.whatsapp.com/CtnC0k7NKVAFXa7Ywuz6NN
Forwarded from شهــــــروند مرکــــــزی👥
💢تازه های نشر استان/دو اثر جدید از #مریم_صابری منتشر شد
دو اثر جدید از مدیر انجمن #حافظ_دوستان_مرکزی و فرهنگی موفق و فرهیخته بانو #مریم_صابری منتشر شد
مجموعه شعر
#درختان_تبرخورده_ی_باغ
و
مجموعه خاطرات شیرین
#وقتی_معلم_بودم
هر دو از انتشارات #افرود
انتشار این دو اثر را خدمت ایشان تبریک عرض میکنیم 🌹
#خبر_فرهنگی
«شهــــروند مرکـــزی»
🆔 @sh_markazi👈👈
دو اثر جدید از مدیر انجمن #حافظ_دوستان_مرکزی و فرهنگی موفق و فرهیخته بانو #مریم_صابری منتشر شد
مجموعه شعر
#درختان_تبرخورده_ی_باغ
و
مجموعه خاطرات شیرین
#وقتی_معلم_بودم
هر دو از انتشارات #افرود
انتشار این دو اثر را خدمت ایشان تبریک عرض میکنیم 🌹
#خبر_فرهنگی
«شهــــروند مرکـــزی»
🆔 @sh_markazi👈👈
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد
#حافظ
دوستان و یاران انجمن حافظ دوستان مرکزی، در آستانه ی سال نو برای تک تک تان سلامتی ، موفقیت و شادمانی آرزو می کنم ...
در سالی که گذشت بخاطر شرایط سخت کرونایی از دیدارتان محروم بودیم و فقط توانستیم یک جلسه در خدمتتان باشیم اما همیشه به یادتان بوده ایم ...
امیدوارم در سال جدید بزودی روزهای خوب سر برسد و دوباره جلسات مان را از سر بگیریم و دیدار گل رویتان میسر شود...
پیشاپیش نوبهارتان خجسته و مبارک...
#مریم صابری _ مدیر انجمن حافظ دوستان مرکزی
🙏🙏❤❤🌹🌹
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد
#حافظ
دوستان و یاران انجمن حافظ دوستان مرکزی، در آستانه ی سال نو برای تک تک تان سلامتی ، موفقیت و شادمانی آرزو می کنم ...
در سالی که گذشت بخاطر شرایط سخت کرونایی از دیدارتان محروم بودیم و فقط توانستیم یک جلسه در خدمتتان باشیم اما همیشه به یادتان بوده ایم ...
امیدوارم در سال جدید بزودی روزهای خوب سر برسد و دوباره جلسات مان را از سر بگیریم و دیدار گل رویتان میسر شود...
پیشاپیش نوبهارتان خجسته و مبارک...
#مریم صابری _ مدیر انجمن حافظ دوستان مرکزی
🙏🙏❤❤🌹🌹
Forwarded from بینام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صنما با غم عشق تو چه تدبير ڪنم
تا به ڪے در غم تو ناله شبگير ڪنم
دل ديوانه از آن شد ڪه پذيرد درمان
مگرش مه ز سر زلف تو زنجير ڪنم
#حافظ
تا به ڪے در غم تو ناله شبگير ڪنم
دل ديوانه از آن شد ڪه پذيرد درمان
مگرش مه ز سر زلف تو زنجير ڪنم
#حافظ
Audio
#حافظ #حافظ_شناسی
کارگاه مقدمات حافظ شناسی
مدرس: دکتر بهادر باقری
دانشیار زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه خوارزمی
موضوع: "حافظ شاعر منتقد اجتماعی"
۱۷ خرداد ۱۴۰۱
بخش آخر
کارگاه مقدمات حافظ شناسی
مدرس: دکتر بهادر باقری
دانشیار زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه خوارزمی
موضوع: "حافظ شاعر منتقد اجتماعی"
۱۷ خرداد ۱۴۰۱
بخش آخر
Audio
#حافظ #حافظ_شناسی
کارگاه مقدمات حافظ شناسی
مدرس: دکتر بهادر باقری
دانشیار زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه خوارزمی
موضوع: "رند و رندی در شعر حافظ"
۱۰ خرداد ۱۴۰۱
بخش چهارم
کارگاه مقدمات حافظ شناسی
مدرس: دکتر بهادر باقری
دانشیار زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه خوارزمی
موضوع: "رند و رندی در شعر حافظ"
۱۰ خرداد ۱۴۰۱
بخش چهارم
آغاز کنیم صبح را با غزلی زیبا از لسان الغیب، حافظ شیرازی:
عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد
عارف از خندهٔ مِی در طمعِ خام افتاد
حُسن رویِ تو به یک جلوه که در آینه کرد
این همه نقش در آیینهٔ اوهام افتاد
این همه عکسِ می و نقشِ نگارین که نمود
یک فروغِ رخِ ساقیست که در جام افتاد
غیرتِ عشق، زبانِ همه خاصان بِبُرید
کز کجا سِرِّ غمش در دهنِ عام افتاد
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم
اینم از عهدِ ازل حاصلِ فرجام افتاد
چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار؟
هر که در دایرهٔ گردشِ ایام افتاد
در خَمِ زلفِ تو آویخت دل از چاهِ زَنَخ
آه، کز چاه برون آمد و در دام افتاد
آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی
کار ما با رخِ ساقیّ و لبِ جام افتاد
زیرِ شمشیرِ غمش رقص کُنان باید رفت
کان که شد کشتهٔ او نیک سرانجام افتاد
هر دَمَش با منِ دلسوخته لطفی دگر است
این گدا بین که چه شایستهٔ اِنعام افتاد
صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی
زین میان حافظِ دلسوخته بدنام افتاد
#حافظ
عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد
عارف از خندهٔ مِی در طمعِ خام افتاد
حُسن رویِ تو به یک جلوه که در آینه کرد
این همه نقش در آیینهٔ اوهام افتاد
این همه عکسِ می و نقشِ نگارین که نمود
یک فروغِ رخِ ساقیست که در جام افتاد
غیرتِ عشق، زبانِ همه خاصان بِبُرید
کز کجا سِرِّ غمش در دهنِ عام افتاد
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم
اینم از عهدِ ازل حاصلِ فرجام افتاد
چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار؟
هر که در دایرهٔ گردشِ ایام افتاد
در خَمِ زلفِ تو آویخت دل از چاهِ زَنَخ
آه، کز چاه برون آمد و در دام افتاد
آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی
کار ما با رخِ ساقیّ و لبِ جام افتاد
زیرِ شمشیرِ غمش رقص کُنان باید رفت
کان که شد کشتهٔ او نیک سرانجام افتاد
هر دَمَش با منِ دلسوخته لطفی دگر است
این گدا بین که چه شایستهٔ اِنعام افتاد
صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی
زین میان حافظِ دلسوخته بدنام افتاد
#حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساقی! حدیث ِ سرو و گل و لاله میرود
وین بحث با ثلاثهی غساله میرود
می ده که نوعروس ِ چمن حدّ ِ حُسن یافت
کار این زمان ز صنعت ِ دلاله میرود
شِکرشکن شوند همه طوطیان ِ هند
زین قند ِ پارسی که به بنگاله میرود
طی ِ مکان ببین و زمان در سلوک ِ شعر
کاین طفل یک شبه ره ِ یک ساله میرود
آن چشم ِ جادوانهی عابدفریب بین
کِش کاروان ِ سِحر ز دنباله میرود
از ره مرو به عشوهی دنیا که این عجوز
مکاره مینشیند و مُحتاله میرود
باد ِ بهار میوزد از گلسِتان ِ شاه
وز ژاله باده در قدح ِ لاله میرود
حافظ! ز شوق ِ مجلس ِ سلطان غیاث ِ دین
غافل مشو که کار ِ تو از ناله میرود
#حافظ
#غزل225
وین بحث با ثلاثهی غساله میرود
می ده که نوعروس ِ چمن حدّ ِ حُسن یافت
کار این زمان ز صنعت ِ دلاله میرود
شِکرشکن شوند همه طوطیان ِ هند
زین قند ِ پارسی که به بنگاله میرود
طی ِ مکان ببین و زمان در سلوک ِ شعر
کاین طفل یک شبه ره ِ یک ساله میرود
آن چشم ِ جادوانهی عابدفریب بین
کِش کاروان ِ سِحر ز دنباله میرود
از ره مرو به عشوهی دنیا که این عجوز
مکاره مینشیند و مُحتاله میرود
باد ِ بهار میوزد از گلسِتان ِ شاه
وز ژاله باده در قدح ِ لاله میرود
حافظ! ز شوق ِ مجلس ِ سلطان غیاث ِ دین
غافل مشو که کار ِ تو از ناله میرود
#حافظ
#غزل225
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
چند کتاب مفید
دربارهٔ حافظ
۱– در مرحلهٔ اول اهمیت، از کوچهٔ رندانِ دکتر عبدالحسین زرینکوب را برایتان توصیه میکنم که حتما بخوانید.
این کتاب از نوعی اجتهاد و تحقیق در مورد حافظ برخوردار است و استاد زرینکوب که در زمینههای مختلف اعم از نقد ادبی، مسائل اجتماعی، تاریخی، عرفانی و... صاحبنظر هستند یکتنه کار بسیار وسیعی انجام دادهاند. خیلی مفید است و حتما بخوانید.
۲– بحث در احوال و افکار حافظ از دکتر غنی که به عنوان مدخل کار مهم است و جلد اولش در مسائل تاریخی _ اجتماعی عصر حافظ است.
۳– مقدمه ای بر حافظشناسی از دکتر منوچهر مرتضوی استاد دانشگاه تبریز کتاب بسیار خوبی است که آمیخته ای از جنبه های عرفانی و ادبی است.
۴– فرهنگ اشعار حافظ ، تزِ دکتری دکتر احمدعلی رجایی است. در این کتاب مقداری اصطلاحات عرفانی را بررسی کرده است.
۵– نقشی از حافظ، اثر علی دشتی. به جنبههای سیاسی نویسنده اصلاً کاری نداریم، اما ذوق پختهٔ درخشانی داشت که به خصوص برای مبتدیان خوب است و خسته هم نمیکند.
برای حل مشکلات ابیات حافظ از قدما:
۱– لطيفهٔ غیبی، شاه محمد دارابی،
هرچند همهٔ معانی که کرده خوب نیست.
۲– جلال الدین دوانی که از حکمای برجستهٔ قرن نهم است.
از معاصرین:
۱– بانگ جرس، پرتو علوی: در این که تحقیقاتی را در عقاید و آراء حافظ جمع آوری کرده و ارائه میدهد کتاب خوبی است.
۲– دیوان حافظ، چاپ انجوی شیرازی:
از چاپهای خوب است و سه امتیاز
دارد: اول دارا بودن فهرست واژگانی، که فرکانس کلمهها را نشان میدهد؛
دوم استفادههایی را که حافظ از شاعران دیگر کرده در پاورقی نشان میدهد؛
سوم دارای مقدمهای است که هرچند شائبهٔ ژورنالیستی دارد اما خوب است.
۳– در جستجوی حافظ رحیم ذوالنور، که مرد ادیب و فاضلی است و ادعایی هم
ندارد. تنها ایراد کتاب حجم زیاد آن است. اطلاعات خوبی در باب ابيات هریک از غزلها به شما میدهد، همراه با معنی واژهها و برخی نکات دستوری و بلاغی.
۴– واژهنامهٔ غزلهای حافظ، از خدیوجم، در مقدمهٔ کتابشناسی حافظ را آورده که راهنمای خوبی است.
۵– ذهن و زبان حافظ، از بهاء الدین خرمشاهی، کتاب بسیار خوبی است و نوعی کار سیستماتیک است با ذوق خوب.
محمدرضا شفیعی کدکنی
این کیمیای هستی
جلد سوم، صص ۲۷–۲۵
#حافظ
ـــــــــــــــــــــــ
چند کتاب مفید
دربارهٔ حافظ
۱– در مرحلهٔ اول اهمیت، از کوچهٔ رندانِ دکتر عبدالحسین زرینکوب را برایتان توصیه میکنم که حتما بخوانید.
این کتاب از نوعی اجتهاد و تحقیق در مورد حافظ برخوردار است و استاد زرینکوب که در زمینههای مختلف اعم از نقد ادبی، مسائل اجتماعی، تاریخی، عرفانی و... صاحبنظر هستند یکتنه کار بسیار وسیعی انجام دادهاند. خیلی مفید است و حتما بخوانید.
۲– بحث در احوال و افکار حافظ از دکتر غنی که به عنوان مدخل کار مهم است و جلد اولش در مسائل تاریخی _ اجتماعی عصر حافظ است.
۳– مقدمه ای بر حافظشناسی از دکتر منوچهر مرتضوی استاد دانشگاه تبریز کتاب بسیار خوبی است که آمیخته ای از جنبه های عرفانی و ادبی است.
۴– فرهنگ اشعار حافظ ، تزِ دکتری دکتر احمدعلی رجایی است. در این کتاب مقداری اصطلاحات عرفانی را بررسی کرده است.
۵– نقشی از حافظ، اثر علی دشتی. به جنبههای سیاسی نویسنده اصلاً کاری نداریم، اما ذوق پختهٔ درخشانی داشت که به خصوص برای مبتدیان خوب است و خسته هم نمیکند.
برای حل مشکلات ابیات حافظ از قدما:
۱– لطيفهٔ غیبی، شاه محمد دارابی،
هرچند همهٔ معانی که کرده خوب نیست.
۲– جلال الدین دوانی که از حکمای برجستهٔ قرن نهم است.
از معاصرین:
۱– بانگ جرس، پرتو علوی: در این که تحقیقاتی را در عقاید و آراء حافظ جمع آوری کرده و ارائه میدهد کتاب خوبی است.
۲– دیوان حافظ، چاپ انجوی شیرازی:
از چاپهای خوب است و سه امتیاز
دارد: اول دارا بودن فهرست واژگانی، که فرکانس کلمهها را نشان میدهد؛
دوم استفادههایی را که حافظ از شاعران دیگر کرده در پاورقی نشان میدهد؛
سوم دارای مقدمهای است که هرچند شائبهٔ ژورنالیستی دارد اما خوب است.
۳– در جستجوی حافظ رحیم ذوالنور، که مرد ادیب و فاضلی است و ادعایی هم
ندارد. تنها ایراد کتاب حجم زیاد آن است. اطلاعات خوبی در باب ابيات هریک از غزلها به شما میدهد، همراه با معنی واژهها و برخی نکات دستوری و بلاغی.
۴– واژهنامهٔ غزلهای حافظ، از خدیوجم، در مقدمهٔ کتابشناسی حافظ را آورده که راهنمای خوبی است.
۵– ذهن و زبان حافظ، از بهاء الدین خرمشاهی، کتاب بسیار خوبی است و نوعی کار سیستماتیک است با ذوق خوب.
محمدرضا شفیعی کدکنی
این کیمیای هستی
جلد سوم، صص ۲۷–۲۵
#حافظ
Forwarded from شفای درون 1 (M. Mehran)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ناگهان پرده برانداختهای یعنی چه؟
مست از خانه برون تاختهای یعنی چه؟
زلف در دست صبا، گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساختهای یعنی چه؟
شاهِ خوبانی و منظور گدایان شدهای
قدر این مرتبه نشناختهای یعنی چه؟
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
بازم از پای درانداختهای یعنی چه؟
سخنت رمزِ دهان گفت و کمر سِرّ میان
وز میان تیغ به ما آختهای یعنی چه؟
هر کس از مُهرهٔ مِهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باختهای یعنی چه؟
حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار
خانه از غیر نپرداختهای یعنی چه؟
غزل: #حافظ
با صدای #استاد شجریان
و ویدیوی دیدنی از مناظر زیبای پاییزی
https://t.me/Shafaye_Daroon
مست از خانه برون تاختهای یعنی چه؟
زلف در دست صبا، گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساختهای یعنی چه؟
شاهِ خوبانی و منظور گدایان شدهای
قدر این مرتبه نشناختهای یعنی چه؟
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
بازم از پای درانداختهای یعنی چه؟
سخنت رمزِ دهان گفت و کمر سِرّ میان
وز میان تیغ به ما آختهای یعنی چه؟
هر کس از مُهرهٔ مِهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باختهای یعنی چه؟
حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار
خانه از غیر نپرداختهای یعنی چه؟
غزل: #حافظ
با صدای #استاد شجریان
و ویدیوی دیدنی از مناظر زیبای پاییزی
https://t.me/Shafaye_Daroon
Forwarded from 🍂 پاییزخوانی 🍂
🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨
روزهای خوب پاییز در هفته ی پیش رو:
💢یکشنبه 15 مهرماه با دکتر #عبدالرضا_مدرس_زاده در نیمور مهربان
💢دوشنبه 16 مهرماه با دکتر #قدمعلی_سرامی در دلیجان عزیز
💢پنجشنبه 19 مهرماه با دکتر #عباسعلی_وفایی در اراک پرخاطره
با #مولوی و #فردوسی و #حافظ پاییز رو پیش می بریم و البته عشق را.
از برنامه ها با همراهی و همدلی خود، حمایت کنید ان شاءالله 🙏
@paeizrahimi
#ودیگر_هیچ
✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨
روزهای خوب پاییز در هفته ی پیش رو:
💢یکشنبه 15 مهرماه با دکتر #عبدالرضا_مدرس_زاده در نیمور مهربان
💢دوشنبه 16 مهرماه با دکتر #قدمعلی_سرامی در دلیجان عزیز
💢پنجشنبه 19 مهرماه با دکتر #عباسعلی_وفایی در اراک پرخاطره
با #مولوی و #فردوسی و #حافظ پاییز رو پیش می بریم و البته عشق را.
از برنامه ها با همراهی و همدلی خود، حمایت کنید ان شاءالله 🙏
@paeizrahimi
#ودیگر_هیچ
✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨