سه ویدئوی کوتاه به بهانهی زادروز امیر نادری که در آن خود او از زادگاهش آبادان و همشهریاش ناصر تقوایی هم میگوید. هر سه ویدئو نشانههایی از شور همیشگی و پایانناپذیر نادری در خلق دقیق تصویرهایی که در ذهن داشته، به همراه دارند.
به این حرفها فقط این را اضافه کنم که آقایان فیروز ملکزاده مدیر فیلمبرداری "دونده..." و بیژن عرفانیان دستیار ماهر او هر دو سالهاست به استرالیا مهاجرت کردهاند و فعالیت سینمایی ندارند. آقای عرفانیان متأسفانه سالها پیش بر اثر حادثهای، توان حرکتی خود را از دست دادهاند. این که از تبحر تکنیکی هر دوی آنها یاد شود، در برابر اهمیت و اعتبار کارشان، بسیار ناچیز است.
فیروز ملکزاده، مدیر فیلمبرداری "باشو، غریبهی کوچک"، "مادیان" و "گلهای داوودی" هم بوده و بیژن عرفانیان از "غریبه و مه" و "هزاردستان" تا "چریکهی تارا" و "کمالالملک" و همین "دونده..."، ردپای سنگینی از کار خود به جا گذاشته است.
#امیر_نادری #دونده #مانی_پتگر
#ناصر_تقوایی #فیروز_ملک_زاده #بیژن_عرفانیان #هوشنگ_گلمکانی #ماهنامه_فیلم #ماهنامه_فیلم_امروز #زادروز #آبادان
@amiropouria
به این حرفها فقط این را اضافه کنم که آقایان فیروز ملکزاده مدیر فیلمبرداری "دونده..." و بیژن عرفانیان دستیار ماهر او هر دو سالهاست به استرالیا مهاجرت کردهاند و فعالیت سینمایی ندارند. آقای عرفانیان متأسفانه سالها پیش بر اثر حادثهای، توان حرکتی خود را از دست دادهاند. این که از تبحر تکنیکی هر دوی آنها یاد شود، در برابر اهمیت و اعتبار کارشان، بسیار ناچیز است.
فیروز ملکزاده، مدیر فیلمبرداری "باشو، غریبهی کوچک"، "مادیان" و "گلهای داوودی" هم بوده و بیژن عرفانیان از "غریبه و مه" و "هزاردستان" تا "چریکهی تارا" و "کمالالملک" و همین "دونده..."، ردپای سنگینی از کار خود به جا گذاشته است.
#امیر_نادری #دونده #مانی_پتگر
#ناصر_تقوایی #فیروز_ملک_زاده #بیژن_عرفانیان #هوشنگ_گلمکانی #ماهنامه_فیلم #ماهنامه_فیلم_امروز #زادروز #آبادان
@amiropouria
مدتیست هر جای پراگ، گلدانی شبیه حسن یوسف خودمان میبینم، با ذوقزدگی کنارش عکس میگیرم. حتی وقتی به کوچکیِ آن بچهگلدان ِ روی میز باشد. امروز که در عکسهای قدیمیام با آقای کیارستمی پرسه میزدم، دلیل احتمالی این شیفتگیام را پیدا کردم: اولین نوروز بدون او، یکی از گلدانهای بزرگ و پربرگ حسن یوسفمان را از خانه برداشتیم و به مزار او بردیم.
#زادروز #عباس_کیارستمی
@amiropouria
#زادروز #عباس_کیارستمی
@amiropouria
Amir Pouria
اشارهای به ارزش مشروب و نوشیدن از نگاه ارنست همینگوی در سالروز تولد او؛ همراه با گریزی به وضعیت هنرمندان ایرانی در این زمینه! @amiropouria متن در ادامه میآید 👇
زادروز ارنست میلر همینگوی داستاننویس بزرگ آمریکایی، برندهی نوبل ادبیات و جایزهی پولیتزر
هیچ کس برای آن که "پیر ِ دِیر ِ میگساری"
[در تعبیر انگلیسی،
drinking guru
[
حسابش کنیم، شایستهتر از ارنست همینگوی نیست. این باور نیکلاس مَنکال-بیتل ستوننویس و طنزپرداز است. یادداشتنویس دیگری به اسم آنا آرچیبالد مجموعهی "باید و نبایدهای نوشیدن" را از دل گفتههای همینگوی، فهرستبندی کرده است.
مانند انبوهی نویسندگان بزرگ، میتوان عکسهای بسیاری از همینگوی در حال نوشیدن یا معاشرت همزمان با نوش، یافت. (همزمان، میتوان حسرت خورد که چرا هر عکسی در این احوال خوش ِ انسانی از هر نویسنده یا حتی کلیتر، هر هنرمند ایرانی، غیرقابلانتشار است. حتی اگر طرف درگذشته باشد یا در ایران کنونی هم زندگی نکند، عرف و احساسات عمومی میگوید خوب نیست عکس گیلاس به دستش را نشر دهیم، چون به بدگویی عدهای میانجامد).
حتی دستورالعمل تدارک خیلی از کاکتِیلهای معروف مثل بلادی مِری یا کاکتِیلهایی با شامپاین، از همینگوی نقل شده. با کمی تفاوت نسبت به دستور رایج، با توصیفات خاص خودش که مثل نثر داستانهایش است: به ظاهر با جملات نه چندان طولانی، اما همراه با پیچیدگی در نوع تعابیر (نه به کارگیری واژههای پیچیده).
از او نقل قولهای فراوان دربارهی مشروب و آداب نوشیدن و نگاه کردن به آن به چشم یک فرهنگ زیستی، بر جای مانده. به بهانهی زادروش دو سه تا از آنها را اینجا میآورم تا در نوشخواری ِ بعدیتان، هر وقت که بود، یک چَتوَل/پیک/شات/گیلاس/لیوان هم به یاد استاد بروید بالا:
یک. "کاری را که در حالت مستی گفتهای انجامش میدهی، در حالت هوشیاری انجام بده. این به آدم یاد میدهد که گاهی موقع مستی بهتر است دهانش را ببندد"!
دو. "هرگز برای بوسیدن یک دختر زیبا یا باز کردن یک بطری ویسکی تأخیر نکنید و تردید به دلتان راه ندهید."
سه. "با رفتن به کلیساها، ساختمانهای دولتی یا میدانهای شهر خود را خسته نکنید. اگر میخواهید فرهنگ ِ جایی را بشناسید، شبی را در بارهای آن بگذرانید"
پینوشت یک: بار دیگر و مانند خیلی از پُستها و حرفهای دیگر، عذرِ دوستان همپیالهی سالهای دور و نزدیک که از بیم رصد شدن توسط ارتش سایبری داخلی، از لایک کردن به نشانهی تأیید این چند سطر، معذورند، پیشاپیش پذیرفته میشود!
پینوشت دو: حال خود همینگوی را در عکس سهنفرهی مستی شدیدش و حال گربه را در تنها عکس گربهدار، خریدارم. همچنین عیش و افتخاری را که نصیب مردمان حاضر در عکس پرجمعیت شده.
@amiropouria
#ارنست_همینگوی #زادروز #مشروب #شراب #میگساری #نوش #مستی #ادبیات_داستانی
زادروز ارنست میلر همینگوی داستاننویس بزرگ آمریکایی، برندهی نوبل ادبیات و جایزهی پولیتزر
هیچ کس برای آن که "پیر ِ دِیر ِ میگساری"
[در تعبیر انگلیسی،
drinking guru
[
حسابش کنیم، شایستهتر از ارنست همینگوی نیست. این باور نیکلاس مَنکال-بیتل ستوننویس و طنزپرداز است. یادداشتنویس دیگری به اسم آنا آرچیبالد مجموعهی "باید و نبایدهای نوشیدن" را از دل گفتههای همینگوی، فهرستبندی کرده است.
مانند انبوهی نویسندگان بزرگ، میتوان عکسهای بسیاری از همینگوی در حال نوشیدن یا معاشرت همزمان با نوش، یافت. (همزمان، میتوان حسرت خورد که چرا هر عکسی در این احوال خوش ِ انسانی از هر نویسنده یا حتی کلیتر، هر هنرمند ایرانی، غیرقابلانتشار است. حتی اگر طرف درگذشته باشد یا در ایران کنونی هم زندگی نکند، عرف و احساسات عمومی میگوید خوب نیست عکس گیلاس به دستش را نشر دهیم، چون به بدگویی عدهای میانجامد).
حتی دستورالعمل تدارک خیلی از کاکتِیلهای معروف مثل بلادی مِری یا کاکتِیلهایی با شامپاین، از همینگوی نقل شده. با کمی تفاوت نسبت به دستور رایج، با توصیفات خاص خودش که مثل نثر داستانهایش است: به ظاهر با جملات نه چندان طولانی، اما همراه با پیچیدگی در نوع تعابیر (نه به کارگیری واژههای پیچیده).
از او نقل قولهای فراوان دربارهی مشروب و آداب نوشیدن و نگاه کردن به آن به چشم یک فرهنگ زیستی، بر جای مانده. به بهانهی زادروش دو سه تا از آنها را اینجا میآورم تا در نوشخواری ِ بعدیتان، هر وقت که بود، یک چَتوَل/پیک/شات/گیلاس/لیوان هم به یاد استاد بروید بالا:
یک. "کاری را که در حالت مستی گفتهای انجامش میدهی، در حالت هوشیاری انجام بده. این به آدم یاد میدهد که گاهی موقع مستی بهتر است دهانش را ببندد"!
دو. "هرگز برای بوسیدن یک دختر زیبا یا باز کردن یک بطری ویسکی تأخیر نکنید و تردید به دلتان راه ندهید."
سه. "با رفتن به کلیساها، ساختمانهای دولتی یا میدانهای شهر خود را خسته نکنید. اگر میخواهید فرهنگ ِ جایی را بشناسید، شبی را در بارهای آن بگذرانید"
پینوشت یک: بار دیگر و مانند خیلی از پُستها و حرفهای دیگر، عذرِ دوستان همپیالهی سالهای دور و نزدیک که از بیم رصد شدن توسط ارتش سایبری داخلی، از لایک کردن به نشانهی تأیید این چند سطر، معذورند، پیشاپیش پذیرفته میشود!
پینوشت دو: حال خود همینگوی را در عکس سهنفرهی مستی شدیدش و حال گربه را در تنها عکس گربهدار، خریدارم. همچنین عیش و افتخاری را که نصیب مردمان حاضر در عکس پرجمعیت شده.
@amiropouria
#ارنست_همینگوی #زادروز #مشروب #شراب #میگساری #نوش #مستی #ادبیات_داستانی
Amir Pouria
یادداشتی از امیر پوریا به بهانهی زادروز علی کریمی که خود را از یک فوتبالیست محبوب به جایگاه حامی حس و اعتراض هر انسان ایرانی و هر ایرانی ِ انسان، ارتقا داد @amiropouria متن در ادامه میآید 👇
مدخل ویکیپدیای نام علی کریمی، عبارت "مخالف حکومت جمهوری اسلامی" را درست بعد از "فوتبالیست بازنشستهی ایرانی" آورده. به عنوان فوتبالدوست گیلک پرسپولیسی طرفدار بازیکنان تکنیکی، بدیهیست که او همیشه فوتبالیست محبوبم بوده اما حالا اگر علی کریمی را فقط بابت فوتبال، سوابق بینالمللی یا مهارت دریبل بستاییم، دون شأن اوست. مثل کسانیست که مثلاً میخواهند همسو با حکومت نباشند ولی تَه ِ کنشگریشان این است که از هنگامه قاضیانی یا کتایون ریاحی به عنوان "بازیگر ارزشمند" یاد کنند. یعنی آخرین چیزی که این روزها و این سالها برای خود آنها و برای مردم، مهم است. چیزی که به صدها نفر دیگر میشود نسبت داد ولی فعلاً و اصلاً مسئله این نیست.
جای گرفتن علی کریمی در ردهی مخالفان صریح و حمایتش از مردم معترض، آن قدر برای جرگههای آویزان از جاهای مختلف جمهوری اسلامی گران تمام شده که از راهاندازی هشتگ "علی اجازه" (که بدجوری هم شکست خورد و مطلقاً ترند نشد) تا انواع برنامهسازیهای تلویزیونی علیه او حتی با کوچک شمردن ارزش فوتبالیاش (!) به هر وسیلهای متوسل شدند. تهدیدهای حمید رسایی و پلمب ویلا و باقی توقیف و مصادرهها که البته همچنان تکلیفش ناروشن است، بماند.
در همین مسیر تخریب، انبوه اتهامات از سوی عرازشه، اصلاحطلبهایی که با توییتهای "بر ما مگوزید"، عملاً بخشی از ارتش سایبری حاکمیتاند و متأسفانه بخشهایی از مخالفان بیرون از ايران به او وارد شد اما تأکید کریمی بر این که "عضو هیچ حزب و گروهی نیست" ارزش فردیاش را برای من بیشتر کرد.
ضمناً همین امروز که آمدم این متن را به بهانهی تولدش بنویسم، دانستم که او ۴۵ ساله میشود و از من کوچکتر است! یک موقعی در یکی از یادداشتهای فوتبالیام در وصف فرانچسکو توتی نوشته بودم در تمام دوران بچگی و جوانی هرگز تصورش را نمیکردیم زمانی برسد که سن قهرمانان ورزشیمان از ما کمتر باشد! چه رسد به علی کریمی که در یک انتخاب تاریخی، راهش را از یک ورزشکار محبوب صرف جدا کرد و با آن که از نظر سنی فقط دو سه ماه از طفل لجوج رشدنیافتهای تحت عنوان انقلاب ۵۷ بزرگتر است، در ارتقای خود با صراحتش به یادمان آورد که:
مخالفت، یک احساس نیست. به عنوان بخشی از "مکنونات قلبی" یا "ذهنیات" آدمی، تا وقتی در پستو بماند، نه تأثیری میگذارد و نه اصلاً موجودیت پیدا میکند. اما از لحظهی ابراز، به کنشگری میرسد و میبینید که در مورد او، چه خاری در چشم حضرات شده و چه خواری از آنها...
@amiropouria
#علی_کریمی #زادروز #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #آرمیتا_گراوند #اعتراضات_سراسری #مردم_معترض
مدخل ویکیپدیای نام علی کریمی، عبارت "مخالف حکومت جمهوری اسلامی" را درست بعد از "فوتبالیست بازنشستهی ایرانی" آورده. به عنوان فوتبالدوست گیلک پرسپولیسی طرفدار بازیکنان تکنیکی، بدیهیست که او همیشه فوتبالیست محبوبم بوده اما حالا اگر علی کریمی را فقط بابت فوتبال، سوابق بینالمللی یا مهارت دریبل بستاییم، دون شأن اوست. مثل کسانیست که مثلاً میخواهند همسو با حکومت نباشند ولی تَه ِ کنشگریشان این است که از هنگامه قاضیانی یا کتایون ریاحی به عنوان "بازیگر ارزشمند" یاد کنند. یعنی آخرین چیزی که این روزها و این سالها برای خود آنها و برای مردم، مهم است. چیزی که به صدها نفر دیگر میشود نسبت داد ولی فعلاً و اصلاً مسئله این نیست.
جای گرفتن علی کریمی در ردهی مخالفان صریح و حمایتش از مردم معترض، آن قدر برای جرگههای آویزان از جاهای مختلف جمهوری اسلامی گران تمام شده که از راهاندازی هشتگ "علی اجازه" (که بدجوری هم شکست خورد و مطلقاً ترند نشد) تا انواع برنامهسازیهای تلویزیونی علیه او حتی با کوچک شمردن ارزش فوتبالیاش (!) به هر وسیلهای متوسل شدند. تهدیدهای حمید رسایی و پلمب ویلا و باقی توقیف و مصادرهها که البته همچنان تکلیفش ناروشن است، بماند.
در همین مسیر تخریب، انبوه اتهامات از سوی عرازشه، اصلاحطلبهایی که با توییتهای "بر ما مگوزید"، عملاً بخشی از ارتش سایبری حاکمیتاند و متأسفانه بخشهایی از مخالفان بیرون از ايران به او وارد شد اما تأکید کریمی بر این که "عضو هیچ حزب و گروهی نیست" ارزش فردیاش را برای من بیشتر کرد.
ضمناً همین امروز که آمدم این متن را به بهانهی تولدش بنویسم، دانستم که او ۴۵ ساله میشود و از من کوچکتر است! یک موقعی در یکی از یادداشتهای فوتبالیام در وصف فرانچسکو توتی نوشته بودم در تمام دوران بچگی و جوانی هرگز تصورش را نمیکردیم زمانی برسد که سن قهرمانان ورزشیمان از ما کمتر باشد! چه رسد به علی کریمی که در یک انتخاب تاریخی، راهش را از یک ورزشکار محبوب صرف جدا کرد و با آن که از نظر سنی فقط دو سه ماه از طفل لجوج رشدنیافتهای تحت عنوان انقلاب ۵۷ بزرگتر است، در ارتقای خود با صراحتش به یادمان آورد که:
مخالفت، یک احساس نیست. به عنوان بخشی از "مکنونات قلبی" یا "ذهنیات" آدمی، تا وقتی در پستو بماند، نه تأثیری میگذارد و نه اصلاً موجودیت پیدا میکند. اما از لحظهی ابراز، به کنشگری میرسد و میبینید که در مورد او، چه خاری در چشم حضرات شده و چه خواری از آنها...
@amiropouria
#علی_کریمی #زادروز #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #آرمیتا_گراوند #اعتراضات_سراسری #مردم_معترض