آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
833. ارزش اضافي مطلق، ناشي از افزايش مدت زمان، طول روزانه کار(مثلا" از 8 ساعت به12و و 14 و...) است. ارزش اضافي نسبي، نسبت مدت زمان کار، بين کارلازم و کاراضافي را به نفع کاراضافي تغيير ميدهد، است. چهگونه اين نسبت تغییر میکند؟ شکلک لامپ را بازکنید.
834. مارکس:«درست همانطور که پيشروي مستقيم از نژادهاي مختلف بشر به بانکدار، يا از طبيعت به ماشين بخار غيرممکن است، پيشروي مستقيم از کار به سرمايه هم غيرممکن است.»
Anonymous Quiz
11%
1. درست نيست. چون ميشود از عصر حجر به عصر ماشين مستقيما" عبور کرد.
89%
2. درست است.يعني از کار اوليه جامعهي ابتدايي تا سرمايهداري پيشرفته مراحل بينابيني وجود دارد.
@amookhtan
🔴شما خوشبختی را در زندگی با چیزهای خیلی کمی پیدا کردید.
با زندگی هوشمندانه، زیرا هر چه بیشتر داشته باشید، کمتر سعادتمند هستید.
اما به نظر میرسد جهان در جهت مخالف حرکت میکند…
جهان به سمت مصرفگرایی افراطی حرکت میکند، زیرا توسط یک قانون اداره میشود: افزایش مصرف مردم، زیرا این چیزی است که انباشت را تضمین میکند. این را بخر، آن را بخر. ما بمباران میشویم. بازاریابی یک سم است. بر شما مسلط میشود. این را بخر، آن را بخر. این زندگی نیست.
پس زندگی کردن چیست؟
زندگی کردن یعنی عشق ورزیدن. یعنی لذت بردن از وقت گذراندن با کسی دیگر. وقتی پیر هستید، زندگی کردن یعنی ورق بازی کردن با دوستان، تقسیم خاطرهها. در هر سنی، احساسات مختلفی وجود دارد. وقتی جوان هستید، عشق آتشفشان است. وقتی پیر هستید، عادتِ شیرینی است. اما همهی اینها زمان میبرد؛ باید آن را پرورش دهید. رابطه با فرزندانتان زمان میبرد. چیزی که یک کودک بیش از همه به آن نیاز دارد محبت است اما برای آن وقت نداریم. من از نظر فلسفی رواقی هستم. تعریف من میتواند از سنکا باشد: «کسی که خیلی کم دارد فقیر نیست، بلکه فقیر کسی است که بیشتر میخواهد.» یا براساس تعریف مردم آیمارا [بخشی از بومیان امریکای لاتین]. آیا میدانید یک فرد فقیر برای آیمارا چه کسی است؟ کسی که هیچ باهمستانی [اجتماعی] ندارد: کسی که تنهاست.
...
در کشور من، ما سه میلیون نفر هستیم و ۲۷ میلیون جفت کفش وارد میکنیم. نه این که ما هزارپا هستیم، ما دیوانهایم.
✍️خوزه موهیکا، یا چنانکه معروف است «پهپه»، رئیس جمهور سابق اروگوئه
منبع:https://pecritique.com/?p=35674
@amookhtan
🔴شما خوشبختی را در زندگی با چیزهای خیلی کمی پیدا کردید.
با زندگی هوشمندانه، زیرا هر چه بیشتر داشته باشید، کمتر سعادتمند هستید.
اما به نظر میرسد جهان در جهت مخالف حرکت میکند…
جهان به سمت مصرفگرایی افراطی حرکت میکند، زیرا توسط یک قانون اداره میشود: افزایش مصرف مردم، زیرا این چیزی است که انباشت را تضمین میکند. این را بخر، آن را بخر. ما بمباران میشویم. بازاریابی یک سم است. بر شما مسلط میشود. این را بخر، آن را بخر. این زندگی نیست.
پس زندگی کردن چیست؟
زندگی کردن یعنی عشق ورزیدن. یعنی لذت بردن از وقت گذراندن با کسی دیگر. وقتی پیر هستید، زندگی کردن یعنی ورق بازی کردن با دوستان، تقسیم خاطرهها. در هر سنی، احساسات مختلفی وجود دارد. وقتی جوان هستید، عشق آتشفشان است. وقتی پیر هستید، عادتِ شیرینی است. اما همهی اینها زمان میبرد؛ باید آن را پرورش دهید. رابطه با فرزندانتان زمان میبرد. چیزی که یک کودک بیش از همه به آن نیاز دارد محبت است اما برای آن وقت نداریم. من از نظر فلسفی رواقی هستم. تعریف من میتواند از سنکا باشد: «کسی که خیلی کم دارد فقیر نیست، بلکه فقیر کسی است که بیشتر میخواهد.» یا براساس تعریف مردم آیمارا [بخشی از بومیان امریکای لاتین]. آیا میدانید یک فرد فقیر برای آیمارا چه کسی است؟ کسی که هیچ باهمستانی [اجتماعی] ندارد: کسی که تنهاست.
...
در کشور من، ما سه میلیون نفر هستیم و ۲۷ میلیون جفت کفش وارد میکنیم. نه این که ما هزارپا هستیم، ما دیوانهایم.
✍️خوزه موهیکا، یا چنانکه معروف است «پهپه»، رئیس جمهور سابق اروگوئه
منبع:https://pecritique.com/?p=35674
@amookhtan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴بگذار طبيعت غنی شادمانت کند؛
بگذار چهار فصل به وجدت آورند؛
اما بيش از همه،
بگذار انسانها شادمانت کنند...
✍️ناظم حکمت
@amookhtan
بگذار چهار فصل به وجدت آورند؛
اما بيش از همه،
بگذار انسانها شادمانت کنند...
✍️ناظم حکمت
@amookhtan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 در مقابل تخریب عظیم طبیعت توسط شیوه تولید سرمایه، مانند آلوده کردن آب اقیانوسها با ریزپلاستیکها، چنین 👆 حرکتهایی هر چند قابل دفاع و مورد تایید است، اما همانند قطرهیی است در مقابل دریایی از ویرانیهای طبیعت. باید به سراغ راه حل ریشهیی رفت، آن هم چیزی نیست، به غیر از ...
@amookhtan
@amookhtan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 دشمن طبیعت کیست؟ و کجاست؟
🔴مقامات شهر سائوپائولو برزیل در حال بررسی تاثیر نشت مواد شیمیایی به آب یک دریاچه در این شهر هستند که موجب آبی شدن حیوانات در آن شده است.
در تصاویر منتشر شده از این دریاچه میتوان اردکها را دید که پرهایشان به رنگ آبی در آمده است.
تلاشها برای نجات و درمان حیوانات آسیب دیده در حال انجام است، اما برخی از ماهیهای این دریاچه تلف شدهاند.
مقامات محلی گفتهاند ماده حاوی اسید استیک روز سه شنبه هنگامی که یک وسیله نقلیه حامل آن دچار سانحه شد در این دریاچه ریخته است.
@amookhtan
🔴مقامات شهر سائوپائولو برزیل در حال بررسی تاثیر نشت مواد شیمیایی به آب یک دریاچه در این شهر هستند که موجب آبی شدن حیوانات در آن شده است.
در تصاویر منتشر شده از این دریاچه میتوان اردکها را دید که پرهایشان به رنگ آبی در آمده است.
تلاشها برای نجات و درمان حیوانات آسیب دیده در حال انجام است، اما برخی از ماهیهای این دریاچه تلف شدهاند.
مقامات محلی گفتهاند ماده حاوی اسید استیک روز سه شنبه هنگامی که یک وسیله نقلیه حامل آن دچار سانحه شد در این دریاچه ریخته است.
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
834. مارکس:«درست همانطور که پيشروي مستقيم از نژادهاي مختلف بشر به بانکدار، يا از طبيعت به ماشين بخار غيرممکن است، پيشروي مستقيم از کار به سرمايه هم غيرممکن است.»
835.چينيها از عهد باستان، چاي و استفاده از آن را ميشناختهاند. در ميان ما، رسم نوشيدن چاي سابقهی زیادی ندارد. کشت و رواج مصرف چاي در 1275/1896 در ايران ابتدا توسط محمدميرزا کاشفالسلطنه از هند به ايران، آورده شد و در شمال ایران، رواج يافت.
Anonymous Quiz
16%
1. درست نيست.
84%
2. درست است.
Audio
🔴ماریا!
پنجرهات را باز کن
و بگذار خورشید
گوشههای خانهات را روشن کند.
ماریا!
به بیرون نگاه کن!
بیگمان زندگانی ما از برای آن نیست
که در حلقهی تنگ سایه و اندوه به بند اندر آید.
ماریا! میبینی؟
زاده شدن، بربالیدن و عشق ورزیدن تنها
نیکبختی آدمی را
کفایت نمیکند.
ستمگرانهترین چیزها گذشته است
اکنون دیدگان تو از نور سرشار میشود
و دستانت از عسل.
ماریا! میبینی؟
زاده شدن، بربالیدن و عشق ورزیدن تنها
نیکبختی آدمی را
کفایت نمیکند.
لبانت به خنده شکوفان میشود
بهسان بامدادان که به باغ میشکفد،
ماریا، ماریا!
ویکتور خارا✍️
ترجمه: محمد زرینبال
@amookhtan
پنجرهات را باز کن
و بگذار خورشید
گوشههای خانهات را روشن کند.
ماریا!
به بیرون نگاه کن!
بیگمان زندگانی ما از برای آن نیست
که در حلقهی تنگ سایه و اندوه به بند اندر آید.
ماریا! میبینی؟
زاده شدن، بربالیدن و عشق ورزیدن تنها
نیکبختی آدمی را
کفایت نمیکند.
ستمگرانهترین چیزها گذشته است
اکنون دیدگان تو از نور سرشار میشود
و دستانت از عسل.
ماریا! میبینی؟
زاده شدن، بربالیدن و عشق ورزیدن تنها
نیکبختی آدمی را
کفایت نمیکند.
لبانت به خنده شکوفان میشود
بهسان بامدادان که به باغ میشکفد،
ماریا، ماریا!
ویکتور خارا✍️
ترجمه: محمد زرینبال
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
835.چينيها از عهد باستان، چاي و استفاده از آن را ميشناختهاند. در ميان ما، رسم نوشيدن چاي سابقهی زیادی ندارد. کشت و رواج مصرف چاي در 1275/1896 در ايران ابتدا توسط محمدميرزا کاشفالسلطنه از هند به ايران، آورده شد و در شمال ایران، رواج يافت.
836. مارکس: «انسان ميمون تکامل يافته است.» این دیدگاه ...
Anonymous Quiz
14%
1. درست نيست.
86%
2. درست است.
@amookhtan
🔴پژوهشی تازه در مورد تأثیر شادیبخش دورکاری
نتایج مطالعه دانشمندان استرالیایی طی چهار سال که قبل از پاندمی کرونا آغاز شده بود، نشان میدهد که دورکاری به طور قابل توجهی رفاه و شادی کارمندان را بهبود میبخشد و رابطه با کار را متحول میکند.
پاندمی کرونا به عنوان یک کاتالیزور غیرمنتظره عمل کرد و میلیونها نفر را به دنیای دورکاری سوق داد. چیزی که برای بسیاری یک محدودیت موقت به نظر میرسید، به سرعت به یک "کشف" بزرگ تبدیل شد: امکان انجام وظایف حرفهای خارج از دیوارهای دفاتر سنتی.
پنج سال پس از آغاز این گذار عظیم، تیمی از محققان دانشگاه استرالیای جنوبی به یافتههای علمی ارزشمندی دست یافتهاند. ارائه انعطافپذیری به کارمندان برای انتخاب کار از خانه، مزایای قابل توجهی برای سلامت جسمی و روانی آنها دارد./دویچه وله
@amookhtan
🔴پژوهشی تازه در مورد تأثیر شادیبخش دورکاری
نتایج مطالعه دانشمندان استرالیایی طی چهار سال که قبل از پاندمی کرونا آغاز شده بود، نشان میدهد که دورکاری به طور قابل توجهی رفاه و شادی کارمندان را بهبود میبخشد و رابطه با کار را متحول میکند.
پاندمی کرونا به عنوان یک کاتالیزور غیرمنتظره عمل کرد و میلیونها نفر را به دنیای دورکاری سوق داد. چیزی که برای بسیاری یک محدودیت موقت به نظر میرسید، به سرعت به یک "کشف" بزرگ تبدیل شد: امکان انجام وظایف حرفهای خارج از دیوارهای دفاتر سنتی.
پنج سال پس از آغاز این گذار عظیم، تیمی از محققان دانشگاه استرالیای جنوبی به یافتههای علمی ارزشمندی دست یافتهاند. ارائه انعطافپذیری به کارمندان برای انتخاب کار از خانه، مزایای قابل توجهی برای سلامت جسمی و روانی آنها دارد./دویچه وله
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
836. مارکس: «انسان ميمون تکامل يافته است.» این دیدگاه ...
837.اقتصاددانان سياسي سرمایه، اغلب ادعا ميکنند که ماشين «در کار صرفهجويي ميکند.» اما واقعيت اين است که کارروزانه از مجموع کارلازم و کاراضافي تشکيل شده است و منظور آنها برای پنهان کردن استثمار، فقط واژه «کار» را بیان میکنند. واقعیت کدام است؟ لامپ...
Anonymous Quiz
3%
1. از نظر مارکس ماشينها فقط «در کارلازم صرفهجويي ميکنند.»
3%
2. چون صرفهجويي در کارلازم، سبب افزايش در کاراضافي ميشود.
0%
3. و افزايش کاراضافي هم سبب توليد ارزش اضافي بيشتر ميشود.
0%
4. در نتيجه نرخ سود افزايش ميدهد که همهي سرمايهدارها دنبال آن هستند.
80%
6. به نظر ميرسد که گزينهي 1و 2 و 3 و 4 درست باشد.
13%
7. به نظر ميرسد که گزينهي 1و 2 و 3 و 4 درست نباشد.
🔴 #حافظه_تاريخي
@amookhtan
مارکس در 18 دسامبر 1857 به انگلس نوشت:
«من وحشتناک کار ميکنم، معمولا" تا ساعت 4 صبح. وظيفهي من دوگانه است:1-ترسيم اصول بنيادي اقتصاد، 2- بحران کنوني. در اين مورد، سواي مقالات تريبون، صرفا" در حال جمعآوري يک پيشينهام، اما اين وقت زيادي ميگيرد. فکر ميکنم بهتوانم با هم در بهار جزوهيي را پيرامون تاريخ بيرون بدهيم، و خودمان را از نو به ملت آلمان معرفي کنيم و بگوييم که ما هنوز اينجاييم و تغييري نکردهايم، «هميشه همانطور هستيم»، من طرح سه کتاب بزرگ را ريختهام- انگلستان، آلمان، فرانسه ... تمامي مطالب مربوط به امريکا در تريبون است. بعدا" ميشود گردآوري کرد.»
@amookhtan
📚سرمايه مارکس چهگونه شکل گرفت؛ ✍️رومن روسدولسکي؛ ص 29ترجمه؛ سيمين موحد؛ تهران، 1389 نشر قطره
@amookhtan
مارکس در 18 دسامبر 1857 به انگلس نوشت:
«من وحشتناک کار ميکنم، معمولا" تا ساعت 4 صبح. وظيفهي من دوگانه است:1-ترسيم اصول بنيادي اقتصاد، 2- بحران کنوني. در اين مورد، سواي مقالات تريبون، صرفا" در حال جمعآوري يک پيشينهام، اما اين وقت زيادي ميگيرد. فکر ميکنم بهتوانم با هم در بهار جزوهيي را پيرامون تاريخ بيرون بدهيم، و خودمان را از نو به ملت آلمان معرفي کنيم و بگوييم که ما هنوز اينجاييم و تغييري نکردهايم، «هميشه همانطور هستيم»، من طرح سه کتاب بزرگ را ريختهام- انگلستان، آلمان، فرانسه ... تمامي مطالب مربوط به امريکا در تريبون است. بعدا" ميشود گردآوري کرد.»
@amookhtan
📚سرمايه مارکس چهگونه شکل گرفت؛ ✍️رومن روسدولسکي؛ ص 29ترجمه؛ سيمين موحد؛ تهران، 1389 نشر قطره
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
837.اقتصاددانان سياسي سرمایه، اغلب ادعا ميکنند که ماشين «در کار صرفهجويي ميکند.» اما واقعيت اين است که کارروزانه از مجموع کارلازم و کاراضافي تشکيل شده است و منظور آنها برای پنهان کردن استثمار، فقط واژه «کار» را بیان میکنند. واقعیت کدام است؟ لامپ...
838. در طبيعت مناظري وجود دارد، که قلم از ستايش و بيان ترسيم حرکات ديالکتيکي آن باز ميماند. به نظر شما زيباييهاي طبيعت را در چه چيزي ميبينيد؟
Anonymous Quiz
95%
1. در دستکاري نکردن و استفادهي عاقلانه از آن.
5%
2. در دستکاري کردن و استفادهي از آن براساس منافع خود.
🔴 جنایت سرمایه علیه بشریت!
🔴یک مرکز توزیع غذا در اردوگاه جبالیا در شمال نوار غزه/ خبرگزاری رویترز
@amookhtan
🔴یک مرکز توزیع غذا در اردوگاه جبالیا در شمال نوار غزه/ خبرگزاری رویترز
@amookhtan
🔴کارل مارکس ۲۷ ژوئن ۱۸۸۰-لندن، سه سال قبل از مرگ.
اندرو هارتمن: در چهار دوره از تاریخ آمریکا، شمار زیادی از مردم این کشور با دید مثبت به مارکس نگاه کردهاند:
دوره اول، دوران طلایی اول (Gilded Age) بود؛ زمانی که احزاب سوسیالیستی و کارگری رادیکال در مقیاس وسیع پدید آمدند.
دوره دوم، دهه ۱۹۳۰ و دوران رکود بزرگ بود — در این دوره نه تنها حزب کمونیست آمریکا شکل گرفت ...
دوره سوم، دهه ۱۹۶۰ بود. شاید عجیب به نظر برسد، چون اقتصاد آمریکا در بهترین وضعیت خود قرار داشت و بخش زیادی از جامعه — بهویژه سفیدپوستان — در طبقه متوسط بودند. اما با رشد جنبش حقوق مدنی و مخالفت فزاینده با جنگ ویتنام، بسیاری از مردم، در کنار دیگر نظریهپردازان چپ، آثار مارکس را نیز میخواندند.
دوره چهارم رونق مارکس زمان حال است — از زمان بحران مالی ۲۰۰۸، جنبش «اشغال والاستریت» و کارزارهای انتخاباتی برنی سندرز. موج تازهای از علاقه به مارکس بهوجود آمده: مردم آثارش را میخوانند، دربارهاش کتاب مینویسند، در حلقههای مطالعاتی مارکسیستی شرکت میکنند و سخنرانیهای دیوید هاروی درباره کتاب سرمایه را دانلود میکنند.
@amookhtan
اندرو هارتمن: در چهار دوره از تاریخ آمریکا، شمار زیادی از مردم این کشور با دید مثبت به مارکس نگاه کردهاند:
دوره اول، دوران طلایی اول (Gilded Age) بود؛ زمانی که احزاب سوسیالیستی و کارگری رادیکال در مقیاس وسیع پدید آمدند.
دوره دوم، دهه ۱۹۳۰ و دوران رکود بزرگ بود — در این دوره نه تنها حزب کمونیست آمریکا شکل گرفت ...
دوره سوم، دهه ۱۹۶۰ بود. شاید عجیب به نظر برسد، چون اقتصاد آمریکا در بهترین وضعیت خود قرار داشت و بخش زیادی از جامعه — بهویژه سفیدپوستان — در طبقه متوسط بودند. اما با رشد جنبش حقوق مدنی و مخالفت فزاینده با جنگ ویتنام، بسیاری از مردم، در کنار دیگر نظریهپردازان چپ، آثار مارکس را نیز میخواندند.
دوره چهارم رونق مارکس زمان حال است — از زمان بحران مالی ۲۰۰۸، جنبش «اشغال والاستریت» و کارزارهای انتخاباتی برنی سندرز. موج تازهای از علاقه به مارکس بهوجود آمده: مردم آثارش را میخوانند، دربارهاش کتاب مینویسند، در حلقههای مطالعاتی مارکسیستی شرکت میکنند و سخنرانیهای دیوید هاروی درباره کتاب سرمایه را دانلود میکنند.
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
🔴کارل مارکس ۲۷ ژوئن ۱۸۸۰-لندن، سه سال قبل از مرگ. اندرو هارتمن: در چهار دوره از تاریخ آمریکا، شمار زیادی از مردم این کشور با دید مثبت به مارکس نگاه کردهاند: دوره اول، دوران طلایی اول (Gilded Age) بود؛ زمانی که احزاب سوسیالیستی و کارگری رادیکال در مقیاس…
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴کال ترنر: آیا جنبههایی از تأثیر مارکس بر تاریخ آمریکا وجود دارد که ممکن است خوانندگان را شگفتزده کند؟
اندرو هارتمن: مارکس ده سال از زندگیاش را صرف نوشتن برای روزنامه نیویورک تریبیون کرد. در دهه ۱۸۵۰، این منبع اصلی درآمد او بود، در کنار کمکهای مالیای که از فریدریش انگلس دریافت میکرد. او بیش از پانصد مقاله برای تریبیون نوشت؛ روزنامهای که در آن زمان پرخوانندهترین نشریه جهان بود و ۲۰۰ هزار مشترک داشت. تریبیون در حکم کتاب مقدس جنبش نوپای جمهوریخواه و حزب جمهوریخواه بود. ابولیشنیستها (لغوگرایان بردهداری) همگی نوشتههای مارکس درباره سیاستهای اروپا را خوانده بودند.
مارکس همچنین بهطور گستردهای درباره جنگ داخلی آمریکا نوشت. بسیاری از کسانی که پس از انقلابهای ۱۸۴۸ از اروپا گریخته بودند، به ایالات متحده آمدند. در حالی که مارکس در لندن ساکن شد، بسیاری از دوستان نزدیکش به ارتش اتحادیه پیوستند. آنها بهشدت ضد بردهداری بودند و باور داشتند که تنها در صورتی اتحادیه در جنگ پیروز خواهد شد که هدف آن را لغو بردهداری قرار دهد. بسیاری از آنها در جبهه غرب، در امتداد رودخانه میسیسیپی، میجنگیدند و مارکس با آنها مکاتبه میکرد.
اگر نوشتههای مارکس درباره جنگ داخلی آمریکا را بخوانید، متوجه میشوید که او بسیار تیزبین بوده است. دیدگاههایش با بسیاری از پژوهشهای تاریخی اخیر همراستا هستند؛ از جمله موضع ضد بردهداریِ صریح او و این باور که آبراهام لینکلن باید مبارزه را به کنفدراسیون تحمیل میکرد و اینکه اگر جنگ بر سر الغای بردهداری میبود، اتحادیه بهراحتی پیروز میشد.
من کشف کردم که توجه دقیق مارکس به جنگ داخلی آمریکا — به شرایط کار بردهها و اینکه چگونه بردگان در تلاشهای جنگی شرکت کردند — کاملاً او را متقاعد کرد که یکی از ابعاد کلیدی سرمایهداری فقط استخراج سود از کارگر نیست، بلکه آزادی انسان مستلزم کنترل او بر بدن، زمان و نیروی کار خودش است. از نوشتههای مارکس میتوان دریافت که او کار را در طیفی از «آزاد» تا «بردهوار» در نظر میگرفت، و آنچه جمهوریخواهان «کار آزاد» مینامیدند، هرچند بردگی نبود، اما آزادی کامل هم نبود. برای اینکه انسانها واقعاً آزاد باشند، طبقه کارگر باید سرمایهداری را سرنگون میکرد.
اگرچه مارکس مدتها پیش درک کرده بود که سرمایهداری برای کارگر خصلتی غیرانسانی دارد، و اگرچه او و بسیاری دیگر در اروپا و آمریکا مدتها کار مزدی را با بردهداری مقایسه میکردند، اما مطالعه نزدیک مارکس بر بردهداری مالکانه (chattel slavery) در آمریکا — و مهمتر از آن، شناخت خطراتی که بردگان برای رهایی از این رژیم کار تحقیرآمیز به جان میخریدند — باعث شد که نظریههای او از همیشه ملموستر شوند.
مارکس از بردگان آزادیطلبی الهام گرفت که هنگام جنگ داخلی، ابزار کارشان را رها کردند و از مزارع به خطوط ارتش اتحادیه گریختند — همان چیزی که بعداً دبلیو.ای.بی. دوبویس آن را «اعتصاب عمومی» توصیف کرد. او از آزادیخواهان ضد بردهداری که به ارتش آمریکا پیوستند الهام گرفت؛ از جمله بسیاری از رفقای سابقش یعنی انقلابیون آلمانیِ سال ۱۸۴۸، و همچنین افراد زیادی که پیشتر برده بودند. او همچنین از کارگران انگلیسی که از اتحادیه و آرمان ضد بردهداری حمایت کردند — حتی زمانی که این حمایت به زیان اقتصادی خودشان بود — الهام گرفت؛ نمونهای واقعی از همبستگی بینالمللی طبقه کارگر.
منبع:میراث کارل مارکس در ایالات متحده – گفتوگوی نشریه ژاکوبن با اندرو هارتمن نویسنده کتاب “کارل مارکس در آمریکا”، برگردان: علی مختاری
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴کال ترنر: آیا جنبههایی از تأثیر مارکس بر تاریخ آمریکا وجود دارد که ممکن است خوانندگان را شگفتزده کند؟
اندرو هارتمن: مارکس ده سال از زندگیاش را صرف نوشتن برای روزنامه نیویورک تریبیون کرد. در دهه ۱۸۵۰، این منبع اصلی درآمد او بود، در کنار کمکهای مالیای که از فریدریش انگلس دریافت میکرد. او بیش از پانصد مقاله برای تریبیون نوشت؛ روزنامهای که در آن زمان پرخوانندهترین نشریه جهان بود و ۲۰۰ هزار مشترک داشت. تریبیون در حکم کتاب مقدس جنبش نوپای جمهوریخواه و حزب جمهوریخواه بود. ابولیشنیستها (لغوگرایان بردهداری) همگی نوشتههای مارکس درباره سیاستهای اروپا را خوانده بودند.
مارکس همچنین بهطور گستردهای درباره جنگ داخلی آمریکا نوشت. بسیاری از کسانی که پس از انقلابهای ۱۸۴۸ از اروپا گریخته بودند، به ایالات متحده آمدند. در حالی که مارکس در لندن ساکن شد، بسیاری از دوستان نزدیکش به ارتش اتحادیه پیوستند. آنها بهشدت ضد بردهداری بودند و باور داشتند که تنها در صورتی اتحادیه در جنگ پیروز خواهد شد که هدف آن را لغو بردهداری قرار دهد. بسیاری از آنها در جبهه غرب، در امتداد رودخانه میسیسیپی، میجنگیدند و مارکس با آنها مکاتبه میکرد.
اگر نوشتههای مارکس درباره جنگ داخلی آمریکا را بخوانید، متوجه میشوید که او بسیار تیزبین بوده است. دیدگاههایش با بسیاری از پژوهشهای تاریخی اخیر همراستا هستند؛ از جمله موضع ضد بردهداریِ صریح او و این باور که آبراهام لینکلن باید مبارزه را به کنفدراسیون تحمیل میکرد و اینکه اگر جنگ بر سر الغای بردهداری میبود، اتحادیه بهراحتی پیروز میشد.
من کشف کردم که توجه دقیق مارکس به جنگ داخلی آمریکا — به شرایط کار بردهها و اینکه چگونه بردگان در تلاشهای جنگی شرکت کردند — کاملاً او را متقاعد کرد که یکی از ابعاد کلیدی سرمایهداری فقط استخراج سود از کارگر نیست، بلکه آزادی انسان مستلزم کنترل او بر بدن، زمان و نیروی کار خودش است. از نوشتههای مارکس میتوان دریافت که او کار را در طیفی از «آزاد» تا «بردهوار» در نظر میگرفت، و آنچه جمهوریخواهان «کار آزاد» مینامیدند، هرچند بردگی نبود، اما آزادی کامل هم نبود. برای اینکه انسانها واقعاً آزاد باشند، طبقه کارگر باید سرمایهداری را سرنگون میکرد.
اگرچه مارکس مدتها پیش درک کرده بود که سرمایهداری برای کارگر خصلتی غیرانسانی دارد، و اگرچه او و بسیاری دیگر در اروپا و آمریکا مدتها کار مزدی را با بردهداری مقایسه میکردند، اما مطالعه نزدیک مارکس بر بردهداری مالکانه (chattel slavery) در آمریکا — و مهمتر از آن، شناخت خطراتی که بردگان برای رهایی از این رژیم کار تحقیرآمیز به جان میخریدند — باعث شد که نظریههای او از همیشه ملموستر شوند.
مارکس از بردگان آزادیطلبی الهام گرفت که هنگام جنگ داخلی، ابزار کارشان را رها کردند و از مزارع به خطوط ارتش اتحادیه گریختند — همان چیزی که بعداً دبلیو.ای.بی. دوبویس آن را «اعتصاب عمومی» توصیف کرد. او از آزادیخواهان ضد بردهداری که به ارتش آمریکا پیوستند الهام گرفت؛ از جمله بسیاری از رفقای سابقش یعنی انقلابیون آلمانیِ سال ۱۸۴۸، و همچنین افراد زیادی که پیشتر برده بودند. او همچنین از کارگران انگلیسی که از اتحادیه و آرمان ضد بردهداری حمایت کردند — حتی زمانی که این حمایت به زیان اقتصادی خودشان بود — الهام گرفت؛ نمونهای واقعی از همبستگی بینالمللی طبقه کارگر.
منبع:میراث کارل مارکس در ایالات متحده – گفتوگوی نشریه ژاکوبن با اندرو هارتمن نویسنده کتاب “کارل مارکس در آمریکا”، برگردان: علی مختاری
@amookhtan