Amir Pouria
پوستر فیلم "شب آمریکایی/ روز برای شب" (فرانسوا تروفو، ۱۹۷۳) اشارهای از امیر پوریا به بهانهی روز جهانی بوسه @amiropouria 👇
امروز ششم جولای/ژوئيه، روز جهانی بوسه است. ظاهراً به عشق و آدمی مربوط است و دخلی به سینما ندارد. اما عرض میکنم که تماشا و غنای بوسه در دنیای انسانها بیش از هر چیز به سینما برمیگردد. چیزی تحت عنوان درک حس و احوال آدمها از طریق تماشای بوسههاشان وجود نمیداشت اگر سینما نبود. در زندگی انسانی، اگر هم دو نفر در حضور ديگران بوسهای را شروع کنند، روی گرداندن از آنها و تلاش برای بر هم نزدن خلوتی که میان جمع برای خودشان ساختهاند، واکنشی معقول به حساب میآید. پس ما عملاً جز بوسههای خودمان در طول زندگی، تجربه و مشاهدهی دیگری از بوسه نداریم مگر به لطف سینما
.
فیلمی که خود دربارهی فیلم ساختن است و فرانسوا تروفو در ۱۹۷۳ ساخته و پوسترش را میبینید، شوخی/اشارهی ویژهای به اين نسبت میان سینما و بوسه دارد: دکتر نلسون (با بازی دیوید مارکهَم) به الکساندر (با بازی ژان-پییر اَمون) که خود یک بازیگر سینماست، میگوید: "شما هم که توی حرفهتون مدام دارین همدیگرو میبوسین"؛ و بازیگر جواب میدهد: "همین طوره که میگین. دست دادن برای این به وجود اومد که آدمها میخواستن به هم رفتار دوستانهشونو نشون بدن. ما راه بهتری پیدا کردیم: عشقمونو نشون میدیم"
.
این یک پوستر معمولی از فیلم "شب آمریکایی" یا با نام بینالمللیاش "روز برای شب" نیست. بگذارید این طور بگویم: تصادفی انتخاب نشده. لحظهای که در عکس زمینهی این پوستر میبینید، موقعيت هدایت دو بازیگر جوان فیلم ِ توی فیلم (ژَکلین بیسه و ژان-پییر لئو) توسط کارگردان (فرانسوا تروفو) است برای یک لحظهی بوسه. از لحظههای جادویی و ازیادنرفتنی در هر فیلمی که بهجا و درست پرداخته و اجرا شده باشد
.
این مهارت که یکی از هزار برگ رنگ به رنگ ِ بازیهای بازیگری است، چهار دهه و دو سه سال است از سینمای ایران منها شده. نه کارگردان در هدایت بازیگران و نه خود بازیگران در جایگاه اجرایش، نمیتوانند به این مهارت کاری داشته باشند. پیشتر یک بار به این نبود در سینمای ایران پرداخته بودم
.
#روز_جهانی_بوسه #سینمای_ایران #امیر_پوریا
امروز ششم جولای/ژوئيه، روز جهانی بوسه است. ظاهراً به عشق و آدمی مربوط است و دخلی به سینما ندارد. اما عرض میکنم که تماشا و غنای بوسه در دنیای انسانها بیش از هر چیز به سینما برمیگردد. چیزی تحت عنوان درک حس و احوال آدمها از طریق تماشای بوسههاشان وجود نمیداشت اگر سینما نبود. در زندگی انسانی، اگر هم دو نفر در حضور ديگران بوسهای را شروع کنند، روی گرداندن از آنها و تلاش برای بر هم نزدن خلوتی که میان جمع برای خودشان ساختهاند، واکنشی معقول به حساب میآید. پس ما عملاً جز بوسههای خودمان در طول زندگی، تجربه و مشاهدهی دیگری از بوسه نداریم مگر به لطف سینما
.
فیلمی که خود دربارهی فیلم ساختن است و فرانسوا تروفو در ۱۹۷۳ ساخته و پوسترش را میبینید، شوخی/اشارهی ویژهای به اين نسبت میان سینما و بوسه دارد: دکتر نلسون (با بازی دیوید مارکهَم) به الکساندر (با بازی ژان-پییر اَمون) که خود یک بازیگر سینماست، میگوید: "شما هم که توی حرفهتون مدام دارین همدیگرو میبوسین"؛ و بازیگر جواب میدهد: "همین طوره که میگین. دست دادن برای این به وجود اومد که آدمها میخواستن به هم رفتار دوستانهشونو نشون بدن. ما راه بهتری پیدا کردیم: عشقمونو نشون میدیم"
.
این یک پوستر معمولی از فیلم "شب آمریکایی" یا با نام بینالمللیاش "روز برای شب" نیست. بگذارید این طور بگویم: تصادفی انتخاب نشده. لحظهای که در عکس زمینهی این پوستر میبینید، موقعيت هدایت دو بازیگر جوان فیلم ِ توی فیلم (ژَکلین بیسه و ژان-پییر لئو) توسط کارگردان (فرانسوا تروفو) است برای یک لحظهی بوسه. از لحظههای جادویی و ازیادنرفتنی در هر فیلمی که بهجا و درست پرداخته و اجرا شده باشد
.
این مهارت که یکی از هزار برگ رنگ به رنگ ِ بازیهای بازیگری است، چهار دهه و دو سه سال است از سینمای ایران منها شده. نه کارگردان در هدایت بازیگران و نه خود بازیگران در جایگاه اجرایش، نمیتوانند به این مهارت کاری داشته باشند. پیشتر یک بار به این نبود در سینمای ایران پرداخته بودم
.
#روز_جهانی_بوسه #سینمای_ایران #امیر_پوریا