چرا #هانا #آرنت #فلسفه را رها کرد تا با جهان روبهرو شود.
هانا آرنت ، فیلسوف و نظریه پرداز سیاسی آلمانی-آمریکایی، به دلیل نقدش به فلسفه سنتی و گرایش به مسائل عینی و سیاسی مشهور است. این مقاله دلایل این تغییر جهت را بررسی میکند:
انتقاد از فلسفه انتزاعی :
آرنت معتقد بود فلسفه سنتی ، از افلاطون تا هایدگر بیش ازحد بر مفاهیم انتزاعی متمرکز است و از واقعیت های انسانی و سیاسی فاصله گرفته است. او به جای تأمل در "حقیقت متعالی"، به تحلیل رویدادهای ملموس مانند ظهور توتالیتاریسم پرداخت.
تجربه های شخصی :
فرار از آلمان نازی به دلیل تبار یهودی و مشاهده وحشت هولوکاست، او را به سمت بررسی ریشه های شر و سیاستهای عملی سوق داد. مفهوم "ابتذال شر" در گزارش محاکمه آیشمن، نشان دهنده تأکید او بر نقش بیفکری افراد عادی در فجایع است.
تأکید بر عمل و جهان عمومی :
در کتاب وضع بشر، آرنت "عمل" را به عنوان بالاترین فعالیت انسانی معرفی میکند که در حوزه عمومی و از طریق تعامل با دیگران محقق میشود. او میان «کار»، «ساخت» و «عمل» تمایز قائل شد و بر اهمیت زندگی فعال
Vita activa
در مقابل زندگی تأملی
Vita contemplativa
تأکید کرد.
روایتگری به جای سیستم های فلسفی :
آرنت از روایتهای تاریخی و زندگینامه های برای تحلیل پدیده هایی مانند توتالیتاریسم استفاده کرد. او معتقد بود فهم جهان از طریق قصه گویی و توجه به تکثر انسانی ممکن است.
مفهوم ناتالیتی (تولد) :
ایده «ناتالیتی» او بر امکان آغازگری و تغییر در سیاست تأکید دارد، که امیدی در مقابل تاریکی های قرن بیستم ایجاد میکند.
ارثیهی فکری :
آرنت نه فلسفه را رد کرد و نه کاملاً از هایدگر (استادش) فاصله گرفت، اما رویکردی میان رشته ای را برگزید که فلسفه، تاریخ، و سیاست را برای درک انسان مدرن ترکیب میکند.
نتیجه گیری از این نوشتار :
آرنت با عبور از مرزهای فلسفه محض، به چهرهای پیشگام در نظریه سیاسی تبدیل شد که تعامل انسان با جهان واقعی و مسئولیت پذیری جمعی را مرکز اندیشه خود قرار داد.
خاستگاه : 👉
⚛ @AndisheKonim
هانا آرنت ، فیلسوف و نظریه پرداز سیاسی آلمانی-آمریکایی، به دلیل نقدش به فلسفه سنتی و گرایش به مسائل عینی و سیاسی مشهور است. این مقاله دلایل این تغییر جهت را بررسی میکند:
انتقاد از فلسفه انتزاعی :
آرنت معتقد بود فلسفه سنتی ، از افلاطون تا هایدگر بیش ازحد بر مفاهیم انتزاعی متمرکز است و از واقعیت های انسانی و سیاسی فاصله گرفته است. او به جای تأمل در "حقیقت متعالی"، به تحلیل رویدادهای ملموس مانند ظهور توتالیتاریسم پرداخت.
تجربه های شخصی :
فرار از آلمان نازی به دلیل تبار یهودی و مشاهده وحشت هولوکاست، او را به سمت بررسی ریشه های شر و سیاستهای عملی سوق داد. مفهوم "ابتذال شر" در گزارش محاکمه آیشمن، نشان دهنده تأکید او بر نقش بیفکری افراد عادی در فجایع است.
تأکید بر عمل و جهان عمومی :
در کتاب وضع بشر، آرنت "عمل" را به عنوان بالاترین فعالیت انسانی معرفی میکند که در حوزه عمومی و از طریق تعامل با دیگران محقق میشود. او میان «کار»، «ساخت» و «عمل» تمایز قائل شد و بر اهمیت زندگی فعال
Vita activa
در مقابل زندگی تأملی
Vita contemplativa
تأکید کرد.
روایتگری به جای سیستم های فلسفی :
آرنت از روایتهای تاریخی و زندگینامه های برای تحلیل پدیده هایی مانند توتالیتاریسم استفاده کرد. او معتقد بود فهم جهان از طریق قصه گویی و توجه به تکثر انسانی ممکن است.
مفهوم ناتالیتی (تولد) :
ایده «ناتالیتی» او بر امکان آغازگری و تغییر در سیاست تأکید دارد، که امیدی در مقابل تاریکی های قرن بیستم ایجاد میکند.
ارثیهی فکری :
آرنت نه فلسفه را رد کرد و نه کاملاً از هایدگر (استادش) فاصله گرفت، اما رویکردی میان رشته ای را برگزید که فلسفه، تاریخ، و سیاست را برای درک انسان مدرن ترکیب میکند.
نتیجه گیری از این نوشتار :
آرنت با عبور از مرزهای فلسفه محض، به چهرهای پیشگام در نظریه سیاسی تبدیل شد که تعامل انسان با جهان واقعی و مسئولیت پذیری جمعی را مرکز اندیشه خود قرار داد.
خاستگاه : 👉
⚛ @AndisheKonim
Big Think
Why Hannah Arendt left philosophy behind to face the world
Arendt thought 20th-century philosophy had become too abstract. She called for "active thinking" that prepares us to live in the real world.
داینوسوکوس ، کروکودیل غولپیکر ماقبلتاریخ ، عضو خانوادهی تمساحها نبود.
مقالهی تازهای که در
Science
منتشر شده ...
⚛ @AndisheKonim
ادامه در پست بعدی 👇
مقالهی تازهای که در
Science
منتشر شده ...
⚛ @AndisheKonim
ادامه در پست بعدی 👇
اندیشیدن تنها راه نجات
Photo
ادامهی پست فوق 👆👇
#داینوسوکوس ، #کروکودیل غولپیکر ماقبلتاریخ ، عضو خانوادهی تمساحها نبود.
مقالهی تازهای که در l
Science
منتشر شده، تصویری تازه از یکی از ترسناکترین خزندگان ماقبلتاریخ،
Deinosuchus riograndensis
کروکودیل وحشتناک ، ارائه میدهد
Deinosuchus
که در دورهی کرتاسهی پسین در آمریکای شمالی زندگی میکرد، پیشتر به عنوان خویشاوند نزدیک تمساحهای امروزی (آلیگاتورها) شناخته میشد.
اما پژوهش تازه نشان میدهد که
Deinosuchus
اساساً به شاخهای متفاوت از کروکودیلها تعلق دارد؛ یعنی از تبار تمساحها نیست.
برخلاف تمساحها که نمیتوانند در آب شور زنده بمانند، به نظر میرسد
Deinosuchus
تحمل آب شور داشته و حتی احتمالاً از دریای داخلی غربی که آمریکای شمالی را به دو بخش تقسیم میکرد، عبور کرده است.
پژوهشگران با بررسی ۲۱۹ ویژگی فیزیکی در ۱۲۸ گونهی زنده و منقرضشدهی کروکودیلی، درخت تبارزایی
Family tree
جدیدی ترسیم کردهاند.
یافتهها نشان میدهند که گونههای غولپیکر کروکودیلی در طی ۱۳۰ میلیون سال گذشته بارها و در نقاط مختلف دنیا پدید آمدهاند_یعنی بزرگجثه بودن در میان این جانوران یک پدیدهی استثنایی نبوده، بلکه نوعی روند تکرارشوندهی تکاملی است.
• طول واقعی
Deinosuchus
احتمالاً کمتر از آن چیزی بوده که قبلاً تصور میشد (حداکثر ۷/۷ متر، نه دوازده متر).
• در آفریقا، آمریکای جنوبی و آسیا نیز کروکودیلهای عظیمالجثه مشابهی در دورههای مختلف زندگی میکردهاند.
• تمساحهای امروزی احتمالاً از نیاکانی مقاوم به آب شور تکامل یافتهاند، اما این ویژگی را از دست دادهاند_و این محدودیت در زیستگاه میتواند یکی از دلایل کوچکی جثهشان در قیاس با خویشاوندان غولآسای پیشاتاریخی باشد.
بنمایهها :
Science
Nature
ترجمهی : سام آریامنش
⚛ @AndisheKonim
#داینوسوکوس ، #کروکودیل غولپیکر ماقبلتاریخ ، عضو خانوادهی تمساحها نبود.
مقالهی تازهای که در l
Science
منتشر شده، تصویری تازه از یکی از ترسناکترین خزندگان ماقبلتاریخ،
Deinosuchus riograndensis
کروکودیل وحشتناک ، ارائه میدهد
Deinosuchus
که در دورهی کرتاسهی پسین در آمریکای شمالی زندگی میکرد، پیشتر به عنوان خویشاوند نزدیک تمساحهای امروزی (آلیگاتورها) شناخته میشد.
اما پژوهش تازه نشان میدهد که
Deinosuchus
اساساً به شاخهای متفاوت از کروکودیلها تعلق دارد؛ یعنی از تبار تمساحها نیست.
برخلاف تمساحها که نمیتوانند در آب شور زنده بمانند، به نظر میرسد
Deinosuchus
تحمل آب شور داشته و حتی احتمالاً از دریای داخلی غربی که آمریکای شمالی را به دو بخش تقسیم میکرد، عبور کرده است.
پژوهشگران با بررسی ۲۱۹ ویژگی فیزیکی در ۱۲۸ گونهی زنده و منقرضشدهی کروکودیلی، درخت تبارزایی
Family tree
جدیدی ترسیم کردهاند.
یافتهها نشان میدهند که گونههای غولپیکر کروکودیلی در طی ۱۳۰ میلیون سال گذشته بارها و در نقاط مختلف دنیا پدید آمدهاند_یعنی بزرگجثه بودن در میان این جانوران یک پدیدهی استثنایی نبوده، بلکه نوعی روند تکرارشوندهی تکاملی است.
• طول واقعی
Deinosuchus
احتمالاً کمتر از آن چیزی بوده که قبلاً تصور میشد (حداکثر ۷/۷ متر، نه دوازده متر).
• در آفریقا، آمریکای جنوبی و آسیا نیز کروکودیلهای عظیمالجثه مشابهی در دورههای مختلف زندگی میکردهاند.
• تمساحهای امروزی احتمالاً از نیاکانی مقاوم به آب شور تکامل یافتهاند، اما این ویژگی را از دست دادهاند_و این محدودیت در زیستگاه میتواند یکی از دلایل کوچکی جثهشان در قیاس با خویشاوندان غولآسای پیشاتاریخی باشد.
بنمایهها :
Science
Nature
ترجمهی : سام آریامنش
⚛ @AndisheKonim
Science
‘Terrible crocodile’ was not related to modern alligators
A new analysis finds supersize crocodilians evolved more frequently than scientists once thought
#فسیل آهکی قدیمیترین #مورچه جهان با قدمت ۱۱۳ میلیون سال در برزیل کشف شد.
مورچهای از گونهای منقرضشده با قدمتی هم دوران با دایناسورها که در شمال شرقی برزیل میزیسته، اکنون بهعنوان قدیمیترین مورچه شناختهشده در علم معرفی شد.
خوانش بیشتر :
https://l.euronews.com/ZUO
⚛ @AndisheKonim
مورچهای از گونهای منقرضشده با قدمتی هم دوران با دایناسورها که در شمال شرقی برزیل میزیسته، اکنون بهعنوان قدیمیترین مورچه شناختهشده در علم معرفی شد.
خوانش بیشتر :
https://l.euronews.com/ZUO
⚛ @AndisheKonim
Forwarded from اندیشیدن تنها راه نجات (NRW)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
موزیک زیبایی برای شناساندن چهره ی پلید #کانفورمیست_ها یا همان #فرصت_طلب_ها
در اصلاح عامیانه به این افراد #حزب_باد گفته میشود.
لینک این پست در کانال اینستاگرام اندیشه :
https://www.instagram.com/reel/DI4enOROYds/?igsh=NnM0ZnloMGs1eW10
⚛ @AndisheKonim
در اصلاح عامیانه به این افراد #حزب_باد گفته میشود.
لینک این پست در کانال اینستاگرام اندیشه :
https://www.instagram.com/reel/DI4enOROYds/?igsh=NnM0ZnloMGs1eW10
⚛ @AndisheKonim
تنوع همدلی در درون گونهها بیشتر از تفاوت میان آنهاست.
پژوهشی تازه از ...
⚛ @AndisheKonim
ادامه در پست بعدی 👇
پژوهشی تازه از ...
⚛ @AndisheKonim
ادامه در پست بعدی 👇
اندیشیدن تنها راه نجات
Photo
ادامهی پست فوق 👆👇
تنوع همدلی در درون گونهها بیشتر از تفاوت میان آنهاست.
پژوهشی تازه از دانشگاه دورهام نشان میدهد که میزان همدلی و رفتارهای تسلیبخش در بین بونوبوها و شامپانزهها بیشتر در درون هر گونه متفاوت است تا میان آنها. این پژوهش که در دو پناهگاه حفاظتشده در کنگو و زامبیا انجام شده، رفتارهای ۹۰ فرد از این دو گونه را پس از رویدادهای طبیعیِ استرسزا مانند درگیری، بررسی کرده است.
نتایج نشان میدهد که هر دو گونه با نرخ نسبتاً مشابهی به تسلی همنوعانشان میپردازند. برخلاف تصور رایج که بونوبوها را گونهای ذاتاً همدل و شامپانزهها را پرخاشگر میداند، این پزوهش نشان میدهد که ویژگیهای فردی و اجتماعی درون هر گونه تأثیر بیشتری در بروز رفتار همدلانه دارند. بونوبوهای جوان بیشتر از بزرگسالان به تسلی دادن و دریافت تسلی میپردازند، و در شامپانزهها نیز نرهای جوان و دوستان نزدیک نقش برجستهتری دارند.
رفتارهایی مانند در آغوش گرفتن، گرفتن دست و تماس بدنی، از جمله شیوههای تسلی در هر دو گونهاند؛ رفتاری که بهشکل چشمگیری با رفتارهای همدلانه در انسانها شباهت دارد. پژوهشگران باور دارند که این یافتهها، به همراه شباهتهای رفتاری در زمینههایی مانند پرخاشگری و روابط اجتماعی، گویای آن است که همدلی ریشههای مشترکی در نیاکان ما و این دو گونه دارد.
بر پایه این پژوهش، همدلی ویژگیای انعطافپذیر و وابسته به شرایط فردی و اجتماعی است، نه یک خصوصیت ثابت ژنتیکی. گام بعدی پژوهشگران، بررسی این الگوها در شرایط طبیعیتر و محیطهای گوناگون است تا شناخت بهتری از سیر تکاملی رفتارهای اجتماعی در انسان و خویشاوندان نزدیک او بهدست آید.
خاستگاه ؛
Evolution and Human Behavior (2025)
ترجمهی : سام آریامنش
⚛ @AndisheKonim
تنوع همدلی در درون گونهها بیشتر از تفاوت میان آنهاست.
پژوهشی تازه از دانشگاه دورهام نشان میدهد که میزان همدلی و رفتارهای تسلیبخش در بین بونوبوها و شامپانزهها بیشتر در درون هر گونه متفاوت است تا میان آنها. این پژوهش که در دو پناهگاه حفاظتشده در کنگو و زامبیا انجام شده، رفتارهای ۹۰ فرد از این دو گونه را پس از رویدادهای طبیعیِ استرسزا مانند درگیری، بررسی کرده است.
نتایج نشان میدهد که هر دو گونه با نرخ نسبتاً مشابهی به تسلی همنوعانشان میپردازند. برخلاف تصور رایج که بونوبوها را گونهای ذاتاً همدل و شامپانزهها را پرخاشگر میداند، این پزوهش نشان میدهد که ویژگیهای فردی و اجتماعی درون هر گونه تأثیر بیشتری در بروز رفتار همدلانه دارند. بونوبوهای جوان بیشتر از بزرگسالان به تسلی دادن و دریافت تسلی میپردازند، و در شامپانزهها نیز نرهای جوان و دوستان نزدیک نقش برجستهتری دارند.
رفتارهایی مانند در آغوش گرفتن، گرفتن دست و تماس بدنی، از جمله شیوههای تسلی در هر دو گونهاند؛ رفتاری که بهشکل چشمگیری با رفتارهای همدلانه در انسانها شباهت دارد. پژوهشگران باور دارند که این یافتهها، به همراه شباهتهای رفتاری در زمینههایی مانند پرخاشگری و روابط اجتماعی، گویای آن است که همدلی ریشههای مشترکی در نیاکان ما و این دو گونه دارد.
بر پایه این پژوهش، همدلی ویژگیای انعطافپذیر و وابسته به شرایط فردی و اجتماعی است، نه یک خصوصیت ثابت ژنتیکی. گام بعدی پژوهشگران، بررسی این الگوها در شرایط طبیعیتر و محیطهای گوناگون است تا شناخت بهتری از سیر تکاملی رفتارهای اجتماعی در انسان و خویشاوندان نزدیک او بهدست آید.
خاستگاه ؛
Evolution and Human Behavior (2025)
ترجمهی : سام آریامنش
⚛ @AndisheKonim
دو راه ، یک هدف
در یک پژوهش جامع از سوی مؤسسه ماکس پلانک برای زیستشناسی فرگشتی، زندگی تولیدمثلی ۲۴۴ موش خانگی نر، از نژادهای وحشی، در محوطههایی شبیه به زیستگاه طبیعی و طی مدت حداکثر یازده ماه دنبال شد. هدف پژوهش، بررسی استراتژیهای جفتگیری در این گونه از موشها بود که در شرایط طبیعی مانند انبارها یا زیرزمینها یافت میشوند.
نتایج نشان داد که موشهای نر از دو راهبرد متفاوت برای جفتگیری استفاده میکنند:
برخی به دفاع از قلمرو خود و جذب مادهها در آن منطقه میپردازند، در حالی که برخی دیگر بهجای تثبیت قلمرو، مدام در جستجوی جفتگیریهای سریع و موقتاند. این رفتارها، برخلاف تصور رایج، الزاماً ژنتیکی یا "برنامهریزیشده" نیستند، بلکه بر پایهی شرایط فردی و محیطی شکل میگیرند؛ مفهومی که زیستشناسان تکاملی آن را «بهرهبرداری از فرصت در شرایط نامطلوب» توصیف میکنند.
موشهایی که نمیتوانند در رقابت برای قلمرو موفق شوند، بهگونهای سازگارانه رفتارهای مهاجرانه در پیش میگیرند. این انعطافپذیری رفتاری در زمان حال شکل میگیرد و وابسته به وضعیت جسمی، شدت رقابت، و شرایط محیطی است. به بیان دیگر، آنها «در لحظه» تصمیم میگیرند که کدام راهبرد برای بقا و انتقال ژنهایشان مناسبتر است.
با این حال، هر یک از این دو راهبرد هزینهها و مزایای خاص خود را دارند. موشهای قلعهدار
Territorial
معمولاً فرزندان بیشتری دارند، اما به بهای افزایش استرس و خطر آسیب. در مقابل، موشهای مهاجر
Roamers
اگرچه دفعات کمتری جفتگیری میکنند، اما با داشتن بیضههای بزرگتر و سرمایهگذاری بیشتر بر تولید اسپرم، در برخوردهای کوتاهمدت نیز موفقاند. در مجموع، هر دو استراتژی میتوانند به موفقیت تولیدمثلی مشابهی در طول زندگی منجر شوند.
این پژوهش نشان میدهد که راهبردهای جفتگیری در موشهای نر نهتنها به صفات شخصیتی و فیزیولوژیک آنها وابستهاند، بلکه بهشدت از بستر اجتماعی و محیطی اثر میپذیرند. همچنین این یافتهها نمونهای بارز از چگونگی تطبیقپذیری حیوانات در شرایط رقابتی و پویا ارائه میدهد، و روشن میسازد که در جهان طبیعی، موفقیت تولیدمثل میتواند از مسیرهای گوناگون و حتی متضاد حاصل شود.
خاستگاه :
Journal of Animal Ecology (2025)
⚛ @AndisheKonim
در یک پژوهش جامع از سوی مؤسسه ماکس پلانک برای زیستشناسی فرگشتی، زندگی تولیدمثلی ۲۴۴ موش خانگی نر، از نژادهای وحشی، در محوطههایی شبیه به زیستگاه طبیعی و طی مدت حداکثر یازده ماه دنبال شد. هدف پژوهش، بررسی استراتژیهای جفتگیری در این گونه از موشها بود که در شرایط طبیعی مانند انبارها یا زیرزمینها یافت میشوند.
نتایج نشان داد که موشهای نر از دو راهبرد متفاوت برای جفتگیری استفاده میکنند:
برخی به دفاع از قلمرو خود و جذب مادهها در آن منطقه میپردازند، در حالی که برخی دیگر بهجای تثبیت قلمرو، مدام در جستجوی جفتگیریهای سریع و موقتاند. این رفتارها، برخلاف تصور رایج، الزاماً ژنتیکی یا "برنامهریزیشده" نیستند، بلکه بر پایهی شرایط فردی و محیطی شکل میگیرند؛ مفهومی که زیستشناسان تکاملی آن را «بهرهبرداری از فرصت در شرایط نامطلوب» توصیف میکنند.
موشهایی که نمیتوانند در رقابت برای قلمرو موفق شوند، بهگونهای سازگارانه رفتارهای مهاجرانه در پیش میگیرند. این انعطافپذیری رفتاری در زمان حال شکل میگیرد و وابسته به وضعیت جسمی، شدت رقابت، و شرایط محیطی است. به بیان دیگر، آنها «در لحظه» تصمیم میگیرند که کدام راهبرد برای بقا و انتقال ژنهایشان مناسبتر است.
با این حال، هر یک از این دو راهبرد هزینهها و مزایای خاص خود را دارند. موشهای قلعهدار
Territorial
معمولاً فرزندان بیشتری دارند، اما به بهای افزایش استرس و خطر آسیب. در مقابل، موشهای مهاجر
Roamers
اگرچه دفعات کمتری جفتگیری میکنند، اما با داشتن بیضههای بزرگتر و سرمایهگذاری بیشتر بر تولید اسپرم، در برخوردهای کوتاهمدت نیز موفقاند. در مجموع، هر دو استراتژی میتوانند به موفقیت تولیدمثلی مشابهی در طول زندگی منجر شوند.
این پژوهش نشان میدهد که راهبردهای جفتگیری در موشهای نر نهتنها به صفات شخصیتی و فیزیولوژیک آنها وابستهاند، بلکه بهشدت از بستر اجتماعی و محیطی اثر میپذیرند. همچنین این یافتهها نمونهای بارز از چگونگی تطبیقپذیری حیوانات در شرایط رقابتی و پویا ارائه میدهد، و روشن میسازد که در جهان طبیعی، موفقیت تولیدمثل میتواند از مسیرهای گوناگون و حتی متضاد حاصل شود.
خاستگاه :
Journal of Animal Ecology (2025)
⚛ @AndisheKonim