Amir Pouria
دربارهی انصراف ندادنهای داخلی و انصراف دادن از جشنوارهای خارجی بدون هیچ گونه انتقاد و اعتراض @amiropouria یادداشت امیر پوریا در ادامه میآید 👇
یادداشتی از امیر پوریا دربارهی مفهوم شرکت در جشنوارههای دولتی در روزهای کشتار مردم در خیابانها
خیلی وقتها چند تصویر از یک موضوع رو انتخاب میکنیم تا پُستی با چند عکس به اشتراک بذاریم. اما نمیدونیم کدوم عکس رو اول بياريم. در مورد این پُست مربوط به انصراف ندادنها از سی و نهمین جشنوارهی فیلم کوتاه تهران، من آخرش تصمیم گرفتم یک عکس دیگه مربوط به انصراف دادن از یک جشنوارهی دیگه رو به عنوان عکس اول بیارم.
اصرار و صورت بسیجیسان ِ مهدی آذرپندار دبیر جشنوارهی کوتاه که میخواست در مسیر خوشخدمتی و تجدید بیعت با حاکمیت و ولایت مطلقه، هر جور شده جشنواره رو برگزار کنه؛ دو نشست با حضور دو فیلمساز که بسیاری از ما تصور میکردیم در "من ترانه پانزده سال دارم" و در "شوکران"، برخی حقوق انسانی و عاطفی و اجتماعی زنان براشون مهمه اما همزمان با سوگ و خشم همگانی مردم ایران از ضرب و شتم و کشتار زنان، پشت تریبون همین جشنوارهی دولتی رفتند، متن خبر و عبارات خدمتگزارانهی دو خبرگزاری حکومتی (هنر آنلاین و پانا) دربارهی این جشنواره، همه میتونست برای عکس اول مناسب باشه. اون هم در حالی که در برنامهی روز اولش اسم هر فیلمی رو دیدم، به نظرم آشنا بود چون یادم اومد که متن انصراف سازندهش از جشنواره رو به تازگی خوندم. [به زور نمایش دادن فیلمها در جشنوارههای دولتی داخلی با وجود انصراف فیلمساز که حتی در مورد مسعود کیمیایی هم اتفاق افتاده، خودش حکایتی بس استثنایی در تاریخ سینمای دنیا به حساب میاد؛ ولی در سرزمین ِ اعترافات اجباری، خیلی برای کسی عجیب نیست!]
اما آخرش بر اثر شدت خشم و خندهی خودم از انصراف دیگری مربوط به داوری در جشنوارهای در کنیا، عکسش رو قبل از همه گذاشتم.
به نظرم این که فیلمسازی بابت وضعیت اینترنت در کشورش، از یه جشنوارهی خارجی انصراف بده و هیچ گلهای نداشته باشه، هیچ انتقاد و اعتراضی در اعلام انصرافش نیاره، هیچ اشارهای به دلیل قطع و ضعف اینترنت نکنه، انبوه مرگبار ضربهها و روی زمین انداختنها و بر سر مردم کوبیدنها و سر به جدول کوفتنها و یورش به مدارس و دانشگاهها و شلیک مستقیم به سر کودک و کشتار دختران و زنان و جوانان و ضرب و شتم پیرزن و پیرمرد که قراره با قطع اینترنت، پنهان بمونن، براش هیچ اهمیتی نداشته باشه، اون قدر خارقالعاده، باورنکردنی و همزمان، رودهبرکنندهست که از عکسهای دیگه، بیشتر به چنین واکنشی منجر میشه: 😳😳😳
@amiropouria
#تحریم_جشنواره
#سی_و_نهمین_جشنواره_فیلم_کوتاه_تهران
#مهدی_آذر_پندار
#رسول_صدرعاملی
#بهروز_افخمی
#علی_روئین_تن
#انصراف
#نه_به_محدودیت_اینترنت
#زندگی_نرمال
#زن_زندگی_آزادی
#سرکوب_اعتراضات
خیلی وقتها چند تصویر از یک موضوع رو انتخاب میکنیم تا پُستی با چند عکس به اشتراک بذاریم. اما نمیدونیم کدوم عکس رو اول بياريم. در مورد این پُست مربوط به انصراف ندادنها از سی و نهمین جشنوارهی فیلم کوتاه تهران، من آخرش تصمیم گرفتم یک عکس دیگه مربوط به انصراف دادن از یک جشنوارهی دیگه رو به عنوان عکس اول بیارم.
اصرار و صورت بسیجیسان ِ مهدی آذرپندار دبیر جشنوارهی کوتاه که میخواست در مسیر خوشخدمتی و تجدید بیعت با حاکمیت و ولایت مطلقه، هر جور شده جشنواره رو برگزار کنه؛ دو نشست با حضور دو فیلمساز که بسیاری از ما تصور میکردیم در "من ترانه پانزده سال دارم" و در "شوکران"، برخی حقوق انسانی و عاطفی و اجتماعی زنان براشون مهمه اما همزمان با سوگ و خشم همگانی مردم ایران از ضرب و شتم و کشتار زنان، پشت تریبون همین جشنوارهی دولتی رفتند، متن خبر و عبارات خدمتگزارانهی دو خبرگزاری حکومتی (هنر آنلاین و پانا) دربارهی این جشنواره، همه میتونست برای عکس اول مناسب باشه. اون هم در حالی که در برنامهی روز اولش اسم هر فیلمی رو دیدم، به نظرم آشنا بود چون یادم اومد که متن انصراف سازندهش از جشنواره رو به تازگی خوندم. [به زور نمایش دادن فیلمها در جشنوارههای دولتی داخلی با وجود انصراف فیلمساز که حتی در مورد مسعود کیمیایی هم اتفاق افتاده، خودش حکایتی بس استثنایی در تاریخ سینمای دنیا به حساب میاد؛ ولی در سرزمین ِ اعترافات اجباری، خیلی برای کسی عجیب نیست!]
اما آخرش بر اثر شدت خشم و خندهی خودم از انصراف دیگری مربوط به داوری در جشنوارهای در کنیا، عکسش رو قبل از همه گذاشتم.
به نظرم این که فیلمسازی بابت وضعیت اینترنت در کشورش، از یه جشنوارهی خارجی انصراف بده و هیچ گلهای نداشته باشه، هیچ انتقاد و اعتراضی در اعلام انصرافش نیاره، هیچ اشارهای به دلیل قطع و ضعف اینترنت نکنه، انبوه مرگبار ضربهها و روی زمین انداختنها و بر سر مردم کوبیدنها و سر به جدول کوفتنها و یورش به مدارس و دانشگاهها و شلیک مستقیم به سر کودک و کشتار دختران و زنان و جوانان و ضرب و شتم پیرزن و پیرمرد که قراره با قطع اینترنت، پنهان بمونن، براش هیچ اهمیتی نداشته باشه، اون قدر خارقالعاده، باورنکردنی و همزمان، رودهبرکنندهست که از عکسهای دیگه، بیشتر به چنین واکنشی منجر میشه: 😳😳😳
@amiropouria
#تحریم_جشنواره
#سی_و_نهمین_جشنواره_فیلم_کوتاه_تهران
#مهدی_آذر_پندار
#رسول_صدرعاملی
#بهروز_افخمی
#علی_روئین_تن
#انصراف
#نه_به_محدودیت_اینترنت
#زندگی_نرمال
#زن_زندگی_آزادی
#سرکوب_اعتراضات