زیارت عاشورا زیارت نامه حضرت امام حسین (ع) هست که برای زیارت ایشون صادر شده و گفته شده حضرت عباس (ع)زیارتنامه خودشون رو دارن.در حقیقت زیارت عاشورا زیارت همه ی اصحاب امام حسین(ع) یا همه شهدای کربلا نیست، زیارت خود امام حسین(ع) هست. مثل اینکه شما در زیارت حضرت معصومه(س)خود حضرت رو زیارت میکنید، در امام رضا(ع)خود امام رو زیارت میکنید. دیگه نمی گیم در زیارت امام رضا (ع) چرا اسم حضرت معصومه(س) نیست.هرکدوم زیارت نامه خودشون رو دارن، حالا اینکه چرا حضرت علی اکبر اسمشون تو این زیارت هست بخاطر اینه که در تمام زیارت نامه های امام حسین(ع) اسم علی اکبر (ع)هست چون ایشون در حرم مطهر امام حسین (ع)مدفون شدن و مزارشون اونجاست برا همین الحاقیه زیارت امام حسین (ع)سلام به حضرت علی اکبر(ع)است.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
نور را در وجود پیغمبر (ص) چه کسی قرار داده؟ خداوند
از وجود پیغمبر (ص) به وجود امیرالمومنین (ع) چه کسی منتقل کرده؟ خداوند
و از وجود حضرت علی علیه السلام به فرزندانش چه کسی منتقل کرده ؟خداوند.
این نور الهی است که توسط خداوند قرار داده شده و انتقال پیدا میکنه.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
از وجود پیغمبر (ص) به وجود امیرالمومنین (ع) چه کسی منتقل کرده؟ خداوند
و از وجود حضرت علی علیه السلام به فرزندانش چه کسی منتقل کرده ؟خداوند.
این نور الهی است که توسط خداوند قرار داده شده و انتقال پیدا میکنه.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
پاسخ به سوال مخاطب👆
دو تا سوال در واقع اینجا پرسیده شده یکی راجع به منبع و سندیت زیارت عاشورا و اینکه از کدام امام بزرگوار روایت شده یک سوال دیگه هم درباره لعنتهایی که در زیارت عاشورا وجود داره.
این زیارت از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده و به عنوان حدیث قدسی نقل شده امام محمد باقر علیه السلام این زیارت را از پدر بزرگوارشون و ایشون هم از پدرشون و ایشون هم از پدرشون و حضرت علی علیه السلام از حضرت رسول مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم نقل کردند و ایشون هم از خدا نقل کرده. یعنی زیارت زیارت قدسیه؛ با کلمات خدا داریم امام حسین علیه السلام زیارت میکنیم.
بعضیا درباره سند زیارت عاشورا شبههای وارد کردن ولی علما و بزرگان ما، حدیث شناسان ما این شک و شبهه را برطرف کردن و گفتن سندیت زیارت عاشورا قابل خدشه نیست و سند محکمه.
و اما درباره لعنت: ببینید اصلاً دین اسلام از برائت و لعنت جدا نیست. شما از اول تا آخر قرآن را اگر ببینید چه آیات ما چه روایات ما پره از لعنت به دشمنان خدا و لعنت به معاندین با اهل بیت علیهم السلام؛ و این چیزی نیست که کسی بتونه از دین تفکیکش کنه. دین ما بشارت داره و رحمت داره بر مومنین؛ لعنت داره و انذار داره برای کافرین و منافقین. پس این مسئلهای نیست که ما بتونیم حذفش کنیم. حالا زیارت عاشورا رو یه نفر میگه من نمیخونم به خاطر لعنتش؛ قرآن رو میخواد چیکار کنه؟! قرآن پر از لعنته! لعنتهایی که خدا نسبت به کفار نسبت به دشمنان نسبت به منافقان مطرح کرده و اینهمه انذاری که نسبت به اونها در قرآن وجود داره؛ اون چیزی که درباره مقوله وحدت مطرحه که حضرت امام رحمت الله علیه، حضرت آقا حفظ الله، این مطلب را مطرح کردن و ما هم پیرو اون بزرگواران هستیم و قبولشون داریم؛ اون اینه که یه وقت مقدسات مذاهب دیگر رو ما نیایم مورد سب و توهین و افترا و لعن و نفرین قرار بدیم طوری که باعث زدگی اونها بشه، باعث دوری اونها و فتنه بین مسلمین بشه. برای همین در خود زیارت عاشورا که یک حدیث قدسیه شما نگاه کنید اصلاً اسمی از مقدسات اهل سنت آورده نمیشه؛ هیچ جا اون افرادی رو که مقدسات اونها محسوب میشن، بزرگانی رو که اونها بهشون معتقد هستند، اسم نمیاره بلکه داره اوصافی رو مطرح میکنه! میگه هرکس چنین وصفی داره ،هر کس آمده با امام حسین علیه السلام جنگیده، هر کس به قتل امام حسین علیه السلام مشارکت کرده یا به قتل امام حسین علیه السلام راضی بوده، هر کس کاری کرده که کار برسه به قتل امام حسین علیه السلام. همه رو داره با وصف صحبت میکنه. خود اهل سنت هم به امام حسین علیه السلام معتقدند و امام حسین علیه السلام رو قبول دارند برای امام حسین علیه السلام عزاداری میکنند و از جریانی که منتهی میشه به قتل امام حسین علیه السلام بیزارند. جز یک گروه خاصی در بین مدعیان مسلمونی! یک گروه خاصی که بهشون میگن ناصبی! اینها دشمنان اهل بیتن و اونها حتی امثال یزید و معاویه رو هم برای خودشون مقدس میشمرند؛ جز اون گروه خاص بقیه اهل سنت ارادتی به این شخصیتها ندارند که اینجا اسمشون آورده شده؛ به آل ابوسفیان و به معاویه و به یزید و شمر و آل مروان و امثال اینها ارادتی ندارند. قاطبه اهل سنت ارادتی به اینها ندارند؛ بلکه اینها رو افرادی میدونن که کارشون قتل امام حسین علیه السلام بوده و از اونا بیزار هستند و این افراد تو زیارت عاشورا اسمشون اومده پس ما اینجا در زیارت عاشورا نکتهای که بخواد وحدت رو به هم بریزه نداریم.
حالا ممکنه در خصوص معاویه مثلاً یه بحثی بشه که آیا معاویه جز مقدسات اهل سنت هست یا نیست؟!
تا جایی که بنده میدونم خود معاویه جز مقدسات اونها محسوب نمیشه حالا ممکنه بعضی از نحلهها و گروههای اهل سنت ارادتی هم به معاویه داشته باشند؛ اما معاویه چون با امام معصوم جنگید و امام معصوم را به شهادت رسوند هیچ وقت با معاویه اون الفتی رو که با سایرین دارند اونا ندارند؛ لذا در جریان معاویه که حالا این وسط وجود داره بازم میتونیم این حرفو بزنیم که بیشتر اهل سنت راجع به معاویه هم نظر احترام و ارادت خاصی ندارند.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
دو تا سوال در واقع اینجا پرسیده شده یکی راجع به منبع و سندیت زیارت عاشورا و اینکه از کدام امام بزرگوار روایت شده یک سوال دیگه هم درباره لعنتهایی که در زیارت عاشورا وجود داره.
این زیارت از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده و به عنوان حدیث قدسی نقل شده امام محمد باقر علیه السلام این زیارت را از پدر بزرگوارشون و ایشون هم از پدرشون و ایشون هم از پدرشون و حضرت علی علیه السلام از حضرت رسول مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم نقل کردند و ایشون هم از خدا نقل کرده. یعنی زیارت زیارت قدسیه؛ با کلمات خدا داریم امام حسین علیه السلام زیارت میکنیم.
بعضیا درباره سند زیارت عاشورا شبههای وارد کردن ولی علما و بزرگان ما، حدیث شناسان ما این شک و شبهه را برطرف کردن و گفتن سندیت زیارت عاشورا قابل خدشه نیست و سند محکمه.
و اما درباره لعنت: ببینید اصلاً دین اسلام از برائت و لعنت جدا نیست. شما از اول تا آخر قرآن را اگر ببینید چه آیات ما چه روایات ما پره از لعنت به دشمنان خدا و لعنت به معاندین با اهل بیت علیهم السلام؛ و این چیزی نیست که کسی بتونه از دین تفکیکش کنه. دین ما بشارت داره و رحمت داره بر مومنین؛ لعنت داره و انذار داره برای کافرین و منافقین. پس این مسئلهای نیست که ما بتونیم حذفش کنیم. حالا زیارت عاشورا رو یه نفر میگه من نمیخونم به خاطر لعنتش؛ قرآن رو میخواد چیکار کنه؟! قرآن پر از لعنته! لعنتهایی که خدا نسبت به کفار نسبت به دشمنان نسبت به منافقان مطرح کرده و اینهمه انذاری که نسبت به اونها در قرآن وجود داره؛ اون چیزی که درباره مقوله وحدت مطرحه که حضرت امام رحمت الله علیه، حضرت آقا حفظ الله، این مطلب را مطرح کردن و ما هم پیرو اون بزرگواران هستیم و قبولشون داریم؛ اون اینه که یه وقت مقدسات مذاهب دیگر رو ما نیایم مورد سب و توهین و افترا و لعن و نفرین قرار بدیم طوری که باعث زدگی اونها بشه، باعث دوری اونها و فتنه بین مسلمین بشه. برای همین در خود زیارت عاشورا که یک حدیث قدسیه شما نگاه کنید اصلاً اسمی از مقدسات اهل سنت آورده نمیشه؛ هیچ جا اون افرادی رو که مقدسات اونها محسوب میشن، بزرگانی رو که اونها بهشون معتقد هستند، اسم نمیاره بلکه داره اوصافی رو مطرح میکنه! میگه هرکس چنین وصفی داره ،هر کس آمده با امام حسین علیه السلام جنگیده، هر کس به قتل امام حسین علیه السلام مشارکت کرده یا به قتل امام حسین علیه السلام راضی بوده، هر کس کاری کرده که کار برسه به قتل امام حسین علیه السلام. همه رو داره با وصف صحبت میکنه. خود اهل سنت هم به امام حسین علیه السلام معتقدند و امام حسین علیه السلام رو قبول دارند برای امام حسین علیه السلام عزاداری میکنند و از جریانی که منتهی میشه به قتل امام حسین علیه السلام بیزارند. جز یک گروه خاصی در بین مدعیان مسلمونی! یک گروه خاصی که بهشون میگن ناصبی! اینها دشمنان اهل بیتن و اونها حتی امثال یزید و معاویه رو هم برای خودشون مقدس میشمرند؛ جز اون گروه خاص بقیه اهل سنت ارادتی به این شخصیتها ندارند که اینجا اسمشون آورده شده؛ به آل ابوسفیان و به معاویه و به یزید و شمر و آل مروان و امثال اینها ارادتی ندارند. قاطبه اهل سنت ارادتی به اینها ندارند؛ بلکه اینها رو افرادی میدونن که کارشون قتل امام حسین علیه السلام بوده و از اونا بیزار هستند و این افراد تو زیارت عاشورا اسمشون اومده پس ما اینجا در زیارت عاشورا نکتهای که بخواد وحدت رو به هم بریزه نداریم.
حالا ممکنه در خصوص معاویه مثلاً یه بحثی بشه که آیا معاویه جز مقدسات اهل سنت هست یا نیست؟!
تا جایی که بنده میدونم خود معاویه جز مقدسات اونها محسوب نمیشه حالا ممکنه بعضی از نحلهها و گروههای اهل سنت ارادتی هم به معاویه داشته باشند؛ اما معاویه چون با امام معصوم جنگید و امام معصوم را به شهادت رسوند هیچ وقت با معاویه اون الفتی رو که با سایرین دارند اونا ندارند؛ لذا در جریان معاویه که حالا این وسط وجود داره بازم میتونیم این حرفو بزنیم که بیشتر اهل سنت راجع به معاویه هم نظر احترام و ارادت خاصی ندارند.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
این که بهشت زمان و مکان نداره از کجاست؟ این گزاره به هیچ عنوان چنین نیست .بهشت کلش که مکانه و بعد هر جایی هم که انسان وجود داره موجود متحرک وجود داره زمان هم اونجا هست. به هیچ عنوان آخرت، قیامت، بهشت از مفهوم زمان و مکان خالی نیستن تنها وجودی که در عالم از زمان و مکان مبرّاست خود خداست و لاغیر. همه مخلوقات دیگه هم زمان دارن هم مکان.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
📚پاسخ اجمالی
۱_ عدم معرفی به نام: قرآن، با ادعای جهانی و جاودانی بودن به هیچ اسم خاصی اشاره نکرده است. این امر بیانگر آن است که خود این عدم تصریح دارای موضوعیت و نشانهای از این است که از اساس بنایی بر این کار نبوده است و این کار بر اساس حکمت الهی بوده است.
۲- معرفی از طریق اوصاف و نشانهها: بهجای معرفی به نام، قرآن از اوصاف، نشانهها و قرائن فراوانی استفاده کرده تا تکلیف را برای آینده مشخص کند. از این اوصاف و نشانهها میتوان در قالب آیات ولایت، مودت، تطهیر و... نام برد.
۳- حجیت واسطه: قرآن حجیت یک واسطه مثل رسول خدا(ص) را تثبیت کرده است. بنابراین هر چیزی که رسول خدا(ص) بگوید یا هر نامی که او بدهد، معین و تعیینشده است و دقیقاً تعیینکننده اراده الهی است زیرا رسول خدا کسی است که «ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى»
۴- ابتلا: ابتلا در این موضوع منتفی نیست. همه افراد در برابر حجتهای موجود برابرند و باید پاسخگو باشند. این ابتلا برای همه شیعیان امروز نیز وجود دارد.
۵- فرض اعلام و فتنهها:
الف) اگر قرآن کریم تصریح به اسامی میکرد باید تا انتها این قضیه پیش میرفت و تا اعلام اسامی نایبان خاص و عام امام زمان (عج) پیش میرفت و خود این کار باعث ایجاد ابهام و اختلاف و تشکیک در مصادیق اسامی میشد.
ب) اگر قرآن تصریح به اسامی میکرد، بازهم فتنهها و ابتلاهایی که به آنها اشارهشده، اتفاق میافتاد. زیرا عامل این جنگها، دنیاگرایی، عدم ولایتپذیری نسبت به رسول خدا و عدم اطاعت نسبت به قرآن است که همچنان میتواند باعث توجیه یا کتمان و تحریف اعلام اسامی شود، همانگونه که علیرغم تصریح به نشانه و نام مبارک رسول خدا در برخی کتابهای آسمانی پیشین دستخوش تحریف و.. گردید.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
۱_ عدم معرفی به نام: قرآن، با ادعای جهانی و جاودانی بودن به هیچ اسم خاصی اشاره نکرده است. این امر بیانگر آن است که خود این عدم تصریح دارای موضوعیت و نشانهای از این است که از اساس بنایی بر این کار نبوده است و این کار بر اساس حکمت الهی بوده است.
۲- معرفی از طریق اوصاف و نشانهها: بهجای معرفی به نام، قرآن از اوصاف، نشانهها و قرائن فراوانی استفاده کرده تا تکلیف را برای آینده مشخص کند. از این اوصاف و نشانهها میتوان در قالب آیات ولایت، مودت، تطهیر و... نام برد.
۳- حجیت واسطه: قرآن حجیت یک واسطه مثل رسول خدا(ص) را تثبیت کرده است. بنابراین هر چیزی که رسول خدا(ص) بگوید یا هر نامی که او بدهد، معین و تعیینشده است و دقیقاً تعیینکننده اراده الهی است زیرا رسول خدا کسی است که «ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى»
۴- ابتلا: ابتلا در این موضوع منتفی نیست. همه افراد در برابر حجتهای موجود برابرند و باید پاسخگو باشند. این ابتلا برای همه شیعیان امروز نیز وجود دارد.
۵- فرض اعلام و فتنهها:
الف) اگر قرآن کریم تصریح به اسامی میکرد باید تا انتها این قضیه پیش میرفت و تا اعلام اسامی نایبان خاص و عام امام زمان (عج) پیش میرفت و خود این کار باعث ایجاد ابهام و اختلاف و تشکیک در مصادیق اسامی میشد.
ب) اگر قرآن تصریح به اسامی میکرد، بازهم فتنهها و ابتلاهایی که به آنها اشارهشده، اتفاق میافتاد. زیرا عامل این جنگها، دنیاگرایی، عدم ولایتپذیری نسبت به رسول خدا و عدم اطاعت نسبت به قرآن است که همچنان میتواند باعث توجیه یا کتمان و تحریف اعلام اسامی شود، همانگونه که علیرغم تصریح به نشانه و نام مبارک رسول خدا در برخی کتابهای آسمانی پیشین دستخوش تحریف و.. گردید.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
تبرک جستن اصلیه که در اسلام مورد قبول و پذیرشه. نمونه قرآنی اون تبرک جستن حضرت یعقوب علیه السلام به پیراهن حضرت یوسف علیه السلام هست که وقتی حضرت یعقوب از فراق حضرت یوسف چشمانشون نابینا شده بود از بس گریه کرده بودن اون زمانی که پیکی اومد و پیراهن حضرت یوسف رو به حضرت یعقوب علیه السلام داد ایشون اون پیراهن رو بر چشمان خودشون قرار دادند و طبق آیه قرآن فارتد بصیراً دو مرتبه بینا شدن و این نشون دهنده تبرک جستن هست و سلامت فرهنگ تبرک جستن .البته تو هر زمینه ای از افراط و تفریط باید پرهیز کرد اصل متبرک بودن سنگهایی که بر مزار اهل بیت علیهم السلام بوده ثابته و این قضیه مورد قبول هست.
#پرسش_و_پاسخ
#پاسخ_به_شبهات
#ارسالی_مخاطبین
✅@alisaboohi_com
#پرسش_و_پاسخ
#پاسخ_به_شبهات
#ارسالی_مخاطبین
✅@alisaboohi_com
اولاً اینکه ایمانمون رو نباید وابسته به این مطلب بکنیم که خواستههامون برآورده میشه یا نه. این مقدار برای ما روشنه که جهانی که میبینیم، این انسان که آفریده شد، این شب، این روز، بدن ما، روح ما، اینها آفریدگاری بسیار مدبر و سرپرستی داره که جهان را مدیریت میکند و تو این شکی نیست؛ اما تو اون قسمت خواستهها باید به یه نکتهای توجه بکنیم اینه که به مجموعه صفاتی که خدای متعال برای خودش در قرآن بیان فرموده توجه بشه .
خدا تنها صفتش این نیست که من نشستم هرچی تو بخوای برآورده کنم ، ببینیم میخوایم اما نمیشه بعد بگیم چطور پس ایمان بیاریم.
خدای متعال ربه، ارحم الراحمینه،حکیمه، شنواست، بیناست، همه مصائب ما رو میبینه، دردهای واقعی ما رو میبینه، گذشته ما رو میدونه، صلاح ما رو میدونه، در اینکه وقتی از او میخوایم وقتی صداش میزنیم این صدا بلافاصله شنیده میشه و این درخواست به درگاهش میرسه شک و تردیدی نیست منتها خیلی وقتها ممکنه که ما با توجه به علم ناقصمون با توجه به محدودیتهامون خواستهای رو داریم مطرح میکنیم یا یک مسئلهای رو میبینیم که از ابعاد دیگرش غافلیم.
یه مثال کوتاه اگر بخوام بزنم مثل این میمونه که بچه شما داره با همه وجود با اشک و آه و ناله از شما یه خوراکی خاصی که براش ضرر داره اما دوسش داره و خیلی کیف میکنه و خوشحال میشه، درخواست میکنه اما به خاطر مریضی که داره یا به خاطر هر مسئله دیگری مضره براش آسیب میزنه آیندهشو خراب میکنه چون دوسش دارید بغلش میکنید صداشو میشنوید اما اون چیزی که میخواد بهش نمیدید، چیزای دیگهای بهش میدید، توجهات دیگری بهش میکنید. اون بچه باید ایمانش به مهربونی شما اگه بفهمه یه خورده بیشترم بشه، بگه میدونم که این پدر و مادر منو خیلی دوست دارن و از خودم به خودم خیلی دلسوزترن اما این رو هم میدونم که علمشون آگاهیشون حکمتشون صلاحدیدشون از من بسیار قویتره برای اینکه به این مطلب ایمان بیارم کافیه به جنبههای دیگه زندگی چه چیزهایی بیکران و بیپایانی که خدا به ما داده اگر اون دادهها رو بخواید در نظر بگیرید ندادهها در کنارش هیچاند. بله هممون تو زندگی دنیا با کمبودها و نواقصی دست و پنجه نرم میکنیم این حقیقت زندگی دنیاست کسی نیومده تو دنیا که بی درد و بی مسئله ایام سپری کنه اومدیم یک دوران موقتی تو این ظرف یعنی ظرف زندگی دنیا حضور پیدا کنیم و در دل این داشتنها و نداشتنها خودی نشون بدیم امتحان پس بدیم و بریم سراغ زندگی اصلیمون.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
خدا تنها صفتش این نیست که من نشستم هرچی تو بخوای برآورده کنم ، ببینیم میخوایم اما نمیشه بعد بگیم چطور پس ایمان بیاریم.
خدای متعال ربه، ارحم الراحمینه،حکیمه، شنواست، بیناست، همه مصائب ما رو میبینه، دردهای واقعی ما رو میبینه، گذشته ما رو میدونه، صلاح ما رو میدونه، در اینکه وقتی از او میخوایم وقتی صداش میزنیم این صدا بلافاصله شنیده میشه و این درخواست به درگاهش میرسه شک و تردیدی نیست منتها خیلی وقتها ممکنه که ما با توجه به علم ناقصمون با توجه به محدودیتهامون خواستهای رو داریم مطرح میکنیم یا یک مسئلهای رو میبینیم که از ابعاد دیگرش غافلیم.
یه مثال کوتاه اگر بخوام بزنم مثل این میمونه که بچه شما داره با همه وجود با اشک و آه و ناله از شما یه خوراکی خاصی که براش ضرر داره اما دوسش داره و خیلی کیف میکنه و خوشحال میشه، درخواست میکنه اما به خاطر مریضی که داره یا به خاطر هر مسئله دیگری مضره براش آسیب میزنه آیندهشو خراب میکنه چون دوسش دارید بغلش میکنید صداشو میشنوید اما اون چیزی که میخواد بهش نمیدید، چیزای دیگهای بهش میدید، توجهات دیگری بهش میکنید. اون بچه باید ایمانش به مهربونی شما اگه بفهمه یه خورده بیشترم بشه، بگه میدونم که این پدر و مادر منو خیلی دوست دارن و از خودم به خودم خیلی دلسوزترن اما این رو هم میدونم که علمشون آگاهیشون حکمتشون صلاحدیدشون از من بسیار قویتره برای اینکه به این مطلب ایمان بیارم کافیه به جنبههای دیگه زندگی چه چیزهایی بیکران و بیپایانی که خدا به ما داده اگر اون دادهها رو بخواید در نظر بگیرید ندادهها در کنارش هیچاند. بله هممون تو زندگی دنیا با کمبودها و نواقصی دست و پنجه نرم میکنیم این حقیقت زندگی دنیاست کسی نیومده تو دنیا که بی درد و بی مسئله ایام سپری کنه اومدیم یک دوران موقتی تو این ظرف یعنی ظرف زندگی دنیا حضور پیدا کنیم و در دل این داشتنها و نداشتنها خودی نشون بدیم امتحان پس بدیم و بریم سراغ زندگی اصلیمون.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
📚پاسخ اجمالی و تفصیلی پرسشهای شما:
1️⃣ انسانها به واسطه وسوسه شیاطین به گناه کشیده میشوند سوال اینجاست که خود ابلیس لعین را چه کسی گمراه کرد؟
🔹پاسخ اجمالی:
ابلیس به دلیل داشتن اختیار، قادر به انجام کارهای نادرست بوده است. این امر نشاندهنده این است که برای نافرمانی الزاما نیازی به وجود یک شیطان وسوسهگر از بیرون نیست.
📝 پاسخ تفصیلی:
وسوسه و انجام کارهای نادرست جزئی از امتحانات و اختیارات زندگی است. ابلیس نیز چون دارای اختیار بوده، قادر به انجام کارهای نادرست بوده است. انجام کار نادرست حتماً نشاندهنده وجود یک شیطان وسوسهگر از بیرون نیست. زمانی که انسان اختیار دارد که چه اطاعت کند یا نکند، یک طرف اطاعت و یک طرف عدم اطاعت وجود دارد. شیطان و ابلیس یک عامل خارجی هستند که میتوانند به سمتی خاص دعوت کنند، همانطور که هدایتهای الهی، انبیا، رسل و کتابهای مقدس به سمت دیگری دعوت میکنند. ابلیس یک عامل خارجی است که به یک سمت خاص دعوت میکند، اما این به معنی این نیست که حتماً باید او باشد تا کسی گناه کند.
2️⃣ آیا نفس و روح یکی هستند یا هر کدام مخلوقی جداگانه هستند؟
🔹پاسخ اجمالی:
در قرآن، کلمات نفس و روح به معانی متفاوتی استفاده شدهاند و یکی نیستند. اما وقتی به نفس انسان اشاره میشود، این به معنی شامل شدن جنبه روحانی او هم است.
📝 پاسخ تفصیلی:
در استعمالات قرانی دو کلمه نفس و روح به یک معنا نیستند. در قرآن، کلمه روح در معانی متنوع و متفاوتی استفاده شده است. یکی از این معانی نفخت فیه من روحی است که به انسان اشاره دارد. اما در موارد دیگر، با تعبیر "روح الامین" در قرآن آمده است یا در بحث وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي که بیان میکند روح از امر خداوند است. یا تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ که در آن روح و نفس به صورت جداگانه آمده است. بنابراین، واژههای روح و نفس در قرآن کریم یکی نیستند. اما اگر سوال شما این باشد که آیا وقتی به نفس انسان اشاره میشود، آیا این به معنی شامل شدن جنبه روحانی او هم هست یا نه، پاسخ مثبت است.
3️⃣ اگر نفس یک موجود است پس نفس لوامه و نفس اماره کدام است؟
🔹پاسخ اجمالی:
نفس لوامه و نفس اماره موجودات جداگانهای نیستند، بلکه جنبههای مختلف نفس انسان را نشان میدهند. به عبارت دیگر، نفس انسان گاهی اوقات جنبه ملامت (لوامه) دارد و گاهی اوقات جنبه امر به خطا (اماره) دارد.
📝پاسخ تفصیلی:
نفس لوامه و نفس اماره موجودات جداگانهای نیستند، بلکه جنبههای مختلف نفس انسان را نشان میدهند. به عبارت دیگر، نفس انسان گاهی اوقات جنبه ملامت (لوامه) دارد و گاهی اوقات جنبه امر به خطا (اماره) دارد. این جنبهها نشاندهنده وجودهای متفاوت نیستند. به عنوان مثال، یک انسان میتواند در یک زمان خوشحال باشد و در زمان دیگری غمگین. این حالات متفاوت نشاندهنده وجود چند انسان نیست، بلکه جنبههای متفاوتی از یک انسان را نشان میدهند.
4️⃣ وقتی جسم مادی ما از نفس جداست و اعمال بد و خوب ما توسط نفس رقم میخورد، چرا در قیامت ، اعضای بدن مادی هم عذاب میشوند؟ مثلا از حرارت جهنم ذوب میشوند
🔹پاسخ اجمالی:
عذاب و پاداش هر دو جنبههای مادی دارند که نیازمند وجود یک جسم است. نفس با استفاده از این جسم عمل میکند و با استفاده از همین جسم جزا میشود.
📝پاسخ تفصیلی:
عذاب و پاداش هر دو جنبههای مادی دارند. این جنبه مادی نیازمند وجود یک جسم است. نفس با استفاده از این جسم عمل میکند و با استفاده از همین جسم جزا میشود، چه این جزا خوب باشد یا بد. اما آیا این جسم یک جسم جدید است یا نه، این موضوع بحث دیگری است که در مباحث کلامی و اعتقادی به آن پرداخته شده است.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
1️⃣ انسانها به واسطه وسوسه شیاطین به گناه کشیده میشوند سوال اینجاست که خود ابلیس لعین را چه کسی گمراه کرد؟
🔹پاسخ اجمالی:
ابلیس به دلیل داشتن اختیار، قادر به انجام کارهای نادرست بوده است. این امر نشاندهنده این است که برای نافرمانی الزاما نیازی به وجود یک شیطان وسوسهگر از بیرون نیست.
📝 پاسخ تفصیلی:
وسوسه و انجام کارهای نادرست جزئی از امتحانات و اختیارات زندگی است. ابلیس نیز چون دارای اختیار بوده، قادر به انجام کارهای نادرست بوده است. انجام کار نادرست حتماً نشاندهنده وجود یک شیطان وسوسهگر از بیرون نیست. زمانی که انسان اختیار دارد که چه اطاعت کند یا نکند، یک طرف اطاعت و یک طرف عدم اطاعت وجود دارد. شیطان و ابلیس یک عامل خارجی هستند که میتوانند به سمتی خاص دعوت کنند، همانطور که هدایتهای الهی، انبیا، رسل و کتابهای مقدس به سمت دیگری دعوت میکنند. ابلیس یک عامل خارجی است که به یک سمت خاص دعوت میکند، اما این به معنی این نیست که حتماً باید او باشد تا کسی گناه کند.
2️⃣ آیا نفس و روح یکی هستند یا هر کدام مخلوقی جداگانه هستند؟
🔹پاسخ اجمالی:
در قرآن، کلمات نفس و روح به معانی متفاوتی استفاده شدهاند و یکی نیستند. اما وقتی به نفس انسان اشاره میشود، این به معنی شامل شدن جنبه روحانی او هم است.
📝 پاسخ تفصیلی:
در استعمالات قرانی دو کلمه نفس و روح به یک معنا نیستند. در قرآن، کلمه روح در معانی متنوع و متفاوتی استفاده شده است. یکی از این معانی نفخت فیه من روحی است که به انسان اشاره دارد. اما در موارد دیگر، با تعبیر "روح الامین" در قرآن آمده است یا در بحث وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي که بیان میکند روح از امر خداوند است. یا تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ که در آن روح و نفس به صورت جداگانه آمده است. بنابراین، واژههای روح و نفس در قرآن کریم یکی نیستند. اما اگر سوال شما این باشد که آیا وقتی به نفس انسان اشاره میشود، آیا این به معنی شامل شدن جنبه روحانی او هم هست یا نه، پاسخ مثبت است.
3️⃣ اگر نفس یک موجود است پس نفس لوامه و نفس اماره کدام است؟
🔹پاسخ اجمالی:
نفس لوامه و نفس اماره موجودات جداگانهای نیستند، بلکه جنبههای مختلف نفس انسان را نشان میدهند. به عبارت دیگر، نفس انسان گاهی اوقات جنبه ملامت (لوامه) دارد و گاهی اوقات جنبه امر به خطا (اماره) دارد.
📝پاسخ تفصیلی:
نفس لوامه و نفس اماره موجودات جداگانهای نیستند، بلکه جنبههای مختلف نفس انسان را نشان میدهند. به عبارت دیگر، نفس انسان گاهی اوقات جنبه ملامت (لوامه) دارد و گاهی اوقات جنبه امر به خطا (اماره) دارد. این جنبهها نشاندهنده وجودهای متفاوت نیستند. به عنوان مثال، یک انسان میتواند در یک زمان خوشحال باشد و در زمان دیگری غمگین. این حالات متفاوت نشاندهنده وجود چند انسان نیست، بلکه جنبههای متفاوتی از یک انسان را نشان میدهند.
4️⃣ وقتی جسم مادی ما از نفس جداست و اعمال بد و خوب ما توسط نفس رقم میخورد، چرا در قیامت ، اعضای بدن مادی هم عذاب میشوند؟ مثلا از حرارت جهنم ذوب میشوند
🔹پاسخ اجمالی:
عذاب و پاداش هر دو جنبههای مادی دارند که نیازمند وجود یک جسم است. نفس با استفاده از این جسم عمل میکند و با استفاده از همین جسم جزا میشود.
📝پاسخ تفصیلی:
عذاب و پاداش هر دو جنبههای مادی دارند. این جنبه مادی نیازمند وجود یک جسم است. نفس با استفاده از این جسم عمل میکند و با استفاده از همین جسم جزا میشود، چه این جزا خوب باشد یا بد. اما آیا این جسم یک جسم جدید است یا نه، این موضوع بحث دیگری است که در مباحث کلامی و اعتقادی به آن پرداخته شده است.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
بسم الله الرحمن الرحیم
همونطور که اشاره کردید سلطنت موروثیه امامت هم موروثیه. فرق این دو تا در اینه که سلطنت موروثیه اما حجت الهی نداره یعنی هیچ دلیلی از جانب خدا بر اینکه هر سلطانی اجازه داشته باشه فرزند خودش رو سلطان قرار بده برای مردم وجود نداره. پس موروثی بودن سلطنت امری باطله اما در خصوص امامت حجت الهی داریم و از جانب خدا دلیل داریم هم تو قرآن دلیل داریم در سوره مبارکه بقره جریان امامت فرزندان حضرت ابراهیم علیه السلام که وقتی خدا فرمود «انی جائلک للناس اماما» حضرت ابراهیم سوال کردن و من ذریتی آیا از فرزندان منم کسی امام میشه خدا فرمود «لا ینال عهد الظالمین» عهد من یعنی امامت به ظالمان نمیرسه یعنی اگر فرزندان تو ظالم نباشن بله اوناهم امام میشن این دلیل قرآنی موروثی بودن امامته و در روایات هم حدیث غدیر رو داریم که پیامبر گرامی اسلام فرمود خدا نور مرا در وجود علی علیه السلام قرار داد و در وجود فرزندان معصوم او قرار داد و تا امام دوازدهم این نور امتداد داره خب پس ما برای موروثی بودن امامت حجت الهی داریم و حقانیتش رو قبول داریم. حجت الهی ما هم قرآنه و هم روایاته اما برای موروثی بودن سلطنت حجت الهی نداریم پس اون رو باطل میدونیم .
#ارسالی_مخاطبین
#پرسش_و_پاسخ
#پاسخ_به_شبهات
✅ @alisaboohi_com
همونطور که اشاره کردید سلطنت موروثیه امامت هم موروثیه. فرق این دو تا در اینه که سلطنت موروثیه اما حجت الهی نداره یعنی هیچ دلیلی از جانب خدا بر اینکه هر سلطانی اجازه داشته باشه فرزند خودش رو سلطان قرار بده برای مردم وجود نداره. پس موروثی بودن سلطنت امری باطله اما در خصوص امامت حجت الهی داریم و از جانب خدا دلیل داریم هم تو قرآن دلیل داریم در سوره مبارکه بقره جریان امامت فرزندان حضرت ابراهیم علیه السلام که وقتی خدا فرمود «انی جائلک للناس اماما» حضرت ابراهیم سوال کردن و من ذریتی آیا از فرزندان منم کسی امام میشه خدا فرمود «لا ینال عهد الظالمین» عهد من یعنی امامت به ظالمان نمیرسه یعنی اگر فرزندان تو ظالم نباشن بله اوناهم امام میشن این دلیل قرآنی موروثی بودن امامته و در روایات هم حدیث غدیر رو داریم که پیامبر گرامی اسلام فرمود خدا نور مرا در وجود علی علیه السلام قرار داد و در وجود فرزندان معصوم او قرار داد و تا امام دوازدهم این نور امتداد داره خب پس ما برای موروثی بودن امامت حجت الهی داریم و حقانیتش رو قبول داریم. حجت الهی ما هم قرآنه و هم روایاته اما برای موروثی بودن سلطنت حجت الهی نداریم پس اون رو باطل میدونیم .
#ارسالی_مخاطبین
#پرسش_و_پاسخ
#پاسخ_به_شبهات
✅ @alisaboohi_com
✅ خلاصه سوال:
چگونه میتوان تفاوتهای زیاد در شرایط زندگی افراد(مالی، خانوادگی، اجتماعی و...) را با عدالت خداوند سازگار دانست؟
📝 پاسخ اجمالی:
عدالت الهی صرفاً در دادن ثروت یا نعمت خلاصه نمیشود. این عدالت به معنای انتظار خداوند از هر کس بر اساس آنچه به او عطا کرده است، است. خداوند به قدر توان هر نفس از او انتظار دارد، و هر کسی باید پاسخگوی نعمتها، امکانات، و موقعیتهایی باشد که به او داده شده. عدالت زمانی نقض میشود که از همه، بدون توجه به تفاوتها، یکسان انتظار داشته باشیم. همچنین، هم فقر و هم ثروت میتوانند ابتلایی از جانب خدا باشند، و در هر دو حالت، انسانها در معرض ابتلا الهی هستند.
📚 پاسخ تفصیلی:
نکته اول:
برداشت ما از عدالت خداوند غالبا ناکافی و به معنای توزیع ثروت و و اعطای نعمتهاست. با این حال، مفهوم عدالت الهی بسیار عمیقتر است. عدالت خداوند به این معناست که خداوند از هر کسی به اندازهای که به او داده، انتظار دارد. خداوند در قرآن کریم بیان داشته است که: لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا [بقرة:286] ، لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا [طلاق: 7]خداوند هیچ نفسی را جز به وسعه و تواناییاش مکلف نمیسازد. عدالت آن است که از افراد با توجه به تفاوتهایشان مسئولیتپذیری متفاوتی طلب شود، نه اینکه از همگان بدون توجه به تفاوتهای آنها توقع یکسان داشته باشیم.
نکته دوم:
این است که فقر و ثروت هر دو میتوانند به عنوان ابتلای الهی در نظر گرفته شوند. بر اساس سوره مبارکه فجر، خداوند برای آزمایش بندگان گاهی ثروت میدهد و گاهی از آنها میگیرد. چه بسیا آزمون به ثروت دشوارتر باشد زیرا ممکن است دیرتر موجب توجه و بازگشت انسان به خدا شود. این دیدگاه که تنها فقر به عنوان امتحان الهی دیده شود، ناقص است. در واقع، هر دو وضعیت باید به عنوان فرصتهایی برای رشد معنوی و اثبات پایبندی به ارزشهای الهی دیده شوند.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
چگونه میتوان تفاوتهای زیاد در شرایط زندگی افراد(مالی، خانوادگی، اجتماعی و...) را با عدالت خداوند سازگار دانست؟
📝 پاسخ اجمالی:
عدالت الهی صرفاً در دادن ثروت یا نعمت خلاصه نمیشود. این عدالت به معنای انتظار خداوند از هر کس بر اساس آنچه به او عطا کرده است، است. خداوند به قدر توان هر نفس از او انتظار دارد، و هر کسی باید پاسخگوی نعمتها، امکانات، و موقعیتهایی باشد که به او داده شده. عدالت زمانی نقض میشود که از همه، بدون توجه به تفاوتها، یکسان انتظار داشته باشیم. همچنین، هم فقر و هم ثروت میتوانند ابتلایی از جانب خدا باشند، و در هر دو حالت، انسانها در معرض ابتلا الهی هستند.
📚 پاسخ تفصیلی:
نکته اول:
برداشت ما از عدالت خداوند غالبا ناکافی و به معنای توزیع ثروت و و اعطای نعمتهاست. با این حال، مفهوم عدالت الهی بسیار عمیقتر است. عدالت خداوند به این معناست که خداوند از هر کسی به اندازهای که به او داده، انتظار دارد. خداوند در قرآن کریم بیان داشته است که: لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا [بقرة:286] ، لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا [طلاق: 7]خداوند هیچ نفسی را جز به وسعه و تواناییاش مکلف نمیسازد. عدالت آن است که از افراد با توجه به تفاوتهایشان مسئولیتپذیری متفاوتی طلب شود، نه اینکه از همگان بدون توجه به تفاوتهای آنها توقع یکسان داشته باشیم.
نکته دوم:
این است که فقر و ثروت هر دو میتوانند به عنوان ابتلای الهی در نظر گرفته شوند. بر اساس سوره مبارکه فجر، خداوند برای آزمایش بندگان گاهی ثروت میدهد و گاهی از آنها میگیرد. چه بسیا آزمون به ثروت دشوارتر باشد زیرا ممکن است دیرتر موجب توجه و بازگشت انسان به خدا شود. این دیدگاه که تنها فقر به عنوان امتحان الهی دیده شود، ناقص است. در واقع، هر دو وضعیت باید به عنوان فرصتهایی برای رشد معنوی و اثبات پایبندی به ارزشهای الهی دیده شوند.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
✅خلاصه سوال:
چگونه میتوانم توبهای واقعی و صادقانه انجام دهم و از تکرار خطاهای گذشته جلوگیری کنم؟
📝پاسخ اجمالی:
در فرآیند توبه، پشیمانی عمیق اولین و مهمترین گام است. پس از آن، استغفار و توبه میآید، که در آن فرد خواستار پوشانده شدن خطاها و آثار منفی رفتاری خود توسط خداوند است. این مسیر میتواند شامل دعاها و توصیههای مذهبی باشد، اما زمانهای خاصی نظیر ماههای مبارک و روزهای معنوی میتوانند تأثیر بیشتری داشته باشند. اساسیترین نکته، داشتن ندامت واقعی و عزم برای عدم تکرار خطاها است. جبران خسارتهای وارده به دیگران نیز بخش ضروری این فرآیند است، که منجر به توبهای کامل و بدون دغدغه میشود، با تمرکز بر تصمیم به بهبود و پیشگیری از خطاهای آتی.
📚 پاسخ تفصیلی:
مرحله پشیمانی، به عنوان یکی از اساسیترین بخشهای فرآیند توبه، شناخته میشود. گام نخست در این مسیر، احساس ندامت فرد نسبت به رفتارهایی است که انجام داده است. در پی آن، مرحله استغفار و توبه قرار دارد که در آن فرد خواهان پوشانده شدن آثار منفی و خطاهای رفتاری خود توسط خداوند است. این فرآیند میتواند از طریق دعاها و توصیههای مذهبی تقویت شود.
نکته قابل توجه این است که مسیر دقیق استغفار و دعاهایی که باید خوانده شوند، تا حد زیادی متغیر است؛ هرچند، زمانهایی خاص مانند ماههای مبارک رمضان، شعبان، رجب، شبهای قدر، روزهای عرفه و روز عرفه، میتوانند بسیار تأثیرگذار باشند. با این حال، کلید اصلی، حصول پشیمانی و تمایل فرد برای بازگشت به سوی خدا و عزم راسخ برای عدم تکرار خطاها است.
علاوه بر این، در صورتی که فرد توان جبران مستقیم خسارتهای وارد شده به دیگران را داشته باشد، مانند زیانهای مادی یا معنوی وارده به افراد، این جبران نیز بخشی جداییناپذیر از فرآیند توبه محسوب میشود. تنها با استغفار ساده نمیتوان خسارتها را جبران کرد؛ بلکه باید اقدامات ملموس برای جبران خسارتها صورت گیرد. این فرآیند جبران، هنگامی که با توبه توأمان انجام شود، توبهای واقعی و کامل را تشکیل میدهد، که دیگر هیچ گونه دغدغه یا نگرانی در آن باقی نمیماند. با اتخاذ تصمیمی جدید برای عدم تکرار خطا، فرد میتواند در مسیر درستی قدم بردارد.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
چگونه میتوانم توبهای واقعی و صادقانه انجام دهم و از تکرار خطاهای گذشته جلوگیری کنم؟
📝پاسخ اجمالی:
در فرآیند توبه، پشیمانی عمیق اولین و مهمترین گام است. پس از آن، استغفار و توبه میآید، که در آن فرد خواستار پوشانده شدن خطاها و آثار منفی رفتاری خود توسط خداوند است. این مسیر میتواند شامل دعاها و توصیههای مذهبی باشد، اما زمانهای خاصی نظیر ماههای مبارک و روزهای معنوی میتوانند تأثیر بیشتری داشته باشند. اساسیترین نکته، داشتن ندامت واقعی و عزم برای عدم تکرار خطاها است. جبران خسارتهای وارده به دیگران نیز بخش ضروری این فرآیند است، که منجر به توبهای کامل و بدون دغدغه میشود، با تمرکز بر تصمیم به بهبود و پیشگیری از خطاهای آتی.
📚 پاسخ تفصیلی:
مرحله پشیمانی، به عنوان یکی از اساسیترین بخشهای فرآیند توبه، شناخته میشود. گام نخست در این مسیر، احساس ندامت فرد نسبت به رفتارهایی است که انجام داده است. در پی آن، مرحله استغفار و توبه قرار دارد که در آن فرد خواهان پوشانده شدن آثار منفی و خطاهای رفتاری خود توسط خداوند است. این فرآیند میتواند از طریق دعاها و توصیههای مذهبی تقویت شود.
نکته قابل توجه این است که مسیر دقیق استغفار و دعاهایی که باید خوانده شوند، تا حد زیادی متغیر است؛ هرچند، زمانهایی خاص مانند ماههای مبارک رمضان، شعبان، رجب، شبهای قدر، روزهای عرفه و روز عرفه، میتوانند بسیار تأثیرگذار باشند. با این حال، کلید اصلی، حصول پشیمانی و تمایل فرد برای بازگشت به سوی خدا و عزم راسخ برای عدم تکرار خطاها است.
علاوه بر این، در صورتی که فرد توان جبران مستقیم خسارتهای وارد شده به دیگران را داشته باشد، مانند زیانهای مادی یا معنوی وارده به افراد، این جبران نیز بخشی جداییناپذیر از فرآیند توبه محسوب میشود. تنها با استغفار ساده نمیتوان خسارتها را جبران کرد؛ بلکه باید اقدامات ملموس برای جبران خسارتها صورت گیرد. این فرآیند جبران، هنگامی که با توبه توأمان انجام شود، توبهای واقعی و کامل را تشکیل میدهد، که دیگر هیچ گونه دغدغه یا نگرانی در آن باقی نمیماند. با اتخاذ تصمیمی جدید برای عدم تکرار خطا، فرد میتواند در مسیر درستی قدم بردارد.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
✅
✅خلاصه سوال:
در دیدگاه مقام معظم رهبری، بر اهمیت تدبر در قرآن تأکید شد و ایشان مطرح کردند که خواندن قرآن باید از ظاهر به باطن پیش رود، از تلاوت به ترجمه و سپس تفسیر. این در حالی است که آموختههای ما تدبر را پیش از تفسیر و به منظور عمل به دستورات قرآنی میداند. چگونه میتوان این دو رویکرد را با هم تطبیق داد؟
📝پاسخ اجمالی:
مقایسه بین تدبر و تفسیر دو مفهوم متفاوت است که به نحوه فهم و تأویل قرآن کریم اشاره دارد. تدبر به معنای عمیقتر درک کردن آیات قرآن است، در حالی که تفسیر شامل توضیح و تشریح مفاهیم آیات به کمک دانش و تلاش علمای تفسیر میباشد. تفاوت اصلی این دو در عمق و نحوه برخورد با متن قرآنی است که در کتاب «آشنایی با دانش تدبر در قرآن کریم» به تفصیل بررسی شده است
📚 پاسخ تفصیلی:
در تحلیل و بررسی مفهوم تدبر و تفسیر در قرآن کریم، دو جنبه متفاوت را میتوان مورد نظر قرار داد. اولین جنبه، تفاوت بین تدبر و تفسیر رایج و متداول است که امروزه ما در جامعه شاهد آن هستیم. این تفاسیر، حاصل تلاشها و کوششهای علمای بزرگ تفسیر میباشند و به درک عمیقتری از آیات اشاره دارند که گاهی اوقات مراحل دقیقتری از تدبر را در بر میگیرد. این مراحل میتوانند به فهم تکآیهها یا درک عمیقتر معانی آیات اشاره داشته باشند، چیزی که به وضوح توسط علما و بزرگان دینی مورد تاکید قرار گرفته است.
دومین جنبه، تفاوت بین تدبر و تفسیر حقیقی است که به رویکردی اشاره دارد که بر اساس حقایق و مفاهیم عمیقتر در روایات و آموزههای اسلامی بنا شده است. این بعد از تفسیر، که به گفته روایات تنها توسط معصومین قابل اجرا و فهم است، به عمل به آموزههای قرآن و پیادهسازی اصول و دستورات آن در زندگی اشاره دارد.
در کتاب «آشنایی با دانش تدبر در قرآن کریم»، بر این اساس به تفصیل به مقایسه و تحلیل این دو نوع تفاوت پرداخته شده است، تا خواننده بتواند درک عمیقتر و جامعتری از این دو مفهوم کلیدی در فهم قرآن کریم به دست آورد.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
✅خلاصه سوال:
در دیدگاه مقام معظم رهبری، بر اهمیت تدبر در قرآن تأکید شد و ایشان مطرح کردند که خواندن قرآن باید از ظاهر به باطن پیش رود، از تلاوت به ترجمه و سپس تفسیر. این در حالی است که آموختههای ما تدبر را پیش از تفسیر و به منظور عمل به دستورات قرآنی میداند. چگونه میتوان این دو رویکرد را با هم تطبیق داد؟
📝پاسخ اجمالی:
مقایسه بین تدبر و تفسیر دو مفهوم متفاوت است که به نحوه فهم و تأویل قرآن کریم اشاره دارد. تدبر به معنای عمیقتر درک کردن آیات قرآن است، در حالی که تفسیر شامل توضیح و تشریح مفاهیم آیات به کمک دانش و تلاش علمای تفسیر میباشد. تفاوت اصلی این دو در عمق و نحوه برخورد با متن قرآنی است که در کتاب «آشنایی با دانش تدبر در قرآن کریم» به تفصیل بررسی شده است
📚 پاسخ تفصیلی:
در تحلیل و بررسی مفهوم تدبر و تفسیر در قرآن کریم، دو جنبه متفاوت را میتوان مورد نظر قرار داد. اولین جنبه، تفاوت بین تدبر و تفسیر رایج و متداول است که امروزه ما در جامعه شاهد آن هستیم. این تفاسیر، حاصل تلاشها و کوششهای علمای بزرگ تفسیر میباشند و به درک عمیقتری از آیات اشاره دارند که گاهی اوقات مراحل دقیقتری از تدبر را در بر میگیرد. این مراحل میتوانند به فهم تکآیهها یا درک عمیقتر معانی آیات اشاره داشته باشند، چیزی که به وضوح توسط علما و بزرگان دینی مورد تاکید قرار گرفته است.
دومین جنبه، تفاوت بین تدبر و تفسیر حقیقی است که به رویکردی اشاره دارد که بر اساس حقایق و مفاهیم عمیقتر در روایات و آموزههای اسلامی بنا شده است. این بعد از تفسیر، که به گفته روایات تنها توسط معصومین قابل اجرا و فهم است، به عمل به آموزههای قرآن و پیادهسازی اصول و دستورات آن در زندگی اشاره دارد.
در کتاب «آشنایی با دانش تدبر در قرآن کریم»، بر این اساس به تفصیل به مقایسه و تحلیل این دو نوع تفاوت پرداخته شده است، تا خواننده بتواند درک عمیقتر و جامعتری از این دو مفهوم کلیدی در فهم قرآن کریم به دست آورد.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
✅خلاصه سوال:
آیا تدبر کلمهای فقط باید در یک سوره صورت گیرد، یا میتوان بر روی موضوعی مانند «توکل» از آیات گوناگون قرآن تمرکز کرد و این رویکرد را نیز تدبر کلمهای دانست؟
📝پاسخ اجمالی:
آنچه مورد بررسی قرار میگیرد، تدبر موضوعی نام دارد، نه تدبر کلمهای. تدبر موضوعی به فرایندی اشاره دارد که در آن آیات مرتبط با یک موضوع خاص از کل قرآن جمعآوری شده، به ترتیب منطقی کنار هم قرار گرفته و برای فهم عمیقتر آن موضوع به کار گرفته میشوند.
📚 پاسخ تفصیلی:
آنچه به آن اشاره شده، نه به عنوان تدبر کلمهای که به صورت تدبر موضوعی شناخته میشود، فرایندی است که در آن آیات مختلف قرآنی که به موضوع خاصی مربوط هستند، از سورههای مختلف جمعآوری میشوند. این آیات با رعایت یک ترتیب منطقی کنار یکدیگر قرار گرفته و هدف از آن، رسیدن به درک کاملتر و جامعتری از موضوع مورد نظر است. تأکید میشود که هر آیه باید در زمینه و سیاق خاص خود در سوره متبوعش فهمیده شود، تا معنای واقعی و جایگاه آن در ارتباط با موضوع مورد نظر به درستی درک شود. این رویکرد، ضمن اینکه نیازمند به تبیین و تشریح بیشتری است، به عنوان یک شیوه معتبر در تدبر قرآنی پذیرفته شده است، اما با عنوان تدبر موضوعی معرفی میگردد، نه تدبر کلمهای.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
آیا تدبر کلمهای فقط باید در یک سوره صورت گیرد، یا میتوان بر روی موضوعی مانند «توکل» از آیات گوناگون قرآن تمرکز کرد و این رویکرد را نیز تدبر کلمهای دانست؟
📝پاسخ اجمالی:
آنچه مورد بررسی قرار میگیرد، تدبر موضوعی نام دارد، نه تدبر کلمهای. تدبر موضوعی به فرایندی اشاره دارد که در آن آیات مرتبط با یک موضوع خاص از کل قرآن جمعآوری شده، به ترتیب منطقی کنار هم قرار گرفته و برای فهم عمیقتر آن موضوع به کار گرفته میشوند.
📚 پاسخ تفصیلی:
آنچه به آن اشاره شده، نه به عنوان تدبر کلمهای که به صورت تدبر موضوعی شناخته میشود، فرایندی است که در آن آیات مختلف قرآنی که به موضوع خاصی مربوط هستند، از سورههای مختلف جمعآوری میشوند. این آیات با رعایت یک ترتیب منطقی کنار یکدیگر قرار گرفته و هدف از آن، رسیدن به درک کاملتر و جامعتری از موضوع مورد نظر است. تأکید میشود که هر آیه باید در زمینه و سیاق خاص خود در سوره متبوعش فهمیده شود، تا معنای واقعی و جایگاه آن در ارتباط با موضوع مورد نظر به درستی درک شود. این رویکرد، ضمن اینکه نیازمند به تبیین و تشریح بیشتری است، به عنوان یک شیوه معتبر در تدبر قرآنی پذیرفته شده است، اما با عنوان تدبر موضوعی معرفی میگردد، نه تدبر کلمهای.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
✅خلاصه سوال:
چرا برخی عبادات و شیوههای خاص آنها، مثل روزه و تعداد رکعتهای نماز، به ظاهر عقلانی قابل فهم نیستند؟ دنبال پاسخی مناسب برای توضیح به دانشآموزان هستم.
🔹پاسخ اجمالی:
موضوع تطابق یا عدم تطابق با عقل، به این بستگی دارد که آیا موضوع مورد نظر در حیطهی عقلی قرار میگیرد یا خیر. برخی مسائل مانند تعداد رکعات نماز و ترتیب آنها، نه با عقل قابل توافق هستند و نه مخالفت، چرا که اینها دستوراتی الهی هستند که باید اطاعت شوند، مگر اینکه کسی بتواند مخالفت آن با عقل را ثابت کند.
📝 پاسخ تفصیلی:
این متن بیان میکند که اصل ارزیابی مطابقت یا عدم مطابقت موضوعات با عقل، به طور کلی بستگی دارد به اینکه آیا آن موضوع به طور اساسی در زمره موضوعات قابل بررسی عقلانی قرار دارد یا خیر. به طور مثال، در مورد عبادات مانند تعیین تعداد رکعات نماز، این مسائل از اساس خارج از دایره قضاوت عقلانی قرار دارند و به همین دلیل، نه تایید و نه رد آنها با استدلال عقلی مورد نظر نیست. در مقابل، برخی احکام دیگر مانند حرمت ربا و رشوه، با توجه به پیامدهای منفی و مضر اجتماعی آنها که عقل به راحتی میتواند درک کند، در حیطه قضاوت عقلی قرار میگیرند. بنابراین، تاکید میشود که عبادات و ترتیب آنها، به عنوان فرمانهای الهی، مستقیماً به دنبال اطاعت هستند و موضعگیری عقلی نسبت به آنها معنایی ندارد، مگر اینکه شخصی بتواند ناسازگاری آنها با عقل را به طور محکم اثبات کند.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
چرا برخی عبادات و شیوههای خاص آنها، مثل روزه و تعداد رکعتهای نماز، به ظاهر عقلانی قابل فهم نیستند؟ دنبال پاسخی مناسب برای توضیح به دانشآموزان هستم.
🔹پاسخ اجمالی:
موضوع تطابق یا عدم تطابق با عقل، به این بستگی دارد که آیا موضوع مورد نظر در حیطهی عقلی قرار میگیرد یا خیر. برخی مسائل مانند تعداد رکعات نماز و ترتیب آنها، نه با عقل قابل توافق هستند و نه مخالفت، چرا که اینها دستوراتی الهی هستند که باید اطاعت شوند، مگر اینکه کسی بتواند مخالفت آن با عقل را ثابت کند.
📝 پاسخ تفصیلی:
این متن بیان میکند که اصل ارزیابی مطابقت یا عدم مطابقت موضوعات با عقل، به طور کلی بستگی دارد به اینکه آیا آن موضوع به طور اساسی در زمره موضوعات قابل بررسی عقلانی قرار دارد یا خیر. به طور مثال، در مورد عبادات مانند تعیین تعداد رکعات نماز، این مسائل از اساس خارج از دایره قضاوت عقلانی قرار دارند و به همین دلیل، نه تایید و نه رد آنها با استدلال عقلی مورد نظر نیست. در مقابل، برخی احکام دیگر مانند حرمت ربا و رشوه، با توجه به پیامدهای منفی و مضر اجتماعی آنها که عقل به راحتی میتواند درک کند، در حیطه قضاوت عقلی قرار میگیرند. بنابراین، تاکید میشود که عبادات و ترتیب آنها، به عنوان فرمانهای الهی، مستقیماً به دنبال اطاعت هستند و موضعگیری عقلی نسبت به آنها معنایی ندارد، مگر اینکه شخصی بتواند ناسازگاری آنها با عقل را به طور محکم اثبات کند.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
✅خلاصه سوال:
بعضی افراد مذهبی برخی احکام دینی را به درستی رعایت نمیکنند و امیدوارند خدا عبادت ناقص و یا حتی اشتباه آنها را بپذیرد. چگونه میتوان آنها را متقاعد کرد که این رویکرد اشتباه است؟
🔹پاسخ اجمالی:
برای شناخت و عمل به احکام دین، فقط دو راه وجود دارد:
اجتهاد شخصی با بررسی ادله و منابع، یا تقلید از یک مجتهد. تعیین احکام بر اساس برداشت شخصی و بدون اجتهاد یا تقلید، پذیرفتنی نیست. باید این نکته را با دلیل و منطق به افراد گوشزد کرد، اگرچه ممکن است بپذیرند یا نپذیرند.
📝 پاسخ تفصیلی:
پاسخ به این سؤال کاملاً روشن است. برای شناخت و عمل به احکام دینی، تنها دو راه پیش روی ماست:
1️⃣ یا باید خودمان مجتهد باشیم و با بررسی دقیق ادله و منابع دینی، به استنباط حکم شرعی بپردازیم
2️⃣ یا اینکه مقلد یک مجتهد دیگر باشیم و از فتوای او پیروی کنیم.
⛔️هیچ کس نمیتواند بدون طی کردن یکی از این دو مسیر، یعنی بدون اجتهاد یا تقلید، صرفاً بر اساس برداشت شخصی و سلیقه خود احکام الهی را تعیین کند. چنین رویکردی به هیچ وجه پذیرفتنی نیست.
👌بنابراین لازم است به کسانی که چنین برداشتهای نادرستی از احکام دارند، با دلیل و منطق این نکته را گوشزد کنیم. حال ممکن است آنها این توصیه را بپذیرند یا نپذیرند، اما در هر صورت وظیفه ماست که حقیقت را با دلیل و رفتار نیکو برای دیگران تبیین نماییم.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com
بعضی افراد مذهبی برخی احکام دینی را به درستی رعایت نمیکنند و امیدوارند خدا عبادت ناقص و یا حتی اشتباه آنها را بپذیرد. چگونه میتوان آنها را متقاعد کرد که این رویکرد اشتباه است؟
🔹پاسخ اجمالی:
برای شناخت و عمل به احکام دین، فقط دو راه وجود دارد:
اجتهاد شخصی با بررسی ادله و منابع، یا تقلید از یک مجتهد. تعیین احکام بر اساس برداشت شخصی و بدون اجتهاد یا تقلید، پذیرفتنی نیست. باید این نکته را با دلیل و منطق به افراد گوشزد کرد، اگرچه ممکن است بپذیرند یا نپذیرند.
📝 پاسخ تفصیلی:
پاسخ به این سؤال کاملاً روشن است. برای شناخت و عمل به احکام دینی، تنها دو راه پیش روی ماست:
1️⃣ یا باید خودمان مجتهد باشیم و با بررسی دقیق ادله و منابع دینی، به استنباط حکم شرعی بپردازیم
2️⃣ یا اینکه مقلد یک مجتهد دیگر باشیم و از فتوای او پیروی کنیم.
⛔️هیچ کس نمیتواند بدون طی کردن یکی از این دو مسیر، یعنی بدون اجتهاد یا تقلید، صرفاً بر اساس برداشت شخصی و سلیقه خود احکام الهی را تعیین کند. چنین رویکردی به هیچ وجه پذیرفتنی نیست.
👌بنابراین لازم است به کسانی که چنین برداشتهای نادرستی از احکام دارند، با دلیل و منطق این نکته را گوشزد کنیم. حال ممکن است آنها این توصیه را بپذیرند یا نپذیرند، اما در هر صورت وظیفه ماست که حقیقت را با دلیل و رفتار نیکو برای دیگران تبیین نماییم.
#پاسخ_به_شبهات
#پرسش_و_پاسخ
#ارسالی_مخاطبین
✅ @alisaboohi_com