Amir Pouria
یادداشتی از امیر پوریا دربارهی ویژگیها و تأثیرات مهم جایزهی زر امیرابراهیمی در کن هفتاد و پنجم: از "خودمون کنسلکالچر داشتیم" تا ایدهی "پرهیز از قضاوت" اصغر فرهادی @amiropouria متن در ادامه میمیآید👇
جایزهی زر امیرابراهیمی: وقتی کنسلکالچر مُد نبود!/ یادداشت امیر پوریا
یک: متن ورودی ِ خبر فرانس۲۴ در بازتاب خبر اهدای جایزهی دورهی هفتاد و پنجم جشنواره فیلم کن به زر امیرابراهیمی: "زر امیرابراهیمی بازیگر ایرانی که در پی یک کمپین/حرکت جمعی ِ مداخلهگرانه در روابط عاطفیاش، در تبعید به سر میبرد، با دریافت جایزهی بهترین بازیگر زن فستیوال کن در روز شنبه، شادمانه اشک ریخت".
از این جهت نقل میکنم که بگویم تا وقتی کلیگویی میکنیم و از محدودیتهای منجر به کوچ اجباری امیرابراهیمی حرف میزنیم، میتواند شامل حال هر همکار او شود. اما وقتی به مورد خاص او و آن چه برایش رخ داد، اشاره کنیم، ماجرای "قضاوت اخلاقی" و "برچسب زدن" به آدمها توسط جامعه به میان میآید که بر اثر عادت قضاوت و طرد آدمها در جامعهی قضاوتگر فارسیزبان، احتمال و خطرش بس گسترده است و پیش و بیش از همه، امیرابراهیمی را هدف حملهی خود قرار داد. ابتدا او را به آن همه رنج و احتمال خودکشی و بعد خوشبختانه مهاجرت و این روند منجر به بالندگی رساند.
دو. عبارت طنزآمیزی در شوخیهای نوشتاری محیط مجازی رایج است که میگوید خودمان چیزی را پیش از رواج جهانیاش داشتهایم. مُهر فساد اخلاقی زدن بر یک انسان، یک زن، آن هم بر اساس انتشار فیلمی خصوصی از رابطهی طبیعی و انسانی او با دوستپسرش، در جامعهی ایرانی سرعتی ورای سرعت نور داشت. با توجه به زمان وقوع آن که بیش از ۱۵ سال پیش است، با قطعیت میتوان گفت: "ما خودمون کنسلکالچر داشتیم، وقتی هنوز حتی کلمهش هیچ جای دنیا مُد نبود"!
سه. این قدمت در فرهنگ کنسل که طبعاً برخلاف بسیاری از انواع قدمت، هیچ افتخاری ندارد، در خیلی زمینههای قضاوت اخلاقی در جامعهی ما وجود داشته و دارد. نگرش گشت ارشاد از دهههای دور، در کلام انبوه مادران و مادربزرگهای ایرانی که معتقد بودند دختر تا پیش از "خونهی شووَر" نباید دست به ابرویش بزند، جاری بوده. آن چه جمهوری اسلامی از ابتدا با سؤال معروف کمیتهی دههی ۱۳۶۰ از جوانان یعنی "چه نسبتی با هم دارید؟" پایهگذاری کرد، عملاً در نگاه عموم که رابطهی دختر و پسر تا پیش از ازدواج را ناروا میدانستند، وجود داشت.
همسویی ِ شرمآور ِ قضاوت مردم و ممنوعیت توسط حکومت، مهمترین چیزیست که با استقبال از جایزهی امیرابراهیمی زیر سؤال میرود. چیزی که درک آن در هر لبخند و جملهی او حین دریافت جایزه، به خوبی آشکار است.
چهار. اصغر فرهادی، تنها فرد ایرانی ِ حاضر در هیأت داوران، نمیتوانسته در تبیین این شرایط و این قضاوت و طرد برای باقی اعضای ژوری، بیتأثیر باشد. به ویژه از این حیث که تعبیر "همدیگر را قضاوت نکنیم" در واکنش به فیلم "دربارهی الی" ساختهی او، به بخشی از تعابير متداول ادبیات عمومی طبقهی متوسط ایرانی بدل شد و ویژگی مشهور "پایان باز" که در محیط مجازی ما همواره به شوخی با فیلمهای فرهادی منجر میشود، اساساً از همین تلاش برای "پرهیز از قضاوت" و حق ندادن به یکی از طرفهای ماجرا سرچشمه گرفته است. در ردیابی مسیر منتهی به جایزهی امیرابراهیمی، آن چه گلشیفته فراهانی در توئیتهای پیش از مراسم اختتامیهی کن نوشت، نباید ناديده بماند. او به تبعات احتمالی هر جایزهای به فیلم "عنکبوت مقدس" برای عضو ایرانی ِ ژوری، اشاره کرد و اگر این ابراز نگرانی به نظرتان اغراقآمیز میآید، باز باید یادآوری کنم مدیریت دولتی سینما در ایران که خود را مصدر "ارشاد" مردم و سینماگران میداند، بعد از حضور فیلمسازی چون عباس کیارستمی در همین فستیوال، به دست دادن او با یک خانم (کاترین دونوو) روی سِن مراسم هم کار داشت؛ چه رسد به اعطای جایزه به بازیگری که همین سیستم، زمانی او را مفسد و مطرود دانسته بود.
بنابراین، همچنان باید تأکید و درک کنیم که جایزهی زر امیر ابراهیمی و استقبال از آن، فراتر از یک جایزهی بازیگری صرف است و برای ما قضاوتگران بیرحم و مطلقگرا میتواند به معنای پیشنهاد شعورمندی ِ اجتماعی در تَرک ِ فرهنگ کنسل باشد.
#زر_امیرابراهیمی #زر_امیر_ابراهیمی #زهرا_امیرابراهیمی #زهرا_امیر_ابراهیمی #جشنواره_فیلم_کن #جشنواره_کن #فستیوال_کن #فستیوال_فیلم_کن #جایزه_بازیگری #فرهنگ_کنسل #کنسل_کالچر #قضاوت #قضاوت_اخلاقی #گشت_ارشاد #کمیته #عنکبوت_مقدس #علی_عباسی #اصغر_فرهادی #گلشیفته_فراهانی #عباس_کیارستمی #وزارت_ارشاد #امیر_پوریا
@amiropouria
یک: متن ورودی ِ خبر فرانس۲۴ در بازتاب خبر اهدای جایزهی دورهی هفتاد و پنجم جشنواره فیلم کن به زر امیرابراهیمی: "زر امیرابراهیمی بازیگر ایرانی که در پی یک کمپین/حرکت جمعی ِ مداخلهگرانه در روابط عاطفیاش، در تبعید به سر میبرد، با دریافت جایزهی بهترین بازیگر زن فستیوال کن در روز شنبه، شادمانه اشک ریخت".
از این جهت نقل میکنم که بگویم تا وقتی کلیگویی میکنیم و از محدودیتهای منجر به کوچ اجباری امیرابراهیمی حرف میزنیم، میتواند شامل حال هر همکار او شود. اما وقتی به مورد خاص او و آن چه برایش رخ داد، اشاره کنیم، ماجرای "قضاوت اخلاقی" و "برچسب زدن" به آدمها توسط جامعه به میان میآید که بر اثر عادت قضاوت و طرد آدمها در جامعهی قضاوتگر فارسیزبان، احتمال و خطرش بس گسترده است و پیش و بیش از همه، امیرابراهیمی را هدف حملهی خود قرار داد. ابتدا او را به آن همه رنج و احتمال خودکشی و بعد خوشبختانه مهاجرت و این روند منجر به بالندگی رساند.
دو. عبارت طنزآمیزی در شوخیهای نوشتاری محیط مجازی رایج است که میگوید خودمان چیزی را پیش از رواج جهانیاش داشتهایم. مُهر فساد اخلاقی زدن بر یک انسان، یک زن، آن هم بر اساس انتشار فیلمی خصوصی از رابطهی طبیعی و انسانی او با دوستپسرش، در جامعهی ایرانی سرعتی ورای سرعت نور داشت. با توجه به زمان وقوع آن که بیش از ۱۵ سال پیش است، با قطعیت میتوان گفت: "ما خودمون کنسلکالچر داشتیم، وقتی هنوز حتی کلمهش هیچ جای دنیا مُد نبود"!
سه. این قدمت در فرهنگ کنسل که طبعاً برخلاف بسیاری از انواع قدمت، هیچ افتخاری ندارد، در خیلی زمینههای قضاوت اخلاقی در جامعهی ما وجود داشته و دارد. نگرش گشت ارشاد از دهههای دور، در کلام انبوه مادران و مادربزرگهای ایرانی که معتقد بودند دختر تا پیش از "خونهی شووَر" نباید دست به ابرویش بزند، جاری بوده. آن چه جمهوری اسلامی از ابتدا با سؤال معروف کمیتهی دههی ۱۳۶۰ از جوانان یعنی "چه نسبتی با هم دارید؟" پایهگذاری کرد، عملاً در نگاه عموم که رابطهی دختر و پسر تا پیش از ازدواج را ناروا میدانستند، وجود داشت.
همسویی ِ شرمآور ِ قضاوت مردم و ممنوعیت توسط حکومت، مهمترین چیزیست که با استقبال از جایزهی امیرابراهیمی زیر سؤال میرود. چیزی که درک آن در هر لبخند و جملهی او حین دریافت جایزه، به خوبی آشکار است.
چهار. اصغر فرهادی، تنها فرد ایرانی ِ حاضر در هیأت داوران، نمیتوانسته در تبیین این شرایط و این قضاوت و طرد برای باقی اعضای ژوری، بیتأثیر باشد. به ویژه از این حیث که تعبیر "همدیگر را قضاوت نکنیم" در واکنش به فیلم "دربارهی الی" ساختهی او، به بخشی از تعابير متداول ادبیات عمومی طبقهی متوسط ایرانی بدل شد و ویژگی مشهور "پایان باز" که در محیط مجازی ما همواره به شوخی با فیلمهای فرهادی منجر میشود، اساساً از همین تلاش برای "پرهیز از قضاوت" و حق ندادن به یکی از طرفهای ماجرا سرچشمه گرفته است. در ردیابی مسیر منتهی به جایزهی امیرابراهیمی، آن چه گلشیفته فراهانی در توئیتهای پیش از مراسم اختتامیهی کن نوشت، نباید ناديده بماند. او به تبعات احتمالی هر جایزهای به فیلم "عنکبوت مقدس" برای عضو ایرانی ِ ژوری، اشاره کرد و اگر این ابراز نگرانی به نظرتان اغراقآمیز میآید، باز باید یادآوری کنم مدیریت دولتی سینما در ایران که خود را مصدر "ارشاد" مردم و سینماگران میداند، بعد از حضور فیلمسازی چون عباس کیارستمی در همین فستیوال، به دست دادن او با یک خانم (کاترین دونوو) روی سِن مراسم هم کار داشت؛ چه رسد به اعطای جایزه به بازیگری که همین سیستم، زمانی او را مفسد و مطرود دانسته بود.
بنابراین، همچنان باید تأکید و درک کنیم که جایزهی زر امیر ابراهیمی و استقبال از آن، فراتر از یک جایزهی بازیگری صرف است و برای ما قضاوتگران بیرحم و مطلقگرا میتواند به معنای پیشنهاد شعورمندی ِ اجتماعی در تَرک ِ فرهنگ کنسل باشد.
#زر_امیرابراهیمی #زر_امیر_ابراهیمی #زهرا_امیرابراهیمی #زهرا_امیر_ابراهیمی #جشنواره_فیلم_کن #جشنواره_کن #فستیوال_کن #فستیوال_فیلم_کن #جایزه_بازیگری #فرهنگ_کنسل #کنسل_کالچر #قضاوت #قضاوت_اخلاقی #گشت_ارشاد #کمیته #عنکبوت_مقدس #علی_عباسی #اصغر_فرهادی #گلشیفته_فراهانی #عباس_کیارستمی #وزارت_ارشاد #امیر_پوریا
@amiropouria
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این بخش از حرفهای گلشیفته فراهانی در شبکهی سی.اِن.اِن باید جدا و ترجمه میشد.
جملهی آخرش باید طنینانداز میشد.
باید در ذهن هر کدام از ما دهها میلیون نفر که تا یادمان میآید، خودمان و بزرگترهایمان و بزرگترهای بزرگترهایمان از هر سال و روز عملکرد جمهوری اسلامی، گاه گلهمند و بعد هم بیزار بودهایم، جا بیفتد که این خیزش، جسم ناقصی برای این حاکمیت به جا گذاشته. بايد حاصل کوششهای این همه جوان و نوجوان این نسل و نسلهای دیگر را در آینهی توصیفی که او ارائه میدهد، باز ببینیم تا باورمان شود. تا امیدها از دست نرود. تا به سؤالات واهی از جنس "خب آخرش که چی؟"، محل نگذاریم و هر یک به هر شکلی که توانش را داریم، به مبارزه ادامه بدهیم.
@amiropouria
#زن_زندگی_آزادی
#گلشیفته
#گلشیفته_فراهانی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
این بخش از حرفهای گلشیفته فراهانی در شبکهی سی.اِن.اِن باید جدا و ترجمه میشد.
جملهی آخرش باید طنینانداز میشد.
باید در ذهن هر کدام از ما دهها میلیون نفر که تا یادمان میآید، خودمان و بزرگترهایمان و بزرگترهای بزرگترهایمان از هر سال و روز عملکرد جمهوری اسلامی، گاه گلهمند و بعد هم بیزار بودهایم، جا بیفتد که این خیزش، جسم ناقصی برای این حاکمیت به جا گذاشته. بايد حاصل کوششهای این همه جوان و نوجوان این نسل و نسلهای دیگر را در آینهی توصیفی که او ارائه میدهد، باز ببینیم تا باورمان شود. تا امیدها از دست نرود. تا به سؤالات واهی از جنس "خب آخرش که چی؟"، محل نگذاریم و هر یک به هر شکلی که توانش را داریم، به مبارزه ادامه بدهیم.
@amiropouria
#زن_زندگی_آزادی
#گلشیفته
#گلشیفته_فراهانی
#نه_به_جمهوری_اسلامی