آنارشیست اراک
81 subscribers
807 photos
123 videos
32 files
216 links
کانال تلگرامی {آنارشیست های اراک}
بخشی از فدراسیون عصر آنارشیسم
https://t.me/asranarshism
اتحادیه آنارشیست های ایران و افغانستان
https://t.me/joinchat/RRUTo6xyoT468fgO
Download Telegram
Forwarded from عبدالله سلاحی
افغانی‌بگیر، ممنوع کردن از کار، منع رفت و آمد، جلب و جذب به گروه‌ تروریستی فاطمیون، قتل و قاچاق اعضای بدن، اردوگاه‌ها و رد مرز کردن، همه این‌ها بخش‌هایی مرتبط با مهاجران هستند که در روند دفع زباله نیز وجود دارد.

همچنان که همه این موارد و موارد دیگر از قبیل تحقیر و آزار خیابانی، آزادی حمله به افغانی، باعث شده که تقریباً اکثریت کارگران، بخش اعظم زمان را در کارگاه‌ها و محل کار سپری کنند و در طول ماه‌ها، دو یا سه بار از آن خارج شوند. و این یک سیستم مشترک است که کل جامعه ایران- بشمول حکومت- برای دفع افغانی و روبیدن آن از اجتماع تدارک دیده است.


تن در حدود جنبش ژینا

هنوز مسئله بر سر تن است. تنی که هم می‌تواند بخشی از نشانه‌های نیروهای انقلابی را در خود داشته باشد و عواطف عمومی را نسبت به مطالبات برانگیزد، مثل؛ مصرع «برای کودکان افغانی» و هم از سوی نیروی مقابل انقلابیون و برای تهیج مردم مورد شکنجه و بازداشت قرار بگیرد، مثل؛ کودک افغانی، سید مهدی و شکستاندن گردن او...

همراهی اقشار مختلف جامعه را در هنگام بازداشت افغانستانی‌ها با شکنجه در ملاء عام دیده‌ایم؛ وقتی که نیروهایی بنام یگان ویژه با چهره‌های پوشانده بر سر موترهای شان چند تن مهاجر را لت و کوب می‌کنند و مردمی که دارند فیلم می‌گیرند، تاب نیاورده به بهانه‌ی از نزدیک‌تر فیلم گرفتن، یکباره مشت و سیلی خود را حواله‌ی آن مهاجران در حال شکنجه می‌کنند. و این نمایش‌ها و هیجان‌های آن، همه برای مردم تدارک یافته‌اند.

مردم اینگونه با دیکتاتور و حکومت رابطه برقرار می‌کنند. یک رابطه کاملاً تنانه که شامل فعالیت‌های فزیکی مطلق مثل ضرب و شتم، نتایجی مثل هیجان، لذت بصری و غیره هستند.

شک نداشته باشید که رفتن و دیدن اجرای حکم اعدام در چهار راه‌ها؛ چنین اصلاح شده و جای خود را به دیدن شکنجه و اشتراک در شکنجه تن مهاجر داده است. این تن، مرجع مشخصی برای محکومیت ندارد و می‌تواند از سوی هر تن دارای حقوق و حاضر در قلمرو قانون، صادر شود.

خطرهایی که جنبش زن، زندگی، آزادی را تهدید می‌کند و هر روز دارد بر آن غالب می‌شود، نه از سیستم سرکوب و نیروی سرکوب، بلکه از فرایند قلمروزایی‌های انقلابی خودش، یعنی؛ تعیین حدود تنانگی سر بر خواهد آورد.

توجه به تن که به این جنبش مجال قلمروزدایی از امور اِعمال‌شونده‌ی حاکم را داد؛ وقتی که حمله به خانه‌های مهاجران و افغانی‌سوزان رخ داد، این ماجرا از قلمرو در حال شکل‌گیری جنبش (فرایند قلمروزایی‌) بیرونی باقی ماند.

جنبش ژینا، نتوانست تنانگی و مبارزه برای آزادی تن را به آخرین سرحدات ممکن برساند. بنابرین، قلمرو این جنبش، حدودی دارد که به پذیرفتن تن ملعون و و مهاجر با شرایط خاصی می‌نگرد و تا برآورده شدن آن، همبستگی با آن را به تعلیق انداخته است.

همان تعلیقی که قریب به نیم قرن از سوی جمهوری اسلامی انجام شد و اکنون به مرحله‌ی برهم زدن آن و دفع کامل مهاجران رسیده است.

پرداختن به تن و آزادی آن بعنوان تن خودی، رگه‌ی فاشیسم نهفته در تنانگی جنبش زن، زندگی، آزادی (جنبش ژینا) است.
جمهوری اسلامی؛ مظلوم‌کُشِ فاشیست!

سال‌های که تازه با جریان‌های به اصطلاح فرهنگی و پیش‌رو در افغانستان آشنای پیدا کردم و تازه کتاب می‌خواندم، این‌طور برداشت نموده بودم که حکومت جمهوری اسلامی در واقع مجرای دانش در افغانستان است. البته با توجه به این‌که از زبان اکثر فرهنگیان افغانستان  این را می‌شنیدم که جمهوری اسلامی پشتوانه‌ی زبان فارسی و مجرای دانش و کتاب در افغانستان است و ما هم به آن باورمند بودیم. چون جریان‌های فرهنگی و به خصوص اکثر نویسنده‌گان و شاعران با نماینده‌گی‌های دیپلماتیک و فرهنگی ایران در افغانستان روابط داشتند. این دکترین بودند که برای مردم افغانستان نسبت به جمهوری اسلامی روایت خلق می‌کردند و آن را به عنوان قهرمان به ما نشان می‌دادند؛ تا این‌که بعدها دانستم که چقدر به ما دروغ گفته اند. از طرفی دو موضوع دیگر نیز در این چشم انداز درشت و مهم بود.
۱_ ناسیونالیزم فارسی‌گرایی، آریانا‌گرایی و خراسان‌خواهی و حوزه‌ی تمدنی زبان فارسی. این فارسیوان‌گرایی در بین فرهنگیان فارسی زبان به حدی بود/است، که شاعران درباری مانند نجیب بارور از افغانستان، در حضور خامنه‌ی (فاشیستِ جنایت‌پیشه) شعر می‌سراید و به مدح می‌گیرد که در واقع بیان‌گر اوج ناسیونالیزم فارسیوانی و مانیفست اصلی این گروه فکری_فرهنگی در افغانستان است.
۱_ اسلام گرایی و قهرمان‌دانستن جمهوری اسلامی به عنوان مدافع اسلام در مقابل آمریکا و آمپریالیزم غربی. بخش کثیری از ذهنیت عوام در افغانستان طوری‌است که گویا جمهوری اسلامی به عنوان یک قدرت هسته‌ای و مستحکم در مقابل آمپریالیزم غربی است.
درحالی‌که واقعیت این است، که جمهوری اسلامی، نه تنها قدرتی در مقابل آمریکا نیست، بلکه هم‌دست و بازیچه‌ی دست حکومت آمریکا است. تحقیرهای دیپلوماتیک و حملاتی که از طرفی اسرائیل بالای ایران صورت گرفت، این حقیقت را روشن نمود که جمهوری اسلامی یک "ببر کاغذی" بیش نیست و برای حفظ حاکمیتش آماده‌ی هرنوع تحقیر است. حکومتی که جز کشتن و زندانی نمودن شهروندانش و جنایت علیه مهاجران کاری دیگری نمی‌تواند. یک حاکمیت مظلوم‌کُش و زورپرست.
چند روز پیش یک نوار تصویری از زیر لگد‌گرفتن یک مهاجر افغانستانی توسط پولیس جمهوری اسلامی به نشر رسید که مشت نمونه‌ی خروار، بیان‌گر ستم و جنایت علیه مهاجران افغانستانی است. مهاجرانی که از ترس امارت اسلامی و برای پیداکردن لقمه نانی به کشوری دیگری مهاجر شده اند و از طرف یک حاکمیت اسلامی دیگری این‌گونه استقبال می‌شود.
اما؛ می‌خواهم برای آن گروهی فکری که هنوز جمهوری اسلامی را پشتوانه‌ی ناسیونالیزم زبانی و قهرمان مبارزه علیه آمپریالیزم می‌دانند، بگویم که اندک تأمل نمایند و باید به این پی‌برده باشند که جمهوری اسلامی در جنایتش مادر امارت اسلامی و تمام جنایت‌پیشه‌گان جهان است.
نویسنده: رهیاب

https://t.me/asranarshism
Forwarded from جبهه‌ی خودکُش‌ها (عبدالله سلاحی)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from جبهه‌ی خودکُش‌ها (عبدالله سلاحی)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
‏از اعتصابات بی‌سابقه پرستاران که در صد سال گذشته در ایران بی سابقه بوده است و در بیش از 50 بیمارستان دولتی همچنان ادامه دارد حمایت کامل می کنیم.

https://t.me/asranarshism
‏با گسترش اعتصاب و اعتراض پرستاران در شهرهای مختلف ایران، اتحادیه تشکل‌های کامیونداران و رانندگان سراسر ایران از این اعتصابات و اعتراضات حمایت کرده است. در بخشی از بیانیه‌ای که در کانال این اتحادیه منتشر شده آمده است: «هشدار می‌دهیم که اگر به خواسته‌های برحق پرستاران پاسخ داده نشود، ما کامیونداران و رانندگان سراسری در حمایت از آنها دست به اعتصاب و اعتراض خواهیم زد».
‏افزایش قیمت بنزین مسیری است که دولت مسعود پزشکیان، به عنوان مجری سیاست‌های کلی نظام طی می‌کند.

این کاری است که دولت رییسی هم جرات انجام آن را نداشت.

مردم‌ نیز به پزشکیان هشدارمی دهند‌ ⁧ #بنزین_گران_نشود

مردم با گران شدن بنزین که منجر به گران شدن همه اجناس خواهد شد موافق نیستند


https://t.me/anarchist_arak
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏ویدیویی از برگزاری برنامه های سرتاسری دومین سالگرد قتل حکومتی ژینا مهسا امینی در شهرها و کشورهای مختلف.
چقدر غریب هستیم و قریب!:


من یک آواره هستم
آواره‌ای شبیه به تمام آواره‌گان جهان.
آواره‌ای از آفریقا
آواره‌ای از خاورمیانه؛ از آسیا.
از شهرها و کشورهایی که؛ آواره‌گان‌اش در سراسر این کره‌ی خاکی پراکنده شده.
آواره‌ای از مزار، ارزگان، کندز، زابل، هلمند، پکتیکا؛پکتیا، کُنر، خوست،گَردیز و...
آواره‌گانی شبیه به آوره‌گان غزه؛ رفح.
شبیه به آوره‌گان سوری.
شبیه به آواره‌ای از کوردستان
شبیه آواره‌گان بلوچ و آواره‌گانی از میانمار
و شاید هم‌؛ آواره‌ای شبیه به قوم توتسی از رواندا.
چقدر ما شبیه هم هستیم، دارای یک درد مشترک؛ دردی که دولت‌ها و حاکمیت‌ها برای‌مان به وجود آوردند و هرگز قبول نکردند که باعث و بانی این جریان هستند و بودند!
من یک آواره هستم از بازماندگان هولوکاست از بازماندگان روز نکبت.
آواره‌ای از ایران؛ افغانستان؛ فلسطین؛سوریه؛ عراق؛ بلوچستان؛ رواندا، میانمار؛کردستان و...
ما چقدر؛ غریب هستیم و قریب!
روزها در پی لقمه‌نان و شب‌ها به دنبال سرپناهی تا در خواب‌هایمان رویای آزادی را ببینیم و پرواز.
پروازی بر بلندای کوه هندوکُش، البرز؛ زاگرس و بلندی‌های جولان.
چقدر ما شبیه به هم پرواز میکنیم ولی هرگز این رویای شیرین پرواز را در  خواب هم نمیتوانیم ببینیم و تنها کابوس سقوط؛ ما را در نیمه های شب؛ بیدار میکند و تا طلوع آفتاب دیگر خوابی به چشم‌مان باز نمیگردد و از ترس دوباره ندیدن کابوس‌ها؛ خوابی برای‌مان باقی نمی‌ماند.
هیج داروی ضد افسردگی و اعصاب؛ درمان‌مان نمی‌کند و آن روانکاوی که هنوز نمی‌داند آواره‌گی چیست؛ چگونه می‌تواند تو را درمان کند؟! من را درمان کند؟
- من راه خانه را گم کرده‌ام.
این چندسال برای خیلی ها زود گذشت و برای بعضی ها مثل راه رفتن لاک‌پشت‌، آهسته بود؛
اما  تغییراتی در تکنولوژی؛ سیستم های گوناگون و روش و اقدامات سیاسی دولت ها به وجود آمده و دارند روز به روز با سرعت به جلو می‌روند  اما؛ من/ما هنوز آواره‌ایم! و باید برای بقا از شهری به شهر دیگری و از کشوری به کشوری دیگر؛ کوچ کنیم، فرار کنیم؛ تبعید شویم!
و از مسیری بگذریم که احتمال مرگ‌اش بیشتر از زنده مانده است؛ و انتخاب میکنیم این مسیر را؛ ‌فقط برای  زندگی کردن؛ بخاطر مطیع نماندن.
اما مهاجرت همه چیز را از آدمی می‌گیرد و حتی با ورودات به کشور دیگری بازهم  آن حس تنهایی و بیگانه بودن از سوی آن اجتماع به تو انتقال پیدا می‌کند و از نوع نگاه‌های‌شان نفرت پیدا میکنی.
با چشمان‌شان به تو می‌فهمانند که تو؛
یک آواره‌ی؛ بی‌خانمانی و این حس؛ دردآور است. زجرآور!
ما آوارگان جهان که جمعیت بیشترمان از خاورمیانه است؛ سال‌هاست که راه خانه‌ی خود را گم کرده‌ایم و دیگر نه ذهنی برای به یادآوردن برای‌مان مانده و نه دیگر توانی برای پیداکردن‌اش‌.
قدرت‌ها و دولت‌های هرکشوری نظر به سود و منفعت خودشان از ما استفاده می‌کنند و در آخر به بهانه‌های مختلفی و تغییرات در روند سیاست‌های‌شان؛ باید اخراج شویم و اخراج میشویم؛ اخراج‌مان می‌کنند، اما؛ به کجا؟ به کدام سمت برگردیم؟
سال‌هاست که دولت‌ها؛ از ما آواره‌گان به عنوان سپرهای انسانی در جنگ ها و یا به عنوان کارگران ارزان قیمت؛ استفاده کرده‌اند و دارند می‌کنند و هرزمان که نخواسته باشند به بسیار آسانی راه و روش اخراج کردن را هم بلد هستند و...
این کشورها همان کشورهایی هستند که خانه های ما آوارگان را؛ با خاک یکسان کردند و به بهانه‌های تروریست؛ سلاح های کشتار جمعی و صدها دلیل احمقانه‌ی دیگر؛  بیشتر جوانان شهرها و روستاهای‌مان را قتل عام کردند و آنان که زنده ماندند مجبور به ترک شهرها و کشورهایشان شدند.
ما از آنان فرار می‌کنیم و دوباره همان‌ها به عنوان خدمات بشردوستانه ما را در کشورهایشان اسکان می‌دهند؛ آن‌هم فقط بخاطر نیروی کاری و جنگی.
هر جنگی در خاورمیانه به نفع مافیاهای  سلاح و نیروی کاری برای کشورهای جهان اول  است و دوم و کشورهای همسایه!؛ این یک نوع برده‌داری است؛برده‌هایی که خودشان با پاهای خودشان به آنجا می‌روند و برای رسیدن؛ از بدترین و خطرناک ترین مسیرها می‌گذرند؛
از زمان حرکت تا زمان رسيدن، آنقد تحقیر و خُرد می‌شوند که وقتی به آن کشورها برسند دیگر جرات اعتراض کردن، نسبت به خیلی قوانین و اتفاقات را ندارند چون هراس از این دارند که مورد خشم دولت‌ها و قدرت‌ها قرار نگیرند و اخراج نشوند.
ما آوارگان روزی متحد خواهیم شد تا دیگر برده نباشیم و کودکان‌مان با ریسمان بردگی بزرگ نشوند.
مرزها و این تقسيمات جغرافیایی این اسم را بر روی ما حک کرده‌ است: آواره.