Amir Pouria
یادداشت امیر پوریا دربارهی خبر اعلام فهرست سینماگران ممنوعالکار توسط وزارت ارشاد @amiropouria متن در ادامه میآید 👇
آیا فرقی میکند که این خبر را محمد خزاعی حالا اعلام کرده یا یکی از مدیران قبلی سازمان سینمایی در گذشته اعلام میکرد؟ یا موقعی که هنوز سازمان سینمایی تشکیل نشده بود، یکی از دارندگان عنوان معاونت سینمایی وزارت ارشاد، به جای آن همه ممنوعیت آشکار که انکارش میکردند، میآمد و در انظار، اعلام میکرد؟
واقعیت عجیب این است که انواع این گونه سِمَتها در مديريت دولتی سینما در ایران، افراد را از هر چیزی تحت عنوان فردیت، تهی میکند. حرفهایشان، جهتگیریهايشان و جالب آن که حتی واژگانشان عین هم میشوند. همه میخواهند "به موضوع ورود کنند" یا "در این راستا اقدام کنند"! وقتی محمود اربابی مدیر اداره نظارت و ارزشیابی بود، در یک برنامهی رادیویی و همچنین در مجلهی "مردم و جامعه" با او مناظرهای کردم در باب دامنهی مدیریتش یعنی سانسور. میگفت در کلاسهایش در دانشگاه صدا و سیما، فیلمی مثل "سنتوری" را که توقیف شده، نمایش میدهد. پرسیدم یعنی به دانشجویان نشانش میدهید تا ادب از بیادبان (به تعبیر ارشاد) بیاموزند و این جوری فیلم نسازند؟ گفت نه، به عنوان فیلمی که استانداردهای خوبی دارد نمایشش میدهم!
وقتی فردی تا این حد از نظر شخصی خودش دور میشود و به اقتضای میز و مقامش عمل میکند، چه فرقی میکند که در دورهی مديريت او چه رخ دهد؟ فیلمی که از دیدشان باید توقیف شود، فردی که در نظرشان کار عیبی کرده و باید جیز شود، خواهد شد؛ هر کسی که مدیر است، باشد. فرقی نخواهد کرد.
همان طور که اعلامش هم نه تنها به قانونمندی یا شفافیت ربطی ندارد، بلکه درست مترادف است با رسمیت بخشیدن به قیممآبی و تصور آقابالاسری که البته نه تنها تازگی ندارد؛ بلکه اساساً در خود واژهی "ارشاد" که در نام این وزارتخانه به دُم ِ فرهنگ بدل شده، نهفته است. از روز اول بوده و این اعلامها چیز جدیدی را آشکار نمیکند.
پینوشت: چه تلخ و مضحک است که چند صد نفر سینماگر، بلکه هم بیشتر، باید مننظر بنشینند تا چنین فهرست سیاهی اعلام شود و بعد که دیدند نام خودشان در آن نیست، دست به آسمان ببرند و شکر بگويند!
@amiropouria
#سازمان_سینمایی #سانسور #توقیف #ممنوع_الکاری
آیا فرقی میکند که این خبر را محمد خزاعی حالا اعلام کرده یا یکی از مدیران قبلی سازمان سینمایی در گذشته اعلام میکرد؟ یا موقعی که هنوز سازمان سینمایی تشکیل نشده بود، یکی از دارندگان عنوان معاونت سینمایی وزارت ارشاد، به جای آن همه ممنوعیت آشکار که انکارش میکردند، میآمد و در انظار، اعلام میکرد؟
واقعیت عجیب این است که انواع این گونه سِمَتها در مديريت دولتی سینما در ایران، افراد را از هر چیزی تحت عنوان فردیت، تهی میکند. حرفهایشان، جهتگیریهايشان و جالب آن که حتی واژگانشان عین هم میشوند. همه میخواهند "به موضوع ورود کنند" یا "در این راستا اقدام کنند"! وقتی محمود اربابی مدیر اداره نظارت و ارزشیابی بود، در یک برنامهی رادیویی و همچنین در مجلهی "مردم و جامعه" با او مناظرهای کردم در باب دامنهی مدیریتش یعنی سانسور. میگفت در کلاسهایش در دانشگاه صدا و سیما، فیلمی مثل "سنتوری" را که توقیف شده، نمایش میدهد. پرسیدم یعنی به دانشجویان نشانش میدهید تا ادب از بیادبان (به تعبیر ارشاد) بیاموزند و این جوری فیلم نسازند؟ گفت نه، به عنوان فیلمی که استانداردهای خوبی دارد نمایشش میدهم!
وقتی فردی تا این حد از نظر شخصی خودش دور میشود و به اقتضای میز و مقامش عمل میکند، چه فرقی میکند که در دورهی مديريت او چه رخ دهد؟ فیلمی که از دیدشان باید توقیف شود، فردی که در نظرشان کار عیبی کرده و باید جیز شود، خواهد شد؛ هر کسی که مدیر است، باشد. فرقی نخواهد کرد.
همان طور که اعلامش هم نه تنها به قانونمندی یا شفافیت ربطی ندارد، بلکه درست مترادف است با رسمیت بخشیدن به قیممآبی و تصور آقابالاسری که البته نه تنها تازگی ندارد؛ بلکه اساساً در خود واژهی "ارشاد" که در نام این وزارتخانه به دُم ِ فرهنگ بدل شده، نهفته است. از روز اول بوده و این اعلامها چیز جدیدی را آشکار نمیکند.
پینوشت: چه تلخ و مضحک است که چند صد نفر سینماگر، بلکه هم بیشتر، باید مننظر بنشینند تا چنین فهرست سیاهی اعلام شود و بعد که دیدند نام خودشان در آن نیست، دست به آسمان ببرند و شکر بگويند!
@amiropouria
#سازمان_سینمایی #سانسور #توقیف #ممنوع_الکاری