Amir Pouria
1.96K subscribers
1.11K photos
401 videos
108 files
407 links
این کانال اخبار مربوط به فعالیت های امیر پوریا مدرس و منتقد سینما را بازتاب می‌دهد.
Download Telegram
Amir Pouria
نوشته‌‌ی امیر پوریا به بهانه‌ی فقدان امین تارخ: تنها نماینده‌ی خوش‌سیمایی در صدا و سیمای اوایل دهه‌ی شصت @amiropouria متن در ادامه می‌آید 👇

میان این همه اضطراب و نگرانی و در این اوضاع ایران، همین را کم داشتیم!
با فقدان امین تارخ، خاطرات سال‌ها همکاری و همراهی ناپیوسته برایم ماند و حالا در دل و ذهنم با حسرت درآمیخته است. از اوایل دهه‌ی ۱۳۸۰ در کارگاه آزاد بازیگری مشهور او و آموزشگاه سینمایی علی ژکان، تدریس را تجربه کردم و یکی از مهم‌ترین خصوصيات رفتاری تارخ، باعث شد که با وجود کارها و کلاس‌های دیگر، هرگز همکاری‌ام با او به طور کامل قطع نشود و هر چند سال یک بار، دوباره اتفاق بیفتد. آن خصوصیت این بود: به او نمی‌شد نه گفت! اگر پیگیر ِ کاری بود، بالاخره راهی برای متقاعد کردن آدم درباره‌اش پیدا می‌کرد.
نسل او، نسل متولد دهه‌ی سی، با انقلاب ۵۷ در اوج جوانی و شور و انرژی برای کار هنری بود. وقتی دردهه‌ی اول انقلاب، تمام جلوه‌های زیبایی از تصویر عمومی جامعه و تابلوها و ویترین‌ها و پوشش‌ها و تلویزیون رخت بربست، حضور او، سوسن تسلیمی و افسانه بایگان در سریال "سربداران"، یادآور ارزش زیبایی در قاب تصویر بود‌. کمی بعد و در سریال "بوعلی‌ سینا"، خوش‌سیمایی ِ امین تارخ، سکانس‌های عاشقانه‌ای را در ذهن نسل من ثبت کرد که در آن دوره، بر چهره‌ی بازیگران مرد دیگر نمی‌نشست. تارخ ِ آن سال‌ها تقریباً تنها گوشه‌ی تصاویر تلویزیونی ما را زینت می‌بخشید که ریش کامل و بلند هم در آن شبیه جماعت معروف به "حزب‌اللهی" نبود.
در سن و سال ما، هنوز مانده بود تا بتوانیم تأثیرپذیری آن دو سریال از نوشته‌ها و کارهای بهرام بیضایی را تشخیص بدهیم؛ اما تارخ این تأثیر را از اولین فیلم سینمایی‌اش که "مرگ یزدگرد" (بهرام بیضایی، ۱۳۶۰) بود، با خود و در خود داشت و عمق نگاه و طنین بیانش، از سابقه‌ی نمایش‌های صحنه‌ای و تئاترهای تلویزیونی پیش از انقلاب، غنی می‌شد.

بازی او در سریال "معصومیت از دست رفته" (داود میرباقری) به نقش شوذب، به ویژه در بخش‌های انتهایی و سر به جنون‌ گذاشتن، رنج شخصیت را چنان از اعماق وجود ترسیم می‌کرد که تماشاگر ِ آشنا با خود بازیگر را به نگرانی برای خود او وامی‌داشت.

دوستی، بین روزهای به کما رفتن و حالا از دست رفتن او با ارزشمندترین و همگانی‌ترین اعتراض‌های مردم در شهرهای سرتاسر ایران، پیوندی برقرار کرده و نوشته بود: "حیف، نموند تا روزهای خوب رو ببینه".

یادش اما با ما خواهد بود...

@amiropouria


#امین_تارخ #کارگاه_آزاد_بازیگری #سربداران #بوعلی_سینا #مرگ_یزدگرد #معصومیت_از_دست_رفته #بهرام_بیضایی #سوسن_تسلیمی #افسانه_بایگان #داود_میرباقری #اعتراضات_مردمی #اعتراضات_سراسری #زن_زندگی_آزادی #تسلیت
Amir Pouria
باخبرم که اجازه نداده‌اند مراسم تدفین زنده‌یاد امین تارخ از جلوی خانه‌ی سینما یا تالار رودکی/وحدت آغاز شود. یادداشتی از امیر پوریا درباره‌ی ربط مسائل فرهنگی و هنری و زیستی به آن چه این روزها در اعتراضات مردمی سرتاسر ایران می‌بینیم و می‌شنویم @amiropouria…

‌۱/ باخبرم که در ادامه‌ی حضور دو مأمور اطلاعات در منزل و کارگاه آموزشی زنده‌یاد امین تارخ (که در یک ساختمان واقع شده‌اند) تا ساعاتی بعد از نیمه‌شب ِ گذشته، سرانجام نگذاشته‌اند به خواست خانواده و شاگردانش، مراسم خاکسپاری او از مقابل تالار رودکی/وحدت یا خانه‌ی سینما شروع شود. همان طور که در خبر رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی دیده‌اید، فقط "خاکسپاری در قطعه‌ی هنرمندان بهشت زهرا" را اعلام کرده‌اند که فردا دوشنبه ۴ مهر ۱۴۰۱ برپا می‌شود.
این است میزان وحشتی که از هر جمع مردم دارند. این وضعیتی‌ست که از این به بعد، تا وقتی بر مسند پوشالی قدرت تکیه زده‌اند، برقرار خواهد بود: هر جمعیتی با هر پسزمینه‌ی ورزشی، فرهنگی، سوگواری و غیره، میدانی‌ست برای طرح اعتراض و ابراز انزجار از نظام خودکامه و سرکوبگر.
۲/ برای این که به یاد آوریم چه حقوق انسانی بدیهی و ساده‌ای در این چهار دهه و اندی از ایرانیان دریغ شده، همین ۳۰ ثانیه را دوباره ببینید. این تکه را از دل ویدئویی که به یاد و حرمت امین تارخ در صفحه‌ی عباس یاری آمده، جدا کردم. آقای یاری دبیر اجرایی ماهنامه‌ی فیلم سابق و رئیس شورای سیاستگذاری و تحریریه‌ی ماهنامه‌ی فیلم امروز، در مصاحبه با آقای تارخ ِ حالا فقید، او را با حضور شاگرد قدیمی کارگاه آزاد بازیگری یعنی ترانه علیدوستی، سورپریز می‌کند.
اما شوخی فی‌البداهه و شیطنت طنازانه‌ی تارخ که به بازی ادبی با تاریخ ادیان و اسامی (اسم یوسف دانش‌صدیق همکار فنی مجله) متکی‌ست، بابت نگرانی از واکنش‌های تعصب‌آمیز ایدئولوژی‌زده و بعد هم سانسور، واکنشی جز خنده‌ی دو نفر دیگر دریافت نمی‌کند.

مشخص‌تر از آن، لحظه‌ی ورود ترانه علیدوستی‌ست که شاگرد و استاد نه می‌توانند با هم دست بدهند و نه همدیگر را در آغوش بگيرند. این تحمیل‌ها این همه سال ما را به ریا و تصنع و دروغ، عادت داده. تا حدی که شاید حالا از تعجب من در این مورد، تعجب کنید. اما همچنان تأکيد می‌کنم که هر موقعیت ساده‌‌ی روزمره، به همان چیزی که این شب و روزها مردم بابت اعتراض به آن به خیابان‌های این همه شهر در ایران و جهان ریخته‌اند، ربط دارد: مناسبات واپس‌گرایانه‌ی حاصل از حجاب زورکی.

از این به بعد باید این ربط‌ها را بیشتر به یاد آورد و به رخ کشید.

حالا بار دیگر یاد امین تارخ و طنز انسانی‌اش به یادها...

@amiropouria

#امین_تارخ #عباس_یاری #فیلم_امروز
#ماهنامه_فیلم سابق #ماهنامه_فیلم_امروز #ترانه_علیدوستی
#خاکسپاری #نه_به_حجاب_اجباری
#زن_زندگی_آزادی #اعتراضات_مردمی #اعتراضات_شهریور_۱۴۰۱ #مهسا_امینی