علوم وفنون ادبی
2.04K subscribers
6.36K photos
2.83K videos
2.84K files
25.5K links
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی

معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
Download Telegram
معنی غزل شماره ۴۲۶


(۱) نامه يي با خون دلم براي دوست نوشتم (و نوشتم): من دنيا و روزگار را در دوري تو (از دوري و درازي) به مانند قيامت ديدم.

(۲) (الف) تنها اين اشكهاي چشمم براي ما علامت نيستند. از دوري او نشانه هاي زيادي در چشم دارم.
(ب) از دوري او نشانه هاي زيادي در چشم دارم. آيا اين اشك هاي چشمم براي ما علامت نيستند؟

(۳) هر چه تجربه كردم از جانب او فايده يي به من نرسيد. كسي كه آزموده را بيازمايد پشيماني عايدش مي شود.

(۴) از طبيبي احوال دوست را پرسيدم گفت در دوري او رنج و عذاب و در نزديكي اش سلامت است.

(۵) گفتم اگر (زياد) به دوست مشغول شوم مورد سرزنش واقع مي شوم. (گفت) به خدا سوگند كه ما عاشقي را بدون سرزنش نديديم.

(۶) حافظ در ازاء دادن جان شيرين خواستار جامي شده است تا از آن جام، شرابي از كرامت عشق بچشد.

https://t.me/amirnormohamadi1976
شرح غزل شماره ۴۲۶


وزن غزل: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
بحر غزل: مضارع مثمن اخرب
٭
سنايي:
دي ناگه از نگارم اندر رسيد نامه
قالَتْ رَأي فؤادي مِنْ هِجْرِكَ القيامه

گفتم وفا نداري گفتا كه آزمودي؟
من جَرَبَّ المُجَرَّبْ حَلَّتْ بِهِ النِدامَهَ

گفتم كه عشق و دل را باشد علامتي هم؟
قالت دُموعُ عَيني لَمْ يَكْفَ بِالْعلامه؟
٭
بدون شك حافظ اين غزل خود را تحت تاثير مطالعه غزل سنايي سروده و انگيزه سرودن او هم مفاد بيت مطلع غزل سنايي است كه به مذاق حافظ چندان خوش نيامده و بدين سبب در غزل خود، شخصاً براي دوست نامه مي نويسد تا سوز و گداز عاشقانه از زبان عاشق بازگو شده باشد نه از زبان معشوق.

مفاد و ساختمان بيت دوم غزل حافظ و سنايي بازگو كننده يك مضمون اند و بيان سنايي فصيح تر است و اين بدان سبب است كه نخست اين مضمون را بكار گرفته و براي حافظ راه ديگري باقي نمي مانده جز اينكه برخلاف سنايي به صد علامت اشاره كند كه در او مشهود است و اين در واقع پاسخي به سنايي است منتها مصراع دوم ملمع حافظ را بايستي با همزه استفهام خواند (اليست).

مصراع دوم بيت سوم حافظ همان است كه سنايي در بيت دوم خود آورده و اين يك ضرب المثل عرب است كه هر دو به آن استناد جسته اند.

عبارت عربي مصراع دوم بيت چهارم حافظ را سودي و قريب، به اين صورت آورده اند:

في قربها عذابٌ في بُعدها السلامه

ليكن از آنجا كه حافظ بلافاصله در بيت پنجم چنين اظهار مي كند:
گفتم ملامت آيد گر گرد دوست گردم.
و اين بدان معنا ست كه حافظ در پاسخ طبيب مي گويد اگر زياد با دوست معاشرت كنم مورد ملامت مردم واقع مي شوم و مصراع دوم بيت پنجم از قول طبيب است كه در پاسخ حافظ مي فرمايد به خدا سوگند هيچ عشقي را بدون ملامت نديدم.

به همين سبب في بعدها عذابٌ صحيح است و اين ناتوان در معناي بيت پنجم كلمه (گفت) را در پرانتز به منظور افاده معني اضافه نموده است.

بيت مقطع اين غزل نيز مورد اختلاف حافظ شناسان است زيرا براي بعضي بدين گونه بليغ نيست و به همين سبب مرحوم رشيد ياسمي چنين اصلاح كرده اند:

حافظ چو طالب آمد ساقي بيار جامي

و به نظر اين ناتوان اگر قرار باشد چنين اصلاحي صورت گيرد بايستي آن را بدينگونه بخوانيم:

حافظ چو طالب آمد جامي، بيار ساقي

و عقيده ام بر اين است كه حافظ جامي به جان شيرين طالب آمده يعني در ازاء دادن جان شيرين، طالب جامي از باده عشق است و اين صورت كلام اصلي رسا و بليغ است.

https://t.me/amirnormohamadi1976
Audio
فایل صوتی غزل شماره ۴۲۶
با صدای استاد موسوی گرما رودی

https://t.me/amirnormohamadi1976
روح غزل و رهنمود فال

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
qazal 426 hafez
modares
فایل صوتی غزل شماره ۴۲۶
با صدای مهربانو مدرس زاده


https://t.me/amirnormohamadi1976
Audio
فایل صوتی غزل شماره ۴۲۶
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی

https://t.me/amirnormohamadi1976
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️

۲۳ اردیبهشت " ۱۲ ماه مه" روز جهانی پرستار

روز جهانی پرستار هرساله در ۱۲ ماه مه، به‌منظور قدردانی از پرستاران، در اقصی نقاط جهان گرامی داشته می‌شود. به این خاطر که زادروز فلورانس نایتینگل پرستار انگلیسی و بنیانگذار حرفه پرستاری مدرن در ۱۲ مه است، این روز به‌عنوان روز پرستار انتخاب شده‌ است.
از سوی سازمان جهانی بهداشت سال ۲۰۲۰ به‌عنوان سال پرستاری نامگذاری شد.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#روز_جهانی_پرستار
برگی از تقویم تاریخ

۲۳ اردیبهشت زادروز ناصر فکوهی

(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۵ تهران) نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه

او از دانشگاه بوزار "هنرهای زیبا" پاریس در رشته معماری و سپس از دانشگاه پاریس در رشته علوم اجتماعی، مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد گرفت و در جامعه‌شناسی، مدرک دکترا را در همان دانشگاه در سال ۱۳۷۳ در رشته جامعه‌شناسی و انسانشناسی سیاسی دریافت کرد. رساله‌‌اش در زمینه اسطوره‌شناسی سیاسی مدرن ایران بود و با راهنمایی پیر فیلیپ ری "انسان‌شناس- دانشگاه پاریس" و کلاریس هرن‌اشمیت "انسان‌شناس، ایران‎‌شناس و استاد متخصص ایران باستان - کلژ دو فرانس" در سال ۱۳۷۳ به پایان رسید. در همان سال به ایران بازگشت و پس از ارزیابی رساله‌اش به وسیله دکتر احمد تفضلی، به تایید وزارت علوم رسید. وی پس از چند سال تدریس در دانشگاه‌های تهران، در سال ۱۳۷۷ به استخدام دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گروه انسان‌شناسی در آمد و هم اکنون (۱۳۹۹) دارای رتبه استادی رتبه ۲۵ در این رشته در همین دانشگاه است.
وی متخصص مسائل و آسیب‌های فرهنگی، آسیب‌شناسی و مسائل شهرهای جهان مدرن و مسائل هویتی و هویت‌های جدید شهری است. در طول بیست سال گذشته تعداد بسیار زیادی کتاب و مقاله، عمدتا به فارسی،  ولی همچنین به زبان‌های دیگر بین‌المللی نوشته است. مقالات او از جمله در آمریکن آنتروپولوژی، آنتروپولوژیکال آنتروپولوژی، مجله مطالعات اجتماعی دانشگاه استراسبورگ، لوموند دیپلمایتک، نیشن و البته در بسیاری دیگری از مجلات ایرانی و غیر ایرانی و روزنامه‌ها و مجلات ایران  و اروپا و آمریکا منتشر شده‌ است. او از ده سال پیش پروژه بزرگ و پیوسته تاریخ فرهنگی ایران مدرن از مشروطه تا امروز را آغاز کرده است. وی موسس و مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ است.
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%D9%81%DA%A9%D9%88%D9%87%DB%8C

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#ناصر_فکوهی
برگی از تقویم تاریخ

۲۳ اردیبهشت زادروز کیانوش عیاری

(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۰ اهواز) نویسنده و کارگردان

او سینمای حرفه‌ای را با نگارش فیلمنامه و کارگردانی فیلم تنوره دیو تجربه کرد. از مشخصه‌های بارز فیلم‌هایش سبک واقع‌گرایانه منحصر به‌فرد و پرداختن به موضوعات بکر هم‌چون پیوند قلب، در فیلم بودن یا نبودن است. وی از سال ۱۳۸۱ به مدت ۵ سال مشغول ساخت سریال روزگار قریب بود که داستان زندگی بنیانگذار طب نوین کودکان در ایران، دکتر محمد قریب است. او برای فیلم آبادانی‌ها در سال ۱۹۹۴ برنده جایزه پلنگ نقره‌ای جشنواره بین‌المللی فیلم لوکارنو شد.

آثار:
کارگردانی:
تازه‌نفس‌ها (۱۳۵۸)
تنوره دیو (۱۳۶۴)
شبح کژدم (۱۳۶۵)
آن‌سوی آتش (۱۳۶۶)
روز باشکوه (۱۳۶۷)
دو نیمه سیب (۱۳۷۰)
آبادانی‌ها (۱۳۷۱)
شاخ گاو (۱۳۷۴)
بودن یا نبودن (۱۳۷۷)
سفره ایرانی (۱۳۷۹)
بیدار شو آرزو (۱۳۸۳)
خانه پدری (۱۳۸۹)
کاناپه (۱۳۹۵)
سریال تلویزیونی:
خانه به خانه (۱۳۷۵)
هزاران چشم (۱۳۸۰)
روزگار قریب (۱۳۸۶–۱۳۸۱)
۸۷ متر (۱۴۰۰-۱۳۹۶)
نویسنده:
پر پرواز (۱۳۷۹)
تهیه‌کننده:
خواب خاک (۱۳۸۲)
ستایش (۱۳۸۵)
پشت در خبری نیست (۱۳۸۸)
طراح صحنه و لباس:
دو نیمه سیب (۱۳۷۰)
شاخ گاو (۱۳۷۴)
تدوین:
زن امروز (۱۳۷۵)
چوری (۱۳۷۹)
پر پرواز (۱۳۷۹)
مربای شیرین (۱۳۸۰)
سفر مردان خاکستری (۱۳۸۰)
رنج و سرمستی (۱۳۹۲)
موقت (۱۳۹۳)
مشاور کارگردان:
موج سوم (۱۳۸۷)
ملبورن (۱۳۹۲)
چالش‌ها:
خانه پدری
فیلم خانه پدری ساخته کیانوش عیاری پس از ۱۰ سال توقیف در اول آبان سال ۱۳۹۸ در سینماهای کشور اکران شد. ولی با دستور دادستانی دوباره توقیف شد، اما با صحبت صورت گرفته رفع توقیف شد.
جوایز:
نامزد جایزه افق‌های ونیز جشنواره فیلم ونیز برای فیلم خانه پدری ۲۰۱۲.
برنده سیمرغ بلورین بهترین اثر هنر و تجربه از جشنواره فیلم فجر برای فیلم بیدار شو آرزو ۱۳۸۳.
برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم فجر برای فیلم بیدار شو آرزو ۱۳۸۳
نامزد جایزه کریستال گلوب از جشنواره فیلم کارلووی واری برای فیلم سفره ایرانی ۲۰۰۲.
نامزد جایزه هرم طلایی از جشنواره فیلم قاهره برای فیلم بودن یا نبودن ۱۹۹۸.
برنده جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره فیلم قاهره برای فیلم بودن یا نبودن ۱۹۹۸.
برنده جایزه پلنگ نقره‌ای از جشنواره بین‌المللی فیلم لوکارنو برای فیلم آبادانی‌ها ۱۹۹۴.
برنده لوح زرین بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم آن سوی آتش ۱۳۶۶.
برنده لوح زرین بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم تنوره دیو ۱۳۶۴.

https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#کیانوش_عیاری
برگی از تقویم تاریخ

۲۳ اردیبهشت زادروز مصطفی اسدالهی

(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۲۹ تهران) طراح گرافیک و نقاش

سمت‌ها:
رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران
عضو هیئت علمی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران
عضو وابسته پردیس بین‌المللی کیش - دانشگاه تهران
عضو انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران
طراح دفاتر گرافیکی، آتیله‌ها، شرکت‌های انتشاراتی و تبلیغات ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۹
طراح و مدیر هنری شرکت تبلیغاتی پیشرو ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷
عضو هیئت داوری نخستین فستیوال برنامه‌های تلویزیونی ۱۳۷۴
عضو هیئت داوران جشنواره مطبوعات - بخش گرافیک ۱۳۷۶
عضو شورای برگزاری دوسالانه ششم طراحان گرافیک ایران ۱۳۷۸
عضو هیئت برگزاری نمایشگاه پوسترهای تجربی ایران ۱۳۸۰
مدیر هنری، پروژه مجموعه کتاب‌های تصویری خورشید ایران ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶
دبیر هفتمین نمایشگاه دوسالانه طراحان گرافیک ایران ۱۳۸۰
عضو هیئت برگزاری نمایشگاه پوسترهای تجربی تهران - ۱۳۸۲
عضو شورای انتخاب آثار هشتمین دوسالانه جهانی پوستر تهران - ۱۳۸۲
مدیر هنری «فصلنامه نشان» ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴
رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۵
عضو شورای برگزاری و هیئت انتخاب آثار نهمین دو سالانه گرافیک معاصر ایران ۱۳۸۶
مدیر گروه گرافیک و عکاسی، دانشکده هنرهای تجسمی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴
عضو هیئت مدیره انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران از ۱۳۹۴

سوابق تدریس:
پردیس هنرهای زیبا (دانشگاه تهران)
دانشکده هنرهای کاربردی (دانشگاه هنر)
دانشکده هنر (دانشگاه الزهرا)
دانشکده هنر و معماری (دانشگاه آزاد)
پردیس بین‌المللی کیش (دانشگاه تهران)
دانشکده معماری و هنر (دانشگاه پارس تهران)

افتخارات و جوایز:
لوح تقدیر برای طراحی نشانه به‌ عنوان اثر برگزیده، دومین بینال هنر گرافیک ایران، ۱۳۶۸.
دیپلم تشویقی برای طراحی پوستر، دومین بینال هنر گرافیک ایران ۱۳۶۸.
لوح تقدیر و تندیس طلایی طراحی نشانه به‌ عنوان اثر برگزیده، سومین بینال هنر گرافیک ایران ۱۳۷۱.
لوح تقدیر و تندیس طلایی طراحی نشانه به‌ عنوان اثر برگزیده، چهارمین بینال هنر گرافیک ایران ۱۳۷۳.
لوح تقدیر و تندیس طلایی طراحی پوستر به‌ عنوان اثر برگزیده، چهارمین بینال هنر گرافیک ایران ۱۳۷۳.
لوح تقدیر و تندیس برای طراحی نشانه شبکه خبر، جشنواره برنامه‌های تلویزیونی ۱۳۸۰.
نشان عالی و طوبای زرین هشتمین جشنواره تجسمی فجر در رشته گرافیک ۱۳۹۴.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#مصطفی_اسداللهی
برگی از تقویم تاریخ

۲۳ اردیبهشت زادروز آزاد میرزاپور

(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ تهران) نوازنده تار

او از نوازندگان چیره‌دست کُرد است و پدرش "رسول میرزاپور" از استادان موسیقی است.
آشنایی حرفه‌ای موسیقی او در ۵ سالگی با آموزش سنتور آغاز شد و برای آموختن حرفه‌ای در هنرستان موسیقی ثبت نام کرد. وی نه تنها تار را به صورت حرفه‌ای آموخت، بلکه توانست نزد استادان: محمدرضا لطفی و حسین علیزاده، در یادگیری سه‌تار و عود نیز بدرخشد.
شکل‌گیری شخصیت هنری‌اش را می‌توان مرهون تلاش و کسب دانش و تجربه از طینوش بهرامی، رضا وهدانی، ارشد طهماسبی و ... دانست.

سوابق هنری:
نوای برخاسته از ساز او آنچنان بر دل می‌نشیند که حتی در زمان تحصیل در هنرستان نیز آثارش در رادیو تلوزیون پخش می‌شد.
حضور در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران در تبلور بیشتر مهارتش بی‌تاثیر نبود، به‌طوری که در آن زمان نیز نه تنها توانست آثار زیادی را ضبط کند، بلکه گروه‌های بسیاری برای اجراهای مختلف از او دعوت می‌کردند.
از آلبوم‌هایش "با ستاره‌ها" "فصل عاشقی" "ارگ خاموش" "بی محابا" و "خداوندان اسرار" و... هستند.
او در فیلم ها و سریال‌های تلویزیون و سینما نیز سابقه نوازندگی داشته است که  شاخص‌ترین آنها فعالیت در سریال همسایه‌ها و سریال شیخ بهایی است.
سال ۱۳۹۵ برای او نقطه عطفی در سینما و تلویزیون بود، چرا که فعالیت در سریال همسایه‌ها توانست جلوه‌ای بیشتری از مهارتش را به نمایش بگذارد.
وی هم‌چنین به عنوان نوازنده عود در تور کنسرت "ایران من" که علاوه بر ایران، در اروپا و آمریکا نیز برگزار شد، همراه با "همایون شجریان" و آهنگسازی "سهراب و طهمورث پورناظری" فعالیت داشت.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#آزاد_میرزا_پور
برگی از تقویم تاریخ

۲۳ اردیبهشت زادروز محسن حنیف

(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۴ بروجرد) پژوهشگر، مترجم و استادیار دانشگاه

او در رشته ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران تحصیل کرد و در سال ۱۳۹۳ به عضویت هیئت علمی دانشگاه خوارزمی درآمد و در کنار تدریس در دانشگاه، مقاله‌ها و کتاب‌هایی را با موضوعات ادبیات غرب و ادبیات ایران  نگاشته و منتشر کرده‌ است.

آثار:
الف. آثار پژوهشی:
بومی‌سازی رئالیسم جادویی در ایران "به همراه محمد حنیف" ناشر انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۹۷.
نوشتن در سایه جنگ "به همراه محمد حنیف" ناشر شهرستان ادب ۱۳۹۶.
کندوکاوی پیرامون ادبیات داستانی جنگ و دفاع مقدس "به همراه محمد حنیف" ناشر انتشارات صریر ۱۳۸۸.

ب. ترجمه:
تاویل و تاویل افراطی، استفان کولینی "به همراه طاهره رضایی" ناشر دانشگاه علامه طباطبایی ۱۳۹۶.
کتاب‌های ممنوع "سرگذشت رمان‌های ممنوع شده به دلایل اجتماعی در آمریکا و جهان" دان سووآ "به همراه طاهره رضایی" ناشر انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۹۶.
کتاب‌های ممنوع "سرگذشت رمان‌های ممنوع شده به دلایل سیاسی در آمریکا و جهان" نیکلاس جی کارولایدز "به همراه طاهره رضایی" ناشر انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۹۶.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محسن_حنیف
‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۳ اردیبهشت زادروز علی‌اکبر شهنازی

(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۲۷۶ تهران -- درگذشته ۲۶ اسفند ۱۳۶۳ تهران)  موسیقیدان و نوازنده تار

او یادگیری تار را از  ۸ سالگی نزد پدرش آغاز کرد و در مدت ۶ سال ردیف موسیقی ایرانی را از وی آموخت و مدتی هم شاگرد درویش‌خان بود. اولین صفحه‌اش را با دماوندی در ۱۴ سالگی در بیات ترک و افشاری در تهران ضبط کرد. پس از درگذشت پدر در سال ۱۲۹۴ جانشین وی شد و آموزش شاگردان پدرش را به‌عهده گرفت. او در سالهای دهه ۱۳۰۰ معروفترین نوازنده تار در تمام محافل هنری بود و در اواسط ۱۳۰۵ به‌دعوت کمپانی هیز ماسترز ویس صفحاتی از او با آواز اقبال ضبط شد. در سال ۱۳۰۸ هنرستان موسیقی شهنازی را تأسیس کرد و با تأسیس رادیو در برنامه‌های هفتگی موسیقی رادیو به‌همراه ادیب خوانساری‌، روحبخش و ... نوازندگی می‌کرد.
وی چهار دوره ضبط صفحه داشت. ۱۲۹۱، ۱۳۰۸ با کمپانی پولیفون آواز نکیسا و عنایت‌اله شیبانی و یک صفحه با آواز مجید وفادار.
۱۳۰۹ کمپانی کلمبیا با اقبال و جمیله صادقی همراه آواز اقبال آذر، مجموعا ۸۱ روی صفحه. هم‌چنین او پنج دستگاه در تارنوازی متکی به‌ردیف ساخته که به‌دوره عالی معروف است.
او در سال ۱۳۴۱ ردیف آقاحسینقلی و در سال ۱۳۵۶ ردیف دوره عالی را ضبط کرد.
وی به‌جز تار، با سازهای دیگری از جمله سه‌تار و پیانو نیز آشنایی داشت. از تصنیف‌هایی که او ساخته، به ای نوع بشر، به اصفهان رو،  سرود جوانان وطن،  چهارگاه و "زد لشکر گل" بود. وی با شاعرانی چون ملک‌الشعرا بهار، وحید دستگردی، امیر جاهد و حسین مسرور همکاری  داشته و خوانندگان، اقبال‌السلطان، حسینعلی نکیسا، قمر و ادیب خوانساری آثارش را اجرا کرده‌اند. همچنین یکی از قطعات باقیمانده در دستگاه شور با تار شهنازی با شعری از  سعدی و با آواز حسینعلی نکیسا است که می‌گوید: یک روز به‌شیدایی در زلف تو آویزم. این آواز ” شور” با چنان مهارتی اجرا شده است که یکی از شاهکارهای آواز در موسیقی ایرانی به‌شمار میرود.
آرامگاه وی در گورستان امامزاده عبداله است.

https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#علی_اکبر_شهنازی
‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۳ اردیبهشت سالروز درگذشت مرضیه ارفعی

(زاده سال ۱۲۸۰ استانبول -- درگذشته ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۷ تهران) بانوی سرتیپ ارتش ایران

او نخستین زنی بود که در ارتش ایران به‌ درجه سرتیپی رسید. وی در یک خانواده ایرانی در ترکیه به‌ دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در استانبول به‌ پایان رساند و پس از ورود به‌ دانشگاه در سال ۱۳۰۸ در رشته پزشکی فارغ‌التحصیل شد.
او مدت دو سال در ترکیه در رشته کودکان و زنان به‌ طبابت پرداخت و سپس در سال ۱۳۱۰ به ایران بازگشت.
با استخدام در وزارت بهداری، ریاست بخش ۲ بیمارستان پهلوی سابق به او محول شد. در زمان سلطنت رضاشاه به‌ ریاست آموزشگاه زنان ارتش رسید. از آنجا که اکثریت مردان خانواده‌اش را افسران ارتش تشکیل می‌دادند، حضورش در پست ریاست آموزشگاه زنان ارتش سبب شد تا به‌ تدریج پزشکی در بیمارستانهای ارتش را به‌ صورت شغل رسمی به‌ عهده بگیرد.
وی همچنین مدت ۱۹ سال در هنرستان دخترانه به‌ تدریس بهداشت و پزشکیاری پرداخت و مدتی نیز در سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی به‌ معالجه بیماران اشتغال داشت.
نخستین ازدواج او با سروان دکتر پیشوا، عمر کوتاهی داشت. چند سال پس از درگذشت همسر اولش، او با دکتر بختیاری ازدواج کرد.
وی در سال ۱۳۱۲ به‌ دستور رضاشاه با درجه همردیف سروانی مشغول به‌ خدمت در ارتش شد و این آغاز فعالیت زنان در ارتش شاهنشاهی ایران بود. او در سال ۱۳۳۸ به‌ عنوان نخستین زن ایرانی به‌ درجه سرتیپی ارتقاء یافت و در سال ۱۳۴۱ پس از ۳۰ سال خدمت در ارتش بازنشسته شد.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#مرضیه_ارفعی
‍ ‍ ‍
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️

۲۳ اردیبهشت "۱۲ ماه مه" زادروز فلورانس نایتینگل "بانوی چراغ به‌دست"

(زاده ۱۲ مه ۱۸۲۰ فلورانس ایتالیا -- درگذشته ۱۳ اوت ۱۹۱۰ لندن) پرستار و ریاضیدان و آماردان و بنیانگذار حرفه پرستاری مدرن

او فرزند ویلیام ادوارد شور، یکی از اعضای اشراف‌زاده دربار بود که در یک خانه بزرگ و راحت، دوران کودکی خود را گذراند و علاقه زیادی به‌درمان بیماران و پرستاری داشت. خودش می‌گفته: همواره صدایی آرام را می‌شنوم که می‌گوید: "ای فلورانس، آینده تو تماما در خدمت بیماران سپری خواهد شد"
در سال ۱۸۵۳ که جنگ میان ترکیه و روسیه آغاز شد، فرانسه و انگلیس به‌یاری ترکیه شتافتند و سربازان خود را به‌ جنگ اعزام کردند. در آن زمان تیتر روزنامه‌های تایمز لندن خبر از جنگ و توصیف اوضاع وخیم بیمارستانهای نظامی انگلیس را  می‌داد. در این گزارشها آمده بود تنها ۲۰ پرستار در جبهه‌ها فعالیت می‌کنند، بیمارستانی وجود ندارد و حتی باند برای پانسمان هم نیست. با انتشار این گزارش‌ها، او از وزیر جنگ انگلیس درخواست وسایل و امکانات بهداشتی کرد و سپس با همراهی۳۴ پرستار زن با شجاعت تمام، پا به اعماق خاک ترکیه گذاشت و به‌ یاری مجروحان شتافت. او به‌ پرستاران اعتبار امیدوار کننده‌ای داد و تبدیل به‌ تندیسی از فرهنگ ویکتوریایی شد، بخصوص توصیفی که از او شد به‌عنوان «بانوی چراغ بدست» که شبانگاه میان مجروحین جنگی گشت می‌زد. وی با چهره‌ای آرام‌بخش برای اینکه سربازان دست از میگساری بردارند، اتاقی برای مطالعه و بازی‌های سالم آنان راه‌ انداخت. او بر اثر کار مداوم و همدمی با بیماران دچار تب وحشتناکی شبیه تیفوس یا مالاریا شد که در آن هنگام قربانیان زیادی را به‌کام مرگ کشانده بود و فلورانس نیز بر اثر این بیماری به‌شدت ضعیف شد.
جنگ پایان یافت و او به‌ لندن بازگشت. هرچند می‌خواست گمنام بماند، اما نامش به‌عنوان فرشته سر زبانها بود ولی برای اینکه خود را از چشم دیگران دور نگه‌دارد، به‌گونه‌ای خود را پنهان کرد که گویی مرده است. او همراه ویلیام فار، یک پزشک نظامی و فرد نیکوکاری به‌مدت ۲۰ سال برای بهبود وضعیت بیمارستان‌ها و نظام آموزشی پرستاران تلاش کردند. وی نخستین مدرسه عالی آموزش پرستاری را سال ۱۸۶۰ در بیمارستان سن‌توماس لندن راه‌اندازی و مدیریت کرد. هرچند سلامت جسمانی او تحلیل رفته بود اما شهرتش از لندن به آمریکا و هند نیز رسید، به‌گونه‌ای که یک معمار و تاجر لیورپولی به‌نام ویلیام راتبون در سال ۱۸۶۰ مبلغ زیادی در اختیار فلورانس گذاشت تا یک بیمارستان بسازد. بیمارستانهایی که او ساخت مطابق استاندارد و الگوی بهداشتی بود و طبقات مختلف آن به‌بخش‌های ویژه‌ای مثل زنان و زایمان، روان، کودکان و جراحی اختصاص داشت. چند سال کار مداوم و سخت پس از جنگ، توان او را بسیار تضعیف کرد، به‌گونه‌ای که در آخرین سالهای عمر نابینا شد و نمی‌توانست مانند گذشته به‌وظایف خود عمل کند.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#فلورانس_نایتینگل.
برگی از تقویم تاریخ

۲۳ اردیبهشت سالروز انحصار چاپ اسكناس در ايران

فرانسه برای نخستين‌بار پس از انقلاب كبير، پول كاغذی را رواج داد. در ايران تا سال ۱۲۶۸ خورشیدی كه بانك شاهنشاهی تشكيل شد، پول رايج، سکه‌های طلا و نقره بود. در آن سال نشر اسكناس در سراسر ايران، در انحصار بانك شاهنشاهی وابسته به انگليس بود. دوسال بعد، اسكناس جديد بانك با سرلوحه فارسی و علامت شير و خورشيد و عكس ناصرالدين‌شاه قاجار و نوشتن ارزش آن منتشر شد. در مجموع بانك شاهنشاهی، چهل سال در ايران اسكناس منتشر كرد تا اين كه در ۲۳ ارديبهشت ۱۳۰۹ حق انتشار اسكناس از آن بانك سلب و در مقابل دويست هزار ليره انگليس، به‌بانك ملی ايران واگذار شد. اسكناس‏‌های بانك ملی در سال ۱۳۱۰  منتشر شد و تا سال‏ها، رايج بود.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#انحصار_چاپ_اسکناس
مُمال چیست؟

در اصطلاح آواشناسی،اماله کردن (تبدیل)واج(مصوّت بلند)«ا»به مصوت بلند«ی»؛مثلِ:تبدیل«جهاز»به«جهیز».واژه‌ای را که دچار این تبدیل شده‌باشد«مُمال»می‌نامند؛به عنوان مثال فردوسی در شاهنامه واژه‌های:
«رکیب»<رکاب،«سلیح»<سلاح/
«مزیح»<مزاح،را به کار برده‌ است:👇
🎠برون کرد یک پای خویش از"رکیب"
     شد آن مردِ بیداردل ناشکیب
🎠یا:
سواری و تیر و کمان و کمند(شبکه معنایی)
عنان و "رکیب" و چه و چون و چند

🪙یا:
کشانی بدو گفت با تو "مَزیح"
نبینم همی جز فسوس و "مزیح"
یا:بپوشید باید یکایک "سلیح"
که این کار بر ما گذشت از"مزیح"
یا:همه برکشیدند گُردان سَلیح"
به دل خشمناک و زبان پُر مَزیح"

حسیب>حساب:
متناسب اند و موزون حرکات دلفریبت
متوجه است با ما سخنان بی"حسیب"ت

عتیب>عتاب(قهر):
چو نمی توان صبوری،ستمت کِشم ضروری
مگر آدمی نباشد که برنجد از "عتیب"ت

حجاب>حجیب:
به حجاب اندرون شود خورشید
گر تو گیری از آن دو لاله"حجیب"


چند نمونه ی دیگر :👇
🪞اسلیمی<اسلامی:《چه می خواهند بگویند این خط ها و بوته ها و یا این "اسلیمی ها" که در هم می پیچند؟》

👰جهیز<جهاز:《خوشتر بود عروس نکورویِ بی"جهیز"》

🍵هلیم<هَلام:
ظاهرا دختر همسایه "هلیم" آورده بود
باطنا یک کاسه شیطانِ رجیم آورده بود!😍
🐔🐔خسرو:《از آن دو خروس هلیمی ساختم بس چرب و نرم...》

🧱خزینه<خزانه:ذوالنون مصری:پس به زجر و مصادره از وی بازستانی و در "خزینه" نهی،رعیت را چه سود دارد؟

🎅سبیل<سبال:
لاف تو ما را بر آتش برنهاد
کان "سبال"چرب تو برکنده باد

🗑غربیل<غَربال:
برين کهنه "غربيل"بر نان جو
همي دار در پيش تا جو دِرو

📚کتیب<کتاب:
بر حاشيه ی دفتر حسن آن خط زشت
منويس که رونق "کتيبت" ببرد
یا:نه هر جا که بینی خطی دل فریب
توانی طبع کردنش در کتیب؟

🎴مِهمیز<مهماز:《چگونه کاین چنین بلند بر زبرِ ماسوا ایستاده ای/زیر "مهمیز" کودکانه ی بچگکان یتیم جای می گیری...؟》

لیکن>لکن:
🧏‍♀️گفتا:شيخا! هر آنچه گويي هستم
ليکن تو چنان که مي نُمایی هستي؟(خيام)

🌏دنیی>دنیا:
دنيي آن قدر ندارد که بر او رشک برند
يا وجود و عدمش را غم بيهوده خورند

😱مکیس>مکاس(چانه زدن):
نشانه نهادند بر اسپریس
سیاوش نکرد ایچ با کس"مکیس"

🎴جلباب>جلبیب(سپید°معجر):
شب عشاق لیله‌القدر است
چون برون آوری سر از جلبیب.

🖍(عزیززاده،محمد،👈《طعم ادبیات


https://t.me/amirnormohamadi1976
♦️

#وندافزایی (یک)

چنان‌که همواره گفته‌ایم، ما بر این باوریم که زبانِ فارسی در قیاس با برخی زبان‌های اروپایی از کمبودِ «وَند» رنج می‌برد. ولی آیا به‌راستی چنین است؟! بی‌آن‌که بخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم، می‌خواهیم گردونهٔ سخن را به جایی دیگر رانده، و بگوییم گاهی وندِ مناسب برای برساختِ فعل یا هر نوع واژهٔ دیگر وجود دارد، ولی نگاهِ نوگرا و دلیریِ کافی برای کاربردِ آن «وند» در ما گویش‌ورانِ فارسی‌زبان وجود ندارد!

واقعیت این است که ما نیاکانی داشته‌ایم که گاه از ما پیشروتر و نوگرایانه‌تر عمل می‌کرده‌اند. نمونهٔ این نوگرایی را در کاربردِ پسوندِ « --ار » برای ساختِ اسم، اسمِ مصدر یا صفتِ فاعلی از ستاکِ حالِ فعل‌ها می‌بینیم.
یک نمونهٔ آن واژهٔ پرستار است، که از ستاکِ حالِ «پرستیدن» برساخته‌اند، و نمونهٔ دیگرِ آن واژهٔ «کُنار» است که از ستاکِ حالِ فعلِ «کردن» برساخته‌اند. (شکل را ببینید. (قرآن قدس)) همچنین واژهٔ دَمار به معنای «نَفَس» بی‌ارتباط با فعلِ «دَمیدن» نمی‌تواند باشد، اگرچه «دَم» می‌تواند اسم نیز در نظر گرفته شود.

در سال‌های اخیر نیز جسته‌وگریخته میل به نپارشِ واژه از الگویِ [ ستاکِ حال + --ار ] در گویش‌ورانِ فارسی دیده شده است. دو نمونه از مهم‌ترین واژه‌هایی که با کاربردِ الگویِ یادشده نپاشته شده، دو واژهٔ ایستار و بَخشار هستند که اولی از فعلِ ایستادن و دومی از فعلِ بخشیدن (قسمت کردن) برآمده است.

به‌هر‌روی، روندی که نشان‌گرِ نوعی رویکرد به الگوی یادشده است، نگارنده را بر آن داشت تا برخی از فعل‌هایی را که آوای آن‌ها برای این الگو مناسب‌تر است به هموندانِ گرامی معرفی نماید. روشن است که دوستان می‌توانند با پیشنهادهای خود، بویژه در دو زمینه‌ «معنایِ احتمالی» برای هر واژه و «معرفیِ فعل‌های مناسبِ دیگر برای کاربرد در این الگو» نگارنده را یاری رسانند.

گفتنی است که ما همچنان بر سه ویژگیِ واژه‌هایی که برمی‌گزینیم یا می‌نِپاریم پایبندیم:
گویا‌ ، زیبا و کوتاه

دسته‌ای از فعل‌های فارسی که ستاکِ حالِ آن‌ها با پسوندِ --ار خوش می‌نشیند:

🔹 #آشوبار (آشفتن) —>‌ به معنایِ «آشفتگی، #mess »

🔹 #آکنار (آکندن)) —>‌ به معنای احتمالیِ « دستگاهِ پُر کننده»

🔹  #آموزار (آموختن) —>‌ به معنای احتمالیِ «ایده، دیسیپلین»

🔹  #آویزار (آویختن) —>‌ به معنای احتمالیِ «آویزنده، معلق‌ساز یا ...»

🔹  #آمیزار (آمیختن) —>‌ #mixer

🔹  #افتار (افتادن) —>‌ واژه‌ای بسیار زیبا، و به معنای احتمالیِ «سقوط ، #collapse »

🔹  #افروزار (اَفروختن) —> به معنای احتمالیِ «آغازگرِ فعالیتِ موتورِ خودرو ، #igniter »

🔹  #افکنار (افکندن) —> به معنای احتمالیِ #knock_out

🔹  #اندوزار (اندوختن) —>‌ به معنای احتمالیِ «فردِ ثروت‌اندوز»

🔹  #اندیشار (اندیشیدن) —>‌ به معنای احتمالیِ «محتوایِ اندیشه»

🔹  #باشار (باشیدن) —> به معنای احتمالیِ «مقیم، ساکن»

🔹  #بخشار‌ (بخشیدن، تقسیم کردن) —>‌ به معنای «تقسیم»

🔹 #ایستار (ایستادن) —> به معنای «دیدگاه، موقعیت، #attitude »

🔹  #بویار (بوییدن) —> به معنای احتمالیِ #fragrance

🔹  #بندار (بستن) —>‌ به معنای احتمالیِ «بانداژ یا #bandage »

🔹  #بینار (دیدن) —>‌ به معنای «بیننده»

🔹  #بیوسار (بیوسیدن) —> به معنای «انتظار یا منتظر»

🔹  #پاشار (پاشیدن) —> به معنای احتمالیِ «ریخت‌وپاش» ( #mess )

🔹  #پالار (پالیدن) —> به معنای «جستجوگر یا جستجو»

🔹 #پرستار (پرستیدن) —> خدمت‌کننده، تیمارگر

🔹  #پریشار (پریشیدن) —> به معنای احتمالیِ #panic یا #anxiety یا ...

🔹  #پسندار (پسندیدن) —> به معنای احتمالیِ #favourite

بروید به فرستهٔ بعد:
ا👇👇👇

                    
@👈   فرهنگِ ریشه‌شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی

https://t.me/amirnormohamadi1976
♦️
ا👆👆👆
ادامهٔ فرستهٔ پیشین:

🔹  #پوسار (پوسیدن) —>‌ به معنای احتمالیِ «بخشِ پوسیدهٔ هر گیاه»

🔹  #پوشار (پوشیدن) —>‌ به معنای احتمالیِ «سقف»

🔹  #پویار (پوییدن) —>‌ به معنای «هر چیزِ حرکت‌کننده و جستجوگر ، #rover »

🔹  #پیچار (پیچیدن) —> به معنای احتمالیِ قلاویز یا متهٔ قلاویز

🔹  #پیوندار (پیوستن) —>‌ به معنای احتمالیِ «رابط، واسطه»

🔹  #تابار (تابیدن) —>‌ به معنای احتمالیِ «پروژکتور»

🔹  #تازار (تاختن) —>‌ به معنی «هجوم»

🔹  #تایار (تاییدن (مشابه بودن)) —> به معنای «تشابه یا متشابه»

🔹  #تبسار یا #تفسار یا #تفتار (تبسیدن یا تفسیدن یا تفتیدن) —> به معنای گرمای بیش‌ازحد

🔹  #تپار (تپیدن) —>‌ به معنای «تپش‌ساز، تپش‌یار، #pacemaker »

🔹 #ترسار (ترسیدن) —> به معنای «مکانِ رعب‌انگیز»

🔹  #ترشار (تُرشیدن) —>‌ به معنای احتمالیِ «هر نوع خوراک یا اسنکِ ترش»

🔹  #تلاشار (تلاشیدن) —>‌ به معنای احتمالیِ «دستاوردِ زحمت‌کشی»

🔹  #تندار (تُندیدن) —>‌ به معنای احتمالیِ «مسابقهٔ سرعتی»

🔹  #تنجار (تَنجیدن (درهم فشردن)) —>‌ به معنای احتمالیِ «ماده یا دارویِ منقبض‌کنندهٔ ماهیچه‌ها»

🔹  #تنسار (تَنسیدن (آزرده شدن)) —>‌ به معنای «آزاررسان، رنجاننده»

🔹  #توفار (توفیدن (غریدن، دادوفریاد کردن)) —>‌ به معنای «فرد یا چیزِ پرسروصدا»

🔹  #تیزار (تیزیدن (تیز کردنِ چاقو) —> به معنای احتمالیِ «چاقوتیزکن»

🔹  #تهار (تُهیدن) —> به معنای احتمالیِ «خلأ» ( #vacuity )

🔹  #جویار (جُستن) —> به معنایِ احتمالیِ «دستاورد»

🔹  #جهار (جهیدن) —>‌ به معنای «چیزِ جهنده یا جهش»

🔹  #جنبار (جنبیدن) —>‌ به معنای «چیزِ جنبنده یا جنبش»

🔹  #جوشار (جوشیدن) —> به معنای احتمالیِ «دستگاهِ قهوه‌ساز»

🔹  #چکار (چَکیدن) —> به معنای احتمالیِ «قطره‌چکان»

🔹  #چاوار (چاویدن (بانگ زدن)) —> به معنای «فردِ اعلام‌کننده»

🔹  #چایار (چاییدن) —> به معنای احتمالیِ «زکام یا آنفلوانزا»

🔹  #چخار (چَخیدن (استهزا کردن)) —> به معنای «استهزا، تمسخر»

🔹  #چینار (چیدن) —>‌ به معنای احتمالیِ «#domino »

🔹  #چرخار (چرخیدن) —>‌ به معنایِ احتمالیِ «#orbital »

🔹  #چسبار (چسبیدن) —>‌ به معنای احتمالیِ «کشتی‌چسب یا #barnacle »

🔹  #چشار (چشیدن) —> به معنای احتمالیِ #starter در آشپزی

🔹  #خراشار (خراشیدن) —> به معنای احتمالیِ «خدشه، صدمه»

🔹  #خروشار (خروشیدن) —>‌ به معنای «خروش» (شاعرانه)

🔹  #خزار (خزیدن) —>‌ به معنای «آنچه می‌خزد، یا خزش»

🔹  #خلار (خَستن، خَلیدن) —> به معنای «صدمه، آسیب، آسیب‌زا»

🔹  #خمار (خمیدن) —>‌ به معنایِ احتمالیِ‌ «#loop »

🔹  #خندار (خندیدن) —>‌ به معنای احتمالیِ «کمدی، #comedy »

🔹  #خیزار (خاستن) —>‌ به معنای احتمالیِ «دستگاهِ یاریگرِ خیزشِ چیزی، مثلِ کفِ ناوِ جنگی برای هواپیمای جنگی، یا کانتینری که پهپادها از آن به پرواز درمی‌آیند.»

🔹  #دانار (دانستن) —> به معنای احتمالیِ «ژورنال، مجله یا #essay »

🔹  #درخشار (درخشیدن) —>‌ به معنای احتمالیِ «نوعی از ستاره‌ها یا کهکشان‌ها که درخشان‌تر هستند.»

🔹 #دمار (دمیدن) —> به معنای «نَفَس»

🔹  #دندار (دَندیدن، دندان به هم فشردن، جوشیدن از خشم) —> به معنایِ احتمالیِ «دندانِ مصنوعی یا #denture»

🔺نکته:
دَندار از ریشهٔ واژهٔ دندان هم استخراج‌شدنی است.

🔹  #دوزار (دوختن) —>‌ به معنای احتمالیِ «چرخِ خیاطی»

🔹  #دوسار (دوسیدن (چسبیدن)) —>‌ به معنای احتمالیِ «وسیلهٔ نگهدارندهٔ شیشه هنگامِ برش، #vacuum_suction_cup »

🔹  #دوشار (دوشیدن) —>‌ به معنای احتمالیِ «دستگاهِ دوشیدن هر چیزی»

بروید به فرستهٔ بعد:
ا👇👇👇

                     👈   فرهنگِ ریشه‌شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی

https://t.me/amirnormohamadi1976