Amir Pouria
دیالوگهای ناصر تقوایی و علی حاتمی در وصف ظلم حاکمان و رنج مردم این روزها همزمان با اعتراضات مردمی به تورم وحشتناک، پرکاربرد شده. یادداشت کوتاهی از امیر پوریا در توصیف تنها جلوهی اقتدار حاکمیت ۴۰ و اندی سال اخیر ایران @amiropouria متن در ادامه میآید 👇
این تصویر "ناخدا خورشید" ناصر تقوایی که این روزها و همزمان با اعتراضات مردمی به افزایش باورنکردنی قیمت کالاهای اساسی و مواد خوراکی بارها در محیط مجازی منتشر شده، یادآور دیالوگ معروف ناخدا در این سکانس است: "هیچ قانونی نیس که آدمیزاد ِ گشنه بخواد".
تصویر حسینقلی خان صدرالسلطنه در حال قربانی کردن از دل فیلم "حاجی واشنگتن" علی حاتمی هم تداعیکنندهی مونولوگ مشهور اوست با این مَطلَع: "باران رحمت از دولتی ِ سر ِ قبلهی عالَم است؛ سیل و زلزله از معصیت مردم". سکانسی که این روزها و شبها بر اثر انفجار مهیب تورم در ایران، بار دیگر در شبکههای اجتماعی پرکاربرد شده.
ظاهرش این است که داستان این فیلمها در سالهایی بسیار بسیار قبلتر از انقلاب ۵۷ و این اوضاع و این سالها میگذرد. اما چه اینها و چه هر فیلم محصول فرانسه، ایتالیا، اروپای شرقی یا آمریکای لاتین که به مشکلات زیستی در حکومتهای توتالیتر اشاره کند، هر جملهای که آدمها را به وجدانشان و زمامداران را به داوری ِ مردم واگذار کند، از سِر توماس مور "مردی برای تمام فصول" تا متون شکسپیر و فیلمهای کوروساوا یا کوستاگاوراس، برای ما و این مردم فقط و فقط رنجهای برخاسته از چهل و اندی سال حاکمیت کنونی ایران را به یاد میآورد.
این بزرگترین نقشیست که جمهوری اسلامی ایفا کرده و در آن با اقتدار میتازد: هر جلوهای از ظلم در هر دورهای از تاریخ را از سکه میاندازد و در گسترش ستم و سلطه، خود را بیجایگزین و بیمشابه، به رخ میکشد.
آن چه این روزها بسیاری شهرهای ایران را از شعارهای دردمندانهی مردم ِ به ستوه آمده، انباشته و دلها و سرها و جانهای بسیارتری را از بیم توقف حیات و معاششان به درد افکنده، دیگر مانند وقایع سال ۸۸ یک تسویهحساب سیاسی نیست. اینجا دیگر یورش به مردمی که بیم گرسنگی، آنها را به خیابان کشانده، شناعتی دون ِ وجود انسانی میطلبد؛ که گویا در وجود مأموران مطیع این مجموعهی جانستان، بهوفور یافت میشود.
این جا و در وصف اینها، کلام دیگری از علی حاتمی به یاد میآید: "به راستی چه نخبگاناند این خبرگان؛ که از هوای مایهی زندگی، مرگ میسازند. اینان از آن دسته کیمیاگراناند که طلا، مس میکنند!" (هزاردستان).
#اعتراضات۱۴۰۱ #اعتراضات_مردمی #اعتراضات_سراسری #جمهوری_اسلامی #انقلاب۵۷ #گرانی #تورم #ناخدا_خورشید #حاجی_واشنگتن #هزاردستان #ناصر_تقوایی #علی_حاتمی
این تصویر "ناخدا خورشید" ناصر تقوایی که این روزها و همزمان با اعتراضات مردمی به افزایش باورنکردنی قیمت کالاهای اساسی و مواد خوراکی بارها در محیط مجازی منتشر شده، یادآور دیالوگ معروف ناخدا در این سکانس است: "هیچ قانونی نیس که آدمیزاد ِ گشنه بخواد".
تصویر حسینقلی خان صدرالسلطنه در حال قربانی کردن از دل فیلم "حاجی واشنگتن" علی حاتمی هم تداعیکنندهی مونولوگ مشهور اوست با این مَطلَع: "باران رحمت از دولتی ِ سر ِ قبلهی عالَم است؛ سیل و زلزله از معصیت مردم". سکانسی که این روزها و شبها بر اثر انفجار مهیب تورم در ایران، بار دیگر در شبکههای اجتماعی پرکاربرد شده.
ظاهرش این است که داستان این فیلمها در سالهایی بسیار بسیار قبلتر از انقلاب ۵۷ و این اوضاع و این سالها میگذرد. اما چه اینها و چه هر فیلم محصول فرانسه، ایتالیا، اروپای شرقی یا آمریکای لاتین که به مشکلات زیستی در حکومتهای توتالیتر اشاره کند، هر جملهای که آدمها را به وجدانشان و زمامداران را به داوری ِ مردم واگذار کند، از سِر توماس مور "مردی برای تمام فصول" تا متون شکسپیر و فیلمهای کوروساوا یا کوستاگاوراس، برای ما و این مردم فقط و فقط رنجهای برخاسته از چهل و اندی سال حاکمیت کنونی ایران را به یاد میآورد.
این بزرگترین نقشیست که جمهوری اسلامی ایفا کرده و در آن با اقتدار میتازد: هر جلوهای از ظلم در هر دورهای از تاریخ را از سکه میاندازد و در گسترش ستم و سلطه، خود را بیجایگزین و بیمشابه، به رخ میکشد.
آن چه این روزها بسیاری شهرهای ایران را از شعارهای دردمندانهی مردم ِ به ستوه آمده، انباشته و دلها و سرها و جانهای بسیارتری را از بیم توقف حیات و معاششان به درد افکنده، دیگر مانند وقایع سال ۸۸ یک تسویهحساب سیاسی نیست. اینجا دیگر یورش به مردمی که بیم گرسنگی، آنها را به خیابان کشانده، شناعتی دون ِ وجود انسانی میطلبد؛ که گویا در وجود مأموران مطیع این مجموعهی جانستان، بهوفور یافت میشود.
این جا و در وصف اینها، کلام دیگری از علی حاتمی به یاد میآید: "به راستی چه نخبگاناند این خبرگان؛ که از هوای مایهی زندگی، مرگ میسازند. اینان از آن دسته کیمیاگراناند که طلا، مس میکنند!" (هزاردستان).
#اعتراضات۱۴۰۱ #اعتراضات_مردمی #اعتراضات_سراسری #جمهوری_اسلامی #انقلاب۵۷ #گرانی #تورم #ناخدا_خورشید #حاجی_واشنگتن #هزاردستان #ناصر_تقوایی #علی_حاتمی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زادروز علی حاتمی، بهترین بهانهست برای سرک کشیدن به یکی از انبوه پرشمار گوشههای پاک و پرنور آثارش. ولی همزمان با تحسین و لبخند یا آه کشیدن و سر تکون دادن، باید اقرار کنیم که خیلی از جزئيات و کلماتش برامون بیگانهست. به قول دوستی، گاهی حتی حرفهای کاراکتر لیچارگویی مثل محمدابراهیم (محمدعلی کشاورز/ با صدای منوچهر اسماعیلی) هم نیاز به چیزی در ابعاد رمزگشایی داره! مثلاً وقتی میگه "سنجد خیلی هم چهلهفت-یازدهست، نشسته دم باد تو درگاه؛ سنبل شده دم پنجره"، منظورش از ۱۱-۴۷ چیه؟!
در ادامهی همین تکه از دیالوگهای او و جلال (امین تارخ/ با صدای خسرو خسروشاهی) این نکته رو به لطف اشارهی یه دوست فیلمشناس (و کلنشناس!) آرش اسلامی، توضیح دادم.
ولی درست بعدش محمدابراهیم میگه: "... قاعده یه بسته زردچوبه د.د.ت، خیر ِ داآشیت کنه که دیگه تو زلفهای چین در چین، شکن در شکنش، شیپیشها برِک نزنن"!
خب این یکی رو چی میگین؟ این جا مقصودش چیه؟ از این جوابها ندین که "مهم نیست اشارهش به چی و چیهاست. مهم اینه که کل دیالوگ، قشنگه"!!
همین "قشنگ" گفتنهای بدون دریافت درست، تحسینهای ما رو توخالی کرده.
#علی_حاتمی
@amiropouria
در ادامهی همین تکه از دیالوگهای او و جلال (امین تارخ/ با صدای خسرو خسروشاهی) این نکته رو به لطف اشارهی یه دوست فیلمشناس (و کلنشناس!) آرش اسلامی، توضیح دادم.
ولی درست بعدش محمدابراهیم میگه: "... قاعده یه بسته زردچوبه د.د.ت، خیر ِ داآشیت کنه که دیگه تو زلفهای چین در چین، شکن در شکنش، شیپیشها برِک نزنن"!
خب این یکی رو چی میگین؟ این جا مقصودش چیه؟ از این جوابها ندین که "مهم نیست اشارهش به چی و چیهاست. مهم اینه که کل دیالوگ، قشنگه"!!
همین "قشنگ" گفتنهای بدون دریافت درست، تحسینهای ما رو توخالی کرده.
#علی_حاتمی
@amiropouria