Amir Pouria
1.95K subscribers
1.11K photos
401 videos
108 files
407 links
این کانال اخبار مربوط به فعالیت های امیر پوریا مدرس و منتقد سینما را بازتاب می‌دهد.
Download Telegram
این آخرین عکس پروفایل تلگرام آقای چنگیز جلیلوند است. نوع عکس و فضا و کنار ماشین ایستادن در ساحل، همچنان یادآور علایق دوران جوانی است و از روحیهٔ سرحال و جوانانهٔ او خبر می‌دهد. کسی که همچنان با انرژی و حتی ولع فراوان، کار می‌کرد و صدا به یادگار می‌گذاشت و هیچ نشانی از سال‌خوردگی در رفتار و زیستش نبود، باید این طور ناگاه و بیهوده قربانی ویروس کرونا شود... چنین مردی هر طور می‌رفت، غمبار بود اما این طور رفتنش غم و احساس پوچی و تلخی را چند برابر می‌کند
.
در تدارک صحبت در گزارشی دربارهٔ او و کار و جایگاهش برای «رادیو فردا» هستم و نگارش مطلبی دربارهٔ میراث درخشان دوبله‌هایش که از خود به جا گذاشت. دریغ از این شکل رفتن او
.

#چنگیز_جلیلوند #هنر_دوبله #کرونا

@amiropouria
Amir Pouria
نوشته‌ای شتابان و اولیه پس از درگذشت آقای منوچهر اسماعیلی (۸ فروردین ۱۳۱۸- ۳۱ مرداد ۱۴۰۱) @amiropouria یادداشت امیر پوریا در ادامه می‌آید 👇
۱. روزی رسید که سال‌ها از آمدنش وحشت داشتم. کسی رفت که زمانی (نیمه‌ی دی ۱۳۹۳ در شماره‌ی ۴۸۵ ماهنامه‌ی فیلم سابق، ویژه‌ی "نام‌های ماندگار") در مقدمه‌ی مقاله‌ای درباره‌‌ی او نوشته بودم: "از باب ستایش صرف نمی‌گویم. این یک واقعیت زندگینامه‌ای‌ست: صدای منوچهر اسماعیلی یکی از دلایل خیلی قدیمی و آغازگر علاقه‌ام به سینما بود؛ طبعاً بی آن که نامش را در سال‌های پیش از دبستان، بدانم".
۲. صدایی خاموش شد که در کارش، خطا و خدشه‌ای نداشت. نه در حرفه‌ و هنر او و نه در ده‌ها شاخه‌ی دیگر هنر، فرهنگ و سینما، نمی‌توان کارنامه‌ای چنین پاکیزه و متعالی یافت. نمی‌توان کار کردن و کار نکردن، حاضر شدن و حاضر نشدن‌های کسی را در امتدادی چنین بلند، در طول ۶۶ سال فعالیت هنری، این همه سنجیده یافت.
۳. طرحی داشتم برای یادآوری و بررسی کار خنده‌سازان تاریخ هنرهای نمایشی ایران. با مکث جداگانه بر کار هر کسی که در خلق کمدی و طنز، مداومت و خلاقیت داشته. خیلی از بازیگران و نمایشنامه‌نویسان و فیلمسازانی که می‌دانید و می‌شناسید، در فهرست بودند. اما یکی از آنهایی که حضورش در نگاه اول عجیب به چشم می‌آمد، منوچهر اسماعیلی بود.
۴. معلوم است که وقتی یک بار در بهمن ۹۶ فرصت گفت‌وگو با ایشان را یافتم، از این موضوع بس محبوبم پرسیدم و به این رسیدم که این مرد به شکلی ورای تصور، وقف کارش بود. این همان تکه‌ی آن گفت‌وگوست:

《پوریا: حتی آن گروچو مارکسی که شما می‌گفتید و در دهۀ هشتاد ضبط و پخش شد، وقتی به جای گروچو فریاد می‌زدید و شعرهای
کوچه‌بازاری می‌خواندید، به شوخی می‌گفتم نمی‌توانم تصور کنم حتی فرزند آقای اسماعیلی هم بتواند او را در لحظۀ گفتن این دیالوگ‌ها تجسم کند...
- آقای اسماعیلی: (می‌خندد) حتماً نمی تواند...
- و هیچ وقت هم در زندگی، شبیه آن را از شما ندیده؟
- به هیچ وجه. اینها مال کار ماست. محدود به همان اتاق تاریک است. آن جاست که راه پیش روی ما باز است تا برود و به هدف که خود کاراکتر فیلم باشد، برسد.
- از یک وجه دیگر این سؤال را می‌پرسم: کسی که این شوخ‌طبعی در
وجودش هست اگر دوبلور نمی‌شد آن را کجا ممکن بود بروز بدهد؟
- اسماعیلی: اگر دوبلور نمی‌شدم معلوم نبود این شوخ‌طبعی در من ایجاد می‌شد.》
۵. عکس آقای اسماعیلی و دخترش متانت را شهراد بانکی برداشته. یکی از جلوه‌های خفیف و کمیاب بروز همان شیطنت‌هاست که هیچ گاه بیش از این نمی‌شد.

از او نوشتن، هرگز نمی‌تواند کامل و کافی باشد؛ نه در به جا آوردن قدر کیفیت کارش و نه حتی از نظر حجم و تعدد.
@amiropouria
#منوچهر_اسماعیلی
#دوبله
#دوبلاژ
#هنر_دوبله
#تسلیت