Amir Pouria
1.95K subscribers
1.11K photos
401 videos
108 files
407 links
این کانال اخبار مربوط به فعالیت های امیر پوریا مدرس و منتقد سینما را بازتاب می‌دهد.
Download Telegram
Amir Pouria
یادداشتی از امیر پوریا درباره‌ی ویژگی‌ها و تأثیرات مهم جایزه‌ی زر امیرابراهیمی در کن هفتاد و پنجم: از "خودمون کنسل‌کالچر داشتیم" تا ایده‌ی "پرهیز از قضاوت" اصغر فرهادی @amiropouria متن در ادامه می‌می‌آید👇
جایزه‌ی زر امیرابراهیمی: وقتی کنسل‌کالچر مُد نبود!/ یادداشت امیر پوریا



یک: متن ورودی ِ خبر فرانس‌۲۴ در بازتاب خبر اهدای جایزه‌ی دوره‌ی هفتاد و پنجم جشنواره فیلم کن به زر امیرابراهیمی‌: "زر امیرابراهیمی بازیگر ایرانی که در پی یک کمپین/حرکت جمعی ِ مداخله‌گرانه در روابط عاطفی‌‌اش، در تبعید به سر می‌برد، با دریافت جایزه‌ی بهترین بازیگر زن فستیوال کن در روز شنبه، شادمانه اشک ریخت".
از این جهت نقل می‌کنم که بگویم تا وقتی کلی‌گویی می‌کنیم و از محدودیت‌های منجر به کوچ اجباری امیرابراهیمی حرف می‌زنیم، می‌تواند شامل حال هر همکار او شود. اما وقتی به مورد خاص او و آن چه برایش رخ داد، اشاره کنیم، ماجرای "قضاوت اخلاقی" و "برچسب زدن" به آدم‌ها توسط جامعه به میان می‌آید که بر اثر عادت قضاوت و طرد آدم‌ها در جامعه‌ی قضاوتگر فارسی‌زبان، احتمال و خطرش بس گسترده است و پیش و بیش از همه، امیرابراهیمی را هدف حمله‌ی خود قرار داد. ابتدا او را به آن همه رنج و احتمال خودکشی و بعد خوشبختانه مهاجرت و این روند منجر به بالندگی رساند.

دو. عبارت طنزآمیزی در شوخی‌های نوشتاری محیط مجازی رایج است که می‌گوید خودمان چیزی را پیش از رواج جهانی‌اش داشته‌ایم. مُهر فساد اخلاقی زدن بر یک انسان، یک زن، آن هم بر اساس انتشار فیلمی خصوصی از رابطه‌ی طبیعی و انسانی او با دوست‌پسرش، در جامعه‌‌ی ایرانی سرعتی ورای سرعت نور داشت. با توجه به زمان وقوع آن که بیش از ۱۵ سال پیش است، با قطعیت می‌توان گفت: "ما خودمون کنسل‌کالچر داشتیم، وقتی هنوز حتی کلمه‌ش هیچ جای دنیا مُد نبود"!

سه. این قدمت در فرهنگ کنسل که طبعاً برخلاف بسیاری از انواع قدمت، هیچ افتخاری ندارد، در خیلی زمینه‌های قضاوت اخلاقی در جامعه‌ی ما وجود داشته و دارد. نگرش گشت ارشاد از دهه‌های دور، در کلام انبوه مادران و مادربزرگ‌های ایرانی که معتقد بودند دختر تا پیش از "خونه‌ی شووَر" نباید دست به ابرویش بزند، جاری بوده. آن چه جمهوری اسلامی از ابتدا با سؤال معروف کمیته‌‌ی دهه‌ی ۱۳۶۰ از جوانان یعنی "چه نسبتی با هم دارید؟" پایه‌گذاری کرد، عملاً در نگاه عموم که رابطه‌ی دختر و پسر تا پیش از ازدواج را ناروا می‌دانستند، وجود داشت.
همسویی ِ شرم‌آور ِ قضاوت مردم و ممنوعیت توسط حکومت، مهم‌ترین چیزی‌ست که با استقبال از جایزه‌ی امیرابراهیمی زیر سؤال می‌رود. چیزی که درک آن در هر لبخند و جمله‌ی او حین دریافت جایزه، به خوبی آشکار است.

چهار.‌ اصغر فرهادی، تنها فرد ایرانی ِ حاضر در هیأت داوران، نمی‌توانسته در تبیین این شرایط و این قضاوت و طرد برای باقی اعضای ژوری، بی‌تأثیر باشد. به ویژه از این حیث که تعبیر "همدیگر را قضاوت نکنیم" در واکنش به فیلم "درباره‌ی الی" ساخته‌ی او، به بخشی از تعابير متداول ادبیات عمومی طبقه‌ی متوسط ایرانی بدل شد و ویژگی مشهور "پایان باز" که در محیط مجازی ما همواره به شوخی با فیلم‌های فرهادی منجر می‌شود، اساساً از همین تلاش برای "پرهیز از قضاوت" و حق ندادن به یکی از طرف‌های ماجرا سرچشمه گرفته است. در ردیابی مسیر منتهی به جایزه‌ی امیرابراهیمی، آن چه گلشیفته فراهانی در توئیت‌های پیش از مراسم اختتامیه‌ی کن نوشت، نباید ناديده بماند. او به تبعات احتمالی هر جایزه‌ای به فیلم "عنکبوت مقدس" برای عضو ایرانی ِ ژوری، اشاره کرد و اگر این ابراز نگرانی به نظرتان اغراق‌آمیز می‌آید، باز باید یادآوری کنم مدیریت دولتی سینما در ایران که خود را مصدر "ارشاد" مردم و سینماگران می‌داند، بعد از حضور فیلمسازی چون عباس کیارستمی در همین فستیوال، به دست دادن او با یک خانم (کاترین دونوو) روی سِن مراسم هم کار داشت؛ چه رسد به اعطای جایزه‌ به بازیگری که همین سیستم، زمانی او را مفسد و مطرود دانسته بود.
بنابراین، همچنان باید تأکید و درک کنیم که جایزه‌ی زر امیر ابراهیمی و استقبال از آن، فراتر از یک جایزه‌ی بازیگری صرف است و برای ما قضاوت‌گران بی‌رحم و مطلق‌گرا می‌تواند به معنای پیشنهاد شعورمندی ِ اجتماعی در تَرک ِ فرهنگ کنسل باشد.


#زر_امیرابراهیمی #زر_امیر_ابراهیمی #زهرا_امیرابراهیمی #زهرا_امیر_ابراهیمی #جشنواره_فیلم_کن #جشنواره_کن #فستیوال_کن #فستیوال_فیلم_کن #جایزه_بازیگری #فرهنگ_کنسل #کنسل_کالچر #قضاوت #قضاوت_اخلاقی #گشت_ارشاد #کمیته #عنکبوت_مقدس #علی_عباسی #اصغر_فرهادی #گلشیفته_فراهانی #عباس_کیارستمی #وزارت_ارشاد #امیر_پوریا


@amiropouria
Amir Pouria
این فقط یک یادبود تزئینی نیست. برش‌های کوتاهی‌ست از گفت‌وگویم با اصغر یوسفی‌نژاد در سال ۹۶ که حالا باید با بهت و رنج، کنار اسمش بنویسم "زنده‌یاد". با این سه تکه، می‌شود کمی بهتر او را شناخت تا بدانید امثال ما نویسنده‌های سینمایی این روزها برای فقدان چه کسی…
این فقط یک یادبود تزئینی نیست. برش‌های کوتاهی‌ست از گفت‌وگویم با اصغر یوسفی‌نژاد در سال ۹۶ که حالا باید با بهت و رنج، کنار اسمش بنویسم "زنده‌یاد". با این سه تکه، می‌شود کمی بهتر او را شناخت تا بدانید امثال ما نویسنده‌های سینمایی این روزها برای فقدان چه کسی می‌سوزند.
------------
بعد از شگفتی ِ فیلم اول، انتظارها برای تماشای فیلم دوم یوسفی‌نژاد بسیار بود. اما سازمان سینمایی و وزارت ارشاد به این فیلم که "عروسک" نام داشت، پروانه‌‌ی نمایش نداد.
آخرین گپ من و ایشان در هفته‌های اخیر، درست به همین موضوع مربوط و ختم می‌شد: بار دیگر به اين که فیلم دومش "همچنان مورد غضب" آقایان واقع شده، اشاره کرد و وضعیت آن را "عملاً در محاق توقیف" دانست.
نتیجه‌ی تلخ: مرگ در ۵۳ سالگی بر اثر خون‌ریزی مغزی بدون رخ دادن هیچ تصادفی.
نتیجه‌ی مضحک و البته تلخ‌تر: تسلیت رئیس سازمان سینمایی بابت درگذشت او!

-----------
جریان اخیر فیلم‌هایی که به زبان ترکی ساخته شده و می‌شوند و از "زغال" ساخته‌ی اسماعیل منصف تا "آتابای" نیکی کریمی و "پوست" برادران اَرک، تمامش جدی‌گرفتنی‌ست، این سال‌ها با فیلم "اِو" (که به ترکی یعنی "خانه") ساخته‌ی اصغر یوسفی‌نژاد شروع شد. از طرف دیگر، بین ده‌ها فیلم که در امتداد موفقیت آثار اصغر فرهادی در سینمای ایران شکل گرفت، همواره همین فیلم "اِو/خانه" را بهترین نمونه دانسته‌ام که البته ربطش به کار فرهادی فقط از جهت آن چه "تعلیق اخلاقی" می‌نامم، قابل بررسی‌ست. وگرنه، جهان کاملاً متمایز خودش را خلق و در تماشای نخست، میخکوب‌تان می‌کند.
-----------
به سینمای جاری ایران، امید چندانی نیست که فیلمساز جدید دارای اصالت و قابل اعتنا معرفی کند. چیزی در این جامعه‌‌ی مچاله‌شده در دستان بی‌کفایتی که دهه‌هاست مردم و اقتصاد و هنر و فرهنگ را می‌فشرند و می‌چلانند، خبر از معجزه‌ی تازه‌ نمی‌دهد. از همین باب بود که در روز ملی سینما (۲۱ شهریور) نوشتم روزی برای سینمایی که یادش به خیر! فردایش اصغر یوسفی‌نژاد یعنی یکی از چند فیلمساز انگشت‌شمار این سال‌ها که شروع امیدبخشی داشت، درگذشت و آن ناامیدی، قطعی‌تر شد!
----------
فیلم "اِو" را پیدا و تماشا کنید. یاد یوسفی‌نژاد با آن، زنده می‌ماند.

#اصغر_یوسفی_نژاد
#سانسور
#وزارت_ارشاد
#سازمان_سینمایی
#سینمای_ایران
#معرفی_فیلم
#معرفی_کتاب
#نقد_فیلم
#بازیگری
#کارگردانی
#اصغر_فرهادی
#نیکی_کریمی

@amiropouria
Amir Pouria
سوءاستفاده‌ی تبلیغاتی یک فیلم در آستانه‌ی اکران از افسانه بایگان و ممنوع‌‌الکاری او! @amiropouria یادداشت امیر پوریا در ادامه می‌آید👇
فیلمی اکران شده یا قرار است اکران شود. خبرش به چشمم خورد. نه دقیق می‌دانم و نه می‌شناسم. نه برایم اهمیتی دارد‌ و نه آن قدر خام‌اندیشم که تصور کنم در این دوران و شرایط، با فیلمی که زیر همان قوانین نظارتی و حجاب زورکی و محدوده‌ها می‌نشیند، ممکن است چیز قابل اعتنایی هم شکل بگیرد (هر کدامتان که داعیه‌ی سینماشناسی دارید، از محصولات سینمای دارای مجوز و قابل اکران بعد از انقلاب ۱۴۰۱ اگر حتی یک نمونه می‌شناسید که بتوانید بگویید ندیدنش به معنای از دست دادن بخش مهمی از تاریخ سینمای ایران است، اسم ببرید. وضعیت برزخی، جایی برای پدید آمدن فیلم درست، باقی نمی‌گذارد).
اما به آن فیلم در دست اکران برگردیم. چیزی که درباره‌اش کُفرم را درآورده و ناسزاهایی را سزاوار گروه سازندگان و مبلغانش کرده، این است که در تبليغاتش آورده‌اند: "فیلم خداحافظی افسانه بایگان با سینما". عجب وقاحتی! یک خانم بازیگر، احتمالاً پیش از شهریور ۱۴۰۱ و پیش از "زن زندگی آزادی"، با حجاب اجباری در فیلمی بازی کرده و حالا که دیگر در جایگاه یک "انسان ایرانی و ایرانی ِ انسان"، حاضر نیست به سر کردن این اجبار به عنوان پیش‌-شرط جلوی دوربین رفتن تن دهد، صاحبان فیلم از تصمیم و عزم خانم بایگان برای تبلیغ کارشان استفاده/سوء استفاده می‌کنند. انگار در این "آخرین" بودن، سهمی داشته‌اند که حالا ممنوعیت و سرکوب او را عامل تبلیغ فیلمشان می‌گیرند!

آیا کسی به آنها گفته چنین کنند؟ آیا مجبور و تحت فشار بوده‌اند که این را بگویند؟ آیا این شرطی بوده که برایشان گذاشته‌اند تا به فیلمی با بازی خانم بایگان، پروانه‌ی نمایش داده شود؟ به هیچ وجه. سازمان سینمایی و وزارت ارشاد کنونی که رسماً با وزارت اطلاعات فرقی ندارد و با عوض شدن دولت هم "اقتضای حکومت" تغییری نمی‌کند. مجموعه‌ی سانسورچی و عوضی، همچنان عوضی‌ست و عوض نمی‌شود. اما این خبط تبلیغاتی، اصلاً از گور آنها بلند نشده. فکر خود صاحبان فیلم است که سوءاستفاده‌گری و حتی توهین‌ نهفته در این تمهید تبلیغی، حالیشان نیست.

وقتی بنیان مجموعه‌ای (اینجا مجموعه‌ی صدور مجوز و تمام چارچوب‌هایش) در لجنزار بنا شده باشد، از کوچک‌ترین شاخ و برگ‌هایش هم لجن می‌چکد.

#افسانه_بایگان #حجاب_اختیاری #نه_به_حجاب_اجباری #سینمای_اکران #سینمای_دارای_مجوز #وزارت_ارشاد #سازمان_سینمایی #سانسور #سرکوب #زن_زندگی_آزادی #انقلاب۵۷ #انقلاب۱۴۰۱ #فرق_می_کنه_کی_رئیس_جمهور_باشه !!