آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
806. در مبحث ماترياليسم تاريخي، هيچ مورد از پيش طراحي شدهيي وجود ندارد. هر جامعهيي با توجه به شرايط خود، آن را طي کرده است و هيچ خط فاصلي هم بين دو فورماسيون اجتماعي اقتصادی، وجود ندارد. کدام نهاد از بقاياي عصر فئوداليسم است؟
807. عصر فئوداليسم به عصر زمينداري هم معروف است، چون در اين عصر وسيلهي اصلي توليد که در مالکيت طبقه حاکمه و فئودالها بود، زمين (زراعت، باغ، مراتع) بود. در آن عصر عنوان اين زمينها که در دست طبقه حاکمه بود، به چه نامي خوانده ميشدند؟
Anonymous Quiz
6%
1. زمينهاي ديواني = زمينهاي حکومتي
3%
2. زمينهاي خالصه = زمينهاي سلطنتي
0%
3. زمينهاي موقوفه(اوقاف)= زمينهاي روحانيون
9%
4. زمينهاي تيول= زمينهاي فئودالها و خانها
83%
5. گزينههاي 1 تا 4 در عصر فئوداليسم رايج بودند.
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴تا پنج ماه دیگر، بالاخره پیکر مومیایی شدهی «لنین» در خاک زادگاهش (اولیانوفسک) دفن شده و آرام خواهد گرفت.
چند روز پیش در خبری خواندم که بالاخره قرار شده که جنازهی مومیایی شدهی لنین را دفن کنند. بر اساس تصمیم وزارت کشور روسیه در روز ۲۸ مارس «آرامگاه لنین بهطور دائمی تعطیل خواهد شد و پیکر او در تاریخ سوم سپتامبر ۲۰۲۵، طی مراسم رسمی با حضور مقامات بلندپایهی دولتی، در زادگاهش اولیانوفسک به خاک سپرده خواهد شد».
«دفتر مطبوعاتی حزب کمونیست فدراسیون روسیه نارضایتی خود را از این تصمیم ابراز کرده و از ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور، خواسته است تا شخصاً برای لغو آن مداخله کند. به گزارش خبرگزاری ریانووستی، دلیل این تصمیم، مسائل مالی بوده است. دبیرکل وزارت دارایی روسیه اعلام کرده که ما دیگر قادر به تأمین هزینههای ماهانه برای نگهداری از پیکری که بیش از یک قرن از مرگش گذشته، نیستیم».
و این که «قرار است لنین در کنار والدینش، در بنای یادبودی ویژه که هماکنون در شهر اولیانوفسک در حال آمادهسازی است، دفن شود»...
جنازهی لنین را بر خلاف وصیت خودش و نظر همسرش مومیایی کردند و در موزهای در میدان سرخ مسکو به نمایش عمومی گذاشتند. در طول هفتاد سال عمر شوروی ِ پسا-لنینی، هر سال و در مراسم و مناسبتهای مختلف، رهبران شوروی در کنار و بر فراز همین مومیایی، از موشک و بمب و تیربار و تانک و پرولتاریا و کودک و هواپیما سان دیدند و دست تکان دادند. امّا لنین نه بت بود و نه خدا. لنین بتشکن بود و هیچگاه راضی نبود از او بت ساختهشود. او در زمان حیاتش اجازه نداد حتا یک کوچه یا بنبست به نامش کنند. او در همان حال که به شدیدترین وجه با یک رفیق بحث میکرد، به محض آنکه از حرف آن رفیق قانع میشد، یا آن رفیق نظرش را تغییر میداد، او را به آغوش می کشید و در حساسترین لحظات زندگی به او تکیه میداد. او خود را رفیق ِ همهی زحمتکشان، رنجدیدگان، کوفتگان و استثمارشدگان میدانست و در همهی عمرش حتا برای لحظهای از شک کردن، اندیشیدن، گوش دادن به دیگران، بازبینی و نقد خویش و همرزمان، و شکستن جزمیات ایدئولوژیک یا دینی کردن اندیشههای مارکس دست برنداشت. امّا ذهنیت ِ عقبمانده و مذهبزدهی شرقی-روسی که دیگر خدای آسمانیاش را از دست دادهبود، خدای زمینی میخواست. چرا که بدون اتکا به یک «خدا»، هیچ سرکوب و استبدادی ممکن نیست. استالینیستها این نیاز عظیم را تشخیص دادند و پاسخ گفتند.
مومیاییکردن جسد لنین، نتیجهی مستقیم نیّت دوراندیشانهی کمونیسم استحالهیافته و دینیشدهی روسی بود. پس از سرکوبی ارتش سفید در جنگ داخلی، نابودشدن بیشینهی قریب به اتفاق کادر انقلابی بلشویک در جنگ، نومیدی از انقلاب آلمان و مجارستان و بقیهی اروپا، سیاست جدید اقتصادی و میداندادن به لایههای کوچکی از تجارت و تولید خصوصی، شکست و فراموشی بیشتر شعارها و آرمانهای اولیهی انقلاب، نفوذ تدریجی نیروهای فرصتطلب که کمکم دیگر از بازگشت نظام پیشین نومید شده و پابرجایی ِ نظام جدید را پذیرفتهبودند و نهایتاً ایستادن در مقابل شورش کرونشتات و ممنوعیت هرگونه تحزب و تشکل و بهویژه پس از بیماری طولانی و فلجکنندهی لنین که وی را از سال ۱۹۲۲ عملا از صحنهی سیاست دور کرد، نظام ایدئولوژیک ِ نوین ِ روسی، پای در راه تبدیلشدن به یک «دین» نهاد تا بتواند در هالهی تقدس و تعبد، وضعیت موجود را حفظ کند. این نظام نیز مانند هر دین دیگری، برای برپا ماندن و اجراءشدن، نیارمند یک «خدا» بود تا مقدس دانسته و پرستیده شود، تا با استناد به تفسیرهای مصلحتی ِ «دستورات» او و «نص» ِ کتابهای مقدس او، بتوان هرگونه اندیشهی دیگر، و حتا هرگونه پرسش ِ بیرون از چارچوب ِ قدرت را طرد و سرکوب کرد. کمونیسم روسی «خدا»ی کلیسایی روسها را از آنها گرفته بود؛ پس در خلا امید و داشتهی عینی و انضمامی، باید جای خالی او را با «خدا»یی دیگر پر میکرد. تا جایی که در همان زمان در خانههای روسها، بهجای محرابهای متداول قدّیسین مسیحی، «محرابهای سرخ» با تمثال لنین بر پا شد، و لنین عملاً همچون یک خدای آسمانی پرستیده شد. ارتودوکسی روسی اینبار هم به بستر اصلی و تاریخی ِ الوهیتش بازگشت و تمثالها و شمایلها و کشیشها و مفسرهایش را دور خود گردآورد.
اما طنز ماجرا آنجا بود که این طبقهی تازه ظهورکردهی تازه به قدرترسیدهی تمامیتخواه، خود را «لنینیست» میدانست و ایدئولوژی ِ ملّیگرای ضدکارگری ِ خود را «لنینیسم» میخواند. از «لنین» یک خدا ساختند. پیکر خسته و درهمشکستهاش را مومیایی کردند و در معبدی مقدّس (که بعدها ناف ِ اردوگاه ِ استالینیستی و قبلهگاه دین ِ استالینیسم گردید) به نمایش تاریخ گذاشتند. تکتک جملات ِ «لنین» را همچون آیههایی مقدس بر در و دیوار روسیه نوشتند.👇👇👇
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴تا پنج ماه دیگر، بالاخره پیکر مومیایی شدهی «لنین» در خاک زادگاهش (اولیانوفسک) دفن شده و آرام خواهد گرفت.
چند روز پیش در خبری خواندم که بالاخره قرار شده که جنازهی مومیایی شدهی لنین را دفن کنند. بر اساس تصمیم وزارت کشور روسیه در روز ۲۸ مارس «آرامگاه لنین بهطور دائمی تعطیل خواهد شد و پیکر او در تاریخ سوم سپتامبر ۲۰۲۵، طی مراسم رسمی با حضور مقامات بلندپایهی دولتی، در زادگاهش اولیانوفسک به خاک سپرده خواهد شد».
«دفتر مطبوعاتی حزب کمونیست فدراسیون روسیه نارضایتی خود را از این تصمیم ابراز کرده و از ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور، خواسته است تا شخصاً برای لغو آن مداخله کند. به گزارش خبرگزاری ریانووستی، دلیل این تصمیم، مسائل مالی بوده است. دبیرکل وزارت دارایی روسیه اعلام کرده که ما دیگر قادر به تأمین هزینههای ماهانه برای نگهداری از پیکری که بیش از یک قرن از مرگش گذشته، نیستیم».
و این که «قرار است لنین در کنار والدینش، در بنای یادبودی ویژه که هماکنون در شهر اولیانوفسک در حال آمادهسازی است، دفن شود»...
جنازهی لنین را بر خلاف وصیت خودش و نظر همسرش مومیایی کردند و در موزهای در میدان سرخ مسکو به نمایش عمومی گذاشتند. در طول هفتاد سال عمر شوروی ِ پسا-لنینی، هر سال و در مراسم و مناسبتهای مختلف، رهبران شوروی در کنار و بر فراز همین مومیایی، از موشک و بمب و تیربار و تانک و پرولتاریا و کودک و هواپیما سان دیدند و دست تکان دادند. امّا لنین نه بت بود و نه خدا. لنین بتشکن بود و هیچگاه راضی نبود از او بت ساختهشود. او در زمان حیاتش اجازه نداد حتا یک کوچه یا بنبست به نامش کنند. او در همان حال که به شدیدترین وجه با یک رفیق بحث میکرد، به محض آنکه از حرف آن رفیق قانع میشد، یا آن رفیق نظرش را تغییر میداد، او را به آغوش می کشید و در حساسترین لحظات زندگی به او تکیه میداد. او خود را رفیق ِ همهی زحمتکشان، رنجدیدگان، کوفتگان و استثمارشدگان میدانست و در همهی عمرش حتا برای لحظهای از شک کردن، اندیشیدن، گوش دادن به دیگران، بازبینی و نقد خویش و همرزمان، و شکستن جزمیات ایدئولوژیک یا دینی کردن اندیشههای مارکس دست برنداشت. امّا ذهنیت ِ عقبمانده و مذهبزدهی شرقی-روسی که دیگر خدای آسمانیاش را از دست دادهبود، خدای زمینی میخواست. چرا که بدون اتکا به یک «خدا»، هیچ سرکوب و استبدادی ممکن نیست. استالینیستها این نیاز عظیم را تشخیص دادند و پاسخ گفتند.
مومیاییکردن جسد لنین، نتیجهی مستقیم نیّت دوراندیشانهی کمونیسم استحالهیافته و دینیشدهی روسی بود. پس از سرکوبی ارتش سفید در جنگ داخلی، نابودشدن بیشینهی قریب به اتفاق کادر انقلابی بلشویک در جنگ، نومیدی از انقلاب آلمان و مجارستان و بقیهی اروپا، سیاست جدید اقتصادی و میداندادن به لایههای کوچکی از تجارت و تولید خصوصی، شکست و فراموشی بیشتر شعارها و آرمانهای اولیهی انقلاب، نفوذ تدریجی نیروهای فرصتطلب که کمکم دیگر از بازگشت نظام پیشین نومید شده و پابرجایی ِ نظام جدید را پذیرفتهبودند و نهایتاً ایستادن در مقابل شورش کرونشتات و ممنوعیت هرگونه تحزب و تشکل و بهویژه پس از بیماری طولانی و فلجکنندهی لنین که وی را از سال ۱۹۲۲ عملا از صحنهی سیاست دور کرد، نظام ایدئولوژیک ِ نوین ِ روسی، پای در راه تبدیلشدن به یک «دین» نهاد تا بتواند در هالهی تقدس و تعبد، وضعیت موجود را حفظ کند. این نظام نیز مانند هر دین دیگری، برای برپا ماندن و اجراءشدن، نیارمند یک «خدا» بود تا مقدس دانسته و پرستیده شود، تا با استناد به تفسیرهای مصلحتی ِ «دستورات» او و «نص» ِ کتابهای مقدس او، بتوان هرگونه اندیشهی دیگر، و حتا هرگونه پرسش ِ بیرون از چارچوب ِ قدرت را طرد و سرکوب کرد. کمونیسم روسی «خدا»ی کلیسایی روسها را از آنها گرفته بود؛ پس در خلا امید و داشتهی عینی و انضمامی، باید جای خالی او را با «خدا»یی دیگر پر میکرد. تا جایی که در همان زمان در خانههای روسها، بهجای محرابهای متداول قدّیسین مسیحی، «محرابهای سرخ» با تمثال لنین بر پا شد، و لنین عملاً همچون یک خدای آسمانی پرستیده شد. ارتودوکسی روسی اینبار هم به بستر اصلی و تاریخی ِ الوهیتش بازگشت و تمثالها و شمایلها و کشیشها و مفسرهایش را دور خود گردآورد.
اما طنز ماجرا آنجا بود که این طبقهی تازه ظهورکردهی تازه به قدرترسیدهی تمامیتخواه، خود را «لنینیست» میدانست و ایدئولوژی ِ ملّیگرای ضدکارگری ِ خود را «لنینیسم» میخواند. از «لنین» یک خدا ساختند. پیکر خسته و درهمشکستهاش را مومیایی کردند و در معبدی مقدّس (که بعدها ناف ِ اردوگاه ِ استالینیستی و قبلهگاه دین ِ استالینیسم گردید) به نمایش تاریخ گذاشتند. تکتک جملات ِ «لنین» را همچون آیههایی مقدس بر در و دیوار روسیه نوشتند.👇👇👇
👆👆👆
دهها و صدها شهر و روستا و خیابان را به نام او مسمّی کردند. و این همه در حالی بود که «لنین» در زمانی که زنده بود حتا نامهی گرم و صمیمی ِ کارگران یک کارخانه برای نهادن ِ نام او بر کارخانهشان را رد کردهبود و نیز در مقدّمهی اغلب ِ کتابهای تجدیدچاپشدهاش تذکر داده بود که این کتاب متعلق به فلان دوران خاص است و مسائل روزگار کنونی قابل قیاس و استنتاج بر اساس آن کتابها نخواهند بود. «لنین»ی که حتا «مارکسیسم» را تنها در مقام «راهنمای عمل» میدانست و هرگونه اطاعت ِ مکتبی از آن را جزمیّت میدانست و مسخره میکرد، حالا خود تبدیل به خدای جزمیّات شده بود. «لنین»ی که تا آخر عمر قدم به تالارهای سلطنتی و کاخهای تزار و اشراف نگذاشت و در خانههای سرایداران و کارمندان کرملین منزل داشت. در زمان حیات لنین یک دموکراسی دیرینهی «درونحزبی» برقرار بود و بحثهای شدید و شورانگیز بر سر مهمترین و حیاتیترین مسایل درمیگرفت و بسیار اوقات، لنین در اقلیت میماند و نظرات رفقای دیگر اجرا میشد، بدون اینکه مشکلی پیش بیاید یا کینهای حاصل شود. اپوزیسیون کارگری و اپوزیسیون بلشویکی (با وجود اختلالات منقطع و برخی محدودیتها) حداقل تا بعد از کنگرهی یازدهم حزب، میتوانست در داخل حزب تشکیل فراکسیون بدهد و نشریاتش را منتشر کند و سخنرانیهای عمومی ترتیب بدهد و حتا تظاهرات اعتراضی راه بیندازد.
در طول سالهای بعد از مرگ لنین، رفته رفته، هر آنچه او نوشته و گفتهبود، همچون کلام ِ «خدا» و سنّت «پیامبر»ش، مقدّس دانسته شد؛ و همانها که زمانی مشاجراتی سخت با لنین داشتند و حتا در دورههایی، او را منحرف، تندرو و خائن دانستهبودند و حتا در دوران بعد از انقلاب نیز گاه با او مخالفت کردهبودند، ناگهان دریافتند که خدایی که استالین برایشان ساخته و پرداخته، همیشه و هر زمان، بر حقّ بوده و آنچه گفته و نوشته، فارغ از مرزهای زمان و تاریخ، تا ابد، بر حقّ خواهدبود: اینها شامل گلهای سرسبد بلشویسم روسی و لنینیستهای اصیل بودند که بعدها دقیقاً با استناد به همین خداگونهگی لنین، نابودشدند؛ بزرگانی همچون: زینوویف، کامنوف، رادک، ریازانوف، ریکوف، بوخارین، آنتونوف اوفسینکو و صدها و هزاران دیگر... که در نهایت، تروتسکی ِ بزرگ هم به آنها پیوست.
امّا خود ِ نابودکنندهی بزرگ، یعنی استالین نیز از آنها بود؛ و بارها با لنین مشاجره کردهبود و حتا در اواخر عمر ِ لنین، چنان با او در افتاد که لنین در دو نامهی رسمی که رونوشتشان را به اعضای کمیتهی مرکزی حزب نیز فرستاد، کلیهی روابطش را با استالین قطع و ادامهاش را منوط به عذرخواهی رسمی استالین نمود. پس، مشاجرههای پیشین با لنین، یا پیروینکردن از وصایای لنین نبود که نابودی گارد انقلابی لنینی را فراهم ساخت، چرا که خود لنین از بزرگترین مخالفانِ خودش بود، و در طول بیستوچند سال زندگی و مبارزهی تئوریک و سیاسی، بارها در داشتهها و دانستههای خویش تجدید نظر کردهبود، که اگر غیر از این بود، آن رهبر ِ یکّهی باهوش ِ دوران نمیبود. آنچه اتفاق افتاد، تبدیل نوشتههای لنین به مجموعهای از دُگمها بود، با هدف ایجاد جامعهای یکدست، یکرنگ، مطیع، همیشهموافق و مقلّد. پس، نفس ِ گفتههای لنین اصلاً اهمیتی نداشت. مهم، حفظ قدرت مطلق به استناد «حضور زندهی مسیحایی» پیکر مسخشده و مثلهشدهی او بود!
در طی سالهای حاکمیت استالین و بعدها خروشچف و... والاترین آرمانهای بشری که در قرن نوزده و بیست در قالب «سوسیالیسم ِ مارکسی» تئوریزه و پراکتیزه شدهبود فدای ناسیونالیسم توسعهطلبانهی روس گردید و پاکترین و پاکباختهترین وفرهیختهترین جانهای عدالتخواه که در اقصی نقاط جهان به احزاب کمونیست پیوستهبودند قربانی ِ آن گردیدند و آبروی عظیم جنبش سوسیالیسم جهانی بر باد رفت. در بحبوحهی سالهای جنگ جهانی و پس از کشتار انترناسیونالیستها و لنینیستها، استالین که دیگر خیالش از هر سو آسودهشدهبود و به اتحاد با امپریالیستهای استعمارگر پیوسته بود، تنها با یک نامهی چند خطی انترناسیونال سوم را هم منحل کرد و سرود انترناسیونال را (که تا آن زمان سرود ملی اتحاد شوروی بود) منسوخ کرد و به جایش سرودی ملیگرایانه گذاشت تا با دادن چراغ سبز به جهان سرمایهداری و بیخطرنشان دادن سوسیالیسمش وارد بازی ِ امپریالستها گردد. چنانکه چند سال پیشتر نیز از راهی و دری دیگر وارد شده و با قربانیکردن کمونیستهای آلمانی و جنبش کارگری آلمان، با امپریالیسم آلمان هیتلری پیمان دوستی بسته و بعد از نارو خوردن از هیتلر و بهباددادن بخش اعظم سرزمین و سرمایه و مردم شوروی، تنها از روی ناچاری با مستعمرهچیهای انگلیس و فرانسه و نهایتاً امپریالیسم نوظهور امریکا وارد اتحاد و تقسیم دوبارهی جهان گردید.👇👇👇👇
دهها و صدها شهر و روستا و خیابان را به نام او مسمّی کردند. و این همه در حالی بود که «لنین» در زمانی که زنده بود حتا نامهی گرم و صمیمی ِ کارگران یک کارخانه برای نهادن ِ نام او بر کارخانهشان را رد کردهبود و نیز در مقدّمهی اغلب ِ کتابهای تجدیدچاپشدهاش تذکر داده بود که این کتاب متعلق به فلان دوران خاص است و مسائل روزگار کنونی قابل قیاس و استنتاج بر اساس آن کتابها نخواهند بود. «لنین»ی که حتا «مارکسیسم» را تنها در مقام «راهنمای عمل» میدانست و هرگونه اطاعت ِ مکتبی از آن را جزمیّت میدانست و مسخره میکرد، حالا خود تبدیل به خدای جزمیّات شده بود. «لنین»ی که تا آخر عمر قدم به تالارهای سلطنتی و کاخهای تزار و اشراف نگذاشت و در خانههای سرایداران و کارمندان کرملین منزل داشت. در زمان حیات لنین یک دموکراسی دیرینهی «درونحزبی» برقرار بود و بحثهای شدید و شورانگیز بر سر مهمترین و حیاتیترین مسایل درمیگرفت و بسیار اوقات، لنین در اقلیت میماند و نظرات رفقای دیگر اجرا میشد، بدون اینکه مشکلی پیش بیاید یا کینهای حاصل شود. اپوزیسیون کارگری و اپوزیسیون بلشویکی (با وجود اختلالات منقطع و برخی محدودیتها) حداقل تا بعد از کنگرهی یازدهم حزب، میتوانست در داخل حزب تشکیل فراکسیون بدهد و نشریاتش را منتشر کند و سخنرانیهای عمومی ترتیب بدهد و حتا تظاهرات اعتراضی راه بیندازد.
در طول سالهای بعد از مرگ لنین، رفته رفته، هر آنچه او نوشته و گفتهبود، همچون کلام ِ «خدا» و سنّت «پیامبر»ش، مقدّس دانسته شد؛ و همانها که زمانی مشاجراتی سخت با لنین داشتند و حتا در دورههایی، او را منحرف، تندرو و خائن دانستهبودند و حتا در دوران بعد از انقلاب نیز گاه با او مخالفت کردهبودند، ناگهان دریافتند که خدایی که استالین برایشان ساخته و پرداخته، همیشه و هر زمان، بر حقّ بوده و آنچه گفته و نوشته، فارغ از مرزهای زمان و تاریخ، تا ابد، بر حقّ خواهدبود: اینها شامل گلهای سرسبد بلشویسم روسی و لنینیستهای اصیل بودند که بعدها دقیقاً با استناد به همین خداگونهگی لنین، نابودشدند؛ بزرگانی همچون: زینوویف، کامنوف، رادک، ریازانوف، ریکوف، بوخارین، آنتونوف اوفسینکو و صدها و هزاران دیگر... که در نهایت، تروتسکی ِ بزرگ هم به آنها پیوست.
امّا خود ِ نابودکنندهی بزرگ، یعنی استالین نیز از آنها بود؛ و بارها با لنین مشاجره کردهبود و حتا در اواخر عمر ِ لنین، چنان با او در افتاد که لنین در دو نامهی رسمی که رونوشتشان را به اعضای کمیتهی مرکزی حزب نیز فرستاد، کلیهی روابطش را با استالین قطع و ادامهاش را منوط به عذرخواهی رسمی استالین نمود. پس، مشاجرههای پیشین با لنین، یا پیروینکردن از وصایای لنین نبود که نابودی گارد انقلابی لنینی را فراهم ساخت، چرا که خود لنین از بزرگترین مخالفانِ خودش بود، و در طول بیستوچند سال زندگی و مبارزهی تئوریک و سیاسی، بارها در داشتهها و دانستههای خویش تجدید نظر کردهبود، که اگر غیر از این بود، آن رهبر ِ یکّهی باهوش ِ دوران نمیبود. آنچه اتفاق افتاد، تبدیل نوشتههای لنین به مجموعهای از دُگمها بود، با هدف ایجاد جامعهای یکدست، یکرنگ، مطیع، همیشهموافق و مقلّد. پس، نفس ِ گفتههای لنین اصلاً اهمیتی نداشت. مهم، حفظ قدرت مطلق به استناد «حضور زندهی مسیحایی» پیکر مسخشده و مثلهشدهی او بود!
در طی سالهای حاکمیت استالین و بعدها خروشچف و... والاترین آرمانهای بشری که در قرن نوزده و بیست در قالب «سوسیالیسم ِ مارکسی» تئوریزه و پراکتیزه شدهبود فدای ناسیونالیسم توسعهطلبانهی روس گردید و پاکترین و پاکباختهترین وفرهیختهترین جانهای عدالتخواه که در اقصی نقاط جهان به احزاب کمونیست پیوستهبودند قربانی ِ آن گردیدند و آبروی عظیم جنبش سوسیالیسم جهانی بر باد رفت. در بحبوحهی سالهای جنگ جهانی و پس از کشتار انترناسیونالیستها و لنینیستها، استالین که دیگر خیالش از هر سو آسودهشدهبود و به اتحاد با امپریالیستهای استعمارگر پیوسته بود، تنها با یک نامهی چند خطی انترناسیونال سوم را هم منحل کرد و سرود انترناسیونال را (که تا آن زمان سرود ملی اتحاد شوروی بود) منسوخ کرد و به جایش سرودی ملیگرایانه گذاشت تا با دادن چراغ سبز به جهان سرمایهداری و بیخطرنشان دادن سوسیالیسمش وارد بازی ِ امپریالستها گردد. چنانکه چند سال پیشتر نیز از راهی و دری دیگر وارد شده و با قربانیکردن کمونیستهای آلمانی و جنبش کارگری آلمان، با امپریالیسم آلمان هیتلری پیمان دوستی بسته و بعد از نارو خوردن از هیتلر و بهباددادن بخش اعظم سرزمین و سرمایه و مردم شوروی، تنها از روی ناچاری با مستعمرهچیهای انگلیس و فرانسه و نهایتاً امپریالیسم نوظهور امریکا وارد اتحاد و تقسیم دوبارهی جهان گردید.👇👇👇👇
👆👆👆
در همهی آن سالها و سالهای پسااستالینی، مومیایی ِ لنین، پرچم ریا و تزویر امپراتوری ِ روس در فریب دادن و به انحراف کشاندن ِ آزادیخواهان و عدالتجویان جهان بود. در اواسط ، دههی سی، استالین از چند نویسندهی غربی دعوت کردهبود تا مومیایی «لنین» را از نزدیک ببینند. یکی از این نویسندگان، بیوگرافینویس لنین، «لویی فیشر» بود که بعدها نوشت: «آنچه که ما دیدیم مجسمهای مومی نبود. لنین بود: بتشکن، خودش، بت شده بود!»
خبر پایانگرفتن قریبالوقوع مضحکهی سیرک استالینی نمایش مومیایی «لنین» خبر مهمی برای جنبش سوسیالیستی است. پیکر خسته و فرسودهی این رفیق را دفن کنید: مگر خود او پایان دوران خدایان را اعلام نکرده بود؟
خالد رسولپور✍️
@amookhtan
در همهی آن سالها و سالهای پسااستالینی، مومیایی ِ لنین، پرچم ریا و تزویر امپراتوری ِ روس در فریب دادن و به انحراف کشاندن ِ آزادیخواهان و عدالتجویان جهان بود. در اواسط ، دههی سی، استالین از چند نویسندهی غربی دعوت کردهبود تا مومیایی «لنین» را از نزدیک ببینند. یکی از این نویسندگان، بیوگرافینویس لنین، «لویی فیشر» بود که بعدها نوشت: «آنچه که ما دیدیم مجسمهای مومی نبود. لنین بود: بتشکن، خودش، بت شده بود!»
خبر پایانگرفتن قریبالوقوع مضحکهی سیرک استالینی نمایش مومیایی «لنین» خبر مهمی برای جنبش سوسیالیستی است. پیکر خسته و فرسودهی این رفیق را دفن کنید: مگر خود او پایان دوران خدایان را اعلام نکرده بود؟
خالد رسولپور✍️
@amookhtan
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴کشف جدید مریخنورد «کنجکاوی» ناسا: نشانههایی از گذشته گرم و مرطوب سیاره سرخ
مادهای معدنی به نام سیدریت که بهطور فراوان در سنگهای حفاریشده توسط مریخنورد ناسا یافت شده، شواهد تازهای از گذشته گرم و مرطوب مریخ ارائه میدهد؛ زمانی که این سیاره دارای دریاچهها، رودخانهها و احتمالاً شرایط مناسب برای زندگی میکروبی بوده است.
مریخنورد «کنجکاوی» (کیوریاسیتی) که در سال ۲۰۱۲ بر سطح مریخ فرود آمد تا بررسی کند آیا این سیاره تاکنون شرایط لازم برای میزبانی از حیات میکروبی را داشته یا نه، موفق شد این ماده معدنی را در نمونههایی از سنگهایی که در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ از سه نقطه مختلف «دهانه گِیل» حفاری شده بودند، کشف کند. دهانه گیل یک حفره بزرگ ناشی از برخورد شهابسنگ است که در مرکز آن کوهی قرار دارد.
بیشتر بخوانید: https://l.euronews.com/py7
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴کشف جدید مریخنورد «کنجکاوی» ناسا: نشانههایی از گذشته گرم و مرطوب سیاره سرخ
مادهای معدنی به نام سیدریت که بهطور فراوان در سنگهای حفاریشده توسط مریخنورد ناسا یافت شده، شواهد تازهای از گذشته گرم و مرطوب مریخ ارائه میدهد؛ زمانی که این سیاره دارای دریاچهها، رودخانهها و احتمالاً شرایط مناسب برای زندگی میکروبی بوده است.
مریخنورد «کنجکاوی» (کیوریاسیتی) که در سال ۲۰۱۲ بر سطح مریخ فرود آمد تا بررسی کند آیا این سیاره تاکنون شرایط لازم برای میزبانی از حیات میکروبی را داشته یا نه، موفق شد این ماده معدنی را در نمونههایی از سنگهایی که در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ از سه نقطه مختلف «دهانه گِیل» حفاری شده بودند، کشف کند. دهانه گیل یک حفره بزرگ ناشی از برخورد شهابسنگ است که در مرکز آن کوهی قرار دارد.
بیشتر بخوانید: https://l.euronews.com/py7
@amookhtan
@amookhtan
🔴پزشکان در شهر ووهان چین اعلام کردند که کوچکترین و سبکترین قلب مصنوعی جهان را به یک پسر ۷ ساله پیوند زدند.
این قلب که ۴۵ گرم وزن دارد و قطر آن کمتر از سه سانتیمتر است، حدوداً نصف وزن کوچک ترین پمپ قلبی است که برای بزرگسالان استفاده میشود.
بیمارستان اعلام کرده است که این کودک از نارسایی پیشرفته قلبی رنج میبرد و این پیوند به او کمک خواهد کرد تا زمانی که یک قلب واقعی برای پیوند در دسترس قرار گیرد، زنده بماند.بی بی سی
@amookhtan
🔴پزشکان در شهر ووهان چین اعلام کردند که کوچکترین و سبکترین قلب مصنوعی جهان را به یک پسر ۷ ساله پیوند زدند.
این قلب که ۴۵ گرم وزن دارد و قطر آن کمتر از سه سانتیمتر است، حدوداً نصف وزن کوچک ترین پمپ قلبی است که برای بزرگسالان استفاده میشود.
بیمارستان اعلام کرده است که این کودک از نارسایی پیشرفته قلبی رنج میبرد و این پیوند به او کمک خواهد کرد تا زمانی که یک قلب واقعی برای پیوند در دسترس قرار گیرد، زنده بماند.بی بی سی
@amookhtan
@amookhtan
🔴اعتراضات گستردهی مردمی در کنیا و شکست «لایحهی مالیاتی»
✍️لطیف آدامز-جیمو ابیبت
اعتراضات گستردهی اخیر مردم کنیا موفق شد «لایحهی مالیاتی» را که قرار بود شرایط اقتصادی سخت فعلی را وخیمتر کند و فشار بیشتری بر طبقات کارگر وارد سازد، شکست دهد. رئیسجمهور ویلیام روتو که تنها اندکی بیش از یک سال در قدرت بوده، همراه با رژیم او بهطور کامل تحت سلطه سیاستهای نولیبرالی سرمایهداری صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، از جمله کاهش خدمات اجتماعی و حمله به معیشت مردم، قرار گرفتهاند. هزینهی زندگی برای شهروندان عادی بهطور چشمگیری افزایش یافته و طبقهی کارگر کنیا پیشاپیش با نرخ بالای تورم، بیکاری و افزایش قیمت نیازهای اساسی دستوپنجه نرم میکرد. مردم چارهای نداشتند جز اینکه با حضور گسترده در خیابانها نارضایتی خود را ابراز کنند و خواهان تغییر شوند. اعتراضات ضد مالیاتی شهرهای بزرگی همچون نایروبی، کیسومو، میگوری، کیسی و دیگر شهرها را به لرزه درآورد. نسل Z هفت روز اعتراض اعلام و لایحهی مالیاتی را قاطعانه رد کرد.
کارگران سراسر جهان با الهام از تصاویری که در شبکههای اجتماعی از تظاهرات گسترده و اشغال ساختمانهای دولتی منتشر شد، نظارهگر بودند. کمتر از ۴۸ ساعت بعد، روتو مجبور به عقبنشینی از لایحه شد. این اعتراضات نارضایتی فزایندهی کنیاییها را نسبت به سیاستهای اقتصادیای آشکار کرد که به نفع نخبگان ثروتمند و به زیان طبقهی کارگر و فقیر است.
موفقیت این اعتراضات یادآور قدرتمند این واقعیت است که تنها از طریق اقدام جمعی میتوان سیاستهای دولتی را تحت تأثیر قرار داد و از حقوق طبقهی کارگر دفاع کرد. مهمتر از آن، این اعتراضات نشان میدهد که تنها نیروی سازمانیافتهی طبقهی کارگر قادر است بهطور واقعی با سیاستهای نولیبرالی سرمایهداری رئیسجمهور ویلیام روتو مقابله کرده و سلطهی سرمایهی خصوصی داخلی و خارجی را بر منابع و ثروت کشور پایان دهد و آنها را در جهت تأمین نیازها و خواستههای مردم آزاد سازد. برای تحقق این هدف، برنامهی بدیل #سوسیالیستی در برابر سرمایهداری باید اساس حکمرانی قرار گیرد.
منبع:https://pecritique.com/?p=35361
@amookhtan
🔴اعتراضات گستردهی مردمی در کنیا و شکست «لایحهی مالیاتی»
✍️لطیف آدامز-جیمو ابیبت
اعتراضات گستردهی اخیر مردم کنیا موفق شد «لایحهی مالیاتی» را که قرار بود شرایط اقتصادی سخت فعلی را وخیمتر کند و فشار بیشتری بر طبقات کارگر وارد سازد، شکست دهد. رئیسجمهور ویلیام روتو که تنها اندکی بیش از یک سال در قدرت بوده، همراه با رژیم او بهطور کامل تحت سلطه سیاستهای نولیبرالی سرمایهداری صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، از جمله کاهش خدمات اجتماعی و حمله به معیشت مردم، قرار گرفتهاند. هزینهی زندگی برای شهروندان عادی بهطور چشمگیری افزایش یافته و طبقهی کارگر کنیا پیشاپیش با نرخ بالای تورم، بیکاری و افزایش قیمت نیازهای اساسی دستوپنجه نرم میکرد. مردم چارهای نداشتند جز اینکه با حضور گسترده در خیابانها نارضایتی خود را ابراز کنند و خواهان تغییر شوند. اعتراضات ضد مالیاتی شهرهای بزرگی همچون نایروبی، کیسومو، میگوری، کیسی و دیگر شهرها را به لرزه درآورد. نسل Z هفت روز اعتراض اعلام و لایحهی مالیاتی را قاطعانه رد کرد.
کارگران سراسر جهان با الهام از تصاویری که در شبکههای اجتماعی از تظاهرات گسترده و اشغال ساختمانهای دولتی منتشر شد، نظارهگر بودند. کمتر از ۴۸ ساعت بعد، روتو مجبور به عقبنشینی از لایحه شد. این اعتراضات نارضایتی فزایندهی کنیاییها را نسبت به سیاستهای اقتصادیای آشکار کرد که به نفع نخبگان ثروتمند و به زیان طبقهی کارگر و فقیر است.
موفقیت این اعتراضات یادآور قدرتمند این واقعیت است که تنها از طریق اقدام جمعی میتوان سیاستهای دولتی را تحت تأثیر قرار داد و از حقوق طبقهی کارگر دفاع کرد. مهمتر از آن، این اعتراضات نشان میدهد که تنها نیروی سازمانیافتهی طبقهی کارگر قادر است بهطور واقعی با سیاستهای نولیبرالی سرمایهداری رئیسجمهور ویلیام روتو مقابله کرده و سلطهی سرمایهی خصوصی داخلی و خارجی را بر منابع و ثروت کشور پایان دهد و آنها را در جهت تأمین نیازها و خواستههای مردم آزاد سازد. برای تحقق این هدف، برنامهی بدیل #سوسیالیستی در برابر سرمایهداری باید اساس حکمرانی قرار گیرد.
منبع:https://pecritique.com/?p=35361
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
807. عصر فئوداليسم به عصر زمينداري هم معروف است، چون در اين عصر وسيلهي اصلي توليد که در مالکيت طبقه حاکمه و فئودالها بود، زمين (زراعت، باغ، مراتع) بود. در آن عصر عنوان اين زمينها که در دست طبقه حاکمه بود، به چه نامي خوانده ميشدند؟
808.مارکس جايي نوشته: «آگاهي انسان سازندهي وجودش نبوده بلکه برعکس وجود اجتماعي اوست که آگاهياش را معين ميسازد.» آيا مارکس در جمله بالا، نقش فعال انسان در تغيير محيط (سازنده و يا مخرب) را ناديده گرفته است؟ (شکلک لامپ را باز کنید)
Anonymous Quiz
76%
1.خيرمحيط،انسان وآگاهي اورا ميسازدوتحت تاثير متقابل ديالکتيک حرکت،انسان نيزمحيط خود راتغيير ميدهد.
24%
2. بله. مارکس بيان داشته فقط « هستي اجتماعي آنها هست که آگاهيشان را تعيين مينمايد.»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴رفتار اجتماعی جمعی جالب و بینظیری که هممحلهيیها در میشیگان آمریکا انجام داد:
🔹ساکنان یک محله در میشیگان به یک کتابفروشی محلی کمک کردند تا هزاران کتاب خود را دست به دست به یک ویترین فروشگاه جدید در حدود یک خیابان پایینتر منتقل کند.
@amookhtan
🔹ساکنان یک محله در میشیگان به یک کتابفروشی محلی کمک کردند تا هزاران کتاب خود را دست به دست به یک ویترین فروشگاه جدید در حدود یک خیابان پایینتر منتقل کند.
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاریخی
@amookhtan
🔴 «بانک براي افزايش ثروت ملي معجزه نميکند، فقط ميتواند به کمک عمليات خيلي پيش پا فتاده ارزش پول خود را کاهش دهد. با اين کاهش ارزش پول، يک فلج ناگهاني در توليد پيدا ميشود!»
@amookhtan
✍️ #کارل_مارکس؛ 📚 #گروندريسه جلد يکم؛ ص51ترجمه باقر پرهام و احمد تدين، انتشارات آگاه، تهران 1362
@amookhtan
🔴 «بانک براي افزايش ثروت ملي معجزه نميکند، فقط ميتواند به کمک عمليات خيلي پيش پا فتاده ارزش پول خود را کاهش دهد. با اين کاهش ارزش پول، يک فلج ناگهاني در توليد پيدا ميشود!»
@amookhtan
✍️ #کارل_مارکس؛ 📚 #گروندريسه جلد يکم؛ ص51ترجمه باقر پرهام و احمد تدين، انتشارات آگاه، تهران 1362
@amookhtan
🔴دانشمندان درباره آلودگی حدود ۱۵درصد زمینهای کشاورزی دنیا با #فلزات_سمی هشدار دادهاند.
در پژوهشی جدید که از سوی "انجمن پیشرفت علوم آمریکا" (AAAS) انجام شده و در مجله Science منتشر شده، آمده است حدود یک ششم از زمینهای کشاورزی در دنیا به فلزات سنگین سمی آلوده شدهاند.
به گواه این تحقیق، سلامتی یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفر که در مناطق آلوده زندگی میکنند، در معرض خطر است.
دادهها نشان میدهند بین ۱۴٪ تا ۱۷٪ از زمینهای کشاورزی در دنیا، حدود ۲۴۲ میلیون هکتار، به حداقل یک فلز سمی از جمله آرسنیک، کادمیوم، کبالت، کروم، مس، نیکل یا سرب آلوده شدهاند. این آلودگیها بالاتر از آستانههای ایمنی کشاورزی و سلامت جهانی ارزیابی شدهاند.
با توجه به توزیع جمعیت جهانی، مطالعه جدید تخمین میزند بین ۹۰۰ میلیون تا ۱.۴ میلیارد نفر در مناطق پرخطر در سراسر جهان زندگی میکنند.
پیشتر موضوع واردات برنجهای آلوده به #آرسنیک از هند و همچنین مرغ آلوده به #رادیو_اکتیو از بلاروس در رسانههای ایران خبرساز شده بود. مقامهای جهاد کشاورزی و سازمان دامپزشکی هر دو مورد را رد کردهاند.
لیز رایلات، زیستشناس دانشگاه یورک، در گفتوگویی با روزنامه "گاردین" درباره آلودگی زمینهای کشاورزی گفت: «این عناصر که اغلب به طور کلی #فلزات_سنگین خوانده میشوند، باعث ایجاد طیف وسیعی از مشکلات ویرانگر تندرستی؛ از جمله ضایعات پوستی، کاهش عملکرد اعصاب و اندامها و سرطانها در انسان میشوند.»
آلودگی خاک با فلزات سمی بر اثر فعالیت طبیعی و همینطور ناشی از دخالت انسانی ایجاد میشود. خاک آلوده اکوسیستم انسان و سایر موجودات زنده را آلوده میکند. این آلودگی علاوه بر کاهش بازده محصولات کشاورزی، آب و غذایی که میخوریم را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. از آنجایی که حیواناتی که منابع گوشتی انسان را تامین میکنند ممکن است از منابع کشاورزی آلوده تغذیه کنند، غذایی که سر سفره ما میآید میتواند آلوده به فلزات سنگین باشد. فلزات سمی میتوانند دههها پس از ورود آلودگی به خاک باقی بمانند.
در پی افزایش تقاضای جهانی برای فلزات کلیدی مانند لیتیوم و کبالت، دانشمندان هشدار دادهاند آلودگی خاک با فلزات سنگین احتمالاً تشدید خواهد شد.
آنها همچنین در مورد لزوم افزایش زیرساختها برای انرژیهای تجدیدپذیر و مقابله با تغییرات اقلیمی تاکید
@amookhtan
🔴دانشمندان درباره آلودگی حدود ۱۵درصد زمینهای کشاورزی دنیا با #فلزات_سمی هشدار دادهاند.
در پژوهشی جدید که از سوی "انجمن پیشرفت علوم آمریکا" (AAAS) انجام شده و در مجله Science منتشر شده، آمده است حدود یک ششم از زمینهای کشاورزی در دنیا به فلزات سنگین سمی آلوده شدهاند.
به گواه این تحقیق، سلامتی یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفر که در مناطق آلوده زندگی میکنند، در معرض خطر است.
دادهها نشان میدهند بین ۱۴٪ تا ۱۷٪ از زمینهای کشاورزی در دنیا، حدود ۲۴۲ میلیون هکتار، به حداقل یک فلز سمی از جمله آرسنیک، کادمیوم، کبالت، کروم، مس، نیکل یا سرب آلوده شدهاند. این آلودگیها بالاتر از آستانههای ایمنی کشاورزی و سلامت جهانی ارزیابی شدهاند.
با توجه به توزیع جمعیت جهانی، مطالعه جدید تخمین میزند بین ۹۰۰ میلیون تا ۱.۴ میلیارد نفر در مناطق پرخطر در سراسر جهان زندگی میکنند.
پیشتر موضوع واردات برنجهای آلوده به #آرسنیک از هند و همچنین مرغ آلوده به #رادیو_اکتیو از بلاروس در رسانههای ایران خبرساز شده بود. مقامهای جهاد کشاورزی و سازمان دامپزشکی هر دو مورد را رد کردهاند.
لیز رایلات، زیستشناس دانشگاه یورک، در گفتوگویی با روزنامه "گاردین" درباره آلودگی زمینهای کشاورزی گفت: «این عناصر که اغلب به طور کلی #فلزات_سنگین خوانده میشوند، باعث ایجاد طیف وسیعی از مشکلات ویرانگر تندرستی؛ از جمله ضایعات پوستی، کاهش عملکرد اعصاب و اندامها و سرطانها در انسان میشوند.»
آلودگی خاک با فلزات سمی بر اثر فعالیت طبیعی و همینطور ناشی از دخالت انسانی ایجاد میشود. خاک آلوده اکوسیستم انسان و سایر موجودات زنده را آلوده میکند. این آلودگی علاوه بر کاهش بازده محصولات کشاورزی، آب و غذایی که میخوریم را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. از آنجایی که حیواناتی که منابع گوشتی انسان را تامین میکنند ممکن است از منابع کشاورزی آلوده تغذیه کنند، غذایی که سر سفره ما میآید میتواند آلوده به فلزات سنگین باشد. فلزات سمی میتوانند دههها پس از ورود آلودگی به خاک باقی بمانند.
در پی افزایش تقاضای جهانی برای فلزات کلیدی مانند لیتیوم و کبالت، دانشمندان هشدار دادهاند آلودگی خاک با فلزات سنگین احتمالاً تشدید خواهد شد.
آنها همچنین در مورد لزوم افزایش زیرساختها برای انرژیهای تجدیدپذیر و مقابله با تغییرات اقلیمی تاکید
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
808.مارکس جايي نوشته: «آگاهي انسان سازندهي وجودش نبوده بلکه برعکس وجود اجتماعي اوست که آگاهياش را معين ميسازد.» آيا مارکس در جمله بالا، نقش فعال انسان در تغيير محيط (سازنده و يا مخرب) را ناديده گرفته است؟ (شکلک لامپ را باز کنید)
809. مارکس محرکهاي انسان را به دو «محرکهاي تغييرناپذير» (ذات، طبيعت انسان) و «محرکهاي تغييرپذير» (رفتارهای اکتسابی)تقسيم ميکند. کدامیک از محرکهاي زیر، جزء محرکهاي تغييرناپذير محسوب نمیشوند؟ (شکلک لامپ را برای توضیح بیش تر باز کنید)
Anonymous Quiz
30%
1. نيازگرسنهگي.
2%
2. نياز جنسي.
21%
3. نياز اجتماعي بودن.
47%
4. نیاز پولپرستی
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
809. مارکس محرکهاي انسان را به دو «محرکهاي تغييرناپذير» (ذات، طبيعت انسان) و «محرکهاي تغييرپذير» (رفتارهای اکتسابی)تقسيم ميکند. کدامیک از محرکهاي زیر، جزء محرکهاي تغييرناپذير محسوب نمیشوند؟ (شکلک لامپ را برای توضیح بیش تر باز کنید)
810. نياز(محرک) به غذا (گرسنهگي)، خواب، توليدمثل (جنسي) واجتماعي بودن؛ چهارنياز ذاتي و طبيعي بشر است که در طول تاريخ تغيير نميکنند،وهمواره بايد ابتدا آن نيازها برآورده شوند. نيازها يا محرکهاي تغييرپذير، طي تاريخ، تغيير ميکنند.کدام نياز زير ثابت است؟
Anonymous Quiz
8%
1. دزدي، دروغگويي، حيلهگري،فريب و نيرنگ
3%
2. بتوارهگي کالا، پولپرستي، خسيسي
81%
3. اجتماعي بودن
8%
4. احمق بودن
🔴 #حافظه_تاریخی
@amookhtan
🔴«ممکن است شکل معيني از مزدبگيري سوء استفادههاي شکل ديگر را تصحيح کند اما هيچيک از شکلهاي مزدبگيري قادر به اصلاح معايب ذاتي نظام توليدي مزدبگيري نيست. يک اهرم ممکن است در برابر سکون مادهي بيحرکت بهتر از اهرم ديگر مقاومت کند اما همهي آنها براي آنکه به منزلهي اهرم عمل کنند به مقاومت ماده نياز دارند.»
@amookhtan
✍️ #کارل_مارکس؛ 📚 #گروندريسه جلد يکم؛ ص 52 ترجمه باقر پرهام و احمد تدين، انتشارات آگاه، تهران 1362
@amookhtan
🔴«ممکن است شکل معيني از مزدبگيري سوء استفادههاي شکل ديگر را تصحيح کند اما هيچيک از شکلهاي مزدبگيري قادر به اصلاح معايب ذاتي نظام توليدي مزدبگيري نيست. يک اهرم ممکن است در برابر سکون مادهي بيحرکت بهتر از اهرم ديگر مقاومت کند اما همهي آنها براي آنکه به منزلهي اهرم عمل کنند به مقاومت ماده نياز دارند.»
@amookhtan
✍️ #کارل_مارکس؛ 📚 #گروندريسه جلد يکم؛ ص 52 ترجمه باقر پرهام و احمد تدين، انتشارات آگاه، تهران 1362
🔴 #حافظه_تاريخي
@amookhtan
🔴برنامهريزي نظام سرمايهداري به طرف جنگ
🔴توليد تسليحات در نظام سرمايهداري معمولا" تحت عنوان «اقتصاد نظامي» يا «اقتصاد جنگي» شناخته ميشود. در اين نوع توليد، بخشي از وسايل توليد، شامل #سرمايهي_ثابت و #سرمايهي_متغير، به توليد کالايي اختصاص مييابد که ارزش مصرفي آن کالا، هيچ نقشي در بازتوليد سرمايه ندارد. اين کالاها (تسليحات) نه تنها در خدمت توليد و مصرف مولد نيستند، بلکه تنها کارکردشان، نابودي سرمايه ثابت و سرمايه متغير است.
سياست توليد تسليحات اگرچه همواره به عنوان ابزاري براي مقابله با بحرانهاي اقتصادي سرمايهداري معرفي شده و ميشود، اما اين سياست را نميتوان تا ابد ادامه داد. دير يا زود، ارزش مصرف اين کالاهاي توليده شده و انبارشده، بايد بالفعل شوند؛ به عبارت ديگر، بايد جنگي درگيرد تا اين حجم عظيم از سلاحهاي انبارشده، به مصرف بهرسند، يعني در حقيقت نقش مخرب و وايرانگر خود را ايفا کنند، در غير اين صورت، بدون آنکه مورد استفاده قرار گيرند، به تدريج فرسوده شده، از رده خارج و ارزش مصرف خود را از دست ميدهند و به زائدههايي بدل ميشوند که نه تنها هيچ نقشي در بازتوليد سرمايه ندارند، بلکه بايد براي نابودي و از رده خارج کردن آنها، مقدار زيادي سرمايه هزينه کنند که در عمل به معناي اتلاف و از بين رفتن، منابع عظيم سرمايه، در کشورهاي سرمايهداري است.
کالاهاي تسليحاتي نظير هواپيماهاي جنگي، موشکها، تانکها و خودروهاي نظامي و غيره مثل هر کالاي ديگري ارزش آنها در بازار تحقق مييابد، يعني در بازار است که به پول تبديل ميشوند. توليد تسليحات نظامي اگر چه به طور موقت سبب اشتغالزايي ميشود و براي سرمايهداران هم ارزش اضافي فراواني توليد ميکند، اما از آنجايي که کالاها وارد پروسهي بازتوليد سرمايه نميشوند، نهايتا" منجر به کاهش سرمايه ثابت ميشوند. کاهش سرمايه ثابت نيز بحرانزا است، بنابراين توليد تسليحات جنگي يکي از زمينهسازان بحران سرمايهداري است. در واقع، توليد تسليحات و ايجاد جنگ، نه تنها راه حلي براي بحران سرمايهداري نيستند، بلکه خود از عوامل ايجاد و تشديد بحران سرمايهداري محسوب ميشوند.
بر اساس گزارش مؤسسه بينالمللي صلح استکهلم (SIPRI)، هزينههاي نظامي جهاني در سال ۲۰۲۳ به ۲.۴ درصد توليد ناخالص داخلي کشورها رسيد و با مجموع ۲۴۴۳ ميليارد دلار، بالاترين سطح ثبت شده در تاريخ جهان را رقم زد. اين، بيشترين ميزان هزينه نظامي است که تاکنون توسط اين مؤسسه گزارش شده است.
اما شواهد موجود در حال حاضر، از کشورهاي پيشرفته نظام سرمايهداري، مخصوصا" آلمان نشان ميدهند که افزايش هزينههاي نظامي در سالهاي ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ نيز ادامه يافته و حتا از سالهاي پيش، فراتر خواهد رفت.
بهاي پرداختن اين همه هزينههاي بسيار سنگين نظامي و تسليحاتي، عملا" بر دوش بيش از نود درصد افراد جامعهي جهاني است که هيچ نقشي در ايجاد اين جنگهاي ضد بشري ندارند.
اما بايد دانست که اقتصاد نظامي و جنگ بخشي از ذات و طبيعت شيوه توليد سرمايهداري است. اقتصاد نظامي، سياست توليد تسليحاتي و جنگ دول امپرياليستي را تنها با به زيرکشيدن شيوهي توليد سرمايهداري ميتواند پايان داد.
@amookhtan
@amookhtan
🔴برنامهريزي نظام سرمايهداري به طرف جنگ
🔴توليد تسليحات در نظام سرمايهداري معمولا" تحت عنوان «اقتصاد نظامي» يا «اقتصاد جنگي» شناخته ميشود. در اين نوع توليد، بخشي از وسايل توليد، شامل #سرمايهي_ثابت و #سرمايهي_متغير، به توليد کالايي اختصاص مييابد که ارزش مصرفي آن کالا، هيچ نقشي در بازتوليد سرمايه ندارد. اين کالاها (تسليحات) نه تنها در خدمت توليد و مصرف مولد نيستند، بلکه تنها کارکردشان، نابودي سرمايه ثابت و سرمايه متغير است.
سياست توليد تسليحات اگرچه همواره به عنوان ابزاري براي مقابله با بحرانهاي اقتصادي سرمايهداري معرفي شده و ميشود، اما اين سياست را نميتوان تا ابد ادامه داد. دير يا زود، ارزش مصرف اين کالاهاي توليده شده و انبارشده، بايد بالفعل شوند؛ به عبارت ديگر، بايد جنگي درگيرد تا اين حجم عظيم از سلاحهاي انبارشده، به مصرف بهرسند، يعني در حقيقت نقش مخرب و وايرانگر خود را ايفا کنند، در غير اين صورت، بدون آنکه مورد استفاده قرار گيرند، به تدريج فرسوده شده، از رده خارج و ارزش مصرف خود را از دست ميدهند و به زائدههايي بدل ميشوند که نه تنها هيچ نقشي در بازتوليد سرمايه ندارند، بلکه بايد براي نابودي و از رده خارج کردن آنها، مقدار زيادي سرمايه هزينه کنند که در عمل به معناي اتلاف و از بين رفتن، منابع عظيم سرمايه، در کشورهاي سرمايهداري است.
کالاهاي تسليحاتي نظير هواپيماهاي جنگي، موشکها، تانکها و خودروهاي نظامي و غيره مثل هر کالاي ديگري ارزش آنها در بازار تحقق مييابد، يعني در بازار است که به پول تبديل ميشوند. توليد تسليحات نظامي اگر چه به طور موقت سبب اشتغالزايي ميشود و براي سرمايهداران هم ارزش اضافي فراواني توليد ميکند، اما از آنجايي که کالاها وارد پروسهي بازتوليد سرمايه نميشوند، نهايتا" منجر به کاهش سرمايه ثابت ميشوند. کاهش سرمايه ثابت نيز بحرانزا است، بنابراين توليد تسليحات جنگي يکي از زمينهسازان بحران سرمايهداري است. در واقع، توليد تسليحات و ايجاد جنگ، نه تنها راه حلي براي بحران سرمايهداري نيستند، بلکه خود از عوامل ايجاد و تشديد بحران سرمايهداري محسوب ميشوند.
بر اساس گزارش مؤسسه بينالمللي صلح استکهلم (SIPRI)، هزينههاي نظامي جهاني در سال ۲۰۲۳ به ۲.۴ درصد توليد ناخالص داخلي کشورها رسيد و با مجموع ۲۴۴۳ ميليارد دلار، بالاترين سطح ثبت شده در تاريخ جهان را رقم زد. اين، بيشترين ميزان هزينه نظامي است که تاکنون توسط اين مؤسسه گزارش شده است.
اما شواهد موجود در حال حاضر، از کشورهاي پيشرفته نظام سرمايهداري، مخصوصا" آلمان نشان ميدهند که افزايش هزينههاي نظامي در سالهاي ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ نيز ادامه يافته و حتا از سالهاي پيش، فراتر خواهد رفت.
بهاي پرداختن اين همه هزينههاي بسيار سنگين نظامي و تسليحاتي، عملا" بر دوش بيش از نود درصد افراد جامعهي جهاني است که هيچ نقشي در ايجاد اين جنگهاي ضد بشري ندارند.
اما بايد دانست که اقتصاد نظامي و جنگ بخشي از ذات و طبيعت شيوه توليد سرمايهداري است. اقتصاد نظامي، سياست توليد تسليحاتي و جنگ دول امپرياليستي را تنها با به زيرکشيدن شيوهي توليد سرمايهداري ميتواند پايان داد.
@amookhtan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 مقایسه کنید تولید صنعتی با سنتی
🔴 حال اگر این شیوه تولید نه در خدمت استثمارگران، بلکه در خدمت عموم افراد جامعه باشد، چه نتیجه یی در بر خواهد داشت؟
@amookhtan
🔴 حال اگر این شیوه تولید نه در خدمت استثمارگران، بلکه در خدمت عموم افراد جامعه باشد، چه نتیجه یی در بر خواهد داشت؟
@amookhtan