درسی از «خانهٔ پدری» به عنوان دستاورد جانبی: فیلمی که نگران اسپویل نیست
یادداشتی از امیر پوریا
فیلم #خانه_پدری بالاخره بعد از نُه سال، اکران شده. بار قبلی در دی ماه نود و سه فقط چند سئانس اکران داشت و یک روزه از پردهٔ سینماها به زیرش کشیدند. سینماگران و فیلمسازان و منتقدان، هر یک واکنشی به جا توأم با استقبال از اکران فیلم داشته اند و عرایض و یادداشت بنده هم در زمینهٔ اهمیت مجوز اکران آن، شنبه (۴ آبان ۹۸) در #روزنامه_اعتماد خواهد آمد
.
اما فیلمها و هنرمندان اثرگذار، حتی در آن چه «دستاورد جانبی» کارشان به حساب می آید هم درس های به دردبخوری دارند. مانند «کاناپه»، فیلم توقیفی دیگری از #کیانوش_عیاری که تنها فیلم دههٔ نودی حاضر در ده فیلم محبوب ام از تاریخ سینمای ایران است و حادثهٔ بزرگ سینمای ایران در ثبت زندگی طبقهٔ متوسط شهری (در کنار فیلم های #اصغر_فرهادی و در مسیری جدا از آنها). فیلمی که حتی اگر هرگز اکران نشود باز دستاوردی مهم در تصویر زن ایرانی بعد از انقلاب در محیط خانه اش به جا گذاشته است
.
یکی از دستاوردهای جانبی شگفتانگیز «خانهٔ پدری» هم چالشی اساسی با این لوس-بازی رایج این سال ها در حساسیت نشان دادن نسبت به پدیدهٔ #اسپویل است. شاید تصور کنید مسئلهٔ توقیف بود که باعث شد همه بدانند در پارهٔ اول از پنج برش فیلم در پنج دوران مختلف چه اتفاق هولناکی می افتد. اما حتی پیش از باخبر شدن مردم از دلیل توقیف که این اتفاق را به تعبیر ضداسپویل ها «لو داد»، فیلمی که چنین پوستری دارد (عکس سمت چپ) ، از آشکار شدن این اتفاق به عنوان آغازگر تمام مسیر روایت، پرهیز نمی کند. در جلسهٔ گپ و نقدی، آقای عیاری خود می گفت که می داند فیلم بعد از این حادثهٔ اول، عناصر چندانی برای جذب و حفظ تماشاگر ندارد. اما مهم همین است که ما فقط به تماشای تاثیر یک اتفاق در چند نسل از یک خانواده می نشینیم؛ به نشانهٔ بلایی که تعصب و سنت با ادعای «غیرت»، بر سر صاحبان این ادعا، بر سر زن، مفهوم زنانگی و تاریخ زندگی خانوادگی در ایران و هر جای دیگر مدعی غیرت و تعصب آورده است. مهم، از پیش دانستن ِ آن حادثه که در همین پوستر هم فاش شده، نیست. مهم دیدن ِ ذره ذرهٔ اضمحلال چندین نسل یک خانه بر اثر پی بردن به آن است.
به این اعتبار، حتی نوع اعلام و معرفی و تبلیغ این فیلم و نترسیدن از - به قول دوستان نُنُر، #خطر_اسپویل، درسی برای شیوهٔ روایت در سینماست. درسی که استاد اولیه اش، #آلفرد_هیچکاک بود که اغلب با «دست ِ باز» با تماشاگرش بازی می کرد. بیراه نیست که عکس بزرگی از او بر دیوار خانهٔ محمود (جهانگیر الماسی) شخصیت اصلی فیلم مسحورکنندهٔ #شبح_کژدم عیاری نشسته بود (عکس سمت راست)
@amiropouria
یادداشتی از امیر پوریا
فیلم #خانه_پدری بالاخره بعد از نُه سال، اکران شده. بار قبلی در دی ماه نود و سه فقط چند سئانس اکران داشت و یک روزه از پردهٔ سینماها به زیرش کشیدند. سینماگران و فیلمسازان و منتقدان، هر یک واکنشی به جا توأم با استقبال از اکران فیلم داشته اند و عرایض و یادداشت بنده هم در زمینهٔ اهمیت مجوز اکران آن، شنبه (۴ آبان ۹۸) در #روزنامه_اعتماد خواهد آمد
.
اما فیلمها و هنرمندان اثرگذار، حتی در آن چه «دستاورد جانبی» کارشان به حساب می آید هم درس های به دردبخوری دارند. مانند «کاناپه»، فیلم توقیفی دیگری از #کیانوش_عیاری که تنها فیلم دههٔ نودی حاضر در ده فیلم محبوب ام از تاریخ سینمای ایران است و حادثهٔ بزرگ سینمای ایران در ثبت زندگی طبقهٔ متوسط شهری (در کنار فیلم های #اصغر_فرهادی و در مسیری جدا از آنها). فیلمی که حتی اگر هرگز اکران نشود باز دستاوردی مهم در تصویر زن ایرانی بعد از انقلاب در محیط خانه اش به جا گذاشته است
.
یکی از دستاوردهای جانبی شگفتانگیز «خانهٔ پدری» هم چالشی اساسی با این لوس-بازی رایج این سال ها در حساسیت نشان دادن نسبت به پدیدهٔ #اسپویل است. شاید تصور کنید مسئلهٔ توقیف بود که باعث شد همه بدانند در پارهٔ اول از پنج برش فیلم در پنج دوران مختلف چه اتفاق هولناکی می افتد. اما حتی پیش از باخبر شدن مردم از دلیل توقیف که این اتفاق را به تعبیر ضداسپویل ها «لو داد»، فیلمی که چنین پوستری دارد (عکس سمت چپ) ، از آشکار شدن این اتفاق به عنوان آغازگر تمام مسیر روایت، پرهیز نمی کند. در جلسهٔ گپ و نقدی، آقای عیاری خود می گفت که می داند فیلم بعد از این حادثهٔ اول، عناصر چندانی برای جذب و حفظ تماشاگر ندارد. اما مهم همین است که ما فقط به تماشای تاثیر یک اتفاق در چند نسل از یک خانواده می نشینیم؛ به نشانهٔ بلایی که تعصب و سنت با ادعای «غیرت»، بر سر صاحبان این ادعا، بر سر زن، مفهوم زنانگی و تاریخ زندگی خانوادگی در ایران و هر جای دیگر مدعی غیرت و تعصب آورده است. مهم، از پیش دانستن ِ آن حادثه که در همین پوستر هم فاش شده، نیست. مهم دیدن ِ ذره ذرهٔ اضمحلال چندین نسل یک خانه بر اثر پی بردن به آن است.
به این اعتبار، حتی نوع اعلام و معرفی و تبلیغ این فیلم و نترسیدن از - به قول دوستان نُنُر، #خطر_اسپویل، درسی برای شیوهٔ روایت در سینماست. درسی که استاد اولیه اش، #آلفرد_هیچکاک بود که اغلب با «دست ِ باز» با تماشاگرش بازی می کرد. بیراه نیست که عکس بزرگی از او بر دیوار خانهٔ محمود (جهانگیر الماسی) شخصیت اصلی فیلم مسحورکنندهٔ #شبح_کژدم عیاری نشسته بود (عکس سمت راست)
@amiropouria