امشب و فرداشب در این مدتی که #تئاتر اجرا نمی شود، دو #نمایش را معرفی می کنم که تازگی دیده و درگیرشان شده ام. نخست #کمیته_نان. اجرایی به قاعده از متنی که #روایت_غیرخطی و #دیالوگ های قابل توجهی دارد و همنشینی #طنز و ثبت شرایط #معاصر به ویژه از جهت مشکلات #اقتصادی و #اجتماعی در آن بیداد می کند. با دیدن اش از کلمهٔ #کولبر و زندگی او تصویر و تصوری به دست می آورید که بسیاری #فیلم ها و #گزارش های تصویری یا مکتوب از خلق آن عاجز بوده اند. این نمایش در کنار تمام این ویژگی ها، یک #توئیست نهایی هم دارد که تا مدتی بعد از اتمام اجرا رهایتان نمی کند. راهنمایی بدون لو دادن چیزی: به تپق های #بازیگران در صدا زدن اسم شخصیت ها توجه کنید.
تلخی عمیق و بامعنایی که #کمیته_نان به جا می گذارد، در حدی است که آرزو کردم کاش می شد در انتهایش دست نزد و با سکوت و اندوه، همدلی با کار و کاراکترها را اعلام کرد. در احوالی که موقع پایان اجرا دارید، یاد عرض بنده بیفتید. از پنج شنبه شب یعنی نهم خرداد #نود_و_هشت باز روی صحنه می رود و تا انتهای خرداد ادامه دارد. تئاتر شهر. تالار قشقایی. ساعت ١٨:٣٠
https://www.tiwall.com/p/komitehnan
تلخی عمیق و بامعنایی که #کمیته_نان به جا می گذارد، در حدی است که آرزو کردم کاش می شد در انتهایش دست نزد و با سکوت و اندوه، همدلی با کار و کاراکترها را اعلام کرد. در احوالی که موقع پایان اجرا دارید، یاد عرض بنده بیفتید. از پنج شنبه شب یعنی نهم خرداد #نود_و_هشت باز روی صحنه می رود و تا انتهای خرداد ادامه دارد. تئاتر شهر. تالار قشقایی. ساعت ١٨:٣٠
https://www.tiwall.com/p/komitehnan
و اما دومین #تئاتر لازم به معرفی که بعد از این تعطیلی ها عزم به تماشایش کنید: #پروانه_الجزایری که باز بر اساس متن تالیفی یک #نمایشنامه_نویس ایرانی معاصر شکل گرفته و در بازی با زمان #روایت و عنصر #تکرار ، از آن کارهایی ست که واژهٔ «معاصر» در توصیف شان نه فقط اشاره به شوخی ها و روابط شخصیت های جوان، بلکه به معنای نسبت داشتن با #سینما و #داستان های این دهه ها و بازی های روایی آنهاست. پیچیدگی اش نه به قصد مرعوب کردن تماشاگر، بلکه بابت ترسیم موقعیت روانی و انسانی و عاطفی عجیبی ست که در درام پدید می آید. این از آن پیچیدگی های لذتبخش برای تماشاگر اهل کشف است.
سه نفر از #بازیگران این #نمایش را در فیلم ها و نقش های قابل اعتنایی در #سینمای_ایران به جا می آورید : #امیراحمد_قزوینی در فیلم #جاندار نقش شوهر #باران_کوثری را داشت و در #ماجرای_نیمروز_دو #رد_خون نقش مخبر را. #مجتبی_پیرزاده با نقش های مهمی در #فروشنده و #غلامرضا_تختی به یاد مانده و #محمد_علیمحمدی با نقش متهم #جاندار و موبایل دار بازداشتگاه در #متری_شیش_و_نیم. لینک:
https://www.tiwall.com/p/parvanealjazayeri2
سه نفر از #بازیگران این #نمایش را در فیلم ها و نقش های قابل اعتنایی در #سینمای_ایران به جا می آورید : #امیراحمد_قزوینی در فیلم #جاندار نقش شوهر #باران_کوثری را داشت و در #ماجرای_نیمروز_دو #رد_خون نقش مخبر را. #مجتبی_پیرزاده با نقش های مهمی در #فروشنده و #غلامرضا_تختی به یاد مانده و #محمد_علیمحمدی با نقش متهم #جاندار و موبایل دار بازداشتگاه در #متری_شیش_و_نیم. لینک:
https://www.tiwall.com/p/parvanealjazayeri2
Amir Pouria
اشارهای به فاصلهگذاری برتولت برشت و انواع خلاقانهی تلفیق آن با سایر تمهیدات دراماتیک: یادداشتی از امیر پوریا با مکث بر برشی از فیلم "چه قدر همهی ما همدیگر را دوست داشتیم" (اتوره اسکولا، ۱۹۷۴) @amiropouria متن در ادامه میآید 👇
چند روز دیگر، ۶۶ سال میشود که برتولت برشت از دنیا رفته. اما تأثیر ایدهی "فاصلهگذاری" او بر صدها نمایش و فیلم همچنان ادامه دارد. گاه خلاقیتهای بسیاری درامپردازان اعم از فیلمنامهنویسان و نمایشنامهنویسان و البته کارگردانها، مسیر این فکر را به جایی میرساند که شاید در آن چه خود برشت به واسطهی فاصلهگذاری پرداخت کرد، نمیگنجید و بیتعارف از آن فراتر میرفت. اما و همچنان در امتداد همان ایده، این خلاقیتها شکل گرفت.
نمونهای که میبینید، خلق ِ اِتوره اسکولا کارگردان ایتالیاییست. دو کاراکتر فیلم بسیار همهجانبهاش "چه قدر همهی ما همدیگرو دوست داشتیم" (که نامش را به انگلیسی و ایتالیایی روی تصویر آوردهام) با بازی نینو مانفردی و استفانیا ساندرلی، دارند تئاتری میبینند که در آن، افکار یا مونولوگ ذهنی شخصیتها با قطع نور صحنه و تابیدن نور موضعی، بازگو میشود. زن در ادامه برای توضیح این تمهید دراماتیک، آن را در واقعیت بین خودش و مرد بازآفرینی میکند و در ادامه، اولین ابراز عشق میان آن دو به این ترتیب رخ میدهد.
البته اگر به خودتان افتخار بدهید و فیلم را ببینید، کمی بعد با ورود ویتوریو گاسمن این تمهید به لحظهای بس تلخ و بس شیرین در این رابطه منجر میشود؛ اما در همین ابعاد هم میتوان دید که چگونه هم به فاصلهگذاری برشت ربط دارد و هم ندارد یا بهتر است بگویم راه خود را از آن جدا و عمقش را بیشتر میکند: در میان گذاشتن چیزی با تماشاگر که در جریان درام، بقیه از شنیدن و دانستنش عاجزند؛ و اهمیت عاطفی/انسانی فراوان آن چه درداین قرارداد بین اثر و مخاطب، مطرح میشود.
نور به قبرهایتان ببارد آقایان برشت (۱۹۵۶-۱۸۹۸) و اسکولا (۲۰۱۶-۱۹۳۱)
@amiropouria
#فاصلهگذاری #برتولت_برشت #برشت #اتوره_اسکولا #تئاتر #سینما #نینو_مانفردی #استفانیا_ساندرلی #ویتوریو_گاسمن #نقد_فیلم #تحلیل_فیلم #تحلیل_تئاتر #امیر_پوریا #چه_قدر_همه_ما_همدیگر_را_دوست_داشتیم
#bertoltbrecht
#ettorescola
#wealllovedeachothersomuch
چند روز دیگر، ۶۶ سال میشود که برتولت برشت از دنیا رفته. اما تأثیر ایدهی "فاصلهگذاری" او بر صدها نمایش و فیلم همچنان ادامه دارد. گاه خلاقیتهای بسیاری درامپردازان اعم از فیلمنامهنویسان و نمایشنامهنویسان و البته کارگردانها، مسیر این فکر را به جایی میرساند که شاید در آن چه خود برشت به واسطهی فاصلهگذاری پرداخت کرد، نمیگنجید و بیتعارف از آن فراتر میرفت. اما و همچنان در امتداد همان ایده، این خلاقیتها شکل گرفت.
نمونهای که میبینید، خلق ِ اِتوره اسکولا کارگردان ایتالیاییست. دو کاراکتر فیلم بسیار همهجانبهاش "چه قدر همهی ما همدیگرو دوست داشتیم" (که نامش را به انگلیسی و ایتالیایی روی تصویر آوردهام) با بازی نینو مانفردی و استفانیا ساندرلی، دارند تئاتری میبینند که در آن، افکار یا مونولوگ ذهنی شخصیتها با قطع نور صحنه و تابیدن نور موضعی، بازگو میشود. زن در ادامه برای توضیح این تمهید دراماتیک، آن را در واقعیت بین خودش و مرد بازآفرینی میکند و در ادامه، اولین ابراز عشق میان آن دو به این ترتیب رخ میدهد.
البته اگر به خودتان افتخار بدهید و فیلم را ببینید، کمی بعد با ورود ویتوریو گاسمن این تمهید به لحظهای بس تلخ و بس شیرین در این رابطه منجر میشود؛ اما در همین ابعاد هم میتوان دید که چگونه هم به فاصلهگذاری برشت ربط دارد و هم ندارد یا بهتر است بگویم راه خود را از آن جدا و عمقش را بیشتر میکند: در میان گذاشتن چیزی با تماشاگر که در جریان درام، بقیه از شنیدن و دانستنش عاجزند؛ و اهمیت عاطفی/انسانی فراوان آن چه درداین قرارداد بین اثر و مخاطب، مطرح میشود.
نور به قبرهایتان ببارد آقایان برشت (۱۹۵۶-۱۸۹۸) و اسکولا (۲۰۱۶-۱۹۳۱)
@amiropouria
#فاصلهگذاری #برتولت_برشت #برشت #اتوره_اسکولا #تئاتر #سینما #نینو_مانفردی #استفانیا_ساندرلی #ویتوریو_گاسمن #نقد_فیلم #تحلیل_فیلم #تحلیل_تئاتر #امیر_پوریا #چه_قدر_همه_ما_همدیگر_را_دوست_داشتیم
#bertoltbrecht
#ettorescola
#wealllovedeachothersomuch