🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
🌻 #حاکمان_ظالم
🌷 لحظه های پایانی سعید ابن جبیر(رضی الله عنه)
🌱#سعيدبن_جبير رحمه الله:
🔰نمونه ای از ثبات در راه حق،
✅تابعى جليل القدر سعيد بن جبير (رح) است كه در زمان #حجاج_بن_يوسف ثقفي، در مقابل آن حاكم ستمگر و سفاك به مقاومت ایستاد
و هنگامى كه او را پيش حجاج بردند تا به قتل برسانند،
حجاج با تمسخر در حاليكه اسم او را ميدانست پرسيد: اسم تو چيست؟
گفت: سعيد بن جبير.
حجاج گفت: اما تو شقى بن كسير هستي (بدبخت، پسر شكسته) و اسم او را برخلاف معنى اصلى اش به كار برد.
سعيد در جواب فرمود: هنگام نام گذارى من، مادرم به آن اسم آگاه تر بود.
حجاج به عصبانيت گفت: تو و مادرت هر دو بدبخت هستيد.
سعيد فرمود: بد بخت كسى است كه اهل دوزخ باشد. آيا تو بر غيب آگاهى داري؟
حجاج گفت:
به خدا سوگند دنياى تو را به آتش سوزان تبديل خواهم كرد.
سعيد گفت: به خدا سوگند اگر فكر كنم كه دنياى من به دست توست، پس تو را خداى خود ساخته ام!
حجاج گفت: پس
چرا از دست من فرار مى كردي؟
سعيد گفت: (ففررت منكم لمّا خفتكم)شعراء-21
«و چون از شما ترسیدم، از شما گریختم» (مراد از آیه مذکور موسی علیه السلام می باشد که بعد از کشتن مرد قبطی از دست سربازان فرعون فرار کرد )
حجاج گفت: اى سعيد! شيوه كشتنت را خودت انتخاب كن.
سعيد گفت: تو براى خود انتخاب كن چرا كه به هر شكلى كه مرا بكشي، الله نيز همان طور تو را خواهد كشت.
حجاج در جواب گفت: تو را طورى مى كشم كه كسى پيش از تو را آنگونه نكشته باشم
و كسى را هم بعد از تو آنگونه نخواهم كشت.
سعيد گفت: آن گاه تو دنياى مرا تباه كرده اى ولى من آخرت تو را ضايع كرده ام.
حجاج كه ديگر تحمل آن همه پايدارى را نداشت نگهبان را صدا زد او را كشان كشان ببريد و بكشيد.
سعيد در حاليكه همراه نگهبان مى رفت لبخندى زد.
حجاج خشمگين شد و گفت: به چه مى خندي؟
سعيد گفت: به جرات و جسارت تو نست به خداوند و حلم و صبر او در مقابل تو، مى خندم!
خشم حجاج بيشتر و بيشتر شد و به نگهبان گفت: سرش را از تنش جدا كنيد.
سعيدگفت: رويم را به طرف قبله قرار دهيد.
و آنگاه شمشير را برگردنش قرار دادند.
گفت: رويم را حق گرايانه به سوى كسى نمودم كه
آفريدگارآسمان ها و زمين است، در حاليكه مسلمان هستم و من از مشركان نيستم.
حجاج گفت: صورتش را از قبله برگردانيد.
سعيد گفت: (و لله المشرق و المغرب فاينما تولّوا فثم وجه الله)بقره- 115
حجاج گفت صورتش را رو به سوى زمين كنيد.
سعيد گفت: (منها خلقنا كم و فيها نعيدكم و منها نخرجكم تارةً اخري)
از آن خاك شما را آفريده ايم و به آن شما را باز مى گردانيم و بار ديگر از آن بيرونتان مى آوريم.
حجاج فرياد برآورد: سرش را ببريد! اى سعيد بن جبير! چه قدر سريع قرآن بر زبانت جارى ميشود!
سعيد گفت: گواهى ميدهم كه پروردگارى جز الله نيست و محمد فرستاده اوست.اى حجاج اين
كلمه طيبه اى شهادتين را از من داشته باش، تا روز قيامت به وسيله اى آن با تو احتجاج كنم.
سپس اين چنين دعا كرد: خدايا او را پس از من بر هيچ كس مسلط نگردان!
سعيد بن جبير رحمة الله
شهيد شد و عجيب اين كه حجاج پس از مرگ او، هر شب از خواب مى پريد و فرياد مى زد:
مرا چه كار بود با سعيد بن جبير! هر بار كه مى خواهم بخوابم پايم را مى گيرد، فقط پانزده روز پس
از شهادت سعيد بن جبير، حجاج زنده بود و خداوند او را پس از سعيد رحمة الله بر هيچ كس مسلط ننمود!
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
______
@alshafee1
🌻 #حاکمان_ظالم
🌷 لحظه های پایانی سعید ابن جبیر(رضی الله عنه)
🌱#سعيدبن_جبير رحمه الله:
🔰نمونه ای از ثبات در راه حق،
✅تابعى جليل القدر سعيد بن جبير (رح) است كه در زمان #حجاج_بن_يوسف ثقفي، در مقابل آن حاكم ستمگر و سفاك به مقاومت ایستاد
و هنگامى كه او را پيش حجاج بردند تا به قتل برسانند،
حجاج با تمسخر در حاليكه اسم او را ميدانست پرسيد: اسم تو چيست؟
گفت: سعيد بن جبير.
حجاج گفت: اما تو شقى بن كسير هستي (بدبخت، پسر شكسته) و اسم او را برخلاف معنى اصلى اش به كار برد.
سعيد در جواب فرمود: هنگام نام گذارى من، مادرم به آن اسم آگاه تر بود.
حجاج به عصبانيت گفت: تو و مادرت هر دو بدبخت هستيد.
سعيد فرمود: بد بخت كسى است كه اهل دوزخ باشد. آيا تو بر غيب آگاهى داري؟
حجاج گفت:
به خدا سوگند دنياى تو را به آتش سوزان تبديل خواهم كرد.
سعيد گفت: به خدا سوگند اگر فكر كنم كه دنياى من به دست توست، پس تو را خداى خود ساخته ام!
حجاج گفت: پس
چرا از دست من فرار مى كردي؟
سعيد گفت: (ففررت منكم لمّا خفتكم)شعراء-21
«و چون از شما ترسیدم، از شما گریختم» (مراد از آیه مذکور موسی علیه السلام می باشد که بعد از کشتن مرد قبطی از دست سربازان فرعون فرار کرد )
حجاج گفت: اى سعيد! شيوه كشتنت را خودت انتخاب كن.
سعيد گفت: تو براى خود انتخاب كن چرا كه به هر شكلى كه مرا بكشي، الله نيز همان طور تو را خواهد كشت.
حجاج در جواب گفت: تو را طورى مى كشم كه كسى پيش از تو را آنگونه نكشته باشم
و كسى را هم بعد از تو آنگونه نخواهم كشت.
سعيد گفت: آن گاه تو دنياى مرا تباه كرده اى ولى من آخرت تو را ضايع كرده ام.
حجاج كه ديگر تحمل آن همه پايدارى را نداشت نگهبان را صدا زد او را كشان كشان ببريد و بكشيد.
سعيد در حاليكه همراه نگهبان مى رفت لبخندى زد.
حجاج خشمگين شد و گفت: به چه مى خندي؟
سعيد گفت: به جرات و جسارت تو نست به خداوند و حلم و صبر او در مقابل تو، مى خندم!
خشم حجاج بيشتر و بيشتر شد و به نگهبان گفت: سرش را از تنش جدا كنيد.
سعيدگفت: رويم را به طرف قبله قرار دهيد.
و آنگاه شمشير را برگردنش قرار دادند.
گفت: رويم را حق گرايانه به سوى كسى نمودم كه
آفريدگارآسمان ها و زمين است، در حاليكه مسلمان هستم و من از مشركان نيستم.
حجاج گفت: صورتش را از قبله برگردانيد.
سعيد گفت: (و لله المشرق و المغرب فاينما تولّوا فثم وجه الله)بقره- 115
حجاج گفت صورتش را رو به سوى زمين كنيد.
سعيد گفت: (منها خلقنا كم و فيها نعيدكم و منها نخرجكم تارةً اخري)
از آن خاك شما را آفريده ايم و به آن شما را باز مى گردانيم و بار ديگر از آن بيرونتان مى آوريم.
حجاج فرياد برآورد: سرش را ببريد! اى سعيد بن جبير! چه قدر سريع قرآن بر زبانت جارى ميشود!
سعيد گفت: گواهى ميدهم كه پروردگارى جز الله نيست و محمد فرستاده اوست.اى حجاج اين
كلمه طيبه اى شهادتين را از من داشته باش، تا روز قيامت به وسيله اى آن با تو احتجاج كنم.
سپس اين چنين دعا كرد: خدايا او را پس از من بر هيچ كس مسلط نگردان!
سعيد بن جبير رحمة الله
شهيد شد و عجيب اين كه حجاج پس از مرگ او، هر شب از خواب مى پريد و فرياد مى زد:
مرا چه كار بود با سعيد بن جبير! هر بار كه مى خواهم بخوابم پايم را مى گيرد، فقط پانزده روز پس
از شهادت سعيد بن جبير، حجاج زنده بود و خداوند او را پس از سعيد رحمة الله بر هيچ كس مسلط ننمود!
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
______
@alshafee1