Amir Pouria
1.95K subscribers
1.11K photos
401 videos
108 files
407 links
این کانال اخبار مربوط به فعالیت های امیر پوریا مدرس و منتقد سینما را بازتاب می‌دهد.
Download Telegram
Amir Pouria
v04_2min 8award_720p.mp4
هشتمین جشنواره فیلم های ایرانی در استرالیا

هیأت داوران شامل خانم ها #رویا_تیموریان #باران_کوثری و آقای امیر پوریا

جوایز: یک عمر فعالیت هنری/آقای #علی_نصیریان
#فیلمنامه: #عباس_امینی و حسین فرخ زاده برای #هندی_و_هرمز با تقدیر ویژه از #جمشید_محمودی برای #شکستن_همزمان_بیست_استخوان (نام بین المللی اش: #رونا_مادر_عظیم)
#کارگردانی: #مانی_حقیقی برای #خوک
جایزه ویژه هیات داوران: آقای #بهمن_فرمان_آرا برای #حکایت_دریا
بازیگر مرد: به طور مشترک به #محسن_تنابنده برای #رونا_مادر_عظیم و #حسن_معجونی برای خوک
بازیگر زن: #سارا_بهرامی برای #دارکوب با تقدیر ویژه از #سحر_دولتشاهی برای #امیر
بهترین فیلم: #سه_رخ #جعفر_پناهی
فیلم محبوب تماشاگران در استرالیا: سه رخ

فهرست فیلم هایی که تماشا و بررسی و داوری کردیم : خوک، رونا مادر عظیم، هت تریک، حکایت دریا، مارموز، هندی و هرمز، همچنان که می مردم، سه رخ، تنگه ابوقریب، دارکوب، امیر

بانی و برقرارکنندهٔ کل جشنواره: #آرمین_میلادی

@amiropouria
دو اشاره از امیر پوریا دربارهٔ «حکایت دریا» / یادداشت اول: برای مطالعه پیش از تماشای فیلم
.
تماشای «حکایت دریا» نهمین فیلم بلند سینمایی آقای بهمن فرمان‌آرا که سه و اندی سال پیش ساخته و به‌تازگی به‌طور آنلاین اکران شده، مثل هر فیلم و هر کار دیگر مربوط به او، آداب مشخص خود را دارد. نکتهٔ اول این است که بدانیم مانند تمام فیلم‌های بعد از انقلاب او که با بازگشتش به ایران در نیمهٔ دوم دههٔ هفتاد شروع شدند، شخصیت اصلی فیلم یک هنرمند/روشنفکر است. بنابراین همچون نویسنده‌هایی که در مرکز روایت «یک بوس کوچولو» و «دلم می‌خواد برقصم» بودند، دلمشغولی‌های فرهنگی و فکری دارد؛ از رد روابط قدیمی‌ یا تازه با جنس مقابل تا دوستان و همنشینان اهل هنر که مانده یا مرده‌اند. مانند نقاش «خاک-آشنا»* به امیدها و بن‌بست پیش‌روی نسل جوان می‌اندیشد. مثل کارگردان «بوی کافور، عطر یاس» می‌کوشد راه رهایی خود را در کار کردن - ساختن و خلق کردن- بیابد. حتی همچون پزشک «خانه‌ای روی آب» درگیر بحران فلسفی-روانی است و می‌خواهد ربط این بحران با وقایع و روابط زندگی‌اش را پیدا کند. در نتیجه، با این تصور که آقای فرمان‌آرا فیلمی خارج از تلاش همیشگی‌اش برای ثبت زندگی روشنفکری در فیلم‌های اغلب خالی از شخصیت روشنفکر این سینما ساخته، به دیدارش ننشینید.
.
مسئلهٔ دوم این است که ببینیم همان بازگشت حدود بیست سال پیش او به ایران، حالا به چه نقطه‌ای رسیده و در احوال شخصیت محوری این  فیلم چگونه ترسیم شده است. از آن چه تحت عنوان «اصلاحات» عامل امید نسبی و بازگشت و فیلم ساختن شده بود، آیا جلوه‌ای به‌جا مانده که عنصری از زیست جاری مرد زندگی‌کرده‌ای چون او و جامعهٔ پرشتاب زمانه‌اش را اصلاح کرده باشد؟ به بیان دیگر، بی‌آن که چنین ادعایی به صراحت در بین باشد، فیلم دارد مختصات روشنفکر هم‌نسل فیلمساز را در این روزگار می‌سنجد. فیلمسازی که در مصاحبه‌هایش بیش از تصور ما، صراحت دارد و اگر اینجا خواسته نقد این شرایط را به دامنهٔ فیلمی بکشاند، حتماً دلایلی ورای استفاده از خصلت «تریبونی» سینما داشته است
.
نکتهٔ دیگر این که همه می‌دانیم نقش اصلی را خود او بازی می‌کند. اما این که منش کلی این فیلم همچون «خانه‌ای روی آب»، بر کمتر نشان دادن بروز بیرونی رنج شخصیت اصلی است، می‌تواند پیش‌نیاز مهمی برای تماشای فیلم باشد. طاهر و نوع اجرای آن، تلفیقی از حدیث نفس و بازیگری به معنای رایج کلمه است. جاهایی که طعنه‌ای بر زبان می‌آورد، خود آقای فرمان‌آرا را با همان هوش و سرعت جواب، به یاد می‌آورد و جاهایی که می‌خواهد بر حسب موقعیت دراماتیک، گوشه‌ای از احساسات شخصیت را به بیننده بروز بدهد، اتفاقی شبیه آن چه در بازی‌اش به نقش کاردینال وُلزی در نمایش «مردی برای تمام فصول» رخ می‌داد: او حتی متنی که از روی متن اصلی رابرت بولت توسط امید سهرابی نوشته و مقداری ساده‌نویسی شده بود را بار دیگر در دیالوگ‌های خودش، ساده‌تر می‌گفت. این سادگی، حالت روراست خاصی به کاراکتر طاهر می‌بخشد که لُپ و فیزیک و سن و سال و حتی نوع راه رفتن هم در آن اهمیت پیدا می‌کند. از همین منظر است که می‌توانید موقع شنیدن دو «الله اکبر» بی‌جایگزین او در موقعیتی به‌شدت عجیب، حتی با وجود دانستن دلیلش با آن که وقاحت‌بار است، قربان‌صدقه‌ هم رفت
.
به اینها بیافزایید «ترجیح» توصیف‌ناپذیری را که در پایان رخ می‌دهد. ترجیحی که وقتی به دیوانه قلمداد شدن نویسنده در  «دلم می‌خواد برقصم» انجامیده بود، او به بقیهٔ جامعهٔ بی‌تحرک می‌گفت شمایید که دیوانه‌اید. اما اینجا طنین دیگری دارد
.

به امید حرمت گذاشتن به مردی در آستانهٔ هشتاد سالگی و تماشای قانونی اثر اخیر او
یادداشت بعدی در همین ابعاد، برای مخاطبی که فیلم را دیده باشد، نوشته و تقدیم خواهد شد.
پی‌نوشت: به همانندی بین ملودی اصلی موزیک پیمان یزدانیان و ترانهٔ بس مشهور
«Strangers in the Night»
هم دل بدهید تا بعد در اشارهٔ بعدی ببینیم چه کاربردی در جهان فیلم دارد
.
* نام این فیلم، برخلاف عادت غلط رایج،  «خاک ِ آشنا» نیست؛  بلکه «خاکْ‌آشنا» به معنای کسی است که با خاک سرزمینش آشنایی و انس دارد

#حکایت_دریا #بهمن_فرمان_آرا #امیر_پوریا

@amiropouria