☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۲۳ اردیبهشت " ۱۲ ماه مه" روز جهانی پرستار
روز جهانی پرستار هرساله در ۱۲ ماه مه، بهمنظور قدردانی از پرستاران، در اقصی نقاط جهان گرامی داشته میشود. به این خاطر که زادروز فلورانس نایتینگل پرستار انگلیسی و بنیانگذار حرفه پرستاری مدرن در ۱۲ مه است، این روز بهعنوان روز پرستار انتخاب شده است.
از سوی سازمان جهانی بهداشت سال ۲۰۲۰ بهعنوان سال پرستاری نامگذاری شد.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#روز_جهانی_پرستار
۲۳ اردیبهشت " ۱۲ ماه مه" روز جهانی پرستار
روز جهانی پرستار هرساله در ۱۲ ماه مه، بهمنظور قدردانی از پرستاران، در اقصی نقاط جهان گرامی داشته میشود. به این خاطر که زادروز فلورانس نایتینگل پرستار انگلیسی و بنیانگذار حرفه پرستاری مدرن در ۱۲ مه است، این روز بهعنوان روز پرستار انتخاب شده است.
از سوی سازمان جهانی بهداشت سال ۲۰۲۰ بهعنوان سال پرستاری نامگذاری شد.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#روز_جهانی_پرستار
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۳ اردیبهشت زادروز ناصر فکوهی
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۵ تهران) نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه
او از دانشگاه بوزار "هنرهای زیبا" پاریس در رشته معماری و سپس از دانشگاه پاریس در رشته علوم اجتماعی، مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد گرفت و در جامعهشناسی، مدرک دکترا را در همان دانشگاه در سال ۱۳۷۳ در رشته جامعهشناسی و انسانشناسی سیاسی دریافت کرد. رسالهاش در زمینه اسطورهشناسی سیاسی مدرن ایران بود و با راهنمایی پیر فیلیپ ری "انسانشناس- دانشگاه پاریس" و کلاریس هرناشمیت "انسانشناس، ایرانشناس و استاد متخصص ایران باستان - کلژ دو فرانس" در سال ۱۳۷۳ به پایان رسید. در همان سال به ایران بازگشت و پس از ارزیابی رسالهاش به وسیله دکتر احمد تفضلی، به تایید وزارت علوم رسید. وی پس از چند سال تدریس در دانشگاههای تهران، در سال ۱۳۷۷ به استخدام دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گروه انسانشناسی در آمد و هم اکنون (۱۳۹۹) دارای رتبه استادی رتبه ۲۵ در این رشته در همین دانشگاه است.
وی متخصص مسائل و آسیبهای فرهنگی، آسیبشناسی و مسائل شهرهای جهان مدرن و مسائل هویتی و هویتهای جدید شهری است. در طول بیست سال گذشته تعداد بسیار زیادی کتاب و مقاله، عمدتا به فارسی، ولی همچنین به زبانهای دیگر بینالمللی نوشته است. مقالات او از جمله در آمریکن آنتروپولوژی، آنتروپولوژیکال آنتروپولوژی، مجله مطالعات اجتماعی دانشگاه استراسبورگ، لوموند دیپلمایتک، نیشن و البته در بسیاری دیگری از مجلات ایرانی و غیر ایرانی و روزنامهها و مجلات ایران و اروپا و آمریکا منتشر شده است. او از ده سال پیش پروژه بزرگ و پیوسته تاریخ فرهنگی ایران مدرن از مشروطه تا امروز را آغاز کرده است. وی موسس و مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ است.
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%D9%81%DA%A9%D9%88%D9%87%DB%8C
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#ناصر_فکوهی
۲۳ اردیبهشت زادروز ناصر فکوهی
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۵ تهران) نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه
او از دانشگاه بوزار "هنرهای زیبا" پاریس در رشته معماری و سپس از دانشگاه پاریس در رشته علوم اجتماعی، مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد گرفت و در جامعهشناسی، مدرک دکترا را در همان دانشگاه در سال ۱۳۷۳ در رشته جامعهشناسی و انسانشناسی سیاسی دریافت کرد. رسالهاش در زمینه اسطورهشناسی سیاسی مدرن ایران بود و با راهنمایی پیر فیلیپ ری "انسانشناس- دانشگاه پاریس" و کلاریس هرناشمیت "انسانشناس، ایرانشناس و استاد متخصص ایران باستان - کلژ دو فرانس" در سال ۱۳۷۳ به پایان رسید. در همان سال به ایران بازگشت و پس از ارزیابی رسالهاش به وسیله دکتر احمد تفضلی، به تایید وزارت علوم رسید. وی پس از چند سال تدریس در دانشگاههای تهران، در سال ۱۳۷۷ به استخدام دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گروه انسانشناسی در آمد و هم اکنون (۱۳۹۹) دارای رتبه استادی رتبه ۲۵ در این رشته در همین دانشگاه است.
وی متخصص مسائل و آسیبهای فرهنگی، آسیبشناسی و مسائل شهرهای جهان مدرن و مسائل هویتی و هویتهای جدید شهری است. در طول بیست سال گذشته تعداد بسیار زیادی کتاب و مقاله، عمدتا به فارسی، ولی همچنین به زبانهای دیگر بینالمللی نوشته است. مقالات او از جمله در آمریکن آنتروپولوژی، آنتروپولوژیکال آنتروپولوژی، مجله مطالعات اجتماعی دانشگاه استراسبورگ، لوموند دیپلمایتک، نیشن و البته در بسیاری دیگری از مجلات ایرانی و غیر ایرانی و روزنامهها و مجلات ایران و اروپا و آمریکا منتشر شده است. او از ده سال پیش پروژه بزرگ و پیوسته تاریخ فرهنگی ایران مدرن از مشروطه تا امروز را آغاز کرده است. وی موسس و مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ است.
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%D9%81%DA%A9%D9%88%D9%87%DB%8C
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#ناصر_فکوهی
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۳ اردیبهشت زادروز کیانوش عیاری
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۰ اهواز) نویسنده و کارگردان
او سینمای حرفهای را با نگارش فیلمنامه و کارگردانی فیلم تنوره دیو تجربه کرد. از مشخصههای بارز فیلمهایش سبک واقعگرایانه منحصر بهفرد و پرداختن به موضوعات بکر همچون پیوند قلب، در فیلم بودن یا نبودن است. وی از سال ۱۳۸۱ به مدت ۵ سال مشغول ساخت سریال روزگار قریب بود که داستان زندگی بنیانگذار طب نوین کودکان در ایران، دکتر محمد قریب است. او برای فیلم آبادانیها در سال ۱۹۹۴ برنده جایزه پلنگ نقرهای جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو شد.
آثار:
کارگردانی:
تازهنفسها (۱۳۵۸)
تنوره دیو (۱۳۶۴)
شبح کژدم (۱۳۶۵)
آنسوی آتش (۱۳۶۶)
روز باشکوه (۱۳۶۷)
دو نیمه سیب (۱۳۷۰)
آبادانیها (۱۳۷۱)
شاخ گاو (۱۳۷۴)
بودن یا نبودن (۱۳۷۷)
سفره ایرانی (۱۳۷۹)
بیدار شو آرزو (۱۳۸۳)
خانه پدری (۱۳۸۹)
کاناپه (۱۳۹۵)
سریال تلویزیونی:
خانه به خانه (۱۳۷۵)
هزاران چشم (۱۳۸۰)
روزگار قریب (۱۳۸۶–۱۳۸۱)
۸۷ متر (۱۴۰۰-۱۳۹۶)
نویسنده:
پر پرواز (۱۳۷۹)
تهیهکننده:
خواب خاک (۱۳۸۲)
ستایش (۱۳۸۵)
پشت در خبری نیست (۱۳۸۸)
طراح صحنه و لباس:
دو نیمه سیب (۱۳۷۰)
شاخ گاو (۱۳۷۴)
تدوین:
زن امروز (۱۳۷۵)
چوری (۱۳۷۹)
پر پرواز (۱۳۷۹)
مربای شیرین (۱۳۸۰)
سفر مردان خاکستری (۱۳۸۰)
رنج و سرمستی (۱۳۹۲)
موقت (۱۳۹۳)
مشاور کارگردان:
موج سوم (۱۳۸۷)
ملبورن (۱۳۹۲)
چالشها:
خانه پدری
فیلم خانه پدری ساخته کیانوش عیاری پس از ۱۰ سال توقیف در اول آبان سال ۱۳۹۸ در سینماهای کشور اکران شد. ولی با دستور دادستانی دوباره توقیف شد، اما با صحبت صورت گرفته رفع توقیف شد.
جوایز:
نامزد جایزه افقهای ونیز جشنواره فیلم ونیز برای فیلم خانه پدری ۲۰۱۲.
برنده سیمرغ بلورین بهترین اثر هنر و تجربه از جشنواره فیلم فجر برای فیلم بیدار شو آرزو ۱۳۸۳.
برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم فجر برای فیلم بیدار شو آرزو ۱۳۸۳
نامزد جایزه کریستال گلوب از جشنواره فیلم کارلووی واری برای فیلم سفره ایرانی ۲۰۰۲.
نامزد جایزه هرم طلایی از جشنواره فیلم قاهره برای فیلم بودن یا نبودن ۱۹۹۸.
برنده جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره فیلم قاهره برای فیلم بودن یا نبودن ۱۹۹۸.
برنده جایزه پلنگ نقرهای از جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو برای فیلم آبادانیها ۱۹۹۴.
برنده لوح زرین بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم آن سوی آتش ۱۳۶۶.
برنده لوح زرین بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم تنوره دیو ۱۳۶۴.
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#کیانوش_عیاری
۲۳ اردیبهشت زادروز کیانوش عیاری
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۰ اهواز) نویسنده و کارگردان
او سینمای حرفهای را با نگارش فیلمنامه و کارگردانی فیلم تنوره دیو تجربه کرد. از مشخصههای بارز فیلمهایش سبک واقعگرایانه منحصر بهفرد و پرداختن به موضوعات بکر همچون پیوند قلب، در فیلم بودن یا نبودن است. وی از سال ۱۳۸۱ به مدت ۵ سال مشغول ساخت سریال روزگار قریب بود که داستان زندگی بنیانگذار طب نوین کودکان در ایران، دکتر محمد قریب است. او برای فیلم آبادانیها در سال ۱۹۹۴ برنده جایزه پلنگ نقرهای جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو شد.
آثار:
کارگردانی:
تازهنفسها (۱۳۵۸)
تنوره دیو (۱۳۶۴)
شبح کژدم (۱۳۶۵)
آنسوی آتش (۱۳۶۶)
روز باشکوه (۱۳۶۷)
دو نیمه سیب (۱۳۷۰)
آبادانیها (۱۳۷۱)
شاخ گاو (۱۳۷۴)
بودن یا نبودن (۱۳۷۷)
سفره ایرانی (۱۳۷۹)
بیدار شو آرزو (۱۳۸۳)
خانه پدری (۱۳۸۹)
کاناپه (۱۳۹۵)
سریال تلویزیونی:
خانه به خانه (۱۳۷۵)
هزاران چشم (۱۳۸۰)
روزگار قریب (۱۳۸۶–۱۳۸۱)
۸۷ متر (۱۴۰۰-۱۳۹۶)
نویسنده:
پر پرواز (۱۳۷۹)
تهیهکننده:
خواب خاک (۱۳۸۲)
ستایش (۱۳۸۵)
پشت در خبری نیست (۱۳۸۸)
طراح صحنه و لباس:
دو نیمه سیب (۱۳۷۰)
شاخ گاو (۱۳۷۴)
تدوین:
زن امروز (۱۳۷۵)
چوری (۱۳۷۹)
پر پرواز (۱۳۷۹)
مربای شیرین (۱۳۸۰)
سفر مردان خاکستری (۱۳۸۰)
رنج و سرمستی (۱۳۹۲)
موقت (۱۳۹۳)
مشاور کارگردان:
موج سوم (۱۳۸۷)
ملبورن (۱۳۹۲)
چالشها:
خانه پدری
فیلم خانه پدری ساخته کیانوش عیاری پس از ۱۰ سال توقیف در اول آبان سال ۱۳۹۸ در سینماهای کشور اکران شد. ولی با دستور دادستانی دوباره توقیف شد، اما با صحبت صورت گرفته رفع توقیف شد.
جوایز:
نامزد جایزه افقهای ونیز جشنواره فیلم ونیز برای فیلم خانه پدری ۲۰۱۲.
برنده سیمرغ بلورین بهترین اثر هنر و تجربه از جشنواره فیلم فجر برای فیلم بیدار شو آرزو ۱۳۸۳.
برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم فجر برای فیلم بیدار شو آرزو ۱۳۸۳
نامزد جایزه کریستال گلوب از جشنواره فیلم کارلووی واری برای فیلم سفره ایرانی ۲۰۰۲.
نامزد جایزه هرم طلایی از جشنواره فیلم قاهره برای فیلم بودن یا نبودن ۱۹۹۸.
برنده جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره فیلم قاهره برای فیلم بودن یا نبودن ۱۹۹۸.
برنده جایزه پلنگ نقرهای از جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو برای فیلم آبادانیها ۱۹۹۴.
برنده لوح زرین بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم آن سوی آتش ۱۳۶۶.
برنده لوح زرین بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم تنوره دیو ۱۳۶۴.
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#کیانوش_عیاری
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۳ اردیبهشت زادروز مصطفی اسدالهی
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۲۹ تهران) طراح گرافیک و نقاش
سمتها:
رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران
عضو هیئت علمی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران
عضو وابسته پردیس بینالمللی کیش - دانشگاه تهران
عضو انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران
طراح دفاتر گرافیکی، آتیلهها، شرکتهای انتشاراتی و تبلیغات ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۹
طراح و مدیر هنری شرکت تبلیغاتی پیشرو ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷
عضو هیئت داوری نخستین فستیوال برنامههای تلویزیونی ۱۳۷۴
عضو هیئت داوران جشنواره مطبوعات - بخش گرافیک ۱۳۷۶
عضو شورای برگزاری دوسالانه ششم طراحان گرافیک ایران ۱۳۷۸
عضو هیئت برگزاری نمایشگاه پوسترهای تجربی ایران ۱۳۸۰
مدیر هنری، پروژه مجموعه کتابهای تصویری خورشید ایران ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶
دبیر هفتمین نمایشگاه دوسالانه طراحان گرافیک ایران ۱۳۸۰
عضو هیئت برگزاری نمایشگاه پوسترهای تجربی تهران - ۱۳۸۲
عضو شورای انتخاب آثار هشتمین دوسالانه جهانی پوستر تهران - ۱۳۸۲
مدیر هنری «فصلنامه نشان» ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴
رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۵
عضو شورای برگزاری و هیئت انتخاب آثار نهمین دو سالانه گرافیک معاصر ایران ۱۳۸۶
مدیر گروه گرافیک و عکاسی، دانشکده هنرهای تجسمی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴
عضو هیئت مدیره انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران از ۱۳۹۴
سوابق تدریس:
پردیس هنرهای زیبا (دانشگاه تهران)
دانشکده هنرهای کاربردی (دانشگاه هنر)
دانشکده هنر (دانشگاه الزهرا)
دانشکده هنر و معماری (دانشگاه آزاد)
پردیس بینالمللی کیش (دانشگاه تهران)
دانشکده معماری و هنر (دانشگاه پارس تهران)
افتخارات و جوایز:
لوح تقدیر برای طراحی نشانه به عنوان اثر برگزیده، دومین بینال هنر گرافیک ایران، ۱۳۶۸.
دیپلم تشویقی برای طراحی پوستر، دومین بینال هنر گرافیک ایران ۱۳۶۸.
لوح تقدیر و تندیس طلایی طراحی نشانه به عنوان اثر برگزیده، سومین بینال هنر گرافیک ایران ۱۳۷۱.
لوح تقدیر و تندیس طلایی طراحی نشانه به عنوان اثر برگزیده، چهارمین بینال هنر گرافیک ایران ۱۳۷۳.
لوح تقدیر و تندیس طلایی طراحی پوستر به عنوان اثر برگزیده، چهارمین بینال هنر گرافیک ایران ۱۳۷۳.
لوح تقدیر و تندیس برای طراحی نشانه شبکه خبر، جشنواره برنامههای تلویزیونی ۱۳۸۰.
نشان عالی و طوبای زرین هشتمین جشنواره تجسمی فجر در رشته گرافیک ۱۳۹۴.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مصطفی_اسداللهی
۲۳ اردیبهشت زادروز مصطفی اسدالهی
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۲۹ تهران) طراح گرافیک و نقاش
سمتها:
رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران
عضو هیئت علمی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران
عضو وابسته پردیس بینالمللی کیش - دانشگاه تهران
عضو انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران
طراح دفاتر گرافیکی، آتیلهها، شرکتهای انتشاراتی و تبلیغات ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۹
طراح و مدیر هنری شرکت تبلیغاتی پیشرو ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷
عضو هیئت داوری نخستین فستیوال برنامههای تلویزیونی ۱۳۷۴
عضو هیئت داوران جشنواره مطبوعات - بخش گرافیک ۱۳۷۶
عضو شورای برگزاری دوسالانه ششم طراحان گرافیک ایران ۱۳۷۸
عضو هیئت برگزاری نمایشگاه پوسترهای تجربی ایران ۱۳۸۰
مدیر هنری، پروژه مجموعه کتابهای تصویری خورشید ایران ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶
دبیر هفتمین نمایشگاه دوسالانه طراحان گرافیک ایران ۱۳۸۰
عضو هیئت برگزاری نمایشگاه پوسترهای تجربی تهران - ۱۳۸۲
عضو شورای انتخاب آثار هشتمین دوسالانه جهانی پوستر تهران - ۱۳۸۲
مدیر هنری «فصلنامه نشان» ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴
رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۵
عضو شورای برگزاری و هیئت انتخاب آثار نهمین دو سالانه گرافیک معاصر ایران ۱۳۸۶
مدیر گروه گرافیک و عکاسی، دانشکده هنرهای تجسمی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴
عضو هیئت مدیره انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران از ۱۳۹۴
سوابق تدریس:
پردیس هنرهای زیبا (دانشگاه تهران)
دانشکده هنرهای کاربردی (دانشگاه هنر)
دانشکده هنر (دانشگاه الزهرا)
دانشکده هنر و معماری (دانشگاه آزاد)
پردیس بینالمللی کیش (دانشگاه تهران)
دانشکده معماری و هنر (دانشگاه پارس تهران)
افتخارات و جوایز:
لوح تقدیر برای طراحی نشانه به عنوان اثر برگزیده، دومین بینال هنر گرافیک ایران، ۱۳۶۸.
دیپلم تشویقی برای طراحی پوستر، دومین بینال هنر گرافیک ایران ۱۳۶۸.
لوح تقدیر و تندیس طلایی طراحی نشانه به عنوان اثر برگزیده، سومین بینال هنر گرافیک ایران ۱۳۷۱.
لوح تقدیر و تندیس طلایی طراحی نشانه به عنوان اثر برگزیده، چهارمین بینال هنر گرافیک ایران ۱۳۷۳.
لوح تقدیر و تندیس طلایی طراحی پوستر به عنوان اثر برگزیده، چهارمین بینال هنر گرافیک ایران ۱۳۷۳.
لوح تقدیر و تندیس برای طراحی نشانه شبکه خبر، جشنواره برنامههای تلویزیونی ۱۳۸۰.
نشان عالی و طوبای زرین هشتمین جشنواره تجسمی فجر در رشته گرافیک ۱۳۹۴.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مصطفی_اسداللهی
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۳ اردیبهشت زادروز آزاد میرزاپور
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ تهران) نوازنده تار
او از نوازندگان چیرهدست کُرد است و پدرش "رسول میرزاپور" از استادان موسیقی است.
آشنایی حرفهای موسیقی او در ۵ سالگی با آموزش سنتور آغاز شد و برای آموختن حرفهای در هنرستان موسیقی ثبت نام کرد. وی نه تنها تار را به صورت حرفهای آموخت، بلکه توانست نزد استادان: محمدرضا لطفی و حسین علیزاده، در یادگیری سهتار و عود نیز بدرخشد.
شکلگیری شخصیت هنریاش را میتوان مرهون تلاش و کسب دانش و تجربه از طینوش بهرامی، رضا وهدانی، ارشد طهماسبی و ... دانست.
سوابق هنری:
نوای برخاسته از ساز او آنچنان بر دل مینشیند که حتی در زمان تحصیل در هنرستان نیز آثارش در رادیو تلوزیون پخش میشد.
حضور در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران در تبلور بیشتر مهارتش بیتاثیر نبود، بهطوری که در آن زمان نیز نه تنها توانست آثار زیادی را ضبط کند، بلکه گروههای بسیاری برای اجراهای مختلف از او دعوت میکردند.
از آلبومهایش "با ستارهها" "فصل عاشقی" "ارگ خاموش" "بی محابا" و "خداوندان اسرار" و... هستند.
او در فیلم ها و سریالهای تلویزیون و سینما نیز سابقه نوازندگی داشته است که شاخصترین آنها فعالیت در سریال همسایهها و سریال شیخ بهایی است.
سال ۱۳۹۵ برای او نقطه عطفی در سینما و تلویزیون بود، چرا که فعالیت در سریال همسایهها توانست جلوهای بیشتری از مهارتش را به نمایش بگذارد.
وی همچنین به عنوان نوازنده عود در تور کنسرت "ایران من" که علاوه بر ایران، در اروپا و آمریکا نیز برگزار شد، همراه با "همایون شجریان" و آهنگسازی "سهراب و طهمورث پورناظری" فعالیت داشت.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#آزاد_میرزا_پور
۲۳ اردیبهشت زادروز آزاد میرزاپور
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ تهران) نوازنده تار
او از نوازندگان چیرهدست کُرد است و پدرش "رسول میرزاپور" از استادان موسیقی است.
آشنایی حرفهای موسیقی او در ۵ سالگی با آموزش سنتور آغاز شد و برای آموختن حرفهای در هنرستان موسیقی ثبت نام کرد. وی نه تنها تار را به صورت حرفهای آموخت، بلکه توانست نزد استادان: محمدرضا لطفی و حسین علیزاده، در یادگیری سهتار و عود نیز بدرخشد.
شکلگیری شخصیت هنریاش را میتوان مرهون تلاش و کسب دانش و تجربه از طینوش بهرامی، رضا وهدانی، ارشد طهماسبی و ... دانست.
سوابق هنری:
نوای برخاسته از ساز او آنچنان بر دل مینشیند که حتی در زمان تحصیل در هنرستان نیز آثارش در رادیو تلوزیون پخش میشد.
حضور در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران در تبلور بیشتر مهارتش بیتاثیر نبود، بهطوری که در آن زمان نیز نه تنها توانست آثار زیادی را ضبط کند، بلکه گروههای بسیاری برای اجراهای مختلف از او دعوت میکردند.
از آلبومهایش "با ستارهها" "فصل عاشقی" "ارگ خاموش" "بی محابا" و "خداوندان اسرار" و... هستند.
او در فیلم ها و سریالهای تلویزیون و سینما نیز سابقه نوازندگی داشته است که شاخصترین آنها فعالیت در سریال همسایهها و سریال شیخ بهایی است.
سال ۱۳۹۵ برای او نقطه عطفی در سینما و تلویزیون بود، چرا که فعالیت در سریال همسایهها توانست جلوهای بیشتری از مهارتش را به نمایش بگذارد.
وی همچنین به عنوان نوازنده عود در تور کنسرت "ایران من" که علاوه بر ایران، در اروپا و آمریکا نیز برگزار شد، همراه با "همایون شجریان" و آهنگسازی "سهراب و طهمورث پورناظری" فعالیت داشت.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#آزاد_میرزا_پور
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۳ اردیبهشت زادروز محسن حنیف
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۴ بروجرد) پژوهشگر، مترجم و استادیار دانشگاه
او در رشته ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران تحصیل کرد و در سال ۱۳۹۳ به عضویت هیئت علمی دانشگاه خوارزمی درآمد و در کنار تدریس در دانشگاه، مقالهها و کتابهایی را با موضوعات ادبیات غرب و ادبیات ایران نگاشته و منتشر کرده است.
آثار:
الف. آثار پژوهشی:
بومیسازی رئالیسم جادویی در ایران "به همراه محمد حنیف" ناشر انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۹۷.
نوشتن در سایه جنگ "به همراه محمد حنیف" ناشر شهرستان ادب ۱۳۹۶.
کندوکاوی پیرامون ادبیات داستانی جنگ و دفاع مقدس "به همراه محمد حنیف" ناشر انتشارات صریر ۱۳۸۸.
ب. ترجمه:
تاویل و تاویل افراطی، استفان کولینی "به همراه طاهره رضایی" ناشر دانشگاه علامه طباطبایی ۱۳۹۶.
کتابهای ممنوع "سرگذشت رمانهای ممنوع شده به دلایل اجتماعی در آمریکا و جهان" دان سووآ "به همراه طاهره رضایی" ناشر انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۹۶.
کتابهای ممنوع "سرگذشت رمانهای ممنوع شده به دلایل سیاسی در آمریکا و جهان" نیکلاس جی کارولایدز "به همراه طاهره رضایی" ناشر انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۹۶.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محسن_حنیف
۲۳ اردیبهشت زادروز محسن حنیف
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۴ بروجرد) پژوهشگر، مترجم و استادیار دانشگاه
او در رشته ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران تحصیل کرد و در سال ۱۳۹۳ به عضویت هیئت علمی دانشگاه خوارزمی درآمد و در کنار تدریس در دانشگاه، مقالهها و کتابهایی را با موضوعات ادبیات غرب و ادبیات ایران نگاشته و منتشر کرده است.
آثار:
الف. آثار پژوهشی:
بومیسازی رئالیسم جادویی در ایران "به همراه محمد حنیف" ناشر انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۹۷.
نوشتن در سایه جنگ "به همراه محمد حنیف" ناشر شهرستان ادب ۱۳۹۶.
کندوکاوی پیرامون ادبیات داستانی جنگ و دفاع مقدس "به همراه محمد حنیف" ناشر انتشارات صریر ۱۳۸۸.
ب. ترجمه:
تاویل و تاویل افراطی، استفان کولینی "به همراه طاهره رضایی" ناشر دانشگاه علامه طباطبایی ۱۳۹۶.
کتابهای ممنوع "سرگذشت رمانهای ممنوع شده به دلایل اجتماعی در آمریکا و جهان" دان سووآ "به همراه طاهره رضایی" ناشر انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۹۶.
کتابهای ممنوع "سرگذشت رمانهای ممنوع شده به دلایل سیاسی در آمریکا و جهان" نیکلاس جی کارولایدز "به همراه طاهره رضایی" ناشر انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۹۶.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محسن_حنیف
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۳ اردیبهشت زادروز علیاکبر شهنازی
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۲۷۶ تهران -- درگذشته ۲۶ اسفند ۱۳۶۳ تهران) موسیقیدان و نوازنده تار
او یادگیری تار را از ۸ سالگی نزد پدرش آغاز کرد و در مدت ۶ سال ردیف موسیقی ایرانی را از وی آموخت و مدتی هم شاگرد درویشخان بود. اولین صفحهاش را با دماوندی در ۱۴ سالگی در بیات ترک و افشاری در تهران ضبط کرد. پس از درگذشت پدر در سال ۱۲۹۴ جانشین وی شد و آموزش شاگردان پدرش را بهعهده گرفت. او در سالهای دهه ۱۳۰۰ معروفترین نوازنده تار در تمام محافل هنری بود و در اواسط ۱۳۰۵ بهدعوت کمپانی هیز ماسترز ویس صفحاتی از او با آواز اقبال ضبط شد. در سال ۱۳۰۸ هنرستان موسیقی شهنازی را تأسیس کرد و با تأسیس رادیو در برنامههای هفتگی موسیقی رادیو بههمراه ادیب خوانساری، روحبخش و ... نوازندگی میکرد.
وی چهار دوره ضبط صفحه داشت. ۱۲۹۱، ۱۳۰۸ با کمپانی پولیفون آواز نکیسا و عنایتاله شیبانی و یک صفحه با آواز مجید وفادار.
۱۳۰۹ کمپانی کلمبیا با اقبال و جمیله صادقی همراه آواز اقبال آذر، مجموعا ۸۱ روی صفحه. همچنین او پنج دستگاه در تارنوازی متکی بهردیف ساخته که بهدوره عالی معروف است.
او در سال ۱۳۴۱ ردیف آقاحسینقلی و در سال ۱۳۵۶ ردیف دوره عالی را ضبط کرد.
وی بهجز تار، با سازهای دیگری از جمله سهتار و پیانو نیز آشنایی داشت. از تصنیفهایی که او ساخته، به ای نوع بشر، به اصفهان رو، سرود جوانان وطن، چهارگاه و "زد لشکر گل" بود. وی با شاعرانی چون ملکالشعرا بهار، وحید دستگردی، امیر جاهد و حسین مسرور همکاری داشته و خوانندگان، اقبالالسلطان، حسینعلی نکیسا، قمر و ادیب خوانساری آثارش را اجرا کردهاند. همچنین یکی از قطعات باقیمانده در دستگاه شور با تار شهنازی با شعری از سعدی و با آواز حسینعلی نکیسا است که میگوید: یک روز بهشیدایی در زلف تو آویزم. این آواز ” شور” با چنان مهارتی اجرا شده است که یکی از شاهکارهای آواز در موسیقی ایرانی بهشمار میرود.
آرامگاه وی در گورستان امامزاده عبداله است.
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#علی_اکبر_شهنازی
۲۳ اردیبهشت زادروز علیاکبر شهنازی
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۲۷۶ تهران -- درگذشته ۲۶ اسفند ۱۳۶۳ تهران) موسیقیدان و نوازنده تار
او یادگیری تار را از ۸ سالگی نزد پدرش آغاز کرد و در مدت ۶ سال ردیف موسیقی ایرانی را از وی آموخت و مدتی هم شاگرد درویشخان بود. اولین صفحهاش را با دماوندی در ۱۴ سالگی در بیات ترک و افشاری در تهران ضبط کرد. پس از درگذشت پدر در سال ۱۲۹۴ جانشین وی شد و آموزش شاگردان پدرش را بهعهده گرفت. او در سالهای دهه ۱۳۰۰ معروفترین نوازنده تار در تمام محافل هنری بود و در اواسط ۱۳۰۵ بهدعوت کمپانی هیز ماسترز ویس صفحاتی از او با آواز اقبال ضبط شد. در سال ۱۳۰۸ هنرستان موسیقی شهنازی را تأسیس کرد و با تأسیس رادیو در برنامههای هفتگی موسیقی رادیو بههمراه ادیب خوانساری، روحبخش و ... نوازندگی میکرد.
وی چهار دوره ضبط صفحه داشت. ۱۲۹۱، ۱۳۰۸ با کمپانی پولیفون آواز نکیسا و عنایتاله شیبانی و یک صفحه با آواز مجید وفادار.
۱۳۰۹ کمپانی کلمبیا با اقبال و جمیله صادقی همراه آواز اقبال آذر، مجموعا ۸۱ روی صفحه. همچنین او پنج دستگاه در تارنوازی متکی بهردیف ساخته که بهدوره عالی معروف است.
او در سال ۱۳۴۱ ردیف آقاحسینقلی و در سال ۱۳۵۶ ردیف دوره عالی را ضبط کرد.
وی بهجز تار، با سازهای دیگری از جمله سهتار و پیانو نیز آشنایی داشت. از تصنیفهایی که او ساخته، به ای نوع بشر، به اصفهان رو، سرود جوانان وطن، چهارگاه و "زد لشکر گل" بود. وی با شاعرانی چون ملکالشعرا بهار، وحید دستگردی، امیر جاهد و حسین مسرور همکاری داشته و خوانندگان، اقبالالسلطان، حسینعلی نکیسا، قمر و ادیب خوانساری آثارش را اجرا کردهاند. همچنین یکی از قطعات باقیمانده در دستگاه شور با تار شهنازی با شعری از سعدی و با آواز حسینعلی نکیسا است که میگوید: یک روز بهشیدایی در زلف تو آویزم. این آواز ” شور” با چنان مهارتی اجرا شده است که یکی از شاهکارهای آواز در موسیقی ایرانی بهشمار میرود.
آرامگاه وی در گورستان امامزاده عبداله است.
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#علی_اکبر_شهنازی
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۳ اردیبهشت سالروز درگذشت مرضیه ارفعی
(زاده سال ۱۲۸۰ استانبول -- درگذشته ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۷ تهران) بانوی سرتیپ ارتش ایران
او نخستین زنی بود که در ارتش ایران به درجه سرتیپی رسید. وی در یک خانواده ایرانی در ترکیه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در استانبول به پایان رساند و پس از ورود به دانشگاه در سال ۱۳۰۸ در رشته پزشکی فارغالتحصیل شد.
او مدت دو سال در ترکیه در رشته کودکان و زنان به طبابت پرداخت و سپس در سال ۱۳۱۰ به ایران بازگشت.
با استخدام در وزارت بهداری، ریاست بخش ۲ بیمارستان پهلوی سابق به او محول شد. در زمان سلطنت رضاشاه به ریاست آموزشگاه زنان ارتش رسید. از آنجا که اکثریت مردان خانوادهاش را افسران ارتش تشکیل میدادند، حضورش در پست ریاست آموزشگاه زنان ارتش سبب شد تا به تدریج پزشکی در بیمارستانهای ارتش را به صورت شغل رسمی به عهده بگیرد.
وی همچنین مدت ۱۹ سال در هنرستان دخترانه به تدریس بهداشت و پزشکیاری پرداخت و مدتی نیز در سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی به معالجه بیماران اشتغال داشت.
نخستین ازدواج او با سروان دکتر پیشوا، عمر کوتاهی داشت. چند سال پس از درگذشت همسر اولش، او با دکتر بختیاری ازدواج کرد.
وی در سال ۱۳۱۲ به دستور رضاشاه با درجه همردیف سروانی مشغول به خدمت در ارتش شد و این آغاز فعالیت زنان در ارتش شاهنشاهی ایران بود. او در سال ۱۳۳۸ به عنوان نخستین زن ایرانی به درجه سرتیپی ارتقاء یافت و در سال ۱۳۴۱ پس از ۳۰ سال خدمت در ارتش بازنشسته شد.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مرضیه_ارفعی
۲۳ اردیبهشت سالروز درگذشت مرضیه ارفعی
(زاده سال ۱۲۸۰ استانبول -- درگذشته ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۷ تهران) بانوی سرتیپ ارتش ایران
او نخستین زنی بود که در ارتش ایران به درجه سرتیپی رسید. وی در یک خانواده ایرانی در ترکیه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در استانبول به پایان رساند و پس از ورود به دانشگاه در سال ۱۳۰۸ در رشته پزشکی فارغالتحصیل شد.
او مدت دو سال در ترکیه در رشته کودکان و زنان به طبابت پرداخت و سپس در سال ۱۳۱۰ به ایران بازگشت.
با استخدام در وزارت بهداری، ریاست بخش ۲ بیمارستان پهلوی سابق به او محول شد. در زمان سلطنت رضاشاه به ریاست آموزشگاه زنان ارتش رسید. از آنجا که اکثریت مردان خانوادهاش را افسران ارتش تشکیل میدادند، حضورش در پست ریاست آموزشگاه زنان ارتش سبب شد تا به تدریج پزشکی در بیمارستانهای ارتش را به صورت شغل رسمی به عهده بگیرد.
وی همچنین مدت ۱۹ سال در هنرستان دخترانه به تدریس بهداشت و پزشکیاری پرداخت و مدتی نیز در سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی به معالجه بیماران اشتغال داشت.
نخستین ازدواج او با سروان دکتر پیشوا، عمر کوتاهی داشت. چند سال پس از درگذشت همسر اولش، او با دکتر بختیاری ازدواج کرد.
وی در سال ۱۳۱۲ به دستور رضاشاه با درجه همردیف سروانی مشغول به خدمت در ارتش شد و این آغاز فعالیت زنان در ارتش شاهنشاهی ایران بود. او در سال ۱۳۳۸ به عنوان نخستین زن ایرانی به درجه سرتیپی ارتقاء یافت و در سال ۱۳۴۱ پس از ۳۰ سال خدمت در ارتش بازنشسته شد.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مرضیه_ارفعی
Telegram
attach 📎
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۲۳ اردیبهشت "۱۲ ماه مه" زادروز فلورانس نایتینگل "بانوی چراغ بهدست"
(زاده ۱۲ مه ۱۸۲۰ فلورانس ایتالیا -- درگذشته ۱۳ اوت ۱۹۱۰ لندن) پرستار و ریاضیدان و آماردان و بنیانگذار حرفه پرستاری مدرن
او فرزند ویلیام ادوارد شور، یکی از اعضای اشرافزاده دربار بود که در یک خانه بزرگ و راحت، دوران کودکی خود را گذراند و علاقه زیادی بهدرمان بیماران و پرستاری داشت. خودش میگفته: همواره صدایی آرام را میشنوم که میگوید: "ای فلورانس، آینده تو تماما در خدمت بیماران سپری خواهد شد"
در سال ۱۸۵۳ که جنگ میان ترکیه و روسیه آغاز شد، فرانسه و انگلیس بهیاری ترکیه شتافتند و سربازان خود را به جنگ اعزام کردند. در آن زمان تیتر روزنامههای تایمز لندن خبر از جنگ و توصیف اوضاع وخیم بیمارستانهای نظامی انگلیس را میداد. در این گزارشها آمده بود تنها ۲۰ پرستار در جبههها فعالیت میکنند، بیمارستانی وجود ندارد و حتی باند برای پانسمان هم نیست. با انتشار این گزارشها، او از وزیر جنگ انگلیس درخواست وسایل و امکانات بهداشتی کرد و سپس با همراهی۳۴ پرستار زن با شجاعت تمام، پا به اعماق خاک ترکیه گذاشت و به یاری مجروحان شتافت. او به پرستاران اعتبار امیدوار کنندهای داد و تبدیل به تندیسی از فرهنگ ویکتوریایی شد، بخصوص توصیفی که از او شد بهعنوان «بانوی چراغ بدست» که شبانگاه میان مجروحین جنگی گشت میزد. وی با چهرهای آرامبخش برای اینکه سربازان دست از میگساری بردارند، اتاقی برای مطالعه و بازیهای سالم آنان راه انداخت. او بر اثر کار مداوم و همدمی با بیماران دچار تب وحشتناکی شبیه تیفوس یا مالاریا شد که در آن هنگام قربانیان زیادی را بهکام مرگ کشانده بود و فلورانس نیز بر اثر این بیماری بهشدت ضعیف شد.
جنگ پایان یافت و او به لندن بازگشت. هرچند میخواست گمنام بماند، اما نامش بهعنوان فرشته سر زبانها بود ولی برای اینکه خود را از چشم دیگران دور نگهدارد، بهگونهای خود را پنهان کرد که گویی مرده است. او همراه ویلیام فار، یک پزشک نظامی و فرد نیکوکاری بهمدت ۲۰ سال برای بهبود وضعیت بیمارستانها و نظام آموزشی پرستاران تلاش کردند. وی نخستین مدرسه عالی آموزش پرستاری را سال ۱۸۶۰ در بیمارستان سنتوماس لندن راهاندازی و مدیریت کرد. هرچند سلامت جسمانی او تحلیل رفته بود اما شهرتش از لندن به آمریکا و هند نیز رسید، بهگونهای که یک معمار و تاجر لیورپولی بهنام ویلیام راتبون در سال ۱۸۶۰ مبلغ زیادی در اختیار فلورانس گذاشت تا یک بیمارستان بسازد. بیمارستانهایی که او ساخت مطابق استاندارد و الگوی بهداشتی بود و طبقات مختلف آن بهبخشهای ویژهای مثل زنان و زایمان، روان، کودکان و جراحی اختصاص داشت. چند سال کار مداوم و سخت پس از جنگ، توان او را بسیار تضعیف کرد، بهگونهای که در آخرین سالهای عمر نابینا شد و نمیتوانست مانند گذشته بهوظایف خود عمل کند.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#فلورانس_نایتینگل.
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۲۳ اردیبهشت "۱۲ ماه مه" زادروز فلورانس نایتینگل "بانوی چراغ بهدست"
(زاده ۱۲ مه ۱۸۲۰ فلورانس ایتالیا -- درگذشته ۱۳ اوت ۱۹۱۰ لندن) پرستار و ریاضیدان و آماردان و بنیانگذار حرفه پرستاری مدرن
او فرزند ویلیام ادوارد شور، یکی از اعضای اشرافزاده دربار بود که در یک خانه بزرگ و راحت، دوران کودکی خود را گذراند و علاقه زیادی بهدرمان بیماران و پرستاری داشت. خودش میگفته: همواره صدایی آرام را میشنوم که میگوید: "ای فلورانس، آینده تو تماما در خدمت بیماران سپری خواهد شد"
در سال ۱۸۵۳ که جنگ میان ترکیه و روسیه آغاز شد، فرانسه و انگلیس بهیاری ترکیه شتافتند و سربازان خود را به جنگ اعزام کردند. در آن زمان تیتر روزنامههای تایمز لندن خبر از جنگ و توصیف اوضاع وخیم بیمارستانهای نظامی انگلیس را میداد. در این گزارشها آمده بود تنها ۲۰ پرستار در جبههها فعالیت میکنند، بیمارستانی وجود ندارد و حتی باند برای پانسمان هم نیست. با انتشار این گزارشها، او از وزیر جنگ انگلیس درخواست وسایل و امکانات بهداشتی کرد و سپس با همراهی۳۴ پرستار زن با شجاعت تمام، پا به اعماق خاک ترکیه گذاشت و به یاری مجروحان شتافت. او به پرستاران اعتبار امیدوار کنندهای داد و تبدیل به تندیسی از فرهنگ ویکتوریایی شد، بخصوص توصیفی که از او شد بهعنوان «بانوی چراغ بدست» که شبانگاه میان مجروحین جنگی گشت میزد. وی با چهرهای آرامبخش برای اینکه سربازان دست از میگساری بردارند، اتاقی برای مطالعه و بازیهای سالم آنان راه انداخت. او بر اثر کار مداوم و همدمی با بیماران دچار تب وحشتناکی شبیه تیفوس یا مالاریا شد که در آن هنگام قربانیان زیادی را بهکام مرگ کشانده بود و فلورانس نیز بر اثر این بیماری بهشدت ضعیف شد.
جنگ پایان یافت و او به لندن بازگشت. هرچند میخواست گمنام بماند، اما نامش بهعنوان فرشته سر زبانها بود ولی برای اینکه خود را از چشم دیگران دور نگهدارد، بهگونهای خود را پنهان کرد که گویی مرده است. او همراه ویلیام فار، یک پزشک نظامی و فرد نیکوکاری بهمدت ۲۰ سال برای بهبود وضعیت بیمارستانها و نظام آموزشی پرستاران تلاش کردند. وی نخستین مدرسه عالی آموزش پرستاری را سال ۱۸۶۰ در بیمارستان سنتوماس لندن راهاندازی و مدیریت کرد. هرچند سلامت جسمانی او تحلیل رفته بود اما شهرتش از لندن به آمریکا و هند نیز رسید، بهگونهای که یک معمار و تاجر لیورپولی بهنام ویلیام راتبون در سال ۱۸۶۰ مبلغ زیادی در اختیار فلورانس گذاشت تا یک بیمارستان بسازد. بیمارستانهایی که او ساخت مطابق استاندارد و الگوی بهداشتی بود و طبقات مختلف آن بهبخشهای ویژهای مثل زنان و زایمان، روان، کودکان و جراحی اختصاص داشت. چند سال کار مداوم و سخت پس از جنگ، توان او را بسیار تضعیف کرد، بهگونهای که در آخرین سالهای عمر نابینا شد و نمیتوانست مانند گذشته بهوظایف خود عمل کند.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#فلورانس_نایتینگل.
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۳ اردیبهشت سالروز انحصار چاپ اسكناس در ايران
فرانسه برای نخستينبار پس از انقلاب كبير، پول كاغذی را رواج داد. در ايران تا سال ۱۲۶۸ خورشیدی كه بانك شاهنشاهی تشكيل شد، پول رايج، سکههای طلا و نقره بود. در آن سال نشر اسكناس در سراسر ايران، در انحصار بانك شاهنشاهی وابسته به انگليس بود. دوسال بعد، اسكناس جديد بانك با سرلوحه فارسی و علامت شير و خورشيد و عكس ناصرالدينشاه قاجار و نوشتن ارزش آن منتشر شد. در مجموع بانك شاهنشاهی، چهل سال در ايران اسكناس منتشر كرد تا اين كه در ۲۳ ارديبهشت ۱۳۰۹ حق انتشار اسكناس از آن بانك سلب و در مقابل دويست هزار ليره انگليس، بهبانك ملی ايران واگذار شد. اسكناسهای بانك ملی در سال ۱۳۱۰ منتشر شد و تا سالها، رايج بود.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#انحصار_چاپ_اسکناس
۲۳ اردیبهشت سالروز انحصار چاپ اسكناس در ايران
فرانسه برای نخستينبار پس از انقلاب كبير، پول كاغذی را رواج داد. در ايران تا سال ۱۲۶۸ خورشیدی كه بانك شاهنشاهی تشكيل شد، پول رايج، سکههای طلا و نقره بود. در آن سال نشر اسكناس در سراسر ايران، در انحصار بانك شاهنشاهی وابسته به انگليس بود. دوسال بعد، اسكناس جديد بانك با سرلوحه فارسی و علامت شير و خورشيد و عكس ناصرالدينشاه قاجار و نوشتن ارزش آن منتشر شد. در مجموع بانك شاهنشاهی، چهل سال در ايران اسكناس منتشر كرد تا اين كه در ۲۳ ارديبهشت ۱۳۰۹ حق انتشار اسكناس از آن بانك سلب و در مقابل دويست هزار ليره انگليس، بهبانك ملی ايران واگذار شد. اسكناسهای بانك ملی در سال ۱۳۱۰ منتشر شد و تا سالها، رايج بود.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#انحصار_چاپ_اسکناس
Telegram
attach 📎
مُمال چیست؟
در اصطلاح آواشناسی،اماله کردن (تبدیل)واج(مصوّت بلند)«ا»به مصوت بلند«ی»؛مثلِ:تبدیل«جهاز»به«جهیز».واژهای را که دچار این تبدیل شدهباشد«مُمال»مینامند؛به عنوان مثال فردوسی در شاهنامه واژههای:
«رکیب»<رکاب،«سلیح»<سلاح/
«مزیح»<مزاح،را به کار برده است:👇
🎠برون کرد یک پای خویش از"رکیب"
شد آن مردِ بیداردل ناشکیب
🎠یا:
سواری و تیر و کمان و کمند(شبکه معنایی)
عنان و "رکیب" و چه و چون و چند
🪙یا:
کشانی بدو گفت با تو "مَزیح"
نبینم همی جز فسوس و "مزیح"
یا:بپوشید باید یکایک "سلیح"
که این کار بر ما گذشت از"مزیح"
یا:همه برکشیدند گُردان سَلیح"
به دل خشمناک و زبان پُر مَزیح"
⚖حسیب>حساب:
متناسب اند و موزون حرکات دلفریبت
متوجه است با ما سخنان بی"حسیب"ت
✔عتیب>عتاب(قهر):
چو نمی توان صبوری،ستمت کِشم ضروری
مگر آدمی نباشد که برنجد از "عتیب"ت
✔حجاب>حجیب:
به حجاب اندرون شود خورشید
گر تو گیری از آن دو لاله"حجیب"
چند نمونه ی دیگر :👇
🪞اسلیمی<اسلامی:《چه می خواهند بگویند این خط ها و بوته ها و یا این "اسلیمی ها" که در هم می پیچند؟》
👰جهیز<جهاز:《خوشتر بود عروس نکورویِ بی"جهیز"》
🍵هلیم<هَلام:
ظاهرا دختر همسایه "هلیم" آورده بود
باطنا یک کاسه شیطانِ رجیم آورده بود!😍
🐔🐔خسرو:《از آن دو خروس هلیمی ساختم بس چرب و نرم...》
🧱خزینه<خزانه:ذوالنون مصری:پس به زجر و مصادره از وی بازستانی و در "خزینه" نهی،رعیت را چه سود دارد؟
🎅سبیل<سبال:
لاف تو ما را بر آتش برنهاد
کان "سبال"چرب تو برکنده باد
🗑غربیل<غَربال:
برين کهنه "غربيل"بر نان جو
همي دار در پيش تا جو دِرو
📚کتیب<کتاب:
بر حاشيه ی دفتر حسن آن خط زشت
منويس که رونق "کتيبت" ببرد
یا:نه هر جا که بینی خطی دل فریب
توانی طبع کردنش در کتیب؟
🎴مِهمیز<مهماز:《چگونه کاین چنین بلند بر زبرِ ماسوا ایستاده ای/زیر "مهمیز" کودکانه ی بچگکان یتیم جای می گیری...؟》
✔لیکن>لکن:
🧏♀️گفتا:شيخا! هر آنچه گويي هستم
ليکن تو چنان که مي نُمایی هستي؟(خيام)
🌏دنیی>دنیا:
دنيي آن قدر ندارد که بر او رشک برند
يا وجود و عدمش را غم بيهوده خورند
😱مکیس>مکاس(چانه زدن):
نشانه نهادند بر اسپریس
سیاوش نکرد ایچ با کس"مکیس"
🎴جلباب>جلبیب(سپید°معجر):
شب عشاق لیلهالقدر است
چون برون آوری سر از جلبیب.
🖍(عزیززاده،محمد،👈《طعم ادبیات
https://t.me/amirnormohamadi1976
در اصطلاح آواشناسی،اماله کردن (تبدیل)واج(مصوّت بلند)«ا»به مصوت بلند«ی»؛مثلِ:تبدیل«جهاز»به«جهیز».واژهای را که دچار این تبدیل شدهباشد«مُمال»مینامند؛به عنوان مثال فردوسی در شاهنامه واژههای:
«رکیب»<رکاب،«سلیح»<سلاح/
«مزیح»<مزاح،را به کار برده است:👇
🎠برون کرد یک پای خویش از"رکیب"
شد آن مردِ بیداردل ناشکیب
🎠یا:
سواری و تیر و کمان و کمند(شبکه معنایی)
عنان و "رکیب" و چه و چون و چند
🪙یا:
کشانی بدو گفت با تو "مَزیح"
نبینم همی جز فسوس و "مزیح"
یا:بپوشید باید یکایک "سلیح"
که این کار بر ما گذشت از"مزیح"
یا:همه برکشیدند گُردان سَلیح"
به دل خشمناک و زبان پُر مَزیح"
⚖حسیب>حساب:
متناسب اند و موزون حرکات دلفریبت
متوجه است با ما سخنان بی"حسیب"ت
✔عتیب>عتاب(قهر):
چو نمی توان صبوری،ستمت کِشم ضروری
مگر آدمی نباشد که برنجد از "عتیب"ت
✔حجاب>حجیب:
به حجاب اندرون شود خورشید
گر تو گیری از آن دو لاله"حجیب"
چند نمونه ی دیگر :👇
🪞اسلیمی<اسلامی:《چه می خواهند بگویند این خط ها و بوته ها و یا این "اسلیمی ها" که در هم می پیچند؟》
👰جهیز<جهاز:《خوشتر بود عروس نکورویِ بی"جهیز"》
🍵هلیم<هَلام:
ظاهرا دختر همسایه "هلیم" آورده بود
باطنا یک کاسه شیطانِ رجیم آورده بود!😍
🐔🐔خسرو:《از آن دو خروس هلیمی ساختم بس چرب و نرم...》
🧱خزینه<خزانه:ذوالنون مصری:پس به زجر و مصادره از وی بازستانی و در "خزینه" نهی،رعیت را چه سود دارد؟
🎅سبیل<سبال:
لاف تو ما را بر آتش برنهاد
کان "سبال"چرب تو برکنده باد
🗑غربیل<غَربال:
برين کهنه "غربيل"بر نان جو
همي دار در پيش تا جو دِرو
📚کتیب<کتاب:
بر حاشيه ی دفتر حسن آن خط زشت
منويس که رونق "کتيبت" ببرد
یا:نه هر جا که بینی خطی دل فریب
توانی طبع کردنش در کتیب؟
🎴مِهمیز<مهماز:《چگونه کاین چنین بلند بر زبرِ ماسوا ایستاده ای/زیر "مهمیز" کودکانه ی بچگکان یتیم جای می گیری...؟》
✔لیکن>لکن:
🧏♀️گفتا:شيخا! هر آنچه گويي هستم
ليکن تو چنان که مي نُمایی هستي؟(خيام)
🌏دنیی>دنیا:
دنيي آن قدر ندارد که بر او رشک برند
يا وجود و عدمش را غم بيهوده خورند
😱مکیس>مکاس(چانه زدن):
نشانه نهادند بر اسپریس
سیاوش نکرد ایچ با کس"مکیس"
🎴جلباب>جلبیب(سپید°معجر):
شب عشاق لیلهالقدر است
چون برون آوری سر از جلبیب.
🖍(عزیززاده،محمد،👈《طعم ادبیات
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
♦️
#وندافزایی (یک)
چنانکه همواره گفتهایم، ما بر این باوریم که زبانِ فارسی در قیاس با برخی زبانهای اروپایی از کمبودِ «وَند» رنج میبرد. ولی آیا بهراستی چنین است؟! بیآنکه بخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم، میخواهیم گردونهٔ سخن را به جایی دیگر رانده، و بگوییم گاهی وندِ مناسب برای برساختِ فعل یا هر نوع واژهٔ دیگر وجود دارد، ولی نگاهِ نوگرا و دلیریِ کافی برای کاربردِ آن «وند» در ما گویشورانِ فارسیزبان وجود ندارد!
واقعیت این است که ما نیاکانی داشتهایم که گاه از ما پیشروتر و نوگرایانهتر عمل میکردهاند. نمونهٔ این نوگرایی را در کاربردِ پسوندِ « --ار » برای ساختِ اسم، اسمِ مصدر یا صفتِ فاعلی از ستاکِ حالِ فعلها میبینیم.
یک نمونهٔ آن واژهٔ پرستار است، که از ستاکِ حالِ «پرستیدن» برساختهاند، و نمونهٔ دیگرِ آن واژهٔ «کُنار» است که از ستاکِ حالِ فعلِ «کردن» برساختهاند. (شکل را ببینید. (قرآن قدس)) همچنین واژهٔ دَمار به معنای «نَفَس» بیارتباط با فعلِ «دَمیدن» نمیتواند باشد، اگرچه «دَم» میتواند اسم نیز در نظر گرفته شود.
در سالهای اخیر نیز جستهوگریخته میل به نپارشِ واژه از الگویِ [ ستاکِ حال + --ار ] در گویشورانِ فارسی دیده شده است. دو نمونه از مهمترین واژههایی که با کاربردِ الگویِ یادشده نپاشته شده، دو واژهٔ ایستار و بَخشار هستند که اولی از فعلِ ایستادن و دومی از فعلِ بخشیدن (قسمت کردن) برآمده است.
بههرروی، روندی که نشانگرِ نوعی رویکرد به الگوی یادشده است، نگارنده را بر آن داشت تا برخی از فعلهایی را که آوای آنها برای این الگو مناسبتر است به هموندانِ گرامی معرفی نماید. روشن است که دوستان میتوانند با پیشنهادهای خود، بویژه در دو زمینه «معنایِ احتمالی» برای هر واژه و «معرفیِ فعلهای مناسبِ دیگر برای کاربرد در این الگو» نگارنده را یاری رسانند.
گفتنی است که ما همچنان بر سه ویژگیِ واژههایی که برمیگزینیم یا مینِپاریم پایبندیم:
گویا ، زیبا و کوتاه
دستهای از فعلهای فارسی که ستاکِ حالِ آنها با پسوندِ --ار خوش مینشیند:
🔹 #آشوبار (آشفتن) —> به معنایِ «آشفتگی، #mess »
🔹 #آکنار (آکندن)) —> به معنای احتمالیِ « دستگاهِ پُر کننده»
🔹 #آموزار (آموختن) —> به معنای احتمالیِ «ایده، دیسیپلین»
🔹 #آویزار (آویختن) —> به معنای احتمالیِ «آویزنده، معلقساز یا ...»
🔹 #آمیزار (آمیختن) —> #mixer
🔹 #افتار (افتادن) —> واژهای بسیار زیبا، و به معنای احتمالیِ «سقوط ، #collapse »
🔹 #افروزار (اَفروختن) —> به معنای احتمالیِ «آغازگرِ فعالیتِ موتورِ خودرو ، #igniter »
🔹 #افکنار (افکندن) —> به معنای احتمالیِ #knock_out
🔹 #اندوزار (اندوختن) —> به معنای احتمالیِ «فردِ ثروتاندوز»
🔹 #اندیشار (اندیشیدن) —> به معنای احتمالیِ «محتوایِ اندیشه»
🔹 #باشار (باشیدن) —> به معنای احتمالیِ «مقیم، ساکن»
🔹 #بخشار (بخشیدن، تقسیم کردن) —> به معنای «تقسیم»
🔹 #ایستار (ایستادن) —> به معنای «دیدگاه، موقعیت، #attitude »
🔹 #بویار (بوییدن) —> به معنای احتمالیِ #fragrance
🔹 #بندار (بستن) —> به معنای احتمالیِ «بانداژ یا #bandage »
🔹 #بینار (دیدن) —> به معنای «بیننده»
🔹 #بیوسار (بیوسیدن) —> به معنای «انتظار یا منتظر»
🔹 #پاشار (پاشیدن) —> به معنای احتمالیِ «ریختوپاش» ( #mess )
🔹 #پالار (پالیدن) —> به معنای «جستجوگر یا جستجو»
🔹 #پرستار (پرستیدن) —> خدمتکننده، تیمارگر
🔹 #پریشار (پریشیدن) —> به معنای احتمالیِ #panic یا #anxiety یا ...
🔹 #پسندار (پسندیدن) —> به معنای احتمالیِ #favourite
بروید به فرستهٔ بعد:
ا👇👇👇
⏬⏬⏬
@👈 فرهنگِ ریشهشناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
https://t.me/amirnormohamadi1976
#وندافزایی (یک)
چنانکه همواره گفتهایم، ما بر این باوریم که زبانِ فارسی در قیاس با برخی زبانهای اروپایی از کمبودِ «وَند» رنج میبرد. ولی آیا بهراستی چنین است؟! بیآنکه بخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم، میخواهیم گردونهٔ سخن را به جایی دیگر رانده، و بگوییم گاهی وندِ مناسب برای برساختِ فعل یا هر نوع واژهٔ دیگر وجود دارد، ولی نگاهِ نوگرا و دلیریِ کافی برای کاربردِ آن «وند» در ما گویشورانِ فارسیزبان وجود ندارد!
واقعیت این است که ما نیاکانی داشتهایم که گاه از ما پیشروتر و نوگرایانهتر عمل میکردهاند. نمونهٔ این نوگرایی را در کاربردِ پسوندِ « --ار » برای ساختِ اسم، اسمِ مصدر یا صفتِ فاعلی از ستاکِ حالِ فعلها میبینیم.
یک نمونهٔ آن واژهٔ پرستار است، که از ستاکِ حالِ «پرستیدن» برساختهاند، و نمونهٔ دیگرِ آن واژهٔ «کُنار» است که از ستاکِ حالِ فعلِ «کردن» برساختهاند. (شکل را ببینید. (قرآن قدس)) همچنین واژهٔ دَمار به معنای «نَفَس» بیارتباط با فعلِ «دَمیدن» نمیتواند باشد، اگرچه «دَم» میتواند اسم نیز در نظر گرفته شود.
در سالهای اخیر نیز جستهوگریخته میل به نپارشِ واژه از الگویِ [ ستاکِ حال + --ار ] در گویشورانِ فارسی دیده شده است. دو نمونه از مهمترین واژههایی که با کاربردِ الگویِ یادشده نپاشته شده، دو واژهٔ ایستار و بَخشار هستند که اولی از فعلِ ایستادن و دومی از فعلِ بخشیدن (قسمت کردن) برآمده است.
بههرروی، روندی که نشانگرِ نوعی رویکرد به الگوی یادشده است، نگارنده را بر آن داشت تا برخی از فعلهایی را که آوای آنها برای این الگو مناسبتر است به هموندانِ گرامی معرفی نماید. روشن است که دوستان میتوانند با پیشنهادهای خود، بویژه در دو زمینه «معنایِ احتمالی» برای هر واژه و «معرفیِ فعلهای مناسبِ دیگر برای کاربرد در این الگو» نگارنده را یاری رسانند.
گفتنی است که ما همچنان بر سه ویژگیِ واژههایی که برمیگزینیم یا مینِپاریم پایبندیم:
گویا ، زیبا و کوتاه
دستهای از فعلهای فارسی که ستاکِ حالِ آنها با پسوندِ --ار خوش مینشیند:
🔹 #آشوبار (آشفتن) —> به معنایِ «آشفتگی، #mess »
🔹 #آکنار (آکندن)) —> به معنای احتمالیِ « دستگاهِ پُر کننده»
🔹 #آموزار (آموختن) —> به معنای احتمالیِ «ایده، دیسیپلین»
🔹 #آویزار (آویختن) —> به معنای احتمالیِ «آویزنده، معلقساز یا ...»
🔹 #آمیزار (آمیختن) —> #mixer
🔹 #افتار (افتادن) —> واژهای بسیار زیبا، و به معنای احتمالیِ «سقوط ، #collapse »
🔹 #افروزار (اَفروختن) —> به معنای احتمالیِ «آغازگرِ فعالیتِ موتورِ خودرو ، #igniter »
🔹 #افکنار (افکندن) —> به معنای احتمالیِ #knock_out
🔹 #اندوزار (اندوختن) —> به معنای احتمالیِ «فردِ ثروتاندوز»
🔹 #اندیشار (اندیشیدن) —> به معنای احتمالیِ «محتوایِ اندیشه»
🔹 #باشار (باشیدن) —> به معنای احتمالیِ «مقیم، ساکن»
🔹 #بخشار (بخشیدن، تقسیم کردن) —> به معنای «تقسیم»
🔹 #ایستار (ایستادن) —> به معنای «دیدگاه، موقعیت، #attitude »
🔹 #بویار (بوییدن) —> به معنای احتمالیِ #fragrance
🔹 #بندار (بستن) —> به معنای احتمالیِ «بانداژ یا #bandage »
🔹 #بینار (دیدن) —> به معنای «بیننده»
🔹 #بیوسار (بیوسیدن) —> به معنای «انتظار یا منتظر»
🔹 #پاشار (پاشیدن) —> به معنای احتمالیِ «ریختوپاش» ( #mess )
🔹 #پالار (پالیدن) —> به معنای «جستجوگر یا جستجو»
🔹 #پرستار (پرستیدن) —> خدمتکننده، تیمارگر
🔹 #پریشار (پریشیدن) —> به معنای احتمالیِ #panic یا #anxiety یا ...
🔹 #پسندار (پسندیدن) —> به معنای احتمالیِ #favourite
بروید به فرستهٔ بعد:
ا👇👇👇
⏬⏬⏬
@👈 فرهنگِ ریشهشناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
♦️
ا👆👆👆
ادامهٔ فرستهٔ پیشین:
🔹 #پوسار (پوسیدن) —> به معنای احتمالیِ «بخشِ پوسیدهٔ هر گیاه»
🔹 #پوشار (پوشیدن) —> به معنای احتمالیِ «سقف»
🔹 #پویار (پوییدن) —> به معنای «هر چیزِ حرکتکننده و جستجوگر ، #rover »
🔹 #پیچار (پیچیدن) —> به معنای احتمالیِ قلاویز یا متهٔ قلاویز
🔹 #پیوندار (پیوستن) —> به معنای احتمالیِ «رابط، واسطه»
🔹 #تابار (تابیدن) —> به معنای احتمالیِ «پروژکتور»
🔹 #تازار (تاختن) —> به معنی «هجوم»
🔹 #تایار (تاییدن (مشابه بودن)) —> به معنای «تشابه یا متشابه»
🔹 #تبسار یا #تفسار یا #تفتار (تبسیدن یا تفسیدن یا تفتیدن) —> به معنای گرمای بیشازحد
🔹 #تپار (تپیدن) —> به معنای «تپشساز، تپشیار، #pacemaker »
🔹 #ترسار (ترسیدن) —> به معنای «مکانِ رعبانگیز»
🔹 #ترشار (تُرشیدن) —> به معنای احتمالیِ «هر نوع خوراک یا اسنکِ ترش»
🔹 #تلاشار (تلاشیدن) —> به معنای احتمالیِ «دستاوردِ زحمتکشی»
🔹 #تندار (تُندیدن) —> به معنای احتمالیِ «مسابقهٔ سرعتی»
🔹 #تنجار (تَنجیدن (درهم فشردن)) —> به معنای احتمالیِ «ماده یا دارویِ منقبضکنندهٔ ماهیچهها»
🔹 #تنسار (تَنسیدن (آزرده شدن)) —> به معنای «آزاررسان، رنجاننده»
🔹 #توفار (توفیدن (غریدن، دادوفریاد کردن)) —> به معنای «فرد یا چیزِ پرسروصدا»
🔹 #تیزار (تیزیدن (تیز کردنِ چاقو) —> به معنای احتمالیِ «چاقوتیزکن»
🔹 #تهار (تُهیدن) —> به معنای احتمالیِ «خلأ» ( #vacuity )
🔹 #جویار (جُستن) —> به معنایِ احتمالیِ «دستاورد»
🔹 #جهار (جهیدن) —> به معنای «چیزِ جهنده یا جهش»
🔹 #جنبار (جنبیدن) —> به معنای «چیزِ جنبنده یا جنبش»
🔹 #جوشار (جوشیدن) —> به معنای احتمالیِ «دستگاهِ قهوهساز»
🔹 #چکار (چَکیدن) —> به معنای احتمالیِ «قطرهچکان»
🔹 #چاوار (چاویدن (بانگ زدن)) —> به معنای «فردِ اعلامکننده»
🔹 #چایار (چاییدن) —> به معنای احتمالیِ «زکام یا آنفلوانزا»
🔹 #چخار (چَخیدن (استهزا کردن)) —> به معنای «استهزا، تمسخر»
🔹 #چینار (چیدن) —> به معنای احتمالیِ «#domino »
🔹 #چرخار (چرخیدن) —> به معنایِ احتمالیِ «#orbital »
🔹 #چسبار (چسبیدن) —> به معنای احتمالیِ «کشتیچسب یا #barnacle »
🔹 #چشار (چشیدن) —> به معنای احتمالیِ #starter در آشپزی
🔹 #خراشار (خراشیدن) —> به معنای احتمالیِ «خدشه، صدمه»
🔹 #خروشار (خروشیدن) —> به معنای «خروش» (شاعرانه)
🔹 #خزار (خزیدن) —> به معنای «آنچه میخزد، یا خزش»
🔹 #خلار (خَستن، خَلیدن) —> به معنای «صدمه، آسیب، آسیبزا»
🔹 #خمار (خمیدن) —> به معنایِ احتمالیِ «#loop »
🔹 #خندار (خندیدن) —> به معنای احتمالیِ «کمدی، #comedy »
🔹 #خیزار (خاستن) —> به معنای احتمالیِ «دستگاهِ یاریگرِ خیزشِ چیزی، مثلِ کفِ ناوِ جنگی برای هواپیمای جنگی، یا کانتینری که پهپادها از آن به پرواز درمیآیند.»
🔹 #دانار (دانستن) —> به معنای احتمالیِ «ژورنال، مجله یا #essay »
🔹 #درخشار (درخشیدن) —> به معنای احتمالیِ «نوعی از ستارهها یا کهکشانها که درخشانتر هستند.»
🔹 #دمار (دمیدن) —> به معنای «نَفَس»
🔹 #دندار (دَندیدن، دندان به هم فشردن، جوشیدن از خشم) —> به معنایِ احتمالیِ «دندانِ مصنوعی یا #denture»
🔺نکته:
دَندار از ریشهٔ واژهٔ دندان هم استخراجشدنی است.
🔹 #دوزار (دوختن) —> به معنای احتمالیِ «چرخِ خیاطی»
🔹 #دوسار (دوسیدن (چسبیدن)) —> به معنای احتمالیِ «وسیلهٔ نگهدارندهٔ شیشه هنگامِ برش، #vacuum_suction_cup »
🔹 #دوشار (دوشیدن) —> به معنای احتمالیِ «دستگاهِ دوشیدن هر چیزی»
بروید به فرستهٔ بعد:
ا👇👇👇
⏬⏬⏬ 👈 فرهنگِ ریشهشناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
https://t.me/amirnormohamadi1976
ا👆👆👆
ادامهٔ فرستهٔ پیشین:
🔹 #پوسار (پوسیدن) —> به معنای احتمالیِ «بخشِ پوسیدهٔ هر گیاه»
🔹 #پوشار (پوشیدن) —> به معنای احتمالیِ «سقف»
🔹 #پویار (پوییدن) —> به معنای «هر چیزِ حرکتکننده و جستجوگر ، #rover »
🔹 #پیچار (پیچیدن) —> به معنای احتمالیِ قلاویز یا متهٔ قلاویز
🔹 #پیوندار (پیوستن) —> به معنای احتمالیِ «رابط، واسطه»
🔹 #تابار (تابیدن) —> به معنای احتمالیِ «پروژکتور»
🔹 #تازار (تاختن) —> به معنی «هجوم»
🔹 #تایار (تاییدن (مشابه بودن)) —> به معنای «تشابه یا متشابه»
🔹 #تبسار یا #تفسار یا #تفتار (تبسیدن یا تفسیدن یا تفتیدن) —> به معنای گرمای بیشازحد
🔹 #تپار (تپیدن) —> به معنای «تپشساز، تپشیار، #pacemaker »
🔹 #ترسار (ترسیدن) —> به معنای «مکانِ رعبانگیز»
🔹 #ترشار (تُرشیدن) —> به معنای احتمالیِ «هر نوع خوراک یا اسنکِ ترش»
🔹 #تلاشار (تلاشیدن) —> به معنای احتمالیِ «دستاوردِ زحمتکشی»
🔹 #تندار (تُندیدن) —> به معنای احتمالیِ «مسابقهٔ سرعتی»
🔹 #تنجار (تَنجیدن (درهم فشردن)) —> به معنای احتمالیِ «ماده یا دارویِ منقبضکنندهٔ ماهیچهها»
🔹 #تنسار (تَنسیدن (آزرده شدن)) —> به معنای «آزاررسان، رنجاننده»
🔹 #توفار (توفیدن (غریدن، دادوفریاد کردن)) —> به معنای «فرد یا چیزِ پرسروصدا»
🔹 #تیزار (تیزیدن (تیز کردنِ چاقو) —> به معنای احتمالیِ «چاقوتیزکن»
🔹 #تهار (تُهیدن) —> به معنای احتمالیِ «خلأ» ( #vacuity )
🔹 #جویار (جُستن) —> به معنایِ احتمالیِ «دستاورد»
🔹 #جهار (جهیدن) —> به معنای «چیزِ جهنده یا جهش»
🔹 #جنبار (جنبیدن) —> به معنای «چیزِ جنبنده یا جنبش»
🔹 #جوشار (جوشیدن) —> به معنای احتمالیِ «دستگاهِ قهوهساز»
🔹 #چکار (چَکیدن) —> به معنای احتمالیِ «قطرهچکان»
🔹 #چاوار (چاویدن (بانگ زدن)) —> به معنای «فردِ اعلامکننده»
🔹 #چایار (چاییدن) —> به معنای احتمالیِ «زکام یا آنفلوانزا»
🔹 #چخار (چَخیدن (استهزا کردن)) —> به معنای «استهزا، تمسخر»
🔹 #چینار (چیدن) —> به معنای احتمالیِ «#domino »
🔹 #چرخار (چرخیدن) —> به معنایِ احتمالیِ «#orbital »
🔹 #چسبار (چسبیدن) —> به معنای احتمالیِ «کشتیچسب یا #barnacle »
🔹 #چشار (چشیدن) —> به معنای احتمالیِ #starter در آشپزی
🔹 #خراشار (خراشیدن) —> به معنای احتمالیِ «خدشه، صدمه»
🔹 #خروشار (خروشیدن) —> به معنای «خروش» (شاعرانه)
🔹 #خزار (خزیدن) —> به معنای «آنچه میخزد، یا خزش»
🔹 #خلار (خَستن، خَلیدن) —> به معنای «صدمه، آسیب، آسیبزا»
🔹 #خمار (خمیدن) —> به معنایِ احتمالیِ «#loop »
🔹 #خندار (خندیدن) —> به معنای احتمالیِ «کمدی، #comedy »
🔹 #خیزار (خاستن) —> به معنای احتمالیِ «دستگاهِ یاریگرِ خیزشِ چیزی، مثلِ کفِ ناوِ جنگی برای هواپیمای جنگی، یا کانتینری که پهپادها از آن به پرواز درمیآیند.»
🔹 #دانار (دانستن) —> به معنای احتمالیِ «ژورنال، مجله یا #essay »
🔹 #درخشار (درخشیدن) —> به معنای احتمالیِ «نوعی از ستارهها یا کهکشانها که درخشانتر هستند.»
🔹 #دمار (دمیدن) —> به معنای «نَفَس»
🔹 #دندار (دَندیدن، دندان به هم فشردن، جوشیدن از خشم) —> به معنایِ احتمالیِ «دندانِ مصنوعی یا #denture»
🔺نکته:
دَندار از ریشهٔ واژهٔ دندان هم استخراجشدنی است.
🔹 #دوزار (دوختن) —> به معنای احتمالیِ «چرخِ خیاطی»
🔹 #دوسار (دوسیدن (چسبیدن)) —> به معنای احتمالیِ «وسیلهٔ نگهدارندهٔ شیشه هنگامِ برش، #vacuum_suction_cup »
🔹 #دوشار (دوشیدن) —> به معنای احتمالیِ «دستگاهِ دوشیدن هر چیزی»
بروید به فرستهٔ بعد:
ا👇👇👇
⏬⏬⏬ 👈 فرهنگِ ریشهشناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
♦️
ا👆👆👆
ادامهٔ فرستهٔ بعد:
🔹 #رایار (راییدن یا رایاندن) —> به معنای احتمالیِ «هر نوع دستگاهِ هوشمند، مثلِ گونهای رُبات » (بروید به: #robot .)
🔹 #رخشار (رخشیدن) —> به معنای «روشنی، درخشندگی، تجلی»
🔹 #رزار (رَزیدن (رنگ کردن)) —> به معنای احتمالیِ «چتکهٔ رنگرزی یا دستگاهِ برقیِ رنگرزی»
🔹 #رخسار (رَخسیدن) —> به معنای احتمالیِ #dance_club
🔹 #رسار (رسیدن) —> به معنای «نایل آمدن، موفقیت»
🔹 #رمبار (رُمبیدن) —> به معنای «آنچه میرُمبد.»
🔹 #رمار (رمیدن) —> به معنای «رمیدن»
🔹 #رنجار (رنجیدن) —> به معنای «عاملِ رنجش»
🔹 #روار (رفتن) —> به معنای «آنچه رونده است.»
🔹 #روبار (رُفتن، روبیدن) —> به معنای احتمالیِ «روبَنده یا روبشگر»
🔹 #ریزار (ریختن) —> به معنایِ احتمالیِ «دستگاهِ ریزندهٔ چیزی»
🔹 #ریسار (ریسیدن) —> به معنای «دستگاهِ ریسندگی»
🔹 #ریشار (ریشیدن (زخمشدن)) —> به معنای «نوعی زخم ، #lesion »
🔹 #رینار (ریدن) —> به معنای احتمالیِ «مدفوع»
🔹 #زابار (زابیدن (متصف به صفتی شدن)) —> به معنای «اضافهٔ وصفی یا صفتوموصوف»
🔹 #زایار (زاییدن) —> به معنای احتمالیِ «آنچه میزاید، #birth_giver )
🔹 #زهار (زهیدن (تراوش کردن)) —> به معنای احتمالیِ «آنچه موجبِ تراوش میشود، غشای نیمهتراوا (شیمی)»
🔹 #زیار (زیستن) —> به معنای احتمالیِ «عاملِ حیات، مانندِ اکسیژن، آب و ...»
🔹 #زیبار (زیبیدن) —> به معنای احتمالیِ «#ornamentation »
🔹 #ژکار (ژکیدن (خشمگرفتن)) —> به معنای «عصبانیت، خشم»
🔹 #ژولار (ژولیدن) —> به معنایِ احتمالیِ «محیطِ دلگیر و افسردهساز» (شاعرانه)
🔹 #سازار (ساختن) —> به معنای احتمالیِ «ساختوساز»
🔹 #ساوار یا #سابار یا #سایار (ساویدن، سابیدن، ساییدن) —> به معنای احتمالیِ «دستگاه یا فردِ سایشگر»
🔹 #ستانار (ستاندن)) —> به معنای «اخذکننده، دریافتکننده»
🔹 #ستیزار (ستیزیدن) —> به معنای احتمالیِ «ستیزهگاه»
🔹 #سریشار (سِرِشتن، سریشیدن) —> به معنای احتمالیِ «خالق» (شاعرانه)
🔹 #سرار (سُریدن) —> به معنایِ «چوبهای اسکیِ زیرِ پاها»
🔹 #سزار (سَزیدن) —> به معنای «جانداری که قابلیتِ زنده ماندن دارد، #fit » (زیستشناسیِ فرگشتی)
#survival_of_fittest پایستگیِ سَزارترین
🔹 #سنبار (سُفتن، سُنبیدن) —> به معنای احتمالیِ «وسیلهٔ سوراخگر ، #drill »
🔹 #سنجار (سختن، سنجیدن) —> به معنای احتمالیِ «معیار، میزان #criterion »
🔹 #سوزار (سوختن) —> به معنای «مادهٔ شیمیاییِ سوزاننده، همچون اسید، قلیا و ...»
🔹 #سیجار (سیجیدن (نظم و ترتیب دادن) —> به معنای «نظم»
🔹 #شتابار (شتافتن) —> به معنای «وسیلهٔ بسیار سریع»
🔹 #شکنار (شکستن) —> به معنای «دستگاهِ خردکننده»
🔹 #شکنجار (شکنجیدن) —> به معنای «دستگاهِ شکنجه»
بروید به فرستهٔ بعد:
ا👇👇👇
⏬⏬⏬
👈 فرهنگِ ریشهشناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
https://t.me/amirnormohamadi1976
ا👆👆👆
ادامهٔ فرستهٔ بعد:
🔹 #رایار (راییدن یا رایاندن) —> به معنای احتمالیِ «هر نوع دستگاهِ هوشمند، مثلِ گونهای رُبات » (بروید به: #robot .)
🔹 #رخشار (رخشیدن) —> به معنای «روشنی، درخشندگی، تجلی»
🔹 #رزار (رَزیدن (رنگ کردن)) —> به معنای احتمالیِ «چتکهٔ رنگرزی یا دستگاهِ برقیِ رنگرزی»
🔹 #رخسار (رَخسیدن) —> به معنای احتمالیِ #dance_club
🔹 #رسار (رسیدن) —> به معنای «نایل آمدن، موفقیت»
🔹 #رمبار (رُمبیدن) —> به معنای «آنچه میرُمبد.»
🔹 #رمار (رمیدن) —> به معنای «رمیدن»
🔹 #رنجار (رنجیدن) —> به معنای «عاملِ رنجش»
🔹 #روار (رفتن) —> به معنای «آنچه رونده است.»
🔹 #روبار (رُفتن، روبیدن) —> به معنای احتمالیِ «روبَنده یا روبشگر»
🔹 #ریزار (ریختن) —> به معنایِ احتمالیِ «دستگاهِ ریزندهٔ چیزی»
🔹 #ریسار (ریسیدن) —> به معنای «دستگاهِ ریسندگی»
🔹 #ریشار (ریشیدن (زخمشدن)) —> به معنای «نوعی زخم ، #lesion »
🔹 #رینار (ریدن) —> به معنای احتمالیِ «مدفوع»
🔹 #زابار (زابیدن (متصف به صفتی شدن)) —> به معنای «اضافهٔ وصفی یا صفتوموصوف»
🔹 #زایار (زاییدن) —> به معنای احتمالیِ «آنچه میزاید، #birth_giver )
🔹 #زهار (زهیدن (تراوش کردن)) —> به معنای احتمالیِ «آنچه موجبِ تراوش میشود، غشای نیمهتراوا (شیمی)»
🔹 #زیار (زیستن) —> به معنای احتمالیِ «عاملِ حیات، مانندِ اکسیژن، آب و ...»
🔹 #زیبار (زیبیدن) —> به معنای احتمالیِ «#ornamentation »
🔹 #ژکار (ژکیدن (خشمگرفتن)) —> به معنای «عصبانیت، خشم»
🔹 #ژولار (ژولیدن) —> به معنایِ احتمالیِ «محیطِ دلگیر و افسردهساز» (شاعرانه)
🔹 #سازار (ساختن) —> به معنای احتمالیِ «ساختوساز»
🔹 #ساوار یا #سابار یا #سایار (ساویدن، سابیدن، ساییدن) —> به معنای احتمالیِ «دستگاه یا فردِ سایشگر»
🔹 #ستانار (ستاندن)) —> به معنای «اخذکننده، دریافتکننده»
🔹 #ستیزار (ستیزیدن) —> به معنای احتمالیِ «ستیزهگاه»
🔹 #سریشار (سِرِشتن، سریشیدن) —> به معنای احتمالیِ «خالق» (شاعرانه)
🔹 #سرار (سُریدن) —> به معنایِ «چوبهای اسکیِ زیرِ پاها»
🔹 #سزار (سَزیدن) —> به معنای «جانداری که قابلیتِ زنده ماندن دارد، #fit » (زیستشناسیِ فرگشتی)
#survival_of_fittest پایستگیِ سَزارترین
🔹 #سنبار (سُفتن، سُنبیدن) —> به معنای احتمالیِ «وسیلهٔ سوراخگر ، #drill »
🔹 #سنجار (سختن، سنجیدن) —> به معنای احتمالیِ «معیار، میزان #criterion »
🔹 #سوزار (سوختن) —> به معنای «مادهٔ شیمیاییِ سوزاننده، همچون اسید، قلیا و ...»
🔹 #سیجار (سیجیدن (نظم و ترتیب دادن) —> به معنای «نظم»
🔹 #شتابار (شتافتن) —> به معنای «وسیلهٔ بسیار سریع»
🔹 #شکنار (شکستن) —> به معنای «دستگاهِ خردکننده»
🔹 #شکنجار (شکنجیدن) —> به معنای «دستگاهِ شکنجه»
بروید به فرستهٔ بعد:
ا👇👇👇
⏬⏬⏬
👈 فرهنگِ ریشهشناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
♦️
ا👆👆👆
ادامهٔ فرستهٔ بعد:
🔹 #شکوفار (شکفتن) —> به معنای احتمالیِ «فصل یا زمانِ شکوفایی و بلوغ» (شاعرانه)
🔹 #شگفتار (شگفتیدن) —> واژهای زیبا به معنای «چیزِ شگفتآور، مانندِ جادو، شعبده، کارِ بزرگ، کشف یا فتحِ چیزی، #magic»
🔹 #شنوار (شنیدن) —> به معنای احتمالیِ «سمعک، #hearing_aid »
🔹 #شوار (شدن) —> به معنای «صیرورت، #becoming »
🔹 #شویار (شستن) —> به معنایِ «وسیلهٔ شوینده، ماشینِ رختشویی»
🔹 #شیبار (شیبیدن (میل پیدا کردن، عاشق شدن)) —> به معنای احتمالیِ «متمایلشدگی ، #inclination »
🔹 #شیوار (شیویدن (درآمیختن)) —> به معنای احتمالیِ «ملغمه ، #amulgum »
🔹 #غلتار (غلتیدن) —> به معنایِ احتمالیِ «وسیلهٔ غلتنده ، #roller_coaster »
🔹 #فرستار (فرستادن) —> به معنای احتمالیِ «مسئولِ دریافتِ بستهٔ پستی برای ارسال»
🔹 #فریبار (فریفتن) —> به معنای «شخص یا چیزِ فریبنده» (شاعرانه)
🔹 #کاوار (کاویدن) —> به معنای «جستجوگر یا حفاریکننده»
🔹 #کشار (کشیدن) —> به معنای احتمالی «لاستیک ، فنر یا ...»
🔹 #کشار (کُشتن) —> به معنای «قاتل»
🔹 #کوبار (کوفتن، کوبیدن) —> به معنای احتمالیِ «دستگاهِ کوبنده»
🔹 #کنار (کردن) —> به معنایِ « شخص یا چیزِ انجامدهنده»
🔹 #کنار (کندن) —> به معنای «شخص یا چیزِ کَنَنده»
🔹 #کیبار (کیبیدن، از راه منحرف شدن) —> به معنای «انحراف»
🔹 #گردار (گردیدن) —> به معنای احتمالیِ «سیاره» ( #planet )
🔹 #گریزار (گریختن) —> به معنای احتمالیِ «مادهٔ فرّار، مثلِ عطر؛ یا گریزگاه)
🔹 #گزار (گَزیدن) —> به معنای احتمالیِ «سخنِ نیشدار، گزنده یا طعنهآمیز»
🔹 #گزینار (گُزیدن) —> به معنای «انتخاب، انتخابات»
🔹 #گسلار (گسستن، گسلیدن) —> به معنای «افتراق یا افتراقگر»
🔹 #گویار (گفتن) —> به معنای احتمالیِ «مبلغ، تبلیغاتچی»
🔹 #گنجار (گنجیدن) —> به معنای احتمالیِ #container
🔹 #گندار (گندیدن) —> به معنای احتمالیِ «رسوایی، #defamation ،
یا #scandal »
🔹 #گوالار (گُوالیدن) —> به معنای «نمو کننده، #developer »
🔹 #لرزار (لرزیدن) —> به معنایِ احتمالی «دستگاهِ لرزاننده؛ یا زمینلرزه؛ یا ...»
🔹 #لغزار (لغزیدن) —> به معنای «آنچه موجبِ لغزش یا خطا میشود.»
🔹 #لمار (لمیدن) —> به معنای احتمالیِ «اِتّکا»
🔹 #لیزار (لیزیدن) —> به معنای احتمالیِ «هر جایِ لیز و ناپایدار»
🔹 #لیسار (لیسیدن) —> به معنای احتمالیِ «شیوهٔ لیسزدن در کارِ جنسی»
بروید به فرستهٔ بعد:
ا👇👇👇
⏬⏬⏬
👈 فرهنگِ ریشهشناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
https://t.me/amirnormohamadi1976
ا👆👆👆
ادامهٔ فرستهٔ بعد:
🔹 #شکوفار (شکفتن) —> به معنای احتمالیِ «فصل یا زمانِ شکوفایی و بلوغ» (شاعرانه)
🔹 #شگفتار (شگفتیدن) —> واژهای زیبا به معنای «چیزِ شگفتآور، مانندِ جادو، شعبده، کارِ بزرگ، کشف یا فتحِ چیزی، #magic»
🔹 #شنوار (شنیدن) —> به معنای احتمالیِ «سمعک، #hearing_aid »
🔹 #شوار (شدن) —> به معنای «صیرورت، #becoming »
🔹 #شویار (شستن) —> به معنایِ «وسیلهٔ شوینده، ماشینِ رختشویی»
🔹 #شیبار (شیبیدن (میل پیدا کردن، عاشق شدن)) —> به معنای احتمالیِ «متمایلشدگی ، #inclination »
🔹 #شیوار (شیویدن (درآمیختن)) —> به معنای احتمالیِ «ملغمه ، #amulgum »
🔹 #غلتار (غلتیدن) —> به معنایِ احتمالیِ «وسیلهٔ غلتنده ، #roller_coaster »
🔹 #فرستار (فرستادن) —> به معنای احتمالیِ «مسئولِ دریافتِ بستهٔ پستی برای ارسال»
🔹 #فریبار (فریفتن) —> به معنای «شخص یا چیزِ فریبنده» (شاعرانه)
🔹 #کاوار (کاویدن) —> به معنای «جستجوگر یا حفاریکننده»
🔹 #کشار (کشیدن) —> به معنای احتمالی «لاستیک ، فنر یا ...»
🔹 #کشار (کُشتن) —> به معنای «قاتل»
🔹 #کوبار (کوفتن، کوبیدن) —> به معنای احتمالیِ «دستگاهِ کوبنده»
🔹 #کنار (کردن) —> به معنایِ « شخص یا چیزِ انجامدهنده»
🔹 #کنار (کندن) —> به معنای «شخص یا چیزِ کَنَنده»
🔹 #کیبار (کیبیدن، از راه منحرف شدن) —> به معنای «انحراف»
🔹 #گردار (گردیدن) —> به معنای احتمالیِ «سیاره» ( #planet )
🔹 #گریزار (گریختن) —> به معنای احتمالیِ «مادهٔ فرّار، مثلِ عطر؛ یا گریزگاه)
🔹 #گزار (گَزیدن) —> به معنای احتمالیِ «سخنِ نیشدار، گزنده یا طعنهآمیز»
🔹 #گزینار (گُزیدن) —> به معنای «انتخاب، انتخابات»
🔹 #گسلار (گسستن، گسلیدن) —> به معنای «افتراق یا افتراقگر»
🔹 #گویار (گفتن) —> به معنای احتمالیِ «مبلغ، تبلیغاتچی»
🔹 #گنجار (گنجیدن) —> به معنای احتمالیِ #container
🔹 #گندار (گندیدن) —> به معنای احتمالیِ «رسوایی، #defamation ،
یا #scandal »
🔹 #گوالار (گُوالیدن) —> به معنای «نمو کننده، #developer »
🔹 #لرزار (لرزیدن) —> به معنایِ احتمالی «دستگاهِ لرزاننده؛ یا زمینلرزه؛ یا ...»
🔹 #لغزار (لغزیدن) —> به معنای «آنچه موجبِ لغزش یا خطا میشود.»
🔹 #لمار (لمیدن) —> به معنای احتمالیِ «اِتّکا»
🔹 #لیزار (لیزیدن) —> به معنای احتمالیِ «هر جایِ لیز و ناپایدار»
🔹 #لیسار (لیسیدن) —> به معنای احتمالیِ «شیوهٔ لیسزدن در کارِ جنسی»
بروید به فرستهٔ بعد:
ا👇👇👇
⏬⏬⏬
👈 فرهنگِ ریشهشناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
♦️
ا👆👆👆
ادامهٔ فرستهٔ پیشین:
🔹 #ماسار (ماسیدن) —> به معنای احتمالیِ «دستگاهی که شیر را به خامه بدل میکند.»
🔹 #مالار (مالیدن) —> به معنای «چیز یا فردِ مالشگر»
🔹 #مانار (ماندن) —> به معنایِ «عاملِ مانایی»
🔹 #مکار (مکیدن) —> به معنای «وسیلهٔ مَکِش»
🔹 #مویار (موییدن، گریستن) —> به معنای «عزا، ماتم، مویه، سوگ»
🔹 #میزار (میختن، میزیدن (شاشیدن)) —> به معنای «مثانه»
🔹 #نازار (نازیدن) —> به معنای احتمالیِ «افتخار»
🔹 #نوردار (نَوَردیدن) —> به معنای «نَوَردَنده»
🔹 #نوشار (نوشیدن) —> به معنای «وسیلهٔ نوشیدن، مثلِ #mug »
🔹 #نوفار (نوفیدن، بازگشت کردنِ صدا، فریاد زدن) —> به معنای احتمالیِ تولیدکنندهٔ نوفه ، #noise_maker »
🔹 #نهار (نِهادن) —> به معنای «نهشگر یا نهش» (فلسفه)
🔹 #نیستار (نیستیدن) —> به معنای احتمالیِ «عدم» (فلسفه)
🔹 #نیوشار (نیوشیدن) —> به معنای «شنونده، مخاطب، #audience )
🔹 #نویسار (نوشتن) —> به معنایِ احتمالیِ «صفحهٔ نوشتن، محیطِ نوشتن در رایانه»
🔹 #ورزار (ورزیدن) —> به معنای احتمالیِ «مربّی»
🔹 #وزار (وزیدن) —> به معنایِ احتمالیِ «متحرّک یا محرّک»
🔹 #وژار (وژیدن، اندازه گرفتن) —> به معنایِ احتمالیِ «ترازو، #scale »
🔹 #هستار (هَستیدن) —> به معنای احتمالیِ «موجود یا هستنده یا وجود» (فلسفه)
🔹 #هلار (هِشتن، هِلیدن) —> به معنای احتمالیِ «فردی که دیگری یا همسرِ خود را ترک میکند، متارکهگر» (حقوق)
🔹 #یابار (یافتن، یابیدن) —> به معنای «فرد یا چیزِ یابنده»
🔹 #یزار (یشتن، یَزیدن) —> به معنای احتمالیِ «نیایشگر، نمازگزار»
🔺نکته:
یادآوری میشود که ستاکِ حالِ برخی از فعلهای این فهرست اسم یا صفت نیز به شمار میروند.
بنابراین واژههایی که با پسوندِ --ار از آنها نپاشتهایم را میتوان از الگوی [ اسم یا صفت + --ار ] به دست آورد. برای مثال گندار یا تُندار میتوانند از فرمولِ [صفت + --ار] به دست آیند، و چسبار و چرخار میتوانند از فرمولِ [اسم + --ار] به دست آیند.
بااینحال، ما چون همواره فعل را برتر از هر ساختِ دیگری در زبان میانگاریم، ترجیح دادیم برساختِ این واژهها را که در زبانِ فارسی فعل نیز دارند، برآمده از فعل در نظر بگیریم.
⏬⏬⏬
👈 فرهنگِ ریشهشناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
https://t.me/amirnormohamadi1976
ا👆👆👆
ادامهٔ فرستهٔ پیشین:
🔹 #ماسار (ماسیدن) —> به معنای احتمالیِ «دستگاهی که شیر را به خامه بدل میکند.»
🔹 #مالار (مالیدن) —> به معنای «چیز یا فردِ مالشگر»
🔹 #مانار (ماندن) —> به معنایِ «عاملِ مانایی»
🔹 #مکار (مکیدن) —> به معنای «وسیلهٔ مَکِش»
🔹 #مویار (موییدن، گریستن) —> به معنای «عزا، ماتم، مویه، سوگ»
🔹 #میزار (میختن، میزیدن (شاشیدن)) —> به معنای «مثانه»
🔹 #نازار (نازیدن) —> به معنای احتمالیِ «افتخار»
🔹 #نوردار (نَوَردیدن) —> به معنای «نَوَردَنده»
🔹 #نوشار (نوشیدن) —> به معنای «وسیلهٔ نوشیدن، مثلِ #mug »
🔹 #نوفار (نوفیدن، بازگشت کردنِ صدا، فریاد زدن) —> به معنای احتمالیِ تولیدکنندهٔ نوفه ، #noise_maker »
🔹 #نهار (نِهادن) —> به معنای «نهشگر یا نهش» (فلسفه)
🔹 #نیستار (نیستیدن) —> به معنای احتمالیِ «عدم» (فلسفه)
🔹 #نیوشار (نیوشیدن) —> به معنای «شنونده، مخاطب، #audience )
🔹 #نویسار (نوشتن) —> به معنایِ احتمالیِ «صفحهٔ نوشتن، محیطِ نوشتن در رایانه»
🔹 #ورزار (ورزیدن) —> به معنای احتمالیِ «مربّی»
🔹 #وزار (وزیدن) —> به معنایِ احتمالیِ «متحرّک یا محرّک»
🔹 #وژار (وژیدن، اندازه گرفتن) —> به معنایِ احتمالیِ «ترازو، #scale »
🔹 #هستار (هَستیدن) —> به معنای احتمالیِ «موجود یا هستنده یا وجود» (فلسفه)
🔹 #هلار (هِشتن، هِلیدن) —> به معنای احتمالیِ «فردی که دیگری یا همسرِ خود را ترک میکند، متارکهگر» (حقوق)
🔹 #یابار (یافتن، یابیدن) —> به معنای «فرد یا چیزِ یابنده»
🔹 #یزار (یشتن، یَزیدن) —> به معنای احتمالیِ «نیایشگر، نمازگزار»
🔺نکته:
یادآوری میشود که ستاکِ حالِ برخی از فعلهای این فهرست اسم یا صفت نیز به شمار میروند.
بنابراین واژههایی که با پسوندِ --ار از آنها نپاشتهایم را میتوان از الگوی [ اسم یا صفت + --ار ] به دست آورد. برای مثال گندار یا تُندار میتوانند از فرمولِ [صفت + --ار] به دست آیند، و چسبار و چرخار میتوانند از فرمولِ [اسم + --ار] به دست آیند.
بااینحال، ما چون همواره فعل را برتر از هر ساختِ دیگری در زبان میانگاریم، ترجیح دادیم برساختِ این واژهها را که در زبانِ فارسی فعل نیز دارند، برآمده از فعل در نظر بگیریم.
⏬⏬⏬
👈 فرهنگِ ریشهشناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 دکتر الهی قمشهای: قرآن بخونید، قرآن یک کتاب استثنائیست!
🔹 گفتگوی صمیمانه با دکتر الهی قمشهای در نمایشگاه کتاب
🔹 گفتگوی صمیمانه با دکتر الهی قمشهای در نمایشگاه کتاب
بامداد دوشنبه (مهشید آریایی) دوستان عزیزم به نیکی و شادی
هدیه امروز حافظ شیرین سخن به شما مهربانان
دیوان حافظ غزل شماره ۴۲۷
🍏💐🌺🎹🌷🍒🎼🍒🌷🎹🌺💐🍏
چراغ روی تو را شمع گشت پروانه
مرا ز حال تو با حال خویش پروا نه
خرد که قید مجانین عشق میفرمود
به بوی سنبل زلف تو گشت دیوانه
به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد
هزار جان گرامی فدای جانانه
من رمیده ز غیرت ز پا فتادم دوش
نگار خویش چو دیدم به دست بیگانه
چه نقشهها که برانگیختیم و سود نداشت
فسون ما بر او گشته است افسانه
بر آتش رخ زیبای او به جای سپند
به غیر خال سیاهش که دید به دانه
به مژده جان به صبا داد شمع در نفسی
ز شمع روی تواش چون رسید پروانه
مرا به دور لب دوست هست پیمانی
که بر زبان نبرم جز حدیث پیمانه
حدیث مدرسه و خانقه مگوی که باز
فتاد در سر حافظ هوای میخانه
معنی لغات غزل:
چراغ روي: (اضافه تشبيهي) روي به چراغ تشبيه شده.
چراغ روي تو را شمع گشته پروانه: شمع پروانه وار دور چراغ روي تو گشت، شمع پروانه چراغ روي تو شد.
پروا،نه: (در مصراع دوم) پروايي نيست، التفاتي نيست.
قيد: بند، مقيد كردن در بند.
مجانين: ديوانگان.
بوي: ۱- رايحه، ۲- آرزوي.
جانانه: معشوق.
رميده: مردم گريز، وحشت زده.
غيرت: رشك و حسد.
نقش: نيرنگ، حيله.
نقش برانگيختن: نيرنگ بازي كردن، حيله به كار بردن.
فسون: مكر، حيله.
افسانه: سخنان پوچ و خارج از حقيقت.
سپند: اسفند، دانه گياهي كه براي چشم زخم در آتش مي اندازند.
به دانه: دانه بهتري.
به مژده: براي مژدگاني.
صبا: نسيم ملايم.
پروانه: (در بيت هفتم مصراع دوم) به معناي جواز، فرمان، رخصت.
دور: زمان، دوره، ايام، حلقه، دايره.
حديث: سخن تازه.
https://t.me/amirnormohamadi1976
هدیه امروز حافظ شیرین سخن به شما مهربانان
دیوان حافظ غزل شماره ۴۲۷
🍏💐🌺🎹🌷🍒🎼🍒🌷🎹🌺💐🍏
چراغ روی تو را شمع گشت پروانه
مرا ز حال تو با حال خویش پروا نه
خرد که قید مجانین عشق میفرمود
به بوی سنبل زلف تو گشت دیوانه
به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد
هزار جان گرامی فدای جانانه
من رمیده ز غیرت ز پا فتادم دوش
نگار خویش چو دیدم به دست بیگانه
چه نقشهها که برانگیختیم و سود نداشت
فسون ما بر او گشته است افسانه
بر آتش رخ زیبای او به جای سپند
به غیر خال سیاهش که دید به دانه
به مژده جان به صبا داد شمع در نفسی
ز شمع روی تواش چون رسید پروانه
مرا به دور لب دوست هست پیمانی
که بر زبان نبرم جز حدیث پیمانه
حدیث مدرسه و خانقه مگوی که باز
فتاد در سر حافظ هوای میخانه
معنی لغات غزل:
چراغ روي: (اضافه تشبيهي) روي به چراغ تشبيه شده.
چراغ روي تو را شمع گشته پروانه: شمع پروانه وار دور چراغ روي تو گشت، شمع پروانه چراغ روي تو شد.
پروا،نه: (در مصراع دوم) پروايي نيست، التفاتي نيست.
قيد: بند، مقيد كردن در بند.
مجانين: ديوانگان.
بوي: ۱- رايحه، ۲- آرزوي.
جانانه: معشوق.
رميده: مردم گريز، وحشت زده.
غيرت: رشك و حسد.
نقش: نيرنگ، حيله.
نقش برانگيختن: نيرنگ بازي كردن، حيله به كار بردن.
فسون: مكر، حيله.
افسانه: سخنان پوچ و خارج از حقيقت.
سپند: اسفند، دانه گياهي كه براي چشم زخم در آتش مي اندازند.
به دانه: دانه بهتري.
به مژده: براي مژدگاني.
صبا: نسيم ملايم.
پروانه: (در بيت هفتم مصراع دوم) به معناي جواز، فرمان، رخصت.
دور: زمان، دوره، ايام، حلقه، دايره.
حديث: سخن تازه.
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
معنی غزل شماره ۴۲۷
(۱) شمع پروانه وار گرد چراغ روي تو گشت و من از (پرداختن به) حال تو، به حال خويش التفاتي ندارم.
(۳) عقل كه دستور مي داد ديوانگان عشق به بند در آيند، خود از شميم زلف تابدار تو ديوانه شد.
(۳) اگر جان (من) در آرزوي دستيابي به زلف تو از دست رفت مهم نيست. هزاران جان عزيز فداي محبوب باد.
(۴) ديشب، من وحشت زده وقتي محبوب خود را در اختيار بيگانه ديدم از شدت حسادت از پاي در آمدم.
(۵) چه نيرنگ هايي كه بكار گرفتيم و سودي نداشت! حيله هاي ما تمامي در پيش او باطل و بي اثر شده است.
(۶) چه كسي بهتر از دانه خال سياه او، به جاي دانه اسپند بر آتش چهره زيبايش، دانه بهتري سراغ دارد؟
(۷) آنگاه كه از شمع رخسار تو براي شمع، جواز ديدار رسيد، شمع در يك نفس جان خود را به عنوان مژدگاني به نسيم بخشيد.
(۸) من با حلقه لب دوست عهدي بسته ام كه جز سخن درباره لب پيمانه حرفي بر زبان نياورم.
(۹) از مدرسه و خانقاه سخني مگو، چرا كه بار ديگر هوس رفتن به ميخانه در سر حافظ افتاده است.
https://t.me/amirnormohamadi1976
(۱) شمع پروانه وار گرد چراغ روي تو گشت و من از (پرداختن به) حال تو، به حال خويش التفاتي ندارم.
(۳) عقل كه دستور مي داد ديوانگان عشق به بند در آيند، خود از شميم زلف تابدار تو ديوانه شد.
(۳) اگر جان (من) در آرزوي دستيابي به زلف تو از دست رفت مهم نيست. هزاران جان عزيز فداي محبوب باد.
(۴) ديشب، من وحشت زده وقتي محبوب خود را در اختيار بيگانه ديدم از شدت حسادت از پاي در آمدم.
(۵) چه نيرنگ هايي كه بكار گرفتيم و سودي نداشت! حيله هاي ما تمامي در پيش او باطل و بي اثر شده است.
(۶) چه كسي بهتر از دانه خال سياه او، به جاي دانه اسپند بر آتش چهره زيبايش، دانه بهتري سراغ دارد؟
(۷) آنگاه كه از شمع رخسار تو براي شمع، جواز ديدار رسيد، شمع در يك نفس جان خود را به عنوان مژدگاني به نسيم بخشيد.
(۸) من با حلقه لب دوست عهدي بسته ام كه جز سخن درباره لب پيمانه حرفي بر زبان نياورم.
(۹) از مدرسه و خانقاه سخني مگو، چرا كه بار ديگر هوس رفتن به ميخانه در سر حافظ افتاده است.
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)