Amir Pouria
امروز که ۲۸ بهمن است بعد از اتفاقات بزرگ و شجاعانهی ۲۷ بهمن، کجا ایستادهایم؟ از برلین تا تهران، برای ایران @amiropouria یادداشت امیر پوریا در ادامه میآید 👇
این روزها نه تنها از افراد صاحب منصب در نظام، بلکه حتی از کسانی که شوربختانه زمانی باعث پرفروش شدن کتابهای مثلاً انتقادی و سیاسی آنها شدیم (مثل اکبر گنجی) خواندیم که سر تعداد شرکتکنندههای راهپیمایی ضد۲۲بهمن در لسآنجلس، خودشان و ما را خفه کردند که " ۳۰۰۰ نفر بوده یا ۳۰۰۰۰ یا ۸۰۰۰۰ نفر "!
از هر مسئولی که تا بُن دندان، خود و نهادش را با ابزار تسلیحاتی و تبلیغاتی سرکوب اعتراضهای مردم، تجهیز کرده، شنیدیم که "اعتراضها تمام شده".
این که در دل و ذهنمان میخندیدیم یا حرص میخوردیم یا همزمان هر دو، بسته به حرفی که از قول و قلم هر کدامشان در میشد، فرق میکرد.
اما یک چیز را همه میدانستیم که بلاهت دیکتاتوری نمیگذارد آنها فهمش کنند: این که انقلاب ۱۴۰۱ علیه انقلاب ۵۷، سر ِ باز ایستادن ندارد. حتی اگر به سال بعد از ۱۴۰۱ بکشد. سادهلوحی ِ ژرفی میطلبد که کسانی گمان کنند خلوتی ِ کف ِ خیابان، لابد به معنای رضایت دادن مردم به تداوم این حکومت است. همه میدانیم که با فرو افتادن تمام پردههای بین مردم و حاکمیت اسلامی، هیچ چیز هرگز به پیش از ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ برنمیگردد. مردم، خشمگین، در فشار و در اوج حالت انزجار و تهوعی نسبت به رژیماند که حتی کلمهی "نارضایتی" برایش زیادی خفیف است.
به این ترتیب، برای ما که میبینیم حتی در روزهای سکوت خیابان، صدای فریاد مردم ایران چه طور جهان را از خود میآکند و چه قدر هر روز سختتر میشود فرد غیرایرانی پیدا کرد که نداند مردم ایران مترصد براندازی حکومت ۴۰ و چندسالهی بالای سرشان هستند، ماجرا این گونه نیست که جریان ظاهراً عادی در خیابانها به معنای عادی شدن اوضاع باشد.
اما با این وجود، اتفاق بزرگ ۲۷ شهریور و بازگشت مردم به خیابانها و شعار سر دادن در تهران و رشت و یزد و مشهد و اصفهان و تبریز و جوانرود و مهاباد و بروجرد و اهواز و خرمآباد و البته خیلی جاهای دیگر بلوچستان و کردستان که همواره در صف اول شجاعت بودهاند، همپای این همه تلاش بیرون از ایران برای اعلام خواستههای مردم، ارزش دارد. ارزشی عظیم و برابر با جان ارزشمند مردمی که بعد از تمام خبرهای تلخ اعدامها و بازداشتها، همچنان شجاعت تاریخی خود را در شهرهای مختلف ایران به رخ میکشند و به رساندن فریادشان به گوش دنیا توسط ایرانیهای بیرون، امید و اطمینان دارند.
حالا دیگر به طور عینی میشود دید که گاه در یک روز و شب، از برلین تا تهران، همه برای ایران از هر امکان و تریبون و تار صوتی خود برای ادامهی مسیر مبارزه، استفاده میکنند.
@amiropouria
#زن_زندگی_آزادی
#انقلاب۱۴۰۱
#انقلاب۵۷
#۲۷بهمن
#برلیناله
این روزها نه تنها از افراد صاحب منصب در نظام، بلکه حتی از کسانی که شوربختانه زمانی باعث پرفروش شدن کتابهای مثلاً انتقادی و سیاسی آنها شدیم (مثل اکبر گنجی) خواندیم که سر تعداد شرکتکنندههای راهپیمایی ضد۲۲بهمن در لسآنجلس، خودشان و ما را خفه کردند که " ۳۰۰۰ نفر بوده یا ۳۰۰۰۰ یا ۸۰۰۰۰ نفر "!
از هر مسئولی که تا بُن دندان، خود و نهادش را با ابزار تسلیحاتی و تبلیغاتی سرکوب اعتراضهای مردم، تجهیز کرده، شنیدیم که "اعتراضها تمام شده".
این که در دل و ذهنمان میخندیدیم یا حرص میخوردیم یا همزمان هر دو، بسته به حرفی که از قول و قلم هر کدامشان در میشد، فرق میکرد.
اما یک چیز را همه میدانستیم که بلاهت دیکتاتوری نمیگذارد آنها فهمش کنند: این که انقلاب ۱۴۰۱ علیه انقلاب ۵۷، سر ِ باز ایستادن ندارد. حتی اگر به سال بعد از ۱۴۰۱ بکشد. سادهلوحی ِ ژرفی میطلبد که کسانی گمان کنند خلوتی ِ کف ِ خیابان، لابد به معنای رضایت دادن مردم به تداوم این حکومت است. همه میدانیم که با فرو افتادن تمام پردههای بین مردم و حاکمیت اسلامی، هیچ چیز هرگز به پیش از ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ برنمیگردد. مردم، خشمگین، در فشار و در اوج حالت انزجار و تهوعی نسبت به رژیماند که حتی کلمهی "نارضایتی" برایش زیادی خفیف است.
به این ترتیب، برای ما که میبینیم حتی در روزهای سکوت خیابان، صدای فریاد مردم ایران چه طور جهان را از خود میآکند و چه قدر هر روز سختتر میشود فرد غیرایرانی پیدا کرد که نداند مردم ایران مترصد براندازی حکومت ۴۰ و چندسالهی بالای سرشان هستند، ماجرا این گونه نیست که جریان ظاهراً عادی در خیابانها به معنای عادی شدن اوضاع باشد.
اما با این وجود، اتفاق بزرگ ۲۷ شهریور و بازگشت مردم به خیابانها و شعار سر دادن در تهران و رشت و یزد و مشهد و اصفهان و تبریز و جوانرود و مهاباد و بروجرد و اهواز و خرمآباد و البته خیلی جاهای دیگر بلوچستان و کردستان که همواره در صف اول شجاعت بودهاند، همپای این همه تلاش بیرون از ایران برای اعلام خواستههای مردم، ارزش دارد. ارزشی عظیم و برابر با جان ارزشمند مردمی که بعد از تمام خبرهای تلخ اعدامها و بازداشتها، همچنان شجاعت تاریخی خود را در شهرهای مختلف ایران به رخ میکشند و به رساندن فریادشان به گوش دنیا توسط ایرانیهای بیرون، امید و اطمینان دارند.
حالا دیگر به طور عینی میشود دید که گاه در یک روز و شب، از برلین تا تهران، همه برای ایران از هر امکان و تریبون و تار صوتی خود برای ادامهی مسیر مبارزه، استفاده میکنند.
@amiropouria
#زن_زندگی_آزادی
#انقلاب۱۴۰۱
#انقلاب۵۷
#۲۷بهمن
#برلیناله
Amir Pouria
پاسخ لیلی فرهادپور، بازیگر فیلم «کیک محبوب من» به پرسش بابک غفوریآذر، خبرنگار رادیو فردا در نشست رسانهای این فیلم در جشنواره برلین درباره ارائه تصویری واقعی از یک زن در ایران بدون رعایت سانسور حجاب اجباری و نمایش تماس بدنی بازیگر زن با بازیگر مرد. @babakgha
فیلم "کیک محبوب من" ساختهی مریم مقدم و بهتاش صناعیها را فردا در دل بخش مسابقهی هفتاد و چهارمین فستیوال بینالمللی فیلم برلین خواهم دید. در پادکست "صدای کانون" کار کانون فیلمسازان مستقل ایران یا ایفما به آن خواهیم پرداخت اما فعلاً و در ابعاد یک اتفاق مهم رسانهای/فستیوالی، میخواهم بگویم لیلی فرهادپور همکار مطبوعاتی قدیمی ما و بازیگر زن نقش اصلی فیلم و اسماعیل محرابی بازیگر بزرگ و باسابقهی تئاتر و بعد تلویزیون و سینمای ما در جایگاه بازیگر مرد نقش اصلی فیلم، در پرفورمنس و حضورشان و خواندن متن بهتاش و مریم در غیاب خود آنها، عین دو گولّه عثّل (با تشدید حرف "سین" و تلفظ آن به شکل "ث") بودند و همچنان عثثثثلاند.
بین خودمان بماند، به اندازهی تماشای خود فیلم، برای اتفاق حاشیهای ِ دیگری مشتاقم: از قدیمها و از بسیاری همبازیان قدیمی محرابی - از منوچهر فرید بزرگ تا فردوس کاویانی فقید- شنیدهام که او استاد بیبدیل تقلید صدا و لحن استادش زندهیاد حمید سمندریان بوده. تا حدی که زندهیاد حمید لبخنده میگفت گاهی حرف زدن عادی خود محرابی هم با لحن و بیان سمندریان یکی شده بود! باید هر جور شده پررویی کنم و از آقای محرابی بخواهم سری به این عادت قدیمیاش بزند تا پرفورمنس او از سمندریان را ببینم و بشنوم.
اگر بخت، یارم شد و توانستم برای این اشتیاق که از خیلی سال پیش داشتهام، پاسخی بگیرم، حتماً برایتان تعریف خواهم کرد!
@amiropouria
#کیک_محبوب_من
#سینمای_مستقل
#مریم_مقدم
#بهتاش_صناعی_ها
#لی_لی_فرهادپور
#اسماعیل_محرابی
#حمید_سمندریان
#کانون_فیلمسازان_مستقل_ایران
#ایفما
#برلیناله
فیلم "کیک محبوب من" ساختهی مریم مقدم و بهتاش صناعیها را فردا در دل بخش مسابقهی هفتاد و چهارمین فستیوال بینالمللی فیلم برلین خواهم دید. در پادکست "صدای کانون" کار کانون فیلمسازان مستقل ایران یا ایفما به آن خواهیم پرداخت اما فعلاً و در ابعاد یک اتفاق مهم رسانهای/فستیوالی، میخواهم بگویم لیلی فرهادپور همکار مطبوعاتی قدیمی ما و بازیگر زن نقش اصلی فیلم و اسماعیل محرابی بازیگر بزرگ و باسابقهی تئاتر و بعد تلویزیون و سینمای ما در جایگاه بازیگر مرد نقش اصلی فیلم، در پرفورمنس و حضورشان و خواندن متن بهتاش و مریم در غیاب خود آنها، عین دو گولّه عثّل (با تشدید حرف "سین" و تلفظ آن به شکل "ث") بودند و همچنان عثثثثلاند.
بین خودمان بماند، به اندازهی تماشای خود فیلم، برای اتفاق حاشیهای ِ دیگری مشتاقم: از قدیمها و از بسیاری همبازیان قدیمی محرابی - از منوچهر فرید بزرگ تا فردوس کاویانی فقید- شنیدهام که او استاد بیبدیل تقلید صدا و لحن استادش زندهیاد حمید سمندریان بوده. تا حدی که زندهیاد حمید لبخنده میگفت گاهی حرف زدن عادی خود محرابی هم با لحن و بیان سمندریان یکی شده بود! باید هر جور شده پررویی کنم و از آقای محرابی بخواهم سری به این عادت قدیمیاش بزند تا پرفورمنس او از سمندریان را ببینم و بشنوم.
اگر بخت، یارم شد و توانستم برای این اشتیاق که از خیلی سال پیش داشتهام، پاسخی بگیرم، حتماً برایتان تعریف خواهم کرد!
@amiropouria
#کیک_محبوب_من
#سینمای_مستقل
#مریم_مقدم
#بهتاش_صناعی_ها
#لی_لی_فرهادپور
#اسماعیل_محرابی
#حمید_سمندریان
#کانون_فیلمسازان_مستقل_ایران
#ایفما
#برلیناله