دو نظریهی #نسبیت #خاص و #عام برای نخستین بار توسط آلبرت اینشتین مطرح شدند :
۱-نسبیت خاص
#Special_Relativity
سال ۱۹۰۵
در این نظریه ، اینشتین دو اصل بنیادی رو معرفی کرد :
قوانین فیزیک برای همه ناظرانِ در حال حرکت یکنواخت یکسان است.
سرعت نور در خلأ برای همه ناظران ثابت است. صرفنظر از حرکت منبع یا ناظر
این نظریه باعث شد مفاهیمی مثل انبساط زمان و کوتاهشدن طول وارد فیزیک شوند.
۲-نسبیت عام
#General_Relativity
سال ۱۹۱۵
اینشتین بعد از ده سال تلاش ، نظریهی گرانش خودش رو کامل کرد. توی این نظریه ، اینشتین بیان کرد که گرانش نه یه "نیرو"، بلکه نتیجهی خمشدن فضا-زمان توسط جرم و انرژی است.
به صورت خلاصه :
نسبیت خاص :
وقتی با سرعت زیاد حرکت میکنی ، زمان و مکان برات متفاوت میگذره
نسبیت عام :
وقتی در حضور جرمهای بزرگ هستی ، فضا و زمان تغییر شکل میدن و این میشه چیزی که ما بهش میگیم "گرانش" یا "جاذبه".
نکتهی جالب :
در سال ۱۹۰۵ که بهش میگن
Annus Mirabilis
یا «سال شگفتانگیز»، اینشتین چهار مقاله انقلابی منتشر کرد که یکیش همین نسبیت خاص بود. اون سال اینشتین هنوز حتی دکتراش رو نگرفته بود !
⚛ @AndisheKonim
۱-نسبیت خاص
#Special_Relativity
سال ۱۹۰۵
در این نظریه ، اینشتین دو اصل بنیادی رو معرفی کرد :
قوانین فیزیک برای همه ناظرانِ در حال حرکت یکنواخت یکسان است.
سرعت نور در خلأ برای همه ناظران ثابت است. صرفنظر از حرکت منبع یا ناظر
این نظریه باعث شد مفاهیمی مثل انبساط زمان و کوتاهشدن طول وارد فیزیک شوند.
۲-نسبیت عام
#General_Relativity
سال ۱۹۱۵
اینشتین بعد از ده سال تلاش ، نظریهی گرانش خودش رو کامل کرد. توی این نظریه ، اینشتین بیان کرد که گرانش نه یه "نیرو"، بلکه نتیجهی خمشدن فضا-زمان توسط جرم و انرژی است.
به صورت خلاصه :
نسبیت خاص :
وقتی با سرعت زیاد حرکت میکنی ، زمان و مکان برات متفاوت میگذره
نسبیت عام :
وقتی در حضور جرمهای بزرگ هستی ، فضا و زمان تغییر شکل میدن و این میشه چیزی که ما بهش میگیم "گرانش" یا "جاذبه".
نکتهی جالب :
در سال ۱۹۰۵ که بهش میگن
Annus Mirabilis
یا «سال شگفتانگیز»، اینشتین چهار مقاله انقلابی منتشر کرد که یکیش همین نسبیت خاص بود. اون سال اینشتین هنوز حتی دکتراش رو نگرفته بود !
⚛ @AndisheKonim
تمام رزهای قرمز ، سفید و صورتی ، در گذشته زرد بودهاند (طبق تحلیل ژنومی)
بر اساس یک پژوهش ژنومی از دانشگاه ...
⚛ @AndisheKonim
ادامه در پست بعدی 👇
بر اساس یک پژوهش ژنومی از دانشگاه ...
⚛ @AndisheKonim
ادامه در پست بعدی 👇
اندیشیدن تنها راه نجات
تمام رزهای قرمز ، سفید و صورتی ، در گذشته زرد بودهاند (طبق تحلیل ژنومی) بر اساس یک پژوهش ژنومی از دانشگاه ... ⚛ @AndisheKonim ادامه در پست بعدی 👇
ادامهی پست فوق 👆👇
تمام رزهای قرمز ، سفید و صورتی ، در گذشته زرد بودهاند (طبق تحلیل ژنومی)
بر اساس یک پژوهش ژنومی از دانشگاه جنگلداری پکن، نیاکان تمام رزهای امروزی، گلهایی زردرنگ، با یک ردیف گلبرگ و برگهایی متشکل از هفت برگچه بودهاند. در این پزوهش ۲۰۵ نمونه از ۸۴ گونه مختلف رز، که ۸۴ درصد گونههای ثبتشده در فلور چین را شامل میشوند، مورد بررسی ژنومی قرار گرفتند.
نتایج نشان داد که در طول تاریخ، به ویژه از قرن هجدهم و همزمان با آغاز رنسانس پرورش رز، این گیاهان بهتدریج از ترکیب گونههای وحشی چینی و ارقام قدیمی اروپایی تغییر یافتهاند. این فرایند باعث پدید آمدن تنوع گستردهای از نظر رنگ، شکل، عطر و نحوه گلدهی شده است، به طوری که امروزه بیش از ۱۵۰ تا ۲۰۰ گونه و بیش از ۳۵ هزار رقم پرورشی از رز در جهان وجود دارد.
پژوهش ژنوم این نمونهها با استفاده از روشهایی مانند توالییابی ژنوم، ژنتیک جمعیت و بررسی ۷۰۷ ژن تکنسخهای، امکان بازسازی ویژگیهای نیاکان و مسیر تکاملی آنها را فراهم کرد. یکی از دستاوردهای مهم این پژوهش، شناسایی دو مرکز اصلی تنوع ژنتیکی رز در چین است؛ یکی در شمالغرب خشک که محل رویش رزهای زرد با برگهای کوچک است و دیگری در جنوبغرب گرم و مرطوب که گونههای سفید و معطر در آن میرویند.
در کنار اهمیت تاریخی و زیباییشناختی رزها، تغییرات اقلیمی جهانی، پرورشدهندگان را ناگزیر کرده که به جای تمرکز صرف بر رنگ و زیبایی، به سمت تولید ارقامی مقاوم در برابر خشکی، بیماریها و نیاز کمتر به مراقبت بروند.
این پژوهش با روشن کردن ریشههای ژنتیکی رزهای امروزی، میتواند در حفظ گونههای در معرض خطر و پرورش رقمهای کمنیاز و مقاوم آینده نقش مهمی ایفا کند.
خاستگاه :
Nature Plants (2025)
⚛ @AndisheKonim
تمام رزهای قرمز ، سفید و صورتی ، در گذشته زرد بودهاند (طبق تحلیل ژنومی)
بر اساس یک پژوهش ژنومی از دانشگاه جنگلداری پکن، نیاکان تمام رزهای امروزی، گلهایی زردرنگ، با یک ردیف گلبرگ و برگهایی متشکل از هفت برگچه بودهاند. در این پزوهش ۲۰۵ نمونه از ۸۴ گونه مختلف رز، که ۸۴ درصد گونههای ثبتشده در فلور چین را شامل میشوند، مورد بررسی ژنومی قرار گرفتند.
نتایج نشان داد که در طول تاریخ، به ویژه از قرن هجدهم و همزمان با آغاز رنسانس پرورش رز، این گیاهان بهتدریج از ترکیب گونههای وحشی چینی و ارقام قدیمی اروپایی تغییر یافتهاند. این فرایند باعث پدید آمدن تنوع گستردهای از نظر رنگ، شکل، عطر و نحوه گلدهی شده است، به طوری که امروزه بیش از ۱۵۰ تا ۲۰۰ گونه و بیش از ۳۵ هزار رقم پرورشی از رز در جهان وجود دارد.
پژوهش ژنوم این نمونهها با استفاده از روشهایی مانند توالییابی ژنوم، ژنتیک جمعیت و بررسی ۷۰۷ ژن تکنسخهای، امکان بازسازی ویژگیهای نیاکان و مسیر تکاملی آنها را فراهم کرد. یکی از دستاوردهای مهم این پژوهش، شناسایی دو مرکز اصلی تنوع ژنتیکی رز در چین است؛ یکی در شمالغرب خشک که محل رویش رزهای زرد با برگهای کوچک است و دیگری در جنوبغرب گرم و مرطوب که گونههای سفید و معطر در آن میرویند.
در کنار اهمیت تاریخی و زیباییشناختی رزها، تغییرات اقلیمی جهانی، پرورشدهندگان را ناگزیر کرده که به جای تمرکز صرف بر رنگ و زیبایی، به سمت تولید ارقامی مقاوم در برابر خشکی، بیماریها و نیاز کمتر به مراقبت بروند.
این پژوهش با روشن کردن ریشههای ژنتیکی رزهای امروزی، میتواند در حفظ گونههای در معرض خطر و پرورش رقمهای کمنیاز و مقاوم آینده نقش مهمی ایفا کند.
خاستگاه :
Nature Plants (2025)
⚛ @AndisheKonim
Nature
An evolutionary bouquet for roses
Nature Plants - An analysis of 707 genes in 215 rose samples provides hypotheses on the history of wild and cultivated roses.
اندیشیدن تنها راه نجات
چرا #خمیازه #مسری است؟ دوبله شده به پارسی ⚛ @AndisheKonim
چرا #خمیازه #مسری است؟
دیدن یا شنیدن خمیازهی دیگران میتواند باعث شود خودتان هم خمیازه بکشید. این پدیده تنها ویژه انسانها نیست؛ برخی جانداران هم آن را تجربه میکنند.
اما چرا خمیازه مسری است؟
دکتر چارلز سویت، روانپزشک و مشاور پزشکی در
Linear Health
توضیح میدهد که نورونهای آینهای
Mirror neuron
ممکن است در این موضوع نقش داشته باشند. این نورونها به اعمالی که در دیگران میبینیم، واکنش نشان میدهند.
او میگوید: «وقتی خمیازهی کسی را میبینید، این نورونها در مغز شما فعال میشوند.»
این مکانیزم عصبی میتواند توضیح دهد که چرا خمیازه در گروههای اجتماعی بهسرعت گسترش پیدا میکند.
پژوهشها نشان داده که انسانها و حیوانات، بیشتر در برابر خمیازهی افراد آشنا واکنش نشان میدهند تا غریبهها. مثلاً در یک پژوهش در سال ۲۰۱۳، سگها هنگام تماشای خمیازهی صاحب خود، بیشتر از زمانی که خمیازهی یک غریبه را میدیدند، خمیازه میکشیدند.
این الگو که «تمایل به آشنا»
Familiarity bias
نام دارد، به این دلیل است که افراد، بهطور طبیعی به کسانی که در حلقه اجتماعیشان قرار دارند، توجه بیشتری میکنند.
یکی از فرضیهها این است که خمیازهی مسری برای افزایش دقت در تشخیص خطر در گروهها تکامل یافته است.
اندرو گالوپ، استاد زیستشناسی رفتاری در دانشگاه جان هاپکینز، میگوید: «خمیازه به خنک شدن مغز کمک میکند و این خنک شدن ممکن است هوشیاری و کارایی ذهن را در فرد افزایش دهد.»
اگر این حالت بهصورت مسری در گروه پخش شود، میتواند آگاهی و آمادگی گروه را در برابر خطر بالا ببرد.
پژوهشهای تازهتر هم این ایده را پشتیبانی میکند. در این پژوهشها دیده شده که تنها دیدن خمیازهی دیگران میتواند توانایی تشخیص تهدید را در افراد بهبود دهد.
یک فرضیهی دیگر این است که خمیازهی مسری برای هماهنگ کردن گروهها تکامل یافته است.
خمیازهها تابع یک ریتم شبانهروزی طبیعی هستند و اغلب نشانهای از تغییر وضعیت و فعالیت محسوب میشوند. وقتی در یک گروه پخش میشود، میتواند الگوهای رفتاری و زمانی افراد را هماهنگ کند.
پشتیبان این ایده یک پژوهش روی شیرهای وحشی آفریقایی است: شیرهایی که خمیازهی دیگری را «گرفتند»، ۱۱ برابر بیشتر احتمال داشت حرکات شیر اول را تقلید کنند.
جالب اینکه همه به یک اندازه در برابر خمیازهی مسری آسیبپذیر نیستند. در آزمایشها، حدود ۴۰ تا ۶۰ درصد افراد در پاسخ به دیدن خمیازهی دیگران، خودشان هم خمیازه میکشند.
یکی از پرسشهای مهم این است که آیا خمیازهی مسری به همدلی (empathy) مربوط میشود؟
پژوهشهای مختلفی انجام شده، اما نتایج یکدست نیست. برخی پژوهشها این ارتباط را تأیید کردهاند و برخی نه.
برای مثال، در گذشته تصور میشد کودکان مبتلا به اوتیسم کمتر به خمیازهی مسری واکنش نشان میدهند. اما پژوهشهای تازهتر نشان داد وقتی این کودکان بهطور خاص به محرک خمیازه توجه کنند، این تفاوت از بین میرود. این موضوع نقش کلیدی «توجه» را در خمیازهی مسری نشان میدهد.
یکی از یافتههای نسبتا تاییدشده در این زمینه، ارتباط منفی میان خمیازهی مسری و ویژگیهای روانپریشگونه
Psychopathy
است.
اندرو گالوپ میگوید: «افرادی که نمرهی بالاتری در صفات روانپریشگونه دارند (مثل خودخواهی، بیاحساسی و میل به سوءاستفاده از دیگران) کمتر در برابر خمیازهی مسری واکنش نشان میدهند.»
در نهایت، دکتر سویت میگوید: «خمیازهی مسری بیشتر از اینکه به خستگی مربوط باشد، به ارتباط انسانی ربط دارد. این راهی خاموش از سوی مغز برای همگام شدن با اطرافیان (و گاهی حیوانات خانگی) است.»
خاستگاه :
Livescience
ترجمهی : سام آریامنش
مقالات مربوطه: اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا
⚛ @AndisheKonim
دیدن یا شنیدن خمیازهی دیگران میتواند باعث شود خودتان هم خمیازه بکشید. این پدیده تنها ویژه انسانها نیست؛ برخی جانداران هم آن را تجربه میکنند.
اما چرا خمیازه مسری است؟
دکتر چارلز سویت، روانپزشک و مشاور پزشکی در
Linear Health
توضیح میدهد که نورونهای آینهای
Mirror neuron
ممکن است در این موضوع نقش داشته باشند. این نورونها به اعمالی که در دیگران میبینیم، واکنش نشان میدهند.
او میگوید: «وقتی خمیازهی کسی را میبینید، این نورونها در مغز شما فعال میشوند.»
این مکانیزم عصبی میتواند توضیح دهد که چرا خمیازه در گروههای اجتماعی بهسرعت گسترش پیدا میکند.
پژوهشها نشان داده که انسانها و حیوانات، بیشتر در برابر خمیازهی افراد آشنا واکنش نشان میدهند تا غریبهها. مثلاً در یک پژوهش در سال ۲۰۱۳، سگها هنگام تماشای خمیازهی صاحب خود، بیشتر از زمانی که خمیازهی یک غریبه را میدیدند، خمیازه میکشیدند.
این الگو که «تمایل به آشنا»
Familiarity bias
نام دارد، به این دلیل است که افراد، بهطور طبیعی به کسانی که در حلقه اجتماعیشان قرار دارند، توجه بیشتری میکنند.
یکی از فرضیهها این است که خمیازهی مسری برای افزایش دقت در تشخیص خطر در گروهها تکامل یافته است.
اندرو گالوپ، استاد زیستشناسی رفتاری در دانشگاه جان هاپکینز، میگوید: «خمیازه به خنک شدن مغز کمک میکند و این خنک شدن ممکن است هوشیاری و کارایی ذهن را در فرد افزایش دهد.»
اگر این حالت بهصورت مسری در گروه پخش شود، میتواند آگاهی و آمادگی گروه را در برابر خطر بالا ببرد.
پژوهشهای تازهتر هم این ایده را پشتیبانی میکند. در این پژوهشها دیده شده که تنها دیدن خمیازهی دیگران میتواند توانایی تشخیص تهدید را در افراد بهبود دهد.
یک فرضیهی دیگر این است که خمیازهی مسری برای هماهنگ کردن گروهها تکامل یافته است.
خمیازهها تابع یک ریتم شبانهروزی طبیعی هستند و اغلب نشانهای از تغییر وضعیت و فعالیت محسوب میشوند. وقتی در یک گروه پخش میشود، میتواند الگوهای رفتاری و زمانی افراد را هماهنگ کند.
پشتیبان این ایده یک پژوهش روی شیرهای وحشی آفریقایی است: شیرهایی که خمیازهی دیگری را «گرفتند»، ۱۱ برابر بیشتر احتمال داشت حرکات شیر اول را تقلید کنند.
جالب اینکه همه به یک اندازه در برابر خمیازهی مسری آسیبپذیر نیستند. در آزمایشها، حدود ۴۰ تا ۶۰ درصد افراد در پاسخ به دیدن خمیازهی دیگران، خودشان هم خمیازه میکشند.
یکی از پرسشهای مهم این است که آیا خمیازهی مسری به همدلی (empathy) مربوط میشود؟
پژوهشهای مختلفی انجام شده، اما نتایج یکدست نیست. برخی پژوهشها این ارتباط را تأیید کردهاند و برخی نه.
برای مثال، در گذشته تصور میشد کودکان مبتلا به اوتیسم کمتر به خمیازهی مسری واکنش نشان میدهند. اما پژوهشهای تازهتر نشان داد وقتی این کودکان بهطور خاص به محرک خمیازه توجه کنند، این تفاوت از بین میرود. این موضوع نقش کلیدی «توجه» را در خمیازهی مسری نشان میدهد.
یکی از یافتههای نسبتا تاییدشده در این زمینه، ارتباط منفی میان خمیازهی مسری و ویژگیهای روانپریشگونه
Psychopathy
است.
اندرو گالوپ میگوید: «افرادی که نمرهی بالاتری در صفات روانپریشگونه دارند (مثل خودخواهی، بیاحساسی و میل به سوءاستفاده از دیگران) کمتر در برابر خمیازهی مسری واکنش نشان میدهند.»
در نهایت، دکتر سویت میگوید: «خمیازهی مسری بیشتر از اینکه به خستگی مربوط باشد، به ارتباط انسانی ربط دارد. این راهی خاموش از سوی مغز برای همگام شدن با اطرافیان (و گاهی حیوانات خانگی) است.»
خاستگاه :
Livescience
ترجمهی : سام آریامنش
مقالات مربوطه: اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا
⚛ @AndisheKonim
آیا جایی هست که انرژی نابود شود و یا از عدم یا هیچ مطلق موجود شود؟
در فیزیک کلاسیک و کوانتوم، انرژی هرگز بهمعنای مطلق «نابود» نمیشود و هرگز «از هیچ یا عدم» پدید نمیآید. آنچه دقیقاً برقرار است، قانون پایستگی انرژی است: در یک سیستم بسته (یعنی سیستمی که هیچ انرژی وارد یا از آن خارج نمیشود) مجموع کل انرژی همیشه ثابت میماند(لوکال یا محلی).
به عبارت دیگر، هر بار که انرژی به گرما، حرکت، نور، یا هر شکل دیگری تبدیل میشود، مقدار کل انرژی قبل و بعد از تبدیل یکسان است. برای مثال:
هنگام سوختوساز در سلولهای بدن، انرژی شیمیایی تبدیل به گرما و کار شیمیایی میشود، اما مقدار انرژی کمنشدنی است.
در یک نیروگاه برقآبی، انرژی پتانسیل آب به انرژی جنبشی و سپس به انرژی الکتریکی تبدیل میشود، بدون اینکه اثری از انرژی اولیه گم شود.
حتی در نظریههای پیشرفتهتر مثل نسبیت عام و مکانیک کوانتومیِ میدان، گرچه تعریف دقیق «انرژی گرانشی» یا «انرژی خلأ» پیچیده میشود، اما هیچ مکانیزمی شناختهشدهای وجود ندارد که انرژی را به هیچ برساند یا از هیچ خلق کند. اگر گاهی در اثر یک فرایند بهنظر میرسد انرژی «ناپدید» شده یا «پدیدار» گشته، واقعیت این است که آن انرژی در قالبی که اندازهگیری نکردهایم منتقل یا ذخیره شده است.
بهطور خلاصه، در هیچیک از قوانین و تجربیات فیزیکی، شاهد نابودی مطلق انرژی یا خلق آن از هیچ نبودهایم؛ همهجا با تبدیل و جابهجایی انرژی روبرو هستیم، نه از بین رفتن یا پدید آمدن آن.
در ردشیفت کیهانی چطور؟
در شیفت کیهانی
Redshift
که ناشی از انبساط فضای کیهان است، فوتونها هنگام عبور از فضای در حال انبساط، طول موجشان افزایش (و فرکانس و در نتیجه انرژیشان کاهش) مییابد . این «کاهش انرژی» به این معنا نیست که انرژی نابود شده یا به هیچی تبدیل شده؛ بلکه در چارچوب نسبیت عمومی:
در فیزیک نسبیتی، قانون پایستگی انرژیـانرژی-تکانه
Energy–momentum conservation
به صورت محلی و از طریق معادله ∇μ T^μν = 0 برقرار است. یعنی در مقیاسهای کوچک و در یک چارچوب مختصات مناسب (موضعی)، انرژی همچنان پایسته است .
اما در فضای خمیده و در مقیاس کیهانی، بهدلیل فقدان یک تقارن زمانپیوسته جهانی (time-like Killing vector)، نمیتوان تعریفی یکتا و محفوظ از «انرژی کل جهان» ارائه داد. به بیان دیگر، در یک جهان در حال انبساط، هیچ کمیت سراسری و یکتایی وجود ندارد که بتوان آن را «انرژی کل» نامید و برای آن قانون پایستگی نوشت(بررسی پایستگی در این مقیاس بیمعنی میشود).
برخی فیزیکدانان انرژی از دست رفتهی نور را به شکل «کار» صرف انبساط کیهان میدانند؛ درست مثل فشردن پیستونی که با انجام کار، انرژی صرف بلند کردن آن میشود(که اینجا توضیح دادم).
تعبیر دیگر این است که انرژی فوتونها «در فضای در حال انبساط» مدفون میشود، اما این فضای خمیده خود، انرژی گرانشیای دارد که تعریف آن در نسبیت عمومی محلی نیست. بنابراین نمیتوان گفت انرژی فوتونها به انرژی گرانشی یا فرم دیگری «منتقل شده» است؛ بلکه بررسی حفظ و قانون پایستگی انرژی در معنای کلاسیکاش در یک جهان پویا و در حال انبساط صادق نیست و کاری بیجاست و قابل اعمال نیست(مثل اینکه بخواهید انتخاب جنسی تکامل را به مقیاس سیارات ربط دهید. چنین اعمال و بررسی، بیمعناست).
در نتیجه، در شیفت کیهانی:
انرژی فوتونها «از هیچی» پدید نمیآید و «به هیچی» تبدیل نمیشود.
آنچه رخ میدهد، کم شدن انرژی در نتیجه گسترش مسیر موج در فضای امتداد یافته است، و در این چارچوبِ نسبیت عمومی، قانون پایستگی انرژی به صورت سادهٔ کلاسیک قابل اعمال نیست.
پایستگی لوکال است
در نسبیت عمومی «پایستگی انرژی» تنها بهصورت موضعی (local) و در فریمهای مختصات مناسب معنا دارد و نمیتوان آن را برای کل یک جهان در حال انبساط به شکلی جهانی اعمال کرد:
در نسبیت عمومی، معادله
∇ₘ Tᵐⁿ = 0
(که از آن به «پایستگی موضعی تانسور انرژی–تکانه» یاد میشود.) بیانگر این است که انرژی و تکانه در هر نقطه کوچک فضازمان حفظ میشوند؛ اما این حفظشدگی فقط در آن ناحیه موضعی صادق است.
اگر فضازمان شما تقارن زمانی
Time-translation symmetry
داشته باشد ، یعنی وجود یک بردار کیلینگ زمانی آنگاه میتوان برای کل سیستم یک کمّیت انرژی جهانی تعریف و پایسته نگه داشت. اما مدل استاندارد کیهان (فضازمان فرایدمن–لومتر–رابرتسون–واکر) در حال انبساط این تقارن را ندارد و بنابراین هیچ مفهوم «انرژی کل جهان» با معنای یکتا وجود ندارد.
نکته مهم این است که وضعیت «باز» یا «بسته» بودن کیهان (از نظر هندسه فضایی یا کرویت آن) مستقیماً تعیینکنندهٔ امکان یا عدم امکان تعریف انرژی کل نیست؛ بلکه معیار اصلی، وجود یا عدم وجود یک تقارن زمانی در متریک فضازمان است.
⚛ @AndisheKonim
در فیزیک کلاسیک و کوانتوم، انرژی هرگز بهمعنای مطلق «نابود» نمیشود و هرگز «از هیچ یا عدم» پدید نمیآید. آنچه دقیقاً برقرار است، قانون پایستگی انرژی است: در یک سیستم بسته (یعنی سیستمی که هیچ انرژی وارد یا از آن خارج نمیشود) مجموع کل انرژی همیشه ثابت میماند(لوکال یا محلی).
به عبارت دیگر، هر بار که انرژی به گرما، حرکت، نور، یا هر شکل دیگری تبدیل میشود، مقدار کل انرژی قبل و بعد از تبدیل یکسان است. برای مثال:
هنگام سوختوساز در سلولهای بدن، انرژی شیمیایی تبدیل به گرما و کار شیمیایی میشود، اما مقدار انرژی کمنشدنی است.
در یک نیروگاه برقآبی، انرژی پتانسیل آب به انرژی جنبشی و سپس به انرژی الکتریکی تبدیل میشود، بدون اینکه اثری از انرژی اولیه گم شود.
حتی در نظریههای پیشرفتهتر مثل نسبیت عام و مکانیک کوانتومیِ میدان، گرچه تعریف دقیق «انرژی گرانشی» یا «انرژی خلأ» پیچیده میشود، اما هیچ مکانیزمی شناختهشدهای وجود ندارد که انرژی را به هیچ برساند یا از هیچ خلق کند. اگر گاهی در اثر یک فرایند بهنظر میرسد انرژی «ناپدید» شده یا «پدیدار» گشته، واقعیت این است که آن انرژی در قالبی که اندازهگیری نکردهایم منتقل یا ذخیره شده است.
بهطور خلاصه، در هیچیک از قوانین و تجربیات فیزیکی، شاهد نابودی مطلق انرژی یا خلق آن از هیچ نبودهایم؛ همهجا با تبدیل و جابهجایی انرژی روبرو هستیم، نه از بین رفتن یا پدید آمدن آن.
در ردشیفت کیهانی چطور؟
در شیفت کیهانی
Redshift
که ناشی از انبساط فضای کیهان است، فوتونها هنگام عبور از فضای در حال انبساط، طول موجشان افزایش (و فرکانس و در نتیجه انرژیشان کاهش) مییابد . این «کاهش انرژی» به این معنا نیست که انرژی نابود شده یا به هیچی تبدیل شده؛ بلکه در چارچوب نسبیت عمومی:
در فیزیک نسبیتی، قانون پایستگی انرژیـانرژی-تکانه
Energy–momentum conservation
به صورت محلی و از طریق معادله ∇μ T^μν = 0 برقرار است. یعنی در مقیاسهای کوچک و در یک چارچوب مختصات مناسب (موضعی)، انرژی همچنان پایسته است .
اما در فضای خمیده و در مقیاس کیهانی، بهدلیل فقدان یک تقارن زمانپیوسته جهانی (time-like Killing vector)، نمیتوان تعریفی یکتا و محفوظ از «انرژی کل جهان» ارائه داد. به بیان دیگر، در یک جهان در حال انبساط، هیچ کمیت سراسری و یکتایی وجود ندارد که بتوان آن را «انرژی کل» نامید و برای آن قانون پایستگی نوشت(بررسی پایستگی در این مقیاس بیمعنی میشود).
برخی فیزیکدانان انرژی از دست رفتهی نور را به شکل «کار» صرف انبساط کیهان میدانند؛ درست مثل فشردن پیستونی که با انجام کار، انرژی صرف بلند کردن آن میشود(که اینجا توضیح دادم).
تعبیر دیگر این است که انرژی فوتونها «در فضای در حال انبساط» مدفون میشود، اما این فضای خمیده خود، انرژی گرانشیای دارد که تعریف آن در نسبیت عمومی محلی نیست. بنابراین نمیتوان گفت انرژی فوتونها به انرژی گرانشی یا فرم دیگری «منتقل شده» است؛ بلکه بررسی حفظ و قانون پایستگی انرژی در معنای کلاسیکاش در یک جهان پویا و در حال انبساط صادق نیست و کاری بیجاست و قابل اعمال نیست(مثل اینکه بخواهید انتخاب جنسی تکامل را به مقیاس سیارات ربط دهید. چنین اعمال و بررسی، بیمعناست).
در نتیجه، در شیفت کیهانی:
انرژی فوتونها «از هیچی» پدید نمیآید و «به هیچی» تبدیل نمیشود.
آنچه رخ میدهد، کم شدن انرژی در نتیجه گسترش مسیر موج در فضای امتداد یافته است، و در این چارچوبِ نسبیت عمومی، قانون پایستگی انرژی به صورت سادهٔ کلاسیک قابل اعمال نیست.
پایستگی لوکال است
در نسبیت عمومی «پایستگی انرژی» تنها بهصورت موضعی (local) و در فریمهای مختصات مناسب معنا دارد و نمیتوان آن را برای کل یک جهان در حال انبساط به شکلی جهانی اعمال کرد:
در نسبیت عمومی، معادله
∇ₘ Tᵐⁿ = 0
(که از آن به «پایستگی موضعی تانسور انرژی–تکانه» یاد میشود.) بیانگر این است که انرژی و تکانه در هر نقطه کوچک فضازمان حفظ میشوند؛ اما این حفظشدگی فقط در آن ناحیه موضعی صادق است.
اگر فضازمان شما تقارن زمانی
Time-translation symmetry
داشته باشد ، یعنی وجود یک بردار کیلینگ زمانی آنگاه میتوان برای کل سیستم یک کمّیت انرژی جهانی تعریف و پایسته نگه داشت. اما مدل استاندارد کیهان (فضازمان فرایدمن–لومتر–رابرتسون–واکر) در حال انبساط این تقارن را ندارد و بنابراین هیچ مفهوم «انرژی کل جهان» با معنای یکتا وجود ندارد.
نکته مهم این است که وضعیت «باز» یا «بسته» بودن کیهان (از نظر هندسه فضایی یا کرویت آن) مستقیماً تعیینکنندهٔ امکان یا عدم امکان تعریف انرژی کل نیست؛ بلکه معیار اصلی، وجود یا عدم وجود یک تقارن زمانی در متریک فضازمان است.
⚛ @AndisheKonim
Telegram
کانال علمی افق رویداد
آیا اصل پایستگی انرژی، این قانون گرامی فیزیک درجایی و یا شریطی نقض میشود؟ در سطح کیهانی چطور؟
بخش اول
انرژی را نه می توان ایجاد کرد و نه از بین برد. این اصل که بقای انرژی نام دارد، یکی از عزیزترین قوانین فیزیک ما است.
این اصل بر هر بخش از زندگی ما حاکم…
بخش اول
انرژی را نه می توان ایجاد کرد و نه از بین برد. این اصل که بقای انرژی نام دارد، یکی از عزیزترین قوانین فیزیک ما است.
این اصل بر هر بخش از زندگی ما حاکم…
آهااا، آهااا، آهااان
پژوهشی درباره لحظههای «آها» (Insight)
پژوهشگران دانشگاه...
⚛ @AndisheKonim
ادامه در پست بعدی 👇
پژوهشی درباره لحظههای «آها» (Insight)
پژوهشگران دانشگاه...
⚛ @AndisheKonim
ادامه در پست بعدی 👇
اندیشیدن تنها راه نجات
آهااا، آهااا، آهااان پژوهشی درباره لحظههای «آها» (Insight) پژوهشگران دانشگاه... ⚛ @AndisheKonim ادامه در پست بعدی 👇
ادامهی پست فوق 👆👇
آهااا، آهااا، آهااان
پژوهشی درباره لحظههای «آها» (Insight)
پژوهشگران دانشگاه توکیو در پژوهشی تازه، فرایند شکلگیری بینش ناگهانی یا همان لحظه «آها» را بررسی کردهاند؛ لحظهای که فرد ناگهان به راهحلی خلاقانه یا درک عمیقتری از مسئله دست مییابد.
در این پژوهش، ۱۰۵ شرکتکننده در آزمونی به نام Remote Associates Test (RAT) شرکت کردند که در آن باید ارتباط معنایی میان سه نویسه ژاپنی (کانجی) را پیدا میکردند. پژوهشگران با اعمال محدودیتهای ذهنی (fixation) و حذف آن (de-fixation) در دو حالت مختلف، عملکرد ذهنی افراد را سنجیدند.
نتیجه نشان داد که لحظههای «آها» زمانی رخ میدهند که ذهن انسان فاصله بیشتری در فضای راهحلها جستجو میکند؛ بهعبارت دیگر، فرد از محدوده فکرهای کلیشهای فاصله میگیرد و ایدههای دورتر و متفاوتتر را نیز بررسی میکند.
در حالت fixation ، افراد روی ایدههای غلط پافشاری میکنند و در نتیجه احتمال یافتن راهحل کاهش مییابد.
در حالت de-fixation، کنار گذاشتن این تفکرات غلط باعث گسترش دامنه جستجو در فضای راهحلها و افزایش احتمال درک بینشی میشود.
برای تحلیل این فرایند، پژوهشگران از یک مدل شبیهسازی برای ردیابی نحوه حرکت ذهن شرکتکنندگان در فضای واژگانی ژاپنی بهره بردند.
این پژوهش نشان میدهد که خلاقیت و حل مسئله وابسته به گشتوگذار فعال در دامنههای فکری دورتر از ذهنیت اولیه است. این یافته میتواند مبنایی برای پژوهشهای آینده در حوزههای روانشناسی خلاقیت و آموزش روشهای حل مسئله باشد.
خاستگاه :
Communications Psychology (2025)
این لحظه الزاما با فریاد زدن همراه نیست ، فرد ممکن است در ذهنش بگوید آها
⚛ @AndisheKonim
آهااا، آهااا، آهااان
پژوهشی درباره لحظههای «آها» (Insight)
پژوهشگران دانشگاه توکیو در پژوهشی تازه، فرایند شکلگیری بینش ناگهانی یا همان لحظه «آها» را بررسی کردهاند؛ لحظهای که فرد ناگهان به راهحلی خلاقانه یا درک عمیقتری از مسئله دست مییابد.
در این پژوهش، ۱۰۵ شرکتکننده در آزمونی به نام Remote Associates Test (RAT) شرکت کردند که در آن باید ارتباط معنایی میان سه نویسه ژاپنی (کانجی) را پیدا میکردند. پژوهشگران با اعمال محدودیتهای ذهنی (fixation) و حذف آن (de-fixation) در دو حالت مختلف، عملکرد ذهنی افراد را سنجیدند.
نتیجه نشان داد که لحظههای «آها» زمانی رخ میدهند که ذهن انسان فاصله بیشتری در فضای راهحلها جستجو میکند؛ بهعبارت دیگر، فرد از محدوده فکرهای کلیشهای فاصله میگیرد و ایدههای دورتر و متفاوتتر را نیز بررسی میکند.
در حالت fixation ، افراد روی ایدههای غلط پافشاری میکنند و در نتیجه احتمال یافتن راهحل کاهش مییابد.
در حالت de-fixation، کنار گذاشتن این تفکرات غلط باعث گسترش دامنه جستجو در فضای راهحلها و افزایش احتمال درک بینشی میشود.
برای تحلیل این فرایند، پژوهشگران از یک مدل شبیهسازی برای ردیابی نحوه حرکت ذهن شرکتکنندگان در فضای واژگانی ژاپنی بهره بردند.
این پژوهش نشان میدهد که خلاقیت و حل مسئله وابسته به گشتوگذار فعال در دامنههای فکری دورتر از ذهنیت اولیه است. این یافته میتواند مبنایی برای پژوهشهای آینده در حوزههای روانشناسی خلاقیت و آموزش روشهای حل مسئله باشد.
خاستگاه :
Communications Psychology (2025)
این لحظه الزاما با فریاد زدن همراه نیست ، فرد ممکن است در ذهنش بگوید آها
⚛ @AndisheKonim
Nature
Long-distance exploration in insightful problem-solving
Communications Psychology - Combining human data and a simulation, this study shows that problem-solving relies on a dynamic interplay between de-fixation and exploration, where broader exploration...
تایید وجود یک سیاهچالهی تنها ، برای نخستین بار
تیمی از اخترشناسان در موسسهی ...
⚛ @AndisheKonim
ادامه در پست بعدی 👇
تیمی از اخترشناسان در موسسهی ...
⚛ @AndisheKonim
ادامه در پست بعدی 👇
اندیشیدن تنها راه نجات
تایید وجود یک سیاهچالهی تنها ، برای نخستین بار تیمی از اخترشناسان در موسسهی ... ⚛ @AndisheKonim ادامه در پست بعدی 👇
ادامهی پست فوق 👆👇
تایید وجود یک سیاهچالهی تنها ، برای نخستین بار
تیمی از اخترشناسان در مؤسسهی علمی تلسکوپ فضایی همراه با همکارانی از دانشگاه سنت اندروز و رصدخانه جنوبی اروپا، توانستند برای نخستین بار وجود یک سیاهچاله تنها (بدون ستاره همدم) را تأیید کنند.
در سال ۲۰۲۲ همین تیم، گزارش داده بود که جسم تاریکی در صورت فلکی قوس (Sagittarius) حرکت میکند. در ابتدا گمان میرفت که این جرم میتواند ستاره نوترونی باشد. با تحلیل دادههای جدید هابِل (۲۰۱۱ تا ۲۰۱۷، سپس ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲) و کاوشگر گایا:
جرم این جسم حدود ۷ برابر جرم خورشید تخمین زده شد.
این مقدار برای یک ستاره نوترونی بیش از حد زیاد است، پس تنها گزینه منطقی: سیاهچاله.
روش شناسایی
برخلاف دیگر سیاهچالههای پیدا شده که با تاثیرشان بر نور ستاره همدم دیده میشوند،
این یکی تنها از طریق همگرایی گرانشی (در حین عبور از جلوی یک ستاره دوردست و تغییر موقتی مکان و شدت نور آن) پیدا شد.
تایید نهایی
در ۲۰۲۳ تیم دوم هم که قبلاً مخالف بود، نظرش را اصلاح کرد و تأیید کرد که این جرم سیاهچالهای با حدود ۶ جرم خورشیدی است.
نتیجهگیری نهایی: اولین تایید رسمی وجود یک سیاهچاله تنها در کهکشان.
این تیم امیدوار است که با تلسکوپ فضایی نانسی گریس رومَن (پرواز در ۲۰۲۷)، نمونههای بیشتری از این نوع سیاهچالهها بیابد.
خاستگاه :
The Astrophysical Journal (2025)
⚛ @AndisheKonim
تایید وجود یک سیاهچالهی تنها ، برای نخستین بار
تیمی از اخترشناسان در مؤسسهی علمی تلسکوپ فضایی همراه با همکارانی از دانشگاه سنت اندروز و رصدخانه جنوبی اروپا، توانستند برای نخستین بار وجود یک سیاهچاله تنها (بدون ستاره همدم) را تأیید کنند.
در سال ۲۰۲۲ همین تیم، گزارش داده بود که جسم تاریکی در صورت فلکی قوس (Sagittarius) حرکت میکند. در ابتدا گمان میرفت که این جرم میتواند ستاره نوترونی باشد. با تحلیل دادههای جدید هابِل (۲۰۱۱ تا ۲۰۱۷، سپس ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲) و کاوشگر گایا:
جرم این جسم حدود ۷ برابر جرم خورشید تخمین زده شد.
این مقدار برای یک ستاره نوترونی بیش از حد زیاد است، پس تنها گزینه منطقی: سیاهچاله.
روش شناسایی
برخلاف دیگر سیاهچالههای پیدا شده که با تاثیرشان بر نور ستاره همدم دیده میشوند،
این یکی تنها از طریق همگرایی گرانشی (در حین عبور از جلوی یک ستاره دوردست و تغییر موقتی مکان و شدت نور آن) پیدا شد.
تایید نهایی
در ۲۰۲۳ تیم دوم هم که قبلاً مخالف بود، نظرش را اصلاح کرد و تأیید کرد که این جرم سیاهچالهای با حدود ۶ جرم خورشیدی است.
نتیجهگیری نهایی: اولین تایید رسمی وجود یک سیاهچاله تنها در کهکشان.
این تیم امیدوار است که با تلسکوپ فضایی نانسی گریس رومَن (پرواز در ۲۰۲۷)، نمونههای بیشتری از این نوع سیاهچالهها بیابد.
خاستگاه :
The Astrophysical Journal (2025)
⚛ @AndisheKonim
iopscience.iop.org
OGLE-2011-BLG-0462: An Isolated Stellar-mass Black Hole Confirmed Using New HST Astrometry and Updated Photometry - IOPscience
OGLE-2011-BLG-0462: An Isolated Stellar-mass Black Hole Confirmed Using New HST Astrometry and Updated Photometry, Sahu, Kailash C., Anderson, Jay, Casertano, Stefano, Bond, Howard E., Dominik, Martin, Calamida, Annalisa, Bellini, Andrea, Brown, Thomas M.…
#زندگی روی #بهرام ، #گلسنگ_ها ، نامزدهای مقاوم در برابر شرایط مرگبار کرهی سرخ
بهرام یکی از دشوارترین جاها برای زندگی در سامانهی خورشیدی است؛ سیارهای سرد، خشک و بیهوا که جو بسیار رقیقی دارد و در معرض تابش مداوم پرتوهای کیهانی و شرارههای خورشیدی قرار گرفته است.
نبود میدان مغناطیسی و آب مایع در سطح آن، امکان زیست را برای بیشتر موجودات زنده ناممکن میکند.
با این حال، در پژوهشی تازه، گروهی از دانشمندان اروپایی نشان دادهاند که برخی گونههای گلسنگ
Lichen
موجودات هیبریدی متشکل از قارچ و جلبک فتوسنتزکننده یا باکتری میتوانند در برابر این شرایط سخت مقاومت کنند.
جزئیات آزمایش جالب است:
در این پژوهش که در مارس ۲۰۲۵ در نشریهی
IMA Fungus
منتشر شده، دو گونه گلسنگ به نامهای
Diploschistes muscorum
و
Cetraria aculeata
درون یک اتاقک خلأ در مرکز پژوهشکده فضایی آکادمی علوم لهستان قرار گرفتند.
این اتاقک شرایط جوی بهرام را شبیهسازی کرد؛ فشار کم، ترکیب گازهای مریخی، دمای پایین و تابش یونیزان.
در مدت پنج ساعت، معادل یک سال تشعشعات بهرام به این گلسنگها تابیده شد. نتایج نشان داد هر دو گونه توانستند فعال باقی بمانند و متابولیسم خود را حفظ کنند؛ در این میان
D. muscorum
بیشترین مقاومت را از خود نشان داد.
این پژوهش نه تنها نشاندهنده توان بالای این موجودات در برابر شرایط سیاره بهرام است، بلکه چشمانداز تازهای در زمینه امکان انتقال و بقای برخی موجودات زنده زمینی در محیطهای فرازمینی ارائه میدهد. البته بقای بلندمدت آنها بدون حضور آب در سطح بهرام هنوز غیرممکن است.
از سوی دیگر، این یافتهها دانش ما را درباره فرایندهای زیستی در محیطهای بیگانه گسترش داده و میتواند مبنایی برای طراحی مأموریتهای زیستفناورانه در آینده باشد.
دیگر نامزدهای مقاوم اینها هستند:
تاردیگریدها (خرسهای آبی)، جانورانی میکروسکوپی که میتوانند در خلا، سرما، گرما، فشارهای بسیار بالا و تشعشعات شدید دوام بیاورند.
خزههای صحرایی که در برابر پرتوهای گاما و سرمای شدید مقاوماند.
میکروارگانیسمهای زیرزمینی که میتوانند در اعماق مریخ، دور از تابشها، به حالت خواب طولانی فرو بروند.
اگرچه در حال حاضر بهرام مکانی مناسب برای زیست موجودات زنده نیست، اما این پژوهش نشان میدهد که برخی گونههای زمینی میتوانند در شرایط شبیه بهرام دوام بیاورند. این دانش میتواند در مأموریتهای آینده، چه برای پژوهش پتانسیل زیست بهرام و چه برای بهرهبرداریهای زیستی-فناورانه، کاربرد داشته باشد.
جالب آنکه با وجود همه این موجودات مقاوم، نخستین قدم بر سطح بهرام را به احتمال زیاد، انسانی برخواهد داشت که خود بسیار آسیبپذیر در برابر همین تهدیدات است.
خاستگاه :
Livescience
⚛ @AndisheKonim
بهرام یکی از دشوارترین جاها برای زندگی در سامانهی خورشیدی است؛ سیارهای سرد، خشک و بیهوا که جو بسیار رقیقی دارد و در معرض تابش مداوم پرتوهای کیهانی و شرارههای خورشیدی قرار گرفته است.
نبود میدان مغناطیسی و آب مایع در سطح آن، امکان زیست را برای بیشتر موجودات زنده ناممکن میکند.
با این حال، در پژوهشی تازه، گروهی از دانشمندان اروپایی نشان دادهاند که برخی گونههای گلسنگ
Lichen
موجودات هیبریدی متشکل از قارچ و جلبک فتوسنتزکننده یا باکتری میتوانند در برابر این شرایط سخت مقاومت کنند.
جزئیات آزمایش جالب است:
در این پژوهش که در مارس ۲۰۲۵ در نشریهی
IMA Fungus
منتشر شده، دو گونه گلسنگ به نامهای
Diploschistes muscorum
و
Cetraria aculeata
درون یک اتاقک خلأ در مرکز پژوهشکده فضایی آکادمی علوم لهستان قرار گرفتند.
این اتاقک شرایط جوی بهرام را شبیهسازی کرد؛ فشار کم، ترکیب گازهای مریخی، دمای پایین و تابش یونیزان.
در مدت پنج ساعت، معادل یک سال تشعشعات بهرام به این گلسنگها تابیده شد. نتایج نشان داد هر دو گونه توانستند فعال باقی بمانند و متابولیسم خود را حفظ کنند؛ در این میان
D. muscorum
بیشترین مقاومت را از خود نشان داد.
این پژوهش نه تنها نشاندهنده توان بالای این موجودات در برابر شرایط سیاره بهرام است، بلکه چشمانداز تازهای در زمینه امکان انتقال و بقای برخی موجودات زنده زمینی در محیطهای فرازمینی ارائه میدهد. البته بقای بلندمدت آنها بدون حضور آب در سطح بهرام هنوز غیرممکن است.
از سوی دیگر، این یافتهها دانش ما را درباره فرایندهای زیستی در محیطهای بیگانه گسترش داده و میتواند مبنایی برای طراحی مأموریتهای زیستفناورانه در آینده باشد.
دیگر نامزدهای مقاوم اینها هستند:
تاردیگریدها (خرسهای آبی)، جانورانی میکروسکوپی که میتوانند در خلا، سرما، گرما، فشارهای بسیار بالا و تشعشعات شدید دوام بیاورند.
خزههای صحرایی که در برابر پرتوهای گاما و سرمای شدید مقاوماند.
میکروارگانیسمهای زیرزمینی که میتوانند در اعماق مریخ، دور از تابشها، به حالت خواب طولانی فرو بروند.
اگرچه در حال حاضر بهرام مکانی مناسب برای زیست موجودات زنده نیست، اما این پژوهش نشان میدهد که برخی گونههای زمینی میتوانند در شرایط شبیه بهرام دوام بیاورند. این دانش میتواند در مأموریتهای آینده، چه برای پژوهش پتانسیل زیست بهرام و چه برای بهرهبرداریهای زیستی-فناورانه، کاربرد داشته باشد.
جالب آنکه با وجود همه این موجودات مقاوم، نخستین قدم بر سطح بهرام را به احتمال زیاد، انسانی برخواهد داشت که خود بسیار آسیبپذیر در برابر همین تهدیدات است.
خاستگاه :
Livescience
⚛ @AndisheKonim
صبح روز ۴ و ۵ اردیبهشت، سحرخیزها شاهد یک پدیدهی نادر و دلنشین آسمانی خواهند بود: همترازی سهگانهی سیارات که شکلی شبیه “صورت خندان” را در آسمان ایجاد میکند.
در این پدیده، سیاره ناهید، زحل، و هلال باریک ماه حدود ساعت ۵:۳۰ صبح به وقت محلی، دقیقاً پیش از طلوع خورشید، بالای افق شرقی در یک ردیف قرار میگیرند.
در این ترکیب بازیگوشانه، زحل و ناهید نقش چشمها را بازی میکنند (با درخشش بیشتر ناهید)، و هلال ماه به شکل یک کمان زیر آنها قرار میگیرد و نقش دهان خندان را ایفا میکند.
این پدیده کوتاهمدت، اما دلنشین است و به علاقهمندان نجوم دلیلی مفرح برای نگاه کردن به آسمان میدهد 😍✨
⚛ @AndisheKonim
در این پدیده، سیاره ناهید، زحل، و هلال باریک ماه حدود ساعت ۵:۳۰ صبح به وقت محلی، دقیقاً پیش از طلوع خورشید، بالای افق شرقی در یک ردیف قرار میگیرند.
در این ترکیب بازیگوشانه، زحل و ناهید نقش چشمها را بازی میکنند (با درخشش بیشتر ناهید)، و هلال ماه به شکل یک کمان زیر آنها قرار میگیرد و نقش دهان خندان را ایفا میکند.
این پدیده کوتاهمدت، اما دلنشین است و به علاقهمندان نجوم دلیلی مفرح برای نگاه کردن به آسمان میدهد 😍✨
⚛ @AndisheKonim
اندیشیدن تنها راه نجات
صبح روز ۴ و ۵ اردیبهشت، سحرخیزها شاهد یک پدیدهی نادر و دلنشین آسمانی خواهند بود: همترازی سهگانهی سیارات که شکلی شبیه “صورت خندان” را در آسمان ایجاد میکند. در این پدیده، سیاره ناهید، زحل، و هلال باریک ماه حدود ساعت ۵:۳۰ صبح به وقت محلی، دقیقاً پیش…
ساعت ۶ صبح جمعه ۵ اردیبهشت «لبخند کیهانی» در ایران با چشم غیرمسلح اینجوری دیده میشه 😍✨
⚛ @AndisheKonim
⚛ @AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#تکامل(#فرگشت) و اشتباهاتِ بسیاری که هنوز در بدن ما وجود دارد.
لینک یوتیوب کانال آنتن :
https://youtu.be/Mg9lHP9nXIY?si=qu1U4yv4GIhdXNIe
⚛ @AndisheKonim
لینک یوتیوب کانال آنتن :
https://youtu.be/Mg9lHP9nXIY?si=qu1U4yv4GIhdXNIe
⚛ @AndisheKonim
📢 تصویر روز ناسا
🗓 دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
عنوان: لنزهای کهکشانی از تلسکوپ وب
عکس: ESA/Webb, NASA & CSA, G. Mahler
این تصویر یک کهکشان است یا دوتا؟ شاید به نظر برسد یکی باشد، اما در واقع دوتا هستند. یکی از راههایی که این اتفاق میافتد این است که یک کهکشان کوچک با یک کهکشان بزرگتر برخورد میکند و در مرکز آن قرار میگیرد. اما در این عکس، یک اتفاق کمیابتر افتاده است. اینجا، کهکشان بیضیشکل روشن که در مرکز تصویر است، خیلی به ما نزدیکتر از کهکشان مارپیچی آبی و قرمز است که دور آن دیده میشود. این حالت وقتی پیش میآید که دو کهکشان دور و نزدیک دقیقاً در یک خط قرار بگیرند و نیروی گرانش کهکشان نزدیکتر، نور کهکشان دورتر را دور خودش خم کند؛ به این پدیده، لنز گرانشی میگویند. این تصویر که توسط تلسکوپ فضایی وب گرفته شده، یک حلقه کامل اینشتین را نشان میدهد و جزئیات زیادی از هر دو کهکشان دیده میشود.
⚛ @AndisheKonim
🗓 دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
عنوان: لنزهای کهکشانی از تلسکوپ وب
عکس: ESA/Webb, NASA & CSA, G. Mahler
این تصویر یک کهکشان است یا دوتا؟ شاید به نظر برسد یکی باشد، اما در واقع دوتا هستند. یکی از راههایی که این اتفاق میافتد این است که یک کهکشان کوچک با یک کهکشان بزرگتر برخورد میکند و در مرکز آن قرار میگیرد. اما در این عکس، یک اتفاق کمیابتر افتاده است. اینجا، کهکشان بیضیشکل روشن که در مرکز تصویر است، خیلی به ما نزدیکتر از کهکشان مارپیچی آبی و قرمز است که دور آن دیده میشود. این حالت وقتی پیش میآید که دو کهکشان دور و نزدیک دقیقاً در یک خط قرار بگیرند و نیروی گرانش کهکشان نزدیکتر، نور کهکشان دورتر را دور خودش خم کند؛ به این پدیده، لنز گرانشی میگویند. این تصویر که توسط تلسکوپ فضایی وب گرفته شده، یک حلقه کامل اینشتین را نشان میدهد و جزئیات زیادی از هر دو کهکشان دیده میشود.
⚛ @AndisheKonim
Solar.System.S01E01_subtitled.mp4
200.2 MB
#مستند #سامانهی #خورشیدی
با پرفسور #برایان #کاکس
بخش نخست
زبان کلیپ انگلیسی با با زیرنویس پارسی ، کیفیت عالی ، زمان کلیپ شصت دقیقه
لینک بخش دوم : 👉
لینک بخش سوم : 👉
⚛ @AndisheKonim
با پرفسور #برایان #کاکس
بخش نخست
زبان کلیپ انگلیسی با با زیرنویس پارسی ، کیفیت عالی ، زمان کلیپ شصت دقیقه
لینک بخش دوم : 👉
لینک بخش سوم : 👉
⚛ @AndisheKonim
بارش شهابی شامگاه سهشنبه و چهارشنبه در کشور
نخستین شهابها از بارش شهابی با نام «چنگی» یا «شلیاقی» در شامگاه سهشنبه دوم و تا بامداد چهارشنبه سوم اردیبهشت، در آسمان کشورمان دیده میشوند. این پدیده آسمانی که حاصل عبور زمین از ذرات به جا مانده از دنبالهدار با دوره ۴۱۵ ساله تاچر است، با شهابهایی با سرعت متوسط ۴۶ کیلومتر بر ثانیه همراه خواهد بود.
سرعت شهابهای بارش شهابی چنگی به طور میانگین ۴۶.۶ کیلومتر بر ثانیه است و عامل این بارش عبور زمین از گرد و غبار باقی مانده ناشی از دنبالهدار میاندوره تاچر است که با نام علمی
C/1861G1
آن را میشناسیم.
دوره گردش این دنبالهدار به گرد خورشید هر ۴۱۵ سال است و بازگشت بعدی این دنبالهدار ۲۵۱ سال دیگر و در فروردین سال ۱۶۵۵ خورشیدی خواهد بود.
⚛ @AndisheKonim
نخستین شهابها از بارش شهابی با نام «چنگی» یا «شلیاقی» در شامگاه سهشنبه دوم و تا بامداد چهارشنبه سوم اردیبهشت، در آسمان کشورمان دیده میشوند. این پدیده آسمانی که حاصل عبور زمین از ذرات به جا مانده از دنبالهدار با دوره ۴۱۵ ساله تاچر است، با شهابهایی با سرعت متوسط ۴۶ کیلومتر بر ثانیه همراه خواهد بود.
سرعت شهابهای بارش شهابی چنگی به طور میانگین ۴۶.۶ کیلومتر بر ثانیه است و عامل این بارش عبور زمین از گرد و غبار باقی مانده ناشی از دنبالهدار میاندوره تاچر است که با نام علمی
C/1861G1
آن را میشناسیم.
دوره گردش این دنبالهدار به گرد خورشید هر ۴۱۵ سال است و بازگشت بعدی این دنبالهدار ۲۵۱ سال دیگر و در فروردین سال ۱۶۵۵ خورشیدی خواهد بود.
⚛ @AndisheKonim