Amir Pouria
Photo
هدف این متن به هیچ وجه غصه خوردن برای سه دستگیری تازه که فرد بازداشتی را میشناسیم و صدها بازداشت، ضرب و شتم و تهدید دیگر که مردم گرفتار آن را نمیشناسیم، نیست. با قطعیت به شما میگویم فارغ از میزان پر دل و جرأتی ِ فرد فرد ِ این بازداشتیها و زخمیها و تهدیدشدهها، تکتکشان حالا در زندان یا بيمارستان به تداوم اعتراضها فکر میکنند. از کسانی حرف میزنم که به گمانم تا اندازهای میشناسمشان:
واقعاً تصور میکنید الان علی کریمی نگران مصادرههاست؟ جعفر پناهی و محمد رسولاف، حسرتی جز این دارند که کاش بیرون و بین معترضان بودند؟ حامد بهداد که همنسل من است و شجاعانه میگوید ما نسل ترسویی بودیم، خدا خدا میکند که نکند بیایند و بگیرندش؟ یا کتایون ریاحی به نظرتان الان احساس پشیمانی دارد؟ یا سربلندی؟ بیشک در مکان نامعلومی که در بند است، حجاب سرش کردهاند. آیا حتی ۲ درصد احتمال این که این آخرین پوشش زورکی سر و موهایش باشد، او را به پوزخندی از ته دل وانمیدارد؟ یعنی حسین ماهینی اگر توقع حمایت فوتبالیستها را در سر داشته باشد، بابت آزادی سریعتر خودش است؟ یا به هدف همگانیتر شدن اعتراضها؟ دنیا راد پیش خودش میگوید عجب اشتباهی کردم عکس سادهی صبحانه خوردنم در یک قهوهخانه را به چشم همه رساندم؟ یا برعکس؛ میداند که با مطرح شدن کار او و دلیل بازداشتش در جهان، برگ بسیار مهمی از شدت سرکوب و حقارت حاکمیت، ورق خورده است؟
آیا شروین حاجیپور که از تمام نامهای پیشین، کمتر میشناسمش، در هر احوالی که باشد و هر میزان فشار و رنج را تحمل کند، چشم به راه موزیسینهای دیگر نیست که کار انسانیاش را ادامه دهند؟
اینها را فقط به این نیت میگویم که بدانیم حتی با بدترین پیشامدها، حالا "تداوم" چه ارزشی پیدا کرده. خیلی فراتر از "شروع" اعتراضها. همه خستهاید. نگرانید. حتی بیتعارف، ترس در حال تسریست. اگر اینها نباشد، عجیب است.
اما همچنان آمار مشهور جهانی را به یاد بیاوریم: هیچ خیزشی که دستکم ۳/۵ درصد از جمعیت یک کشور در آن مشارکت کرده باشند، از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون، شکست نخورده است.
به این فکر کنیم که ۳/۵ درصد جمعیت ۸۰ میلیونی ایران میشود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر. اگر برایتان عجیب است و میپندارید شمار معترضان باید تا الان بیشتر از این شده باشد، بدانید که اضافه شدن حتی یک نفر میتواند به آرمان سقوط ستمپیشهها، نزدیکمان کند. حتی در این روزهای غلبهی خستگی و سردرگمی.
@amiropouria
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#اعتراضات_مردمی
#سرکوب_اعتراضات
#طاقت_بیار_رفیق
#علی_کریمی
#جعفر_پناهی
#شروین_حاجی_پور
واقعاً تصور میکنید الان علی کریمی نگران مصادرههاست؟ جعفر پناهی و محمد رسولاف، حسرتی جز این دارند که کاش بیرون و بین معترضان بودند؟ حامد بهداد که همنسل من است و شجاعانه میگوید ما نسل ترسویی بودیم، خدا خدا میکند که نکند بیایند و بگیرندش؟ یا کتایون ریاحی به نظرتان الان احساس پشیمانی دارد؟ یا سربلندی؟ بیشک در مکان نامعلومی که در بند است، حجاب سرش کردهاند. آیا حتی ۲ درصد احتمال این که این آخرین پوشش زورکی سر و موهایش باشد، او را به پوزخندی از ته دل وانمیدارد؟ یعنی حسین ماهینی اگر توقع حمایت فوتبالیستها را در سر داشته باشد، بابت آزادی سریعتر خودش است؟ یا به هدف همگانیتر شدن اعتراضها؟ دنیا راد پیش خودش میگوید عجب اشتباهی کردم عکس سادهی صبحانه خوردنم در یک قهوهخانه را به چشم همه رساندم؟ یا برعکس؛ میداند که با مطرح شدن کار او و دلیل بازداشتش در جهان، برگ بسیار مهمی از شدت سرکوب و حقارت حاکمیت، ورق خورده است؟
آیا شروین حاجیپور که از تمام نامهای پیشین، کمتر میشناسمش، در هر احوالی که باشد و هر میزان فشار و رنج را تحمل کند، چشم به راه موزیسینهای دیگر نیست که کار انسانیاش را ادامه دهند؟
اینها را فقط به این نیت میگویم که بدانیم حتی با بدترین پیشامدها، حالا "تداوم" چه ارزشی پیدا کرده. خیلی فراتر از "شروع" اعتراضها. همه خستهاید. نگرانید. حتی بیتعارف، ترس در حال تسریست. اگر اینها نباشد، عجیب است.
اما همچنان آمار مشهور جهانی را به یاد بیاوریم: هیچ خیزشی که دستکم ۳/۵ درصد از جمعیت یک کشور در آن مشارکت کرده باشند، از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون، شکست نخورده است.
به این فکر کنیم که ۳/۵ درصد جمعیت ۸۰ میلیونی ایران میشود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر. اگر برایتان عجیب است و میپندارید شمار معترضان باید تا الان بیشتر از این شده باشد، بدانید که اضافه شدن حتی یک نفر میتواند به آرمان سقوط ستمپیشهها، نزدیکمان کند. حتی در این روزهای غلبهی خستگی و سردرگمی.
@amiropouria
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#اعتراضات_مردمی
#سرکوب_اعتراضات
#طاقت_بیار_رفیق
#علی_کریمی
#جعفر_پناهی
#شروین_حاجی_پور
Amir Pouria
یکم اکتبر ۲۰۲۲ در سراسر جهان: "روز ایران" @amiropouria یادداشت امیر پوریا دربارهی خون زخمهای پیشین که از دل زخم تازه سر برآورده است: از حامد اسماعیلیون تا بهرام بیضایی متن در ادامه میآید 👇
تصویرهای خشم مردم را کهمیبینم، که با دست خالی، باتونبهدستها را فراری میدهند، از خودم میپرسم چرا این خشم در دی ۹۸ بعد از به خاک و خون غلتیدن ۱۷۶ مسافر هواپیمای اوکراینی، به چنین نقطهی اوجی نرسید؟
بعد از کشتهشدن قاسم سلیمانی، حکومت با مانور روی تصویر دختر "سرلُخت" و زن چادری در مراسم او، روی پاک شدن رد سیاه کشتار و سرکوب آبان ۹۸ حساب کرده بود. ادعا میکرد اقشار مختلف مردم در حمایت از نظام، "وحدت" دارند.
۵ روز بعد، شلیکهای سپاه پاسداران به هواپیما، بار دیگر بیزاری از نظام را به یاد مردم آورد (این را همیشه در دل و ذهنتان تکرار کنید: شلیک دو موشک؛ که دیگر نمیتواند اتفاقی و سهوی باشد و نتیجهی هدفگذاریست). جان باختن تمامی ِ سرنشینان هواپیما و ۷۲ ساعت لاپوشانی خبر شلیک، وضع عدم مشروعیت جمهوری اسلامی را وخیمتر کرد. آن زخم، باز مانده. مثل آن دیالوگ منوچهر فرید در "چریکهی تارا"ی بهرام بیضایی، "هر روز از آن خون تازه بیرون میزند".
از خردهمدیرها تا دانهدرشتها، خیلی از آدمهای رژیم این روزها گفتهاند مخالفان، مرگ مهسا امینی را بهانه قرار دادهاند. البته که همین طور است. این قتل تازه، فقط تیر خلاص بود. دلایل قبلی، زخمها و خشمهای قبلی، همه روی هم تلانبار شده بود و حالا از دل زخم نو دارد بیرون میجهد. باشید تا صبح دولتتان بدمد.
این میان، صفحهی حامد اسماعیلیون که نقش خود در جایگاه نمایندهی قربانیان این ۴۳ سال و اندی ستم را خوب دریافته، دارد به تنهایی همپای یک نهاد بینالمللی، تجمعات اعتراضی بیرون از ایران را اطلاعرسانی میکند. به قول دوستی، با گستردگی کارش حتی میتوانیم کلی نمرهی جغرافیای خودمان را بالا ببریم: من یکی تا پیش از تجمعی که او خبررسانی کرد، نمیدانستم همین ایالت معروف اونتاریو در کانادا که تورنتو مرکزش است، شهری همنام "لندن" دارد. و به گمانم جز دوستداران سریال "فرندز"، کسی در ایران از وجود شهری به نام تولسا در ایالت اوکلاهمای آمریکا (تبعیدگاه موقت چندلر بینگ) باخبر نبود!
این تجمعها در حمایت از معترضان ایران، فردا شنبه یکم اکتبر ۲۰۲۲ در بیش از ۱۰۰ شهر دنیا برپا میشود. گردهمایی اينجا در پراگ را آخر همین تصویرها آوردهام.
برای درک عظمت جهانیاش، سری به صفحهی حامد بزنید. حتی برای لایک کردنشان وقت کم میآورید.
فردا در اروپا، آمریکای شمالی و اقیانوسیه، عملاً "روز ایران" است.
شما تنها نیستید.
@amiropouria
#مهسا_امینی
#حامد_اسماعیلیون
#پرواز_اوکراین
#حجاب_اجباری
#زن_زندگی_آزادی
#پراگ
#منوچهر_فرید
#بهرام_بیضایی
#چریکه_تارا
#فرندز
تصویرهای خشم مردم را کهمیبینم، که با دست خالی، باتونبهدستها را فراری میدهند، از خودم میپرسم چرا این خشم در دی ۹۸ بعد از به خاک و خون غلتیدن ۱۷۶ مسافر هواپیمای اوکراینی، به چنین نقطهی اوجی نرسید؟
بعد از کشتهشدن قاسم سلیمانی، حکومت با مانور روی تصویر دختر "سرلُخت" و زن چادری در مراسم او، روی پاک شدن رد سیاه کشتار و سرکوب آبان ۹۸ حساب کرده بود. ادعا میکرد اقشار مختلف مردم در حمایت از نظام، "وحدت" دارند.
۵ روز بعد، شلیکهای سپاه پاسداران به هواپیما، بار دیگر بیزاری از نظام را به یاد مردم آورد (این را همیشه در دل و ذهنتان تکرار کنید: شلیک دو موشک؛ که دیگر نمیتواند اتفاقی و سهوی باشد و نتیجهی هدفگذاریست). جان باختن تمامی ِ سرنشینان هواپیما و ۷۲ ساعت لاپوشانی خبر شلیک، وضع عدم مشروعیت جمهوری اسلامی را وخیمتر کرد. آن زخم، باز مانده. مثل آن دیالوگ منوچهر فرید در "چریکهی تارا"ی بهرام بیضایی، "هر روز از آن خون تازه بیرون میزند".
از خردهمدیرها تا دانهدرشتها، خیلی از آدمهای رژیم این روزها گفتهاند مخالفان، مرگ مهسا امینی را بهانه قرار دادهاند. البته که همین طور است. این قتل تازه، فقط تیر خلاص بود. دلایل قبلی، زخمها و خشمهای قبلی، همه روی هم تلانبار شده بود و حالا از دل زخم نو دارد بیرون میجهد. باشید تا صبح دولتتان بدمد.
این میان، صفحهی حامد اسماعیلیون که نقش خود در جایگاه نمایندهی قربانیان این ۴۳ سال و اندی ستم را خوب دریافته، دارد به تنهایی همپای یک نهاد بینالمللی، تجمعات اعتراضی بیرون از ایران را اطلاعرسانی میکند. به قول دوستی، با گستردگی کارش حتی میتوانیم کلی نمرهی جغرافیای خودمان را بالا ببریم: من یکی تا پیش از تجمعی که او خبررسانی کرد، نمیدانستم همین ایالت معروف اونتاریو در کانادا که تورنتو مرکزش است، شهری همنام "لندن" دارد. و به گمانم جز دوستداران سریال "فرندز"، کسی در ایران از وجود شهری به نام تولسا در ایالت اوکلاهمای آمریکا (تبعیدگاه موقت چندلر بینگ) باخبر نبود!
این تجمعها در حمایت از معترضان ایران، فردا شنبه یکم اکتبر ۲۰۲۲ در بیش از ۱۰۰ شهر دنیا برپا میشود. گردهمایی اينجا در پراگ را آخر همین تصویرها آوردهام.
برای درک عظمت جهانیاش، سری به صفحهی حامد بزنید. حتی برای لایک کردنشان وقت کم میآورید.
فردا در اروپا، آمریکای شمالی و اقیانوسیه، عملاً "روز ایران" است.
شما تنها نیستید.
@amiropouria
#مهسا_امینی
#حامد_اسماعیلیون
#پرواز_اوکراین
#حجاب_اجباری
#زن_زندگی_آزادی
#پراگ
#منوچهر_فرید
#بهرام_بیضایی
#چریکه_تارا
#فرندز
Amir Pouria
شاید بازخوانیها و بازنوازیهای فارسی ترانهی "برای..." کار شروین حاجیپور که حالا در بند است را زیاد شنیده باشید. اما این خواننده/موزیسین، کار را بهخصوص در مورد "تحریر"های ایرانیوار خیلی درستی که روی "مصوت"ها میگذارد، عالی تنظیم و اجرا کرده. یا میتوانم…
همه ویدئوی منتشرشده در صفحهی اینستاگرامی خانم ژولیت بینوش را از صبح تا حالا، جاهای مختلف دیدهایم. اما میخواهم فهرست کاملتری از خانمهای فرانسوی، بریتانیایی، بلژیکی و غیره که در این ویدئوی فرانسهزبان حاضرند، ارائه کنم تا بیشتر به اهمیت آن پی ببریم:
بازیگر: ژولیت بینوش، ماریون کوتیار، ایزابل آجانی، ایزابل کاره، ژولی دبونا، آی حیدرا، ایزابل هوپر، ژولی گایه (همچنین همسر کنونی رئیسجمهور سابق فرانسه فرانسوا اولاند)، شارلوت گِینزبورگ و مادرش جِین بیرکین، برنیس بژو، شارلوت رَمپلینگ، برِنژیِر کریف، اورِلی سادا، کریستین سیتی، گووندولین اَمُن، آنه لهنی، فریمین ریشار، لورا کالامی، مَنون ولنتین، ماری ژیلان، ماری آنژ کاستا، لولیتا شاما، ملانی دوته، ربکا مارده، تانیا د سورسِز، والری دُنزِلی
خواننده و موزیسین: اَنژل، ژولیِت آرمانه، باربارا پراوی، لورا کاهن، پُم، یائل نعیم
کمدین: ماری بائوسن
کارگردان: اوا هوسون (از جمله، سازندهی "دختران خورشید" با بازی گلشیفته فراهانی)، استفانی پیلونکا
همچنین:
لورنس باخمان رئیس مجمع رسانهای زنان
میشل دایان رئیس کانون وکلای زنان
السا وولینسکی، روزنامهنگار و نویسنده
آنا کارین فکسِندینی، رئیس انجمن قضایی راه عدالت
ان سِسیل مِیفر، رئیس بنیاد زنان
و دو دختر ۱۹ و ۱۱ سالهی شارلوت گِینزبورگ و ایوَن اَتال (بازیگر و کارگردات)، آلیس (تنها تصویر سیاه و سفید وسط ویدئو) و جو (تصویر آخر)
------------
یکی دو روز پیش، یک شوخی ِ بامزه شنیدم که میگفت "همین که بدونیم راجر واترز و دنیل دیلوئیس و شارون استون و ژولیت بینوش با مان و ... و ... با اونا، کافیه".
ولی از شوخی گذشته هم دانستن این که افرادی در این سطح و کیفیت کار سیاسی، حقوق بشری، اجتماعی، فرهنگی و هنری، این بار از جزئیات اعتراضهای مردم در ایران باخبرند و برخی هر روز آن را دنبال و دربارهاش خبررسانی دوباره میکنند و اینها باعث شده کمیّت عظیمی از مردم سرتاسر جهان به شناختی نسبی از خیزش خودجوش مردمی در ایران برسند، اتفاق سادهای نیست.
در دل چنین بحرانهایی، همیشه حس میکنیم کار هنری و حرفهای مربوط به آن، به طور موقت اهمیت خود را از دست میدهند. در حالی که میبینیم در عمل چنین نیست و همچنان هنر و فرهنگ و نمایندههای اصیلش در پیوندی ناگسستنی با سرنوشت و زندگی آدمها، میتوانند توجهات انسانی را برانگیزند.
@amiropouria
#ژولیت_بینوش #ماریون_کوتیار #ایزابل_آجانی #ایزابل_هوپر #جین_بیرکین #شارلوت_گینزبورگ #شارلوت_رمپلینگ #باربارا_پراوی #آنژل #فرانسوا_اولاند #راجر_واترز #دنیل_دی_لوییس #شارون_استون
#مهسا_امینی
#نیکا_شاکرمی
#زن_زندگی_آزادی
همه ویدئوی منتشرشده در صفحهی اینستاگرامی خانم ژولیت بینوش را از صبح تا حالا، جاهای مختلف دیدهایم. اما میخواهم فهرست کاملتری از خانمهای فرانسوی، بریتانیایی، بلژیکی و غیره که در این ویدئوی فرانسهزبان حاضرند، ارائه کنم تا بیشتر به اهمیت آن پی ببریم:
بازیگر: ژولیت بینوش، ماریون کوتیار، ایزابل آجانی، ایزابل کاره، ژولی دبونا، آی حیدرا، ایزابل هوپر، ژولی گایه (همچنین همسر کنونی رئیسجمهور سابق فرانسه فرانسوا اولاند)، شارلوت گِینزبورگ و مادرش جِین بیرکین، برنیس بژو، شارلوت رَمپلینگ، برِنژیِر کریف، اورِلی سادا، کریستین سیتی، گووندولین اَمُن، آنه لهنی، فریمین ریشار، لورا کالامی، مَنون ولنتین، ماری ژیلان، ماری آنژ کاستا، لولیتا شاما، ملانی دوته، ربکا مارده، تانیا د سورسِز، والری دُنزِلی
خواننده و موزیسین: اَنژل، ژولیِت آرمانه، باربارا پراوی، لورا کاهن، پُم، یائل نعیم
کمدین: ماری بائوسن
کارگردان: اوا هوسون (از جمله، سازندهی "دختران خورشید" با بازی گلشیفته فراهانی)، استفانی پیلونکا
همچنین:
لورنس باخمان رئیس مجمع رسانهای زنان
میشل دایان رئیس کانون وکلای زنان
السا وولینسکی، روزنامهنگار و نویسنده
آنا کارین فکسِندینی، رئیس انجمن قضایی راه عدالت
ان سِسیل مِیفر، رئیس بنیاد زنان
و دو دختر ۱۹ و ۱۱ سالهی شارلوت گِینزبورگ و ایوَن اَتال (بازیگر و کارگردات)، آلیس (تنها تصویر سیاه و سفید وسط ویدئو) و جو (تصویر آخر)
------------
یکی دو روز پیش، یک شوخی ِ بامزه شنیدم که میگفت "همین که بدونیم راجر واترز و دنیل دیلوئیس و شارون استون و ژولیت بینوش با مان و ... و ... با اونا، کافیه".
ولی از شوخی گذشته هم دانستن این که افرادی در این سطح و کیفیت کار سیاسی، حقوق بشری، اجتماعی، فرهنگی و هنری، این بار از جزئیات اعتراضهای مردم در ایران باخبرند و برخی هر روز آن را دنبال و دربارهاش خبررسانی دوباره میکنند و اینها باعث شده کمیّت عظیمی از مردم سرتاسر جهان به شناختی نسبی از خیزش خودجوش مردمی در ایران برسند، اتفاق سادهای نیست.
در دل چنین بحرانهایی، همیشه حس میکنیم کار هنری و حرفهای مربوط به آن، به طور موقت اهمیت خود را از دست میدهند. در حالی که میبینیم در عمل چنین نیست و همچنان هنر و فرهنگ و نمایندههای اصیلش در پیوندی ناگسستنی با سرنوشت و زندگی آدمها، میتوانند توجهات انسانی را برانگیزند.
@amiropouria
#ژولیت_بینوش #ماریون_کوتیار #ایزابل_آجانی #ایزابل_هوپر #جین_بیرکین #شارلوت_گینزبورگ #شارلوت_رمپلینگ #باربارا_پراوی #آنژل #فرانسوا_اولاند #راجر_واترز #دنیل_دی_لوییس #شارون_استون
#مهسا_امینی
#نیکا_شاکرمی
#زن_زندگی_آزادی
Forwarded from RadioFarda
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اختصاصی - نسرین شاکرمی، مادر #نیکا_شاکرمی در یک پیام ویدئویی به شایعات و ادعاهای حکومت و رسانههای حکومتی درباره جانباختن دخترش پاسخ داد و گفت که دخترش در روز ۲۹ شهریور در تظاهرات کشته شده و جنازهاش همان روز به سردخانه کهریزک تحویل داده شده است. خانم شاکرمی در این پیام ویدئویی که به صورت اختصاصی در اختیار رادیوفردا قرار گرفته، از تهدیدها و فشارهای امنیتی میگوید و اینکه تحت فشار است تا روایت و سناریوی حکومت را درباره جان باختن دخترش تکرار کند. مادر نیکا شاکرمی میگوید که برادر و خواهرش محسن و آتش شاکرمی که بازداشت شدهاند و تحت فشار شدید مجبور به اعتراف دروغ شدهاند. نیکا شاکرمی نوجوان ۱۷ ساله روز ۲۹ شهریور در اعتراضات بعد از کشتهشدن #مهسا_امینی در بلوار کشاورز مفقود شد و به گفته مادرش براساس گواهی پزشکی قانونی بر اثر اصابت ضربات متعدد جسم سخت بر سرش کشته شده است. رسانههای حکومتی و مقامات قضایی جمهوری اسلامی مدعی شدهاند که از بالای یک ساختمان به پایین «پرتاب» شده و کشته شده است، اما مادر نیکا این ادعا را دروغ میخواند.
@RadioFarda
@RadioFarda
Amir Pouria
در این سن و سال، آزادی برای آدمی چگونه معنا میشود؟ @amiropouria یادداشت امیر پوریا دربارهی ایندو ویدئوی اعتراضی که تصویری از آنها را اینجا میبینید، در ادامه میآید 👇
هم آقای محمد عمرانی و هم این بانو در ویدئوهای اعلام اعتراضشان، به سن و سال خود اشاره کردهاند. هر دو به این مضمون که شاید برای آنها در این سن و سال، تغییرات اساسی در ایران چندان کاربردی نداشته باشد یا دستکم دیگران به آنها این طور گفتهاند. چیزی شبیه به سؤال قدیمی "سر ِ پیری و معرکهگیری؟"؛ که هر کس آن را به زبان میآورد، میخواهد فرد پابهسنگذاشته را در کار و تصمیمش بیانگیزه کند.
زوجی را میشناختم که در ۷۰ سالگی ِ خانم و ۸۲ سالگی ِ آقا تصمیم به طلاق گرفته بودند. به شکلی عجیب، فرزندان و همسران فرزندان و همنسلهای فرزندانشان بدون استثنا با تصمیم خانم و آقا مخالف بودند. از آن طرف، نوهها و دو نتیجهی آنها نهتنها از دَم موافق طلاق آن دو بودند، بلکه کلی هم برای موافقتشان دلیل و مثال شیرین میآوردند. از بین میانسالها فقط من یکی با این بچهها همرأی بودم.
باور داشتم که وقتی این دو به تشخیص قطعی رسیدهاند که جز رنج و عصبیت برای هم چیزی ندارند، اتفاقاً سن و سالشان دلیلی برای ادامهی تحمل نیست؛ بلکه درست برعكس، بهترین دلیل است برای این که دیگر نخواهند به تحمل ادامه بدهند. خیلی ساده میشود فهمید که آدمی در آن سن و سال، دیگر بخواهد چند صباح یا تو بگو اصلاً دو سه دههی باقیماندهی عمر را آن طوری که خودش خوش دارد، سر کند.
در مورد حقانیت این دو عزیز رکگو و راستگو و شجاع و شکوهمند نیز چنین باوری دارم. در سن و سال آنها، ایستادن پای خون بچههایی که برای نپذیرفتن ظلم جان باختهاند، بس زیباست.
این که اینان به نیت جوانان سرزمینشان، آزادی را صدا میزنند، با آن که میدانند خودشان جوان نیستند، برایم به شدت یادآور آن بیت حافظ است که میگوید:
بازآی که بازآید عمر ِ شُدهی حافظ
هر چند که ناید باز، تیری که بِشُد از شَست
کاش در سنین پایینتر هم این آزادگی و رهایی، تکثیر شود. کاش همهی ما جایگاه خون همچون گرمترین سلاح جهان را، آن طور که در کلام محمد عمرانی وصف میشود، درک کنیم. خوب میدانیم که در این صورت، آن آرمان رؤیاگون، رهایی سرزمينمان، بس دستیافتنیتر از عمر ِ از دست شدهی یکایک ماست که دیگر حتی یک روزش هم برنمیگردد.
@amiropouria
#اعتراضات_سراسری
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#نیکا_شاکرمی
#سارینا_اسماعیل_زاده
#نه_به_حجاب_اجباری
#محمد_عمرانی
#شکوه_سالخوردگی
#حافظ
#گذر_عمر
#انقلاب۵۷
زوجی را میشناختم که در ۷۰ سالگی ِ خانم و ۸۲ سالگی ِ آقا تصمیم به طلاق گرفته بودند. به شکلی عجیب، فرزندان و همسران فرزندان و همنسلهای فرزندانشان بدون استثنا با تصمیم خانم و آقا مخالف بودند. از آن طرف، نوهها و دو نتیجهی آنها نهتنها از دَم موافق طلاق آن دو بودند، بلکه کلی هم برای موافقتشان دلیل و مثال شیرین میآوردند. از بین میانسالها فقط من یکی با این بچهها همرأی بودم.
باور داشتم که وقتی این دو به تشخیص قطعی رسیدهاند که جز رنج و عصبیت برای هم چیزی ندارند، اتفاقاً سن و سالشان دلیلی برای ادامهی تحمل نیست؛ بلکه درست برعكس، بهترین دلیل است برای این که دیگر نخواهند به تحمل ادامه بدهند. خیلی ساده میشود فهمید که آدمی در آن سن و سال، دیگر بخواهد چند صباح یا تو بگو اصلاً دو سه دههی باقیماندهی عمر را آن طوری که خودش خوش دارد، سر کند.
در مورد حقانیت این دو عزیز رکگو و راستگو و شجاع و شکوهمند نیز چنین باوری دارم. در سن و سال آنها، ایستادن پای خون بچههایی که برای نپذیرفتن ظلم جان باختهاند، بس زیباست.
این که اینان به نیت جوانان سرزمینشان، آزادی را صدا میزنند، با آن که میدانند خودشان جوان نیستند، برایم به شدت یادآور آن بیت حافظ است که میگوید:
بازآی که بازآید عمر ِ شُدهی حافظ
هر چند که ناید باز، تیری که بِشُد از شَست
کاش در سنین پایینتر هم این آزادگی و رهایی، تکثیر شود. کاش همهی ما جایگاه خون همچون گرمترین سلاح جهان را، آن طور که در کلام محمد عمرانی وصف میشود، درک کنیم. خوب میدانیم که در این صورت، آن آرمان رؤیاگون، رهایی سرزمينمان، بس دستیافتنیتر از عمر ِ از دست شدهی یکایک ماست که دیگر حتی یک روزش هم برنمیگردد.
@amiropouria
#اعتراضات_سراسری
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#نیکا_شاکرمی
#سارینا_اسماعیل_زاده
#نه_به_حجاب_اجباری
#محمد_عمرانی
#شکوه_سالخوردگی
#حافظ
#گذر_عمر
#انقلاب۵۷
Amir Pouria
دربارهی وضعیت الناز رکابی و این همه ابهام در "آن چه گذشت"/ یادداشت امیر پوریا در ادامه میآید @amiropouria
شماها را نمیدانم؛ ولی من در کنار انبوه شقاوتها و قساوتهای سیستم دیکتاتوری، از "ابهام" بیزارم. ابهامی که نتیجهی پنهانکاری، جعل، تحریف یا مثل وضعیت الناز رکابی، چیزی دلخراشتر از "اعتراف اجباری" است.
یک واقعیت تلخ را در نظر بگیرید که راستش اگر در آن متوقف شویم، دیگر خواب به چشممان نمیآید: در تمام جنایات فاجعهباری که این سالها به دست جمهوری اسلامی رخ داد، اصل واقعه با استناد و توصیف و روایت دقیق، هرگز روشن نشد. نه نوع مرگ مهسا امینی و نیکا شاکرمی و سارینا اسماعیلزاده و دهها دخترک و زن و مرد دیگر هیچ وقت با قطعیت و جزییات، مشخص شد. نه در وضعیت انبوهی از آنهایی که گفتند و نوشتند و مثل شروین حاجیپور، سرودند و خواندند و بعد به شکلهای مختلف، پس گرفتند و کنار نشستند، دانستیم دقیقاً با آنها چه کردهاند. نه در مورد کسانی که بدون پس گرفتن حرف و اعتراضشان، شروع کردند به تعریف چیز دیگری که در نهایت تعجب و بیربطی، بگویند دلیل حرف یا عملشان اعتراض نبوده (مثل الناز رکابی). و نه حتی دربارهی جنایت جنگی عظیمی چون شلیک به هواپیمای اوکراینی، دقیق و لحظه به لحظه فهمیدیم چه بلایی بر سر ۱۷۶ انسان آمد.
فقط حرفها و تهدیدها و فشارهای حاکمیت و نمایندگانش را که بیشک دونپایه و دون شأن انسان بوده و هستند، حدس زدیم و هراسها و نگرانیهای خود و خانوادهی هر یک از اینها که لحن حرفشان عوض شد را در ذهنمان ساختیم.
این ابهام، این که اصل ماجرا در مورد زندهها تا زمان رهایی همهی مردم، روشن نخواهد شد، و این که برای جانباختهها هیچ کس هیچ وقت نخواهد توانست جزء به جزء و لحظه به لحظهی رنجشان را بازگوید، کُشنده است.
ننگ بر مجموعهای که فلاکتهای برآمده از آن به قدریست که شاید این ابهام در مقابل خیلی از آنها، ناچیز به نظر برسد.
با خودتان فکر کنید این شبها الناز رکابی چه احوالی دارد. چه جمع محدودی از نزدیکترینهایش از حال او باخبرند. چه جمع معدودتری از او شنیدهاند که بر او چه گذشت. چه میزان فاصله بین حسی که بعد از صخرهنوردی آزادانه و انسانیاش داشت با حس بعد از بازگشت به ایران به شیوهی "تحتالحفظ" وجود دارد...
@amiropouria
#الناز_رکابی
#زن_زندگی_آزادی
#ابهام
#مهسا_امینی
#سارینا_اسماعیل_زاده
#نیکا_شاکرمی
#شروین_حاجی_پور
یک واقعیت تلخ را در نظر بگیرید که راستش اگر در آن متوقف شویم، دیگر خواب به چشممان نمیآید: در تمام جنایات فاجعهباری که این سالها به دست جمهوری اسلامی رخ داد، اصل واقعه با استناد و توصیف و روایت دقیق، هرگز روشن نشد. نه نوع مرگ مهسا امینی و نیکا شاکرمی و سارینا اسماعیلزاده و دهها دخترک و زن و مرد دیگر هیچ وقت با قطعیت و جزییات، مشخص شد. نه در وضعیت انبوهی از آنهایی که گفتند و نوشتند و مثل شروین حاجیپور، سرودند و خواندند و بعد به شکلهای مختلف، پس گرفتند و کنار نشستند، دانستیم دقیقاً با آنها چه کردهاند. نه در مورد کسانی که بدون پس گرفتن حرف و اعتراضشان، شروع کردند به تعریف چیز دیگری که در نهایت تعجب و بیربطی، بگویند دلیل حرف یا عملشان اعتراض نبوده (مثل الناز رکابی). و نه حتی دربارهی جنایت جنگی عظیمی چون شلیک به هواپیمای اوکراینی، دقیق و لحظه به لحظه فهمیدیم چه بلایی بر سر ۱۷۶ انسان آمد.
فقط حرفها و تهدیدها و فشارهای حاکمیت و نمایندگانش را که بیشک دونپایه و دون شأن انسان بوده و هستند، حدس زدیم و هراسها و نگرانیهای خود و خانوادهی هر یک از اینها که لحن حرفشان عوض شد را در ذهنمان ساختیم.
این ابهام، این که اصل ماجرا در مورد زندهها تا زمان رهایی همهی مردم، روشن نخواهد شد، و این که برای جانباختهها هیچ کس هیچ وقت نخواهد توانست جزء به جزء و لحظه به لحظهی رنجشان را بازگوید، کُشنده است.
ننگ بر مجموعهای که فلاکتهای برآمده از آن به قدریست که شاید این ابهام در مقابل خیلی از آنها، ناچیز به نظر برسد.
با خودتان فکر کنید این شبها الناز رکابی چه احوالی دارد. چه جمع محدودی از نزدیکترینهایش از حال او باخبرند. چه جمع معدودتری از او شنیدهاند که بر او چه گذشت. چه میزان فاصله بین حسی که بعد از صخرهنوردی آزادانه و انسانیاش داشت با حس بعد از بازگشت به ایران به شیوهی "تحتالحفظ" وجود دارد...
@amiropouria
#الناز_رکابی
#زن_زندگی_آزادی
#ابهام
#مهسا_امینی
#سارینا_اسماعیل_زاده
#نیکا_شاکرمی
#شروین_حاجی_پور
Forwarded from Iranwire
🔹اعترافگیری از الناز
کارتون از #مانا_نیستانی
#اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری #مهسا_امینی #الناز_رکابی
@Farsi_Iranwire
کارتون از #مانا_نیستانی
#اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری #مهسا_امینی #الناز_رکابی
@Farsi_Iranwire
Amir Pouria
در رویارویی با مرگ دردآور آرنیکا قائممقامی که از فرط غمانگیزی، اشک ریختن بر آن ناكافیست و باید خون گریست، چند نکته همچون پتک و باتون/باتوم بر سرم میکوبد: @amiropouria یادداشت امیر پوریا در ادامه میآید 👇
در رویارویی با مرگ دردآور آرنیکا قائممقامی که از فرط غمانگیزی، اشک ریختن بر آن ناكافیست و باید خون گریست، چند نکته همچون پتک و باتون/باتوم بر سرم میکوبد:
۱. موجودات دوپایی با ظاهری شبیه انسان، با لباس فرم نظامی/انتظامی یا لباس-شخصی بر تن و ریش بر صورت و جای مُهر بر پیشانی، وقتی باز دختری ۱۷ ساله را بابت اعتراض، چنان با ضربات خود به خون میکشند که بیمارستانی میشود، چگونه به مأموریت مضحک خود یعنی ساکت کردن مردم در خیابانها اعزام شدهاند؟
دقیقتر بپرسم: وقتی حاکمیت، دچار بحران داخلی و بینالمللیست و از فرط وحشت، روزی بیش از ده مقام مسئول درشت و ریز آن از طناب پوسیدهی تهدید و رجزخوانی آویزان میشود، وقتی نارضایتی ۴۰ و چند سالهی مردم با کشته شدن دختر جوان نازنین دیگری به انفجار کنونی رسید، چه نوع فرماندهای آنها را به کف خیابانها میفرستند بدون این که بهشان بگوید عقدههای عقیدتیتان را با ضرب باتون خالی نکنید و مراقب باشید افتضاح دیگری بالا نیاورید؟ چه طور باز به همان حیوانیّت ِ قبل، از کنترل خارج میشوند و دخترکی را چنان میزنند که در بیمارستان جان میبازد؟
۲. رو به آنهایی که به مردمداری برخی ارتشیها امید بسته بودند و گاه پیامهایی برای پرسنل ارتش میفرستادند که شبیه همان گل دادن به مأموران ضدامنیتی در خیابانها بود، با خبری که کمپین حقوق بشر ایران منتشر کرد و گفت برای آن که همه چیز در کنترل خودشان باشد، آرنیکا قائممقامی را به بیمارستان ارتش بردند. خب، حالا خوب دریافتید با چه مکانیسمی تحت عنوان ارتش، طرفیم؟ دانستید که ارتش و سپاه بعد از اَلَک کردن و یکدستسازی کوچک و بزرگ در طول چهار دهه و چهار سال، دیگر هیچ فرقی با هم ندارند؟
۳. حاکمیت میگوید جان باختن مهسا امینی، بهانهی "اغتشاشگران" است (شما بخوانید تمام مردم، حتی آن جمعیت انبوهی که به میدان نمیآید اما قلبش برای این خیزش میتپد). خب، اگر به این بهانه شروع شد، چند بهانه به همان بزرگی در طول همین هفتهها به دست مردم دادند؟ اگر آرنیکا قائممقامی اولین قربانی بود، بهتنهایی کافی نبود که به همین شدت و با همین خشم، برخیزیم؟
۴. دربارهی آرنیکا قائممقامی هم گفتهاند از طبقهی چهارم پرت شده! باورتان میشود که ذهنهاشان دوباره فقط به همان دروغ مکرر بلاهتبار، قد داده؟ اگر این حجم خشونت بیرحمانهی شنیع اصلاً در میان نبود، آیا جا نداشت که فقط بابت همین میزان کندذهنی، در آتش خشم مردم بسوزند؟
@amiropouria
#آرنیکا_قائم_مقامی
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#لباس_شخصی
#نیروی_انتظامی
#جنایت_علیه_بشریت
۱. موجودات دوپایی با ظاهری شبیه انسان، با لباس فرم نظامی/انتظامی یا لباس-شخصی بر تن و ریش بر صورت و جای مُهر بر پیشانی، وقتی باز دختری ۱۷ ساله را بابت اعتراض، چنان با ضربات خود به خون میکشند که بیمارستانی میشود، چگونه به مأموریت مضحک خود یعنی ساکت کردن مردم در خیابانها اعزام شدهاند؟
دقیقتر بپرسم: وقتی حاکمیت، دچار بحران داخلی و بینالمللیست و از فرط وحشت، روزی بیش از ده مقام مسئول درشت و ریز آن از طناب پوسیدهی تهدید و رجزخوانی آویزان میشود، وقتی نارضایتی ۴۰ و چند سالهی مردم با کشته شدن دختر جوان نازنین دیگری به انفجار کنونی رسید، چه نوع فرماندهای آنها را به کف خیابانها میفرستند بدون این که بهشان بگوید عقدههای عقیدتیتان را با ضرب باتون خالی نکنید و مراقب باشید افتضاح دیگری بالا نیاورید؟ چه طور باز به همان حیوانیّت ِ قبل، از کنترل خارج میشوند و دخترکی را چنان میزنند که در بیمارستان جان میبازد؟
۲. رو به آنهایی که به مردمداری برخی ارتشیها امید بسته بودند و گاه پیامهایی برای پرسنل ارتش میفرستادند که شبیه همان گل دادن به مأموران ضدامنیتی در خیابانها بود، با خبری که کمپین حقوق بشر ایران منتشر کرد و گفت برای آن که همه چیز در کنترل خودشان باشد، آرنیکا قائممقامی را به بیمارستان ارتش بردند. خب، حالا خوب دریافتید با چه مکانیسمی تحت عنوان ارتش، طرفیم؟ دانستید که ارتش و سپاه بعد از اَلَک کردن و یکدستسازی کوچک و بزرگ در طول چهار دهه و چهار سال، دیگر هیچ فرقی با هم ندارند؟
۳. حاکمیت میگوید جان باختن مهسا امینی، بهانهی "اغتشاشگران" است (شما بخوانید تمام مردم، حتی آن جمعیت انبوهی که به میدان نمیآید اما قلبش برای این خیزش میتپد). خب، اگر به این بهانه شروع شد، چند بهانه به همان بزرگی در طول همین هفتهها به دست مردم دادند؟ اگر آرنیکا قائممقامی اولین قربانی بود، بهتنهایی کافی نبود که به همین شدت و با همین خشم، برخیزیم؟
۴. دربارهی آرنیکا قائممقامی هم گفتهاند از طبقهی چهارم پرت شده! باورتان میشود که ذهنهاشان دوباره فقط به همان دروغ مکرر بلاهتبار، قد داده؟ اگر این حجم خشونت بیرحمانهی شنیع اصلاً در میان نبود، آیا جا نداشت که فقط بابت همین میزان کندذهنی، در آتش خشم مردم بسوزند؟
@amiropouria
#آرنیکا_قائم_مقامی
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#لباس_شخصی
#نیروی_انتظامی
#جنایت_علیه_بشریت
Amir Pouria
در روز چهلم پس از جان سپردن مهسا امینی، چیزی جز چنین ویدئویی به نظرم نمیرسد. همین چند شب پیش از صدا و سیما پخش شده و نشان میدهد هنوز در بر همان پاشنه میچرخد و حضرات حتی به قاعدهی یک ارزن هم گوشها را باز نکرده و فریاد ابراز انزجار مردم از حکومتشان را…
در روز چهلم پس از جان سپردن مهسا امینی، چیزی جز چنین ویدئویی به نظرم نمیرسد. همین چند شب پیش از صدا و سیما پخش شده و نشان میدهد هنوز در بر همان پاشنه میچرخد و حضرات حتی به قاعدهی یک ارزن هم گوشها را باز نکرده و فریاد ابراز انزجار مردم از حکومتشان را نشنیدهاند. چیزی که به همهمان یادآوری میکند چرا خشمگینیم و چرا خشممان جز با رسیدن به روز اتمام دوران اینها، فرونمینشیند.
***
میان حرفهای مقامات جمهوری اسلامی، این نوع اقرارهای ناخواسته و از روی حُمق، بیشمار است. در این گفتوگو، این احمد امیرآبادی فراهانی که از سه دوره پیش نمایندهی قم در مجلس بوده، بی آن که درست بفهمد، به این که مهسا امینی با وخامت حال در بیمارستان بستری شده، اقرار میکند.
ندانسته دارد میگوید پیکر او چنان رنجور و آسیبدیده بود که انتشار عکسش میتوانسته به خشم مردم منجر شود که شد.
اشارهاش به انتشار عکس توسط کسانی که او "مأمور آمریکا" مینامدشان، اعترافی ابلهانه به پنهانکاری و سانسور خبریست که در این مورد بخصوص یعنی جان باختن دختری ۲۲ ساله بعد از بازداشت توسط گشت ارشاد، خود به خود یعنی تأکيد بر این که در مراحل بعدی هم خانوادهی او را تحت فشار میگذاشتند تا خبر به هیچ جا درز نکند.
ادعای دستگیری دو آمریکایی، در عین توهمزدگی، باز ناخواسته تأییدیست بر آن که این سیستم هر صدایی را که بخواهد اصل خبری را به گوش مردم برساند، خفه میکند.
و البته آن جاهایی که میگوید منتظر فرصت و بهانه بودهاند. اطمینان به نارضايتی جمعیت انبوه مردم که در انتظار فرصتی برای انفجار نارضایتیشان بودهاند!
***
یک لحظه صبر کنید. فهرست بلاهتهای قابل تشخیص در همین ویدئوی ۳۰ ثانیهای، ناتمام خواهد ماند اگر به آن "خُب" آخر مجری صدا و سیمایی اشاره نکنم. اولش جوری میپرسد کدام کشور که آدم فکر میکند کمی طعنه در سؤالش نهفته. بعد که اسم آمریکا را میشنود، خیالش راحت میشود که همان دُژمن خودمان است و با یک "خب"، هضمش میکند.
***
دوستان بسیاری در واکنش به این گیر دادن بنده به یک ویدئو یا نقل قول، میگویند کار از این حرفها گذشته و نباید به این لاطائلات حضرات توجه کرد. ولی برای درک میزان شناعت اینان، برای ثبت در تاریخ و برای حفظ و تحکیم خشم ِ بهجای ما و شما، اینها را باید باز شنید و به یاد سپرد.
@amiropouria
#مهسا_امینی #چهلم_مهسا_امینی #چهلم #گشت_ارشاد
#سانسور #سانسور_خبری #توهم #صدا_و_سیما #اعتراضات_مردمی #اعتراف_ناگزیر
در روز چهلم پس از جان سپردن مهسا امینی، چیزی جز چنین ویدئویی به نظرم نمیرسد. همین چند شب پیش از صدا و سیما پخش شده و نشان میدهد هنوز در بر همان پاشنه میچرخد و حضرات حتی به قاعدهی یک ارزن هم گوشها را باز نکرده و فریاد ابراز انزجار مردم از حکومتشان را نشنیدهاند. چیزی که به همهمان یادآوری میکند چرا خشمگینیم و چرا خشممان جز با رسیدن به روز اتمام دوران اینها، فرونمینشیند.
***
میان حرفهای مقامات جمهوری اسلامی، این نوع اقرارهای ناخواسته و از روی حُمق، بیشمار است. در این گفتوگو، این احمد امیرآبادی فراهانی که از سه دوره پیش نمایندهی قم در مجلس بوده، بی آن که درست بفهمد، به این که مهسا امینی با وخامت حال در بیمارستان بستری شده، اقرار میکند.
ندانسته دارد میگوید پیکر او چنان رنجور و آسیبدیده بود که انتشار عکسش میتوانسته به خشم مردم منجر شود که شد.
اشارهاش به انتشار عکس توسط کسانی که او "مأمور آمریکا" مینامدشان، اعترافی ابلهانه به پنهانکاری و سانسور خبریست که در این مورد بخصوص یعنی جان باختن دختری ۲۲ ساله بعد از بازداشت توسط گشت ارشاد، خود به خود یعنی تأکيد بر این که در مراحل بعدی هم خانوادهی او را تحت فشار میگذاشتند تا خبر به هیچ جا درز نکند.
ادعای دستگیری دو آمریکایی، در عین توهمزدگی، باز ناخواسته تأییدیست بر آن که این سیستم هر صدایی را که بخواهد اصل خبری را به گوش مردم برساند، خفه میکند.
و البته آن جاهایی که میگوید منتظر فرصت و بهانه بودهاند. اطمینان به نارضايتی جمعیت انبوه مردم که در انتظار فرصتی برای انفجار نارضایتیشان بودهاند!
***
یک لحظه صبر کنید. فهرست بلاهتهای قابل تشخیص در همین ویدئوی ۳۰ ثانیهای، ناتمام خواهد ماند اگر به آن "خُب" آخر مجری صدا و سیمایی اشاره نکنم. اولش جوری میپرسد کدام کشور که آدم فکر میکند کمی طعنه در سؤالش نهفته. بعد که اسم آمریکا را میشنود، خیالش راحت میشود که همان دُژمن خودمان است و با یک "خب"، هضمش میکند.
***
دوستان بسیاری در واکنش به این گیر دادن بنده به یک ویدئو یا نقل قول، میگویند کار از این حرفها گذشته و نباید به این لاطائلات حضرات توجه کرد. ولی برای درک میزان شناعت اینان، برای ثبت در تاریخ و برای حفظ و تحکیم خشم ِ بهجای ما و شما، اینها را باید باز شنید و به یاد سپرد.
@amiropouria
#مهسا_امینی #چهلم_مهسا_امینی #چهلم #گشت_ارشاد
#سانسور #سانسور_خبری #توهم #صدا_و_سیما #اعتراضات_مردمی #اعتراف_ناگزیر
Forwarded from Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مادر #رضا_حقیقت نژاد؛ پیکر بچهام را ربودهاند، صدای مرا به سراسر ایران برسانید
مادر رضا حقیقتنژاد در ویدیویی که به ایران وایر رسیده میگوید ۶ سال بود بچهام را ندیده بودم، ۶ ماه از دوران بیماریاش هم خبر نداشتم حالا که پیکر او را به ایران آوردهاند، ماموران امنیتی او را دزدیدهاند. صدای مرا به سراسر ایران برسانید، صدای مادری که شش سال فرزندش را ندید
رضا حقیقت نژاد، روزنامهنگار و سردبیر سابق ایران وایر بود که هفته گذشته پس از چند ماه دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان در برلین آلمان درگذشت.
پیکر او روز گذشته برای برگزاری مراسم تدفین به ایران بازگردانده شد اما ماموران امنیتی در فرودگاه شیراز او را دزدیدند و به مکانی نامعلوم منتقل کردند. خانواده حقیقت نژاد روز کذشته برای دفن سریع او در یک منطقه دورافتاده تحت فشار قرار گرفته بود با این حال خواسته نهادهای امنیتی را نپذیرفتند و پیکر هنوز به آنها تحویل داده نشده است.
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری
@Farsi_Iranwire
مادر رضا حقیقتنژاد در ویدیویی که به ایران وایر رسیده میگوید ۶ سال بود بچهام را ندیده بودم، ۶ ماه از دوران بیماریاش هم خبر نداشتم حالا که پیکر او را به ایران آوردهاند، ماموران امنیتی او را دزدیدهاند. صدای مرا به سراسر ایران برسانید، صدای مادری که شش سال فرزندش را ندید
رضا حقیقت نژاد، روزنامهنگار و سردبیر سابق ایران وایر بود که هفته گذشته پس از چند ماه دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان در برلین آلمان درگذشت.
پیکر او روز گذشته برای برگزاری مراسم تدفین به ایران بازگردانده شد اما ماموران امنیتی در فرودگاه شیراز او را دزدیدند و به مکانی نامعلوم منتقل کردند. خانواده حقیقت نژاد روز کذشته برای دفن سریع او در یک منطقه دورافتاده تحت فشار قرار گرفته بود با این حال خواسته نهادهای امنیتی را نپذیرفتند و پیکر هنوز به آنها تحویل داده نشده است.
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری
@Farsi_Iranwire