#محرم
شب سوم🖤🏴

قدیمی ترین رفیقم، حسین جانم


@aliziyaoriginallll

#محرم
شب چهارم 🖤🏴

جان چه باشد که نثار قدم دوست کنیم
این متاعی ست که هر بی سر و پایی دارد...

@aliziyaoriginallll

#محرم
شب ششم🖤🏴

به کسی ندارم الفت زجهانیان مگر تو
اگرم‌تو هم برانی سر بی کسی سلامت

@aliziyaoriginallll

#محرم
شب هفتم🖤🏴


آن کس که پناهم بدهد باز حسین است...

@aliziyaoriginallll

#محرم
شب هشتم 🖤🏴


به‌سلیمان برسد از طرف مور سلام...

@aliziyaoriginallll

#محرم
شب نهم🖤🏴


عجب حلوای قندی تو امیر بی گزندی تو
عجب ماه بلندی تو که گردون را بگردانی

@aliziyaoriginallll

#محرم
شب دهم🖤🏴


امیری حسین ونعم الامیر


@aliziyaoriginallll

رﻓـﺎﻗـﺖ
ﺑِﻪ ﺗِـﻌﺪﺍﺩ ﻧﯿﺴـﺖ

ﺑِﻪ ﻣـَﻌﺮﻓـَﺘﻪ ...

ﯾـﻮﺳـِﻒ
يازده تا ﺑـَﺮﺍﺩﺭ ﺩﺍﺷـﺖ

ﻭ

ﺣـــُﺴـــﯿـﻦ
ﯾـِﻪ ﺩﻭﻧـِﻪ ﻋـَــــﺒـﺎﺱ ...

#محرم
#متن_گرافی

آموخته ایم از تو وفاداری را

خون تو نوشت معنی یاری را

ای کاش که آب کربلا می آموخت

آن روز زچشمت آبرو داری را


یا کاشفَ الکَربْ عَنْ وَجه الحُسَین (ع) اِکشَفْ کَربی بحَقِ أَخیکَ الحُسَین (ع)

#محرم🖤
#تاسوعا🖤

همین یه ساعت پیش یه اتفاقی برام افتاد که حس میکنم بیشتر از چیزی که نشون میده قشنگتره و تصمیم گرفتم تعریفش کنم
امروز یخورده عجله داشتیم و قرار بود بریم حرم امام رضا، از یه طرف اسنپ گیرمون نمیومد و از طرف دیگه بقیه زنگ میزدن و منتظرمون بودن
یه ماشین وایساد و قیمت بالاتری گفت، ماهم بالاجبار سوار شدیم و اینا، عصبانی هم شده بودیم چون فک میکردیم داره سواستفاده میکنه...
خلاصه ما رسیدیم دم بازار رضا و وقتی خواستیم کرایه رو حساب کنیم دیدیم اون آقاهه گفت باهاتون شوخی کردم و بجای کرایه سی تا صلوات بفرستید.
ماهم خب هم تعجب کردیم هم راضی نمی‌شدیم کرایه رو پرداخت نکنیم که گفت من روز عاشورا برای پول مسافر کشی نمیکنم...
اینکارشون خیلی به دلم نشست...
خیلی بیشتر از چیزی که بتونم به زبون بیارم و فهمیدم هنوز نسل آقاست دنیای مارو قشنگ و امیدو توی زندگیهامون نگه داشته.
از همینجا برای خودشون و خونوادشون آرزوی سلامتی و شادی میکنم🥺❤️🥲
اینم از خاطره‌ی قشنگ عصر عاشورا🖤

#محرم🖤
#عاشورا🖤