#️⃣ #shimartaa
📆 1399/05/23 19:43:08
📃 :
امروز وقتی آرتا دفتر خاطراتشو‌دید و براش توضیح دادم که دفتر خاطرات چیه، گفت میشه برام یه چیزی بنویسی بعد قفلش کنم و قایم کنم دفترمو. گفتم بگو بنویسم... گفت بنویس کیارش جان دوستت دارم کاش میومدی اینجا پیشم.داشتم می نوشتم که گفت ننویس بقیه اش رو .گفتم چرا گفت آخه کروناست...
دو تامون سکوت کردیم....
___
امروز آرتا واقعا با دیدن جعبه ای که مخصوص خودشه و ازش خبر نداره اصلا کلی ذوق کرد ممنونم ازت منا جان.
@chico_cheapiha
#آرتا_عصار#کیارش#رفاقت_های_ناب #شیماضیا #قرنطینگی
▫️
@aliziyaoriginallll
📆 1399/05/23 19:43:08
📃 :
امروز وقتی آرتا دفتر خاطراتشو‌دید و براش توضیح دادم که دفتر خاطرات چیه، گفت میشه برام یه چیزی بنویسی بعد قفلش کنم و قایم کنم دفترمو. گفتم بگو بنویسم... گفت بنویس کیارش جان دوستت دارم کاش میومدی اینجا پیشم.داشتم می نوشتم که گفت ننویس بقیه اش رو .گفتم چرا گفت آخه کروناست...
دو تامون سکوت کردیم....
___
امروز آرتا واقعا با دیدن جعبه ای که مخصوص خودشه و ازش خبر نداره اصلا کلی ذوق کرد ممنونم ازت منا جان.
@chico_cheapiha
#آرتا_عصار#کیارش#رفاقت_های_ناب #شیماضیا #قرنطینگی
▫️
@aliziyaoriginallll
طرفداران علی ضیا
🤖 دریافت شده توسط @instasave_bot
کپشن:
چون دوستت دارم, راهی پیدا خواهم کرد تا نور زندگی تو باشم،
حتی اگر در تاریک‌ترین و دلگیرترین حال خود باشم ...
با سپاس از زهرا غفوریان عزیز برای ثبت عکس
@zahra_ghafourian
#جسیکا_کاتوف#آرتاعصار#شیماضیا#کودکان
#پست_جدید
#شیما_ضیا
چون دوستت دارم, راهی پیدا خواهم کرد تا نور زندگی تو باشم،
حتی اگر در تاریک‌ترین و دلگیرترین حال خود باشم ...
با سپاس از زهرا غفوریان عزیز برای ثبت عکس
@zahra_ghafourian
#جسیکا_کاتوف#آرتاعصار#شیماضیا#کودکان
#پست_جدید
#شیما_ضیا
طرفداران علی ضیا
🤖 دریافت شده توسط @instasave_bot
گفت مامان نامه می نویسی برام
گفتم تو‌پارک؟ با چی بنویسیم برم خونه می نویسم برات.رفت یه برگ‌یزرگ‌آورد و گفت تو‌کیفت خودکار داری برام بنویس رو اسن و‌من زسرش با خط خودم اسمم و می نویسم
.
نوشتم براش
.
بنویس «خدایا» میشه بیای خونه مون کنارم بشینی و باهام‌یه چای بخوری؟ ...
گفتم همین
گفت اره چند بار دیگه هم دعوتش کردم ولی نیومده
اسمشو نوشت روی برگ و‌با سختی لای روبان های بادکنک جا داد و باد کنک ها رو فرستاد هوا و تا جایی که شد نگاهشون کرد..
چی بگم بهش وقتی هر روز می پرسه خدایا نامه ام رو‌گرفته؟
#خدا #دلتنگی #شیماضیا #آرتاعصار #نامه_به خدا #آرزوی_کودکی
گفتم تو‌پارک؟ با چی بنویسیم برم خونه می نویسم برات.رفت یه برگ‌یزرگ‌آورد و گفت تو‌کیفت خودکار داری برام بنویس رو اسن و‌من زسرش با خط خودم اسمم و می نویسم
.
نوشتم براش
.
بنویس «خدایا» میشه بیای خونه مون کنارم بشینی و باهام‌یه چای بخوری؟ ...
گفتم همین
گفت اره چند بار دیگه هم دعوتش کردم ولی نیومده
اسمشو نوشت روی برگ و‌با سختی لای روبان های بادکنک جا داد و باد کنک ها رو فرستاد هوا و تا جایی که شد نگاهشون کرد..
چی بگم بهش وقتی هر روز می پرسه خدایا نامه ام رو‌گرفته؟
#خدا #دلتنگی #شیماضیا #آرتاعصار #نامه_به خدا #آرزوی_کودکی