🔴 #حافظه_تاريخي
@amookhtan
«مارکس معتقد بود که کار بيگانه شده، علارغم آنکه در تمام طول تاريخ جوامع طبقاتي وجود داشته است اما نقطه اوج خود را در جامعهي سرمايهداري به دست ميآورد و در جامعهي سرمايهداري طبقه کارگر از خود بيگانهترين طبقات است.» ... در حال حاضر توليد بيگانهگي انسان در روند کار بسيار بيشتر از زمان کار با ابزارهاي دستي و از دوران مانوفاکتورها شده است.»
«در مانوفاکتور و توليد دستي کارگر از لوازم دستي سود ميجست، در کارخانه وي با ماشين سر و کار دارد. در آنجا وي ابزار را به کار ميگيرد و در توليد ماشيني اين ماشين است که وي را به حرکت وا ميدارد. در مانوفاکتور کارگران اجزا مکانيزم زندهيي را ميسازند. در کارخانه مکانيزم مردهيي مستقل از کارگر حضور دارد که وي را به زائده خود تبديل کرده است.»
@amookhtan
📚انسان از ديدگاه مارکس ✍️(اريش) اريک فروم؛ ص42
ترجمه: محمد راهرخشان
انتشارات سنبله- هامبورگ؛ چاپ اول؛ اکتبر1994/آبان1373
@amookhtan
«مارکس معتقد بود که کار بيگانه شده، علارغم آنکه در تمام طول تاريخ جوامع طبقاتي وجود داشته است اما نقطه اوج خود را در جامعهي سرمايهداري به دست ميآورد و در جامعهي سرمايهداري طبقه کارگر از خود بيگانهترين طبقات است.» ... در حال حاضر توليد بيگانهگي انسان در روند کار بسيار بيشتر از زمان کار با ابزارهاي دستي و از دوران مانوفاکتورها شده است.»
«در مانوفاکتور و توليد دستي کارگر از لوازم دستي سود ميجست، در کارخانه وي با ماشين سر و کار دارد. در آنجا وي ابزار را به کار ميگيرد و در توليد ماشيني اين ماشين است که وي را به حرکت وا ميدارد. در مانوفاکتور کارگران اجزا مکانيزم زندهيي را ميسازند. در کارخانه مکانيزم مردهيي مستقل از کارگر حضور دارد که وي را به زائده خود تبديل کرده است.»
@amookhtan
📚انسان از ديدگاه مارکس ✍️(اريش) اريک فروم؛ ص42
ترجمه: محمد راهرخشان
انتشارات سنبله- هامبورگ؛ چاپ اول؛ اکتبر1994/آبان1373
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 هنرمند و پروسه تولید سرمایه
✍️ رضا یونسی (متن خلاصه)
🔴آنچه در این نوشـته مد نظر اسـت و قرار است به طور اجمالی مورد بررسی و نقد قرار گیرد نقش هنرمند و هنر در امر ارزشافزایی سرمایه یا کالایی به نام سرمایه اسـت.
تاکنون و در اکثر مواقع به دلیل بعضی از ترجمههای غلط و گرایشات تئوریک خـاص، اسـتنتاجهای نادرستی از متون نقد اقتصاد سیاسی توسط مارکس گشته اسـت. یعنی مفاهیمی همچون کارمزدی، ارزش اضافی، قانون مالکیت و بـه طور عـام، مفهوم «کار» تنها مرتبط به بخشی از جامعه شده است که صرفا در کارخانههـا و کارگاهها مشغول به کار هستند. همین امر سبب ایجاد مفاهیمی نادرست در گرایشات سیاسی - طبقاتی نیز شده است. بـه استناد همین متون این تصور به وجود آمده اسـت که کارگران صرفاً کسانی هسـتند که یک شیء مادی را تولید میکنند و یا به صورت اجـتماعی به تولید شیء مادی مـشغول به کار هستند. به هر صورت برداشت این شکل از مفهوم کار و کارگر موجب نتایج نادرست نظری شده است و سبب انشقاق وسیعی بین تمامی مزدبگیران شده است، به طوری که معلم، پرستار، هنرمند... خود را نه کارگر میدانند و نه خود را در منافع و مبارزه طبقه کارگر دخیل میدانند؛ تا جایی که یک مفهوم نظری نادرست میتواند عدمپیوستگی درونی طبقاتی را به دنبال داشـته باشد و پیرو آن سلطهی نظام سرمایهداری را هرچه بیشتر تداوم بخشد. به خاطر داریم و هـنوز مشاهده میکنیم که همین مشکل نظری که بیشتر توسـط مـارکسیست- لنینستهای روسی ترویج و تبلیغ میشد و میشود، تولید سرمایه و ایجاد ارزش اضافی را تنها معطوف به کسانی میداند که با لباس مخصوص، پُتک به دست در بین چرخدندهها کار میکنند و یا در حال چرخاندن شیرهای عظیم پالایشگاههای نفتی هسـتند. این تا جایی پیش رفت که داس و چکش تبدیل به نماد کار و کارگر شـد.
مارکس برای مفهوم «کار» از واژه Gegenstand استفاده میکند که تاکنون و در بسیاری از ترجمهها تنها به معنی«شیء» ترجمه شده است. در صـورتی که این واژه هم به مفهوم شیء (امری مادی) و هم به معنی «موضوع» یعنی امری غیرمادی به کار برده میشـود. به عبارتی هم به شیء و هم به موضوع اطلاق میشود. پس "کار" امری «موضوعیت» یافته اسـت، به این معنی که در مـوضـوع «کار»، نه الزاماً مادی بودن که میتواند موضوعیت (غیرمادی) نیز مد نظر باشد.
حال سوال میشود چه کسانی کارگر هستند؟ دسته اول، کلیه کسانی هستند که موضوعی مادی (شیء) را به صورت جمعی و یا فردی در کارخانه و یا کارگاه تولید میکنند. مانند اتومبیل، یخچال، کفش، نان، استخراج طلا، منسوجات، محصولات پتروشیمی، شکر و غیره. این افراد با فروش نیروی کار خود و در جریان تولید، مبادله، توزیع و مصرف، ارزش اضافی خلق میکنند که به عنوان سود که همان مزد پرداختنشده برای کار اجتماعا لازم است، به مدد سلب مالکیت ابزار تولید از کسانی که نعم مادی را تولید میکنند به تصاحب فـرد، کمپانی و یا دولت درمیآید که این هـمان فرآیند «استثمار» اسـت و محصولِ مناسبات و ماهیت نظام سرمایهداری میباشد. به عبارتی توسط نیروی کار، چیزی خلق میشود (ارزش اضافی) که سـبب «تولید سرمایه» و انباشـت آن میشود. در صورتی که کارگر نسبت به آنچه خلق کرده، بیگانه است.
دسته دوم کسانی هستند که با کار خدماتی، فکری، فرهنگی و هنری موضوع «غیرمادی» را که محسوس و ضـروری است تولید میکنند. مانند معلمان، پرستاران، هنرمندان، رانندگان، کارمندان، زنان خانهدار و غیره، که محصول کار این افراد نیز سـبب بـه حـرکت درآمـدن چرخه تولید سرمایه میشود و کیفیتی بیکران مییابد.
ادامه در👇👇👇
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 هنرمند و پروسه تولید سرمایه
✍️ رضا یونسی (متن خلاصه)
🔴آنچه در این نوشـته مد نظر اسـت و قرار است به طور اجمالی مورد بررسی و نقد قرار گیرد نقش هنرمند و هنر در امر ارزشافزایی سرمایه یا کالایی به نام سرمایه اسـت.
تاکنون و در اکثر مواقع به دلیل بعضی از ترجمههای غلط و گرایشات تئوریک خـاص، اسـتنتاجهای نادرستی از متون نقد اقتصاد سیاسی توسط مارکس گشته اسـت. یعنی مفاهیمی همچون کارمزدی، ارزش اضافی، قانون مالکیت و بـه طور عـام، مفهوم «کار» تنها مرتبط به بخشی از جامعه شده است که صرفا در کارخانههـا و کارگاهها مشغول به کار هستند. همین امر سبب ایجاد مفاهیمی نادرست در گرایشات سیاسی - طبقاتی نیز شده است. بـه استناد همین متون این تصور به وجود آمده اسـت که کارگران صرفاً کسانی هسـتند که یک شیء مادی را تولید میکنند و یا به صورت اجـتماعی به تولید شیء مادی مـشغول به کار هستند. به هر صورت برداشت این شکل از مفهوم کار و کارگر موجب نتایج نادرست نظری شده است و سبب انشقاق وسیعی بین تمامی مزدبگیران شده است، به طوری که معلم، پرستار، هنرمند... خود را نه کارگر میدانند و نه خود را در منافع و مبارزه طبقه کارگر دخیل میدانند؛ تا جایی که یک مفهوم نظری نادرست میتواند عدمپیوستگی درونی طبقاتی را به دنبال داشـته باشد و پیرو آن سلطهی نظام سرمایهداری را هرچه بیشتر تداوم بخشد. به خاطر داریم و هـنوز مشاهده میکنیم که همین مشکل نظری که بیشتر توسـط مـارکسیست- لنینستهای روسی ترویج و تبلیغ میشد و میشود، تولید سرمایه و ایجاد ارزش اضافی را تنها معطوف به کسانی میداند که با لباس مخصوص، پُتک به دست در بین چرخدندهها کار میکنند و یا در حال چرخاندن شیرهای عظیم پالایشگاههای نفتی هسـتند. این تا جایی پیش رفت که داس و چکش تبدیل به نماد کار و کارگر شـد.
مارکس برای مفهوم «کار» از واژه Gegenstand استفاده میکند که تاکنون و در بسیاری از ترجمهها تنها به معنی«شیء» ترجمه شده است. در صـورتی که این واژه هم به مفهوم شیء (امری مادی) و هم به معنی «موضوع» یعنی امری غیرمادی به کار برده میشـود. به عبارتی هم به شیء و هم به موضوع اطلاق میشود. پس "کار" امری «موضوعیت» یافته اسـت، به این معنی که در مـوضـوع «کار»، نه الزاماً مادی بودن که میتواند موضوعیت (غیرمادی) نیز مد نظر باشد.
حال سوال میشود چه کسانی کارگر هستند؟ دسته اول، کلیه کسانی هستند که موضوعی مادی (شیء) را به صورت جمعی و یا فردی در کارخانه و یا کارگاه تولید میکنند. مانند اتومبیل، یخچال، کفش، نان، استخراج طلا، منسوجات، محصولات پتروشیمی، شکر و غیره. این افراد با فروش نیروی کار خود و در جریان تولید، مبادله، توزیع و مصرف، ارزش اضافی خلق میکنند که به عنوان سود که همان مزد پرداختنشده برای کار اجتماعا لازم است، به مدد سلب مالکیت ابزار تولید از کسانی که نعم مادی را تولید میکنند به تصاحب فـرد، کمپانی و یا دولت درمیآید که این هـمان فرآیند «استثمار» اسـت و محصولِ مناسبات و ماهیت نظام سرمایهداری میباشد. به عبارتی توسط نیروی کار، چیزی خلق میشود (ارزش اضافی) که سـبب «تولید سرمایه» و انباشـت آن میشود. در صورتی که کارگر نسبت به آنچه خلق کرده، بیگانه است.
دسته دوم کسانی هستند که با کار خدماتی، فکری، فرهنگی و هنری موضوع «غیرمادی» را که محسوس و ضـروری است تولید میکنند. مانند معلمان، پرستاران، هنرمندان، رانندگان، کارمندان، زنان خانهدار و غیره، که محصول کار این افراد نیز سـبب بـه حـرکت درآمـدن چرخه تولید سرمایه میشود و کیفیتی بیکران مییابد.
ادامه در👇👇👇
👇👇👇👆👆👆👆
پس "کار" نه به مثابه «کارگری» بلکه به عنوان خودکنشگری آگاهانه و آزادانه و درهـمتنیدگی آزادی و ضرورت مطرح است و همه کسانی که با ارائه کار خود به عنوان یک موضوع مادی و غیرمادی سبب تولید کالایی به نام سرمایه میشوند، مجموعهای از انسانها را میسازند که طبقه کارگر است، به همین دلیل در نظام سرمایهداری بخش اعظمی از جامعه را کارگران تشکیل میدهند.
هنرمندان از این قاعده مستثنا نیستند چرا که «ایده»ای را میسازند و این ایده یا به صورت فردی و یا بـا کار جمعی چـرخهی حرکت سیال سرمایه را به گردش درمیآورد و سبب تولید سرمایه میشود.
اجرای یک تئاتر و یا سـاخت یک فیلم را در نظر بگیرید، نویسنده ایدهای را میسـازد که اگـر قصه به صورت کتاب در ابتدا منتشر شده باشـد در همین قدم اول از تولید کاغـذ، چـاپ و نشر و همچنین مبادله، مکانیسمی پدید میآید که به طور پیوسته و در یک حرکت دَوَرانی تولید سرمایه و انباشت برای فرد دیگری یا کمپانی و یا حتی دولت میکند.
در ادامهی روند اجرای تئاتر و یا ساخت فیلم، کارگردان، بازیگران و همه عوامل تولید به طور جمعی کاری را ارائه میدهند که سود حاصـل از این فعالیت جمعی را، فرد و یا کانون اقتصادی دیگری تصاحب میکند و هنرمند در این پـروسه آنچه نصیباش میشود مزدی است که از ارزش افزودهشده مستقل میشود.
نقاش، موسیقیدان، نوازنده، نویسنده و همهی جامعهی هنری در مناسبات تولیدی سرمایهداری که هـمه چیزی را به کالا تبدیل کرده اسـت، چون تولید سرمایه میکنند و خـود استثمار میشوند، جزء طبقه کارگر هسـتند.
مـوضوع کار هنرمند (غیرمادی) که امری سوبژکتیو اسـت میتواند ضمیمهی تحلیل کار و ارزشافزایی قرار بگیرد. هر فرد، گروه و یا نهادی که با بردگی کارمزدی موجب تولید و انباشـت سرمایه میشود زیرمجموعهای از طبقه کارگر اسـت. مناسبات سرمایهدارانه با هر شکل و روبنایی، در کلیت خود توسط «ظواهر واقعی» (فلسفه، دین، ایدئولوژی) مفهوم کار، ارزش اضافی و کارمزدی را آنچنان در لفافه و پوسته سختی پنهان میکند که «مـاهیت» استثمار «اسرارآمیز» به نظر میرسد و این امر باعث میشود که انـسان چـون هسـتی مـادی خود را تحت این ظواهر واقعی تجربه میکند، در یک ازخـودبیگانگی، تصور کند آنچه در جریان است عقلانی و متعارف اسـت.
ماهیت نظام سرمایهداری بر کارمزدی، ارزش اضافی و نوع مالکیت استوار اسـت. به عبارتی هـر گـاه سـه فاکتور فوق در یک نظام اقـتصادی تحقق یافته باشد در آن جامعه نظام سرمایهداری حاکم اسـت. امـا شکل این نظام یا همان روبنای حاصل که شامل ایدئولوژی، فلسفه و دین اسـت، این مناسبات، یعنی مناسبات سرمایهداری را به نظر میآید که به شکل متعارفی برای هر جامعهای تبدیل میکند.
همانگونه که انسان نیازمند تولید مادی است، به همان میزان برای ادامه حیات خود نیازمند تولیدات غیرمادی، مانند آموزش، امنیت، هنر و غیره نیز هست.
«جوامعی که شیوه تولید سرمایهداری بر آنها حاکم است، توده عظیمی از کالاها هستند.»
«ایده» توسط هنرمند تولید میشود که خود شکلی از این کالاهاست.
«رابطه مبادلهای که بین سرمایهدار و کارگر برقرار است، ظاهری صرف است که مربوط به عرصه گردش است، یک صورت صرف که نسـبت به سرشت واقعی آن رابطه بیرونی، تنها آن را اسرارآمیز میکند.» ( مارکس)
مشاهده میکنیم که ماهیت نظام سرمایهداری در اشکال اسرارآمیزی پنهان شده است. طبقه کارگر یعنی تمامی کسانی که در پروسه کار، تولید سرمایه میکنند، در پراکسیس نبرد طبقاتی اسـت که به رازآلود بودن این امر یعنی تناقض بین ماهیت و شکل پی خواهند برد و ماهیت واقعی سرمایه و استثمار را درك خواهند کرد و خود را به عنوان یک طبقه متحد خواهـند ساخت.
آنچه هدف این نوشـته بود (فارغ از این که موفق بود و یا خیر) طرح و بیان مفهوم کار مادی و غیرمادی و برقراری پیوند و همبسـتگی درونی بین تمام کسانی است که در انقیاد سرمایهداری قرار دارند و استثمار میشـوند.
درك مفهوم کار سبب توسعه تـعریف طبقه کارگر میشود. این همبسـتگی و پیوند درونی به احتمالی میتواند در پراکسیس نبرد طبقاتی و ارتـقاء سـطح خودآگاهی یا همان پیوند و وحدت بین اندیشه و عمل، سازمانیافتگی و پراکسیس سیاسی که بـه احـتمالی بـه محو مناسـبات سرمایهداری بینجامد را فراهم سازد و انسان را که در بردگی کارمزدی، به انقیاد سرمایه درآمده است آزاد کند.
«فارغ از اینکه کارگر دستمزد بیشتر و یا کمتری دریافت کند، بـه هـمان میزانی که قدرتهای تولیدی اجتماعی رشـد میکنند، به همان میزان بردگی کارگر تشدید میشود.» (مارکس)
هنرمندان میتوانند همان بخش روشنفکر ارگانیک و درونی طبقه کارگر باشند.
@amookhtan
پس "کار" نه به مثابه «کارگری» بلکه به عنوان خودکنشگری آگاهانه و آزادانه و درهـمتنیدگی آزادی و ضرورت مطرح است و همه کسانی که با ارائه کار خود به عنوان یک موضوع مادی و غیرمادی سبب تولید کالایی به نام سرمایه میشوند، مجموعهای از انسانها را میسازند که طبقه کارگر است، به همین دلیل در نظام سرمایهداری بخش اعظمی از جامعه را کارگران تشکیل میدهند.
هنرمندان از این قاعده مستثنا نیستند چرا که «ایده»ای را میسازند و این ایده یا به صورت فردی و یا بـا کار جمعی چـرخهی حرکت سیال سرمایه را به گردش درمیآورد و سبب تولید سرمایه میشود.
اجرای یک تئاتر و یا سـاخت یک فیلم را در نظر بگیرید، نویسنده ایدهای را میسـازد که اگـر قصه به صورت کتاب در ابتدا منتشر شده باشـد در همین قدم اول از تولید کاغـذ، چـاپ و نشر و همچنین مبادله، مکانیسمی پدید میآید که به طور پیوسته و در یک حرکت دَوَرانی تولید سرمایه و انباشت برای فرد دیگری یا کمپانی و یا حتی دولت میکند.
در ادامهی روند اجرای تئاتر و یا ساخت فیلم، کارگردان، بازیگران و همه عوامل تولید به طور جمعی کاری را ارائه میدهند که سود حاصـل از این فعالیت جمعی را، فرد و یا کانون اقتصادی دیگری تصاحب میکند و هنرمند در این پـروسه آنچه نصیباش میشود مزدی است که از ارزش افزودهشده مستقل میشود.
نقاش، موسیقیدان، نوازنده، نویسنده و همهی جامعهی هنری در مناسبات تولیدی سرمایهداری که هـمه چیزی را به کالا تبدیل کرده اسـت، چون تولید سرمایه میکنند و خـود استثمار میشوند، جزء طبقه کارگر هسـتند.
مـوضوع کار هنرمند (غیرمادی) که امری سوبژکتیو اسـت میتواند ضمیمهی تحلیل کار و ارزشافزایی قرار بگیرد. هر فرد، گروه و یا نهادی که با بردگی کارمزدی موجب تولید و انباشـت سرمایه میشود زیرمجموعهای از طبقه کارگر اسـت. مناسبات سرمایهدارانه با هر شکل و روبنایی، در کلیت خود توسط «ظواهر واقعی» (فلسفه، دین، ایدئولوژی) مفهوم کار، ارزش اضافی و کارمزدی را آنچنان در لفافه و پوسته سختی پنهان میکند که «مـاهیت» استثمار «اسرارآمیز» به نظر میرسد و این امر باعث میشود که انـسان چـون هسـتی مـادی خود را تحت این ظواهر واقعی تجربه میکند، در یک ازخـودبیگانگی، تصور کند آنچه در جریان است عقلانی و متعارف اسـت.
ماهیت نظام سرمایهداری بر کارمزدی، ارزش اضافی و نوع مالکیت استوار اسـت. به عبارتی هـر گـاه سـه فاکتور فوق در یک نظام اقـتصادی تحقق یافته باشد در آن جامعه نظام سرمایهداری حاکم اسـت. امـا شکل این نظام یا همان روبنای حاصل که شامل ایدئولوژی، فلسفه و دین اسـت، این مناسبات، یعنی مناسبات سرمایهداری را به نظر میآید که به شکل متعارفی برای هر جامعهای تبدیل میکند.
همانگونه که انسان نیازمند تولید مادی است، به همان میزان برای ادامه حیات خود نیازمند تولیدات غیرمادی، مانند آموزش، امنیت، هنر و غیره نیز هست.
«جوامعی که شیوه تولید سرمایهداری بر آنها حاکم است، توده عظیمی از کالاها هستند.»
«ایده» توسط هنرمند تولید میشود که خود شکلی از این کالاهاست.
«رابطه مبادلهای که بین سرمایهدار و کارگر برقرار است، ظاهری صرف است که مربوط به عرصه گردش است، یک صورت صرف که نسـبت به سرشت واقعی آن رابطه بیرونی، تنها آن را اسرارآمیز میکند.» ( مارکس)
مشاهده میکنیم که ماهیت نظام سرمایهداری در اشکال اسرارآمیزی پنهان شده است. طبقه کارگر یعنی تمامی کسانی که در پروسه کار، تولید سرمایه میکنند، در پراکسیس نبرد طبقاتی اسـت که به رازآلود بودن این امر یعنی تناقض بین ماهیت و شکل پی خواهند برد و ماهیت واقعی سرمایه و استثمار را درك خواهند کرد و خود را به عنوان یک طبقه متحد خواهـند ساخت.
آنچه هدف این نوشـته بود (فارغ از این که موفق بود و یا خیر) طرح و بیان مفهوم کار مادی و غیرمادی و برقراری پیوند و همبسـتگی درونی بین تمام کسانی است که در انقیاد سرمایهداری قرار دارند و استثمار میشـوند.
درك مفهوم کار سبب توسعه تـعریف طبقه کارگر میشود. این همبسـتگی و پیوند درونی به احتمالی میتواند در پراکسیس نبرد طبقاتی و ارتـقاء سـطح خودآگاهی یا همان پیوند و وحدت بین اندیشه و عمل، سازمانیافتگی و پراکسیس سیاسی که بـه احـتمالی بـه محو مناسـبات سرمایهداری بینجامد را فراهم سازد و انسان را که در بردگی کارمزدی، به انقیاد سرمایه درآمده است آزاد کند.
«فارغ از اینکه کارگر دستمزد بیشتر و یا کمتری دریافت کند، بـه هـمان میزانی که قدرتهای تولیدی اجتماعی رشـد میکنند، به همان میزان بردگی کارگر تشدید میشود.» (مارکس)
هنرمندان میتوانند همان بخش روشنفکر ارگانیک و درونی طبقه کارگر باشند.
@amookhtan
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴احمد قوام (8دي1256-28تير1334) در زمان قاجار معروف به قوامالسلطنه و در زمان محمدرضاشاه معروف به حضرت اشرف، ۲۴ بار وزير و ۵ بار نيز نخست وزيری در کارنامه دارد.
او برادر ميرزا حسنخان وثوقالدوله بود که قرارداد 1919 را با انگليسيها بست. اين خانواده يکي از صدها خانواده رشوهبگير از انگليسيها بودند.
احمد قوام آنقدر رشوه (ميليونها تومان) گرفته بود پس از قيام سيتير1331، مجلس وقت ميخواست با مصادره اموال او، تمامي خونبهاي جانباختهگان سيتير را پرداخت کند، اما عُرضه اين کار را نداشتند، چونکه خودشان هم رشوهبگير بودند، بنابراين در آن صورت به ريشه خود تيشه زده بودند.
احمد قوام که دربار، مجلس به قول رضاشاه طویله، انگليسيها و آمريکاییها را پشت سر خود داشت پس از کنارهگيري مصدق، با فرمان محمدرضاشاه، نخست وزير شده و با صدور بيانيهي تهديدآميزي اعلام کرد:
«کشتيبان را سياستي ديگر آمد.»
اما با قيام سيتير1331،«کشتيباني» او چهار روز بيشتر دوام نياورد و سرنگون شد!
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴احمد قوام (8دي1256-28تير1334) در زمان قاجار معروف به قوامالسلطنه و در زمان محمدرضاشاه معروف به حضرت اشرف، ۲۴ بار وزير و ۵ بار نيز نخست وزيری در کارنامه دارد.
او برادر ميرزا حسنخان وثوقالدوله بود که قرارداد 1919 را با انگليسيها بست. اين خانواده يکي از صدها خانواده رشوهبگير از انگليسيها بودند.
احمد قوام آنقدر رشوه (ميليونها تومان) گرفته بود پس از قيام سيتير1331، مجلس وقت ميخواست با مصادره اموال او، تمامي خونبهاي جانباختهگان سيتير را پرداخت کند، اما عُرضه اين کار را نداشتند، چونکه خودشان هم رشوهبگير بودند، بنابراين در آن صورت به ريشه خود تيشه زده بودند.
احمد قوام که دربار، مجلس به قول رضاشاه طویله، انگليسيها و آمريکاییها را پشت سر خود داشت پس از کنارهگيري مصدق، با فرمان محمدرضاشاه، نخست وزير شده و با صدور بيانيهي تهديدآميزي اعلام کرد:
«کشتيبان را سياستي ديگر آمد.»
اما با قيام سيتير1331،«کشتيباني» او چهار روز بيشتر دوام نياورد و سرنگون شد!
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
815. الکل يک ماده سرطانزا از نوع کلاس ۱ است، همان دستهيي که تنباکو و آزبست در آن قرار دارند. مصرف الکل، با دستکم هفت نوع سرطان از جمله سرطان پستان، روده بزرگ، کبد، مري، دهان، حلق و حنجره مرتبط است. این گزاره ...
816. مارکسيسم- لنينيسم ابداعي استالين در دههی 1920، در شوروي و تزريق آن به احزاب وابسته به خود در سرتاسر جهان (مانند حزب توده)، آگاهي کاذب و وارنهيي بود که در اواخر دههي 1980 فروپاشيد، يک ... تمام عيار بود.
Anonymous Quiz
88%
1. ايدهئولوژي
12%
2. مائويسم
🔴 #حافظه_تاريخي
@amookhtan
🔴«مالکيت خصوصي، طبيعتا" نه به معناي تملک بر اجناس مصرفي(ارزشهاي مصرفي) بلکه به عنوان سرمايهيي که کار را اجاره ميکند. مارکس مينويسد:
«بنابراين مالکيت خصوصي محصول، نتيجه و پيآمد ضروري کار بروني شده است، محصول مناسبات بروني کارگر با طبيعت و با خويشتن است. بنابراين مالکيت خصوصي توسط تجزيه و تحليل مقولهي کار بروني شده به معناي انسان بروني شده، کار بيگانه شده، زندهگي بيگانه شده و انسان بيگانه شد.»[معين ميگردد.»
مجموعه آثار مارکس و انگلس، جلد I,3،ص91
📚انسان از ديدگاه مارکس ✍️(اريش) اريک فروم؛ ص43
ترجمه: محمد راهرخشان
انتشارات سنبله- هامبورگ؛ چاپ اول؛ اکتبر1994/آبان1373
@amookhtan
🔴«مالکيت خصوصي، طبيعتا" نه به معناي تملک بر اجناس مصرفي(ارزشهاي مصرفي) بلکه به عنوان سرمايهيي که کار را اجاره ميکند. مارکس مينويسد:
«بنابراين مالکيت خصوصي محصول، نتيجه و پيآمد ضروري کار بروني شده است، محصول مناسبات بروني کارگر با طبيعت و با خويشتن است. بنابراين مالکيت خصوصي توسط تجزيه و تحليل مقولهي کار بروني شده به معناي انسان بروني شده، کار بيگانه شده، زندهگي بيگانه شده و انسان بيگانه شد.»[معين ميگردد.»
مجموعه آثار مارکس و انگلس، جلد I,3،ص91
📚انسان از ديدگاه مارکس ✍️(اريش) اريک فروم؛ ص43
ترجمه: محمد راهرخشان
انتشارات سنبله- هامبورگ؛ چاپ اول؛ اکتبر1994/آبان1373
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
816. مارکسيسم- لنينيسم ابداعي استالين در دههی 1920، در شوروي و تزريق آن به احزاب وابسته به خود در سرتاسر جهان (مانند حزب توده)، آگاهي کاذب و وارنهيي بود که در اواخر دههي 1980 فروپاشيد، يک ... تمام عيار بود.
817. مارکس در صفحه 18، «نقد فلسفه حق هگل» (با ترجمه محمودعباديان و حسن قاضي مرادي، نشر اختران ۱۴۰۰) بيان ميدارد: «دين افيون (ترياک) تودههاست.» معني اين جمله مشهور مارکس چيست؟
Anonymous Quiz
9%
1. دين مانند يک مُسَکِن عمل ميکندکه دردها ورنجهاي مردم را از نداشتن یک زندهگي نرمال کاهش ميدهد.
0%
2. دين به مردم اميد و تسلي ميدهد، تا فشارهای اقتصادی، اجتماعی زندهگی روزانه را تحمل کنند.
3%
3. در يک جامعه ناعادلانه طبقاتي، دين تسکيني براي کاهش دردها و ازخودبیگانهگی تودهها محسوب ميشود.
88%
4. گزينههاي 1 و 2 و 3 ، منظور مارکس از بيان آن جمله مشهور را ميرساند.
🔴 #حافظه_تاريخي
@amookhtan
🔴«حقيقتا" زماني ميتوان به مفهوم سوسياليسم پيبرد که تفاوت بين نيازهاي واقعي [خوراک، پوشاک، مسکن، اجتماعیبودن، جنسی] را مارکس بيان ميدارد و نيازهاي ساختهگي [پولپرستی، فتیشیسم، ...] و سنتزگيري شدهي انسان را درک کرد. نيازمنديهاي واقعي انسان ريشه در طبيعت وي دارند. ايجاد تمايز ميان نيازمنديهاي واقعي و نيازهاي ساختهگي انسان تنها براساس برداشتي که از طبع انساني ممکن است که ريشه در طبيعت وي دارد. نيازهاي واقعي انسان آنهايي هستند که ارضاءشان براي انسان به مثابه موجودِ انساني ضروري و حياتي است و انسان بايد به آن نيازها پاسخ گويد. ... غالبا" انسان تنها نسبت به نيازهاي غيرحقيقي خويش آگاهي دارد و به نيازهاي حقيقي خود ناآگاه است. ... مهمترين هدف سوسياليسم براي مارکس شناخت و تحقق بخشيدن به #نيازهاي_حقيقي انسان است و اين امر تنها زماني ميسر خواهد بود که توليد در خدمت انسان قرار گيرد و سرمايه نتواند نيازهاي غيرحقيقي يا کاذب، را در انسان بهپروراند و انسان را استثمار کند. ... انسان غيربيگانه که هدف سوسياليسم است، انساني است که بر طبيعت حکومت نميکند، بلکه با آن يکي ميگردد.» [تبليغ گسترده کالا براي جاانداختن نيازهاي غيرحقيقي انسان است.]ص48
@amookhtan
📚انسان از ديدگاه مارکس ✍️اريش [اريک] فروم
ترجمه: محمد راهرخشان
انتشارات سنبله- هامبورگ؛ چاپ اول؛ اکتبر1994/آبان1373
@amookhtan
🔴«حقيقتا" زماني ميتوان به مفهوم سوسياليسم پيبرد که تفاوت بين نيازهاي واقعي [خوراک، پوشاک، مسکن، اجتماعیبودن، جنسی] را مارکس بيان ميدارد و نيازهاي ساختهگي [پولپرستی، فتیشیسم، ...] و سنتزگيري شدهي انسان را درک کرد. نيازمنديهاي واقعي انسان ريشه در طبيعت وي دارند. ايجاد تمايز ميان نيازمنديهاي واقعي و نيازهاي ساختهگي انسان تنها براساس برداشتي که از طبع انساني ممکن است که ريشه در طبيعت وي دارد. نيازهاي واقعي انسان آنهايي هستند که ارضاءشان براي انسان به مثابه موجودِ انساني ضروري و حياتي است و انسان بايد به آن نيازها پاسخ گويد. ... غالبا" انسان تنها نسبت به نيازهاي غيرحقيقي خويش آگاهي دارد و به نيازهاي حقيقي خود ناآگاه است. ... مهمترين هدف سوسياليسم براي مارکس شناخت و تحقق بخشيدن به #نيازهاي_حقيقي انسان است و اين امر تنها زماني ميسر خواهد بود که توليد در خدمت انسان قرار گيرد و سرمايه نتواند نيازهاي غيرحقيقي يا کاذب، را در انسان بهپروراند و انسان را استثمار کند. ... انسان غيربيگانه که هدف سوسياليسم است، انساني است که بر طبيعت حکومت نميکند، بلکه با آن يکي ميگردد.» [تبليغ گسترده کالا براي جاانداختن نيازهاي غيرحقيقي انسان است.]ص48
@amookhtan
📚انسان از ديدگاه مارکس ✍️اريش [اريک] فروم
ترجمه: محمد راهرخشان
انتشارات سنبله- هامبورگ؛ چاپ اول؛ اکتبر1994/آبان1373
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
817. مارکس در صفحه 18، «نقد فلسفه حق هگل» (با ترجمه محمودعباديان و حسن قاضي مرادي، نشر اختران ۱۴۰۰) بيان ميدارد: «دين افيون (ترياک) تودههاست.» معني اين جمله مشهور مارکس چيست؟
. اثر نيروي گرانش يا جاذبهي زمين بر جرم اجسام، وزن اجسام را تعيين ميکند، و نيز همهي اجسام را در جهت مرکز زمين به پايين ميکشد. پس چرا آب به آساني از تنهي درختي که ممکن است 40 متر ارتفاع داشته باشد، بالا ميرود؟
Anonymous Quiz
63%
1. چون آوندهاي چوبي در تنه درختان بر اثر خاصيت مويينگي آب و موادخام را به برگها ميرسانند.
38%
2. چون آوندهاي آبکشي در پوست درختان بر اثر خاصيت مويينگي آب و موادخام را به برگها ميرسانند.
🔴 #حافظه_تاریخی
@amookhtan
🔴«ايران رضاشاهي جامعهيي است که به مدرن بودن تظاهر ميکند اما در واقع قرون وسطايي است. بودجهي سالانهي کشور 50 کرور است (هر کرور نيم ميليون تومان بود، معادل صدهزار پوند استرلينگ) که يک کرور آن خرج دربار ميشود، حال آنکه بودجه صحه يا بهداشت نيم کرور نيز نيست (دويست هزارتومان) و بودجهي معارف [آموزش و پرورش] به دو کرور نيز نميرسد، آن هم در کشوري که 12 ميليون نفر جمعيت دارد و حصبه و بيماريهاي واگيردار ديگر و بيسوادي در آن بيداد ميکند.»
@amookhtan
📚 تقي اراني؛ يک زندهگي کوتاه؛ ✍️يونس جلالي؛ ص234
@amookhtan
🔴«ايران رضاشاهي جامعهيي است که به مدرن بودن تظاهر ميکند اما در واقع قرون وسطايي است. بودجهي سالانهي کشور 50 کرور است (هر کرور نيم ميليون تومان بود، معادل صدهزار پوند استرلينگ) که يک کرور آن خرج دربار ميشود، حال آنکه بودجه صحه يا بهداشت نيم کرور نيز نيست (دويست هزارتومان) و بودجهي معارف [آموزش و پرورش] به دو کرور نيز نميرسد، آن هم در کشوري که 12 ميليون نفر جمعيت دارد و حصبه و بيماريهاي واگيردار ديگر و بيسوادي در آن بيداد ميکند.»
@amookhtan
📚 تقي اراني؛ يک زندهگي کوتاه؛ ✍️يونس جلالي؛ ص234
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
🔴 #حافظه_تاريخي @amookhtan 🔴برنامهريزي نظام سرمايهداري به طرف جنگ 🔴توليد تسليحات در نظام سرمايهداري معمولا" تحت عنوان «اقتصاد نظامي» يا «اقتصاد جنگي» شناخته ميشود. در اين نوع توليد، بخشي از وسايل توليد، شامل #سرمايهي_ثابت و #سرمايهي_متغير، به توليد…
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴افزایش شتابناک هزینههای تسلیحاتی در سراسر جهان
🔴هزینههای نظامی در سال ۲۰۲۴ در جهان به شدت افزایش یافته است. به گزارش موسسه تحقیقات صلح "سیپری"، دولتها بیش از ۲.۷ تریلیون دلار سرمایهگذاری تسلیحاتی کردهاند. این رقم ۹.۴ درصد بیشتر از سال پیش از آن است.
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴افزایش شتابناک هزینههای تسلیحاتی در سراسر جهان
🔴هزینههای نظامی در سال ۲۰۲۴ در جهان به شدت افزایش یافته است. به گزارش موسسه تحقیقات صلح "سیپری"، دولتها بیش از ۲.۷ تریلیون دلار سرمایهگذاری تسلیحاتی کردهاند. این رقم ۹.۴ درصد بیشتر از سال پیش از آن است.
@amookhtan
Audio
هر کجا که باشد برای من یکسان است:
در اسکلههای سییرالئون
در پنبهزارهای آلاباما
در معادن الماس کیمبرلی
در تپههای قهوهزار هائیتی
در موزستانهای آمریکای مرکزی
در خیابانهای هارلم
در شهرهای مراکش و طرابلس
سیاه
استثمار شده و کتک خورده و غارت شده
گلوله خورده به قتل رسیده است
خون جاری شده تا به صورت
دلار
پوند
فرانک
پزتا
لیر
درآید و بهرهکشان را بهرهورتر کند:
خونی که دیگر به رگهای من بازنمیگردد.
پس آن بهتر که خون من
در جویهای عمیق انقلاب جریان یابد
و حرص و آزی را که پروایی ندارد، از
سییرالئون
کیمبرلی
آلاباما
هائیتی
آمریکای مرکزی
هارلم
مراکش
طرابلس،
و از سراسر زمینهای سیاهان در همهجا، بیرون براند.
پس آن بهتر که خون من
با خون تمامی کارگران مبارز دنیا یکی شود
تا هر سرزمینی از چنگال
غارتگران دلار
غارتگران پوند
غارتگران فرانک
غارتگران پزتا
غارتگران لیر
غارتگران زندهگی
آزاد شود،
تا زحمتکشان جهان
با رخسارههای سیاه، سفید، زیتونی و زرد و قهوهیی
یگانه شوند و پرچم خون را که
هرگز به زیر نخواهد آمد برافرازند!
هیچ تفاوتی نمیکند|لنگستن هیوز|ترجمه و دکلمه: احمد شاملو
در اسکلههای سییرالئون
در پنبهزارهای آلاباما
در معادن الماس کیمبرلی
در تپههای قهوهزار هائیتی
در موزستانهای آمریکای مرکزی
در خیابانهای هارلم
در شهرهای مراکش و طرابلس
سیاه
استثمار شده و کتک خورده و غارت شده
گلوله خورده به قتل رسیده است
خون جاری شده تا به صورت
دلار
پوند
فرانک
پزتا
لیر
درآید و بهرهکشان را بهرهورتر کند:
خونی که دیگر به رگهای من بازنمیگردد.
پس آن بهتر که خون من
در جویهای عمیق انقلاب جریان یابد
و حرص و آزی را که پروایی ندارد، از
سییرالئون
کیمبرلی
آلاباما
هائیتی
آمریکای مرکزی
هارلم
مراکش
طرابلس،
و از سراسر زمینهای سیاهان در همهجا، بیرون براند.
پس آن بهتر که خون من
با خون تمامی کارگران مبارز دنیا یکی شود
تا هر سرزمینی از چنگال
غارتگران دلار
غارتگران پوند
غارتگران فرانک
غارتگران پزتا
غارتگران لیر
غارتگران زندهگی
آزاد شود،
تا زحمتکشان جهان
با رخسارههای سیاه، سفید، زیتونی و زرد و قهوهیی
یگانه شوند و پرچم خون را که
هرگز به زیر نخواهد آمد برافرازند!
هیچ تفاوتی نمیکند|لنگستن هیوز|ترجمه و دکلمه: احمد شاملو
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
. اثر نيروي گرانش يا جاذبهي زمين بر جرم اجسام، وزن اجسام را تعيين ميکند، و نيز همهي اجسام را در جهت مرکز زمين به پايين ميکشد. پس چرا آب به آساني از تنهي درختي که ممکن است 40 متر ارتفاع داشته باشد، بالا ميرود؟
819. در آستانه روز جهاني کارگر 2025؛ «چه چيزي باعث ميشود تا کارگران مزدبگير، سرمايهداران (سرمايهي صنعتي)، و زمينداران، سه طبقهي اجتماعي بزرگ را تشکيل دهند؟» منبع:سرمايه، مجلد سوم، ص886
Anonymous Quiz
21%
1. عملکردشان در روند توليد.
13%
2. طبقات اجتماعييي که کارکردي معين دارند.
63%
3. گزينههاي 1 و 2 درست است.
4%
4. گزينههاي 1 و 2 درست نيست.
@amookhtan
🔴آژانس فضایی اروپا (ESA) روز پنجشنبه، ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ برای اولین ماهوارهای را برای ارزیابی حدود ۱/۵ تریلیون درخت مناطق استوایی زمین با موفقیت به فضا پرتاب کرد.
این ماهواره ۱/۲ تنی که «چتر فضایی» نامگذاری شده است از سیستم راداری ویژهای مشابه سیتیاسکن استفاده میکند تا میزان دیاکسید کربن موجود در جسم درختان را آشکار کند.
امید میرود این ماهواره به دانشمندان کمک کند تا اهمیت جنگلهای استوایی در ذخیرهسازی کربن و تأثیر جنگلزدایی را درک کنند.
جنگلهای استوایی جهان اغلب به عنوان «ریههای زمین» شناخته میشوند. درختان این جنگلها میلیاردها تن کربن را در خود ذخیره میکنند و به این ترتیب به کاهش اثرات تغییرات اقلیمی کمک میکنند. اما با وجود بیش از یک و نیم تریلیون درخت، اندازهگیری دقیق میزان کربنی که ذخیره میکنند تا کنون تقریباً غیرممکن بوده است. بی بی سی
@amookhtan
🔴آژانس فضایی اروپا (ESA) روز پنجشنبه، ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ برای اولین ماهوارهای را برای ارزیابی حدود ۱/۵ تریلیون درخت مناطق استوایی زمین با موفقیت به فضا پرتاب کرد.
این ماهواره ۱/۲ تنی که «چتر فضایی» نامگذاری شده است از سیستم راداری ویژهای مشابه سیتیاسکن استفاده میکند تا میزان دیاکسید کربن موجود در جسم درختان را آشکار کند.
امید میرود این ماهواره به دانشمندان کمک کند تا اهمیت جنگلهای استوایی در ذخیرهسازی کربن و تأثیر جنگلزدایی را درک کنند.
جنگلهای استوایی جهان اغلب به عنوان «ریههای زمین» شناخته میشوند. درختان این جنگلها میلیاردها تن کربن را در خود ذخیره میکنند و به این ترتیب به کاهش اثرات تغییرات اقلیمی کمک میکنند. اما با وجود بیش از یک و نیم تریلیون درخت، اندازهگیری دقیق میزان کربنی که ذخیره میکنند تا کنون تقریباً غیرممکن بوده است. بی بی سی
@amookhtan
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴توهّمی به نام «ایران باستان»؛ تو گویی تا پیش از یورش اعراب، ایرانزمین یک بهشت برین بوده است. امروز دیگر بر همهی مورخان معلوم شده است که دو سده حاکمیت هخامنشیان و چهار سده زمامداری ساسانیان تماماً دینمحور بوده و با این دینمحوری هرچه و هرکه را «غیر» خواندهاند، قتل عام کردهاند. آنچه عیناً از آن تمدن باستان برجا مانده و هر سال در نوروز میعادگاه گذشتهگرایان میشود، همان خرابههای تخت جمشید و پاسارگاد است که بهکل، کاخهای امپراتوری و نظامی بوده. این بهاصطلاح تمدن هخامنشی و ساسانی در طول شش قرن نه یک بیمارستان ساخته، نه یک مدرسه، نه یک حمام یا کتابخانه، و نه حتی یک کاروانسرا. تنها در دورهی اشکانیان است که مردم بیچاره کمی نفس میکشند، چون دورهی اشکانیان لاییکترین دوران تاریخ ایران است. طرفه اینجاست که ایرانشهریها اشکانیان را «غیر» میخوانند و زود از آنها رد میشوند. کسی در بین آنان به خود نمیگوید چطور هیچ نامی از کورش در شاهنامه، خمسه و متون باستانی نیست. کسی بین آنان به خود نمیگوید چرا در صدر فردوسی و نظامی، و نیز بقیهی شاعران ما اینقدر اسکندرنامه نوشتهاند و از یک «متجاوز» چنین تمجید کردهاند؟ پیشتر مگر چه ظلمی بر سرشان ریخته بوده؟
...
امروز تداوم این نوع ملیگراییِ ایرانِ باستانپرستانه نشانگر این است که هنوز بهطور جدی ما با گذشتهمان تصفیهحساب نکردهایم، و پس از نزدیک به پنجاه سال از انقلاب ۵۷ تاکنون همچنان بخشی از جامعه به رونوشتی کاریکاتورگونه از اقتداری که در زمان خود فاقد پایههای اجتماعی بود، دخیل بسته است.
...
دستهی پرجمعیتتر این متوهّمان گمان میکنند با این چموخم دادن تحریفآمیز به تاریخ، میتوانند زمینه را برای بازگشت به «دروازههای تمدن» در رکاب ساواک و سیاهچالهای شکنجه هموار کنند.
منبع:
https://pecritique.com/?p=35500
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴توهّمی به نام «ایران باستان»؛ تو گویی تا پیش از یورش اعراب، ایرانزمین یک بهشت برین بوده است. امروز دیگر بر همهی مورخان معلوم شده است که دو سده حاکمیت هخامنشیان و چهار سده زمامداری ساسانیان تماماً دینمحور بوده و با این دینمحوری هرچه و هرکه را «غیر» خواندهاند، قتل عام کردهاند. آنچه عیناً از آن تمدن باستان برجا مانده و هر سال در نوروز میعادگاه گذشتهگرایان میشود، همان خرابههای تخت جمشید و پاسارگاد است که بهکل، کاخهای امپراتوری و نظامی بوده. این بهاصطلاح تمدن هخامنشی و ساسانی در طول شش قرن نه یک بیمارستان ساخته، نه یک مدرسه، نه یک حمام یا کتابخانه، و نه حتی یک کاروانسرا. تنها در دورهی اشکانیان است که مردم بیچاره کمی نفس میکشند، چون دورهی اشکانیان لاییکترین دوران تاریخ ایران است. طرفه اینجاست که ایرانشهریها اشکانیان را «غیر» میخوانند و زود از آنها رد میشوند. کسی در بین آنان به خود نمیگوید چطور هیچ نامی از کورش در شاهنامه، خمسه و متون باستانی نیست. کسی بین آنان به خود نمیگوید چرا در صدر فردوسی و نظامی، و نیز بقیهی شاعران ما اینقدر اسکندرنامه نوشتهاند و از یک «متجاوز» چنین تمجید کردهاند؟ پیشتر مگر چه ظلمی بر سرشان ریخته بوده؟
...
امروز تداوم این نوع ملیگراییِ ایرانِ باستانپرستانه نشانگر این است که هنوز بهطور جدی ما با گذشتهمان تصفیهحساب نکردهایم، و پس از نزدیک به پنجاه سال از انقلاب ۵۷ تاکنون همچنان بخشی از جامعه به رونوشتی کاریکاتورگونه از اقتداری که در زمان خود فاقد پایههای اجتماعی بود، دخیل بسته است.
...
دستهی پرجمعیتتر این متوهّمان گمان میکنند با این چموخم دادن تحریفآمیز به تاریخ، میتوانند زمینه را برای بازگشت به «دروازههای تمدن» در رکاب ساواک و سیاهچالهای شکنجه هموار کنند.
منبع:
https://pecritique.com/?p=35500
@amookhtan