نیمی از گاز هیدروژن گمشدهی کیهان پیدا شد.
دانشمندان مدتها میدانستند که چیزی از مادهی معمولی (باریونی) کیهان کم است. طبق مدل بیگبنگ، حدود ۱۵٪ کل جرم-انرژی جهان باید از مادهی معمولی (نه ماده تاریک) تشکیل شده باشد؛ اما وقتی ستارهها و کهکشانها و گازهای مرئی را شمردند، بیش از نیمی از آن پیدا نمیشد.
اکنون پژوهشگران دریافتند که این مادهی گمشده در قالب گاز هیدروژن یونیزه (گازی که الکترونهایش را از دست داده) و بسیار رقیق در هالهای بزرگ پیرامون کهکشانها وجود دارد. این هاله بسیار گستردهتر از چیزی است که قبلاً تصور میشد.
برای دیدن این گاز کمنور، تصاویر حدود ۷ میلیون کهکشان را روی هم قرار دادند ، تکنیکی به نام
Stacking
و از اثری به نام اثر کینماتیک سونیایف-زلدوویچ (kSZ) استفاده کردند.
(این اثر: وقتی نور زمینهی کیهان (CMB) از میان گازهای یونیزه عبور میکند، کمی پراکنده میشود و باعث تغییرات کوچکی در دمای آن ناحیه میشود).
دادهها نشان میدهند که این گاز در هالهی پیرامون کهکشانها و در رشتههای کیهانی
Cosmic Filaments
پراکنده است.
احتمالاً سیاهچالههای مرکزی کهکشانها در دورههای مختلفی از عمرشان فعال میشوند (نه فقط در زمان تولدشان) و گازها را به دوردست پرتاب میکنند.
مدلهای کنونی کیهانشناسی باید این هالههای بزرگ و بازخوردهای (feedback) شدیدتر را در نظر بگیرند.
شناخت محل گازها کمک میکند مدلهای دقیقتری از تکامل کهکشان و جهان بسازیم.
این یافته ممکن است تناقضهایی را دربارهی چگالی تودهای
Clumpiness
جهان رفع کند.
ترجمهی : سام آریامنش
توضیح چند مفهوم که در ترجمه بود:
ماده باریونی یعنی مادهی معمولی (اتمها) که از پروتون و نوترون ساخته شده، بر خلاف ماده تاریک.
گاز یونیزه یعنی گازی که اتمهایش الکترون از دست دادهاند و بار مثبت دارند.
مفهوم CMB یعنی نور پسزمینهی مایکروویوی کیهان، بازمانده از بیگبنگ.
اثر kSZ پراکندگی نور CMB بهوسیلهی حرکت الکترونهای گاز یونیزه است و
Cosmic Filaments
همان رشتههای عظیم گاز و کهکشان که ساختار بزرگمقیاس جهان را میسازند است.
خاستگاه :
ArXiv (2024)
⚛ @AndisheKonim
دانشمندان مدتها میدانستند که چیزی از مادهی معمولی (باریونی) کیهان کم است. طبق مدل بیگبنگ، حدود ۱۵٪ کل جرم-انرژی جهان باید از مادهی معمولی (نه ماده تاریک) تشکیل شده باشد؛ اما وقتی ستارهها و کهکشانها و گازهای مرئی را شمردند، بیش از نیمی از آن پیدا نمیشد.
اکنون پژوهشگران دریافتند که این مادهی گمشده در قالب گاز هیدروژن یونیزه (گازی که الکترونهایش را از دست داده) و بسیار رقیق در هالهای بزرگ پیرامون کهکشانها وجود دارد. این هاله بسیار گستردهتر از چیزی است که قبلاً تصور میشد.
برای دیدن این گاز کمنور، تصاویر حدود ۷ میلیون کهکشان را روی هم قرار دادند ، تکنیکی به نام
Stacking
و از اثری به نام اثر کینماتیک سونیایف-زلدوویچ (kSZ) استفاده کردند.
(این اثر: وقتی نور زمینهی کیهان (CMB) از میان گازهای یونیزه عبور میکند، کمی پراکنده میشود و باعث تغییرات کوچکی در دمای آن ناحیه میشود).
دادهها نشان میدهند که این گاز در هالهی پیرامون کهکشانها و در رشتههای کیهانی
Cosmic Filaments
پراکنده است.
احتمالاً سیاهچالههای مرکزی کهکشانها در دورههای مختلفی از عمرشان فعال میشوند (نه فقط در زمان تولدشان) و گازها را به دوردست پرتاب میکنند.
مدلهای کنونی کیهانشناسی باید این هالههای بزرگ و بازخوردهای (feedback) شدیدتر را در نظر بگیرند.
شناخت محل گازها کمک میکند مدلهای دقیقتری از تکامل کهکشان و جهان بسازیم.
این یافته ممکن است تناقضهایی را دربارهی چگالی تودهای
Clumpiness
جهان رفع کند.
ترجمهی : سام آریامنش
توضیح چند مفهوم که در ترجمه بود:
ماده باریونی یعنی مادهی معمولی (اتمها) که از پروتون و نوترون ساخته شده، بر خلاف ماده تاریک.
گاز یونیزه یعنی گازی که اتمهایش الکترون از دست دادهاند و بار مثبت دارند.
مفهوم CMB یعنی نور پسزمینهی مایکروویوی کیهان، بازمانده از بیگبنگ.
اثر kSZ پراکندگی نور CMB بهوسیلهی حرکت الکترونهای گاز یونیزه است و
Cosmic Filaments
همان رشتههای عظیم گاز و کهکشان که ساختار بزرگمقیاس جهان را میسازند است.
خاستگاه :
ArXiv (2024)
⚛ @AndisheKonim
arXiv.org
Evidence for large baryonic feedback at low and intermediate...
Recent advances in cosmological observations have provided an unprecedented opportunity to investigate the distribution of baryons relative to the underlying matter. In this work, we robustly show...
پژوهشها نشان میدهد #مردان سریعتر از #زنان #عاشق میشوند.
یک پژوهش تازه از دانشگاه ملی استرالیا نشان داده که مردان کمی زودتر و بیشتر(تعدد؛ یعنی به طور میانگین مردان چندین مرتبه بیشتر از زنان عاشق شدن را تجربه میکنند ) از زنان عاشق میشوند، اما زنان درگیرانهتر و شدیدتر به شریک عاطفی خود فکر میکنند. این پژوهش که نخستین نمونه از نوع خود محسوب میشود، با بررسی تفاوتهای تجربه عشق رمانتیک میان زنان و مردان در ۳۳ کشور از اروپا، آمریکای شمالی و آفریقای جنوبی انجام شده است.
در این پژوهش ۸۰۸ جوان ۱۸ تا ۲۵ ساله که در دو سال ابتدایی رابطه عاشقانه بودند، بر اساس شاخصهایی مثل تعداد دفعات عاشق شدن، زمان عاشق شدن، شدت احساسات، میزان فکر کردن به معشوق و میزان تعهد مقایسه شدند.
نتایج نشان داد مردان به طور میانگین حدود یک ماه زودتر از زنان عاشق میشوند. در عوض، زنان عشق را اندکی شدیدتر تجربه میکنند و بیشتر درباره شریک عاطفی خود فکر میکنند.
همچنین یافتهها نشان میدهد که عوامل فردی و محیطی مثل میزان نابرابری جنسیتی در کشورها، نقش مهمی در شدت عشق، میزان درگیری ذهنی و تعهد دارند. به طوری که در کشورهایی با برابری جنسیتی بیشتر، شدت عشق و میزان تفکر وسواسگونه(این میتواند بی ارتباط با قتل هایی که ناشی از جواب رد شنیدن در ایران رخ میدهد هم نباشد؛ یعنی ریشه این اتفاق درواقع همان تبعیض های جنسیتی نهادینه شده است و سنت های عجیب مثل حتی بکارت؛ این حدس مترجم است) درباره شریک عاطفی کمتر است.
این پژوهش بخشی از دادههای نظرسنجی عشق رمانتیک ۲۰۲۲ را تحلیل کرده که بزرگترین مجموعه دادههای جهانی در این زمینه با حضور ۱۵۵۶ جوان عاشق است.
پژوهشگران میگویند این نتایج میتواند در درک بهتر فرایندهای زیستی، فرهنگی و تکاملی عشق مؤثر باشد. آنها باور دارند بخشی از تفاوتهای مشاهده شده ممکن است ریشه در فشارهای تکاملی داشته باشد؛ برای مثال، مردان در محیطهای انسانی اولیه شاید ناچار بودند سریعتر نشانههای تعهد را نشان دهند تا بتوانند دل طرف مقابل را بهدست آورند.
این پژوهش به روشنتر شدن این مسئله کمک میکند که آیا تفاوتهای عاشقانه میان جنسیتها ذاتی است یا بیشتر به شرایط اجتماعی-فرهنگی وابسته است.
خاستگاه :
Biology of Sex Differences (2025)
ترجمهی : سام آریامنش
⚛ @AndisheKonim
یک پژوهش تازه از دانشگاه ملی استرالیا نشان داده که مردان کمی زودتر و بیشتر(تعدد؛ یعنی به طور میانگین مردان چندین مرتبه بیشتر از زنان عاشق شدن را تجربه میکنند ) از زنان عاشق میشوند، اما زنان درگیرانهتر و شدیدتر به شریک عاطفی خود فکر میکنند. این پژوهش که نخستین نمونه از نوع خود محسوب میشود، با بررسی تفاوتهای تجربه عشق رمانتیک میان زنان و مردان در ۳۳ کشور از اروپا، آمریکای شمالی و آفریقای جنوبی انجام شده است.
در این پژوهش ۸۰۸ جوان ۱۸ تا ۲۵ ساله که در دو سال ابتدایی رابطه عاشقانه بودند، بر اساس شاخصهایی مثل تعداد دفعات عاشق شدن، زمان عاشق شدن، شدت احساسات، میزان فکر کردن به معشوق و میزان تعهد مقایسه شدند.
نتایج نشان داد مردان به طور میانگین حدود یک ماه زودتر از زنان عاشق میشوند. در عوض، زنان عشق را اندکی شدیدتر تجربه میکنند و بیشتر درباره شریک عاطفی خود فکر میکنند.
همچنین یافتهها نشان میدهد که عوامل فردی و محیطی مثل میزان نابرابری جنسیتی در کشورها، نقش مهمی در شدت عشق، میزان درگیری ذهنی و تعهد دارند. به طوری که در کشورهایی با برابری جنسیتی بیشتر، شدت عشق و میزان تفکر وسواسگونه(این میتواند بی ارتباط با قتل هایی که ناشی از جواب رد شنیدن در ایران رخ میدهد هم نباشد؛ یعنی ریشه این اتفاق درواقع همان تبعیض های جنسیتی نهادینه شده است و سنت های عجیب مثل حتی بکارت؛ این حدس مترجم است) درباره شریک عاطفی کمتر است.
این پژوهش بخشی از دادههای نظرسنجی عشق رمانتیک ۲۰۲۲ را تحلیل کرده که بزرگترین مجموعه دادههای جهانی در این زمینه با حضور ۱۵۵۶ جوان عاشق است.
پژوهشگران میگویند این نتایج میتواند در درک بهتر فرایندهای زیستی، فرهنگی و تکاملی عشق مؤثر باشد. آنها باور دارند بخشی از تفاوتهای مشاهده شده ممکن است ریشه در فشارهای تکاملی داشته باشد؛ برای مثال، مردان در محیطهای انسانی اولیه شاید ناچار بودند سریعتر نشانههای تعهد را نشان دهند تا بتوانند دل طرف مقابل را بهدست آورند.
این پژوهش به روشنتر شدن این مسئله کمک میکند که آیا تفاوتهای عاشقانه میان جنسیتها ذاتی است یا بیشتر به شرایط اجتماعی-فرهنگی وابسته است.
خاستگاه :
Biology of Sex Differences (2025)
ترجمهی : سام آریامنش
⚛ @AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی با افرادی که عقاید خرافی دارند بحث میکنید، به نظر میرسد که مشکل صرفاً ضعف در استدلال منطقی نیست ، بلکه...
دکتر #آذرخش #مکری
⚛ @AndisheKonim
ادامه در پست بعدی 👇
دکتر #آذرخش #مکری
⚛ @AndisheKonim
ادامه در پست بعدی 👇
اندیشیدن تنها راه نجات
وقتی با افرادی که عقاید خرافی دارند بحث میکنید، به نظر میرسد که مشکل صرفاً ضعف در استدلال منطقی نیست ، بلکه... دکتر #آذرخش #مکری ⚛ @AndisheKonim ادامه در پست بعدی 👇
ادامهی پست فوق 👆👇
وقتی با افرادی که عقاید خرافی دارند بحث میکنید، به نظر میرسد که مشکل صرفاً ضعف در استدلال منطقی نیست، بلکه ریشههای عمیقتری در روانشناسی، جامعهشناسی و حتی ساختار مغز انسان دارد. در واقع، خرافات اغلب نه به دلیل ناتوانی در تفکر منطقی، بلکه به دلیل نیازهای عاطفی، اجتماعی و شناختی خاصی شکل میگیرند و حفظ میشوند. در ادامه به بررسی عمیقتر این موضوع با مثالهای مختلف، نظریهها و منابع معتبر میپردازیم:
چرا بحث با افراد دارای عقاید خرافی صرفاً بحث ضعف استدلال نیست؟
نقش هیجانات و احساسات: خرافات اغلب با احساسات قوی مانند ترس، اضطراب، امید و ناامیدی گره خوردهاند. برای مثال، فردی که به شگون بد شکستن آینه اعتقاد دارد، ممکن است این باور را به دلیل تجربهای منفی پس از شکستن آینه در گذشته (حتی تصادفی) یا به دلیل انتقال این باور از نسلی به نسل دیگر پذیرفته باشد. در این حالت، احساس ترس از وقوع اتفاق بد، قویتر از هر استدلال منطقی مبنی بر عدم وجود رابطه علّی بین شکستن آینه و بدشانسی عمل میکند.
نظریهی ارزیابی شناختی
Cognitive Appraisal Theory
این نظریه بیان میکند که احساسات ما ناشی از ارزیابی شناختی ما از رویدادها هستند. اگر فرد شکستن آینه را به عنوان یک پیشبینی کننده بدشانسی ارزیابی کند، احساس ترس و اضطراب در او ایجاد میشود و این احساس، باور خرافی را تقویت میکند.
Lazarus, R. S. 1991 Emotion and adaptation. Oxford University Press
نیاز به کنترل و پیشبینیپذیری: در مواجهه با عدم قطعیت و رویدادهای غیرقابل پیشبینی، خرافات میتوانند حس کنترل و آرامش کاذب ایجاد کنند. برای مثال، استفاده از طلسم یا انجام یک مراسم خاص قبل از یک امتحان مهم، ممکن است به فرد احساس آمادگی و کنترل بر نتیجه را بدهد، حتی اگر هیچ ارتباط منطقی بین این عمل و موفقیت وجود نداشته باشد.
نظریهی کنترل ادراکشده
Perceived Control Theory
این نظریه بیان میکند که افراد برای حفظ سلامت روان خود نیاز به احساس کنترل بر زندگیشان دارند. خرافات میتوانند این حس کنترل را در شرایط نامطمئن فراهم کنند.
Thompson, S. C. 1981 - Will it hurt less if I can control it? A meta-analytic review of the effect of perceived control on pain. Psychological Bulletin, 90(1), 89–10
⚛ @AndisheKonim
وقتی با افرادی که عقاید خرافی دارند بحث میکنید، به نظر میرسد که مشکل صرفاً ضعف در استدلال منطقی نیست، بلکه ریشههای عمیقتری در روانشناسی، جامعهشناسی و حتی ساختار مغز انسان دارد. در واقع، خرافات اغلب نه به دلیل ناتوانی در تفکر منطقی، بلکه به دلیل نیازهای عاطفی، اجتماعی و شناختی خاصی شکل میگیرند و حفظ میشوند. در ادامه به بررسی عمیقتر این موضوع با مثالهای مختلف، نظریهها و منابع معتبر میپردازیم:
چرا بحث با افراد دارای عقاید خرافی صرفاً بحث ضعف استدلال نیست؟
نقش هیجانات و احساسات: خرافات اغلب با احساسات قوی مانند ترس، اضطراب، امید و ناامیدی گره خوردهاند. برای مثال، فردی که به شگون بد شکستن آینه اعتقاد دارد، ممکن است این باور را به دلیل تجربهای منفی پس از شکستن آینه در گذشته (حتی تصادفی) یا به دلیل انتقال این باور از نسلی به نسل دیگر پذیرفته باشد. در این حالت، احساس ترس از وقوع اتفاق بد، قویتر از هر استدلال منطقی مبنی بر عدم وجود رابطه علّی بین شکستن آینه و بدشانسی عمل میکند.
نظریهی ارزیابی شناختی
Cognitive Appraisal Theory
این نظریه بیان میکند که احساسات ما ناشی از ارزیابی شناختی ما از رویدادها هستند. اگر فرد شکستن آینه را به عنوان یک پیشبینی کننده بدشانسی ارزیابی کند، احساس ترس و اضطراب در او ایجاد میشود و این احساس، باور خرافی را تقویت میکند.
Lazarus, R. S. 1991 Emotion and adaptation. Oxford University Press
نیاز به کنترل و پیشبینیپذیری: در مواجهه با عدم قطعیت و رویدادهای غیرقابل پیشبینی، خرافات میتوانند حس کنترل و آرامش کاذب ایجاد کنند. برای مثال، استفاده از طلسم یا انجام یک مراسم خاص قبل از یک امتحان مهم، ممکن است به فرد احساس آمادگی و کنترل بر نتیجه را بدهد، حتی اگر هیچ ارتباط منطقی بین این عمل و موفقیت وجود نداشته باشد.
نظریهی کنترل ادراکشده
Perceived Control Theory
این نظریه بیان میکند که افراد برای حفظ سلامت روان خود نیاز به احساس کنترل بر زندگیشان دارند. خرافات میتوانند این حس کنترل را در شرایط نامطمئن فراهم کنند.
Thompson, S. C. 1981 - Will it hurt less if I can control it? A meta-analytic review of the effect of perceived control on pain. Psychological Bulletin, 90(1), 89–10
⚛ @AndisheKonim
قارچها چگونه باعث شدند زمینهی تسلط انسان بر زمین فراهم شود ؟
لینک یوتیوب :
https://youtu.be/OFlU4zj1bq0?si=DO-Wrpq8aYVDLE3A
پانوشت ادمین : پیشنهاد میکنم دوستانی که علاقمند به مباحث دیرینه شناسی و چگونگی گسترش پستانداران بعد از برخورد عظیم سنگ آسمانی با زمین در ۶۶ میلیون سال پیش که منجر به پایان دورهی طولانی دایناسورها در زمین شد هستند حتما این کلیپ رو ببینند.
⚛ @AndisheKonim
لینک یوتیوب :
https://youtu.be/OFlU4zj1bq0?si=DO-Wrpq8aYVDLE3A
پانوشت ادمین : پیشنهاد میکنم دوستانی که علاقمند به مباحث دیرینه شناسی و چگونگی گسترش پستانداران بعد از برخورد عظیم سنگ آسمانی با زمین در ۶۶ میلیون سال پیش که منجر به پایان دورهی طولانی دایناسورها در زمین شد هستند حتما این کلیپ رو ببینند.
⚛ @AndisheKonim
YouTube
قارچها چگونه باعث شدند انسان بر زمین سلطنت کند؟
بعد از انقراض گسترده کرتاسه پالئوژن که ۶۶ میلیون سال پیش دایناسورها را از بین برد، پستانداران توانستند به گونهی غالب زمین تبدیل شوند. اما چرا خزندههای بازمانده موفق نشدند؟ فرضیهای به نام FIMS توضیح میدهد که انفجار جهانی قارچها در آن دوره، با ایجاد بیماریهای…
پیدا کردن دوستی در اولین بوی: چگونه بو بر انتخاب دوستان ما تأثیر میگذارد.
پژوهشگران دانشگاه کورنل در پژوهشی تازه نشان دادند که بوی بدن افراد میتواند نقش مهمی در شکلگیری دوستیها داشته باشد. این پژوهش که توسط ویوین زایاس و جسیکا گِیبی انجام شده، بررسی میکند که چگونه عطر طبیعی و روزمره هر فرد در قضاوتهای اولیه دربارهی ارتباط و دوستی مؤثر است. در این پزوهش که بر روی زنان دگرجنسگرا انجام شد، شرکتکنندگان در یک رویداد «سرعت دوستیابی» شرکت کردند.
ابتدا، شرکتکنندگان در مدت ۱۲ ساعت تیشرتهایی را در شرایط معمولی زندگی خود پوشیدند. سپس، سایر شرکتکنندگان تنها با بوییدن این تیشرتها میزان تمایل به دوستی با صاحب آن را ارزیابی کردند.
در مرحلهی بعد، همان افراد در رویدادی حضوری با یکدیگر چهار دقیقه گفتگو کردند و بلافاصله پس از هر گفتگو، میزان علاقه به دوستی را ثبت کردند.
نتایج نشان داد که ارزیابیهای افراد بر اساس بوی تیشرتها با ارزیابیهای بعد از گفتگو همخوانی داشت. به بیان دیگر، اگر فردی از بوی تیشرت شخصی خوشش میآمد، در گفتگوی رو در رو نیز او را دوستداشتنیتر مییافت. نکته جالب اینکه این تمایل کاملاً شخصی و منحصر به فرد بود و هیچ الگوی کلی مبنی بر خوب یا بد بودن بوی خاصی در گروه وجود نداشت.
این پژوهش نشان داد که ارزیابی بوی بدن در تعاملات اجتماعی، برخلاف تصور، محدود به انتخاب شریک جنسی نیست(اگر نمیدانستید بدانید که بو بر روی جذب جنسی اولیه و ایجاد ارتباط عاطفی یا عاشقانه نیز تاثیر دارد و این یکی داده تازهای نیست/مترجم) و در روابط افلاطونی هم اهمیت دارد.
همچنین مشخص شد که یک گفتگوی حضوری کوتاه میتواند درک افراد از بوی بدن یکدیگر را تغییر دهد. به عبارت دیگر، اگر کسی در گفتگو خوشایند به نظر برسد، در ارزیابی بعدی بوی او نیز مثبتتر برداشت میشود.
پژوهشگران باور دارند این یافتهها نشان میدهد که انسانها به شکلی ناآگاهانه از طریق بوی بدن، اطلاعات عاطفی و اجتماعی مهمی دریافت میکنند و این عامل در شکلگیری ارتباطات اجتماعی اولیه مؤثر است.
خاستگاه :
Scientific Reports (2025)
ترجمهی : سام آریامنش
⚛ @AndisheKonim
پژوهشگران دانشگاه کورنل در پژوهشی تازه نشان دادند که بوی بدن افراد میتواند نقش مهمی در شکلگیری دوستیها داشته باشد. این پژوهش که توسط ویوین زایاس و جسیکا گِیبی انجام شده، بررسی میکند که چگونه عطر طبیعی و روزمره هر فرد در قضاوتهای اولیه دربارهی ارتباط و دوستی مؤثر است. در این پزوهش که بر روی زنان دگرجنسگرا انجام شد، شرکتکنندگان در یک رویداد «سرعت دوستیابی» شرکت کردند.
ابتدا، شرکتکنندگان در مدت ۱۲ ساعت تیشرتهایی را در شرایط معمولی زندگی خود پوشیدند. سپس، سایر شرکتکنندگان تنها با بوییدن این تیشرتها میزان تمایل به دوستی با صاحب آن را ارزیابی کردند.
در مرحلهی بعد، همان افراد در رویدادی حضوری با یکدیگر چهار دقیقه گفتگو کردند و بلافاصله پس از هر گفتگو، میزان علاقه به دوستی را ثبت کردند.
نتایج نشان داد که ارزیابیهای افراد بر اساس بوی تیشرتها با ارزیابیهای بعد از گفتگو همخوانی داشت. به بیان دیگر، اگر فردی از بوی تیشرت شخصی خوشش میآمد، در گفتگوی رو در رو نیز او را دوستداشتنیتر مییافت. نکته جالب اینکه این تمایل کاملاً شخصی و منحصر به فرد بود و هیچ الگوی کلی مبنی بر خوب یا بد بودن بوی خاصی در گروه وجود نداشت.
این پژوهش نشان داد که ارزیابی بوی بدن در تعاملات اجتماعی، برخلاف تصور، محدود به انتخاب شریک جنسی نیست(اگر نمیدانستید بدانید که بو بر روی جذب جنسی اولیه و ایجاد ارتباط عاطفی یا عاشقانه نیز تاثیر دارد و این یکی داده تازهای نیست/مترجم) و در روابط افلاطونی هم اهمیت دارد.
همچنین مشخص شد که یک گفتگوی حضوری کوتاه میتواند درک افراد از بوی بدن یکدیگر را تغییر دهد. به عبارت دیگر، اگر کسی در گفتگو خوشایند به نظر برسد، در ارزیابی بعدی بوی او نیز مثبتتر برداشت میشود.
پژوهشگران باور دارند این یافتهها نشان میدهد که انسانها به شکلی ناآگاهانه از طریق بوی بدن، اطلاعات عاطفی و اجتماعی مهمی دریافت میکنند و این عامل در شکلگیری ارتباطات اجتماعی اولیه مؤثر است.
خاستگاه :
Scientific Reports (2025)
ترجمهی : سام آریامنش
⚛ @AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شنیدید میگن با فشار یا ماساژ میدیم دیسک کمر رو جا بندازن؟
خب ببینید چطوریه اصلا امکان پذیره؟
⚛ @AndisheKonim
خب ببینید چطوریه اصلا امکان پذیره؟
⚛ @AndisheKonim
چرا نباید کفشها را داخل خانه بپوشیم؟
پزوهشهای روز افزون نشان میدهد که پوشیدن کفشهای بیرون در خانه، خطرات بهداشتی جدی دارد. کفشها نه تنها گل و خاک، بلکه باکتریها، مواد شیمیایی سمی و آلرژنها را به داخل خانه منتقل میکنند.
۹۶٪ کفشها آلوده به باکتریهای کوليفرم (موجود در مدفوع) و ۲۷٪ حاوی ای.کولای هستند که میتواند باعث عفونتهای خطرناک شود.
کفشها ناقل باکتریهای مقاوم به دارو مانند MRSA، و همچنین کلستریدیوم دیفیسیل (باعث اسهال شدید) هستند.
مواد شیمیایی مثل سموم علفکش، آفتکش، فلزات سنگین (مخصوصاً سرب) و آلرژنها (مثل گرده گیاهان) از طریق کفش وارد محیط خانه میشوند.
این آلودگیها برای کودکان خردسال و حیوانات خانگی که بیشتر با کف تماس دارند، بسیار خطرناکتر است.
گذاشتن کفشها جلوی در، یکی از سادهترین و مؤثرترین راهها برای محافظت از سلامت خانواده و کاهش آلودگیهای پنهان در خانه است.
این در بین مردم ایران و برخی کشورهای خاورمیانه از قدیم رایج بوده؛ در غرب خیلی کمتر؛
فرهنگی که حالا پشتش شواهد علمی روزافزون است.
https://www.instagram.com/p/DIgric9MAxX/?igsh=MTh4azVlbW0zM2M4eg==
⚛ @AndisheKonim
پزوهشهای روز افزون نشان میدهد که پوشیدن کفشهای بیرون در خانه، خطرات بهداشتی جدی دارد. کفشها نه تنها گل و خاک، بلکه باکتریها، مواد شیمیایی سمی و آلرژنها را به داخل خانه منتقل میکنند.
۹۶٪ کفشها آلوده به باکتریهای کوليفرم (موجود در مدفوع) و ۲۷٪ حاوی ای.کولای هستند که میتواند باعث عفونتهای خطرناک شود.
کفشها ناقل باکتریهای مقاوم به دارو مانند MRSA، و همچنین کلستریدیوم دیفیسیل (باعث اسهال شدید) هستند.
مواد شیمیایی مثل سموم علفکش، آفتکش، فلزات سنگین (مخصوصاً سرب) و آلرژنها (مثل گرده گیاهان) از طریق کفش وارد محیط خانه میشوند.
این آلودگیها برای کودکان خردسال و حیوانات خانگی که بیشتر با کف تماس دارند، بسیار خطرناکتر است.
گذاشتن کفشها جلوی در، یکی از سادهترین و مؤثرترین راهها برای محافظت از سلامت خانواده و کاهش آلودگیهای پنهان در خانه است.
این در بین مردم ایران و برخی کشورهای خاورمیانه از قدیم رایج بوده؛ در غرب خیلی کمتر؛
فرهنگی که حالا پشتش شواهد علمی روزافزون است.
https://www.instagram.com/p/DIgric9MAxX/?igsh=MTh4azVlbW0zM2M4eg==
⚛ @AndisheKonim
نظرسنجی نشان میدهد آمریکاییهای محافظهکار همواره به علم بیاعتماد هستند.
نتایج یک پژوهش تازه از دانشگاه آمستردام که در نشریه Nature Human Behavior منتشر شده، نشان میدهد که میزان بیاعتمادی محافظهکاران آمریکایی به علم، فراتر از آن چیزی است که پیشتر تصور میشد.
این بیاعتمادی تنها به حوزههایی که با جهانبینی محافظهکاران در تضاد است محدود نمیشود، بلکه در حوزههایی که به رشد اقتصادی و بهرهوری کمک میکنند نیز بهمراتب کمتر از لیبرالها است.
در این پزوهش، دیدگاه ۷۸۰۰ آمریکایی نسبت به ۳۵ رشته علمی مختلف _ از مردمشناسی و زیستشناسی گرفته تا فیزیک هستهای _ بررسی شد.
نتیجه نشان داد که در همه این حوزهها، لیبرالها نسبت به محافظهکاران اعتماد بیشتری به علم دارند. اختلاف در رشتههایی مانند علوم اقلیمی، پژوهشهای پزشکی و علوم اجتماعی بسیار چشمگیر بود، زیرا نتایج این حوزهها معمولاً با باورهای محافظهکارانه در تضاد قرار میگیرند.
حتی در رشتههای فنی و کاربردی مانند شیمی صنعتی که بر رشد اقتصادی تمرکز دارند، محافظهکاران همچنان اعتماد کمتری داشتند.
پژوهشگران ۵ مداخله مختلف را برای افزایش اعتماد محافظهکاران به دانشمندان آزمایش کردند؛ این مداخلات بر همسویی نتایج علمی با ارزشهای محافظهکارانه و معرفی دانشمندان محافظهکار تأکید داشت. اما هیچیک از این اقدامات، تغییر معناداری در نگرش محافظهکاران ایجاد نکرد.
به گفتهی بستین راتینس، سرپرست پژوهش، این بیاعتمادی عمیق و ریشهدار است و با اقدامات کوتاهمدت قابل تغییر نیست. او بر لزوم مداخلات قویتر و شخصیشده تأکید میکند؛ مداخلاتی که نشان دهد علم چگونه میتواند به شکل ملموس و شخصی در زندگی افراد نقش ایفا کند.
خاستگاه :
Nature Human Behaviour (2025)
⚛ @AndisheKonim
نتایج یک پژوهش تازه از دانشگاه آمستردام که در نشریه Nature Human Behavior منتشر شده، نشان میدهد که میزان بیاعتمادی محافظهکاران آمریکایی به علم، فراتر از آن چیزی است که پیشتر تصور میشد.
این بیاعتمادی تنها به حوزههایی که با جهانبینی محافظهکاران در تضاد است محدود نمیشود، بلکه در حوزههایی که به رشد اقتصادی و بهرهوری کمک میکنند نیز بهمراتب کمتر از لیبرالها است.
در این پزوهش، دیدگاه ۷۸۰۰ آمریکایی نسبت به ۳۵ رشته علمی مختلف _ از مردمشناسی و زیستشناسی گرفته تا فیزیک هستهای _ بررسی شد.
نتیجه نشان داد که در همه این حوزهها، لیبرالها نسبت به محافظهکاران اعتماد بیشتری به علم دارند. اختلاف در رشتههایی مانند علوم اقلیمی، پژوهشهای پزشکی و علوم اجتماعی بسیار چشمگیر بود، زیرا نتایج این حوزهها معمولاً با باورهای محافظهکارانه در تضاد قرار میگیرند.
حتی در رشتههای فنی و کاربردی مانند شیمی صنعتی که بر رشد اقتصادی تمرکز دارند، محافظهکاران همچنان اعتماد کمتری داشتند.
پژوهشگران ۵ مداخله مختلف را برای افزایش اعتماد محافظهکاران به دانشمندان آزمایش کردند؛ این مداخلات بر همسویی نتایج علمی با ارزشهای محافظهکارانه و معرفی دانشمندان محافظهکار تأکید داشت. اما هیچیک از این اقدامات، تغییر معناداری در نگرش محافظهکاران ایجاد نکرد.
به گفتهی بستین راتینس، سرپرست پژوهش، این بیاعتمادی عمیق و ریشهدار است و با اقدامات کوتاهمدت قابل تغییر نیست. او بر لزوم مداخلات قویتر و شخصیشده تأکید میکند؛ مداخلاتی که نشان دهد علم چگونه میتواند به شکل ملموس و شخصی در زندگی افراد نقش ایفا کند.
خاستگاه :
Nature Human Behaviour (2025)
⚛ @AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آزمایشی که نشان میدهد کودکان سختی کشیده و شکست خورده در هنگام بروز مشکلات خونسردانهتر و عاقلانهتر رفتار میکنند.
لینک این پست در کانال اینستاگرام اندیشه :
https://www.instagram.com/reel/DIg7kchi6Bn/?igsh=MTVjOWxhNWd2ZG4zYQ==
⚛ @AndisheKonim
لینک این پست در کانال اینستاگرام اندیشه :
https://www.instagram.com/reel/DIg7kchi6Bn/?igsh=MTVjOWxhNWd2ZG4zYQ==
⚛ @AndisheKonim
قدرت ماندگار محبت مادری در شکلدهی شخصیت
یک پژوهش تازه از انجمن روانشناسی آمریکا نشان میدهد که محبت مادرانه در دوران کودکی میتواند بر شکلگیری صفات شخصیتی مؤثر در موفقیتهای آتی زندگی مانند تحصیلات، وضعیت اقتصادی و سلامت مؤثر باشد.
پژوهشی روی ۲۲۳۲ دوقلوی همسان بریتانیایی (۵۱٪ دختر) که از تولد تا ۱۸ سالگی پیگیری شدند. این روش به پژوهشگران اجازه داد تا اثر عوامل ژنتیکی و محیطی را تفکیک کنند.(نمونهای بزرگ و دراز مدت)
در بازدیدهای خانگی، رفتار مادرها هنگام صحبت درباره فرزندانشان ثبت و میزان گرمی و محبت آنها ارزیابی شد. سپس صفات شخصیتی فرزندان در هجده سالگی بر اساس مدل
Big Five
برونگرایی ، پذیرش ، گشودگی ، وظیفهشناسی و ثبات عاطفی اندازهگیری شد.
فرزندانی که مادرشان در کودکی محبت بیشتری نشان میدادند:
گشودگی
Openness
وظیفهشناسی
Conscientiousness
پذیرش
Agreeableness
بیشتری در جوانی نشان دادند.
اما محبت مادرانه تأثیر ماندگاری بر برونگرایی
Extraversion
و ثبات عاطفی
Neuroticism
نداشت.
این نتایج نشان میدهد که حتی تغییرات کوچک در محیطهای پرورش کودک میتواند در مقیاس جمعیتی اثرات مهمی در افزایش موفقیتهای تحصیلی، شغلی و سلامت اجتماعی داشته باشد.
این تحقیق برای زمینههای زیر کاربرد دارد:
سیاستها و برنامههایی در حمایت از والدین
درمان مشکلات روانی والدین
آموزش مهارتهای فرزندپروری
شکلگیری شخصیت ترکیبی از ژنتیک، پرورش و تجربههای زندگی است و این پژوهش، نقش قابلتوجه محبت مادری را در این فرایند برجسته میکند.
خاستگاه :
American Psychologist (2025)
شخصیت گشوده یا باز یعنی:
کنجکاوی ذهنی و علاقه به تجربه چیزهای جدید
تخیلی قوی و دوست داشتن ایدههای متفاوت
تمایل به تفکر فلسفی، هنری یا تجربی
پذیرش دیدگاهها و فرهنگهای گوناگون
انعطاف در مواجهه با ناشناختهها و تغییرات
⚛ @AndisheKonim
یک پژوهش تازه از انجمن روانشناسی آمریکا نشان میدهد که محبت مادرانه در دوران کودکی میتواند بر شکلگیری صفات شخصیتی مؤثر در موفقیتهای آتی زندگی مانند تحصیلات، وضعیت اقتصادی و سلامت مؤثر باشد.
پژوهشی روی ۲۲۳۲ دوقلوی همسان بریتانیایی (۵۱٪ دختر) که از تولد تا ۱۸ سالگی پیگیری شدند. این روش به پژوهشگران اجازه داد تا اثر عوامل ژنتیکی و محیطی را تفکیک کنند.(نمونهای بزرگ و دراز مدت)
در بازدیدهای خانگی، رفتار مادرها هنگام صحبت درباره فرزندانشان ثبت و میزان گرمی و محبت آنها ارزیابی شد. سپس صفات شخصیتی فرزندان در هجده سالگی بر اساس مدل
Big Five
برونگرایی ، پذیرش ، گشودگی ، وظیفهشناسی و ثبات عاطفی اندازهگیری شد.
فرزندانی که مادرشان در کودکی محبت بیشتری نشان میدادند:
گشودگی
Openness
وظیفهشناسی
Conscientiousness
پذیرش
Agreeableness
بیشتری در جوانی نشان دادند.
اما محبت مادرانه تأثیر ماندگاری بر برونگرایی
Extraversion
و ثبات عاطفی
Neuroticism
نداشت.
این نتایج نشان میدهد که حتی تغییرات کوچک در محیطهای پرورش کودک میتواند در مقیاس جمعیتی اثرات مهمی در افزایش موفقیتهای تحصیلی، شغلی و سلامت اجتماعی داشته باشد.
این تحقیق برای زمینههای زیر کاربرد دارد:
سیاستها و برنامههایی در حمایت از والدین
درمان مشکلات روانی والدین
آموزش مهارتهای فرزندپروری
شکلگیری شخصیت ترکیبی از ژنتیک، پرورش و تجربههای زندگی است و این پژوهش، نقش قابلتوجه محبت مادری را در این فرایند برجسته میکند.
خاستگاه :
American Psychologist (2025)
شخصیت گشوده یا باز یعنی:
کنجکاوی ذهنی و علاقه به تجربه چیزهای جدید
تخیلی قوی و دوست داشتن ایدههای متفاوت
تمایل به تفکر فلسفی، هنری یا تجربی
پذیرش دیدگاهها و فرهنگهای گوناگون
انعطاف در مواجهه با ناشناختهها و تغییرات
⚛ @AndisheKonim
تأثیر شخصیتهای تاریک سیاستمداران بر دوقطبیسازی سیاسی
بر اساس این پژوهش، سیاستمدارانی که دارای ویژگیهای شخصیتی موسوم به سهگانه تاریک (Dark Triad) — شامل خودشیفتگی (تمرکز بیش از حد بر خود)، روانپریشی (سردی احساسی و بیاحساسی) و ماکیاولیسم (گرایش به فریب و دستکاری) — هستند، باعث افزایش دوقطبی عاطفی در میان هوادارانشان میشوند.
تأثیر درونی: هرچه رأیدهندهها از نظر فکری به یک سیاستمدار نزدیکتر باشند، بیشتر از او تأثیر میگیرند و تمایل بیشتری به خصومت با مخالفان سیاسی پیدا میکنند.(یکی از دلایل خصومت شدید ولایتمعاشان نسبت به مردم ایران همین شدت بالای سه گانه تاریک در رهبرشان است/سام)
نقش ماکیاولیها: سیاستمداران ماکیاولی (هدفمحور، دستکاریگر) بیش از دیگران در تشدید این دوقطبی احساسی مؤثرند.
بیتفاوتی به مخالف: شخصیت سیاستمداران مخالف تأثیر چندانی بر شدت دوقطبی شدن ندارد.
نمونههای مورد بررسی: رهبرانی مانند ترامپ، بولسونارو، ماکرون، اوربان، اردوغان، و مودى هم در این مطالعه بررسی شدند.(نمره هیچکدام فاش نشده است)
پیامدها:
دوقطبی احساسی باعث افزایش نفرت و خشم در جامعه میشود.
به تدریج هویت جمعی تضعیف میشود. ⚠️
ارزشها و قواعد دموکراتیک در خطر فروپاشی قرار میگیرند.
در دورانهای بحرانی، مردم تمایل بیشتری به رهبران مقتدر و سختگیر دارند _ حتی اگر این رهبران، هنجارشکن و تندخو باشند.
هشدار پژوهشگران:
نباید نقش ویژگیهای تاریک شخصیت در سیاست را دستکم گرفت. این خصوصیات در رهبران اقتدارگرا و پوپولیست بیشتر دیده میشود و شواهد نشان میدهد که در دنیای امروز، این نوع شخصیتها ریشههای بحران در سیاست جهانی را شکل میدهند.
خاستگاه :
European Journal of Political Research (2025).
نویسندگان: دانشگاه آمستردام، دانشگاه لوزان، و دانشگاه وریآمستردام
حال به سیاهچالهای که در راس کشور ماست فکر کنید.
⚛ @AndisheKonim
بر اساس این پژوهش، سیاستمدارانی که دارای ویژگیهای شخصیتی موسوم به سهگانه تاریک (Dark Triad) — شامل خودشیفتگی (تمرکز بیش از حد بر خود)، روانپریشی (سردی احساسی و بیاحساسی) و ماکیاولیسم (گرایش به فریب و دستکاری) — هستند، باعث افزایش دوقطبی عاطفی در میان هوادارانشان میشوند.
تأثیر درونی: هرچه رأیدهندهها از نظر فکری به یک سیاستمدار نزدیکتر باشند، بیشتر از او تأثیر میگیرند و تمایل بیشتری به خصومت با مخالفان سیاسی پیدا میکنند.(یکی از دلایل خصومت شدید ولایتمعاشان نسبت به مردم ایران همین شدت بالای سه گانه تاریک در رهبرشان است/سام)
نقش ماکیاولیها: سیاستمداران ماکیاولی (هدفمحور، دستکاریگر) بیش از دیگران در تشدید این دوقطبی احساسی مؤثرند.
بیتفاوتی به مخالف: شخصیت سیاستمداران مخالف تأثیر چندانی بر شدت دوقطبی شدن ندارد.
نمونههای مورد بررسی: رهبرانی مانند ترامپ، بولسونارو، ماکرون، اوربان، اردوغان، و مودى هم در این مطالعه بررسی شدند.(نمره هیچکدام فاش نشده است)
پیامدها:
دوقطبی احساسی باعث افزایش نفرت و خشم در جامعه میشود.
به تدریج هویت جمعی تضعیف میشود. ⚠️
ارزشها و قواعد دموکراتیک در خطر فروپاشی قرار میگیرند.
در دورانهای بحرانی، مردم تمایل بیشتری به رهبران مقتدر و سختگیر دارند _ حتی اگر این رهبران، هنجارشکن و تندخو باشند.
هشدار پژوهشگران:
نباید نقش ویژگیهای تاریک شخصیت در سیاست را دستکم گرفت. این خصوصیات در رهبران اقتدارگرا و پوپولیست بیشتر دیده میشود و شواهد نشان میدهد که در دنیای امروز، این نوع شخصیتها ریشههای بحران در سیاست جهانی را شکل میدهند.
خاستگاه :
European Journal of Political Research (2025).
نویسندگان: دانشگاه آمستردام، دانشگاه لوزان، و دانشگاه وریآمستردام
حال به سیاهچالهای که در راس کشور ماست فکر کنید.
⚛ @AndisheKonim
European Journal of Political Research
Ripping the public apart? Politicians’ dark personality and affective polarization
Growing evidence exists about the importance of dark personality traits – narcissism, psychopathy and Machiavellianism – in political leaders, broadly leading to heightened political aggressiveness a...
واکنش مادران ماکاک به مرگ نوزاد؛ متفاوت از اندوه انسانی
پزوهشی روی مادران ماکاک رزوس (نوعی میمون) نشان داد که پس از مرگ نوزادشان، آنها دچار بیقراری جسمی کوتاهمدت میشوند، اما نشانههای متداول اندوه انسانی مانند بیحالی، کاهش اشتها و گوشهگیری را از خود نشان نمیدهند.
رفتار پس از فقدان:
در دو هفته اول پس از مرگ نوزاد، مادران ماکاک کمتر استراحت میکردند و دچار نوعی بیقراری فیزیکی میشدند.
برخلاف انتظار، میزان تغذیه، تیمار کردن
Grooming
و رفتارهای جبرانی (مثل راه رفتن، خاراندن خود) در مقایسه با سایر مادران تغییر نکرد.
مرحله «اعتراض»:
پژوهشگران این بیقراری کوتاه را معادل یک دوره اعتراض
Protest
میدانند که در مطالعات جدایی مادر-نوزاد در پریماتها (نخستیها) هم دیده شده — اما این مرحله به یأس
Despair
یا اندوه درازمدت منتهی نشد.
دو تعریف:
داغدیدگی
Bereavement
وضعیت از دست دادن.
اندوه (grief): واکنش احساسی-رفتاری منفی به این فقدان.
پژوهشگران در این پژوهش این دو را از هم تفکیک کردند.
این پژوهش نخستین پژوهش نظاممند درباره واکنش مادران نخستیها به مرگ نوزاد است.
بر اساس یافتهها، نشانههای اندوه به سبک انسانی در ماکاکها دیده نشد و پژوهشگران توصیه کردند که برای درک بهتر سوگ در جانوران و تفاوتهای تکاملی آن با انسان، پژوهشهای بیشتری انجام شود.
«ما انتظار داشتیم مادران ماکاک پس از مرگ فرزند، استراحت بیشتری کنند _ اما در واقع کمتر استراحت کردند.»
دکتر آلیشیا کارتر
UCL Anthropology
خاستگاه :
Biology Letters (2025)
⚛ @AndisheKonim
پزوهشی روی مادران ماکاک رزوس (نوعی میمون) نشان داد که پس از مرگ نوزادشان، آنها دچار بیقراری جسمی کوتاهمدت میشوند، اما نشانههای متداول اندوه انسانی مانند بیحالی، کاهش اشتها و گوشهگیری را از خود نشان نمیدهند.
رفتار پس از فقدان:
در دو هفته اول پس از مرگ نوزاد، مادران ماکاک کمتر استراحت میکردند و دچار نوعی بیقراری فیزیکی میشدند.
برخلاف انتظار، میزان تغذیه، تیمار کردن
Grooming
و رفتارهای جبرانی (مثل راه رفتن، خاراندن خود) در مقایسه با سایر مادران تغییر نکرد.
مرحله «اعتراض»:
پژوهشگران این بیقراری کوتاه را معادل یک دوره اعتراض
Protest
میدانند که در مطالعات جدایی مادر-نوزاد در پریماتها (نخستیها) هم دیده شده — اما این مرحله به یأس
Despair
یا اندوه درازمدت منتهی نشد.
دو تعریف:
داغدیدگی
Bereavement
وضعیت از دست دادن.
اندوه (grief): واکنش احساسی-رفتاری منفی به این فقدان.
پژوهشگران در این پژوهش این دو را از هم تفکیک کردند.
این پژوهش نخستین پژوهش نظاممند درباره واکنش مادران نخستیها به مرگ نوزاد است.
بر اساس یافتهها، نشانههای اندوه به سبک انسانی در ماکاکها دیده نشد و پژوهشگران توصیه کردند که برای درک بهتر سوگ در جانوران و تفاوتهای تکاملی آن با انسان، پژوهشهای بیشتری انجام شود.
«ما انتظار داشتیم مادران ماکاک پس از مرگ فرزند، استراحت بیشتری کنند _ اما در واقع کمتر استراحت کردند.»
دکتر آلیشیا کارتر
UCL Anthropology
خاستگاه :
Biology Letters (2025)
⚛ @AndisheKonim
چرا #فوتون_های نور بر خلاف اينكه دارای جرم نيستند و گرانش بر آنها اثر گزار نيست ، به سمت سياهچاله میروند؟
پاسخ از دکتر #علی #نیری
⚛ @AndisheKonim
پاسخ از دکتر #علی #نیری
⚛ @AndisheKonim
در حالیکه ذهن انسان توانایی تحلیل چهار یا پنج #بعد از #جهان رو نهایتا داره پس چطور توانستیم به دانش وجود جهان یازده بعدی برسیم؟ با چه ابزاری؟
پاسخ از دکتر #علی #نیری
⚛ @AndisheKonim
پاسخ از دکتر #علی #نیری
⚛ @AndisheKonim
آیا این صحت داره که استیون هاوکینگ ابعاد جهان رو هفده و یک سوم محاسبه کرده است؟ یا اینکه یازده بعد ، عدد نهایی است که تاکنون دانشمندان به آن رسیدهاند؟
پاسخ از دکتر #علی #نیری
⚛ @AndisheKonim
پاسخ از دکتر #علی #نیری
⚛ @AndisheKonim