🔴 #حافظه_تاریخی
@amookhtan
«آقاي ساعد مراغهيي (نماينده دوره 13 مجلس شوراي ملي [عصر پهلوی])و رفيقاش در کنار دريا مشغول شناکردن بودند. رفيق ساعد مراغهيي از ايشان پرسيد:
-به نظر تو گرانبهاترين چيز در دنيا کدام است؟
ساعد مراغهيي پاسخ داد:
-حتما" «آب» است چون اگر آب نبود مردم شنا ياد نميگرفتند و هر ساله دهها هزار نفر غرق ميشدند!»
@amookhtan
@amookhtan
«آقاي ساعد مراغهيي (نماينده دوره 13 مجلس شوراي ملي [عصر پهلوی])و رفيقاش در کنار دريا مشغول شناکردن بودند. رفيق ساعد مراغهيي از ايشان پرسيد:
-به نظر تو گرانبهاترين چيز در دنيا کدام است؟
ساعد مراغهيي پاسخ داد:
-حتما" «آب» است چون اگر آب نبود مردم شنا ياد نميگرفتند و هر ساله دهها هزار نفر غرق ميشدند!»
@amookhtan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 واکنش شگفتانگیز فیلهای باغوحش سندیهگو به زلزله ۵.۲ ریشتری
در جریان زلزله ۵.۲ ریشتری که صبح روز دوشنبه ۱۴ آوریل حوالی جولیان در ایالت کالیفرنیا رخ داد، فیلهای باغوحش سندیهگو واکنشی غریزی و دیدنی نشان دادند.
دوربینهای این پارک لحظهای نادر را ثبت کردند که در آن سه فیل بزرگسال به نامهای ندلولا، اومنگانی و خوسی به سرعت دو فیل جوانتر ۷ ساله به نامهای زولی و مکایا را در یک حلقه محافظتی موسوم به «دایره هشدار» قرار دادند.
این رفتار که به گفته کارشناسان، پاسخی طبیعی به تهدیدات احتمالی است، معمولاً هنگام حضور شکارچیان یا خطرات طبیعی از سوی گلههای فیلها دیده میشود. فیلها با قرار گرفتن در یک دایره، بچهها را در مرکز و خود را در اطراف قرار میدهند و با دقت محیط را ارزیابی میکنند.
فیلها قادرند ارتعاشات و صداهای زمین را از طریق پاهایشان احساس کنند، و این مهارت در تشخیص زلزله یا تهدیدهای دیگر به آنها کمک میکند.
@amookhtan
در جریان زلزله ۵.۲ ریشتری که صبح روز دوشنبه ۱۴ آوریل حوالی جولیان در ایالت کالیفرنیا رخ داد، فیلهای باغوحش سندیهگو واکنشی غریزی و دیدنی نشان دادند.
دوربینهای این پارک لحظهای نادر را ثبت کردند که در آن سه فیل بزرگسال به نامهای ندلولا، اومنگانی و خوسی به سرعت دو فیل جوانتر ۷ ساله به نامهای زولی و مکایا را در یک حلقه محافظتی موسوم به «دایره هشدار» قرار دادند.
این رفتار که به گفته کارشناسان، پاسخی طبیعی به تهدیدات احتمالی است، معمولاً هنگام حضور شکارچیان یا خطرات طبیعی از سوی گلههای فیلها دیده میشود. فیلها با قرار گرفتن در یک دایره، بچهها را در مرکز و خود را در اطراف قرار میدهند و با دقت محیط را ارزیابی میکنند.
فیلها قادرند ارتعاشات و صداهای زمین را از طریق پاهایشان احساس کنند، و این مهارت در تشخیص زلزله یا تهدیدهای دیگر به آنها کمک میکند.
@amookhtan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 هر موجود زندهيي حتا اگر دستگاه عصبی نداشته باشد، مانند گیاهان، در صورت سازگاری با محیط و تضمین بقاء، میتواند با محیط زندهگی خود ارتباط منطقی برقرار کند.
البته باید دانست که دستگاه عصبی جانوران از ساده به پیشرفته تکامل یافته و دستگاه عصبی انسانها بالاترین مقام را در این ردهی تکاملی را داراست.
مقام #سگ در سیر تکاملی کجاست؟
@amookhtan
البته باید دانست که دستگاه عصبی جانوران از ساده به پیشرفته تکامل یافته و دستگاه عصبی انسانها بالاترین مقام را در این ردهی تکاملی را داراست.
مقام #سگ در سیر تکاملی کجاست؟
@amookhtan
انسان از دیدگاه مارکس.pdf
2.7 MB
🔴مارکس✍️:
«کاملا" برخلاف فلسفهي آلماني که از آسمان به زمين نازل ميگردد، در اينجا، از زمين به آسمان صعود ميکنيم. بدين معنا که ما براي رسيدن به انسان متحقق، از آنچه انسانها درباره خود ميگويند، از توهمات آنان و از تصوراتشان حرکت نميکنيم. و نه از مفهوم انسان که در روايات آمده است، يعني نه از انسانهايي ساختهگي، حاصل توهمات و تصورات؛ نقطه حرکت ما شناخت از انسان واقعي و فعال و شناخت از روندِ واقعيي زندهگي و همچنين از شکلِ تکامل يافتهي آرمانها و پژواک فرآيند زندهگي است.»
همچنين در جاي ديگري مينويسد: «برداشت تاريخي هگل هيچ چيزي فراتر از بيانِ پندارگونهي جزمياتِ مسيحي-آلماني در توضيح تناقضات روح و ماده، خدا و جهان ... نميباشد. برداشت تاريخي هگل وجودِ روحي تجريدي و مطلق را بر تاريخ مقدم ميدارد که گويا بدانگونه تکامل يافته است که انسانها به عنوان تودهيي وسيع، آگاه و ناآگاه، آن را با خود حمل ميکنند. هگل در تاريخي تجربي و جهانشمول، تاريخي تخيلي و محدود را عرضه ميدارد. تاريخ بشريت را به تاريخي تجريدي تبديل ميکند و از اين رو بر انسان واقعي روحي مطلق يا مجرد را حاکم ميداند.»
@amookhtan
«کاملا" برخلاف فلسفهي آلماني که از آسمان به زمين نازل ميگردد، در اينجا، از زمين به آسمان صعود ميکنيم. بدين معنا که ما براي رسيدن به انسان متحقق، از آنچه انسانها درباره خود ميگويند، از توهمات آنان و از تصوراتشان حرکت نميکنيم. و نه از مفهوم انسان که در روايات آمده است، يعني نه از انسانهايي ساختهگي، حاصل توهمات و تصورات؛ نقطه حرکت ما شناخت از انسان واقعي و فعال و شناخت از روندِ واقعيي زندهگي و همچنين از شکلِ تکامل يافتهي آرمانها و پژواک فرآيند زندهگي است.»
همچنين در جاي ديگري مينويسد: «برداشت تاريخي هگل هيچ چيزي فراتر از بيانِ پندارگونهي جزمياتِ مسيحي-آلماني در توضيح تناقضات روح و ماده، خدا و جهان ... نميباشد. برداشت تاريخي هگل وجودِ روحي تجريدي و مطلق را بر تاريخ مقدم ميدارد که گويا بدانگونه تکامل يافته است که انسانها به عنوان تودهيي وسيع، آگاه و ناآگاه، آن را با خود حمل ميکنند. هگل در تاريخي تجربي و جهانشمول، تاريخي تخيلي و محدود را عرضه ميدارد. تاريخ بشريت را به تاريخي تجريدي تبديل ميکند و از اين رو بر انسان واقعي روحي مطلق يا مجرد را حاکم ميداند.»
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
805. مارکس گفت: «ميان ماده و آگاهي کدام مقدماند؟» پاسخ داد: «ماده». سپس، افزود انديشه، آگاهي و زادههاي ذهن انسان، در واقع نتيجههاي تکامل ماده [مغز] هستند. این گزاره ...
806. در مبحث ماترياليسم تاريخي، هيچ مورد از پيش طراحي شدهيي وجود ندارد. هر جامعهيي با توجه به شرايط خود، آن را طي کرده است و هيچ خط فاصلي هم بين دو فورماسيون اجتماعي اقتصادی، وجود ندارد. کدام نهاد از بقاياي عصر فئوداليسم است؟
Anonymous Quiz
9%
1. وزارت آموزش و پرورش
71%
2. ادارات اوقاف
3%
3. وزارت دادگستري
18%
4. وزارت کشاورزي
@amookhtan
🔴 یافته تاریخی جیمز وب؛ «قویترین» شواهد وجود حیات فرازمینی کشف شد
دانشمندان در تحولی بالقوه تاریخی توانستند با استفاده از تلسکوپ فضایی جیمز وب به «قویترین شواهد مبنی بر وجود حیات در خارج از منظومه شمسی» دست یابند. آنها در جو سیارهای با فاصله ۱۲۴ سال نوری از زمین اثرات شیمیایی گازهایی را شناسایی کردند که بر روی زمین تنها از طریق فرآیندهای زیستی تولید میشوند.
گازهای دیمتیلسولفید و دیمتیلدیسولفید که در مشاهدات تازه دانشمندان از طریق تلسکوپ فضایی جیمز وب کشف شدهاند، بر روی زمین تنها توسط موجودات زنده، عمدتا میکروارگانیسمهایی مانند فیتوپلانکتونها تولید میشوند.
بیشتر بخوانید: https://tinyurl.com/yujn5amb
@amookhtan
🔴 یافته تاریخی جیمز وب؛ «قویترین» شواهد وجود حیات فرازمینی کشف شد
دانشمندان در تحولی بالقوه تاریخی توانستند با استفاده از تلسکوپ فضایی جیمز وب به «قویترین شواهد مبنی بر وجود حیات در خارج از منظومه شمسی» دست یابند. آنها در جو سیارهای با فاصله ۱۲۴ سال نوری از زمین اثرات شیمیایی گازهایی را شناسایی کردند که بر روی زمین تنها از طریق فرآیندهای زیستی تولید میشوند.
گازهای دیمتیلسولفید و دیمتیلدیسولفید که در مشاهدات تازه دانشمندان از طریق تلسکوپ فضایی جیمز وب کشف شدهاند، بر روی زمین تنها توسط موجودات زنده، عمدتا میکروارگانیسمهایی مانند فیتوپلانکتونها تولید میشوند.
بیشتر بخوانید: https://tinyurl.com/yujn5amb
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
806. در مبحث ماترياليسم تاريخي، هيچ مورد از پيش طراحي شدهيي وجود ندارد. هر جامعهيي با توجه به شرايط خود، آن را طي کرده است و هيچ خط فاصلي هم بين دو فورماسيون اجتماعي اقتصادی، وجود ندارد. کدام نهاد از بقاياي عصر فئوداليسم است؟
807. عصر فئوداليسم به عصر زمينداري هم معروف است، چون در اين عصر وسيلهي اصلي توليد که در مالکيت طبقه حاکمه و فئودالها بود، زمين (زراعت، باغ، مراتع) بود. در آن عصر عنوان اين زمينها که در دست طبقه حاکمه بود، به چه نامي خوانده ميشدند؟
Anonymous Quiz
6%
1. زمينهاي ديواني = زمينهاي حکومتي
3%
2. زمينهاي خالصه = زمينهاي سلطنتي
0%
3. زمينهاي موقوفه(اوقاف)= زمينهاي روحانيون
6%
4. زمينهاي تيول= زمينهاي فئودالها و خانها
85%
5. گزينههاي 1 تا 4 در عصر فئوداليسم رايج بودند.
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴تا پنج ماه دیگر، بالاخره پیکر مومیایی شدهی «لنین» در خاک زادگاهش (اولیانوفسک) دفن شده و آرام خواهد گرفت.
چند روز پیش در خبری خواندم که بالاخره قرار شده که جنازهی مومیایی شدهی لنین را دفن کنند. بر اساس تصمیم وزارت کشور روسیه در روز ۲۸ مارس «آرامگاه لنین بهطور دائمی تعطیل خواهد شد و پیکر او در تاریخ سوم سپتامبر ۲۰۲۵، طی مراسم رسمی با حضور مقامات بلندپایهی دولتی، در زادگاهش اولیانوفسک به خاک سپرده خواهد شد».
«دفتر مطبوعاتی حزب کمونیست فدراسیون روسیه نارضایتی خود را از این تصمیم ابراز کرده و از ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور، خواسته است تا شخصاً برای لغو آن مداخله کند. به گزارش خبرگزاری ریانووستی، دلیل این تصمیم، مسائل مالی بوده است. دبیرکل وزارت دارایی روسیه اعلام کرده که ما دیگر قادر به تأمین هزینههای ماهانه برای نگهداری از پیکری که بیش از یک قرن از مرگش گذشته، نیستیم».
و این که «قرار است لنین در کنار والدینش، در بنای یادبودی ویژه که هماکنون در شهر اولیانوفسک در حال آمادهسازی است، دفن شود»...
جنازهی لنین را بر خلاف وصیت خودش و نظر همسرش مومیایی کردند و در موزهای در میدان سرخ مسکو به نمایش عمومی گذاشتند. در طول هفتاد سال عمر شوروی ِ پسا-لنینی، هر سال و در مراسم و مناسبتهای مختلف، رهبران شوروی در کنار و بر فراز همین مومیایی، از موشک و بمب و تیربار و تانک و پرولتاریا و کودک و هواپیما سان دیدند و دست تکان دادند. امّا لنین نه بت بود و نه خدا. لنین بتشکن بود و هیچگاه راضی نبود از او بت ساختهشود. او در زمان حیاتش اجازه نداد حتا یک کوچه یا بنبست به نامش کنند. او در همان حال که به شدیدترین وجه با یک رفیق بحث میکرد، به محض آنکه از حرف آن رفیق قانع میشد، یا آن رفیق نظرش را تغییر میداد، او را به آغوش می کشید و در حساسترین لحظات زندگی به او تکیه میداد. او خود را رفیق ِ همهی زحمتکشان، رنجدیدگان، کوفتگان و استثمارشدگان میدانست و در همهی عمرش حتا برای لحظهای از شک کردن، اندیشیدن، گوش دادن به دیگران، بازبینی و نقد خویش و همرزمان، و شکستن جزمیات ایدئولوژیک یا دینی کردن اندیشههای مارکس دست برنداشت. امّا ذهنیت ِ عقبمانده و مذهبزدهی شرقی-روسی که دیگر خدای آسمانیاش را از دست دادهبود، خدای زمینی میخواست. چرا که بدون اتکا به یک «خدا»، هیچ سرکوب و استبدادی ممکن نیست. استالینیستها این نیاز عظیم را تشخیص دادند و پاسخ گفتند.
مومیاییکردن جسد لنین، نتیجهی مستقیم نیّت دوراندیشانهی کمونیسم استحالهیافته و دینیشدهی روسی بود. پس از سرکوبی ارتش سفید در جنگ داخلی، نابودشدن بیشینهی قریب به اتفاق کادر انقلابی بلشویک در جنگ، نومیدی از انقلاب آلمان و مجارستان و بقیهی اروپا، سیاست جدید اقتصادی و میداندادن به لایههای کوچکی از تجارت و تولید خصوصی، شکست و فراموشی بیشتر شعارها و آرمانهای اولیهی انقلاب، نفوذ تدریجی نیروهای فرصتطلب که کمکم دیگر از بازگشت نظام پیشین نومید شده و پابرجایی ِ نظام جدید را پذیرفتهبودند و نهایتاً ایستادن در مقابل شورش کرونشتات و ممنوعیت هرگونه تحزب و تشکل و بهویژه پس از بیماری طولانی و فلجکنندهی لنین که وی را از سال ۱۹۲۲ عملا از صحنهی سیاست دور کرد، نظام ایدئولوژیک ِ نوین ِ روسی، پای در راه تبدیلشدن به یک «دین» نهاد تا بتواند در هالهی تقدس و تعبد، وضعیت موجود را حفظ کند. این نظام نیز مانند هر دین دیگری، برای برپا ماندن و اجراءشدن، نیارمند یک «خدا» بود تا مقدس دانسته و پرستیده شود، تا با استناد به تفسیرهای مصلحتی ِ «دستورات» او و «نص» ِ کتابهای مقدس او، بتوان هرگونه اندیشهی دیگر، و حتا هرگونه پرسش ِ بیرون از چارچوب ِ قدرت را طرد و سرکوب کرد. کمونیسم روسی «خدا»ی کلیسایی روسها را از آنها گرفته بود؛ پس در خلا امید و داشتهی عینی و انضمامی، باید جای خالی او را با «خدا»یی دیگر پر میکرد. تا جایی که در همان زمان در خانههای روسها، بهجای محرابهای متداول قدّیسین مسیحی، «محرابهای سرخ» با تمثال لنین بر پا شد، و لنین عملاً همچون یک خدای آسمانی پرستیده شد. ارتودوکسی روسی اینبار هم به بستر اصلی و تاریخی ِ الوهیتش بازگشت و تمثالها و شمایلها و کشیشها و مفسرهایش را دور خود گردآورد.
اما طنز ماجرا آنجا بود که این طبقهی تازه ظهورکردهی تازه به قدرترسیدهی تمامیتخواه، خود را «لنینیست» میدانست و ایدئولوژی ِ ملّیگرای ضدکارگری ِ خود را «لنینیسم» میخواند. از «لنین» یک خدا ساختند. پیکر خسته و درهمشکستهاش را مومیایی کردند و در معبدی مقدّس (که بعدها ناف ِ اردوگاه ِ استالینیستی و قبلهگاه دین ِ استالینیسم گردید) به نمایش تاریخ گذاشتند. تکتک جملات ِ «لنین» را همچون آیههایی مقدس بر در و دیوار روسیه نوشتند.👇👇👇
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴تا پنج ماه دیگر، بالاخره پیکر مومیایی شدهی «لنین» در خاک زادگاهش (اولیانوفسک) دفن شده و آرام خواهد گرفت.
چند روز پیش در خبری خواندم که بالاخره قرار شده که جنازهی مومیایی شدهی لنین را دفن کنند. بر اساس تصمیم وزارت کشور روسیه در روز ۲۸ مارس «آرامگاه لنین بهطور دائمی تعطیل خواهد شد و پیکر او در تاریخ سوم سپتامبر ۲۰۲۵، طی مراسم رسمی با حضور مقامات بلندپایهی دولتی، در زادگاهش اولیانوفسک به خاک سپرده خواهد شد».
«دفتر مطبوعاتی حزب کمونیست فدراسیون روسیه نارضایتی خود را از این تصمیم ابراز کرده و از ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور، خواسته است تا شخصاً برای لغو آن مداخله کند. به گزارش خبرگزاری ریانووستی، دلیل این تصمیم، مسائل مالی بوده است. دبیرکل وزارت دارایی روسیه اعلام کرده که ما دیگر قادر به تأمین هزینههای ماهانه برای نگهداری از پیکری که بیش از یک قرن از مرگش گذشته، نیستیم».
و این که «قرار است لنین در کنار والدینش، در بنای یادبودی ویژه که هماکنون در شهر اولیانوفسک در حال آمادهسازی است، دفن شود»...
جنازهی لنین را بر خلاف وصیت خودش و نظر همسرش مومیایی کردند و در موزهای در میدان سرخ مسکو به نمایش عمومی گذاشتند. در طول هفتاد سال عمر شوروی ِ پسا-لنینی، هر سال و در مراسم و مناسبتهای مختلف، رهبران شوروی در کنار و بر فراز همین مومیایی، از موشک و بمب و تیربار و تانک و پرولتاریا و کودک و هواپیما سان دیدند و دست تکان دادند. امّا لنین نه بت بود و نه خدا. لنین بتشکن بود و هیچگاه راضی نبود از او بت ساختهشود. او در زمان حیاتش اجازه نداد حتا یک کوچه یا بنبست به نامش کنند. او در همان حال که به شدیدترین وجه با یک رفیق بحث میکرد، به محض آنکه از حرف آن رفیق قانع میشد، یا آن رفیق نظرش را تغییر میداد، او را به آغوش می کشید و در حساسترین لحظات زندگی به او تکیه میداد. او خود را رفیق ِ همهی زحمتکشان، رنجدیدگان، کوفتگان و استثمارشدگان میدانست و در همهی عمرش حتا برای لحظهای از شک کردن، اندیشیدن، گوش دادن به دیگران، بازبینی و نقد خویش و همرزمان، و شکستن جزمیات ایدئولوژیک یا دینی کردن اندیشههای مارکس دست برنداشت. امّا ذهنیت ِ عقبمانده و مذهبزدهی شرقی-روسی که دیگر خدای آسمانیاش را از دست دادهبود، خدای زمینی میخواست. چرا که بدون اتکا به یک «خدا»، هیچ سرکوب و استبدادی ممکن نیست. استالینیستها این نیاز عظیم را تشخیص دادند و پاسخ گفتند.
مومیاییکردن جسد لنین، نتیجهی مستقیم نیّت دوراندیشانهی کمونیسم استحالهیافته و دینیشدهی روسی بود. پس از سرکوبی ارتش سفید در جنگ داخلی، نابودشدن بیشینهی قریب به اتفاق کادر انقلابی بلشویک در جنگ، نومیدی از انقلاب آلمان و مجارستان و بقیهی اروپا، سیاست جدید اقتصادی و میداندادن به لایههای کوچکی از تجارت و تولید خصوصی، شکست و فراموشی بیشتر شعارها و آرمانهای اولیهی انقلاب، نفوذ تدریجی نیروهای فرصتطلب که کمکم دیگر از بازگشت نظام پیشین نومید شده و پابرجایی ِ نظام جدید را پذیرفتهبودند و نهایتاً ایستادن در مقابل شورش کرونشتات و ممنوعیت هرگونه تحزب و تشکل و بهویژه پس از بیماری طولانی و فلجکنندهی لنین که وی را از سال ۱۹۲۲ عملا از صحنهی سیاست دور کرد، نظام ایدئولوژیک ِ نوین ِ روسی، پای در راه تبدیلشدن به یک «دین» نهاد تا بتواند در هالهی تقدس و تعبد، وضعیت موجود را حفظ کند. این نظام نیز مانند هر دین دیگری، برای برپا ماندن و اجراءشدن، نیارمند یک «خدا» بود تا مقدس دانسته و پرستیده شود، تا با استناد به تفسیرهای مصلحتی ِ «دستورات» او و «نص» ِ کتابهای مقدس او، بتوان هرگونه اندیشهی دیگر، و حتا هرگونه پرسش ِ بیرون از چارچوب ِ قدرت را طرد و سرکوب کرد. کمونیسم روسی «خدا»ی کلیسایی روسها را از آنها گرفته بود؛ پس در خلا امید و داشتهی عینی و انضمامی، باید جای خالی او را با «خدا»یی دیگر پر میکرد. تا جایی که در همان زمان در خانههای روسها، بهجای محرابهای متداول قدّیسین مسیحی، «محرابهای سرخ» با تمثال لنین بر پا شد، و لنین عملاً همچون یک خدای آسمانی پرستیده شد. ارتودوکسی روسی اینبار هم به بستر اصلی و تاریخی ِ الوهیتش بازگشت و تمثالها و شمایلها و کشیشها و مفسرهایش را دور خود گردآورد.
اما طنز ماجرا آنجا بود که این طبقهی تازه ظهورکردهی تازه به قدرترسیدهی تمامیتخواه، خود را «لنینیست» میدانست و ایدئولوژی ِ ملّیگرای ضدکارگری ِ خود را «لنینیسم» میخواند. از «لنین» یک خدا ساختند. پیکر خسته و درهمشکستهاش را مومیایی کردند و در معبدی مقدّس (که بعدها ناف ِ اردوگاه ِ استالینیستی و قبلهگاه دین ِ استالینیسم گردید) به نمایش تاریخ گذاشتند. تکتک جملات ِ «لنین» را همچون آیههایی مقدس بر در و دیوار روسیه نوشتند.👇👇👇
👆👆👆
دهها و صدها شهر و روستا و خیابان را به نام او مسمّی کردند. و این همه در حالی بود که «لنین» در زمانی که زنده بود حتا نامهی گرم و صمیمی ِ کارگران یک کارخانه برای نهادن ِ نام او بر کارخانهشان را رد کردهبود و نیز در مقدّمهی اغلب ِ کتابهای تجدیدچاپشدهاش تذکر داده بود که این کتاب متعلق به فلان دوران خاص است و مسائل روزگار کنونی قابل قیاس و استنتاج بر اساس آن کتابها نخواهند بود. «لنین»ی که حتا «مارکسیسم» را تنها در مقام «راهنمای عمل» میدانست و هرگونه اطاعت ِ مکتبی از آن را جزمیّت میدانست و مسخره میکرد، حالا خود تبدیل به خدای جزمیّات شده بود. «لنین»ی که تا آخر عمر قدم به تالارهای سلطنتی و کاخهای تزار و اشراف نگذاشت و در خانههای سرایداران و کارمندان کرملین منزل داشت. در زمان حیات لنین یک دموکراسی دیرینهی «درونحزبی» برقرار بود و بحثهای شدید و شورانگیز بر سر مهمترین و حیاتیترین مسایل درمیگرفت و بسیار اوقات، لنین در اقلیت میماند و نظرات رفقای دیگر اجرا میشد، بدون اینکه مشکلی پیش بیاید یا کینهای حاصل شود. اپوزیسیون کارگری و اپوزیسیون بلشویکی (با وجود اختلالات منقطع و برخی محدودیتها) حداقل تا بعد از کنگرهی یازدهم حزب، میتوانست در داخل حزب تشکیل فراکسیون بدهد و نشریاتش را منتشر کند و سخنرانیهای عمومی ترتیب بدهد و حتا تظاهرات اعتراضی راه بیندازد.
در طول سالهای بعد از مرگ لنین، رفته رفته، هر آنچه او نوشته و گفتهبود، همچون کلام ِ «خدا» و سنّت «پیامبر»ش، مقدّس دانسته شد؛ و همانها که زمانی مشاجراتی سخت با لنین داشتند و حتا در دورههایی، او را منحرف، تندرو و خائن دانستهبودند و حتا در دوران بعد از انقلاب نیز گاه با او مخالفت کردهبودند، ناگهان دریافتند که خدایی که استالین برایشان ساخته و پرداخته، همیشه و هر زمان، بر حقّ بوده و آنچه گفته و نوشته، فارغ از مرزهای زمان و تاریخ، تا ابد، بر حقّ خواهدبود: اینها شامل گلهای سرسبد بلشویسم روسی و لنینیستهای اصیل بودند که بعدها دقیقاً با استناد به همین خداگونهگی لنین، نابودشدند؛ بزرگانی همچون: زینوویف، کامنوف، رادک، ریازانوف، ریکوف، بوخارین، آنتونوف اوفسینکو و صدها و هزاران دیگر... که در نهایت، تروتسکی ِ بزرگ هم به آنها پیوست.
امّا خود ِ نابودکنندهی بزرگ، یعنی استالین نیز از آنها بود؛ و بارها با لنین مشاجره کردهبود و حتا در اواخر عمر ِ لنین، چنان با او در افتاد که لنین در دو نامهی رسمی که رونوشتشان را به اعضای کمیتهی مرکزی حزب نیز فرستاد، کلیهی روابطش را با استالین قطع و ادامهاش را منوط به عذرخواهی رسمی استالین نمود. پس، مشاجرههای پیشین با لنین، یا پیروینکردن از وصایای لنین نبود که نابودی گارد انقلابی لنینی را فراهم ساخت، چرا که خود لنین از بزرگترین مخالفانِ خودش بود، و در طول بیستوچند سال زندگی و مبارزهی تئوریک و سیاسی، بارها در داشتهها و دانستههای خویش تجدید نظر کردهبود، که اگر غیر از این بود، آن رهبر ِ یکّهی باهوش ِ دوران نمیبود. آنچه اتفاق افتاد، تبدیل نوشتههای لنین به مجموعهای از دُگمها بود، با هدف ایجاد جامعهای یکدست، یکرنگ، مطیع، همیشهموافق و مقلّد. پس، نفس ِ گفتههای لنین اصلاً اهمیتی نداشت. مهم، حفظ قدرت مطلق به استناد «حضور زندهی مسیحایی» پیکر مسخشده و مثلهشدهی او بود!
در طی سالهای حاکمیت استالین و بعدها خروشچف و... والاترین آرمانهای بشری که در قرن نوزده و بیست در قالب «سوسیالیسم ِ مارکسی» تئوریزه و پراکتیزه شدهبود فدای ناسیونالیسم توسعهطلبانهی روس گردید و پاکترین و پاکباختهترین وفرهیختهترین جانهای عدالتخواه که در اقصی نقاط جهان به احزاب کمونیست پیوستهبودند قربانی ِ آن گردیدند و آبروی عظیم جنبش سوسیالیسم جهانی بر باد رفت. در بحبوحهی سالهای جنگ جهانی و پس از کشتار انترناسیونالیستها و لنینیستها، استالین که دیگر خیالش از هر سو آسودهشدهبود و به اتحاد با امپریالیستهای استعمارگر پیوسته بود، تنها با یک نامهی چند خطی انترناسیونال سوم را هم منحل کرد و سرود انترناسیونال را (که تا آن زمان سرود ملی اتحاد شوروی بود) منسوخ کرد و به جایش سرودی ملیگرایانه گذاشت تا با دادن چراغ سبز به جهان سرمایهداری و بیخطرنشان دادن سوسیالیسمش وارد بازی ِ امپریالستها گردد. چنانکه چند سال پیشتر نیز از راهی و دری دیگر وارد شده و با قربانیکردن کمونیستهای آلمانی و جنبش کارگری آلمان، با امپریالیسم آلمان هیتلری پیمان دوستی بسته و بعد از نارو خوردن از هیتلر و بهباددادن بخش اعظم سرزمین و سرمایه و مردم شوروی، تنها از روی ناچاری با مستعمرهچیهای انگلیس و فرانسه و نهایتاً امپریالیسم نوظهور امریکا وارد اتحاد و تقسیم دوبارهی جهان گردید.👇👇👇👇
دهها و صدها شهر و روستا و خیابان را به نام او مسمّی کردند. و این همه در حالی بود که «لنین» در زمانی که زنده بود حتا نامهی گرم و صمیمی ِ کارگران یک کارخانه برای نهادن ِ نام او بر کارخانهشان را رد کردهبود و نیز در مقدّمهی اغلب ِ کتابهای تجدیدچاپشدهاش تذکر داده بود که این کتاب متعلق به فلان دوران خاص است و مسائل روزگار کنونی قابل قیاس و استنتاج بر اساس آن کتابها نخواهند بود. «لنین»ی که حتا «مارکسیسم» را تنها در مقام «راهنمای عمل» میدانست و هرگونه اطاعت ِ مکتبی از آن را جزمیّت میدانست و مسخره میکرد، حالا خود تبدیل به خدای جزمیّات شده بود. «لنین»ی که تا آخر عمر قدم به تالارهای سلطنتی و کاخهای تزار و اشراف نگذاشت و در خانههای سرایداران و کارمندان کرملین منزل داشت. در زمان حیات لنین یک دموکراسی دیرینهی «درونحزبی» برقرار بود و بحثهای شدید و شورانگیز بر سر مهمترین و حیاتیترین مسایل درمیگرفت و بسیار اوقات، لنین در اقلیت میماند و نظرات رفقای دیگر اجرا میشد، بدون اینکه مشکلی پیش بیاید یا کینهای حاصل شود. اپوزیسیون کارگری و اپوزیسیون بلشویکی (با وجود اختلالات منقطع و برخی محدودیتها) حداقل تا بعد از کنگرهی یازدهم حزب، میتوانست در داخل حزب تشکیل فراکسیون بدهد و نشریاتش را منتشر کند و سخنرانیهای عمومی ترتیب بدهد و حتا تظاهرات اعتراضی راه بیندازد.
در طول سالهای بعد از مرگ لنین، رفته رفته، هر آنچه او نوشته و گفتهبود، همچون کلام ِ «خدا» و سنّت «پیامبر»ش، مقدّس دانسته شد؛ و همانها که زمانی مشاجراتی سخت با لنین داشتند و حتا در دورههایی، او را منحرف، تندرو و خائن دانستهبودند و حتا در دوران بعد از انقلاب نیز گاه با او مخالفت کردهبودند، ناگهان دریافتند که خدایی که استالین برایشان ساخته و پرداخته، همیشه و هر زمان، بر حقّ بوده و آنچه گفته و نوشته، فارغ از مرزهای زمان و تاریخ، تا ابد، بر حقّ خواهدبود: اینها شامل گلهای سرسبد بلشویسم روسی و لنینیستهای اصیل بودند که بعدها دقیقاً با استناد به همین خداگونهگی لنین، نابودشدند؛ بزرگانی همچون: زینوویف، کامنوف، رادک، ریازانوف، ریکوف، بوخارین، آنتونوف اوفسینکو و صدها و هزاران دیگر... که در نهایت، تروتسکی ِ بزرگ هم به آنها پیوست.
امّا خود ِ نابودکنندهی بزرگ، یعنی استالین نیز از آنها بود؛ و بارها با لنین مشاجره کردهبود و حتا در اواخر عمر ِ لنین، چنان با او در افتاد که لنین در دو نامهی رسمی که رونوشتشان را به اعضای کمیتهی مرکزی حزب نیز فرستاد، کلیهی روابطش را با استالین قطع و ادامهاش را منوط به عذرخواهی رسمی استالین نمود. پس، مشاجرههای پیشین با لنین، یا پیروینکردن از وصایای لنین نبود که نابودی گارد انقلابی لنینی را فراهم ساخت، چرا که خود لنین از بزرگترین مخالفانِ خودش بود، و در طول بیستوچند سال زندگی و مبارزهی تئوریک و سیاسی، بارها در داشتهها و دانستههای خویش تجدید نظر کردهبود، که اگر غیر از این بود، آن رهبر ِ یکّهی باهوش ِ دوران نمیبود. آنچه اتفاق افتاد، تبدیل نوشتههای لنین به مجموعهای از دُگمها بود، با هدف ایجاد جامعهای یکدست، یکرنگ، مطیع، همیشهموافق و مقلّد. پس، نفس ِ گفتههای لنین اصلاً اهمیتی نداشت. مهم، حفظ قدرت مطلق به استناد «حضور زندهی مسیحایی» پیکر مسخشده و مثلهشدهی او بود!
در طی سالهای حاکمیت استالین و بعدها خروشچف و... والاترین آرمانهای بشری که در قرن نوزده و بیست در قالب «سوسیالیسم ِ مارکسی» تئوریزه و پراکتیزه شدهبود فدای ناسیونالیسم توسعهطلبانهی روس گردید و پاکترین و پاکباختهترین وفرهیختهترین جانهای عدالتخواه که در اقصی نقاط جهان به احزاب کمونیست پیوستهبودند قربانی ِ آن گردیدند و آبروی عظیم جنبش سوسیالیسم جهانی بر باد رفت. در بحبوحهی سالهای جنگ جهانی و پس از کشتار انترناسیونالیستها و لنینیستها، استالین که دیگر خیالش از هر سو آسودهشدهبود و به اتحاد با امپریالیستهای استعمارگر پیوسته بود، تنها با یک نامهی چند خطی انترناسیونال سوم را هم منحل کرد و سرود انترناسیونال را (که تا آن زمان سرود ملی اتحاد شوروی بود) منسوخ کرد و به جایش سرودی ملیگرایانه گذاشت تا با دادن چراغ سبز به جهان سرمایهداری و بیخطرنشان دادن سوسیالیسمش وارد بازی ِ امپریالستها گردد. چنانکه چند سال پیشتر نیز از راهی و دری دیگر وارد شده و با قربانیکردن کمونیستهای آلمانی و جنبش کارگری آلمان، با امپریالیسم آلمان هیتلری پیمان دوستی بسته و بعد از نارو خوردن از هیتلر و بهباددادن بخش اعظم سرزمین و سرمایه و مردم شوروی، تنها از روی ناچاری با مستعمرهچیهای انگلیس و فرانسه و نهایتاً امپریالیسم نوظهور امریکا وارد اتحاد و تقسیم دوبارهی جهان گردید.👇👇👇👇
👆👆👆
در همهی آن سالها و سالهای پسااستالینی، مومیایی ِ لنین، پرچم ریا و تزویر امپراتوری ِ روس در فریب دادن و به انحراف کشاندن ِ آزادیخواهان و عدالتجویان جهان بود. در اواسط ، دههی سی، استالین از چند نویسندهی غربی دعوت کردهبود تا مومیایی «لنین» را از نزدیک ببینند. یکی از این نویسندگان، بیوگرافینویس لنین، «لویی فیشر» بود که بعدها نوشت: «آنچه که ما دیدیم مجسمهای مومی نبود. لنین بود: بتشکن، خودش، بت شده بود!»
خبر پایانگرفتن قریبالوقوع مضحکهی سیرک استالینی نمایش مومیایی «لنین» خبر مهمی برای جنبش سوسیالیستی است. پیکر خسته و فرسودهی این رفیق را دفن کنید: مگر خود او پایان دوران خدایان را اعلام نکرده بود؟
خالد رسولپور✍️
@amookhtan
در همهی آن سالها و سالهای پسااستالینی، مومیایی ِ لنین، پرچم ریا و تزویر امپراتوری ِ روس در فریب دادن و به انحراف کشاندن ِ آزادیخواهان و عدالتجویان جهان بود. در اواسط ، دههی سی، استالین از چند نویسندهی غربی دعوت کردهبود تا مومیایی «لنین» را از نزدیک ببینند. یکی از این نویسندگان، بیوگرافینویس لنین، «لویی فیشر» بود که بعدها نوشت: «آنچه که ما دیدیم مجسمهای مومی نبود. لنین بود: بتشکن، خودش، بت شده بود!»
خبر پایانگرفتن قریبالوقوع مضحکهی سیرک استالینی نمایش مومیایی «لنین» خبر مهمی برای جنبش سوسیالیستی است. پیکر خسته و فرسودهی این رفیق را دفن کنید: مگر خود او پایان دوران خدایان را اعلام نکرده بود؟
خالد رسولپور✍️
@amookhtan
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴کشف جدید مریخنورد «کنجکاوی» ناسا: نشانههایی از گذشته گرم و مرطوب سیاره سرخ
مادهای معدنی به نام سیدریت که بهطور فراوان در سنگهای حفاریشده توسط مریخنورد ناسا یافت شده، شواهد تازهای از گذشته گرم و مرطوب مریخ ارائه میدهد؛ زمانی که این سیاره دارای دریاچهها، رودخانهها و احتمالاً شرایط مناسب برای زندگی میکروبی بوده است.
مریخنورد «کنجکاوی» (کیوریاسیتی) که در سال ۲۰۱۲ بر سطح مریخ فرود آمد تا بررسی کند آیا این سیاره تاکنون شرایط لازم برای میزبانی از حیات میکروبی را داشته یا نه، موفق شد این ماده معدنی را در نمونههایی از سنگهایی که در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ از سه نقطه مختلف «دهانه گِیل» حفاری شده بودند، کشف کند. دهانه گیل یک حفره بزرگ ناشی از برخورد شهابسنگ است که در مرکز آن کوهی قرار دارد.
بیشتر بخوانید: https://l.euronews.com/py7
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴کشف جدید مریخنورد «کنجکاوی» ناسا: نشانههایی از گذشته گرم و مرطوب سیاره سرخ
مادهای معدنی به نام سیدریت که بهطور فراوان در سنگهای حفاریشده توسط مریخنورد ناسا یافت شده، شواهد تازهای از گذشته گرم و مرطوب مریخ ارائه میدهد؛ زمانی که این سیاره دارای دریاچهها، رودخانهها و احتمالاً شرایط مناسب برای زندگی میکروبی بوده است.
مریخنورد «کنجکاوی» (کیوریاسیتی) که در سال ۲۰۱۲ بر سطح مریخ فرود آمد تا بررسی کند آیا این سیاره تاکنون شرایط لازم برای میزبانی از حیات میکروبی را داشته یا نه، موفق شد این ماده معدنی را در نمونههایی از سنگهایی که در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ از سه نقطه مختلف «دهانه گِیل» حفاری شده بودند، کشف کند. دهانه گیل یک حفره بزرگ ناشی از برخورد شهابسنگ است که در مرکز آن کوهی قرار دارد.
بیشتر بخوانید: https://l.euronews.com/py7
@amookhtan
@amookhtan
🔴پزشکان در شهر ووهان چین اعلام کردند که کوچکترین و سبکترین قلب مصنوعی جهان را به یک پسر ۷ ساله پیوند زدند.
این قلب که ۴۵ گرم وزن دارد و قطر آن کمتر از سه سانتیمتر است، حدوداً نصف وزن کوچک ترین پمپ قلبی است که برای بزرگسالان استفاده میشود.
بیمارستان اعلام کرده است که این کودک از نارسایی پیشرفته قلبی رنج میبرد و این پیوند به او کمک خواهد کرد تا زمانی که یک قلب واقعی برای پیوند در دسترس قرار گیرد، زنده بماند.بی بی سی
@amookhtan
🔴پزشکان در شهر ووهان چین اعلام کردند که کوچکترین و سبکترین قلب مصنوعی جهان را به یک پسر ۷ ساله پیوند زدند.
این قلب که ۴۵ گرم وزن دارد و قطر آن کمتر از سه سانتیمتر است، حدوداً نصف وزن کوچک ترین پمپ قلبی است که برای بزرگسالان استفاده میشود.
بیمارستان اعلام کرده است که این کودک از نارسایی پیشرفته قلبی رنج میبرد و این پیوند به او کمک خواهد کرد تا زمانی که یک قلب واقعی برای پیوند در دسترس قرار گیرد، زنده بماند.بی بی سی
@amookhtan
@amookhtan
🔴اعتراضات گستردهی مردمی در کنیا و شکست «لایحهی مالیاتی»
✍️لطیف آدامز-جیمو ابیبت
اعتراضات گستردهی اخیر مردم کنیا موفق شد «لایحهی مالیاتی» را که قرار بود شرایط اقتصادی سخت فعلی را وخیمتر کند و فشار بیشتری بر طبقات کارگر وارد سازد، شکست دهد. رئیسجمهور ویلیام روتو که تنها اندکی بیش از یک سال در قدرت بوده، همراه با رژیم او بهطور کامل تحت سلطه سیاستهای نولیبرالی سرمایهداری صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، از جمله کاهش خدمات اجتماعی و حمله به معیشت مردم، قرار گرفتهاند. هزینهی زندگی برای شهروندان عادی بهطور چشمگیری افزایش یافته و طبقهی کارگر کنیا پیشاپیش با نرخ بالای تورم، بیکاری و افزایش قیمت نیازهای اساسی دستوپنجه نرم میکرد. مردم چارهای نداشتند جز اینکه با حضور گسترده در خیابانها نارضایتی خود را ابراز کنند و خواهان تغییر شوند. اعتراضات ضد مالیاتی شهرهای بزرگی همچون نایروبی، کیسومو، میگوری، کیسی و دیگر شهرها را به لرزه درآورد. نسل Z هفت روز اعتراض اعلام و لایحهی مالیاتی را قاطعانه رد کرد.
کارگران سراسر جهان با الهام از تصاویری که در شبکههای اجتماعی از تظاهرات گسترده و اشغال ساختمانهای دولتی منتشر شد، نظارهگر بودند. کمتر از ۴۸ ساعت بعد، روتو مجبور به عقبنشینی از لایحه شد. این اعتراضات نارضایتی فزایندهی کنیاییها را نسبت به سیاستهای اقتصادیای آشکار کرد که به نفع نخبگان ثروتمند و به زیان طبقهی کارگر و فقیر است.
موفقیت این اعتراضات یادآور قدرتمند این واقعیت است که تنها از طریق اقدام جمعی میتوان سیاستهای دولتی را تحت تأثیر قرار داد و از حقوق طبقهی کارگر دفاع کرد. مهمتر از آن، این اعتراضات نشان میدهد که تنها نیروی سازمانیافتهی طبقهی کارگر قادر است بهطور واقعی با سیاستهای نولیبرالی سرمایهداری رئیسجمهور ویلیام روتو مقابله کرده و سلطهی سرمایهی خصوصی داخلی و خارجی را بر منابع و ثروت کشور پایان دهد و آنها را در جهت تأمین نیازها و خواستههای مردم آزاد سازد. برای تحقق این هدف، برنامهی بدیل #سوسیالیستی در برابر سرمایهداری باید اساس حکمرانی قرار گیرد.
منبع:https://pecritique.com/?p=35361
@amookhtan
🔴اعتراضات گستردهی مردمی در کنیا و شکست «لایحهی مالیاتی»
✍️لطیف آدامز-جیمو ابیبت
اعتراضات گستردهی اخیر مردم کنیا موفق شد «لایحهی مالیاتی» را که قرار بود شرایط اقتصادی سخت فعلی را وخیمتر کند و فشار بیشتری بر طبقات کارگر وارد سازد، شکست دهد. رئیسجمهور ویلیام روتو که تنها اندکی بیش از یک سال در قدرت بوده، همراه با رژیم او بهطور کامل تحت سلطه سیاستهای نولیبرالی سرمایهداری صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، از جمله کاهش خدمات اجتماعی و حمله به معیشت مردم، قرار گرفتهاند. هزینهی زندگی برای شهروندان عادی بهطور چشمگیری افزایش یافته و طبقهی کارگر کنیا پیشاپیش با نرخ بالای تورم، بیکاری و افزایش قیمت نیازهای اساسی دستوپنجه نرم میکرد. مردم چارهای نداشتند جز اینکه با حضور گسترده در خیابانها نارضایتی خود را ابراز کنند و خواهان تغییر شوند. اعتراضات ضد مالیاتی شهرهای بزرگی همچون نایروبی، کیسومو، میگوری، کیسی و دیگر شهرها را به لرزه درآورد. نسل Z هفت روز اعتراض اعلام و لایحهی مالیاتی را قاطعانه رد کرد.
کارگران سراسر جهان با الهام از تصاویری که در شبکههای اجتماعی از تظاهرات گسترده و اشغال ساختمانهای دولتی منتشر شد، نظارهگر بودند. کمتر از ۴۸ ساعت بعد، روتو مجبور به عقبنشینی از لایحه شد. این اعتراضات نارضایتی فزایندهی کنیاییها را نسبت به سیاستهای اقتصادیای آشکار کرد که به نفع نخبگان ثروتمند و به زیان طبقهی کارگر و فقیر است.
موفقیت این اعتراضات یادآور قدرتمند این واقعیت است که تنها از طریق اقدام جمعی میتوان سیاستهای دولتی را تحت تأثیر قرار داد و از حقوق طبقهی کارگر دفاع کرد. مهمتر از آن، این اعتراضات نشان میدهد که تنها نیروی سازمانیافتهی طبقهی کارگر قادر است بهطور واقعی با سیاستهای نولیبرالی سرمایهداری رئیسجمهور ویلیام روتو مقابله کرده و سلطهی سرمایهی خصوصی داخلی و خارجی را بر منابع و ثروت کشور پایان دهد و آنها را در جهت تأمین نیازها و خواستههای مردم آزاد سازد. برای تحقق این هدف، برنامهی بدیل #سوسیالیستی در برابر سرمایهداری باید اساس حکمرانی قرار گیرد.
منبع:https://pecritique.com/?p=35361
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
807. عصر فئوداليسم به عصر زمينداري هم معروف است، چون در اين عصر وسيلهي اصلي توليد که در مالکيت طبقه حاکمه و فئودالها بود، زمين (زراعت، باغ، مراتع) بود. در آن عصر عنوان اين زمينها که در دست طبقه حاکمه بود، به چه نامي خوانده ميشدند؟
808.مارکس جايي نوشته: «آگاهي انسان سازندهي وجودش نبوده بلکه برعکس وجود اجتماعي اوست که آگاهياش را معين ميسازد.» آيا مارکس در جمله بالا، نقش فعال انسان در تغيير محيط (سازنده و يا مخرب) را ناديده گرفته است؟ (شکلک لامپ را باز کنید)
Anonymous Quiz
76%
1.خيرمحيط،انسان وآگاهي اورا ميسازدوتحت تاثير متقابل ديالکتيک حرکت،انسان نيزمحيط خود راتغيير ميدهد.
24%
2. بله. مارکس بيان داشته فقط « هستي اجتماعي آنها هست که آگاهيشان را تعيين مينمايد.»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴رفتار اجتماعی جمعی جالب و بینظیری که هممحلهيیها در میشیگان آمریکا انجام داد:
🔹ساکنان یک محله در میشیگان به یک کتابفروشی محلی کمک کردند تا هزاران کتاب خود را دست به دست به یک ویترین فروشگاه جدید در حدود یک خیابان پایینتر منتقل کند.
@amookhtan
🔹ساکنان یک محله در میشیگان به یک کتابفروشی محلی کمک کردند تا هزاران کتاب خود را دست به دست به یک ویترین فروشگاه جدید در حدود یک خیابان پایینتر منتقل کند.
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاریخی
@amookhtan
🔴 «بانک براي افزايش ثروت ملي معجزه نميکند، فقط ميتواند به کمک عمليات خيلي پيش پا فتاده ارزش پول خود را کاهش دهد. با اين کاهش ارزش پول، يک فلج ناگهاني در توليد پيدا ميشود!»
@amookhtan
✍️ #کارل_مارکس؛ 📚 #گروندريسه جلد يکم؛ ص51ترجمه باقر پرهام و احمد تدين، انتشارات آگاه، تهران 1362
@amookhtan
🔴 «بانک براي افزايش ثروت ملي معجزه نميکند، فقط ميتواند به کمک عمليات خيلي پيش پا فتاده ارزش پول خود را کاهش دهد. با اين کاهش ارزش پول، يک فلج ناگهاني در توليد پيدا ميشود!»
@amookhtan
✍️ #کارل_مارکس؛ 📚 #گروندريسه جلد يکم؛ ص51ترجمه باقر پرهام و احمد تدين، انتشارات آگاه، تهران 1362
@amookhtan
🔴دانشمندان درباره آلودگی حدود ۱۵درصد زمینهای کشاورزی دنیا با #فلزات_سمی هشدار دادهاند.
در پژوهشی جدید که از سوی "انجمن پیشرفت علوم آمریکا" (AAAS) انجام شده و در مجله Science منتشر شده، آمده است حدود یک ششم از زمینهای کشاورزی در دنیا به فلزات سنگین سمی آلوده شدهاند.
به گواه این تحقیق، سلامتی یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفر که در مناطق آلوده زندگی میکنند، در معرض خطر است.
دادهها نشان میدهند بین ۱۴٪ تا ۱۷٪ از زمینهای کشاورزی در دنیا، حدود ۲۴۲ میلیون هکتار، به حداقل یک فلز سمی از جمله آرسنیک، کادمیوم، کبالت، کروم، مس، نیکل یا سرب آلوده شدهاند. این آلودگیها بالاتر از آستانههای ایمنی کشاورزی و سلامت جهانی ارزیابی شدهاند.
با توجه به توزیع جمعیت جهانی، مطالعه جدید تخمین میزند بین ۹۰۰ میلیون تا ۱.۴ میلیارد نفر در مناطق پرخطر در سراسر جهان زندگی میکنند.
پیشتر موضوع واردات برنجهای آلوده به #آرسنیک از هند و همچنین مرغ آلوده به #رادیو_اکتیو از بلاروس در رسانههای ایران خبرساز شده بود. مقامهای جهاد کشاورزی و سازمان دامپزشکی هر دو مورد را رد کردهاند.
لیز رایلات، زیستشناس دانشگاه یورک، در گفتوگویی با روزنامه "گاردین" درباره آلودگی زمینهای کشاورزی گفت: «این عناصر که اغلب به طور کلی #فلزات_سنگین خوانده میشوند، باعث ایجاد طیف وسیعی از مشکلات ویرانگر تندرستی؛ از جمله ضایعات پوستی، کاهش عملکرد اعصاب و اندامها و سرطانها در انسان میشوند.»
آلودگی خاک با فلزات سمی بر اثر فعالیت طبیعی و همینطور ناشی از دخالت انسانی ایجاد میشود. خاک آلوده اکوسیستم انسان و سایر موجودات زنده را آلوده میکند. این آلودگی علاوه بر کاهش بازده محصولات کشاورزی، آب و غذایی که میخوریم را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. از آنجایی که حیواناتی که منابع گوشتی انسان را تامین میکنند ممکن است از منابع کشاورزی آلوده تغذیه کنند، غذایی که سر سفره ما میآید میتواند آلوده به فلزات سنگین باشد. فلزات سمی میتوانند دههها پس از ورود آلودگی به خاک باقی بمانند.
در پی افزایش تقاضای جهانی برای فلزات کلیدی مانند لیتیوم و کبالت، دانشمندان هشدار دادهاند آلودگی خاک با فلزات سنگین احتمالاً تشدید خواهد شد.
آنها همچنین در مورد لزوم افزایش زیرساختها برای انرژیهای تجدیدپذیر و مقابله با تغییرات اقلیمی تاکید
@amookhtan
🔴دانشمندان درباره آلودگی حدود ۱۵درصد زمینهای کشاورزی دنیا با #فلزات_سمی هشدار دادهاند.
در پژوهشی جدید که از سوی "انجمن پیشرفت علوم آمریکا" (AAAS) انجام شده و در مجله Science منتشر شده، آمده است حدود یک ششم از زمینهای کشاورزی در دنیا به فلزات سنگین سمی آلوده شدهاند.
به گواه این تحقیق، سلامتی یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفر که در مناطق آلوده زندگی میکنند، در معرض خطر است.
دادهها نشان میدهند بین ۱۴٪ تا ۱۷٪ از زمینهای کشاورزی در دنیا، حدود ۲۴۲ میلیون هکتار، به حداقل یک فلز سمی از جمله آرسنیک، کادمیوم، کبالت، کروم، مس، نیکل یا سرب آلوده شدهاند. این آلودگیها بالاتر از آستانههای ایمنی کشاورزی و سلامت جهانی ارزیابی شدهاند.
با توجه به توزیع جمعیت جهانی، مطالعه جدید تخمین میزند بین ۹۰۰ میلیون تا ۱.۴ میلیارد نفر در مناطق پرخطر در سراسر جهان زندگی میکنند.
پیشتر موضوع واردات برنجهای آلوده به #آرسنیک از هند و همچنین مرغ آلوده به #رادیو_اکتیو از بلاروس در رسانههای ایران خبرساز شده بود. مقامهای جهاد کشاورزی و سازمان دامپزشکی هر دو مورد را رد کردهاند.
لیز رایلات، زیستشناس دانشگاه یورک، در گفتوگویی با روزنامه "گاردین" درباره آلودگی زمینهای کشاورزی گفت: «این عناصر که اغلب به طور کلی #فلزات_سنگین خوانده میشوند، باعث ایجاد طیف وسیعی از مشکلات ویرانگر تندرستی؛ از جمله ضایعات پوستی، کاهش عملکرد اعصاب و اندامها و سرطانها در انسان میشوند.»
آلودگی خاک با فلزات سمی بر اثر فعالیت طبیعی و همینطور ناشی از دخالت انسانی ایجاد میشود. خاک آلوده اکوسیستم انسان و سایر موجودات زنده را آلوده میکند. این آلودگی علاوه بر کاهش بازده محصولات کشاورزی، آب و غذایی که میخوریم را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. از آنجایی که حیواناتی که منابع گوشتی انسان را تامین میکنند ممکن است از منابع کشاورزی آلوده تغذیه کنند، غذایی که سر سفره ما میآید میتواند آلوده به فلزات سنگین باشد. فلزات سمی میتوانند دههها پس از ورود آلودگی به خاک باقی بمانند.
در پی افزایش تقاضای جهانی برای فلزات کلیدی مانند لیتیوم و کبالت، دانشمندان هشدار دادهاند آلودگی خاک با فلزات سنگین احتمالاً تشدید خواهد شد.
آنها همچنین در مورد لزوم افزایش زیرساختها برای انرژیهای تجدیدپذیر و مقابله با تغییرات اقلیمی تاکید
@amookhtan