https://twitter.com/aliziyak/status/1192307042406547457?s=09
توییت علی ضیاء
#توییت
@aliziyaoriginallll

گر بگویم
که تو در خون منی
بهتان نیست...

#هوشنگ_ابتهاج
@aliziyaoriginallll

#هوشنگ_ابتهاج ۹۲ ساله شد
فرخنده باد سایه ی جان ♥️🎈

╔═══════◎🦋◎══════╗
🔮 @aliziyaoriginallll 🔮
╚═══════◎🦋◎══════╝

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست
گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست
سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و توست

#هوشنگ_ابتهاج


╔═══════◎🦋◎══════╗
  @aliziyaoriginallll     
╚═══════◎🦋◎══════╝

افسرده بود سایه‌ء دلم بی‌هوای عشق
این بوی زلف کیست که جان می‌دهد به من
#هوشنگ_ابتهاج

نشسته ام به در نگاه می کنم
دریچه آه می کشد
تو از کدام راه می رسی؟
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانی ام درین امید پیر شد
نیامدی و دیر شد…
همین

#هوشنگ_ابتهاج

#mood
@aliziyaoriginallll

📸امید فخار

دلِ تنگم ز عطش می سوزد
«شانه ای می خواهم»
که گذارم سرِ خود
بر رویش
و کنم گریه که شاید
کمی آرام شوم
«ولی افسوس که نیست»


#هوشنگ_ابتهاج
#متن_گرافی
@aliziyaoriginallll

#پیام_ناشناس
شمع باشی یا نباشی من همان پروانه ام
تو سر عقل آمدی من همچنان دیوانه ام

حالتی دارم که «دلتنگی» برای آن کم است
دردهایی که فدایت باد ای دُردانه ام

زندگی! ای زندگی! ای زندگی! ای زندگی!
بی تو هر شب مرگ جولان می دهد در خانه ام

آبشار گیسوان مشکی ات را باز کن
تا رها باشند بی باکانه روی شانه ام

شعر می خواهی تو از من، کاش جان می خواستی
جان بخواه ای خوب! ای معشوقه ی فرزانه ام...

#هوشنگ_ابتهاج

@HarfBeManBot

گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست!

#هوشنگ_ابتهاج

من تماشاى تو مى کردم و...
غافل بودم...
کز تماشاى تو خلقى...
به تماشاى منند...!

#هوشنگ_ابتهاج
#متن_گرافی

من از زندگی م راضیم
چون شعر های شما رو شندیدم و خوندم
با شعر های شما عاشق شدم
با شعر های شما خاطره ساختم
جهان من
بخش مهم ش ساخته ی شعر های شماست

امشب به قصه ی دل من گوش میکنی
فردا مرا چون قصه فراموش میکنی

شما همیشه زنده اید

مرغ شب خوان که با دلم میخواند
رفت و این آشیانه خالی ماند

#هوشنگ_ابتهاج #دلتنگی

_🖤_

#پست_جدید
#ریلز_جدید
#آقای_ضیا

@aliziyaoriginallll

https://www.instagram.com/tv/ChETy5CIDNi/?igshid=YmMyMTA2M2Y=

من آن ابرم که می‌خواهد ببارد
دل تنگم هوای گریه دارد
دل تنگم غریب این در و دشت
نمی‌داند کجا سر می‌گذارد …
#هوشنگ_ابتهاج

میگفت #هوشنگ_ابتهاج درباره همسرش میگفت؛
آلما که بیمار شد با هر زنگ تلفن از بیمارستان بند دلم می‌گسست؛
‏می‌گفت که بدون آلما نمی‌داند دنیا چگونه جایی برای او خواهد بود
‏این چند سال که آلما بیمار بود ایشان حتی برای چند روز هم به ایران نیامدند..!
شاید آنجا که در دوری اجباری‌اش از آلما این شعر رو‌ سرود که:
«هوای روی تو دارم نمی‌گذارندم
‏مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
‏مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
‏نگاه کن که به دست که می‌سپارندم»
‏و انگار خودش میدانست چند ماهی بیشتر از آلما نخواهد ماند!

اینجوری عاشق باشید بچها
شبتون بخیر

با یک ساعت تاخیر
ساعت عاشقی امشب :)


آه از آن رفتگان بی برگشت

شبم از بی ستارگی،شب گور
در دلم پرتو ی ستاره ای دور
آذرخشم گهی نشانه گرفت
گه تگرگم به تازیانه گرفت
بر سرم آشیانه بست کلاغ
آسمان تیره گشت چون پر زاغ
مرغ شب خوان که با دلم می خواند
رفت و این آشیانه خالی ماند
آهوان گم شدند در شب دشت
آه از آن رفتگان بی برگشت ...
استاد #هوشنگ_ابتهاج (سایه)



بنظرتون جای کسایی که رفتن اززندگیمون پرمیشه؟

‌بِمان که یارِ توأم،
             عشق کن که یار منی ...!

#هوشنگ_ابتهاج