نــم باران نشسته روی شعـــرم ، دفترم یعنی
نمی بینم تورا ، ابری ست در چشم ترم یعنی
سرم داغ است ، یک کوره تب ام ، انگار خورشیدم
فقط یک ریــز می گـردد جهــــان دور سرم یعنـــی
تو را از من جدا کردند و پشت میله ها ماندم
تمام هستیم نابـــود شد ، بال و پــــرم یعنی
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم
اذان گفتند و من کاری نکردم ، کافرم یعنی؟؟؟
تن تـــو موطن من بوده پس در سینه پنهان کن
پس از من آنچه می ماند بجا ، خاکسترم یعنی
نشستم چای خوردم ، شعر گفتم ، شاملو خواندم
اگـــر منظورت اینها بود ... خوبم ... بهترم یعنی...
#مهدیفرجی
@aliziyaoriginallll
نمی بینم تورا ، ابری ست در چشم ترم یعنی
سرم داغ است ، یک کوره تب ام ، انگار خورشیدم
فقط یک ریــز می گـردد جهــــان دور سرم یعنـــی
تو را از من جدا کردند و پشت میله ها ماندم
تمام هستیم نابـــود شد ، بال و پــــرم یعنی
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم
اذان گفتند و من کاری نکردم ، کافرم یعنی؟؟؟
تن تـــو موطن من بوده پس در سینه پنهان کن
پس از من آنچه می ماند بجا ، خاکسترم یعنی
نشستم چای خوردم ، شعر گفتم ، شاملو خواندم
اگـــر منظورت اینها بود ... خوبم ... بهترم یعنی...
#مهدیفرجی
@aliziyaoriginallll
طرفداران علی ضیا
https://www.instagram.com/p/CFfNbH_Avlq/?igshid=n3yoegrms199
Declamatory
Declamatory
این مست های بی سر و پا را جواب کن
امشب شب من است ،مرا انتخاب کن
مهمان من تمامی اینها و...پای من
قلیان و چای مشتریان را حساب کن
تمثال شاعرانه ی درویش را بکن
عکس مرا به سینه ی دیوار قاب کن
هی! قهوه چی! ستاره به قلیان من بریز
جای ذغال، روشنش از آفتاب کن
انگورهای تازه ی عشقی که داشتم
در خمره های کهنه بخوابان، شراب کن
از خون آهوان بده ظرفی که تشنه ام
ماهیچه ی فرشته برایم کباب کن
از نشئه،خلسه ای بده از سُکر،جرعه ای
افیون ومی بیار،بساز وخراب کن
دستم تهی است هرچه برایم گذاشتی
باخنده های مشتریانت حساب کن...
#مهدیفرجی
#چهارشنبههایعاشقیباضیا
#چهارشنبهششم
@aliziyaoriginallll
امشب شب من است ،مرا انتخاب کن
مهمان من تمامی اینها و...پای من
قلیان و چای مشتریان را حساب کن
تمثال شاعرانه ی درویش را بکن
عکس مرا به سینه ی دیوار قاب کن
هی! قهوه چی! ستاره به قلیان من بریز
جای ذغال، روشنش از آفتاب کن
انگورهای تازه ی عشقی که داشتم
در خمره های کهنه بخوابان، شراب کن
از خون آهوان بده ظرفی که تشنه ام
ماهیچه ی فرشته برایم کباب کن
از نشئه،خلسه ای بده از سُکر،جرعه ای
افیون ومی بیار،بساز وخراب کن
دستم تهی است هرچه برایم گذاشتی
باخنده های مشتریانت حساب کن...
#مهدیفرجی
#چهارشنبههایعاشقیباضیا
#چهارشنبهششم
@aliziyaoriginallll