اندیشیدن تنها راه نجات
"میکروسکوپ الکترونی رویشی"؛ یک اشتباه بیپایان در علم و هوش مصنوعی ماجرا از کجا شروع شد؟ اوایل امسال، دانشمندان به عبارتی عجیب در مقالات علمی برخوردند: Vegetative electron microscopy (میکروسکوپ الکترونی رویشی). این اصطلاح، هرچند ظاهری فنی دارد، در واقع بیمعناست…
نظر چتجیپیتی در مورد مقالهی فوق و بررسی راههای اصلاح چنین مشکلاتی :
مقاله واقعاً جالب و قابلتأملهست، مخصوصاً چون نشون میده که چطور یک اشتباه ظاهراً بیاهمیت میتونه بهمرور در مقیاس وسیع علمی پخش بشه و حتی وارد دانشِ نهادینهشده در مدلهای هوش مصنوعی بشه.
دربارهی اصلاح اینجور خطاها، چند نکته مهم هست:
شفافیت در دادههای آموزشی:
اگر شرکتهایی مثل
OpenAI
یا
Anthropic
بخشی از منابع آموزشیشون رو عمومی کنن، پژوهشگرها میتونن دادهها رو بررسی کنن و الگوهای اشتباه رو شناسایی کنن. اما وقتی این منابع مخفی هستن، عملاً هیچ راهی برای تحلیل یا اصلاح وجود نداره.
بازخورد از کاربرها و پژوهشگرها :
یکی از روشهای مؤثر، استفاده از سیستم بازخورد فعال توسط کاربران متخصصه. مثلاً وقتی پژوهشگری متوجه اصطلاح نادرستی مثل "میکروسکوپ الکترونی رویشی" میشه، بتونه اون رو علامتگذاری کنه تا توی نسخههای بعدی مدلها حذف یا تصحیح بشه.
استفاده از سیستمهای اعتبارسنجی منابع:
مدلهای AI باید بتونن بر اساس وزن علمی و اعتبار خاستگاه ، اطلاعات رو دستهبندی کنن. مثلاً مقالهای از
Nature
باید ارزش بیشتری نسبت به یک وبلاگ ناشناخته داشته باشه. فعلاً خیلی از مدلها این تفاوت رو بهخوبی تشخیص نمیدن.
آموزش با دادههای تأییدشده
Curated data
بهجای اتکا به دیتاهای عظیم و خام مثل
CommonCrawl
میشه مجموعه دادههایی کوچکتر اما بسیار دقیقتر ساخت که با کمک انسانها بررسی و تایید شده باشن.
افزودن حافظه خطاها به مدلها:
یک نوع حافظه یا
Blacklist
از اصطلاحات نادرست که اگر مدل خواست از اونها استفاده کنه، هشدار بده یا اصلاح کنه.
خلاصه:
این اشتباه یه نمونه عالیه از اینکه چرا ما نباید چشمبسته به خروجیهای AI اعتماد کنیم، مخصوصاً در حوزههایی مثل علم، پزشکی، یا حقوق. و مهمتر اینکه تصحیح این اشتباهات نیاز به ترکیب قدرت انسانی و ماشینی داره
⚛ @AndisheKonim
مقاله واقعاً جالب و قابلتأملهست، مخصوصاً چون نشون میده که چطور یک اشتباه ظاهراً بیاهمیت میتونه بهمرور در مقیاس وسیع علمی پخش بشه و حتی وارد دانشِ نهادینهشده در مدلهای هوش مصنوعی بشه.
دربارهی اصلاح اینجور خطاها، چند نکته مهم هست:
شفافیت در دادههای آموزشی:
اگر شرکتهایی مثل
OpenAI
یا
Anthropic
بخشی از منابع آموزشیشون رو عمومی کنن، پژوهشگرها میتونن دادهها رو بررسی کنن و الگوهای اشتباه رو شناسایی کنن. اما وقتی این منابع مخفی هستن، عملاً هیچ راهی برای تحلیل یا اصلاح وجود نداره.
بازخورد از کاربرها و پژوهشگرها :
یکی از روشهای مؤثر، استفاده از سیستم بازخورد فعال توسط کاربران متخصصه. مثلاً وقتی پژوهشگری متوجه اصطلاح نادرستی مثل "میکروسکوپ الکترونی رویشی" میشه، بتونه اون رو علامتگذاری کنه تا توی نسخههای بعدی مدلها حذف یا تصحیح بشه.
استفاده از سیستمهای اعتبارسنجی منابع:
مدلهای AI باید بتونن بر اساس وزن علمی و اعتبار خاستگاه ، اطلاعات رو دستهبندی کنن. مثلاً مقالهای از
Nature
باید ارزش بیشتری نسبت به یک وبلاگ ناشناخته داشته باشه. فعلاً خیلی از مدلها این تفاوت رو بهخوبی تشخیص نمیدن.
آموزش با دادههای تأییدشده
Curated data
بهجای اتکا به دیتاهای عظیم و خام مثل
CommonCrawl
میشه مجموعه دادههایی کوچکتر اما بسیار دقیقتر ساخت که با کمک انسانها بررسی و تایید شده باشن.
افزودن حافظه خطاها به مدلها:
یک نوع حافظه یا
Blacklist
از اصطلاحات نادرست که اگر مدل خواست از اونها استفاده کنه، هشدار بده یا اصلاح کنه.
خلاصه:
این اشتباه یه نمونه عالیه از اینکه چرا ما نباید چشمبسته به خروجیهای AI اعتماد کنیم، مخصوصاً در حوزههایی مثل علم، پزشکی، یا حقوق. و مهمتر اینکه تصحیح این اشتباهات نیاز به ترکیب قدرت انسانی و ماشینی داره
⚛ @AndisheKonim
📢 تصویر روز ناسا
🗓 جمعه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
عنوان: سیارک دونالدجوهانسون
عکس: ناسا / لوسی / گودارد / سوآرآی / جانز هاپکینز / نویرلب
سیارک دونالدجوهانسون که در کمربند اصلی سیارکها قرار دارد، حدود ۸ کیلومتر طول و ۳.۵ کیلومتر عرض دارد. در ۲۰ آوریل، فضاپیمای لوسی این عکس واضح و نزدیک را از فاصله حدود ۱۱۰۰ کیلومتری با دوربین مخصوص خودش گرفته است. این سیارک به نام دانشمند آمریکایی، دونالد جوهانسون، که فسیل معروف لوسی را کشف کرد، نامگذاری شده است. شکل کشیده و خاص این سیارک احتمالاً حدود ۱۵۰ میلیون سال پیش بر اثر برخورد آرام دو جرم کوچکتر به وجود آمده است. فضاپیمای لوسی که در اکتبر ۲۰۲۱ پرتاب شد، در سال ۲۰۲۵ به سفرش در کمربند اصلی سیارکها ادامه میدهد و بعد به سمت سیارکهای تروجان نزدیک سیاره مشتری میرود. انتظار میرود لوسی اولین سیارک تروجان هدفش به نام یوریباتس را در آگوست ۲۰۲۷ ملاقات کند.
⚛ @AndisheKonim
🗓 جمعه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
عنوان: سیارک دونالدجوهانسون
عکس: ناسا / لوسی / گودارد / سوآرآی / جانز هاپکینز / نویرلب
سیارک دونالدجوهانسون که در کمربند اصلی سیارکها قرار دارد، حدود ۸ کیلومتر طول و ۳.۵ کیلومتر عرض دارد. در ۲۰ آوریل، فضاپیمای لوسی این عکس واضح و نزدیک را از فاصله حدود ۱۱۰۰ کیلومتری با دوربین مخصوص خودش گرفته است. این سیارک به نام دانشمند آمریکایی، دونالد جوهانسون، که فسیل معروف لوسی را کشف کرد، نامگذاری شده است. شکل کشیده و خاص این سیارک احتمالاً حدود ۱۵۰ میلیون سال پیش بر اثر برخورد آرام دو جرم کوچکتر به وجود آمده است. فضاپیمای لوسی که در اکتبر ۲۰۲۱ پرتاب شد، در سال ۲۰۲۵ به سفرش در کمربند اصلی سیارکها ادامه میدهد و بعد به سمت سیارکهای تروجان نزدیک سیاره مشتری میرود. انتظار میرود لوسی اولین سیارک تروجان هدفش به نام یوریباتس را در آگوست ۲۰۲۷ ملاقات کند.
⚛ @AndisheKonim
قدیمیترین فسیل مورچه که تاکنون پیدا شده ، تاریخچهی «مورچههای جهنمی» را روشن میکند.
چند ماه پیش، حشرهشناس آندرسون لپکو در حال بررسی ...
⚛ @AndisheKonim
ادامه در پست بعدی 👇
چند ماه پیش، حشرهشناس آندرسون لپکو در حال بررسی ...
⚛ @AndisheKonim
ادامه در پست بعدی 👇
اندیشیدن تنها راه نجات
Photo
ادامهی پست فوق 👆👇
قدیمیترین #فسیل #مورچه که تاکنون پیدا شده، تاریخچهی #مورچههای #جهنمی را روشن میکند.
چند ماه پیش، حشرهشناس آندرسون لپکو در حال بررسی مجموعهای از فسیلها در موزه جانورشناسی دانشگاه سائوپائولو بود که یک نمونهی غیرعادی توجهش را جلب کرد: مورچهای با فکهایی شبیه داس که درون سنگ آهک به دام افتاده بود. این مورچه که تقریباً به اندازه یک سکه کوچک بود، در مکانی بسیار دور از زیستگاههای قبلاً شناختهشدهی مورچههای باستانی پیدا شده بود و قدمت آن به ۱۱۳ میلیون سال قبل میرسید _ این یعنی قدیمیترین مورچهای که تاکنون پیدا شده است.
این یافته که در مجلهی
Current Biology
منتشر شده، میتواند شناخت دانشمندان دربارهی منشأ و تکامل مورچهها را بهکلی بازنویسی کند. فیل باردن، زیستشناس تکاملی از مؤسسه فناوری نیوجرسی (که در این پژوهش دخیل نبوده)، میگوید: نه تنها یاقتن چنین حشرهای غیرعادی و هیجانانگیز است، بلکه یافتن آن در آمریکای جنوبی _ جایی که فسیلهای کمی از مورچهها یافت شده _ بسیار شگفتانگیز است. به گفته او، آمریکای جنوبی تاکنون مانند «جعبهی سیاه» تکامل مورچهها باقی مانده بود.
مورچهها چه زمانی پدید آمدند؟
مورچهها در دوره ژوراسیک پایانی و کرتاسهی آغازین، یعنی بین ۱۶۸ تا ۱۲۰ میلیون سال پیش، پس از انشعاب از زنبورها و زنبورهای عسل شکل گرفتند. آنها در زمان دایناسورها شروع به گسترش و تنوع یافتن کردند. اما بهدلیل کمبود فسیل، جزئیات این روند در پردهی ابهام باقی مانده بود.
این فسیل جدید چه میگوید؟
فسیل تازه، که در لایههای سنگ آهک «تشکیل کراتو» در شمالشرق برزیل کشف شده، سیزده میلیون سال قدیمیتر از دیگر مورچههای جهنمیِ یافتشده در فرانسه، میانمار و کاناداست. این مورچه متعلق به گروهی منقرضشده از مورچههاست که در واقع «پسرعموهای مورچههای امروزی» به شمار میروند.
و بله، این یک مورچهی جهنمی واقعی است. لپکو و همکارانش با استفاده از توموگرافی میکروکامپیوتری، توانستند درون سنگ آهک را ببینند و تصویر سهبعدی دقیقی از این مورچه بسازند. این حشره دارای شاخ و فکهایی داسیشکل بود _ ویژگیهایی که در مورچههای امروزی دیده نمیشود. این فکها به مورچههای جهنمی اجازه میداد طعمه را بهوسیلهی فکهای خود نیزهوار فرو کنند. پژوهشگران این گونهی جدید را
Vulcanidris cratensis
نامیدند، به افتخار خانوادهی «ولکانو» که فسیل را به موزه اهدا کرده بودند.
• این فسیل نشان میدهد که تنوع مورچهها بسیار زودتر از آنچه پیشتر تصور میشد آغاز شده است.
• مورچههای جهنمی احتمالاً پلی بین مورچهها و نیاکان زنبوری آنها بودهاند.
• با توجه به اینکه فسیل جدید ۱۳ میلیون سال قدیمیتر از نمونههای شمالی است، پژوهشگران نتیجه میگیرند که آمریکای جنوبی کانون تکامل مورچههای جهنمی بوده است.
کوری مورو، حشرهشناس دانشگاه کورنل، میگوید: «فقط یک فسیل میتواند درک ما از تاریخ یک گروه کامل از موجودات را دگرگون کند _این شگقتانگیز است.»
اما یک پرسش باقی میماند:
چرا مورچههای جهنمی، با وجود تکنیکهای شکار منحصربهفردشان، منقرض شدند، در حالیکه تبارهای دیگر مورچهها باقی ماندند؟
مورو میگوید: «کاش یک ماشین زمان داشتم!»
خاستگاه :
Science
⚛ @AndisheKonim
قدیمیترین #فسیل #مورچه که تاکنون پیدا شده، تاریخچهی #مورچههای #جهنمی را روشن میکند.
چند ماه پیش، حشرهشناس آندرسون لپکو در حال بررسی مجموعهای از فسیلها در موزه جانورشناسی دانشگاه سائوپائولو بود که یک نمونهی غیرعادی توجهش را جلب کرد: مورچهای با فکهایی شبیه داس که درون سنگ آهک به دام افتاده بود. این مورچه که تقریباً به اندازه یک سکه کوچک بود، در مکانی بسیار دور از زیستگاههای قبلاً شناختهشدهی مورچههای باستانی پیدا شده بود و قدمت آن به ۱۱۳ میلیون سال قبل میرسید _ این یعنی قدیمیترین مورچهای که تاکنون پیدا شده است.
این یافته که در مجلهی
Current Biology
منتشر شده، میتواند شناخت دانشمندان دربارهی منشأ و تکامل مورچهها را بهکلی بازنویسی کند. فیل باردن، زیستشناس تکاملی از مؤسسه فناوری نیوجرسی (که در این پژوهش دخیل نبوده)، میگوید: نه تنها یاقتن چنین حشرهای غیرعادی و هیجانانگیز است، بلکه یافتن آن در آمریکای جنوبی _ جایی که فسیلهای کمی از مورچهها یافت شده _ بسیار شگفتانگیز است. به گفته او، آمریکای جنوبی تاکنون مانند «جعبهی سیاه» تکامل مورچهها باقی مانده بود.
مورچهها چه زمانی پدید آمدند؟
مورچهها در دوره ژوراسیک پایانی و کرتاسهی آغازین، یعنی بین ۱۶۸ تا ۱۲۰ میلیون سال پیش، پس از انشعاب از زنبورها و زنبورهای عسل شکل گرفتند. آنها در زمان دایناسورها شروع به گسترش و تنوع یافتن کردند. اما بهدلیل کمبود فسیل، جزئیات این روند در پردهی ابهام باقی مانده بود.
این فسیل جدید چه میگوید؟
فسیل تازه، که در لایههای سنگ آهک «تشکیل کراتو» در شمالشرق برزیل کشف شده، سیزده میلیون سال قدیمیتر از دیگر مورچههای جهنمیِ یافتشده در فرانسه، میانمار و کاناداست. این مورچه متعلق به گروهی منقرضشده از مورچههاست که در واقع «پسرعموهای مورچههای امروزی» به شمار میروند.
و بله، این یک مورچهی جهنمی واقعی است. لپکو و همکارانش با استفاده از توموگرافی میکروکامپیوتری، توانستند درون سنگ آهک را ببینند و تصویر سهبعدی دقیقی از این مورچه بسازند. این حشره دارای شاخ و فکهایی داسیشکل بود _ ویژگیهایی که در مورچههای امروزی دیده نمیشود. این فکها به مورچههای جهنمی اجازه میداد طعمه را بهوسیلهی فکهای خود نیزهوار فرو کنند. پژوهشگران این گونهی جدید را
Vulcanidris cratensis
نامیدند، به افتخار خانوادهی «ولکانو» که فسیل را به موزه اهدا کرده بودند.
• این فسیل نشان میدهد که تنوع مورچهها بسیار زودتر از آنچه پیشتر تصور میشد آغاز شده است.
• مورچههای جهنمی احتمالاً پلی بین مورچهها و نیاکان زنبوری آنها بودهاند.
• با توجه به اینکه فسیل جدید ۱۳ میلیون سال قدیمیتر از نمونههای شمالی است، پژوهشگران نتیجه میگیرند که آمریکای جنوبی کانون تکامل مورچههای جهنمی بوده است.
کوری مورو، حشرهشناس دانشگاه کورنل، میگوید: «فقط یک فسیل میتواند درک ما از تاریخ یک گروه کامل از موجودات را دگرگون کند _این شگقتانگیز است.»
اما یک پرسش باقی میماند:
چرا مورچههای جهنمی، با وجود تکنیکهای شکار منحصربهفردشان، منقرض شدند، در حالیکه تبارهای دیگر مورچهها باقی ماندند؟
مورو میگوید: «کاش یک ماشین زمان داشتم!»
خاستگاه :
Science
⚛ @AndisheKonim
Science
Oldest ant fossil ever found reveals history of ‘hell ants’
Unusual Brazilian specimen trapped in limestone is 113 million years old
اکثر #فینیقی_ها از سرزمین کنعان نیامده بودند ، چالشی برای فرضیات تاریخی رایج
فینیقیها نهتنها بهخاطر مهارت دریانوردی و اختراع الفبایی که مبنای حروف امروزی ماست، شناختهشدهاند، بلکه مدتها تصور میشد از نوادگان کنعانیها باشند _ همان قومی که در کتاب مقدس آمده. اما یک مطالعهی جدید روی صدها ژنوم باستانی نشان میدهد که اگرچه فرهنگ و زبان فینیقیها احتمالاً از سرزمین کنعان سرچشمه گرفته، بیشتر مردمی که فینیقی خوانده میشدند، در واقع ریشهی کنعانی نداشتند.
ناتان پیلکینگتون، مورخ و باستانشناس دانشگاه کارولینای شمالی، که در این پژوهش مشارکتی نداشته، میگوید:
«این دادهها واقعاً قویاند و شروع میکنند به گفتن یک چیز مهم: فرهنگ میتواند بدون مهاجرت گسترده پخش شود.»
شواهد باستانشناسی نشان میدهد که فرهنگ فینیقی از حدود ۱۰۰۰ پیش از میلاد شروع به گسترش بهسوی غرب مدیترانه کرد. این موج پس از فروپاشی سال ۱۲۰۰ ق.م رخ داد؛ فروپاشیای که تمدنهای باستانی متعددی، از جمله فینیقیها، را درگیر کرد.
از سیسیل تا اسپانیا و سرتاسر شمال آفریقا، شهرهای جدیدی به سبک فینیقی ساخته شدند که اشیاء، هنر، و سبک کشاورزی فینیقی در آنها دیده میشود. اما پرسش بزرگ این بود: آیا این گسترش با مهاجرت گستردهی مردم همراه بود یا نه؟
هارالد رینگباوئر، متخصص ژنتیک در مؤسسه ماکس پلانک (برای انسانشناسی فرگشتی) و یکی از نویسندگان مقاله میگوید:
«تا پیش از این نمیدانستیم واقعاً چه تعداد انسان جابهجا شدهاند.»
مشکلی بهنام سوزاندن مردگان
اغلب فینیقیهایی که در قرون اولیهی این گسترش درگذشتهاند، سوزانده میشدند. این رسم باعث از بین رفتن DNA آنها شده و امکان تحلیل ژنتیکی را از بین میبرد. همین موضوع، ردیابی آنها به کنعانیهای عصر برنز (حدود دوهزار تا ۱۲۰۰ ق.م) در سرزمین شام (لبنان و اسرائیل امروزی) را دشوار کرده بود.
پیتر ون دوملن، مورخ دانشگاه براون و از نویسندگان مقاله، میگوید:
بین دوره فینیقی در شام و شواهد بعدی، سه قرن خلأ اطلاعاتی داریم. اما وقتی در اسپانیا یک محله به سبک شام میبینی، این فرض معقول است که افرادی از شام به آنجا رفتهاند.
تغییر سنت تدفین و نقطهی عطف علمی
خوشبختانه حدود ششصد ق.م، فینیقیها سنت تدفین مردگان را از سوزاندن به دفن تغییر دادند. این روند تا قرن دوم پیش از میلاد ادامه یافت زمانی که امپراتوری روم با شکستدادن فینیقیها مستعمرات آنها را یا از بین برد یا در خاک خود ادغام کرد.
پژوهشگران باستانشناسانی از سراسر اروپا و شمال آفریقا را بسیج کرد تا اسکلتهایی را که در مقبرههای فینیقی یافت شده بودند، شناسایی کنند. طی پنج سال، بقایای حدود چهارصد نفر از گورهای فینیقی از قرون پایانی تمدنشان جمعآوری شد. استخوانها با روش کربن-۱۴ تاریخگذاری شدند و DNA آنها استخراج شد. در نهایت بیش از یکصد ژنوم به دست آمد که به همراه ژنومهای منتشرشدهی قبلی، مجموعهای بینظیر ساختند.
هانا موتس متخصص ژنتیک دانشگاه استکهلم که در این تحقیق مشارکت نداشت، میگوید
کار خارقالعادهای کردند که اینهمه سایت مختلف رو با هم جمع کردن.
شگفتی ژنتیکی: فینیقیها کنعانی نبودند!
تحلیلهای ژنتیکی، شگفتی بزرگی را آشکار کرد: بیشتر افرادی که بهلحاظ فرهنگی فینیقی بودند، هیچگونه تبار ژنتیکی از شام نداشتند.
رینگباوئر میگوید:
این کاملاً غیرمنتظره و شگفتانگیز بود. DNA نشان داد که فینیقیها ترکیبی از مردمان حوزه مدیترانه بودند: عمدتاً از سیسیل، یونان، جزایر اژه و شمال آفریقا
اگرچه تبار شامی تقریباً بهطور کامل از فینیقیهای متأخر غایب است، ولی برخی باستانشناسان پیشتر فرض کرده بودند که اقوام محلی با استقبال از فرهنگ فینیقی، آن را بهسرعت جذب میکردند.
از کارتاژ تا کادیس شهرهایی که ابتدا با چند صد نفر پایهگذاری شده بودند، در طول دویست سال، گاه تا ده برابر رشد کردند. کارتاژ _ بزرگترین شهر فینیقی و دشمن اصلی روم از یک دهکده کوچک به شهری با بیش از چهل هزار نفر تبدیل شد.
پیلکینگتون میگوید
«این سایتها احتمالاً برای مردم محلی بسیار جذاب بودند. نرخ رشد آنقدر بالاست که بدون مشارکت بومیها ممکن نیست، و این همان چیزی است که DNA به ما نشان میدهد.»
اختلاط فرهنگی و دریای پیونددهنده
مردم شهرهای مختلف فینیقی که با دریانوردی بههم متصل بودند، خیلی زود شروع به اختلاط کردند. در هیچکدام از گورستانهای بررسیشده، مردان Y کروموزوم مشترک نداشتند. این یعنی مردها بین شهرها جابهجا میشدند و در یکجا برای نسلهای متوالی نمیماندند.
در بخشی دیگر دانشمندان توانستند جزئیات جالبی از روابط فردی هم بهدست آورند. آنها با شناسایی قطعات مشابه DNA در افراد، خویشاوندانی مثل پسرعموهای درجه دوم را یافتند که یکی در سیسیل دفن شده بود و دیگری در شمال آفریقا
خاستگاه :
Science
⚛ @AndisheKonim
فینیقیها نهتنها بهخاطر مهارت دریانوردی و اختراع الفبایی که مبنای حروف امروزی ماست، شناختهشدهاند، بلکه مدتها تصور میشد از نوادگان کنعانیها باشند _ همان قومی که در کتاب مقدس آمده. اما یک مطالعهی جدید روی صدها ژنوم باستانی نشان میدهد که اگرچه فرهنگ و زبان فینیقیها احتمالاً از سرزمین کنعان سرچشمه گرفته، بیشتر مردمی که فینیقی خوانده میشدند، در واقع ریشهی کنعانی نداشتند.
ناتان پیلکینگتون، مورخ و باستانشناس دانشگاه کارولینای شمالی، که در این پژوهش مشارکتی نداشته، میگوید:
«این دادهها واقعاً قویاند و شروع میکنند به گفتن یک چیز مهم: فرهنگ میتواند بدون مهاجرت گسترده پخش شود.»
شواهد باستانشناسی نشان میدهد که فرهنگ فینیقی از حدود ۱۰۰۰ پیش از میلاد شروع به گسترش بهسوی غرب مدیترانه کرد. این موج پس از فروپاشی سال ۱۲۰۰ ق.م رخ داد؛ فروپاشیای که تمدنهای باستانی متعددی، از جمله فینیقیها، را درگیر کرد.
از سیسیل تا اسپانیا و سرتاسر شمال آفریقا، شهرهای جدیدی به سبک فینیقی ساخته شدند که اشیاء، هنر، و سبک کشاورزی فینیقی در آنها دیده میشود. اما پرسش بزرگ این بود: آیا این گسترش با مهاجرت گستردهی مردم همراه بود یا نه؟
هارالد رینگباوئر، متخصص ژنتیک در مؤسسه ماکس پلانک (برای انسانشناسی فرگشتی) و یکی از نویسندگان مقاله میگوید:
«تا پیش از این نمیدانستیم واقعاً چه تعداد انسان جابهجا شدهاند.»
مشکلی بهنام سوزاندن مردگان
اغلب فینیقیهایی که در قرون اولیهی این گسترش درگذشتهاند، سوزانده میشدند. این رسم باعث از بین رفتن DNA آنها شده و امکان تحلیل ژنتیکی را از بین میبرد. همین موضوع، ردیابی آنها به کنعانیهای عصر برنز (حدود دوهزار تا ۱۲۰۰ ق.م) در سرزمین شام (لبنان و اسرائیل امروزی) را دشوار کرده بود.
پیتر ون دوملن، مورخ دانشگاه براون و از نویسندگان مقاله، میگوید:
بین دوره فینیقی در شام و شواهد بعدی، سه قرن خلأ اطلاعاتی داریم. اما وقتی در اسپانیا یک محله به سبک شام میبینی، این فرض معقول است که افرادی از شام به آنجا رفتهاند.
تغییر سنت تدفین و نقطهی عطف علمی
خوشبختانه حدود ششصد ق.م، فینیقیها سنت تدفین مردگان را از سوزاندن به دفن تغییر دادند. این روند تا قرن دوم پیش از میلاد ادامه یافت زمانی که امپراتوری روم با شکستدادن فینیقیها مستعمرات آنها را یا از بین برد یا در خاک خود ادغام کرد.
پژوهشگران باستانشناسانی از سراسر اروپا و شمال آفریقا را بسیج کرد تا اسکلتهایی را که در مقبرههای فینیقی یافت شده بودند، شناسایی کنند. طی پنج سال، بقایای حدود چهارصد نفر از گورهای فینیقی از قرون پایانی تمدنشان جمعآوری شد. استخوانها با روش کربن-۱۴ تاریخگذاری شدند و DNA آنها استخراج شد. در نهایت بیش از یکصد ژنوم به دست آمد که به همراه ژنومهای منتشرشدهی قبلی، مجموعهای بینظیر ساختند.
هانا موتس متخصص ژنتیک دانشگاه استکهلم که در این تحقیق مشارکت نداشت، میگوید
کار خارقالعادهای کردند که اینهمه سایت مختلف رو با هم جمع کردن.
شگفتی ژنتیکی: فینیقیها کنعانی نبودند!
تحلیلهای ژنتیکی، شگفتی بزرگی را آشکار کرد: بیشتر افرادی که بهلحاظ فرهنگی فینیقی بودند، هیچگونه تبار ژنتیکی از شام نداشتند.
رینگباوئر میگوید:
این کاملاً غیرمنتظره و شگفتانگیز بود. DNA نشان داد که فینیقیها ترکیبی از مردمان حوزه مدیترانه بودند: عمدتاً از سیسیل، یونان، جزایر اژه و شمال آفریقا
اگرچه تبار شامی تقریباً بهطور کامل از فینیقیهای متأخر غایب است، ولی برخی باستانشناسان پیشتر فرض کرده بودند که اقوام محلی با استقبال از فرهنگ فینیقی، آن را بهسرعت جذب میکردند.
از کارتاژ تا کادیس شهرهایی که ابتدا با چند صد نفر پایهگذاری شده بودند، در طول دویست سال، گاه تا ده برابر رشد کردند. کارتاژ _ بزرگترین شهر فینیقی و دشمن اصلی روم از یک دهکده کوچک به شهری با بیش از چهل هزار نفر تبدیل شد.
پیلکینگتون میگوید
«این سایتها احتمالاً برای مردم محلی بسیار جذاب بودند. نرخ رشد آنقدر بالاست که بدون مشارکت بومیها ممکن نیست، و این همان چیزی است که DNA به ما نشان میدهد.»
اختلاط فرهنگی و دریای پیونددهنده
مردم شهرهای مختلف فینیقی که با دریانوردی بههم متصل بودند، خیلی زود شروع به اختلاط کردند. در هیچکدام از گورستانهای بررسیشده، مردان Y کروموزوم مشترک نداشتند. این یعنی مردها بین شهرها جابهجا میشدند و در یکجا برای نسلهای متوالی نمیماندند.
در بخشی دیگر دانشمندان توانستند جزئیات جالبی از روابط فردی هم بهدست آورند. آنها با شناسایی قطعات مشابه DNA در افراد، خویشاوندانی مثل پسرعموهای درجه دوم را یافتند که یکی در سیسیل دفن شده بود و دیگری در شمال آفریقا
خاستگاه :
Science
⚛ @AndisheKonim
#کاریکاتور #مانا #نیستانی
انتشار تفاهمنامه همکاری میان فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (فراجا) و وزارت آموزش و پرورش، که روز دوشنبه اول اردیبهشت ۱۴۰۴ رسانهای شد، موجی از واکنشها و نگرانیها را در پی داشت.
بر اساس مفاد این تفاهمنامه، طرحهایی چون "معلمیار پلیس" و استقرار نیروهای انتظامی در شعاع پانصد متری مدارس اجرایی خواهد شد. هدف اعلامشده این حضور، "پیشگیری از آسیبهای اجتماعی"، "ایجاد نظم و انضباط" و "آموزش قانونمداری" به دانشآموزان عنوان شده است.
اما فعالان حقوق کودک، معلمان و کارشناسان تعلیم و تربیت، این اقدام را مداخله مستقیم نهادهای امنیتی در فرآیند آموزش و تربیت دانسته و آن را مغایر با اصول حقوق بشر و حقوق کودک ارزیابی میکنند. از نظر آنان، چنین حضوری فارغ از نیت اولیهاش، فضای مدرسه را به محیطی امنیتی و تهدیدآمیز تبدیل میکند.
⚛ @AndisheKonim
انتشار تفاهمنامه همکاری میان فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (فراجا) و وزارت آموزش و پرورش، که روز دوشنبه اول اردیبهشت ۱۴۰۴ رسانهای شد، موجی از واکنشها و نگرانیها را در پی داشت.
بر اساس مفاد این تفاهمنامه، طرحهایی چون "معلمیار پلیس" و استقرار نیروهای انتظامی در شعاع پانصد متری مدارس اجرایی خواهد شد. هدف اعلامشده این حضور، "پیشگیری از آسیبهای اجتماعی"، "ایجاد نظم و انضباط" و "آموزش قانونمداری" به دانشآموزان عنوان شده است.
اما فعالان حقوق کودک، معلمان و کارشناسان تعلیم و تربیت، این اقدام را مداخله مستقیم نهادهای امنیتی در فرآیند آموزش و تربیت دانسته و آن را مغایر با اصول حقوق بشر و حقوق کودک ارزیابی میکنند. از نظر آنان، چنین حضوری فارغ از نیت اولیهاش، فضای مدرسه را به محیطی امنیتی و تهدیدآمیز تبدیل میکند.
⚛ @AndisheKonim
این تصویر ، ستونی کیهانی به ارتفاع ۹/۵ سال نوری را در سحابی ایگل Eagle (مسیه ۱۶) به نمایش میگذارد. این سحابی ، یک زایشگاه ستارهای در فاصله هفتهزار سال نوری از زمین است که در آن ستارگان جدید از میان گاز و غبار متولد میشوند. این نمای جدید که به مناسبت سی و پنجمین سالگرد تلسکوپ فضایی #هابل در سال ۲۰۲۵ منتشر شده، از تکنیکهای پیشرفتهی پردازش تصویر بهره میبرد که طی دو دهه اخیر توسعه یافتهاند و جزئیات بیشتری را در مقایسه با تصویر سال ۲۰۰۵ از همین منطقه نشان میدهد. هستهی سحابی Eagle ، که فراتر از این تصویر قرار دارد، شامل خوشهای از ستارگان جوان است که حفرهای عظیم را در سحابی ایجاد کردهاند و ساختارهای نمادین "ستونهای آفرینش" را شکل دادهاند ، پدیدهای که هابل از زمان پانزدهمین سالگرد خود آن را مورد مطالعه قرار داده است.
لینک این پست در کانال اینستاگرام اندیشه :
https://www.instagram.com/p/DI3mJPNCYaU/?igsh=NHNrdjNjNGV3b21l
⚛ @AndisheKonim
لینک این پست در کانال اینستاگرام اندیشه :
https://www.instagram.com/p/DI3mJPNCYaU/?igsh=NHNrdjNjNGV3b21l
⚛ @AndisheKonim
Solar.System.S01E04_subtitled.mp4
205 MB
#مستند #سامانهی #خورشیدی
با پرفسور #برایان #کاکس
بخش چهارم
زبان کلیپ انگلیسی با با زیرنویس پارسی ، کیفیت عالی ، زمان کلیپ شصت دقیقه
لینک بخش نخست : 👉
لینک بخش دوم : 👉
لینک بخش سوم : 👉
لینک بخش پایانی : 👉
⚛ @AndisheKonim
با پرفسور #برایان #کاکس
بخش چهارم
زبان کلیپ انگلیسی با با زیرنویس پارسی ، کیفیت عالی ، زمان کلیپ شصت دقیقه
لینک بخش نخست : 👉
لینک بخش دوم : 👉
لینک بخش سوم : 👉
لینک بخش پایانی : 👉
⚛ @AndisheKonim
چرا #هانا #آرنت #فلسفه را رها کرد تا با جهان روبهرو شود.
هانا آرنت ، فیلسوف و نظریه پرداز سیاسی آلمانی-آمریکایی، به دلیل نقدش به فلسفه سنتی و گرایش به مسائل عینی و سیاسی مشهور است. این مقاله دلایل این تغییر جهت را بررسی میکند:
انتقاد از فلسفه انتزاعی :
آرنت معتقد بود فلسفه سنتی ، از افلاطون تا هایدگر بیش ازحد بر مفاهیم انتزاعی متمرکز است و از واقعیت های انسانی و سیاسی فاصله گرفته است. او به جای تأمل در "حقیقت متعالی"، به تحلیل رویدادهای ملموس مانند ظهور توتالیتاریسم پرداخت.
تجربه های شخصی :
فرار از آلمان نازی به دلیل تبار یهودی و مشاهده وحشت هولوکاست، او را به سمت بررسی ریشه های شر و سیاستهای عملی سوق داد. مفهوم "ابتذال شر" در گزارش محاکمه آیشمن، نشان دهنده تأکید او بر نقش بیفکری افراد عادی در فجایع است.
تأکید بر عمل و جهان عمومی :
در کتاب وضع بشر، آرنت "عمل" را به عنوان بالاترین فعالیت انسانی معرفی میکند که در حوزه عمومی و از طریق تعامل با دیگران محقق میشود. او میان «کار»، «ساخت» و «عمل» تمایز قائل شد و بر اهمیت زندگی فعال
Vita activa
در مقابل زندگی تأملی
Vita contemplativa
تأکید کرد.
روایتگری به جای سیستم های فلسفی :
آرنت از روایتهای تاریخی و زندگینامه های برای تحلیل پدیده هایی مانند توتالیتاریسم استفاده کرد. او معتقد بود فهم جهان از طریق قصه گویی و توجه به تکثر انسانی ممکن است.
مفهوم ناتالیتی (تولد) :
ایده «ناتالیتی» او بر امکان آغازگری و تغییر در سیاست تأکید دارد، که امیدی در مقابل تاریکی های قرن بیستم ایجاد میکند.
ارثیهی فکری :
آرنت نه فلسفه را رد کرد و نه کاملاً از هایدگر (استادش) فاصله گرفت، اما رویکردی میان رشته ای را برگزید که فلسفه، تاریخ، و سیاست را برای درک انسان مدرن ترکیب میکند.
نتیجه گیری از این نوشتار :
آرنت با عبور از مرزهای فلسفه محض، به چهرهای پیشگام در نظریه سیاسی تبدیل شد که تعامل انسان با جهان واقعی و مسئولیت پذیری جمعی را مرکز اندیشه خود قرار داد.
خاستگاه : 👉
⚛ @AndisheKonim
هانا آرنت ، فیلسوف و نظریه پرداز سیاسی آلمانی-آمریکایی، به دلیل نقدش به فلسفه سنتی و گرایش به مسائل عینی و سیاسی مشهور است. این مقاله دلایل این تغییر جهت را بررسی میکند:
انتقاد از فلسفه انتزاعی :
آرنت معتقد بود فلسفه سنتی ، از افلاطون تا هایدگر بیش ازحد بر مفاهیم انتزاعی متمرکز است و از واقعیت های انسانی و سیاسی فاصله گرفته است. او به جای تأمل در "حقیقت متعالی"، به تحلیل رویدادهای ملموس مانند ظهور توتالیتاریسم پرداخت.
تجربه های شخصی :
فرار از آلمان نازی به دلیل تبار یهودی و مشاهده وحشت هولوکاست، او را به سمت بررسی ریشه های شر و سیاستهای عملی سوق داد. مفهوم "ابتذال شر" در گزارش محاکمه آیشمن، نشان دهنده تأکید او بر نقش بیفکری افراد عادی در فجایع است.
تأکید بر عمل و جهان عمومی :
در کتاب وضع بشر، آرنت "عمل" را به عنوان بالاترین فعالیت انسانی معرفی میکند که در حوزه عمومی و از طریق تعامل با دیگران محقق میشود. او میان «کار»، «ساخت» و «عمل» تمایز قائل شد و بر اهمیت زندگی فعال
Vita activa
در مقابل زندگی تأملی
Vita contemplativa
تأکید کرد.
روایتگری به جای سیستم های فلسفی :
آرنت از روایتهای تاریخی و زندگینامه های برای تحلیل پدیده هایی مانند توتالیتاریسم استفاده کرد. او معتقد بود فهم جهان از طریق قصه گویی و توجه به تکثر انسانی ممکن است.
مفهوم ناتالیتی (تولد) :
ایده «ناتالیتی» او بر امکان آغازگری و تغییر در سیاست تأکید دارد، که امیدی در مقابل تاریکی های قرن بیستم ایجاد میکند.
ارثیهی فکری :
آرنت نه فلسفه را رد کرد و نه کاملاً از هایدگر (استادش) فاصله گرفت، اما رویکردی میان رشته ای را برگزید که فلسفه، تاریخ، و سیاست را برای درک انسان مدرن ترکیب میکند.
نتیجه گیری از این نوشتار :
آرنت با عبور از مرزهای فلسفه محض، به چهرهای پیشگام در نظریه سیاسی تبدیل شد که تعامل انسان با جهان واقعی و مسئولیت پذیری جمعی را مرکز اندیشه خود قرار داد.
خاستگاه : 👉
⚛ @AndisheKonim
Big Think
Why Hannah Arendt left philosophy behind to face the world
Arendt thought 20th-century philosophy had become too abstract. She called for "active thinking" that prepares us to live in the real world.
داینوسوکوس ، کروکودیل غولپیکر ماقبلتاریخ ، عضو خانوادهی تمساحها نبود.
مقالهی تازهای که در
Science
منتشر شده ...
⚛ @AndisheKonim
ادامه در پست بعدی 👇
مقالهی تازهای که در
Science
منتشر شده ...
⚛ @AndisheKonim
ادامه در پست بعدی 👇
اندیشیدن تنها راه نجات
Photo
ادامهی پست فوق 👆👇
#داینوسوکوس ، #کروکودیل غولپیکر ماقبلتاریخ ، عضو خانوادهی تمساحها نبود.
مقالهی تازهای که در l
Science
منتشر شده، تصویری تازه از یکی از ترسناکترین خزندگان ماقبلتاریخ،
Deinosuchus riograndensis
کروکودیل وحشتناک ، ارائه میدهد
Deinosuchus
که در دورهی کرتاسهی پسین در آمریکای شمالی زندگی میکرد، پیشتر به عنوان خویشاوند نزدیک تمساحهای امروزی (آلیگاتورها) شناخته میشد.
اما پژوهش تازه نشان میدهد که
Deinosuchus
اساساً به شاخهای متفاوت از کروکودیلها تعلق دارد؛ یعنی از تبار تمساحها نیست.
برخلاف تمساحها که نمیتوانند در آب شور زنده بمانند، به نظر میرسد
Deinosuchus
تحمل آب شور داشته و حتی احتمالاً از دریای داخلی غربی که آمریکای شمالی را به دو بخش تقسیم میکرد، عبور کرده است.
پژوهشگران با بررسی ۲۱۹ ویژگی فیزیکی در ۱۲۸ گونهی زنده و منقرضشدهی کروکودیلی، درخت تبارزایی
Family tree
جدیدی ترسیم کردهاند.
یافتهها نشان میدهند که گونههای غولپیکر کروکودیلی در طی ۱۳۰ میلیون سال گذشته بارها و در نقاط مختلف دنیا پدید آمدهاند_یعنی بزرگجثه بودن در میان این جانوران یک پدیدهی استثنایی نبوده، بلکه نوعی روند تکرارشوندهی تکاملی است.
• طول واقعی
Deinosuchus
احتمالاً کمتر از آن چیزی بوده که قبلاً تصور میشد (حداکثر ۷/۷ متر، نه دوازده متر).
• در آفریقا، آمریکای جنوبی و آسیا نیز کروکودیلهای عظیمالجثه مشابهی در دورههای مختلف زندگی میکردهاند.
• تمساحهای امروزی احتمالاً از نیاکانی مقاوم به آب شور تکامل یافتهاند، اما این ویژگی را از دست دادهاند_و این محدودیت در زیستگاه میتواند یکی از دلایل کوچکی جثهشان در قیاس با خویشاوندان غولآسای پیشاتاریخی باشد.
بنمایهها :
Science
Nature
ترجمهی : سام آریامنش
⚛ @AndisheKonim
#داینوسوکوس ، #کروکودیل غولپیکر ماقبلتاریخ ، عضو خانوادهی تمساحها نبود.
مقالهی تازهای که در l
Science
منتشر شده، تصویری تازه از یکی از ترسناکترین خزندگان ماقبلتاریخ،
Deinosuchus riograndensis
کروکودیل وحشتناک ، ارائه میدهد
Deinosuchus
که در دورهی کرتاسهی پسین در آمریکای شمالی زندگی میکرد، پیشتر به عنوان خویشاوند نزدیک تمساحهای امروزی (آلیگاتورها) شناخته میشد.
اما پژوهش تازه نشان میدهد که
Deinosuchus
اساساً به شاخهای متفاوت از کروکودیلها تعلق دارد؛ یعنی از تبار تمساحها نیست.
برخلاف تمساحها که نمیتوانند در آب شور زنده بمانند، به نظر میرسد
Deinosuchus
تحمل آب شور داشته و حتی احتمالاً از دریای داخلی غربی که آمریکای شمالی را به دو بخش تقسیم میکرد، عبور کرده است.
پژوهشگران با بررسی ۲۱۹ ویژگی فیزیکی در ۱۲۸ گونهی زنده و منقرضشدهی کروکودیلی، درخت تبارزایی
Family tree
جدیدی ترسیم کردهاند.
یافتهها نشان میدهند که گونههای غولپیکر کروکودیلی در طی ۱۳۰ میلیون سال گذشته بارها و در نقاط مختلف دنیا پدید آمدهاند_یعنی بزرگجثه بودن در میان این جانوران یک پدیدهی استثنایی نبوده، بلکه نوعی روند تکرارشوندهی تکاملی است.
• طول واقعی
Deinosuchus
احتمالاً کمتر از آن چیزی بوده که قبلاً تصور میشد (حداکثر ۷/۷ متر، نه دوازده متر).
• در آفریقا، آمریکای جنوبی و آسیا نیز کروکودیلهای عظیمالجثه مشابهی در دورههای مختلف زندگی میکردهاند.
• تمساحهای امروزی احتمالاً از نیاکانی مقاوم به آب شور تکامل یافتهاند، اما این ویژگی را از دست دادهاند_و این محدودیت در زیستگاه میتواند یکی از دلایل کوچکی جثهشان در قیاس با خویشاوندان غولآسای پیشاتاریخی باشد.
بنمایهها :
Science
Nature
ترجمهی : سام آریامنش
⚛ @AndisheKonim
Science
‘Terrible crocodile’ was not related to modern alligators
A new analysis finds supersize crocodilians evolved more frequently than scientists once thought
#فسیل آهکی قدیمیترین #مورچه جهان با قدمت ۱۱۳ میلیون سال در برزیل کشف شد.
مورچهای از گونهای منقرضشده با قدمتی هم دوران با دایناسورها که در شمال شرقی برزیل میزیسته، اکنون بهعنوان قدیمیترین مورچه شناختهشده در علم معرفی شد.
خوانش بیشتر :
https://l.euronews.com/ZUO
⚛ @AndisheKonim
مورچهای از گونهای منقرضشده با قدمتی هم دوران با دایناسورها که در شمال شرقی برزیل میزیسته، اکنون بهعنوان قدیمیترین مورچه شناختهشده در علم معرفی شد.
خوانش بیشتر :
https://l.euronews.com/ZUO
⚛ @AndisheKonim
Forwarded from اندیشیدن تنها راه نجات (NRW)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
موزیک زیبایی برای شناساندن چهره ی پلید #کانفورمیست_ها یا همان #فرصت_طلب_ها
در اصلاح عامیانه به این افراد #حزب_باد گفته میشود.
لینک این پست در کانال اینستاگرام اندیشه :
https://www.instagram.com/reel/DI4enOROYds/?igsh=NnM0ZnloMGs1eW10
⚛ @AndisheKonim
در اصلاح عامیانه به این افراد #حزب_باد گفته میشود.
لینک این پست در کانال اینستاگرام اندیشه :
https://www.instagram.com/reel/DI4enOROYds/?igsh=NnM0ZnloMGs1eW10
⚛ @AndisheKonim