علوم وفنون ادبی
2.04K subscribers
6.36K photos
2.83K videos
2.84K files
25.5K links
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی

معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
Download Telegram
شرح غزل
غزل شماره ۴۲۸


وزن غزل: مفاعيلن مفاعيلن فعولن
بحر غزل: هزج مسدّس محذوف
٭
اين غزل يكي از غزلهاي عارفانه سنگين و قابل بحث و مطالعه عارفان در هر زمان و با هرگونه شيوه فكري است. غزل به طور تحقيق در دوره كمال عمر و شعر و شاعري حافظ سروده شده و آخرين عقيده عرفاني شاعر، در آخرين بيت اين غزل بازگو شده است.

حافظ يك عارف مسلمان است و در عرفان اسلامي انگيزه خلقت كاينات توسط خالق متعال ناشي از اين است كه خالق متعال زيبايي مطلق و عاشق زيبايي خويش است و به اين سبب كاينات را خلقت كرده تا زيبايي خود (و خود) را در آن ببيند (اِنَّ اللهَ جَميل و يُحِبُّ الْجَمال).

اين عبارت كوتاه و تفسير آن كه سنگ بناي معرفت عارفان اسلامي است گذشته از معناي ظاهري آن كه قشريون سطحي نگر را به اشتباه مي اندازد داراي معنايي بس عميق است كه اگر عارف اسلامي بخواهد به زبان ساده به شرح و بسط آن بپردازد حلّاج وار به جرم اينكه اسرار هويدا كرده است بر سر دار خواهد رفت و به اين سبب عرفا در عباراتي مانند همه عالم جمال طلعت اوست و امثال آن اظهارنظر مي‌كنند و اَنا الله نمي‌گويند كه هنوز ذهن بشريت قابل پذيرش آن و مستعدّ شناخت خويش نيست.

بهتر است به شرح بيت به بيت اين غزل بپردازيم و هر كجا لازم آيد توضيحي درخور فهم خود بر قلم آيد. شاعر در بيت اول و دوم، تمام توجه خود را به ساعات سحر معطوف مي‌دارد و كليد طرز تفكر و تعقل را به خواننده نشان مي‌دهد.

حافظ همان طور كه خود كراراً گفته سحرخيز بوده است و اين شرط اول عرفان است.

او در اين بيت علي الظاهر مي فرمايد به هنگام سحر كه از باده دوشين مخمور و نيمه مست بودم برحسب معمول به صبوحي پرداختم به اين معنا كه باده بامدادي را كه با نواي چنگ و مطرب نوشيده مي‌شود نوشيدم و در اثر اين شراب عقل را از خود بيخود ساخته و از سرزمين وجود خويش او را بيرون كردم تا بتوانم بدون وسوسه و اگر و مگر او به تفكر درباره عالم وجود و خالق آن بپردازم.
ساقي محبوب من با ادا و اطوار خود همه غمها و تفكرات زندگاني را كه از فعل و انفعالات عقل ناشي مي‌شود به يكباره از من به دور كرد و من آرام و حاضرالذهن آماده انديشه و تفكر شدم.

در اينجا شاعر مي‌خواهد بگويد ذهني كه دچار دغدغه تا چه خورم صيف و چه پوشم شتا باشد نمي‌تواند درست درباره مبداء خلقت و خالق متعال فكر كند و براي اينكار بايد در اثر جذبه عشق ساقي، پشت پا به همه اين تعلقات بزند تا آماده پذيرش راز هستي گردد.

آنگاه شاعر از زبان ساقي در بيت چهارم و پنجم مي‌گويد كه او به من گفت اي كسي كه به خاطر اينكه برخلاف ساير قشريون به عالم عرفان روي آورده و در نتيجه آماج تير سرزنش متشرعين قرار گرفته‌يي، در اين راهي كه تو انتخاب نمودي مادام كه به وجود خود و كلمه ( من) فكر مي‌كني هرگز قادر نخواهي بود كه بر راز آفرينش دستيابي و به مانند تسمه كمر كه دور تا دور كمر را احاطه مي‌كند بر اين راز هستي محيط شوي و شرط نخست آن است كه از خود به درآيي و وجود خويش را شيئي مستقل نشماري.

آنگاه ساقي در بيت ششم حجّت را بر شاعر تمام كرده به او مي‌گويد اگر چنين هستي و قادر نيستي كه از خويشتن خويش رهايي يابي دست از اين كار و اين طرز تفكر و پاي از اين راه معرفت بكش كه سيمرغ حقيقت در جايي بس بلند آشيانه دارد و دست هر كس و ناكس به آن نمي‌رسد.

شاعر در بيت هفتم تحت تأثير فلسفه وحدت وجود و اين بيت از عطار:
به خود مي‌سازد از خود عشق با خود
خيال آب و گِل در ره بهانه است

قرار گرفته و همصدا با او مي فرمايد هرچه را مي‌بيني همگي و در جمع (او) است و موضوع خلقت انسان از آب و گل بهانه يي بيش نيست و در واقع شاعر تحت تأثير اين مطلب است كه خداوند براي اينكه زيبايي خويش را ببيند دست به خلقت زد.

شاعر در دو بيت پاياني غزل پس از تشريح خلاصه طرز برداشت و عقيده نهايي خويش، درباره مسئله آفرينش نظريه قطعي خويش را راست و صاف و پوست كنده در چند كلمه چنين بيان مي‌كند كه: هرگز فكر ما در اين راه به جايي نمي‌رسد.

پس مي‌توان خلاصه عقيده حافظ را چنين بيان كرد كه وجود ما جزئي از كل خالق است و هرگز جزء نمي‌تواند پي به كل ببرد.

در پايان ذكر اين نكته بي فايده نيست كه در بعضي از نسخ تعداد ابيات اين غزل به ۱۰ و ۱۱ مي‌رسد و اين دو بيت را علاوه دارد:

سرا خاليست از بيگانه مي نوش
كه جز تو نيست اي مرد يگانه

كه بندد طرف وصل از حُسنِ شاهي
كه با خود عشق بازد جاودانه

و به طوري كه مشاهده مي‌شود مفاهيم اين دو بيت در ابيات اصلي غزل به طرز ماهرانه تري بازگو شده و احتمالاً به همين سبب توسط خود شاعر، اين دو بيت را كه كمتر برانگيزاننده احساس شاعرانه است حذف شده باشد.

https://t.me/amirnormohamadi1976
روح غزل و رهنمود فال

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
Audio
فایل صوتی غزل شماره ۴۲۸
با صدای استاد موسوی گرما رودی

https://t.me/amirnormohamadi1976
qazal 428 hafez
modarres
فایل صوتی غزل شماره ۴۲۸
با صدای مهربانو مدرس زاده
https://t.me/amirnormohamadi1976
Audio
فایل صوتی غزل شماره ۴۲۸
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی

https://t.me/amirnormohamadi1976
برگی از تقویم تاریخ

۲۵ اردیبهشت زادروز فریدون دولتشاهی

(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۱۷ تهران – درگذشته ۲۳ خرداد ۱۳۹۱ تهران) شاعر، نویسنده و مترجم

او جزو نخستین نسل مترجمان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود و با صداوسیما و دو روزنامه اطلاعات و کیهان همکاری داشت و از دهه ۵۰ در روزنامه اطلاعات، کتابها و مقالات بسیاری نوشت و ترجمه کرد. وی به‌گفته خودش، در این سال‌ها با چهره‌هایی چون فرشید مثقالی، نگارگر کتاب‌های کودکان و عباس کیارستمی که در آن دوران به گرافیک و طراحی مشغول بود، همکاری داشت.
مهمترین کتاب او در دوران کار در کانون پرورش کودکان و نوجوانان، کتاب میگل است. میگل نوشته‌ای با نام اصلی "و حالا میگل" از نویسنده آمریکایی جوزف کرامگولد است که در سال ۱۳۵۳ ترجمه کرده‌است.
وی از نخستین سال‌های تأسیس واحد مرکزی خبر در رادیو تلویزیون ملی ایران، به این نهاد پیوست و بیش از ۳۰ سال در بخش‌های مختلف خبری فعالیت کرد و از همین سازمان بازنشسته شد. او در ابتدای دهه ۶۰ به‌ روزنامه اطلاعات پیوست و تا آخرین روزهای زندگی در این مؤسسه به‌کار مشغول بود. از او در طول همکاری‌اش با روزنامه‌اطلاعات، ده‌ها اثر به‌ویژه در بخش ترجمه که تخصص اصلی‌اش بود، برجای مانده‌است. بسیاری از ترجمه‌های وی در ابتدا به‌صورت پاورقی منتشر شد و خوانندگان زیادی را جذب کرد و سپس به‌ صورت کتاب منتشر شد و در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفت.
آرامگاه وی در قطعه ۳۰۹ بهشت زهرا است.

آثار:
کتاب‌های دولتشاهی شامل آثار دوره کار در کانون پرورش کودکان و نوجوانان و سپس روزنامه اطلاعات است. از جمله آثار ترجمه شده‌اش:
«یک هزار و نهصد و نود و نه پیروزی بدون جنگ»
«میگل» ناشر، ک‍ان‍ون پ‍رورش ف‍ک‍ری ک‍ودک‍ان و ن‍وج‍وان‍ان ۱۳۵۳
«خ‍اطرات م‍ارگ‍ارت ت‍اچ‍ر»
«حکومت انکار: بوش در جنگ»
«جهان باز، واقعیت جهانی شدن»
۱۹۹۹ پیروزی بدون جنگ»
«کشمیر، بهشت زخم خورده»
«سیا و کنترل مغزها»
«خاطرات گورباچف»
«خروشچف و عصر او»
«اسناد میتروخین، ک.گ.ب و جهان»
او اشعاری نیز سروده‌است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#فریدون_دولتشاهی
برگی از تقویم تاریخ

۲۵ اردیبهشت زادروز ابوالفضل خطیبی

(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۳۹ گرمسار -- ۲۱ دی ۱۴۰۱ تهران) نویسنده، شاهنامه‌پژوه و پژوهشگر زبان و ادب فارسی

او در سال ۱۳۶۵ در رشته تاریخ از دانشگاه شیراز مدرک کارشناسی گرفت و در سال‌های ۱۳۷۵–۱۳۷۸ دوره کارشناسی ارشد را در رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی ایران در پژوهشگاه علوم انسانی گذراند. در سال‌های ۱۳۹۰–۱۳۹۴ در همان پژوهشگاه در رشته زبان و ادبیات فارسی دوره دکتری را سپری کرد و در ۲۵ آذر ۱۳۹۴ از رساله دکتری‌اش با عنوان «بررسی انتقادی مهمترین قطعات و بیت‌های الحاقی شاهنامه» دفاع کرد.
از سال ۱۳۶۸ در چند مرکز پژوهشی به فعالیت اشتغال داشت، از جمله: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی (۱۳۶۸–۱۳۷۵) مرکز نشر دانشگاهی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی (از ۱۳۷۵).
وی عضو هیئت علمی و معاون گروه فرهنگ‌نویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و معاون سردبیر مجله «نامه ایران باستان» بود و با بیش از صد مقاله علمی به‌ویژه درباره شاهنامه در دانشنامه‌ها و مجلات تخصصی ادبی و در تصحیح شاهنامه با جلال خالقی مطلق در جلد هفتم همکاری داشت.
او دریافت‌کننده جایزه حامیان نسخ خطی در آیین بزرگداشت حامیان نسخه‌های خطی در سوم آذر ماه ۱۳۸۴ به خاطر مقاله «اصالت کهن‌ترین نسخه: فلورانس ۶۱۴ق» بود.

آثار:
از او در حوزه‌های تاریخ ایران، زبان و ادبیات فارسی و ایران‌شناسی ۹ کتاب، ۶۰ مقاله در مجله‌ها و مجموعه‌ها و ۱۵۶ مقاله در دانشنامه‌ها و ۲۳ نقد کتاب منتشر شد. حوزه تخصصی او شاهنامه فردوسی و ادبیات حماسی بود و در همایش‌های گوناگونی شرکت داشت و در آنها به ایراد سخنرانی پرداخت.
شاهنامه، ابوالقاسم فردوسی: طبع انتقادی، به کوشش جلال خالقی‌مطلق و ابوالفضل خطیبی، دفتر ۷، نیویورک، بنیاد میراث ایران ۱۳۸۶/۲۰۰۷ و تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، کانون فردوسی ۱۳۸۶.
برگزیده مقاله‌های نشر دانش درباره شاهنامه (شماره ۱۱) ابوالفضل خطیبی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۸۶/۲۰۰۷.
تقدیرباوری در منظومه‌های حماسی فارسی (شاهنامه و ویس‌ورامین) هلمر رینگرن، ترجمه ابوالفضل خطیبی، تهران، انتشارات هرمس، ۱۳۸۷/۲۰۰۹.
یادداشتهای شاهنامه، بخش سوم، با همکاری جلال خالقی مطلق و محمود امیدسالار، نیویورک، بنیاد میراث ایران ۱۳۸۷/۲۰۰۸ تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ۱۳۹۰.
به فرهنگ باشد روان تندرست: مقاله‌ها و نقدهای نامه فرهنگستان درباره شاهنامه، به کوشش احمد سمیعی گیلانی و ابوالفضل خطیبی، به مناسبت همایش هزاره شاهنامه در اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۰ تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی ۱۳۹۰.
جشن‌نامه دکتر فتح‌اله مجتبایی، به کوشش علی‌اشرف صادقی و ابوالفضل خطیبی، تهران، انتشارات هرمسو۱۳۹۳.
فرامرزنامه بزرگ، از سراینده‌ای ناشناش در اواخر قرن پنجم هجری، به کوشش ماریولین فان زوتفِن و ابوالفضل خطیبی، تهران، انتشارات سخن ۱۳۹۴.
شبرنگ‌نامه: داستان شبرنگ پسر دیوسپید با رستم، از سراینده‌ای ناشناس احتمالاً در قرن ششم هجری، به کوشش ابوالفضل خطیبی و گابریله فَن دِن بِرخ، تهران، موقوفات دکتر محمود افشار با همکاری انتشارات سخن، ۱۳۹۵.
آیا فردوسی محمود غزنوی را هجو گفت؟ هجونامه منسوب به فردوسی: بررسی تحلیلی، تصحیح انتقادی و شرح بیت‌ها، تهران، انتشارات پردیس دانش ۱۳۹۵.
آرامگاه وی در قطعه نام‌آوران بهشت زهرا است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#ابوالفضل_خطیبی
‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۵ اردیبهشت زادروز سیامک بنایی

(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۳۶ تهران) استاد و نوازنده تنبک

او که دارای لیسانس اقتصاد سیاسی از آمریکا است، از سال ۱۳۶۴ آموختن تنبک را نزد محمد اسماعیلی آغاز کرد و همچنان به‌ شیوه نوازندگی استادش وفادار است.
از سال ۱۳۶۶ با گروه نوا به‌ سرپرستی مهرداد دلنوازی همکاری مستمر دارد و تاکنون در چندین برنامه به‌ سرپرستی فرامرز پایور حضور داشته است.
همچنین علاوه بر کوشش در انتشار کتاب‌های آموزش تنبک حسین تهرانی و آموزش تنبک محمد اسماعیلی، در ارکستر بزرگ مضرابی به‌ سرپرستی حسین دهلوی نیز فعالیت پیگیر داشته است.

فهرستی از کارهایش:
با آموزش محمد اسماعیلی از سال ۱۳۶۴.
- همکاری در چاپ دوم کتاب آموزش تنبک زیر نظر حسین دهلوی "نت نویسی و صفحه آرایی".
- شرکت در گروه سازهای ملی به‌ سرپرستی مهرداد دلنوازی ۱۳۶۵.
- تدریس تنبک از سال ۱۳۶۶.
- همکاری در گروه پایور سال ۱۳۶۶.
- جمع آوری، چاپ و انتشار کتاب تنبک اثر محمد اسماعیلی سال ۱۳۷۰.
- همکاری در حدود ۴۰ آلبوم موسیقی ایرانی.
- شرکت در ارکستر مضرابی به‌ رهبری حسین دهلوی و تدوین بخش تنبک، ارکستر سال ۱۳۷۲.
- سفر به بسیاری از کشورها به‌ همراه گروه و همچنین تکنواز برای معرفی ساز تنبک.
تشکیل گروه تنبک در سال ۱۳۷۲.
- همکاری با گروه فرامرز پایور و در کنار نوازندگی، همکاری و انتشار بعضی از آثار وی. "دستور سنتور، ردیف ابتدایی، دستور تار، مجموع تصانیف در ردیف آوازی عبداله دوامی".
- اجرای دونوازی در کنار فرامرز پایور.
- داور جشنواره موسیقی جوان در ۶ دوره آخر.
- ممتحن آزمون صلاحیت تدریس برای ساز تنبک.
- دارای درجه ۲ هنری صادره از اداره ارزشیابی هنرمندان.
- ثبت اطلاعات طبقه بندی و دیجیتالی کردن آثار موجود در موزه موسیقی ایران و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
- تشکیل کلاس‌های پیشرفته تنبک در کنار فرهنگ شریف به دعوت دانشگاه soas لندن.

کتاب‌های مورد استفاده برای تدریس:
۱- حسین تهرانی
۲- محمد اسماعیلی
در کنار این کتاب‌ها آموخته‌های شفاهی از محمد اسماعیلی.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#سیامک_بنایی
‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۵ اردیبهشت زادروز علی‌اشرف صادقی

(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۰ قم) زبان‌شناس و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی

او از دانشگاه تهران لیسانس ادبیات فارسی گرفت و از دانشگاه سوربن فرانسه در رشته زبان‌شناسی عمومی مدرک دکتری دریافت کرد.
در سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۲ با مؤسسه لغت‌نامه دهخدا در تنظیم بخشی از حرف «گ» همکاری داشت و در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به رتبه استادی رسید. وی در آغاز سال تحصیلی ۱۳۸۷ به خواست خود بازنشسته شد، تا وقتش را صرفِ تدوین فرهنگ جامع زبان فارسی کند. فرهنگ جامع زبان فارسی طرحی است که از اواسط دهه ۱۳۷۰ با حمایت فرهنگستان زبان و ادب فارسی و زیر نظر او آغاز شده و جلد اول آن، مشتمل بر حرف «آ»، در سال ۱۳۹۲ منتشر شد. او مدیر گروه فرهنگ‌نویسی فرهنگستان است و دبیریِ مجله فرهنگ‌نویسی را برعهده دارد. همچنین پایه‌گذار مجله زبان‌شناسی است و تا سال ۱۳۸۶ سردبیر آن بود.

کتاب‌شناسی:
دستور زبان فارسی (با همکاری غلامرضا ارژنگ) کتاب درسی سال دوم، سوم و چهارم دبیرستان، تهران: وزارت آموزش و پرورش ۱۳۵۸.
تکوین زبان فارسی، تهران: دانشگاه آزاد ایران ۱۳۵۷.
مسائل تاریخی زبان فارسی، تهران: انتشارات سخن ۱۳۸۰.
نگاهی به‌گویش‌نامه‌های ایرانی
تصحیح لغت فرس اسدی، با همکاری دکتر فتح‌اله مجتبایی، تهران: انتشارات خوارزمی ۱۳۶۵.
ترجمه دو فصل از کتاب «زبان‌شناسی نوین: نتایج انقلاب چامسکی» از ن. ایمیث و د. ویلسون. تهران: انتشارات آگاه ۱۳۶۷.
نگاهی به‌گویش‌نامه‌های ایرانی. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۷۹.
یادنامه دکتر احمد تفضلی، تهران: سخن ۱۳۷۹
تصحیح فرهنگ فارسیِ مدرسه سپهسالار، منسوب به‌قطران تبریزی، تهران: انتشارات سخن ۱۳۸۰.
فارسی قمی، قم: انتشارات باورداران ۱۳۸۰
زبان‌های ایرانی، یوسیف میخائیلوویچ اُرانسکی، علی‌اشرف صادقی (مترجم) تهران: سخن ۱۳۷۸.
کتاب الابنیه عن حقایق الادویه (روضه الانس و منفعه النفس) موفق بن‌علی هروی، ایرج افشار (مقدمه) ابونصرعلی بن‌احمد اسدی‌طوسی (خطاط) علی اشرف صادقی (مقدمه) تهران: میراث مکتوب وابسته به مرکز نشر میراث مکتوب
تهران: جغرافیا، تاریخ، فرهنگ، حسین نصر، علی‌اشرف صادقی، مصطفی مؤمنی، فرزانه ساسان پور، تهران: کتاب مرجع
فرهنگ لغات زبان مخفی علی‌اشرف صادقی (مقدمه) مهدی سمایی، تهران: نشر مرکز
کاوه، ایرج افشار (زیرنظر) کامران فانی (زیرنظر) فرید قاسمی (زیرنظر) علی‌اشرف صادقی (زیرنظر) عبدالکریم جربزه دار (به‌اهتمام) جمشید کیان‌فر (زیرنظر) تهران: انتشارات اساطیر
لهجه تهرانی، لازارساموئیلوویچ پی سیکوف، محسن شجاعی (مترجم) علی‌اشرف صادقی (ویراستار علمی) تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی ۱۳۸۱
فرهنگ گویش دوانی، عبدالنبی سلامی، شیرین عزیزی مقدم (مترجم) علی‌اشرف صادقی (مترجم) شوکت صابری (مترجم) تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی ۱۳۸۱،
فرهنگ املایی خط فارسی بر اساس دستور خط فارسی مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، علی‌اشرف صادقی، زهرا زندی مقدم، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی
گفتنى است كه بيست و پنجمين جايزه ادبى و تاريخى بنياد محمود افشار به اين زبان شناس تعلق گرفت.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#علی_اشرف_صادقی
برگی از تقویم تاریخ

۲۵ اردیبهشت زادروز محمد سرور مولایی 

(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۴ در غزنی)  پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی

او که اهل افغانستان است، در سال ۱۳۵۵ از دانشگاه تهران دکترا گرفت و از سال ۱۳۹۳ عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.

آثار:
طبقات‌الصوفیه، عبداله بن‌محمد انصاری، محمدسرور مولایی (مصحح) ناشر: توس.
مجموعه رسائل فارسی خواجه عبدالله انصاری، عبداله بن‌محمد انصاری، محمدسرور مولایی (مصحح) ناشر: توس.
پادشاهان متاخر افغانستان، یعقوب علی خوافی، محمدسرور مولایی (ویراستار) ناشر: مؤسسه انتشارات عرفان‌.
بر ترنج آرزو: درس نامه متون عرفانی به زبان فارسی، روح‌اله چاوشی، محمد سرور مولایی (مقدمه) ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی‌.
کلیات نادم، محمدیحیی نادم قیصاری، محمدسرور مولایی (مقدمه) ناشر: شریعتی افغانستانی، محمدابراهیم.
تاریخ احمدشاهی، محمودبن ابراهیم حسینی منشی، محمدسرور مولایی (مقدمه) ناشر: شریعتی افغانستانی، محمدابراهیم.
آتشکده وحدت: دیوان حضرت خواجه مستان شاه کابلی، محمدسرور مولایی (مصحح) ناشر: شریعتی افغانستانی، محمدابراهیم.
حقوق زنان در خانواده، محمد سرورمولایی، مریم ابن التراب، ناشر: دانشگاه الزهرا.
دیوان بیدل، عبدالقادربن عبدالخالق بیدل دهلوی، محمدسرور مولایی (مقدمه) ناشر: علم.
خاطرات و تاریخ: افغانستان ۱۳۰۲–۱۳۴۴ محمدسرور مولایی، ناشر: هوای رضا.
گنج روز نیاز گزیده طبقات الصوفیه خواجه عبداله انصاری، محمدسرور مولایی (گردآورنده) ناشر: معین‌
تجلی اسطوره در دیوان حافظ، دکتر محمدسرور مولایی، انتشارات توس.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمد_سرور_مولایی
برگی از تقویم تاریخ

۲۵ اردیبهشت زادروز ناصر رحیمی فراهانی

(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۴۱ تهران) موسیقیدان، رهبر ارکستر و نوازنده فلوت، فلوت پیکولو، فلوت باس، فلوت آلتو و فلوت ریکوردر

او در هنرستان موسیقی تهران نوازندگی ساز فلوت را نزد کامبیز روشن‌روان و منوچهر منشی‌زاده فراگرفت. در آذر ۱۳۵۸ به‌صورت حرفه‌ای وارد ارکستر رادیو شد و از سال ۱۳۶۸ نیز با ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر مجلسی صداوسیما و ارکستر ملی و گروه‌های متعدد تریو، کوارتت، کویینتت و گروه‌های موسیقی پاپ به عنوان سولیست همکاری داشته‌ است.
وی حدود ۴ سال نوازنده اول ارکستر سمفونیک فرهنگسرای بهمن بود و در بیشتر جشنواره‌های موسیقی فجر با ارکستر سمفونیک تهران همکاری کرده‌ است. همچنین در بیش ار ۱۰۰ موسیقی فیلم و سریال به عنوان نوازنده و ناظر ضبط موسیقی شرکت داشته‌ است.
او همچنین تدریس در هنرستان موسیقی پسران، هنرستان موسیقی دختران، مرکز آموزش موسیقی صداوسیما و آموزشگاه‌های مختلف موسیقی را در کارنامه هنری‌اش دارد. کی در سال ۱۳۸۲ از طرف شورای ارزشیابی هنرمندان وزارت فرهنگ و ارشاد لوح درجه یک هنری "معادل دکترا" دریافت کرد.
در خرداد ۱۳۹۸ آئین نکوداشت او به همراه امیر صراف "نوازنده پیانو" در تالار جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
او در آبان ۱۳۹۸ با رهبری «ارکستر دی» آثار آهنگسازان: نینو روتا، انیو موریکونه، کارمینه کاپولا، گوران برگوویچ، هنری مانچینی و … را در تالار رودکی تهران به اجرا گذاشت.

گزیده آثار:
آلبوم موسیقی سریال امام علی- فرهاد فخرالدینی
آلبوم موسیقی بوی باران- محمدرضا شجریان - حسین یوسف زمانی
آلبوم موسیقی ولایت عشق- بابک بیات
آلبوم موسیقی سام و نرگس- بابک بیات
آلبوم موسیقی تنها ماندم - همایون خرم- محمد اصفهانی
آلبوم موسیقی نون و دلقک (ترانه آسیمه سر) - بابک بیات
آلبوم موسیقی رسوای زمانه (آلبوم) - همایون خرم - علیرضا قربانی
آلبوم موسیقی با ستاره‌ها (آلبوم) - محمدجواد ضرابیان- همایون شجریان
آلبوم موسیقی نسیم وصل- محمدجواد ضرابیان- همایون شجریان
آلبوم موسیقی ماه غریبستان- محمد اصفهانی
آلبوم موسیقی عاشق می‌شویم- سالار عقیلی - پیمان سلطانی
آلبوم موسیقی ایران جوان (وطنم) - شهرام ناظری
آلبوم موسیقی شب جدایی- همایون شجریان
آلبوم موسیقی خاموشی دریا - فریدون شهبازیان
آلبوم موسیقی گبه - حسین علیزاده
آلبوم موسیقی مسافری از هند- محمدمهدی گورنگی
آلبوم موسیقی حقیقتی شبیه خیال- محمدمهدی گورنگی
آلبوم موسیقی پریزاد- مجید اخشابی
آلبوم موسیقی شب بارونی- رضا صادقی
آلبوم موسیقی روی دیگر- کیوان هنرمند- بهرام رادان
آلبوم موسیقی پسرای مشرقی- سعید شهروز - بهنام ابطحی
آلبوم موسیقی زیر آسمون شهر- امیر تاجیک
آلبوم موسیقی داروگ - روزبه نعمت‌اللهی
آلبوم موسیقی یادته - خشایار اعتمادی
آلبوم موسیقی بن‌بست - بابک بیات
آلبوم موسیقی اسیر عشق- مهدی نظری
آلبوم موسیقی دو نیمه رؤیا بابک بیات - حمید حامی
آلبوم موسیقی پادشاه فصل‌ها - حسین پرنیان - علیرضا افتخاری
آلبوم موسیقی سروش آسمانی - علی‌اصغر شاه‌زیدی
آلبوم موسیقی خانه‌ای روی آب - بوی کافور عطر یاس- احمد پژمان
آلبوم موسیقی عطش و آتش- صادق آهنگران- محمد میرزمانی
آلبوم موسیقی دوره‌گرد- هومن مهدویان
آلبوم موسیقی محتسب - علیرضا عصار
آلبوم موسیقی دیگه مشکی نمی‌پوشم - رضا صادقی
آلبوم موسیقی گلایه - محمدرضا چراغعلی
آلبوم موسیقی همه این روزها - کارن همایونفر
آلبوم موسیقی سیه چشمان- نادر طاهری
آلبوم موسیقی آرامین- سارا نجفی
آلبوم موسیقی پادشاه فصل‌ها - علیرضا افتخاری
آلبوم موسیقی پرنده خیال- محمدرضا علیقلی
آلبوم موسیقی رد انگشتان من- علی جعفری پویان
آلبوم موسیقی پاییزان- سامان احتشامی
آلبوم موسیقی پر پرواز (آلبوم) - شادمهر عقیلی
آلبوم موسیقی ستاره‌ها بیدار شین- مهدی بزرگمهر.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#ناصر_رحیمی
برگی از تقویم تاریخ

۲۵ اردیبهشت زادروز خسرو قربانی فرجزاد  (غبارشکسته)

(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۴۸ تبریز) خوشنویس

او در رشته مهندسی راه و ساختمان، فارغ‌التحصيل شد و با جدیت به موفقیت‌های علمی و مدیریتی رسید. وی رتبه کارشناسی پایه ارشد سازمان نظام مهندسی و همچنین کارشناس رسمی و... را در کارنامه‌اش دارد، اما هرگز به قول خودش نتوانسته آن وجه گمشده‌اش را از یاد ببرد.
وی سالهای گذشته در پی راه و راهنما و در جست و جوی دوستانی شیدا، به انجمن خوشنویسان ایران پیوست و در خط شکسته نستعلیق با نام «غبارشکسته»  رقم می‌زند و به یاد مهر و محبت استاد درویش عبدالمجید طالقانی و استاد گلستانه است.
خط شکسته نستعلیق، خط سرنوشتش بود، چرا که خط شکسته شیفته‌‌اش می‌کرد و رازهای کهن را بر او می‌گشود.
او بر خشت و جان قلم می‌زد و بر تن لوح سفید کاغذ، قلم می‌فرسود و می‌شکست و سالیان دل به نقش‌های گذشتگان سپرد. از بزرگمردان خفته در خاک و نیک‌مردان زنده به فرهنگ این مرز و بوم بهره‌ها برد و دل به موج قلم داد و با مرکب سیاه، طره‌ نفس خویش را به بازی گرفت و قلم ورزی کرد و لوح از پی لوح نگاشت.
آنقدر نقش زد، تا نقش گوشه‌ای از گنج خویش بر او نمایاند و اکنون خرسند، خرسند است از رد جانی که بر کاغذ ثبت کرده است و نیز خرسند از این‌که مورد لطف استادان و دوستان فرهیخته و شیدا شد.
وی می‌گوند: "آدمی به لطف زنده است و به یاد، پس خط مهرتان در لوح قلبمان جاودان باد."

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#خسرو_قربانی_فرجزاد #غبار_شکسته
‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی

برای بزرگداشت مقام فردوسی، اين شاعر و سخن‏‌سرای حماسی، روز ۲۵ ارديبهشت هرسال به‌نام نامی او نامگذاری شده است تا فرصتی برای شناساندن بیشتر اين شخصيت بزرگ ادبی و شاهنامه فاخر، این گنجينه و ميراث غنی ملی باشد.
گرچه اطلاعی از آغاز سرایش و پایان شاهنامه در دست نیست و  صاحب‌نظران با توجه به‌چند بیت از متن شاهنامه، آغاز سرایش آن را سال ۳۶۵ قمری و پایان آن را ۴۰۰ قمری می‌دانند، آن هم به‌دلیل بیت‌هایی که  اشاره به آغاز پادشاهی سلطان محمود غزنوی دارد، ولی درباره روز و ماه پایان کار شاهنامه، خود فردوسی به‌صراحت در پایان کتاب آن را ۲۵ اسفند اعلام کرده است.
چند سالی است که روز ۲۵ اردیبهشت را روز «بزرگداشت فردوسی» نامگذاری کرده‌اند که براساس اسناد و مدارک موجود این روز هیچ مناسبتی با زندگی این شاعر بزرگ حماسه‌سرای ایران ندارد. در حقیقت  ۲۵ اردیبهشت ماه را به‌جای ۲۵ اسفند برگزیده‌اند که روز پایان شاهنامه فردوسی است.
روزی که به صراحت متن شاهنامه، روز پایان داستان یزدگرد یا کل شاهنامه است، آن هم در سالی که مصادف با ۷۱ سالگی شاعر است. یعنی سال ۴۰۰ قمری و این موضوع در بیت‌های زیر از بیت‌های پایانی شاهنامه  به‌روشنی بیان شده است:

چو سال اندر آمد به هفتاد و یک
همی زیر شعر اندر آمد فلک

سی و پنج سال از سرای سپنج‌
بسی رنج بردم به امید گنج‌

سر آمد کنون قصه یزدگرد
به ماه سپندارمذ روز ارد

ز هجرت شده پنج، هشتاد بار
که گفتم من این نامه شهریار

با توجه به این که حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری دیده به‌جهان گشوده است، با گذشت ۷۱ سال از این تاریخ، دقیقا به‌سال ۴۰۰ هجری قمری می‌رسیم که خود شاعر در بیت‌های بالا به آن اشاره کرده "ز هجرت شده پنج هشتاد بار" آن هم در ۲۵ اسفند ماهی که مطابق با سال ۴۰۰ هجری بوده است، یعنی مطابق با سال ۳۷۸ یزدگردی و ۳۸۸ خورشیدی.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#فردوسی
📕📕اندیشه های اخلاقی در شاهنامه ی فردوسی


شاهنامه کتاب رزم وحماسه ودلیری وپایداری وشجاعت است .ولی سرشار از اندیشه های اخلاقی است.
این اندیشه اخلاقی بیانگر آن است
که فردوسی رفتا وکردار نیک را
سرمشق خود قرار داده است
به گواه شاهنامه فردوسی اخلاق نیک دشمنان ایران راهم از نطر فردوسی  پنهان نمانده است.
واخلاق زشت بزرگان ایرانی را نیز نکوهیده است .
امروزه گویا اخلاق گم شده است
این گم شده را درشاهنامه بنگرید:

📕آزرم وشرم داشتن
یکی بیم و آزرم و شرم خدای
که باشدتورا یاور ورهنمای

📕میانه روی واعتدال
ز کار زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابی به دادآفرین

📕بخشندگی و دهش
چوبخشنده باشی گرامی شوی
ز دانایی و داد، نامی شوی

📕بردباری وشکیبایی
ستون خرد بردباری بود
چوتیزی کنی تن به خواری بود

📕بشردوستی
به هرجایگه یار درویش باش
همی راد برمردم خویش باش

📕پندپذیری
توبیماری وپند داروی توست
بکوشم همی تاشوی تندرست

📕دانش اندوزی
میاسای زاموختن یک زمان
زدانش میفکن دل اندر گمان

📕رازپوشی
چو رازت به شهر آشکارا شود
دل بخردت بی مدارا شود

📕سازگاری با دشواری‌ها
ورایدون که با تونسازد جهان
بسازیم ما با جهان جهان

📕فرو بردن خشم
بدان باش تا دورباشی به خشم
به مردی بپوش از گنهکار چشم

📕فروتنی
فروتن بود هرکه دارد خرد
سپهرش همی در خرد پرورد

📕بداندیشی
به دل نیز اندیشه ی بد مدار
بداندیش را بد بود روزگار

📕پرگویی
چوگفتار بیهوده بسیارگشت
سخنگوی در مردمی خوارگشت

📕کینه توزی وجنگ
مسازید جنگ و مریزید خون
مباشید کس را به بد رهنمون

📕عیب جویی
چو عیب تن خویش داندکسی
زعیب کسان برنگوید بسی

📕تن آسایی وکاهلی
تن آسایی و کاهلی دور کن
بکوش و ز رنج تنت سور کن

ل،بهرامیان


https://t.me/amirnormohamadi1976

نگاهی به
فردوسی حکیم فرزانه‌ی طو
س

دکتر سجاد آیدنلو، محقق و شاهنامه شناس، معتقد است که سال تولد فرودسی در هیچ یک از منابع قدیمی ذکر نشده است و در مجله‌ی بخارآ شماره ۱۴۱ بهمن واسفند ۹۹ نیز آمده؛ ولی بزرگداشت حکیم طوس همیشه افتخارآفرین است.

بناهای آباد گردد خراب  
                          زباران واز گردش آفتاب

پی‌افکندم‌از نظم‌ کاخی بلند
                        که ازبادوباران نیابد گزند

شاهنامه فردوسی فریاد خردگونه‌ی تاریخ ملت ایران است و شاهنامه  با به نام خداوند جان وخرد شروع می‌شود.
او خرد را راهنمای انسان می‌داند و در برخورد با حوادث خردمندانه داوری می‌کند.
عنصر خرد در ایران باستان ارزشمند است و دراندرزنامه و سخنان بزرگمهر حکیم هم بارها آمده است.
شاید تعصب وخشک‌اندیشی بنی‌امیه و بنی‌عباس وفضای دگم‌اندیش غزنویان او را به دنبال مروارید خرد فرستاده باشد.

درتاریخ ایران بارها آزموده‌ها را آزموده‌ایم و باز به خرد، تفکر و اندیشه برگشته‌ایم.
درپشت اشعارشاهنامه، چهره‌ی حکیمانه فردوسی را مشاهده می‌کنیم که خردمندانه می‌اندیشد.

حکیم طوس بارها از گذشت روزگار و ناپایداری قدرت وثروت سخن می‌گوید و
از مرگ که همچون اژدهایی برای همگان دهان باز کرده است عبرت می‌گیرد.
فرودسی از دهقانان خراسان است. طبقه‌ای که هنوز به عظمت ایران می‌اندیشد وکر و فرّ و شکوه ظاهری خلفای زمانه آنها را مرعوب نکرده است.

فردوسی تاریخ را به صورت داستان درمی‌آورد؛ واین کار سترگی است.
شرح فضاهای شاهنامه بیان اندیشه‌های خردمندانه‌ی زال، رستم، کتایون، پیران، ویسه و حتی دشمنان ایران را نشان می‌دهد فردوسی فرزند خرد است .
درنوشته‌های تاریخی فضاسازی نیست؛
ولی فردوسی با فضاسازی خاص خود دست خواننده را گرفته و به فضاهای زیبای شاهنامه و میدان جنگ می‌برد.

شاید فردوسی در غم سهراب، در مرگ اسفندیار، درسوگ سیاوش و فرود به درد گریسته باشد‌.
فردوسی با بیان زندگی کیخسرو پادشاهی آرمانی می‌سازد که درتاریخ واقعی نایاب است.

فردوسی قهرمانانی را که دوست دارد با کمک عوامل ماورایی و یا باد، طوفان و برف به دست مرگ می سپارد.
حکیم توس
گویا هزارسال زیسته است و با ایران زاده شده است.
تاکنون کسی نتوانسته همچون شاهنامه
حماسه و خرد را باهم بسراید.
اگرشاهنامه جنبه حماسی وخرد ایران را آفریده است؛ مثنوی به عرفان و معنویت پرداخته، سعدی خلق وخوی ایرانیان را به تماشا نشسته و حافظ با  رند! انسان کامل را معرفی کرده است.

لهراسپ بهرامیان

https://t.me/amirnormohamadi1976
شاهنامه از دیدگاه شاهنامه شناسان

به نام خداوند جان وخرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد

شاهنامه از بدو سرودن موردتوجه وعلاقه ی دانشمندان ،شاعران ونویسندگان ایرانی بوده است.

نویسندگان خارجی هم به شاهنامه
عنایت خاصی داشته اند.

عده ای اوهم اورا برنتافته اند واز ظن
خود یار شاهنامه شده اند.

پژوهشگرانی که بر شاهنامه تامل فلسفی کرده باشند و به تفسیر شاهنامه دست زده باشند، بسیار اندکند .

به جرات می توان گفت، تامل فلسفی بر شاهنامه هنوز به صورت جدی آغاز نشده است.
. می توان گفت سویه های ادبی و داده های تاریخی شاهنامه نسبت به ساحت اندیشگی آن، بیشتر مد نظر پژوهشگران بوده است.

این در حالی است که ایرانیان از گذشته بر 《حکیم》 بودن فردوسی آگاه بوده اند.
قاضی نورالله شوشتری، عالم عصر صفوی، در مجالس المومنین، در مورد حکمت فردوسی نوشته است: 《گفته اند آنچه از اشعار حکمت نثار در آن کتاب اعجاز آثارمند درج است، چهار برابر کتاب بوستان شیخ سعدی است،
بلکه فی الحقیقه سخنان آن حکیم یگانه از احوال مبداء و معاد نشانه ایست، و قصه‌ی پادشاهان عجم مجرد بهانه؛ ظاهراً در لباس افسانه و باطناً در [آن] ترانه‌ی عاشقانه و رمزی حکیمانه است، به صورت تاریخ پادشاهان عجم است و به معنی فهرست جهات مدح و ذم.》

شاهنامه ظرفیت اندیشه ورزی بالایی دارد که چنان که باید و شاید به آن توجه نشده است.
براگینسکی می گوید" شاهنامه نخستین اثر بشری است که در آن به صورت جدی در مورد مساله جنگ و صلح تامل شده است")؛ برخی از پژوهشگران ایران باستان در باب مفاهیم خیر و شر،  داد و خرد در شاهنامه و ردیابی آن در اندیشه مزدایی سخن گفته اند.
برخی منتقدان ادبی نیز به تبیین ویژگی های حماسی و تراژیک شاهنامه پرداخته‌اند.

کتاب های معرفی شده، برخی از مطرح ترین تفسیرهای شاهنامه فردوسی هستند، که توجه نویسندگان آن ها بر ویژگی های اندیشه ای شاهنامه معطوف بوده است:

شرح کامل شاهنامه شرح یکایک ابیات وعبارات وتعابیر کنایی واستعاری ونکات اساطیری وریشه شانسی واژگان بابرگردان به عربی وانگلیسی

مولف .دکتر مهری بهفر


▪️《فردوسی، سنت و نوآوری در حماسه سرایی》 از محمود عبادیان

▪️《شاهنامه فردوسی و فلسفه‌ی تاریخ ایران》 از مرتضی ثاقب فر

▪️《جاذبه های فکری فردوسی》 از  احمد رنجبر

▪️ 《پژوهشی در اندیشه های فردوسی》 از فضل الله رضا

▪️ 《تراژدی قدرت در شاهنامه》 و 《سیاوش بر آتش》 از مصطفی رحیمی

▪️《سوگ سیاوش》و 《مقدمه ای بر رستم و اسفندیار》 از شاهرخ مسکوب (دیگر نوشته های مسکوب در مورد شاهنامه و اسطوره شناسی ایرانی نیز رویکرد تفسیری دارند.)

▪️ 《اسطوره زال》و 《حماسه در راز و رمز ملی》 از محمد مختاری

▪️《ایران و جهان از نگاه شاهنامه》 و 《زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه》 از محمدعلی اسلامی ندوشن

▪️《بازخوانی شاهنامه: تاملی در زمان و اندیشه‌ی فردوسی》 از مهدی قریب

درحضرت سیمرع ،دکتر سجاد آیدنلو
سایر آثار این محقق وشاهنامه پژوه



▪️《تقدیرباوری در منظومه‌های حماسی فارسی: شاهنامه و ویس‌ورامین》از هلمر رینگرن با ترجمه‌ی ابوالفضل خطیبی
کتابهای منتشر شده از دکتر خالقی
ومقدمه مفصل او بر تصحیح شاهنامه که اکنون بهترین تصحیح به حساب می آید.

▪️《با نگاه فردوسی》 از باقر پرهام

▪️ کتاب هایی ‌که در مورد تاریخ اندیشه سیاسی در ایران نوشته شده اند.
معمولا دربرگیرنده‌ی سخنانی در مورد فردوسی هم هستند. به ویژه باید اشاره کرد به 《آرمان شهریاری ایران باستان از کسنفن تا فردوسی》اثر ولفگانگ کناوت، و کتاب های جواد طباطبایی.

▪️کتاب هایی هم هستند که بخشی از آن ها به شاهنامه اختصاص دارد، مثلا 《پنج اقلیم حضور》 از داریوش شایگان.
سرچشمه های فردوسی شناسی ،محمدامین ریاحی

کاخ بلند هزارساله از انتشارات فرهنگستان زبان فارسی
مجله ی فرهنگ  کتاب هفتم  پاییز ۱۳۶۹
موسسه مطالعات وتحقیقات فرهنگی
مردم‌وشاهنامه،انجوی شیرازی
سایه های شکار شده،  مولف  بهمن سرکاراتی

▪️ برخی افراد نامتخصص هم به تفسیر شاهنامه پرداخته‌اند، و حاصل کار سطحی و ایدئولوژی زده از آب درآمده، 《حماسه‌ی داد》 از م. جوانشیر نمونه ای از این کتاب هاست.

نویسندگانی چون ادواردبرون. برتلس. کریستین آرتور.هانری ماسه.یان ریپکا .هادی حسن دانشمند هندی از دیدگاه خودشان به شاهنامه وفردوسی پرداخته اند.

نظریات واندیشه های .جلال الدین همایی ،حبیب یغمایی‌، دکتر غلامحسین یوسفی ،محمد امین ریاحی ،.بدیع الزمان فروزانفر ،محمد پروین گنابادی .،یحیی آرین پور ،  دکتر سجاد آیدنلو،دکتر منوچهر مرتضوی، دکتر جلیل دوستخواه
.احمد علی رجایی . دبیر سیاقی
دکتر کزازی‌  ،استا دشفیعی کدکنی. دکترعبدالحسین زرین کوب،
مهری باقری،احمد تفضلی، علی رواقی محیط طباطبایی،محمد جعفر یا حقی
مهدی قریب
خواندنی وقابل تامل هستند.
لهراسپ ،بهرامیان

https://t.me/amirnormohamadi1976
به مناسبت بزرگداشت
فردوسی حکیم
هرچند دکتر سجاد آیدنلو محقق وشاهنامه شناس ،معتقد است
که" سال تولدفرودسی در هیچ یک از منابع قدیمی ذکر نشده است‌."
(مجله ی بخار شماره ۱۴۱ بهمن واسفند ۹۹)
ولی بزرگداشت حکیم طوس همیشه افتخار آفرین است.


بناهای آبادگرددخراب    زباران واز گردش آفتاب
پی افکندم از نظم کاخی بلند     که ازبادوباران نیابد گزند
شاهنامه
فردوسی فریاد خردگونه ی تاریخ ملت ایران است .
حتی شاهنامه را با(به نام خداوند جان وخرد) شروع می کند.
اوخردرا راهنمای انسان می داند
ودربرخوردبا حوادث خردمندانه داوری می کند.
عنصرخرددرایران باستان هم ارزشمنداست ودراندرزنامه وسخنان بزرگمهرحکیم بارها آمده است
شایدتعصب وخشک اندیشی بنی امیه وبنی عباس وفضای دگم اندیش غزنویان اورا به دنبال مروارید خردفرستاده است.

درتاریخ ایران بارها آزموده ها را ازموده ایم وباز به خردوتفکرواندیشه برگشته ایم.
درپشت اشعارشاهنامه ،چهره ی حکیمانه فردوسی را مشاهده می کنیم که خردمندانه می اندیشد.

حکیم طوس ازگذشت روزگاروناپایداری قدرت وثروت بارها سخن می گوید.
واز مرگ که همچون اژدهایی برای همکان دهان باز کرده است عبرت می گیرد.
فرودسی از دهقانان خراسان است.
طبقه ای که هنوز به عظمت ایران می اندیشد.
وکروفروشکوه ظاهری خلفای بنی امیه وبنی عباس انهارا مرعوب نکرده است

فردوسی تاریخ را به صورت داستان درمی آورد.
. واین کارسترگی است
شرح فضاهای شاهنامه بیان اندیشه های خردمندانه ی زال ورستم وکتایون وپیران ویسه وحتی خرددشمنان ایران نشان می دهد  که فردوسی فرزند  خرد است .
درنوشته های تاریخی فضا سازی نیست .

ولی  فردوسی با فضا سا زی خاص خود دست ما را می گیردوبه فضای های زیبای شاهنامه و به میدان جنگ می برد.

شاید فردوسی درغم سهراب درمرگ اسفندیار درسوگ سیاوش درسوگ فرود
به دردگریسته باشد‌.
فردوسی بابیان زندگی کیخسرو پادشاهی ارمانی می سازدکه درتاریخ واقعی نایاب است.

فردوسی قهرمانانی را که دوست داربا کمک عوامل ماورایی یا بادوطوفان وبرف به دست مرگ می سپارد.
حکیم توس
گویا هزارسال زیسته است وبا ایران زاده شده است.

تا کنون کسی نتوانسته همچون شاهنامه
حماسه وخردرا باهم بسراید.

اگرشاهنامه جنبه حماسی وخردایران را افریده است
.مثنوی به عرفان ومعنویت پرداخته است وسعدی خلق وخوی ایرانیان را به تماشا نشسته است وحافظ
با معرفی رندانسان کامل را معرفی کرده است.

لهراسپ بهرامیان

https://t.me/amirnormohamadi1976
🗡 در شاهنامه:نبردها موضعی ومحلی نیست؛بلکه بُعدِ کیهانی(kosmic)آن متجلّی است؛مثلا:ایرانشهر،مرکز مقاومت و نبرد بر ضدّ انیرانی(غ.ایرانی)و اهریمنی است.این نبرد در خودِ ایرانشهر نیز در جریان است.اهریمن که ظاهر شود:گاه جمشید رااز راه به در می برد و گاه ضحاک(یک انیران)را بر ایران چیره می کند و زمانی نوذر را به گمراهه و بیراهگی می کشاند.

🪐زمان برتر:زمان برتر،بالاتر از هرمزد و اهریمن است.زمان برتر،همانا خدای برین و نخستین علت است.این خدا چهار سیما دارد وين چهار شکلی عبارتند از:زمان،مکان،همه آگاهی وقدرت،فراتر از (خیر)و(شر)و دور از این دو،در مقام(زمان بی کران)جاودان است وجاودانگی.

🌃ایرانشهرِ فردوسی کجاست؟فردوسی ایرانشهر و مردم آن را دوست می دارد اما آن چه را که از آنِ حوزه بدی است_حتی اگر از آنِ ایرانشهر باشد_بد می شمارد.پهلوانان و شاهان ایران نیز تا زمانی نیک اند که در سوی داد،زیبایی ودرستکاری باشند. سیاوش،کیخسرو و رستم چنین اند در حالی که کیکاوس وجمشید_این یکی البته در پایان شاهی خود_به بیداد می گراید.هر کسی که تسليم نیروی شر شود و فسوس( دیو) در او درگیرد(تاثیر گذارد)،دیگر مورد پسند شاعر نیست.همین بینش والا است که،شاهنامه را جهانی کرده است.

🧐نامجویی:معیار خصلت پهلوانی،"نامجویی" است.نام جستن از راه های گوناگون حاصل می شود.پهلوانان در میدان  نبرد،در مسابقات و میدان های ورزشی،در سخن و کردار آزموده می شود. 《نام》را معتبر می شمارند و باور دارند که مهتری را در کام شیر می توان جست و به دست آورد؛این جا:👇
عنان بزرگی هر آن کو بِجُست
نخستین بیاید به خون،دست شُست

🥷مرگ پهلوانان پایان کار نیست:《نام》والاتر از مرگ است و بقای سرزمین پهلوان در گروِ نام جستن و فداکاری اوست.پهلوانان و قهرمانان فردوسی،خود،با پای خویشتن،به پیشواز مرگ می روند تا زاد°بوم[محلّ تولد] و نامشان زنده بماند:👇
مرا مرگ خوشتر که نام بلند
ازين زیستن در هراس و گزند

🌙تقدیر:بی گمان،سایه ی تقدیر بر سر همه ی  انسان ها سنگینی می کند و گزیر و گریزی از آن نیست.این زمانِ گرانمند است که در این حوزه نمایان می شود و به انسان از رگ گردن نزدیک تر است.پهلوان،سالارِ  سرنوشت وتقدیر است ونیز خدای مرگ.خانه ها را نیز ویران می کند؛زیرا خدای تباهی و مرگ است وز دست او نمی توان گریخت.
فردوسی،این ایده(tem)را به خوبی در شاهنامه پیاده می کند:👇
"سرانجام با خاک باشیم جفت
دو رخ را به چادر ببايد نهفت"
🗽آن جاهایی هم که اسفندیار قصد زابلستان دارد یا سهراب برای شناختن پدر به جان می کوشد وتوفیق نمی یابد و رستم به چاه نابرادر می افتد...
همه جا،سایه ی تقدیر روان است.
با اين همه فردوسی کوشش انسان را کارساز و معتبر می داند.پهلوان باید در زندگانی ونبرد مردانه باشد و حکم تقدیر را بهانه گریز از خویشکاری و دفاع از زادبوم و کیان ملی قرار ندهد.آمیزگیِ دوعنصر:پذیرفتن تقدیر ودفاع از آیین پهلوانی را در تراژدی های شاهنامه روشن تر می بینیم؛به عنوان مثال:رستم از سیمرغ شنیده است که هر کس خون اسفندیار را بریزد،《ورا بشکرد روزگار》، بااين همه اوبرای نگهداشتن آیین پهلوانی ونام ،چاره ای جز نبرد با اسفندیار وکشتن او نمی یابد.یا در نبرد کاوه_فریدون با ضحاک،عنصر حماسی پررنگ تر است.در این نبرد مردم ایرانشهر به پیشواز می آیند ودر صحنه رزم باضحاک قیامی شگرف را به نمایش می گذارند.
تصویر این نبرد با تصویری که نویسنده یا شاعری امروزين از نبردهای خیابانی و قیام خلقی به دست دهد،هیچ تفاوتی ندارد.همه بام و دروازه های شهر از مردم جنگاور پر می شود،در کوچه ها خنجر و تیر می بارانیدند و از دیوارها خشت(نیزه)وز بام،سنگ بر سر سپاهیان خودکامه بیدادگر می ریزند:👇
ز دیوارها  خشت و از بام سنگ
به کوی اندرون  تیغ و تیر خدنگ
ببارید چون ژاله ز ابر سیاه
پیی را نبُد بر زمین جایگاه
ز آواز گردان بتوفید کوه
زمین شد زنعل سواران ستوه
به سر بر،ز گر سیه ابر بست
به نیزه دل سنگ خارا بخَست
🔚🖌نتیجه گیری:بدین ترتیب داستان هاي بزمی که در بافت حماسه ملی ایران آمده،گوشه ای دیگر از استادی سراینده بزرگ شاهنامه را می نمایاند، صحنه آرایی های دل انگیز فردوسی،واژگان موزون،تصاویر غِنایی مناسب،ایجادموسیقی لطیف ودلفریب در فضای داستان،جملگی از توانایی های بی نظیر فردوسی حکایت دارد و طوری در نسج سخن جای گرفته که با فضای حماسه تناسب کامل دارد وبه قول استاد سخن سنج،دکتر غلامحسین یوسفی:《موجب کمال اعجاب است و هر سخن شناسی را به حیرت و تحسین وا می دارد!》👏

تست:"زورِ بازو+قدرت تفکر"🦾🧠مبین کدام یک از ویژگی های حماسه است؟
۱.قهرمانی
۲.ملّی
۳.داستانی
۴.خرق عادت.

🗽(عزیززاده،محمد،"طعم ادبیات فارسی"


🪟https://t.me/amirnormohamadi1976

👩‍💻رزم:"سهراب و گردآفرید":سودابه فرخیان:
👇👇
🤴داستان تهمینه در شاهنامه:تَهمینه در شاهنامه،دختر شاه سمنگان،همسر رستم و مادر سهراب است. 🫂ماجرای آشنایی رستم و تهمینه:(تَهَم:قوی+ینه:صفت نسبی:زن قوی جثه):
روزی رستم برای نخجیر به مرز سمنگان رسید،گوری را شکار وکباب کرده و نوش جان می کند،آن گاه رخش را در بیشه‌زار رها،به خواب و استراحت پرداخت.عده‌ای از سواران ترک در آن شکارگاه رخش را بی‌صاحب یافته آن را با خود به سمنگان بردند.رستم که از خواب برخاست به اطراف نظر افکند،رخش را ندید،نگران شد، به ناچار از جای بلند شد،زین را بر پشت گذاشت،در پیِ رخش به شهر سمنگان می رسد...
👸تهمینه‌ را بیشتر بشناسید:
نام: تهمینه
منصب:شاهدخت
نژاد:تازیان
آیین:دیویسنا
زادگاه:سمنگان
ملیت:توران(سمنگان)
👸کارهای مهم:تولد و پرورش سهراب(سهر[سرخ]+آب:پسر سرخ و سفید:زیبا)
🐴نام پدر:افراسیاب:شاه سمنگان
همسر:رستم
👩‍👦‍👦فرزندان:سهراب،فرامرز
اولین دیدار رستم و تهمینه:👇
چو نزدیک شهر سمنگان رسید
خبر زو به شاه و بزرگان رسید...
🖍محمد عزیززاده/۳_۱۲_۱۴۰۲

https://t.me/amirnormohamadi1976
🌠
تهمینه:ق۲🤴به محضِ ورود،مرزداران، ورود رستم را به شاه سمنگان خبر می‌دهند،شاه،وزیر دربار را با تنی چند از خاصان به استقبال رستم می فرستد.درحال،شاه،دستور می دهد که رستم را با احترام تمام به ارگ دعوت و به افتخار او بزم شایسته‌ای بیارایند.رستم که از نبودِ رخشِ باوفای خود خشمگین و مشوش به نظر می رسد بر سر سمنگانیان فریاد می زند و ضرب العجلی تعیین می کند تا آن بی بدیل را پیدا کنند وگرنه خاک سمنگان را به توبره خواهد کشید.🤨پادشاه سمنگان و اشراف به رستم اطمینان می‌ بخشند که رخش را فوری پیدا نموده و صحیح و سالم به وی بازگردانند.تهمتن تا پاسی از شب به مِی‌گساری می پردازد.آن گاه در بستری که از پرقو🦢برایش فراهم شده بود،به خواب می رود اما یکهو در سکوت شب مهمان ناخوانده ای بر او وارد می‌شود! آن ماه شب چهارده کیست؟آن شاه پریان:👰‍♀️
یکی بنده شمعی مُعَنبَر به دست،
خرامان بیامد به بالین مست
پس پرده اندر یکی ماهروی
چو خورشید تابان پر از رنگ و بوی
دو ابروکمان و دو گیسو کمند
به بالا به کردار سرو بلند
روانش خرد بود و تن جانِ پاک
تو گفتی که بهره ندارد ز خاک
🖍محمد عزیززاده/۳_۱۲_۱۴۰۲🌄
https://t.me/amirnormohamadi1976