آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
❤️تولد کارل مارکس در 5 مه 1818❤️ (1) 🔴 #حافظه_تاریخی @amookhtan امروز 5 مه 2025 است. انگلس هنگام مرگ مارکس اعلام داشت «بشريت يک سر و گردن کوتاهتر شد.» بنابراين، در 207 سال پيش در 5 مه 1818، کسي تولد يافت که يک سر و گردن بالاتر از زمانه خود قرار گفت.…
❤️تولد کارل مارکس در 5 مه 1818❤️
(2)
🔴 #حافظه_تاریخی
@amookhtan
«نويسندگان متن، با زباني ساده اما قاطع، وضعيت جهان زيستي خود را توضيح ميدهند:
«سراسر جامعه به طور فزاينده به دو اردوگاه بزرگ متخاصم تقسيم شده است، به دو طبقهي بزرگ روياروي يکديگر:
«بورژوازي و پرولتاريا.» اين دو نويسنده، در متن خود، نقش دولت را در کوتاهترين شکل ممکن توصيف ميکنند:
«دستگاه دولت مدرن، جز يک هيئت کارآمد براي اداره امور مشترک طبقه بورژا نيست.» همرزم کارل مارکس نوشت:
«جهانبيني مارکس پيروان خود را بسيار فراتر از محدوده آلمان و اروپا يافت و به ادبيات تمامي زبانهاي جهان وارد شد. اين، بدين سبب محقق شد، که مارکسيسم بر خلاف تعبير مبلغان بورژوازي، يک آزمايش انتزاعي نبود. برعکس، تدوين اين آموزه پاسخي بود به خواست تاريخي بشريت.» (دويچهوله)
نظام سرمايهداري با وحشت از قلم مارکس، او را از آلمان به فرانسه تبعيد کرد، باز هم رهايش نکردند، و به بلژيک اخراجاش کردند، در نهايت با همسر و فرزندان باقيماندهي عمر گهربارش را که با فقر و تنگدستي همراه بود، در لندن سپري کردند.
مارکس براي خريد مايحتاج زندهگي گاهي، کتوشلوار خود را گرو گذاشته است. در همين رابطه شرايط زندهگي خود و خانواده را، در نامهيي به انگلس نوشت:
«همسرم مريض است. جني کوچکم مريض است. طفلک نوعي تب عصبي دارد. نتوانستم و نميتوانم پزشکي را به باليناش بياورم. براي اينکه پول داروي او را ندارم. اکنون ۸ تا ۱۰ روز است که خانواده را با نان و سيبزميني سيرکردهام و البته نمي دانم که آيا امروز هم قادر خواهم بود، آن را تهيه کنم. و يا نه.»
دشمنان مارکس و انگلس جنايات نطام سرمايهداري را، مخصوصا" به حساب مارکس مينويسند تا بلکه انديشه و افکار انقلابي او را تا حد افکار و انديشه رفرميستي و ارتجاعي «حزب توده» تقليل دهند. حتا اکنون جنايات دو امپرياليسم روس و ناتو در اوکراين را به حساب کمونيسم مارکس مينويسند. حتا جناياتي که خالق آنها استالينسم و مائويسم بودند،-که هيچ رابطهي با کمونيسم مارکس نداشته و ندارند- را با بيشرمي تمام، به حساب مارکس مينويسند.
اما مدافعان نظام گنديده سرمايهداري امپرياليستي بدانند، انديشه و افکار منتج از مارکس پايهي ديالکتيکي و علمي دارند و اکنون به يک واقعيت، با وجود عقبنشيني طبقه کارگر، در جامعهي جهاني تبديل شده است و مارکس همچنان پرچمدار و انديشمند طبقات فروشنده نيروي کار، خواهد بود.
از ديگر آثار گرانبهاي به جاي مانده از کارل مارکس، علاوه بر سه جلد ارزشمند کتاب کاپيتال، ميتوان؛ اختلاف بين فلسفه طبيعي دموکريت و اپيکور، مقدمهيي بر نقد اقتصاد سياسي، تئوري ارزش اضافي، دو جلد گروندريسه، تزهايي درباره فويرباخ، جنگ داخلي فرانسه، درباره مسئله يهود، فقر فلسفه، کارمزدي و سرمايه، هيجدهم برومر لويي بناپارت، نقد فلسفه حق هگل، نبرد طبقاتي در فرانسه، وغيره را نام برد.
@amookhtan
@amookhtan
(2)
🔴 #حافظه_تاریخی
@amookhtan
«نويسندگان متن، با زباني ساده اما قاطع، وضعيت جهان زيستي خود را توضيح ميدهند:
«سراسر جامعه به طور فزاينده به دو اردوگاه بزرگ متخاصم تقسيم شده است، به دو طبقهي بزرگ روياروي يکديگر:
«بورژوازي و پرولتاريا.» اين دو نويسنده، در متن خود، نقش دولت را در کوتاهترين شکل ممکن توصيف ميکنند:
«دستگاه دولت مدرن، جز يک هيئت کارآمد براي اداره امور مشترک طبقه بورژا نيست.» همرزم کارل مارکس نوشت:
«جهانبيني مارکس پيروان خود را بسيار فراتر از محدوده آلمان و اروپا يافت و به ادبيات تمامي زبانهاي جهان وارد شد. اين، بدين سبب محقق شد، که مارکسيسم بر خلاف تعبير مبلغان بورژوازي، يک آزمايش انتزاعي نبود. برعکس، تدوين اين آموزه پاسخي بود به خواست تاريخي بشريت.» (دويچهوله)
نظام سرمايهداري با وحشت از قلم مارکس، او را از آلمان به فرانسه تبعيد کرد، باز هم رهايش نکردند، و به بلژيک اخراجاش کردند، در نهايت با همسر و فرزندان باقيماندهي عمر گهربارش را که با فقر و تنگدستي همراه بود، در لندن سپري کردند.
مارکس براي خريد مايحتاج زندهگي گاهي، کتوشلوار خود را گرو گذاشته است. در همين رابطه شرايط زندهگي خود و خانواده را، در نامهيي به انگلس نوشت:
«همسرم مريض است. جني کوچکم مريض است. طفلک نوعي تب عصبي دارد. نتوانستم و نميتوانم پزشکي را به باليناش بياورم. براي اينکه پول داروي او را ندارم. اکنون ۸ تا ۱۰ روز است که خانواده را با نان و سيبزميني سيرکردهام و البته نمي دانم که آيا امروز هم قادر خواهم بود، آن را تهيه کنم. و يا نه.»
دشمنان مارکس و انگلس جنايات نطام سرمايهداري را، مخصوصا" به حساب مارکس مينويسند تا بلکه انديشه و افکار انقلابي او را تا حد افکار و انديشه رفرميستي و ارتجاعي «حزب توده» تقليل دهند. حتا اکنون جنايات دو امپرياليسم روس و ناتو در اوکراين را به حساب کمونيسم مارکس مينويسند. حتا جناياتي که خالق آنها استالينسم و مائويسم بودند،-که هيچ رابطهي با کمونيسم مارکس نداشته و ندارند- را با بيشرمي تمام، به حساب مارکس مينويسند.
اما مدافعان نظام گنديده سرمايهداري امپرياليستي بدانند، انديشه و افکار منتج از مارکس پايهي ديالکتيکي و علمي دارند و اکنون به يک واقعيت، با وجود عقبنشيني طبقه کارگر، در جامعهي جهاني تبديل شده است و مارکس همچنان پرچمدار و انديشمند طبقات فروشنده نيروي کار، خواهد بود.
از ديگر آثار گرانبهاي به جاي مانده از کارل مارکس، علاوه بر سه جلد ارزشمند کتاب کاپيتال، ميتوان؛ اختلاف بين فلسفه طبيعي دموکريت و اپيکور، مقدمهيي بر نقد اقتصاد سياسي، تئوري ارزش اضافي، دو جلد گروندريسه، تزهايي درباره فويرباخ، جنگ داخلي فرانسه، درباره مسئله يهود، فقر فلسفه، کارمزدي و سرمايه، هيجدهم برومر لويي بناپارت، نقد فلسفه حق هگل، نبرد طبقاتي در فرانسه، وغيره را نام برد.
@amookhtan
@amookhtan
Forwarded from نقد اقتصاد سیاسی
براساس آخرین برآوردهای مؤسسهی تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم، کل هزینههای صرف شده برای جنگ یا آمادگی برای آن در سال ۲۰۲۴ حدود ۲.۷ تریلیون دلار آمریکا بوده است که ۹.۴ درصد بیشتر از سال ۲۰۲۳ است . این بزرگترین افزایش سالانه از هنگام شروع کار این مؤسسه است. هر دلاری که به بودجهی نظامی جهان اضافه میشود، ما را به سناریوی آخرالزمانی جنگ جهانی نزدیکتر میکند. طبقات کارگر هیچ کشوری از این موضوع سودی نخواهند برد. باید در برابر این جنگ مقاومت کرد.
_________
👈متن کامل
_________
👈متن کامل
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
823. همانطورکه بين فلامينگوهاي کنوني باپرنده فسيل شده آرکئوپتريکس ازخانوادهي دايناسورها،رابطهي ديالکتيکي تکاملي وجود دارد،آيا بين انسانهاي امروزي و هموارکتوس (نخستين انساني که ابزار ميساخت و آتش را مهار کرده بود)، رابطهي ديالکتيکي تکاملي برقرار است؟
824.براي مارکس رابطهي انسان با طبيعت، همواره رابطهيي ديالکتيکي است؛ به اين معني که همانطور که انسان به طبيعت شکل ميبخشد، طبيعت نيز در شکلگيري انسان دخيل است و نميتوان يکي را بدون ديگري متصور شد.
Anonymous Quiz
14%
1. درست نيست.
86%
2. درست است.
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
824.براي مارکس رابطهي انسان با طبيعت، همواره رابطهيي ديالکتيکي است؛ به اين معني که همانطور که انسان به طبيعت شکل ميبخشد، طبيعت نيز در شکلگيري انسان دخيل است و نميتوان يکي را بدون ديگري متصور شد.
625. تنها کالايي که در شيوهي توليد سرمايهداري مصرف آن ميتواند ارزشي بيشتر از ارزش خود، توليد کند، چيست؟
Anonymous Quiz
9%
1. طلا
0%
2. نقره
6%
3. پول
85%
4. نيروي کار
🔴 #حافظه_تاریخی
@amookhtan
«توسعه پرولتارياي صنعتي، بنا به قاعدهي كلي، تابع توسعهي بورژوازيِ صنعتي است. تنها در زير سلطهي چنين بورژوازي توسعه يافتهيي است كه طبقه پرولتارياي صنعتي به موجوديتاش در گسترهي ملي دست مييابد و موفق ميشود انقلاباش را در حد و اندازهي ملي بالاتر بَرَد؛ تنها در چنين شرايطي است كه پرولتاريا ابزارهاي توليدي مدرني ميآفريند كه در ضمن تبديل به وسايل رهاييِ انقلابيِ وي خواهند شد. تنها در سلطه بورژوازي است كه ريشههاي ماديِ جامعهي فئودالي برافكنده ميشوند و زمينهيي فراهم ميشود كه انقلاب پرولتاريايي را ممكن خواهد ساخت. ... حاكميت بورژوازي صنعتي فقط در جايي ميسّر است كه رشد صنعت بر همهي روابط مالكيت تاثير بارز گذاشته باشد، و صنعت هم نميتواند به چنين قدرتي دست بيابد مگر در جايي كه بازار جهاني را تسخير كرده باشد زيرا مرزهاي ملي براي توسعهي صنعت كافي نيست.»
@amookhtan
📚نبردهاي طبقاتي در فرانسه از 1848 تا 1850 ✍️كارل ماركس؛ ترجمه باقر پرهام. نشر مركز، ويرايش دوم 1381 صص 22 -23
@amookhtan
«توسعه پرولتارياي صنعتي، بنا به قاعدهي كلي، تابع توسعهي بورژوازيِ صنعتي است. تنها در زير سلطهي چنين بورژوازي توسعه يافتهيي است كه طبقه پرولتارياي صنعتي به موجوديتاش در گسترهي ملي دست مييابد و موفق ميشود انقلاباش را در حد و اندازهي ملي بالاتر بَرَد؛ تنها در چنين شرايطي است كه پرولتاريا ابزارهاي توليدي مدرني ميآفريند كه در ضمن تبديل به وسايل رهاييِ انقلابيِ وي خواهند شد. تنها در سلطه بورژوازي است كه ريشههاي ماديِ جامعهي فئودالي برافكنده ميشوند و زمينهيي فراهم ميشود كه انقلاب پرولتاريايي را ممكن خواهد ساخت. ... حاكميت بورژوازي صنعتي فقط در جايي ميسّر است كه رشد صنعت بر همهي روابط مالكيت تاثير بارز گذاشته باشد، و صنعت هم نميتواند به چنين قدرتي دست بيابد مگر در جايي كه بازار جهاني را تسخير كرده باشد زيرا مرزهاي ملي براي توسعهي صنعت كافي نيست.»
@amookhtan
📚نبردهاي طبقاتي در فرانسه از 1848 تا 1850 ✍️كارل ماركس؛ ترجمه باقر پرهام. نشر مركز، ويرايش دوم 1381 صص 22 -23
🔴تظاهرات روز جهانی کارگر 2025، در میلان ایتالیا با شعار «اول ماه مه انترناسیونالیستی» علیه جنگ، علیه نژادپرستی و برای همبستگی طبقاتی کارگران سراسر جهان.
@amookhtan
@amookhtan
🔴تظاهرات روز جهانی کارگر 2025، در میلان ایتالیا با شعار «اول ماه مه انترناسیونالیستی» علیه جنگ، علیه نژادپرستی و برای همبستگی طبقاتی کارگران سراسر جهان.
@amookhtan
@amookhtan
@amookhtan
🔴وزیر آموزش و پرورش دانش آموزان را به گوسفند و معلمان را به چوپان تشبیه کرد و گفت:
🔴معلم شأن "رعایت" دارد! و بعد گفته رعایت هم یعنی چوپانی و خود توضیح میدهد: "رعایت به این معنی که اگر کسی از کلاس رها شد ببیند کجا رفت؟ شأن رعایت به معنی چوپانی. یک گوسفند از گَلّه کم میشود می رود و می دود دنبال او و پیدایش میکند و او را دوباره به جمع می آورد!"
از دید ایشان و البته از سر دلسوزی و توصیه به مهر به جای قهر، معلم، چوپان است و کلاس، گله و دانش آموزان مثل گوسفندان!
منبع:https://asriran.com/004RCj
@amookhtan
🔴وزیر آموزش و پرورش دانش آموزان را به گوسفند و معلمان را به چوپان تشبیه کرد و گفت:
🔴معلم شأن "رعایت" دارد! و بعد گفته رعایت هم یعنی چوپانی و خود توضیح میدهد: "رعایت به این معنی که اگر کسی از کلاس رها شد ببیند کجا رفت؟ شأن رعایت به معنی چوپانی. یک گوسفند از گَلّه کم میشود می رود و می دود دنبال او و پیدایش میکند و او را دوباره به جمع می آورد!"
از دید ایشان و البته از سر دلسوزی و توصیه به مهر به جای قهر، معلم، چوپان است و کلاس، گله و دانش آموزان مثل گوسفندان!
منبع:https://asriran.com/004RCj
@amookhtan
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴توضيح:
اين نامهی زیر، در ۲۱ ژوئيهی ۱۸۹۵، يعني در واپسين هفتههاي زندهگی انگلس، به النور مارکس نوشته شده است. دوستان نزديک انگلس عميقا" نگران سلامت او بودند و خطر را بسيار جدي ميديدند. با اين حال، انگلس همچنان روحيهيي پر از اميد داشت و مصمم بود به لندن بازگردد تا کارهاي نيمه تماماش را به پايان برساند. اين پافشاري بر ادامهی فعاليت، حتا در سختترين شرايط بيماري، يکي از ويژهگيهاي بارز شخصيت انگلس بود: ارادهيي نيرومند که تا واپسين لحظات زندهگياش سست نشد.
🔴نامهی ساموئل مور به النور مارکس
۲۱ ژوئيه ۱۸۹۵
النور عزيزم،
بسيار نگران حال ژنرال* بودم و ميخواستم از وضعيت او باخبر شوم. از اينرو، امروز عصر به ايستگاه ويکتوريا رفتم تا منتظر قطاري بمانم که معمولاً دکتر فريبرگر با آن بازميگردد؛ قطاري که ساعت ۷:۱۵ بعدازظهر از ايستبورن حرکت ميکند.
دکتر را ديدم، اما متأسفانه بايد بهگويم که گزارش او اصلاً اميدوارکننده نبود. او گفت که با توجه به سن ژنرال، بيماري به مرحلهيي رسيده است که وضعيت او را نگرانکننده ميسازد. علاوه بر غدد لنفاوي ملتهب در گردن، اين خطر وجود دارد که يا نارسايي قلبي يا عفونت ريه نيز اضافه شود؛ و در هر دو حالت، پايان کار ممکن است بسيار ناگهاني باشد. اگر عفونت ريه پيش نيايد، او شايد چند هفتهی ديگر زنده بماند، ولي در غير اين صورت، مسئله تنها چند ساعت خواهد بود.
با اين حال، ژنرال همچنان سرشار از اميد است و اطمينان دارد که بهبود خواهد يافت. او با هر دو پزشک صحبت کرده و قصد دارد شب چهارشنبه به لندن بازگردد. بنابراين، اگر ميخواهي او را ببيني، بهتر است پنجشنبه به نشاني ۴۱، خيابان ريجنتز پارک رود، بروي.
اين خبر بسيار غمانگيزي است و اميدوارم پزشکان اشتباه کرده باشند. هنوز کارهاي زيادي هست که فقط ژنرال ميتواند از عهدهی آنها برآيد. مرگ او براي جامعهی بشري فقداني جبرانناپذير و براي دوستانش مصيبتي وحشتناک خواهد بود.
در اين لحظه تنها فرصت داشتم که با شتاب اين چند خط را بنويسم.
با صميمانهترين احترامات،
ساموئل مور
*در ميان خانوادهی مارکس و دوستان نزديک، انگلس را به نام ژنرال خطاب ميکردند.
مترجم:صمد وکيلي
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴توضيح:
اين نامهی زیر، در ۲۱ ژوئيهی ۱۸۹۵، يعني در واپسين هفتههاي زندهگی انگلس، به النور مارکس نوشته شده است. دوستان نزديک انگلس عميقا" نگران سلامت او بودند و خطر را بسيار جدي ميديدند. با اين حال، انگلس همچنان روحيهيي پر از اميد داشت و مصمم بود به لندن بازگردد تا کارهاي نيمه تماماش را به پايان برساند. اين پافشاري بر ادامهی فعاليت، حتا در سختترين شرايط بيماري، يکي از ويژهگيهاي بارز شخصيت انگلس بود: ارادهيي نيرومند که تا واپسين لحظات زندهگياش سست نشد.
🔴نامهی ساموئل مور به النور مارکس
۲۱ ژوئيه ۱۸۹۵
النور عزيزم،
بسيار نگران حال ژنرال* بودم و ميخواستم از وضعيت او باخبر شوم. از اينرو، امروز عصر به ايستگاه ويکتوريا رفتم تا منتظر قطاري بمانم که معمولاً دکتر فريبرگر با آن بازميگردد؛ قطاري که ساعت ۷:۱۵ بعدازظهر از ايستبورن حرکت ميکند.
دکتر را ديدم، اما متأسفانه بايد بهگويم که گزارش او اصلاً اميدوارکننده نبود. او گفت که با توجه به سن ژنرال، بيماري به مرحلهيي رسيده است که وضعيت او را نگرانکننده ميسازد. علاوه بر غدد لنفاوي ملتهب در گردن، اين خطر وجود دارد که يا نارسايي قلبي يا عفونت ريه نيز اضافه شود؛ و در هر دو حالت، پايان کار ممکن است بسيار ناگهاني باشد. اگر عفونت ريه پيش نيايد، او شايد چند هفتهی ديگر زنده بماند، ولي در غير اين صورت، مسئله تنها چند ساعت خواهد بود.
با اين حال، ژنرال همچنان سرشار از اميد است و اطمينان دارد که بهبود خواهد يافت. او با هر دو پزشک صحبت کرده و قصد دارد شب چهارشنبه به لندن بازگردد. بنابراين، اگر ميخواهي او را ببيني، بهتر است پنجشنبه به نشاني ۴۱، خيابان ريجنتز پارک رود، بروي.
اين خبر بسيار غمانگيزي است و اميدوارم پزشکان اشتباه کرده باشند. هنوز کارهاي زيادي هست که فقط ژنرال ميتواند از عهدهی آنها برآيد. مرگ او براي جامعهی بشري فقداني جبرانناپذير و براي دوستانش مصيبتي وحشتناک خواهد بود.
در اين لحظه تنها فرصت داشتم که با شتاب اين چند خط را بنويسم.
با صميمانهترين احترامات،
ساموئل مور
*در ميان خانوادهی مارکس و دوستان نزديک، انگلس را به نام ژنرال خطاب ميکردند.
مترجم:صمد وکيلي
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
625. تنها کالايي که در شيوهي توليد سرمايهداري مصرف آن ميتواند ارزشي بيشتر از ارزش خود، توليد کند، چيست؟
826.ازبين تودهي کالاها يک کالاي مقتدررا،که ارزش همهي کالاهاي ديگر بهتواند يکبار وبراي هميشه درآن متجلي شود،انتخاب ميکند؛کالايي که به مثابهي تجسم مستقيم کاراجتماعي خدمت ميکندوازاينرو بهطورمستقيم وبيقيدوشرط قابل تبديل به همهي کالاهاي ديگرست.یعنی...
Anonymous Quiz
22%
1. طلا
3%
2. دلار
0%
3. یورو
75%
4. پول (طلا، دلار، یورو، نقش پول جهانی ایفا میکنند.)
Forwarded from نقد اقتصاد سیاسی
«نقد برنامهی گوتا» نوشتهی کارل مارکس ۱۵۰ سال پیش، در چنین هفتهای، به نگارش درآمد. این اثر، مفصلترین اظهارات مارکس را در مورد استراتژی انقلابی، معنای اصطلاح «دیکتاتوری پرولتاریا»، ماهیت دورهی گذار از سرمایهداری به کمونیسم و اهمیت انترناسیونالیسم ارائه میدهد.
_____________
👈متن کامل
_____________
👈متن کامل